دماوند
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 30 فروردین 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/245852/دماوند
سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
چاپ شده
24
کوه دماوند از دیرباز در اندیشه و فرهنگ ایرانیان، و به بیانی، در اندیشۀ اساطیری و کیهانشناختی ایرانی، دارای جایگاه و اهمیت بوده، و برای ایرانیان به نماد هویت ملی و پیشینۀ اساطیری بدل شده است.
به نظر میرسد که پیجویی اهمیت ملازم با ستیغ دماوند در اندیشه و ادبیات دینی و اساطیری ایرانی را نمیتوان از بستر کلیتر آن، یعنی اهمیت البرز در همان پسزمینه، تفکیک کرد؛ اما واقعیت این است که درخصوص تطابق البرز کنونی با آنچه که در مآخذ قدیمترِ دورۀ اسلامی «البرز»، و پیشتر در ادبیات اوستایی و پهلوی بهترتیب «هرا ـ برزئیتی» و «هربرز» نامیده میشده است، تردیدهایی جدی وجود دارد. شواهدی در دست است که کوهستان شمالی ایران که در فارسی میانه «پتشخوارگر» نام داشته (در دورۀ اسلامی: فدشوارگر / فدشخوارگر؛ مثلاً نک : مجمل ... ، 36)، در حوالی سدۀ 5 ق / 11 م (قرشی، 152) یا حتى پس از آن به البرز تغییر نام داده است (نیز نک : پورداود، 131، حاشیۀ 1).بهعنوان شاهدی بر این موضوع در ادبیات پهلوی، برای نمونه در بندهش، آمده است: «پتشخوارگرکوه آن است که به طبرستان و گیلان و آن ناحیه است ... دنباوندکوه (دماوند)، آنکه بیوراسب (ضحاک) بدو بسته شده است، از همان پتشخوار است» (ص 72؛ نیز نک : بندهش هندی، 88).بر همین اساس، برخی بر آناند که البرز یادشده در منابع تاریخی و آثار ادبی پیش از سدههای 5 و 6 ق، ازجمله شاهنامه، با رشتهکوه کنونی البرز در شمال ری و جنوب طبرستان که دماوند را چون بلندترین ستیغ در بر دارد، منطبق نیست. دو بیت متوالی شاهنامه که حاکی از قصد فرانک برای پنهانداشتن فرزندش فریدون در البرزکوه از گزند کارگزاران ضحاک است، محتملاً شاهدی دیگر بر این نکته فراهم میکند: ببرّم پی از خاک جادوستان / شوم با پسر سوی هندوستان / / شوم ناپدید از میان گروه / برم خوبرخ را به البرزکوه (فردوسی، 1 / 64)؛ هرچند که برخی منابع دورۀ اسلامی در نقل قصۀ اسطورهای فریدون، بدون نامبردن از البرز، به پناهجستن فرانک و فریدون از بیم ضحاک به موضعی در دماوند اشاره میکنند: «مادر افریدون با متعلقان دیگر به پایان کوه دنباوند... پناه گرفت» (ابناسفندیار، 57)، و معلوم نیست که آیا مؤلفان چنین آثاری خود رشتهکوه پتشخوارگر در ناحیۀ ری و طبرستان که مشتمل بر دماوند است را همان البرز میدانستهاند یا آنکه اساساً منابع دیگری در اختیار داشتهاند که در آنها نه به البرز، بلکه تنها به دماوند / دنباوند اشاره شده بوده است.بهعنوان شاهدی دیگر، محمد طوسی در عجایب المخلوقات (تألیف: ح نیمۀ سدۀ 6 ق)، در بخش «فی عجایب الجبال و صفاتها»، از کوه دباوند (دماوند) ــ که «کوهی است شاهق به حدود ری» (ص 130) ــ بدون ذکر اتصال آن به رشتهکوهی به نام البرز، یاد کرده است و درعوض، در مواضعی دیگر، البرز را در ارتباط با قصص اسطورهای ذکر میکند؛ برای نمونه، گنگ افراسیاب را قصری عظیم بر سر البرز خوانده (ص 96، 297) و در ذکر تولد زال، پسر سام، از البرز چون کوهی «در حد مشرق» (نسبت به سیستان) یاد کرده است (ص 418). دراینباره گفتنی است که گئو ویدنگرن (ص 31) نیز کیهاننگاری و جغرافیای اسطورهای اوستایـی، ازجمله البرز یادشده در اوستا (هرا ـ برزئیتی) را متعلق به مناطقی واقع در شرق ایران کنونی دانسته است.از سوی دیگر، بررسی متون اوستایی و پهلوی نشان میدهد که البرز (هرا ـ برزئیتی) در اندیشۀ قدیم ایرانیان اساساً کوهستانی مثالی و لامکان است، همچون «قاف» در ادبیات حکمی و عرفانی و تمثیلی دورۀ اسلامی، و شاید بر همین اساس در منابع اسلامی البرز با قاف یکی دانسته شده، یا دستکم به مشابهت جایگاه رمزی آنها اشاره شده است (یاقوت، 4 / 18)، و جالب آنجا ست که در ادبیات پهلوی، کوف (kōf) ــ که نام کوه قافِ دورۀ اسلامی گویا برگرفته از آن است ــ به معنی مطلق کوه، و پس از البرز دومین ستیغ بلند جهان است (نک : بندهش، همانجا؛ نیز قرشی، 150-151).البرز مثالی ایرانیان باستان کوهی در ناف زمین و درعینحال محیط بر آن و نگاهبان ثبات زمین است و در نگرۀ اساطیری، بلندای ناپیدای ستیغ میانی آن، زمین را به آسمان پیوند میدهد. این البرز مثالی در مآخذ کهن، نخستین و شریفترین کوهی است که از زمین سر برآورده، و همۀ کوههای عالم از آن رستهاند (بندهش، 71؛ نیز نک : الیاده، 100؛ قرشی، 152). در اوستا، ستیغ میانی البرز / هرئیتی جایگاه ایزد مهر (میثره) است و مهر از آنجا به سراسر عالم نظر میکند («مهریشت»، 4: 13، 12: 51). ازاینرو، برخی پژوهشگران بر آناند که تلاش برای مصداقیابی برای البرز مسیری خطا ست، و بالعکس. گروهی دیگر معتقدند که درست به همان دلایل، هر کوه مقدسی مصداقی عینی برای البرز مثالی بوده است و ایرانیان هر رشتهکوه عظیم یا کوه بلندی را که برای ایشان مقدس بوده و به زبان امروز اهمیت رمزی و اساطیری داشته است، البرز (احتمالاً در لغت: کوه و منظر بلند) لقب میدادهاند (برای تفصیل در معنـای لغوی البرز، نک : آیلرس، 811؛ نیز نک : فردوسی، همانجـا، که در آن ابیات به معنای لغوی مذکور نظر داشته است). بنابر فرض اخیر، دماوند نیز میتوانسته است یکی از مصادیق «البرزکوه» بوده باشد، هرچند که این نکته موجب رفع ابهام در مباحث یادشده نمیشود.اما جدای از برخی ابهامات درخصوص نسبت دماوند با البرز و نیز تطابق البرز کنونی با البرز مورد اشاره در مآخذ قدیم، دربارۀ تطابق قلۀ کنونی دماوند با دماوندِ اشارهشده در متون پهلوی و تواریخ کهن دورۀ اسلامی کمتر تردید شده است: چنانکه گفته شد، بنابر متن پهلوی بندهش (ص 72)، دماوند در رشتهکوه غربی ـ شرقی واقع در نـواحی طبرستان و گیلان واقع شده، و در منابع کهن دورۀ اسلامی نیز غالباً به واقعبودن دنباوند / دباوند / دمـاوند در نواحـی ری و طبرستـان اشـاره شـده است (مثلاً نک : ابنفقیه، 307- 309؛ مجمل، 480؛ حمدالله، نزهة ... ، 194). هرچند که اشارۀ مینوی خرد (ص 69) به نزدیکی کوه دماوند و دشت پیشانسه ــ دشتی که به گزارش بندهش (ص 128) در کابلستان بـوده است ــ و ذکر کوهی مرتفع معروف بـه دنبـاوند در حـوالی شهر دمندان در نواحی شرقی کرمان (ابنفقیه، 206) قدری جای تأمل دارد، اما بنابر شواهد متعدد، ازجمله اشارات بیشتر مآخذ قدیم به واقعبودن دماوند / دنباوند اصلی در حوالی ری و طبرستان، مجموعاً قابل اغماض است.با این اوصاف، ما در این مقاله تنها به شواهدی که مستقیماً به «دماوند ری و طبرستان» پرداختهاند، بسنده میکنیم. ضمناً باتوجهبه ابهامات حدود جغرافیایی البرز نزد قدما، آن دسته از قصص و روایات اسطورهگون که صحنۀ وقوع آنها البرز بوده است (برای نمونه، داستان زال و سیمرغ)، در این بررسی جای نمیگیرند.
در اندیشۀ اساطیری «کوه»، بهویژه کوههایی که به دلایلی خاص در میان دیگر کوهها ممتاز میشوند، جایگاه خدایان و نیروهای قدسی و آسمانی تلقی شدهاند و دقیقاً همین نکته، یعنی تلقی کوه بهمثابۀ محل تلاقی زمین و آسمان، موجب پیدایی اندیشهای شده که براساس آن کوه به نوعی «زمین آسمانی» یا حتى «آسمان زمینی» ارتقا یافته، و این نکته باب گشایش بحثی درخصوص پیوند کوه با مفهوم «تعالی» الوهیت شده است.از نمونههای قابل توجهِ چنین آموزهای در ادبیات صوفیانۀ فارسی، میتوان بیانی از شیخ محمد اسیری لاهیجی در مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز (ص 199) را یاد کرد که در بیان مراتب عالم مخلوق به «اراضی اجسام»، «جبال مثال» و «آسمان ارواح» اشاره میکند و بدینوصف، جبال را بهصورت رمزی و در تناظر با عالم مثال، بهمثابۀ واسطۀ اتصال زمین و آسمان، و چون ساحتی در میان آن دو معرفی میکند و خود نیز در ادامه تأکید میکند که جبال متوسط است به میان آن دو.بههرروی در همین راستا ست که در نگرههای اسطورهای و رمزی، کوه را «محور عالم» و «ناف زمین» نیز نامیدهاند، محوری که طریق نزول امر قدسی و راه گذار قوای ملکی میان زمین و آسمان است. اهمیت کوه بهمثابۀ جایگاه وحی و کشف و شهود، و محل صعود به آسمان در نظامهای اندیشۀ اسطورهای و دینی که ازجمله به ایجاد پرستشگاهها، زیارتگاهها، دیرها و مکانهای خلوت و نیایش ــ بهویژه غارهای مقدس، ازجمله غار حرا در سنت اسلامی ــ انجامیده، نیـز از همینجـا ست (نک : گنون، 148- 151؛ الیاده، 99-102).در مزامیر داود (مزمور 87: 1-2) آمده است که «اساس او (یهوه) در کوههای مقدس است. خداوند دروازههای صهیون را دوست میدارد، بیشتر از جمیع مسکنهای یعقوب». اهمیت «طور سینا» یا «جبل موسى» در مصر، که محل ملاقات موسى (ع) و بنیاسرائیل با یهوه و محل انکشاف الواح تورات بوده (نک : خروج، بابهای 19-20؛ طه / 20 / 10-14)؛ «کوه تابور / طابور» (جبلالطور) یا «کوه تجلی» واقع در جلیل سفلى در ارض مقدس، که ازجمله مکان «تجلی» و «تبدیل هیئت» عیسى مسیح (ع) بوده است (نک : متى، 17: 1-7)؛ و نیز کوههایی چون «مرو»، که در کیهاننگاری اساطیری هندویی و بودایی محور عالم و ناف زمین است (ویشنو پورانا، 135؛ استاتلی، 190-191؛ نیز نک : گنون، 48)؛ «المپ»، که نزد یونانیان باستان اقامتگاه خدای خدایان زئوس و جایگاه سایر خدایان دوازدهگانه بوده؛ و همچنین کوه فوجی در اساطیر و فرهنگ دینی و معنوی ژاپن، نمونههای شاخص دیگری از تلقی کوه بهمثابۀ جایگاه الوهیت و حضور امر قدسی در گسترۀ وسیع ادیان و اساطیر است (برای اهمیت جهانشمول کوه در اندیشۀ اساطیری، نک : قرشی، 50- 58).
تقدس کوه در اندیشۀ ایرانی نیز ریشهای بس کهن دارد و در همان پسزمینۀ کلیتر تقدس جهانشمول کوه در ادیان و اساطیر جای میگیرد. کوه در اندیشه و اساطیر ایرانی نیز جایگاه الوهیت و محل وحی و مکاشفه است. در فرگرد 19 وندیداد آمده است که اهورهمزدا بر فراز کوه با زردشت سخن گفته است (حسنی، 163). در «مهریشت» آمده است که «کسی که از برای او آفریدگار اهورامزدا در بالای کوه بلند و درخشان و با سلسلههای متعدد آرامگاه قرار داد، در آنجایی که نه شب است نه تاریکی، نه باد سرد است و نه گرم، و نه ناخوشی مهلک و نه آلودگی دیوآفریده، و از بالای کوه هَرَئیتی مه متصاعد نگردد» (12: 50). اینکه گیومرث بهمثابۀ نخستین انسان و نخستین شهریار در اساطیر ایران «کوهزاد» و «کوهنشین» است (نک : دنبالۀ مقاله)، خود حاکی از اهمیت و تقدس کوه در اندیشۀ ایرانی است.در اندیشۀ اساطیری ایرانی کوههای بلند و مقدس جایگاه مرغانی اساطیری چون سیمرغ و عنقا بوده است (قرشی، 184) که ازجمله میتوان به سکونت سیمرغ در البرز و بالیدن زال، پدر رستم، بهدست او در آن کوهستان (فردوسی، 1 / 164- 168)، و نیز اشارات متعدد ادبیات صوفیانه و رمزی فارسی به سکونت سیمرغ در قاف (برای نمـونه، نک : سهـروردی، 315) کـه بهویژه در مثنوی منطق الطیر عطار نیشابوری بازتاب داشته، اشاره کرد.گئو ویدنگرن (ص 32، 206) براساس گزارش روایت انجیل متى به رسمی در میان مغان ایرانی اشاره میکند که حاکیاز اهمیت و جایگاه کوه در اندیشۀ منجیشناختی و فرجامشناختی ایرانی است: مغان هرساله در زمانی معین از کوهی ملقب به «کوه پیروزی»، که گویی در غرب ایران و در شیز واقع بوده است، بالا میرفتند و در غاری آراسته به درختان و چشمه گرد میآمدند و خود را تطهیر میکردند تا شاید شاهد طلوع ستارهای درخشان بر فراز آن کوه، به نشانۀ تولد «منجی»، باشند؛ گویا حضور 3 مغ بزرگ از غرب ایران در محل تـولد عیسى مسیح (ع) در بیتلحم پیامد همین رسم بوده است. همو (ص 32) بر آن است که این رسم به کیش مهری مغان ماد بازمیگشته، و منجی مورد انتظار آنان تجسدی از «مهر» بوده است (برای مطالعهای تفصیلی درخصوص جایگـاه و تقدس کوه در اندیشۀ هندوایرانی، نک : قرشی، 143 بب ؛ برای تقدس و اهمیت کوه در ادبیات شفاهی و فولکلور ایرانیان، نک : ماسه، II / 409-414).محتمل است که قدمت اهمیت و تقدس کوه دماوند که در دوران مادها و پس از آن فزونی نیز یافت، موجب انتخاب ری (راگا) برای اقامت طبقۀ مهم و نافذ مغان بوده باشد (قرشی، 177؛ نیز نک : دنبالۀ مقـاله). قرشی بر آن است که در دورۀ حوزۀ روحانیت سیستان، کوه اوشیدرنه (خواجه) چنین مقامی داشته است، اما پس از آنکه ایرانویج از سیستان به ری منتقل شد، دماوند چنین مقامی پیدا کرد و پس از آن نیز با انتقال ایرانویج از ری به آذربایجان، این مقام نصیب کوه سبلان شد (ص 180).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید