صفحه اصلی / مقالات / ربع مسکون /

فهرست مطالب

ربع مسکون


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 26 بهمن 1399 تاریخچه مقاله

رُبْعِ مَسْکون، یکی از بخشهای چهارگانۀ زمین که از منظر جغرافی‌دانان کهن تنها قسمت شناخته‌شده و آبادان آن تلقی می‌شد.
انگـارۀ تقسیم زمین ــ کـه کروی در نظر گرفته می‌شد ــ به 4 بخش، برپایۀ نصف‌النهار و خط استوا، مفروض بود. هرچند با توجه به کمبود داده‌ها، نمی‌توان به‌درستی دیرینگی و خاستگاه چنین تصوری را تعیین کرد، بااین‌حال، چنین به نظر می‎رسد که انگارۀ تقسیم جهان به 4 بخش در فرهنگ مردم سامی‌تبار (اعراب، عبرانیان، آرامیان، آموریها، بابلیها و اَکَدیها) مقبولیت داشته که احتمالاً با جهات چهارگانه در ارتباط بوده است.
نخستین ردپای تقسیم چهارگانۀ جهان را می‌توان در نوشته‌های نَرام‌سین، سومین شاه از دودمان اکد (2254- 2218 ق‌م)، مشاهده کرد که خود را «شاه 4 بخش جهان» (به زبان اکدی: šar kibrātim arbaʾim) نامید (فراین، 88). این لقب که تلویحاً معنای آن ادعای فرمانروایی بر تمامی جهانِ شناخته‌شده بود، تا روزگار کورش هخامنشی (550-530 ق‌م) در نوشته‌های میانرودانی دیده می‌شود. از جزئیات این تقسیم چهارگانه در هزاره‌های 3-1 ق‌م آگاهی چندانی در دست نیست؛ اما می‌توان پنداشت عبرانیان و دیگر ملتها، انگارۀ مذکـور را از تمدن میانرودانی که در آن روزگاران فرهنگ مسلط در خـاور نزدیک بود، وام گرفته‌اند (بـرای نمونه، نک‍ : اشعیا، 11: 12).
این تصور در یونان باستان مبنای نقشه‌ها و توصیفات جغرافیایی قرار گرفت. به گفتۀ استرابن، نویسندۀ یونانی (ح 63 ق‌م- ح 21 م)، کراتِس اهل مالوس (سدۀ 2 ق‌م) ــ که ساخت نخستین کره از زمین به او منسوب است ــ از 4 پاره خشکی نام می‌برد که آبها (اقیانوسها) گرداگرد آنها را فراگرفته بودند و هر یک از این پاره‌ها در 4 /1  از کره و به‌صورت قرینۀ دیگری قرار داشتند (ص 449).
نخستین این 4 پاره، ربع شناخته‌شده یا مسکون (οἰκουμένη)، سپس ربع کناری، در همان طول جغرافیایی (περίοικοι)، و در مقابل این دو در نیمکرۀ جنوبی، قرینۀ ربع مسکون (ἄντοικοι) و قرینۀ ربع کناری (ἀντίποδες) قرار داشتند. گویا یونانیان 3 ربع دیگر را نیز مسکون تلقی می‌کردند؛ اما معتقد بودند که به‌سبب گرمای بیش‌ازحد استوا، امکان ارتباط میان ساکنان این بخشها محتمل نیست (دوک، 85). اوج این فرضیات در «جغرافیا»ی بطلمیوس (ح 150 م) دیده می‌شود. برپایۀ این فرضیه، ربع مسکون این گستره را در بر می‌گرفت: از طول جغرافیایی °180، از جزایر نیمه‌افسانه‌ای «متبرک» واقع در اقیانوس اطلس در غرب، تا چین در شرق، و عرض جغرافیایی °80، از سرزمین نیمه‌افسانه‌ای «توله» در شمـال اروپا تـا سرزمین مروئه در سودان کنونـی، در آن‌سوی خـط استـوا، و قرینـۀ جزایـر تولـه. ایـن گستـره شامـل 3 قارۀ لیبوا (افریقا)، اروپا و آسیا بود (دربارۀ 3 قاره، نک‍ : برگرن، 22).

با آغاز نهضت ترجمۀ کتابهای یونانی در زمان خلفای عباسی، به‌ویژه ترجمۀ کتابهای جغرافی‌دانانی مانند بطلمیوس، مفهوم یونانی ربع مسکون مانند دیگر مطالب دانش جغرافیا به جهان اسلام انتقال یافت و بیشتر جغرافی‌دانان جهان اسلام این انگاره را در توصیف خود از جغرافیای زمین به کار بستند. ابن‌خردادبه (د ح 300 ق / 913 م) ــ که می‌توان وی را پـدر دانش جغرافیـای جهـان اسلام به شمار آورد ــ به تقلید از بطلمیوس، از ربع آبادان یـا مسکون نام می‌برد که به عقیدۀ وی تا °24 از خط استوا امتداد دارد (نک‍ : ص 4-5). گویا دیگر جغرافی‌نویسان مسلمان نیز این تقسیم‌بندی چهارگانه را اساس بررسی جغرافیای زمین قرار دادند (کراچکوفسکی، 10)؛ بااین‌همه، چنین به نظر می‌رسد که از منظر مسلمانان، تنها ربع آبادان و مسکون، همان ربع شناخته‌شده بود و به فرضیۀ یونانی مسکون‌بودن دیگر بخشها چندان اعتنا نشد. برای نمونه، مقدسی در احسن التقاسیم به‌استثنای ربع مسکون شمالی، دیگر قسمتها را یا ویران، و یا خالی از سکنه دانسته است (ص 58- 59).
از مهم‌ترین تغییراتی که جغرافی‌دانان مسلمان در نظریۀ یونانی ربع مسکون پدید آوردند، تقسیم آن به 7 اقلیم (نک‍ : ه‍ د، اقلیم) بود که به نظر می‌رسد این دگرگونی تحت تأثیر اندیشۀ ایرانی باستان «هفت‌کشور» (به فارسی میانه: Haft Karšwar) صورت گرفته باشد. برپایۀ این انگارۀ باستانی، زمین به 7 پاره تقسیم می‌شد که 6 پارۀ آن گرداگرد پارۀ مرکزی (خونیرَس و قلب آن، ایرانشهر) را فرا گرفته بودند (نک‍ : بندهش، 70). پنداشت تقسیم ربع آبادان زمین به 7 اقلیم، نه‌تنها در میان جغرافی‌دانان، بلکه میان مورخان جهان اسلام نیز مورد پذیرش قرار گرفت و تصویر جامع آن را می‌توان در مروج الذهب مسعودی مشاهده کرد. مسعودی این 7 اقلیم را به‌ترتیب، بابل (شامل خراسان، فارس و جبال)، هند (شامل سند و سودان)، مکه (شامل نواحی عربستان)، مصر (شامل نواحی افریقا)، شام (شامل روم)، ترکستان و سرانجام، چین برمی‌شمارد که از مجموع آنها ربع مسکون زمین پدید می‌آید (نک‍ : 1 / 101).
در مجموع، می‌توان چنین انگاشت که مسلمانان از امتزاج مفهوم جغرافیایی یونانی 4 ربع جهان و مفهوم ایرانی باستان 7 پارۀ جهان، تصور نوینی از جهان مسکون پدید آوردند که بر طبق آن، تنها بخشی از زمین که قابل سکونت تلقی می‌شد، شامل 7 اقلیم بود کـه مرکز آن بـابل ــ جایی کـه پایتخت جهـان اسلام و خـلافت عبـاسی بود ــ و 6 اقلیم دیگر گرداگرد آن در جهـات چهـارگانۀ نواحی معمور از ربع مسکون قرار گرفته بودند.

مآخذ

ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306 ق / 1889 م؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1369 ش؛ عهد عتیق؛ کراچکوفسکی، ا. ی.، تاریخ نوشته‌های جغرافیایی در جهان اسلامی، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، 1379 ش؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، بیروت، 1385 ق / 1965 م؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906 م؛ نیز:

Berggren, J. L. and A. Jones, Ptolemy’s Geography: An Annotated Translation of the Theoretical Chapters, New Jersey, 2000; Dueck, D., Geography in Classical Antiquity, Cambridge, 2012; Frayne, D., Sargonic and Gutian Periods (2334-2113 BC), Toronto etc., 1993; Strabo, The Geography, tr. H. L. Jones, London, 1949.

احسان افکنده

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: