صفحه اصلی / مقالات / دمشق، مسجد جامع /

فهرست مطالب

دمشق، مسجد جامع


آخرین بروز رسانی : یکشنبه 26 بهمن 1399 تاریخچه مقاله

ساختار معماری جامع دمشق

محیط تقریبی مسجد 510 متر (طول: 157 متر، و عرض: 98 متر)، مساحت تقریبی صحـن 5 / 122 × 49 = 5 / 002‘6 مـ2، و مساحت تقریبـی شبستـان 136 × 37 = 032‘5 مـ2 است (نک‍ : کرسول، همان، 51, 49، نیز طرح 28).
شبستان مسجد دمشق دارای 3 فرش‌انداز طولی، و 23 طاق استوار بر ستونهای مرمری است (نک‍ : ابن‌جبیر، 263؛ کرسول، همان، 51-52)، و غالب قوسها بازسازی شده‌اند. بر فراز طاقهای شبستان اکنون ستونهای استوانه‌ای کوتاهی استوار است. 3 فرش‌انداز طولی را فرش‌انداز مقصوره، درست در میانۀ عرضی شبستان و رو به محراب، قطع کرده است. فرش‌انداز مقصوره در بخش روبه‌روی محراب دارای 3 طاق بزرگ، و بر فراز آن 3 طاق کوچک‌تر محاط در هلالی به قطر حدود 5 / 13 متر است (نک‍ : گرابار، همانجا؛ کرسول، همان، 52؛ برخم، «درباره ... »، 520, 521؛ قس: فلاد، 5, 22، تصویرها).
نمونه‌هایی متعدد از ساختار ستونی (شبستانی) در معماری گذشتۀ دورتر از جامع دمشق ازجمله در «همایشگاه»های پس از این جـامع، در مسـاجد غرب سرزمینهای مسلمانان ــ برای نمونه در ایـران ساسـانی و نخستین سده‌هـای دورۀ اسـلامی ــ وجـود دارد. در زبان فارسی قصری را که دارای تالارهای ستون‌دار باشد، «آپادانا» می‌خوانده‌اند (نک‍ : همـو، 209؛ هیلنبراند، 66-68؛ زمـانی، 49-50؛ رجبی، 411). طاقهای کوچک تعبیه‌شده بر فراز دیوار طاقگان شبستان، در‌واقع پنجره‌اند (بهنسی، 68، تصویر). ابن‌جبیر این پنجره‌های شیشه‌ای [بعضاً] رنگی را 47 عدد و جمع کل نورگیرها را 121 عدد شمارش کرده است؛ همچنین تأثیر زیبای آنها را بر شبستان ستوده است (ص 264-265، 268؛ نیز نک‍ : ابن‌بطوطه، 1 / 105).
سطح دیوارهای پیرامون درونی شبستان از مرمر بوده، و حدود 5 / 3 متر ارتفاع داشته است. بر افریزهای شبستان ساقه‌های طلایی‌رنگ و مواج انگور (تاک؛ کَـرْم) و کاسنی، مشابه نقوش موجود در قبةالصخره، نقش بسته بوده است (نک‍ : کرسول، «گزارش»، 57-58؛ فلاد، 57, 83, 87-88). هنرمندانی که مسجد جامع دمشق را ساخته‌اند، سقف چوبی [و افریزهای شبستان] را نیز زرنگار نموده، و محراب را با طلا و جواهر تزیین کرده‌اند (ابن‌فقیه، 105؛ ابن‌حوقل، 161؛ اصطخری، الاقالیم، 33). از جملۀ سنگهایی که برای زینت محراب به کار رفته، فیروزه و عقیق است و نمی‌توان با اطمینان به متون گفت که در آن، سنگهایی بسیار قیمتی‌تر نیز به کار برده‌اند. بعضی از کتیبه‌های مسجد، ازجمله کتیبه‌ای حاوی سورۀ تکاثر (102)، نیز بدین‌گونه آراسته شده است (نک‍ : مقدسی، 138؛ ابن‌جوزی، 6 / 287). مقدسی افزون‌بر محراب اصلی (محراب مالکی)، از یک محراب سلطنتی و ترک‌خوردن و تعمیرشدن آن سخن گفته است (همانجا). شبستان دارای 3 محراب قدیمی و یک محراب متأخر است. شاید دو محراب از 3 محراب قدیمی را نیز پس از زمـان بنی‌امیـه ساخته باشند (کرسول، همـان، 53؛ اتینگهاوزن، 37).
بالای محراب اصلی امروزی سنگ‌نبشته‌ای حاوی عبارت قرآنی «کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَریّا الْمِحْرابَ» (آل‌عمران / 3 / 37، بخشی از آیه) (بهنسی، 156، تصویر)، در بخش زیرین گردن محراب دو ردیف زینتهای مستطیلی یا قوسی، پایین محراب تزییناتی طاق‌مانند دارای قوسها و ستونهای بسیار کوچک، در زیر طاق آن نقوش انتزاعی خاص، نیز مقرنس‌کاری در زیر طاق محراب و بر افریز دیوار، دو ستون سنگی تزیینی زیر طاق محراب، نقوش برجستۀ گیاهی و جز آن، معرق سنگ بیشتر در حواشی، و تزیینات گره‌چینی سنگی بر نغولهای جدارهای طرفین محراب، وجود دارد (همو، 156، 159، تصویرها).
در شبستان اتاقهایی چوبی برای کاربردهای گوناگون وجود داشته است (ابن‌جبیر، 265-266). اکنون در شبستان، منبری از مرمر دارای در، سرسایه و آسمانه در جنب محراب اصلی قرار دارد که آراسته به تزییناتی مانند کنده‌کاری گیاهی و انتزاعی، مشبک‌کاری هندسی، مقرنس‌کاری، تزیین پیچی، منبت چوب و کتیبه است (بهنسی، 63، 150، تصویرها). لیتون در حدود سال 1292 ق / 1875 م، منبری مشابه اما [چوبی و] رنگارنگ را که در شبستان قرار داشته، نقاشی کرده است (نک‍ : فلاد، تصویر I، در ابتدای کتاب، نیز ix).

ضریح یحیى اتاقی است سنگی واقع در شبستان دارای ستونهایی با پایه و سرستون مزین، رخبام، در و پنجرۀ فلزکاری، گنبد و جز اینها. بر قعر گنبد نیز اسامی الله، محمد، ابوبکر، عمر، عثمان، علی، حسن و حسین (ع) را [در زمان متأخر] نوشته‌اند (بهنسی، 66، 154، تصویرها).
تاریخ‌نگاران و جغرافیانگاران به کاربرد لایۀ [نازک] سرب در سقف مسجد برای جلوگیری از آسیبهای بارندگی اشاره می‌کنند (نک‍ : ابن‌حوقل، 161؛ مقدسی، همانجا؛ ابن‌دواداری، 4 / 256-257)، که مقصود آنان سقفهای شیب‌دار بر فراز مقصوره و فرش‌اندازهای طولی شبستان است. وضعیت مکانی گنبد و مقصوره، به‌ویژه از حیث کالبد درونی، می‌توانسته است شاخص‌ترین زیرمجموعه در طرح نوآورانۀ جامع دمشق باشد (نک‍ : ابن‌جوزی، همانجا؛ هیلنبراند، 50-52؛ ابن‌جبیر، 264؛ گرفمن، 8). به گفتۀ ابن‌جبیر چشم‌انداز باشکوه بیرونی مقصوره را به کرکس تشبیه می‌کردند و آن را قبةالنَّسر می‌خواندند (همانجا؛ نیز نک‍ : ابن‌بطوطه، 1 / 105). کرسول معتقد است «النسر» تحریف تلفظ واژۀ هلنی «اَیتوس» به معنی شیروانی است که معماران یونانی دمشق به کار می‌برده‌اند، و توجیهی که نویسندگان از قول مردم دربارۀ کرکس می‌آورند، بیهوده است («گزارش»، 52-53).
گنبد اصلی یا میانی گنبدخانه از نوع دوپوش بوده است (نک‍ : ابن‌جبیر، همـانجـا؛ نیـز نک‍ : هیلنبراند، 53-54). گنبـد دارای شکل خُودی است و بر گردنیِ هشت‌وجهی آن نورگیرهایی به اشکال قوسی یا تیزه‌ای تعبیه شده است (بهنسی، 25، تصویر). چهارطاق زیر گنبد را در مرکز شبستان، در 475 ق / 1082 م، تعمیر کرده‌اند (نک‍ : برخم، «دربـاره»، 522؛ نیـز نک‍ : فلاد، تصویر II، در ابتـدای کتاب، نیز ix).
شبستان جامع دمشق به‌واسطۀ دیوار و طاقگان به صحن پیوسته است، بی‌آنکه همسان مساجد پسین رواقی میان صحن با حرم یا شبستان حائل باشد. قوسهای شبستان در جانب صحن روی جرز یا ستون مکعب، و طاقهای درون شبستان روی ستون استوانه‌ای قرار می‌گرفتـه‌اند (نک‍ : ابن‌بطوطـه، 1 / 104- 108؛ سـواژه، 95؛ کرسول، همان، 51-52, 53، تصویر 31، نیز برای اطلاع از آمار دقیق تمام جرزها و ستونهای بنـا، نک‍ : ص 54). این طاقهای سمت صحن بر ستونهای مکعبی برپا شده، و زیر هر طاق و بین ستونها را جداره و درِ چوبی پوشانده است. طاقگان آثاری همانند طاق کسرى نشان می‌دهد که کاربرد عناصری چون قوس هلالی در درگاه، طاقچه، طاق، محراب و جز اینها و نیز ردیف این قوسها در آثار معماری دورۀ اسلامی، با معماری ایران کاملاً مرتبط بوده است (نک‍ : بهنسی، 68، تصویر؛ سواژه، همانجا؛ سارجنت، 451؛ اتینگهاوزن، 37 ff.).
نمای بیرونی فرش‌انداز عمود بر محراب شبستان مشرف‌به صحن، متشکل است از یک سنتوری که طاق، دایره و موزاییکها آن را زینت می‌بخشند (کرسول، همان، 52, 58؛ بهنسی، 85، تصویر). خط سنتوری و قوس بزرگ زیر آن دارای نزدیک به 5 متر فاصله‌اند و سطحی محیط بر این قوس، پوشیده از موزاییک‌کاری نفیس است. درون این طاق 3 پنجرۀ قوسی وجود دارد که میانی اندکی عریض‌تر و بلندتر از پنجره‌های طرفین، و دو ستون کوتاه با سرستون تزیینی فاصل آنها ست. 3 طاق در زیر پنجره‌ها دربردارندۀ مشبک‌کاری چوبی و در ورودی‌اند، و درِ میانی قدری عریض‌تر از درهای طرفین و دو ستون بلند با سرستون تزیینی در حدفاصل آنها ست. در طرفین این بخش دو جرز از مرمر و معرق سنگ و موزاییک دیده می‌شود (کرسول، بهنسی، همانجاها). دو جرز پیش‌آمده و بلندتر در کنار دو جرز مذکور از مرمر و معرق سنگ‌اند که بیشتر آرایه‌های سطوح فوقانی آنها ریخته است و بر فراز خود قبه‌ای نیز دارند. نمای بیرونی دیوار جنوبی شبستان مسجد، از سنگ است (همو، 85، 86، تصویرها؛ کرسول، «معماری»، لوحهای 42.a ff.؛ اتینگهاوزن، 38).
3 سوی صحن را رواق در بر گرفته است. سقف رواقها چوبی ـ سربی و شیب‌دار و دارای حدود 15 متر ارتفاع است (نک‍ : کرسول، «گزارش»، 53؛ اتینگهاوزن، 37) با قوسهایی استوار بر ستون یا جرز؛ غالب طاقها هلالی و برخی دارای تیزه‌ای نامحسوس‌اند (کرسول، همان، 51-52, 53-54، تصویر 31، نیز دربارۀ سابقۀ قوسها در شام، نک‍ : ص 69). بااینکه قوسهای شمالی بر ستونهای مکعبی قرار دارند، کرسول احتمال می‌دهد همانند رواقهای غربی شرقی دارای آرایشی از جرز و ستون بوده باشند. در رواقهای غربی و شرقی میان هر دو جفت ستون، یک جرز برپا ایستاده است (همان، 53؛ بهنسی، 38، تصویر).
بر فراز طاقهای اصلی 4 جانب صحن، ردیفی از طاقهای کوچک برپا ست که ساخت آنها به آغاز بنا بازمی‌گردد (نک‍ : مقدسی، 38؛ اتینگهاوزن، همانجا؛ کرسول، همان، 52, 53). مابین قوسهای کوچک، ستونکهای استوانه‌ای یا جرزهای کوچک قرار دارد. در جنوب دیوار رواق غربی 4 شُبّاک تراشیده‌شده از مرمر، و در طرفین کفش‌کن دو شباک مشابه دیگر نهاده‌اند (نک‍ : همان، 55، تصویرهای 31, 33؛ قس: بهنسی، همانجا).
منارۀ سنگی جنوب شرقی محوطۀ کهن مسجد موسوم به منارۀ عیسى، دارای پیکری مکعبی است و در قسمت فوقانی بر هر وجه آن پنجره‌ای تعبیه شده که ستونی کوتاه هریک را دو بخش کرده است و با تزییناتی اندک و ساده مانند ستارۀ داود آراسته است. روی مناره، منارۀ کوچکی افراشته شده که هشت‌وجهی، لبه‌دار و دارای قبه‌ای هرمی است (کرسول، «معماری»، I(1) / 177؛ بهنسی، 40، تصویر). منارۀ شمالی (مئذنةالعروس) بی‌شباهت به منارۀ شرقی نیست، اما هم در ساختار هم در تزیین غنی‌تر است (کرسول، همانجا؛ نک‍ : بهنسی، 41، تصویر). این مناره متعلق به سدۀ 6 ق / 12 م است. منارۀ جنوب غربی منارۀ غربی نامیده می‌شود که آن نیز هشت‌گوش، مطبق، سنگی و مزین به تزیینات سنگ‌کاری است. این مناره را در دورۀ ممالیک (ح سدۀ 9 ق / 15 م) بر یک برج کهن ساخته‌اند (کرسول، همان، I(1) / 157, 177، «گزارش»، 58-59؛ بهنسی، 44، تصویر).
درون صحن 3 بنای گنبددار وجود داشته که برخی از آنها باقی است. به نوشتۀ ابن‌جبیر بنای غربی مزین، دارای 8 ستون، و گنبد آن سربی بوده است. گویا اتاقک فوقانی این بنا محل نگهداری عایدات و اموال بوده که به همین سبب بیت‌المال یا قبةالمال خوانده شده است (نک‍ : مقدسی، همانجا؛ ابن‌جبیر، 267؛ بهنسی، 120، 121، تصویر 37؛ قس: اتینگهاوزن، همانجا)؛ درحالی‌که ابن‌بطوطه گفته است به قبۀ عایشه شناخته می‌شود. این اتاقک که از زمان امویان بازمانده است، به‌واسطۀ یک هشت‌وجهی موزاییک‌کاری‌شده روی ستونها قرار دارد و در زیر آن فواره یا حوضی نیز وجود داشته است (نک‍ : 1 / 105؛ کرسول، همان، 59؛ بهنسی، 184، تصویر؛ مقدسی، 139).
گنبد شرقی که قبةالساعة خوانده می‌شود، دارای 8 ستون، و به شکل گنبد غربی و اندکی کوچک‌تر از آن بوده است. در غرب و شرق صحن نیـز دو بنـای غیرمشـابه وجـود داشتـه است (نک‍ : ابن‌جبیر، ابن‌بطوطه، همانجاها؛ بهنسی، 67، 121، تصویرها، نیز 120). همچنین در وسط حیاط بنایی هشت‌وجهی با فواره‌ای در میان، بر 4 ستون قرار یافته [اگرچه قراریافتن 8 وجه بر 8 ستون مقبول‌تر می‌نماید]، و قفص‌الماء نامیده شده است (نک‍ : ابن‌جبیر، همانجا؛ نیز نک‍ : بهنسی، 81، تصویر؛ قس: فرانتس، 41-42)؛ اما بنای ادوار متأخر را که به شکل نوعی کلاه‌فرنگی بوده، قبةالبرکه می‌خوانده‌اند و 8 ستون داشته که اکنون برچیده شده است (بهنسی، 120، نیز نک‍ : 67، 121، تصویرها).
در مکانهای گوناگون مسجد همواره آبنما، وضوگاه، فواره و جاهایی برای استفاده‌های مختلف از آب وجود داشته است (نک‍ : مقدسی، همانجا؛ ادریسی، 1 / 368؛ ابن‌عساکر، 13 / 31-32؛ ابن‌جبیر، 273). اصطخری به ناودانهای مسجد نیز اشاره کرده است (نک‍ : مسالک، 63؛ طوسی، 169).
موزاییک‌کاری جامع دمشق زبانزد، و در کنار قبةالصخره و مسجدالنبی دارای قدیمی‌ترین نمونه‌های موزاییک‌کاری در جهان اسلام است (مقدسی، 138؛ کرسول، همان، 57-58؛ فرانتس، 42؛ قس: بریش، 13)، و بیشترین کار موزاییک را در بر داشته است. جالب‌ترین نقشهای موزاییک مسجد، در رواق غربی و قسمتهای جنوبی دیوار این رواق دیده می‌شود (نک‍ : کرسول، همان، 58؛ هیلنبراند، 71-72؛ قس: بریش، 14). در موزاییک‌کاری رواق دو منظره از کوشکها با رودخانه‌ای در پیش‌زمینه و ساختمانهای دوطبقه با کف چندضلعی وجود دارد. نقش تحتانی عبارت از ستونها و پنجره‌های مشبک است (فرانتس، همانجا؛ قس: بریش، همانجا).
همچنین نمای میانی شبستان دارای موزاییک‌کاری چشم‌نوازی است. چنان‌که گفته شد، این موزاییکها، سنتوری را که در زیر آن سطح اصلی نما قرار دارد، و نیز پشت‌بغلهای طاقها و بخش فوقانی جرزها را در بر دارند (نک‍ : بهنسی، 85، تصویر). در اینجا نیز نقش درختهای بلند، نقش مناظر معماری، نقش ردیف ستونها و جز آن سطوح کار را می‌آرایند. این موزاییکها بازسازی شده‌اند (نک‍ : همانجا، نیز قس: 81، تصویر 23).

دربارۀ زیبایی‌شناسی موزاییک‌کاری مسجد دمشق گاه نظریاتی بدون دلایل و مدارک کامل برای اثبات ارائه می‌گردد (نک‍ : بریش، 18؛ فلاد، 44؛ بهنسی، 89، تصویر)؛ از سویی، پنداری وجود دارد که از آن چنین استنباط می‌شود که در اینجا موزاییک‌کار رومی موضوعی مشابه کارهای پیشین خود را خلق نکرده، و انگاره‌هایی را از مسلمین اخذ نموده که یادآور باغ بهشت و قصرهای آن بوده است (نک‍ : بریش، 17-18؛ فلاد، 83-84). این‌گونه نمادگرایی در هنر دیگر ادیان نیز دارای پیشینه است و به‌رغم شاعرانه‌بودن برخی گفتارهای زیباشناسانه، پذیرفتنی است که کارهای پیشین موزاییک‌کار رومی شمایل‌سازی است و شمایل‌سازی در مسجد مسلمانان هیچ جایگاهی ندارد (نک‍ : همو، 101؛ کاسو، 34, 52).
دربارۀ مسجد جامع دمشق تحقیق بسیار صورت گرفته، و افزون‌بر اخبار منابع کهن، چندین کتاب و انبوهی مقاله تألیف شده است (برای نمونه، نک‍ : کرسول، «مأخذشناسی ... »، 407 ff.). در پایان، به‌جز مآخذی که در متن مقاله آمده است، 9 منبع دیگر نیز برای مطالعۀ بیشتر معرفی می‌شود:
ابن‌شاکر کتبی، محمد، عیون التواریخ، به کوشش نبیله عبدالمنعم داوود، بغداد، 1991 م؛ ابن‌طولون، محمد، قرة ‌العیون فی اخبار باب جیرون، به کوشش صلاح‌الدین منجد، دمشق، 1383 ق؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1411 ق، 6 / 31-33؛ نیز:


 Bacharach, J. L., «Marwanid Umayyad Building Activities: Speculations on Patronage», Muqarnas, Leiden, 1966, vol. XIII; Bashear, S., «Qibla Musharriqa and Early Muslim Prayer in Churches», The Muslim World, 1991, vol. LXXXI; Creswell, K. A. C., «Architecture», EI2, vol. I; Degeorge, G., Damas: Des Ottomans à nos jours, Paris, 1994; Finster, B., «Die Mosaiken der Umayyadenmoschee», Kunst des Orients, 1970-1971, vol. VII(2); Papadopoulo, A., «La Grand Mosquée Omeyyade de Médine et l’intervention du mihrâb en forme de niche», Le Mihrâb dans l’architecture et la religion musulmanes, ed. id., Leiden etc., 1988.

مآخذ

 ابن‌بطوطه، رحلة، به کوشش محمد عبدالمنعم عریان و مصطفى قصاص، بیروت، 1407 ق؛ ابن‌جبیر، محمد، رحلة، لیدن، 1907 م؛ ابن‌جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1412 ق / 1992 م؛ ابن‌حوقل، محمد، صورة ‌الارض، بیروت، 1979 م؛ ابن‌دواداری، ابوبکر، کنز الدرر، به کوشش ب. راتکه، قاهره، 1402 ق؛ ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبرى، متمم، به کوشش زیاد محمد منصور، مدینه، 1408 ق؛ ابن‌شداد، محمد، الاعلاق الخطیرة، به کوشش د. سوردل، دمشق، 1953 م؛ ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری و دیگران، بیروت، 1417 ق؛ ابن‌فضل‌الله عمری، احمد، مسالک الابصار، چ تصویری، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، 1408 ق / 1988 م؛ ابن‌فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ ابن‌قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1960 م؛ ابن‌کثیر، البدایة؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، بیروت، 1409 ق؛ اصطخری، ابراهیم، الاقالیم، چ تصویری، به کوشش مولر، گوتا، 1255 ق؛ همو، مسالک و ممالک، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1368 ش؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، قاهره، 1319 ق؛ بهنسی، عفیف، الجامع الاموی الکبیر، دمشق، 1988 م؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، به کوشش بقی بن مخلد و سهیل زکار، دمشق، 1387- 1388 ق؛ دایرة‌المعارف فارسی؛ رجبی، پرویز، «آپادانا»، دانا، ج 1؛ زمانی، عباس، تأثیر هنر ساسانی در هنر اسلامی، تهران، 1355 ش؛ سبانو، احمد غسان، اکتشافات مثیرة، دمشق، دار قتیبه؛ شهابی، قتیبه، دمشق، تاریخ و صور، دمشق، 1990 م؛ طبری، تاریخ؛ طوسی، محمد، عجایب المخلوقات، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1345 ش؛ علبی، اکرم حسن، خطط دمشق، دمشق، 1410 ق؛ قرآن کریم؛ قیم، علی، «اضواء تراثیة على مساجد دمشق»، التراث العربی، 1414-1415 ق، شم‍ 55-56؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، 1384 ق؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش محمد مخزوم، بیروت، 1408 ق؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، 1376 ق؛ الیواقیت و الضرب فی تاریخ حلب، منسوب به ابوالفدا، به کوشش محمد کمال و فالح بکور، حلب، 1410 ق؛ نیز:

Ali, W., The Arab Contribution to Islamic Art, Cairo, 1999; Bell, H., «Translations of the Greek Aphrodito Papyri in the British Museum», Der Islam, 1912, vol. III; Berchem, M. van, «Notes on Arabic Archeology», Early Islamic Art and Architecture, ed. J. M. Bloom, Burlington, 2002; id., «Notes archéologiques sur la Mosquée des Omayyades», Opera Minora, Gèneve, 1978, vol. I; Bernbeck, R. and S. Pollock, «A Cultural-Historical Framework», Archaeologies of the Middle East, Critical Perspectives, eds. ids., Malden etc., 2005; Brisch, K., «Observations on the Iconography of the Mosaics in the Great Mosque at Damascus», Content and Context of Visual Arts in the Islamic World, ed. P. P. Soucek, New York / London, 1988; Burns, R., Damascus: A History, London / New York, 2007; Caseau, B., «Sacred Landscapes», Late Antiquity: A Guide to the Postclassical World, eds. G. W. Bowersock et al., Cambridge etc., 1999; Creswell, K. A. C., A Bibliography of the Architecture, Arts and Crafts of Islam, Cairo, 1978; id., Early Muslim Architecture, New York, 1979; id., A Short Account of Early Muslim Architecture, ed. J. W. Allan, Aldershot, 1989; Ettinghausen, R. and O. Grabar, The Art and Architecture of Islam: 650-1250, Harmondsworth, 1987; Flood, F. B., The Great Mosque of Damascus, Leiden etc., 2001; Franz, H. G., «Architekturdarstellungen auf den Mosaiken der Omayyadenmoschee in Damaskus und die frühislamische Baukunst», Aus der Welt der islamischen Kunst, Berlin, 1959; Grabar, O., The Formation of Islamic Art, New Haven / London, 1987; Grafman, R. and M. Rosen-Ayalon, «The Two Great Syrian Umayyad Mosques: Jerusalem and Damascus», Muqarnas, ed. G. Necipoğlu, Leiden, 1999, vol. XVI; Hillenbrand, R., Islamic Architecture, Edinburgh, 1994; Jaques, R. K., «Murder in Damascus: The Consequences of Competition Among Medieval Muslim Religious Elites», Mamlük Studies Review, 2014-2015, vol. XVIII; Kuban, D., Muslim Religious Architecture, Leiden, 1974; Mango, C., «Approaches to Byzantine Architecture», Muqarnas, Leiden, 1991, vol. VIII; Petard, W. T., «Damascus», The Oxford Encyclopedia of Archaeology in the Near East, ed. E. M. Meyers, New York / Oxford, 1997, vol. II; Pereira, J., The Sacred Architecture of Islam, New Delhi, 2004; Sauvaget, J., La Mosquée Omeyyade de Médine, Paris, 1947; Septuaginta, ed. A. Rahlfs, Stuttgart, 1935; Serjeant, R. B., «Miḥrāb», Bulletin of the School of Oriental and African Studies, 1959, vol. XXII, no. 1 / 3.

یدالله غلامی مایانی

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: