صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / آزاد، ابوالکلام /

فهرست مطالب

آزاد، ابوالکلام


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 3 دی 1398 تاریخچه مقاله

آزاد [āzād]، ابوالکلام محیی‌الدین احمد (1305-2 شعبان 1377ق/ 1888 ـ 22 فوریۀ 1958م)، فرزند خیرالدین، دانشمند، محقق، سیاست‌پیشه، خطیب، روزنامه‌نگار، مفسر قرآن، ادیبِ صاحبْ سبکِ زبانِ اردو، هم‌رزم گاندی و نهرو در مبارزات استقلال‌خواهانۀ ملی، نخستین وزیر آموزش و پرورش هندوستان پس از استقلال، و از کسانی که خواسته‌اند اسلام دوباره به‌صورت عنصری فعال درآید. 

اجداد آزاد اصلاً از مردم هرات بودند که در روزگار ظهیرالدین بابُر (932-937ق/ 1525-1530م) به آن سرزمین آمدند و در آگره مسکن گزیدند. 
خیرالدین پدر آزاد دانشمندی پای‌بند اصول کهن زندگی، صوفی‌مشرب، محافظه‌کار و از جوانی مخالف سلطۀ اروپاییان و فرهنگ و آموزش وپرورش آنان بود و عقیده داشت که فرهنگ جدید ایمان مذهبی را از میان می‌برد. محیی‌الدین در مکتب پدر پرورش یافت و آنگاه با نوشته‌ها و اندیشه‌های سِرسید احمدخان (1232-1316ق/ 1817- 1898م) پایه‌گذار کالج علیگره که در او بسیار مؤثر افتاد، آشنا شد. 
سالهای 1323-1326ق/ 1905- 1908م دورۀ بحران روحی محیی‌الدین بود. دانشها و آموخته‌های تازۀ او با آنچه از مدرسان سنتی خویش آموخته بود، پیوندی نداشت. مشاهدۀ اختلاف عقیده میان ادیان مختلف خاصه میان فرقه‌های متعدد اسلامی، به این بحران روحی دامن زد، تا آنجا که وی دربارۀ خودِ دین نیز دچار تردید شد. سرانجام پس از دو سه سال درگیری با این تنشهای فکری بر سر دوراهی کفر و ایمان، به رهبری خرد راهی نو به سوی اسلام یافت. خود می‌گوید: به جایی رسیدم که زنجیرهای عادات و تربیت قدیمی که بر دست و پای من بسته بود، گسسته شد و از آن زنجیرها آزاد گشتم و برآن شدم که راه خود را خود بیابم. در این فترت بود که تخلص «آزاد» را به‌سان نمادی برای خود برگزیدم تا دیگر پای‌بند باورهای کهن موروثی نباشم. 
آزاد هفته‌نامۀ الهلال را بر گردۀ عروةالوثقی (نشریه‌ای که سیدجمال‌الدین اسدآبادی با همکاری محمدعبده در پاریس بنیاد نهاد) در کلکته به زبان اردو پایه‌گذاری کرد. 
رهبری سیاسی مسلمانان هند در این روزگار در دست حزب علیگره بود. اعضای این حزب خود را پیروِ سیاست و اندیشه‌های سرسیداحمدخان می‌دانستند. اینان بر این باور بودند که باید به تاج‌وتخت بریتانیا وفادار بود و خود را از جنبشهای آزادی‌خواهی برکنار داشت. آزاد غیرمستقیم به این کانون و تکیه‌گاه محافظه‌کاری و تمایلات ضدملی می‌تاخت و اساس سنتهای علیگره را واژگون می‌ساخت. پس این گروه به ستیز با الهلال برخاست تا آنجا که بنیادگذار آن را تهدید به مرگ کرد. از سوی دیگر، لحن ضدبریتانیایی الهلال دولت بنگال را به مقابله وا داشت. سرانجام در 1333ق/ 1915م، پس از آغاز جنگ جهانی اول، چاپخانه و روزنامه مصادره شد. آزاد پس از 5 ماه، چاپخانه و هفته‌نامۀ دیگری به نام البلاغ بنیاد نهاد. دولت بنگال بار دیگر مجله و نیز مدرسۀ دارالارشاد او را تعطیل، و آزاد را از کلکته (بنگال) تبعید کرد. دولتهای ایالات پنجاب دهلی، اوتارپرادش و بمبئی نیز از دادن اجازۀ ورود به آزاد خودداری کردند. ناگزیر به رانچی در ایالت بیهار رفت، ولی 6 ماه بعد در این شهر بازداشت شد. وی پس از آزادی در9ربیع‌الآخر 1338ق/ 31 دسامبر 1919م به دهلی رفت و در آنجا با مهاتما گاندی که در این هنگام در صحنۀ سیاست هند پدیدار شده بود، دیدار کرد.
در 28ربیع‌الآخر 1338ق/ 20 ژانویۀ1920م انجمنی از مسلمانان برای بررسی مسألۀ خلافت و اعزام یک هیأت نمایندگی برای مذاکره با نایب‌السلطنه در این‌باره برپا گردید. آزاد به عضویت این هیأت برگزیده شد. او در جمادی‌الآخر همین سال بیانیه‌ای را که در مخالفت با تجزیۀ امپراتوری عثمانی و تقبیح انگلیس تنظیم شده بود، امضا کرد. در رمضان همین سال از سوی کمیتۀ مرکزی خلافت کمیته‌ای فرعی مرکب از آزاد و چند تن دیگر در بمبئی مأمور گردید تا طرحی برای شروع برنامۀ عدم همکاری تهیه کند. در شوال همین سال در «کنفرانس سراسریِ رهبرانِ احزاب» در الله‌آباد شرکت جست. در این جلسات گاندی برنامۀ جنبش عدم همکاری خویش را اعلام کرد. آزاد بنابر زمینۀ مبارزاتی پیشین خویش، برخلاف دیگران آن را تأیید کرد. چند هفته بعد کنفرانسی در میروت با شرکت محمدعلی، شوکت علی، حکیم اجمل و دیگر رهبران مسلمانان دربارۀ خلافت برپا شد. گاندی نخستین‌بار آشکارا از جنبش عدم همکاری سخن گفت و پس از او آزاد به سخنرانی پرداخت و از نظریات وی بی‌هیچ قید و شرطی پشتیبانی کرد و برای پیشبرد این نهضت هفته‌نامۀ پیغام را زیر نظر خویش انتشار داد.
در همین ایام در پی اصرار مردم، بیعت امامت را آغاز کرد. این بیعت 5 شرط داشت: 1. امر به معروف، نهی از منکر و توصیه به صبر؛ 2. دوست داشتن در راه خدا و دشمن داشتن در راه خدا؛ 3. بی‌پروا بودن در برابر رنجش و نکوهش مردم؛ 4. برتر دانستن خدا و شریعت او بر همۀ علایق زندگی؛ 5. پیروی از امام در نیکیها. 
بیعت امامت در همۀ ایالتها با شور بسیار آغاز شده بود، ولی با بازداشت ابوالکلام و دگرگون شدن اوضاع در طول بازداشت وی متوقف شد. گاندی بسیار سفر می‌کرد و آزاد اغلب در این سفرها با او بود. در ربیع‌الآخر 1339/ دسامبر 1920 ریاست «کنفرانس خلافت سراسر هند» را به‌عهده داشت. در رجب همین سال رئیس کنفرانس «جمعیة العلماء» در بریلی شد. آزاد در این کنفرانس گفت: بنابر حکم شرع احضار به سربازی غیرقانونی است. در 22 صفر 1340ق/ 25 اکتبر 1921م عهده‌دار ریاست کنفرانس ایالتی خلافت در آگره گردید. در ربیع‌الاول 1340/ نوامبر 1921 ریاست «کنفرانس علمای سراسر هند» در لاهور به وی سپرده شد. در ربیع‌الآخر همین سال در دورۀ اجلاسیۀ سالانۀ کنگره در شهر ناگپور شرکت جست. پس از این جلسات و سخنرانیِ تحریک‌آمیزش بازداشت شد و پس از محاکمه‌ای درازمدت، به یک سال زندان محکوم گردید. آزاد در دفاعیاتش که بعدها با عنوان قول فیصل به چاپ رسید، گفت: سخت معتقدم که آزادی حق مسلم هر ملت و هر فرد است و هیچ بشر یا دیوان‌سالاریِ ساختۀ دست او حق ندارد آفریدگان خداوند را در بندگی نگاه دارد. از این‌رو، من دولت فعلی را برحق و مشروع نمی‌شناسم و وظیفۀ ملی، دینی و انسانی خود می‌دانم که ملت و کشورم را از بندگی برهانم. 
با تصمیم مجلس کبیر ملی ترکیه در ربیع‌الاول 1341/ نوامبر 1922 مبنی بر جدا ساختن سلطنت از خلافت و جایگزین کردن جمهوری به جای سلطنت و علل و عوامل دیگر، رفته‌رفته جنبش خلافت در جهان اسلام فرو نشست و بیشترمسلمانان تحصیل‌کردۀ هندی نیز کوششهای خویش را به مسائل ملی و محلی معطوف ساختند. آزاد نیز از آن پس چونان ناسیونالیستی پرشور و پیشرو در کنگره و صحنۀ سیاسی هند باقی ماند.
در صفر 1342/ سپتامبر 1923 اجلاسیۀ ویژۀ کنگره برای تصمیم‌گیری دربارۀ شوراها برپا شد. آزاد که در این هنگام 35 ساله بود، ریاست کنگره را در آن دوره به‌عهده گرفت. در 1348ق/ 1929م در تصویب قطعنامۀ استقلال در لاهور شرکت جست. اما چون دولت بریتانیا پیشنهادهای کنگره و خواسته‌های استقلال‌خواهان را رد کرد، نخستین گامِ نافرمانی با نقضِ قانونِ عوارضِ نمک برداشته شد و مبارزه صورت عملی و جدی یافت. پس دولت فرمانِ بازداشتِ رئیسِ کنگره و کمیتۀ اجرایی آن را صادر کرد و آزاد دستگیر شد و یک‌سال و نیم در زندان ماند. بار دیگر پس از شکست کنفرانس میز گرد لندن در 1351ق/ 1932م دستگیر شد و بیش از یک‌سال در زندان دهلی محبوس گردید. 
در 1354ق/ 1935م طرحی به نام قانون دولت هندوستان مبنی بر اعادۀ خودمختاری به ایالات هندوستان و تشکیل یک دولت مرکزی فدرال به‌تصویب پارلمان انگلستان رسید. آزاد با تشکیل دولت فدرال به عضویت هیأت پارلمانی کنگره درآمد تا بر کار وزارتخانه‌های بنگال، اوتارپرادش، پنجاب، سند و ایالات سرحدی نظارت کند. 
با آغاز جنگ جهانی دوم (1358ق/ 1939م)، گاندی مخالف شرکت در جنگ بود، اما آزاد معتقد بود در این کشمکش بی‌هیچ تردید باید با گروه متفقین همکاری کرد به شرط آنکه هندوستان به آزادی و استقلال دست یابد. در موقعیت حساس و بحرانی ماههای آخر سال 1939م که نایب‌السلطنۀ هند، حتى بدون مشورت صوری با مجلس مرکزی، به آلمان اعلان جنگ داد، آزاد به پیشنهاد گاندی نامزد ریاست کنگره شد. وی این پیشنهاد را به‌سبب حساسیت اوضاع پذیرفت و با اکثریت آراء پیروز گردید. این دوره از ریاست وی تا 1365ق/ 1946م (نزدیک به 7 سال) ادامه یافت. 
کمیتۀ کنگرۀ سراسر هند در 1359ق/ 1940م به ریاست آزاد در پونا برپا شد و 2 قطعنامه به تصویب رساند: اول آنکه اِعمال مقاومت منفی به‌عنوان بهترین روش مبارزه برای کسب آزادی و استقلال برگزیده شود، دیگر آنکه در جنگ میان آزادی و فاشیسم، جای واقعی هند درکنار متفقین باشد، ولی تا هند از استقلال برخوردار نگردد، به آنها نپیوندد. قطعنامۀ دوم بر پایۀ پیشنهادی بود که آزاد تهیه‌کرده، و تصویب آن حاکی از نفوذ معنوی وی در کنگره بود. 
در 1359ق/ 1940م آزاد که در مقام ریاست کنگره برای سر و سامان دادن به اوضاع به پنجاب رفته بود، در الله‌آباد بازداشت شد و به دو سال زندان محکوم گشت، ولی در ذیحجۀ 1360/ دسامبر 1941، به دنبال پیشروی نیروهای ژاپن تا بنگال و بر اثر فشار دولت آمریکا بر انگلیس، ابوالکلام و نهرو از زندان آزاد شدند. در 22 محرم 1361ق/ 9 فوریۀ 1942م همراه نهرو با چیانگ‌کای‌شک و همسرش دیدار کرد. پیشوای چین کوشید آنان را متقاعد سازد که بی‌هیچ قید و شرط به یاری متفقین وارد جنگ شوند. آزاد به عنوان رئیس کنگره همچنان معتقد بود که هندوستان فقط به شرط آنکه آزاد و مستقل باشد، آمادۀ همکاری خواهد بود. 
در ماههای مه و ژوئن 1942 برای آماده ساختن مردم جهت مقابله با حملۀ ژاپن و تسخیر احتمالی کلکته، تلاش بسیار کرد. هم در این روزها به دنبال اختلاف‌نظر بسیار شدید میان آزاد و گاندی بر سر چگونگی رویارویی با مسئلۀ جنگ و مبارزه با دولت انگلیس، گاندی در 22 جمادی‌الآخر 1361ق/ 7 ژوئیۀ 1942م نامه‌ای به این مضمون به وی نوشت: اینک نظریات من و شما چندان اختلاف دارد که دیگر نمی‌توانیم با یکدیگر همکاری داشته باشیم. اگر کنگره رهبری مرا می‌خواهد، شما باید از ریاست‌کنگره و عضویت در کمیتۀ اجرایی آن استعفا دهید؛ اما هنگامی که کمیتۀ اجرایی در ساعت 3 بعد از ظهر همان روز تشکیل شد، نخستین سخنی که گاندی به زبان آورد این بود: اینک این گناهکار پشیمان به مولانا بازمی‌گردد. 
آزاد در بحبوحۀ جنگ با جنبشی که از سوی کنگره به عنوان «هند را رها کنید» تبلیغ می‌شد، مخالف بود، زیرا از آن بیم داشت که با آغاز این جنبش، همۀ رهبران دستگیر گردند و کار جنبش به خشونت کشیده شود، ولی «کمیتۀ کنگرۀ سراسر هند» در بمبئی تشکیل شد و قطعنامۀ معروف به «هند را رها کنید» به تصویب رسید. یک روز بعد گاندی، نهرو، آزاد و دیگر رهبران کنگره بازداشت و زندانی شدند و چنان‌که آزاد پیش‌بینی کرده بود، مردم هند که دیگر ارتباطی با رهبران خویش نداشتند، با وجود فشارها و بازداشتها دست به خشونت گشودند. 
با فراهم شدن مقدمات برپایی‌کنفرانس سیملا، برای حل مسألۀ هندوستان، در اوایل رجب 1364/ ژوئن 1945 از زندان آزاد شد. وی تا این تاریخ 10 سال و 7 ماه از عمرش را به تفاریق در زندان سپری کرده بود. 
آزاد در جمادی‌الاول 1365/ آوریل 1946 طرحی برای قانون اساسی کشور بر مبنای فدرالیسم پیشنهاد کرد. وی با تجزیۀ هندوستان و ایجاد پاکستان شدیداً مخالف بود و آن را برای هندوستان و به‌ویژه برای مسلمانان هند زیان‌آورمی‌دانست و بسیار کوشید تا دو همکارش پاتل و نهرو را متقاعد سازد که گام نهایی را برندارند. هنگامی که همۀ تلاشهایش بی‌نتیجه ماند، به گاندی روی آورد، زیرا وی زمانی گفته بود: اگر کنگره بخواهد تقسیم کشور را بپذیرد، باید از روی نعش من بگذرد؛ ولی گاندی هم مانند دیگر یاران تغییر عقیده داده بود. 
در 14 رمضان 1365ق/ 12 اوت 1946م وقتی نهرو مأمور تشکیل دولت موقت شد، نظر آزاد این بود که مقام وزارت کشور به مسلم‌لیگ سپرده شود، ولی پیشنهاد وی پذیرفته نشد و این امر مشکلات بزرگی برای دولت موقت و کنگره پدید آورد که به ایجاد پاکستان شتاب بیشتری داد.
ابوالکلام از شوال 1365/ سپتامبر 1946، تاریخ تشکیل دولت موقت، با اصرار گاندی و نهرو وزارت آموزش و پرورش را پذیرفت که تا هنگام مرگ این مقام را برعهده داشت. 

آراء و عقاید

آزاد زیر نفوذ اندیشه‌های محمد عبده و سیدجمال‌الدین بود. او 3 نوع جنبش اصلاح‌طلبانۀ اسلامی معاصر را از هم تمیز می‌داد: نخستینِ آنها تجددخواهی غرب‌گرایان بود که پیروان آن شیفتگان تمدن اروپا بودند و شیوۀ اقتباس همه‌جانبه از آن را پذیرفته بودند. او سِر سیداحمدخان (در هندوستان)، سلطان محمود و فؤادپاشا (ترکیه)، محمدعلی پاشا (مصر) و خیرالدین پاشا (تونس) را در این گروه جای می‌داد. دیگری جنبش اصلاح سیاسی، دفاع و احیا بود که سیدجمال‌الدین آن را رهبری می‌کرد. سوم، جنبش اصلاح دینی بود. نمایندگان این جنبش شیخ صدرالدین (از روسیه)، عبده (مصر)، عبدالرحمان کواکبی و کمال‌الدین قاسمی (سوریه) بودند. ابوالکلام خود را از این گروه سوم به‌شمار می‌آورد. به نظر وی اصول اساسی این جنبش چنین بود: 1. در شریعت اسلام امتیازی میان این جهان و جهان دیگر نیست؛ 2. مسلمانان تنها هنگامی می‌توانند شایستۀ عنوان «بهترین امتها» باشند که از قرآن و سنت پیروی کنند؛ 3. شریعت اسلام کامل‌ترین و خاتم قوانین وحی شده است؛ 4. انحطاط اسلام ناشی از تعطیل اجتهاد و جایگزین شدن ظواهر و جزئیات دین به جای اصول است. 
ابوالکلام میان «تأسیس» و «تجدید» فرق می‌نهاد. وی می‌گفت: چون اسلام دین کمال مطلوب است، ضرورتاً باید خود دارای کمال باشد. بنابراین، آنچه برای عینیت بخشیدن به این کمال لازم است، اجتهاد و نوسازی است، نه تجددخواهی. 
وی در زمینۀ سیاسی، با پیشنهاد پان اسلامیسم، میان دو نوع نیروی متضاد امتیاز می‌نهاد: نوع وحدت‌بخش و نوع تجزیه‌گر. نوع نخست مستلزم رهبری واحد سازمان اجتماعی مسلمانان («جماعت») است و دیگری موجب عدم وحدت و اغتشاش (جدایی از «جماعت») و سوق دادن آن به هرج و مرج است که وی آن را «جاهلیت» می‌نامید. نیروهای تمرکزیافتۀ رهبریِ «جماعتِ» مسلمان در یک فرد (پیامبر) و پس از او در «خلافت خاصۀ» خلفای راشدین (خلافت راشده) تبلور می‌یابد که باید میان آن و «خلافةالملوکی» اموی، عباسی و عثمانی تفاوت نهاد. او نظریاتِ سیدجمال‌الدین را تکرار می‌کرد که عباسیان باید به سبب اهمال در وظایف اجتهاد سرزنش شوند. با وجود این، معتقد بود که حتى چنین نهادی، یعنی خلافت سلطنتی، توانسته است مفهوم قابل درکِ مرکزِ سیاسیِ «دارالاسلام» را از خود باقی گذارد. به نظر او بنیادهای جامعۀ واحد اسلامی (پان اسلامیسم) بر 5 ستون نهاده است: هواداری و وفاداری «جماعت» نسبت به یک خلیفه یا امام، توجه به دعوت خلیفه، فرمانبرداری از خلیفه، هجرت به «دارالاسلام» که می‌تواند به صورتهای گوناگون انجام گیرد، و جهاد که این نیز می‌تواند شکلهای بسیار بیابد.
وی در مورد بخش هندی این «جماعت» از تعیین یک امام یا قائد محلی یا نوعی نایب‌السلطنۀ دینی خلیفۀ عثمانی، طرفداری می‌کرد و می‌کوشید تا مولانا محمودالحسن دیوبند را به پذیرفتن این مقام وا دارد. وی خلیفه را برخلاف پاپ، رهبر روحانی نمی‌دانست، بلکه پیشوای سیاسی روز می‌شناخت؛ زیرا «رهبری روحانی در اسلام تنها شایستۀ خدا و پیامبر اوست». بنابراین، اگرچه اطاعت از خلافةالملوکی(خلافت سلطنتی) بر همۀ مسلمانان واجب است، ولی این اطاعت در حد تسلیم در برابر خدا و پیامبر نیست. 
او می‌خواست یک سوسیالیست انسان‌دوست و ناسیونالیست باشد و میان اسلام و دلبستگی به سرزمینهای اسلامی از یک‌سو و ناسیونالیسم هندی از سوی دیگر، تضادی نمی‌دید. وی چنان‌که گفته شد با طرح ایجاد پاکستان مخالف بود و دربارۀ نام پاکستان می‌گفت: تقسیم جهان به دو بخش پاکان و ناپاکان برخلاف دین و روح واقعی اسلام است. وی معتقد بود که مشکل اساسی کشور جنبۀ اقتصادی دارد، نه فرقه‌ای. مشکلات اساسی با کسب آزادی و استقلال از میان می‌رود، نه با تجزیۀ کشور. 
با آنکه آزاد خود از نخستین اعضای مسلم‌لیگ بود، بعدها از مخالفان آن گشت. وی معتقد بود که مسلم‌لیگ برای مخالفت با کنگره پدید آمده است و به‌ندرت می‌توان کسی را در این حزب یافت که در راه آزادی هند تلاش کرده باشد. رهبر مسلم لیگ، محمدعلی جناح نیز از انتقاد آزاد برکنار نماند. در برابر، جناح نیز از مخالفت و تاختن به آزاد خودداری نمی‌کرد. 
آزاد در جریان تلاشهای سیاسی خویش نیز از مطالعه و تحقیق دست نکشید. مثلاً ترجمه و تفسیر قرآن او به اردو، ترجمان القرآن، که بسیار مورد تحسین قرار گرفته، و مهم‌ترین کار علمی او شمرده شده، حاصل بیش از 20 سال کار و تلاش او ست. آزاد تألیفات زیاد دیگری نیز دارد. 

خدمات فرهنگی

آزاد در مقام وزارت آموزش و پرورش هند چندین مؤسسه فرهنگی بنیاد نهاد، از جمله: 3 فرهنگستان، کمیسیون آموزش دانشگاهی، کمیسیون آموزش متوسطه، انستیتو تکنولوژی هند، کمیسیون بورسهای دانشگاهی، شورای روابط فرهنگی هند در دهلی نو، و شورای آموزش فنی سراسری هند. 
آزاد پیش از این، در گرماگرم مبارزات سیاسی و در کنار فعالیتهای علمی، ادبی و مطبوعاتی از خدمات فرهنگی دیگر نیز غافل نبود. در 1330ق/ 1912م در پنجمین اجلاس سراسری مسلم‌لیگ که در شهر کلکته برپا شد، از لایحۀ آموزش ابتدایی گوکهَل و آموزش رایگان حمایت کرد و در اوایل سال 1332ق/ 1914م مدرسه‌ای به نام دارالارشاد در کلکته بنیاد نهاد. در این مدرسه جوانانی قرآن می‌آموختند و تربیت اسلامی می‌یافتند و پیمان می‌بستند که خود را وقف اسلام کنند. دارالارشاد در 1335ق/ 1916م هم‌زمان با توقیف مجلۀ البلاغ تعطیل شد. آزاد هنگامی هم که در رانچی بازداشت بود، مردم را به دینداری دعوت می‌کرد. وی مدرسه‌ای در آنجا بنیاد نهاد که تا امروز برجاست و دارای دورۀ کامل متوسطه است. 
چون آزاد به‌روابط فرهنگی بین‌المللی دلبستگی بسیار داشت، بنای زیبـای «مرکز شورای روابط فرهنگی» در دهلی ــ کـه بـه سبک‌معماری هندی ـ اسلامی ساخته شده است ــ به نام او«آزاد بهاون» (کاخ آزاد) نامیده می‌شود. 

شخصیت

ستایشهای گاه اغراق‌آمیز نویسندگان مسلمان و غیرمسلمان از آزاد، حاکی از شخصیت برجستۀ او ست. گفته شده است شاید در هند هیچ‌یک از مسلمانان در اندیشه، آگاهی، دانش و در عین حال مقام روحانیت به پای او نرسد. وی همچنین از زمرۀ بزرگ‌ترین تجددخواهان است. او مورد احترام و محبوب همه، حتى مخالفان سیاسی خویش بود. مدیری مدبر و برجسته، سخنران و نویسنده‌ای نافذالکلام، مخالف خرافات و آیینهای تشریفاتی مذهبی‌بود؛ مطالعه و اتاق کمیته را بر میدانهای عمومی ترجیح می‌داد؛ ذهن وقاد او در کمیته‌ها بهترین نمود را داشت و در این جاها بود که هندو، مسلمان و هرکس دیگر او را به خوبی درک و تقدیر می‌کرد. 
آزاد پس از 70 سال زندگی در دهلی درگذشت. آرامگاه ساده و زیبایش در دهلی کهنه، نزدیک مسجد جامع و دژ سرخ واقع است. دولت هند برای گرامیداشت خاطرۀ او هر سال در روز مرگش یادبودی ترتیب می‌دهد که یکی از شخصیتهای ممتاز فرهنگی هند یا جهان در آن مجلس سخن می‌راند.* 

مآخذ

اردو دایرۀ معارف اسلامیه؛ آزاد، ابوالکلام، هند آزادی گرفت، ترجمۀ امیر فریدون گرکانی، تهران، 1342ش؛ اسمیت، دیتوس کلیفرد، اسلام در جهان امروز، ترجمۀ حسینعلی هروی، تهران، 1356ش؛ امین، حسن،     الموسوعة الاسلامیـة، بیروت، 1395ق/ 1975م؛ عنایت، حمید، اندیشۀ سیاسی در اسلام معاصر، ترجمۀ بهاءالدین خرمشاهی، تهران، 1362ش؛ همو، سیری در اندیشۀ سیاسی عرب، تهران، 1356ش؛ نهرو، جواهر لعل، زندگی من، ترجمۀ محمود تفضلی، تهران، 1339ش؛ همو، کشف هند، ترجمۀ محمود تفضلی، تهران، 1361ش؛ همو، میعاد با سرنوشت، ترجمۀ محمود تفضلی، تهران 1363ش؛ نیز: 

Ahmad, A., Studies in Islamic Culture in the Indian Environment, Oxford, 1964; Catalogue of the Oriental Institute Library, University of Chicago, 1970, vol. II; Catalogue of the School of Oriental and African Studies, London University, 1963; Jain, N. K., Muslims in India, Manohar, 1979, vol. I; Smith, W. C., Modern Islam in India, 1946.
هادی عالم‌زاده

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: