صفحه اصلی / مقالات / دارالبیضاء /

فهرست مطالب

دارالبیضاء


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 7 دی 1398 تاریخچه مقاله

دارُالْبَیْضاء، یا کازابلانکا، بزرگ‌ترین شهر مغرب / مراکش. این شهر با حدود 000‘360‘ 3 تن جمعیت (2014 م / 1393 ش)، در غرب کشور مغرب در کرانه‌های اقیانوس اطلس جای دارد و بزرگ‌ترین بندر افریقا و پایتخت اقتصادی و بازرگانی مغرب به شمار می‌رود. 3 /2  واحدهای صنعتی و 60٪ نیروی کار مغرب در این شهر متمرکز است و 50٪ سرمایه‌گذاریهای این کشور در دارالبیضاء انجام می‌گیرد («مراکز ... »، npn.؛ شویکی، 58 بب‍ ؛ معروفی، 1 / 7؛ خوند، 19 / 180).

پیشینۀ تاریخی

شهر دارالبیضاء تا اوایل سدۀ 10 ق / 16 م، «اَنفا» خوانده می‌شد (نک‍ : دنبالۀ مقاله). از تاریخ انفا در دورۀ پیش از اسلام آگاهی چندانی در دست نیست. برخی بنیاد‌گذاری این شهر را به روزگار کارتاژها / فنیقیان (نک‍ : مارمول، 2 / 127- 128)، و برخی به روزگار چیرگی رومیان بر سرزمینهای شمال افریقا (نک‍ : لئون، 196) نسبت می‌دهند؛ اما هیچ‌کدام از آنها سندی از متون تاریخی موجود و یا یافته‌های باستان‌شناختی در تأیید ادعای خود ارائه نکرده‌اند (EI2, I / 506).
تاریخ انفا را باید در پیوند با تاریخ ناحیۀ تامسنا و بربرهای ساکن آنجا جست‌و‌جو کرد. این ناحیه مقارن ظهور اسلام و اوایل دورۀ اسلامی، مسکن قبایل بربری مصموده بوده است (معروفی، 1 / 29-30). به گمان قوی شهر انفا می‌بایست در زمان خلافت ولید بن عبدالملک، پس از فتح طنجه در 89 ق / 708 م، مانند دیگر نواحی مغرب اقصى به‌طور قطعی به‌ دست موسی بن نصیر به تصرف مسلمانان درآمده باشد (نک‍ : بلاذری، 322). در اوایل سدۀ 2 ق / 8 م، نواحی و شهرهای شمال افریقا و از آن میان ناحیۀ تامسنا و شهر انفا پناهگاه خوارج بود و شمار بسیاری از خوارج در آنجا به سر می‌بردند. این خوارج با ترویج مذهب خود میان بربرهای منطقه، به گردآوری سپاه و نبرد با عمال دستگاه خلافت اموی در غرب می‌پرداختند؛ اما سرانجام پس از جنگهای متعدد و کشته‌شدن بسیاری از نیروهای دو طرف، در 124 ق / 742 م، در نبردی نهایی، شکست سختی خوردند و هزیمت شدند (نک‍ : معروفی، 1 / 33-35).
پس از این نبرد، طریف ابوصالح و پسرش صالح به انفا آمدند و ادعای پیامبری کردند ( الاستبصار ... ، 197- 198؛ ابن‌عذاری، 1 / 57؛ ابن‌خلدون، 6 / 276، 280). قبایل برغواطه نیز به آنان پیوستند و امارتی به پایتختی انفا تشکیل دادند که تا سدۀ 5 ق / 11 م پابرجا ماند (ابن‌عذاری، همانجا؛ ابن‌خلدون، 6 / 277، نیز 280، حاشیۀ 1؛ تازی، التاریخ ... ، 3 / 314، 5 / 8- 9؛ معروفی، 1 / 36، 41، 45).
در 383 ق / 993 م، بدوی بن یعلى یفرنی امیر تامسنا از انفا به فاس لشکر کشید و این شهر را به قلمرو خویش افزود (ابن‌خلدون، 7 / 42؛ بن‌عبدالله، 7).
در 420 ق / 1029 م، تمیم بن زیری بن یعلى یفرنی بر قبایل برغواطه چیره شد و تامسنا را تصرف کرد و حاکمی از سوی خود در آنجا گماشت (ابن‌خلدون، 6 / 279-280؛ معروفی، 1 / 46-47).
در 455 ق / 1063 م و به روایتی در 472 ق / 1079 م، یوسف ابن تاشفین برای سرکوب برغواطه که سفیران مرابطین را در انفا به قتل رسانده بودند، به تامسنا لشکرکشی کرد، انفا را گشود، در آنجا دست به کشتار و غارت زد، انفا را ویران کرد و بازگشت (مارمول، 304-305؛ تازی، همانجا؛ معروفی، 1 / 48).
در 541 یا 542 ق، محمد بن عبدالله بن هود الماسی سلاوی برضد امیر موحدان عبدالمؤمن بن علی (حک‍ 524- 558 ق / 1130-1163 م) قیام کرد و سرزمین تامسنا به مرکزیت انفا را تصرف کرد؛ اما سرانجام پس از چندین نبرد خونین، در ذیحجۀ 541 یا 542 / مۀ 1147 یا 1148 به دست شیخ ابوحفص هنتانی کشته شد و انفا به تصرف موحدان درآمد (بیذق، 106؛ ابن‌‌ابی‌زرع، الانیس ... ، 244-245؛ ابن‌خلدون، 6 / 310).
در 657 یا 658 ق / 1259 یا 1260 م، یعقوب بن عبدالله بن عبدالحق برضد عمویش سلطان یعقوب بن عبدالحق مرینی (حک‍ 656-685 ق / 1258-1286 م) قیام کرد و به تامسنا لشکر کشید و انفا را تصرف کرد (ابن‌ابی‌زرع، الذخیرة ... ، 93؛ ابن‌خلدون، 7 / 236؛ سلاوی، 4 / 26). اما دیری نپایید که سلطان یعقوب بن عبدالحق مرینی به تامسنا لشکرکشی کرد و انفا را بازپس گرفت (ابن‌ابی‌زرع، همان، 94، الانیس، 393؛ مراکشی، 10 / 272؛ میکین، 179).
در عهد بنی‌مرین و به‌ویژه در سدۀ 8 ق / 14 م، انفا مرکز تامسنا، پایگاه علمی مرینیان به شمار می‌رفت (تازی، الوسیط ... ، 2 / 271).
رونق اقتصادی و بازرگانی این شهر بندری چنان بود که در دوران فرمانروایی سلطان ابوسعید عثمان بن یعقوب مرینی (حک‍ 710-731 ق / 1310-1331 م)، مالیات آن به بیش از 40هزار مثقال طلا می‌رسید (معروفی، 1 / 62).
ابن‌خطیب (مق‍ 776 ق / 1374 م)، ادیب و مورخ بزرگ اندلسی، که در هنگام تبعیدش به مغرب در سالهای 761-763 ق / 1360-1362 م از انفا دیدن کرده بود، آنجا را بندری آباد و پررونق که کشتیهای بسیاری بدانجا آمد‌و‌شد داشتند، وصف کرده است. به نوشتۀ او در انفا میوه و مواد غذایی به‌‌فراوانی یافت می‌شده است، اما دارای آب‌و‌هوایی بد بود و در زمان دیدار او از آنجا بیماری در آن شیوع داشته است و مردمانش در پریشان‌حالی به ‌سر می‌برده‌اند. او در مدت اقامتش در این شهر با علما و بزرگان آن نشست‌و‌برخاست، و نام تنی چند از آنان را ذکر کرده است (نفاضة ... ، 79-80، معیار ... ، 156- 158، خطرة ... ، 103).
در دوران حکومت عبدالرحمان بن علی، ملقب به ابی‌یفلوسن، فرمانروای مراکش (776-786 ق / 1374-1384 م)، انفا مدت کوتاهی به تصرف او درآمد و سپس در مقابل حملۀ سلطان فاس ناگزیر عقب‌نشینی کرد (معروفی، 1 / 80).
ابن‌بطوطه (703- 779 ق / 1304-1377 م)، جهانگرد و جغرافی‌دان نامدار مغربی، مدتی در انفا پایتخت تامسنا قاضی بود و در همین شهر وفات یافت (تازی، مقدمه بر ... ، 81، 86).
در سدۀ 9 ق / 15 م، شهر بندری انفا به کانون دزدان دریایی بدل شد (مقداد، 103؛ بن‌عبدالله، 10). غارتگریهای این دزدان دریایی در سواحل اسپانیا و پرتغال باعث شد تا آلفونسوی پنجم، پادشاه پرتغال، به فکر تلافی و انتقام‌جویی افتد و از‌این‌رو ناوگان دریایی خود را متشکل از 50 کشتی به همراه 10هزار سپاهی برای حمله به انفا و سرکوب دزدان دریایی مستقر در آن گسیل دارد. وقتی کشتیها به سواحل انفا رسیدند، گروهی متشکل از دوهزار سرباز به فرماندهی دون فرناندو / فردناند، ولیعهد و برادر پادشاه پرتغال، به خشکی آمدند و به شهر حمله‌ور شدند. مدافعان شهر که خود را ناتوان از رویارویی دیدند، ناگزیر شهر را رها کردند و حدود 600 خانوار به رباط گریختند (جراری، 1 / 10) و سرانجام سپاهیان پرتغالی در فاصلۀ سالهای 872-876 ق / 1467-1471 م، به اختلاف روایات، وارد شهر بی‌دفاع انفا شدند و آنجا را تاراج، و سپس ویران کردند و بخشهایی از آن ‌را نیز به آتش کشیدند (نک‍ : لئون، 203؛ مارمول، 2 / 128؛ سلاوی، 4 / 317؛ مکناسی، خریطة ... ، 10؛ معروفی، 1 / 61، 85، 90-96). آلفونسو در 878 ق / 1473 م، شهر ویران‌شدۀ انفا را به‌عنوان تیول به برادرش دون فرناندو / فردناند داد (بن‌عبدالله، 12).
از گزارش لئون افریقی (ص 202-203) و تصویری که از ویرانه‌های انفا در دسترس است، چنین به نظر می‌رسد که پرتغالیها از تخریب مساجد و مزار اولیا و بزرگان مغربی خودداری کرده باشند و به‌همین‌سبب، مزار شماری از بزرگان انفا امثال سیدی بلیوط (ابواللیوث)، سیدی علال قیروانی، سیدی فاتح، سیدی معروف و سیدی بوسماره همچنان در این شهر برجا مانده‌اند (معروفی، 1 / 85-87).
به‌سبب ناتوانی بنی‌وطاس یا وطاسیان (حک‍ 875-957 ق / 1470-1550 م) و درگیری آنان با پرتغالیها (خدیمی، 3909)، شهر انفا همچنان ویرانه ماند و فقط پناهگاه برخی بیابان‌گردان و گاه‌گاهی محل توقف کشتیها برای تهیۀ آب آشامیدنی بود (EI2, II / 116؛ بن‌‌عبدالله، 13).
در 921 ق / 1515 م، پرتغالیها پس از حدود 40 سال به ویرانه‌های شهر انفا بازگشتند و آن را برای رسیدن به اهدافشان بازسازی کردند و بناهای استوار بسیاری در آن ساختند و آن را کازابرانکا (اسپانیایی: کازابلانکا) که در زبان پرتغالی به معنای خانۀ سفید است، نامیدند و در آن اقامت گزیدند. دربارۀ سبب این نام‌گذاری گفته شده است که پرتغالیها از خانۀ سفیدی که بر فراز تپه‌ای در بندر انفا قرار داشت، به‌عنوان چراغ دریایی استفاده می‌کردند و از‌این‌رو این شهر را بدین نام می‌خواندند (مراکشی، 5 / 122؛ بن‌عبدالله، 12؛ ایور، 4818- 4819).
پرتغالیها حدود دو قرن و نیم در انفا ماندند تا اینکه در 1154 ق / 1741 م و به روایتی در 1169 ق / 1756 م در دوران فرمانروایی سلطان علوی عبدالله بن اسماعیل (حک‍ ‌1141-1171 ق / 1728- 1758 م) ناگزیر در برابر سپاه علویان به سرکردگی محمد ‌بن عبدالله، ولیعهد سلطان مغرب، شهر را ترک کردند (سلاوی، مراکشی، همانجاها).
در 1169 ق / 1756 م، زمین‌لرزه‌ای شدید کازابلانکا را ویران ساخت. چندی بعد، سلطان محمد بن عبدالله (سل‍ 1171-1204 ق / 1758-1790 م) در 1184 ق / 1770 م آن را بازسازی کرد و استحکامات شهر را استوار ساخت و گروهی از قبیلۀ بربری شُلوح حاحَه که هم‌پیمان او بودند و همچنین 000‘1 تن از بردگان موسوم به بواخر (منسوب به بخارا) را در آنجا اسکان داد و نام شهر را رسماً به دارالبیضاء که ترجمۀ عربی کازابلانکای اسپانیایی است، تغییر داد و با وضع قوانین جدید بازرگانی به بازرگانان مسیحی اجازه داد تا در دارالبیضاء به تجارت پردازند. در زمان او تجارت پنبه و غله که مهم‌ترین محصولات مغرب بودند، در انحصار دو شرکت اسپانیایی قرار گرفت و بدین‌ترتیب تجارت خارجی مغرب رونق یافت (نک‍ : بن‌عبدالله، 12-14، 63؛ خوند، 19 / 182؛ ضعیف، 187؛ خدیمی، 3910).
محمد بن عبدالله پیش از ترک دارالبیضاء، دامادش عبدالله بن محمد رحمانی را حاکم شاویه و دارالبیضاء کرد و به او دستور داد تا بر امور بازسازی بندر نظارت کند (معروفی، 1 / 99، 160).
در 1204 ق / 1790 م، تجارت غله به‌طور انحصاری به یک شرکت اسپانیایی داده شد؛ همین امر باعث شد که در 1205 ق شورشی بزرگ در دارالبیضاء و حومه‌اش رخ دهد، اما این آشوب از سوی کارگزار شهر سرکوب و خنثى شد (ایور، همانجا؛ میکین، 180؛ بن‌عبدالله، 107).
در دوران فرمانروایی سلیمان بن محمد بن عبدالله (سل‍ 1206-1231 ق / 1792-1816 م)، مردم شاویه و دارالبیضاء در 1207 ق / 1793 م برضد وی قیام کردند و سپاه 10هزار‌نفرۀ او به فرماندهی برادرش مولای الطیب بن محمد را که به مصاف مردم شاویه آمده بود، در حومۀ دارالبیضاء شکست دادند (کنسوسی، 1 / 274؛ سلاوی، 7 / 124-125؛ معروفی، 1 / 171). اما چندی بعد، قبایل شاویه از این کار خود پشیمان شدند و تقاضای بخشش کردند و سیدی سلیمان نیز آنان را عفو، و مولای عبدالملک بن ادریس، شوهر‌خواهر خود، را که سعی می‌کرد اختلاف میان قبایل شاویه و سلطان علوی را به‌گونۀ مسالمت‌آمیز حل‌و‌فصل کند (همو، 1 / 172)، به‌عنوان کارگزار خود در دارالبیضاء و شاویه به منطقه فرستاد و از او خواست با بازرگانان اروپایی داد‌و‌ستد کند. عبدالملک بن ادریس با بازرگانان خارجی در دارالبیضاء وارد داد‌و‌ستدهایی شد و برای به‌دست‌آوردن دل سران قبایل شاویه سهمی نیز از درآمد بندر دارالبیضاء را به آنها داد؛ اما این کار خشم سلطان سلیمان را برانگیخت و کارگزارش را توبیخ و تهدید کرد (ضعیف، 260؛ کنسوسی، 1 / 277؛ سلاوی، 7 / 129؛ معروفی، 1 / 177- 178).
در برابر این تهدید، عبدالملک بن ادریس در 1209 ق / 1794 م به پشتیبانی قبایل شاویه که با وی بیعت کردند، برضد سلیمان قیام کرد. سلیمان نیز در مقابل این شورش، سپاه بزرگی به فرماندهی مولای الطیب بن محمد راهی دارالبیضاء کرد و خود با لشکری دیگر به حرکت درآمد. وقتی عبدالملک بن ادریس دید یارای مقاومت ندارد، با سران شاویه پا به فرار گذاشتند. مولای سلیمان پس از این حادثه در 1209 ق / 1794 م، بازرگانان اروپایی را به رباط بازگرداند و بندر دارالبیضاء را بست. این تعطیلی بندر تا 1246 ق / 1830 م ادامه یافت (کنسوسی، همانجا؛ سلاوی، 7 / 129-130؛ معروفی، 1 / 178-180، 205، 224؛ بن‌عبدالله، 14، 107).
پس از این نبرد، مولای سلیمان برادرش الطیب بن محمد را به جانشینی خود در دارالبیضاء گماشت و سپس در اوایل سال 1210 ق / 1795 م کارگزاری دارالبیضاء و شاویه را به غازی بن المدنی مزمزی سپرد و او با درایت و شایستگی حدود 10 سال کارگزار دارالبیضاء بود و به اوضاع شهر سر‌و‌سامان داد (کنسوسی، 1 / 278؛ سلاوی، 7 / 131؛ معروفی، 1 / 183-186، 205- 208).
در دوران فرمانروایی مولای عبدالرحمان بن هشام علوی (سل‍ 1231-1276 ق / 1816- 1859 م) در 1246 ق / 1830 م، پس از حدود 40 سال، بندرگاه دارالبیضاء بازگشایی، و به بازرگانان اروپایی اجازۀ بازگشت و اقامت و داد‌و‌ستد داده شد (ایور، 4818- 4819؛ معروفی، 1 / 224؛ بن‌عبدالله، 14؛ خدیمی، 3910).
پس از اشغال الجزایر در 1246 ق / 1830 م توسط فرانسویها، مغرب نیز مورد توجه خاص کشورهای استعمارگر اروپایی قرار گرفت و این کشورها با برپایی شرکتهای بازرگانی در آنجا، دارالبیضاء را به عرصۀ رقابتهای خود بدل ساختند. در نتیجۀ این رقابتها، دارالبیضاء مرکز خرید‌و‌فروش انواع کالاها، به‌ویژه پوست گاو و پشم گوسفند شد و توسعه یافت (همو، 3911).
در 1273 ق / 1857 م براساس توافق‌نامه‌ای میان مغرب و دولت انگلیس، بازرگانان این کشور امتیازات بسیاری در زمینه‌های گمرکی، دریانوردی و اقامت به دست آوردند و نخستین کنسولگری بریتانیا در این شهر برپا گشت و سپس معاهده‌نامه‌های دیگری میان مغرب و اسپانیا و نیز فرانسه منعقد شد که بر‌اساس آنها امتیازات فراوانی به اروپاییها داده شد (همانجا؛ بن‌عبدالله، 15).
در 1274 ق / 1858 م، دارالبیضاء طی 4 سال از روستایی بی‌رونق به شهری کوچک و زیبا و به مهم‌ترین مرکز بازرگانی مغرب بدل گردید و در آن تأسیساتی چون پست‌خانه، تلگراف‌خانه، خط حمل‌و‌نقل دریایی و کارگاههای صابون‌سازی راه‌اندازی شد (همو، 16، 17، 21-22).
پس از درگذشت سلطان حسن، پادشاه مغرب، در 1311 ق / 1893 م، مدتی اوضاع سیاسی و اقتصادی مغرب و از‌جمله دارالبیضاء رو به وخامت نهاد و افزون‌بر‌آن، شیوع وبا در سالهای 1311-1313 ق / 1893-1895 م، حدود 65٪ از جمعیت دارالبیضاء را به هلاکت رساند (همو، 20).
در پی وام‌گرفتن دولت مغرب از بانکهای فرانسوی برای بهبود اوضاع اقتصادی کشور، دولت مغرب ناگزیر مبلغ قابل توجهی از درآمد بندر دارالبیضاء را به‌عنوان ضمانت این وامها اختصاص داد (همو، 25) و بر‌اساس تصمیم نمایندگان کشورهای اروپایی در اجلاس جزیرةالخضراء که در اسپانیا در 1324 ق / 1906 م منعقد شد، شماری کارشناس فرانسوی برای نظارت بر کار در بندر دارالبیضاء به این شهر آمدند و به مداخله در امور بندر و کار مسئولان مغربی پرداختند (مونس، 2(3) / 398؛ خدیمی، 3911-3912؛ خوند، 19 / 88؛ بن‌عبدالله، همانجا).
در 19 جمادی‌الآخر 1325 ق / 30 ژوئیۀ 1907 م، قبایل بربری شاویه که در اطراف دارالبیضاء اقامت داشتند و از نظارت و مداخلۀ فرانسویان در امور بندر به خشم آمده بودند، به کارکنان فرانسوی شاغل در بندر حمله‌ور شدند و شماری از آنها از‌جمله یک پزشک را کشتند. کشور فرانسه به تلافی این حمله، اقامتگاههای قبایل شاویه در دارالبیضاء را بمباران هوایی کرد و دو روز پس از آن سپاهی 2-3هزار‌نفری به سواحل دارالبیضاء فرستاد. افزون‌بر‌آن، اسپانیا نیز نیروهایی به دارالبیضاء گسیل داشت. اروپاییان به کمک کشتیهای جنگی‌ای که داشتند، قبایل شاویه را سرکوب، و مناطق مختلف دارالبیضاء را اشغال کردند و خسارتهای فراوانی به شهر وارد ساختند. این امر مقدمه‌ای برای قیمومت فرانسه بر مغرب در 1330 ق / 1912 م شد (جعیدی، 408؛ مونس، همانجا؛ بن‌عبدالله، همانجا، 61، 107؛ خوند، همانجا؛ شویکی، 58 بب‍ ؛ تازی، التاریخ، 10 / 36-37؛ معروفی، 1 / 129-130، 138، 292-294، 336؛ ایور، 4818- 4819).
در دوران قیمومت فرانسه بر مغرب (1912-1956 م / 1291-1335 ش)، فرانسویان ناگزیر برای حفظ منافع استعماری خویش به بازسازی دارالبیضاء پرداختند و بندرگاه آن را توسعه دادند و خط‌آهن میان این شهر و دیگر نقاط مهم مغرب کشیدند و دارالبیضاء را به شهری اروپایی بدل ساختند (مقداد، 103؛ بن‌عبدالله، 23، 61، 137).
در نوامبر 1942 / آبان 1321، 70‌هزار سپاهی از نیروهای متفقین به رهبری آمریکا در سواحل دارالبیضاء پیاده شدند و پس از 3 روز نبرد سخت با نیروهای فرانسوی جمهوری ویشی (دولت دست‌نشاندۀ آلمان در فرانسه به ریاست ژنرال پتن)، وارد شهر شدند و بر آن تسلط یافتند (هویزینگتن، 229-235؛ بن‌عبدالله، 62، 143).
در ژانویۀ 1943 / دی 1322، کنفرانس بین‌المللی کازابلانکا در دارالبیضاء با حضور روزولت، رئیس‌جمهور آمریکا، وینستون چرچیل، نخست‌وزیر انگلیس، و محمد پنجم، سلطان مغرب، منعقد شد که در آن سرنوشت جنگ و آیندۀ مغرب مطرح گردید (تازی، همان، 10 / 205، 207؛ بن‌عبدالله، 62، 144؛ مقداد، همانجا؛ بن‌عربی، 130-131). در هنگام جنگ جهانی دوم و سالها پس از آن، دارالبیضاء پایگاهی جنگی برای نیروهای آمریکا شده بود ( الموسوعة ... ، 10 / 217).
در 7 آوریل 1947 م / 19 فروردین 1326 ش، فرانسویان برای جلوگیری و ترساندن محمد پنجم، سلطان مغرب، از سفر به طنجه، دست به قتل‌عام خونین مردم دارالبیضاء زدند که منجر به کشته‌شدن دو‌هزار تن از مردم این شهر شد (فاسی، 343-345؛ بن‌عبدالله، 142).
در اثر مخالفتهای مردمی در برابر فرانسویها، نیروهای هوایی فرانسه در 18 نوامبر 1955 م / 28 آبان 1334 ش، دارالبیضاء را به‌شدت بمباران کردند که منجر به کشته‌شدن بسیاری از مردم و ویرانی کامل شهر شد (خوند، 19 / 182؛ زبیب، 5 / 171، 261).
در اوت 1993 / مرداد 1372، ملک حسن دوم، پادشاه مغرب، مسجدی موسوم به «حسن دوم» را در دارالبیضاء ــ که بخشی از آن روی آبهای اقیانوس اطلس ساخته شده است و سومین مسجد از نظر مساحت پس از حرمین شریفین به شمـار می‌آید ــ افتتاح کرد که امروزه سمبل شهر شده است (بالتا، 134؛ بن‌عبدالله، 147؛ خوند، 19 / 180-181).
دارالبیضاء در طول تاریخ خود خاستگاه شمار بسیاری از فقها و علما و اندیشمندان بود؛ از ‌جملۀ مشهورترین آنها می‌توان از اینها نام برد: ابوحفص عمر بن هارون مادیدی / مدیونی (ابن‌زیات، 343-344)، عمران بن موسی بن میمون قاضی (ابن‌زبیر، 3 / 331-332)، علی بن مؤمن بن محمد اشبیلی معروف به ابن‌عصفور حضرمی که به شیخ نحویان عرب مشهور بود (ابن‌عبدالملک، 1 / 413؛ غبرینی، 317- 319؛ ابن‌قنفذ، 331؛ ابن‌شاکر، 3 / 109-110؛ سیوطی، 2 / 210)، ابوالخیر علی بن ابراهیم بن علی انصاری (ابن‌خطیب، الاحاطة، 4 / 92)، ابوبکر بن میمون قرطبی قاضی (مراکشی، 1 / 208)، ابوالقاسم عبدالله بن یوسف بن رضوان مالقی مؤلف کتاب الشهب اللامعة فی السیاسة النافعة (ابن‌مرزوق، 376؛ مکناسی، جذوة ... ، 2 / 435-436؛ مراکشی، 8 / 223- 228)، یحیی بن ابراهیم برغواطی صوفی (ابن‌خطیب، همان، 4 / 427)، و عبدالرحمان بن عبدالله لبریس اندلسی (بوجندار، 370؛ مراکشی، 8 / 150).

مآخذ

ابن‌ابی‌زرع، علی، الانیس المطرب، به کوشش عبدالوهاب بن منصور، رباط، 1420 ق / 1999 م؛ همو، الذخیرة السنیة، رباط، 1972 م؛ ابن‌خطیب، محمد، الاحاطة، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، 1397 ق / 1977 م؛ همو، خطرة الطیف، به کوشش احمد مختار عبادی، بیروت، 2003 م؛ همو، معیار الاختیار، به کوشش محمد کمال شبانه، قاهره، 1423 ق / 2002 م؛ همو، نفاضة الجراب، به کوشش احمد مختار عبادی و عبدالعزیز اهوانی، قاهره، دار الکاتب العربی؛ ابن‌خلدون، العبر، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ ابن‌زبیر، احمد، صلة الصلة، همراه الصلۀ ابن‌بشکوال، به کوشش شریف ابوالعلا عدوی، قاهره، 1429 ق / 2008 م؛ ابن‌زیات، یوسف، التشوف الى رجال التصوف، به کوشش آدولف فور، رباط، 1958 م؛ ابن‌شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1394 ق / 1974 م؛ ابن‌عبدالملک، محمد، الذیل و التکملة، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1973 م؛ ابن‌عذاری، احمد، البیان المغرب، به کوشش کولن و لوی پرووانسال، بیروت، 1400 ق / 1980 م؛ ابن‌قنفذ، احمد، الوفیات، به کوشش عادل نویهض، بیروت، 1390 ق / 1971 م؛ ابن‌مرزوق، محمد، المسند الصحیح، به کوشش ماریاخسوس بیگرا، الجزایر، 1401 ق / 1981 م؛ الاستبصار فی عجائب الامصار، به کوشش سعد زغلول عبدالحمید، بغداد، 1986 م؛ ایور، گ.، «الدار البیضاء»، موجز دائرةالمعارف الاسلامیة، شارجه، 1418 ق / 1998 م، ج 15؛ بالتا، پل، مغرب بزرگ: از استقلالها تا سال 2000، ترجمۀ عباس آگاهی، تهران، 1370 ش؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع، بیروت، 1407 ق / 1987 م؛ بن‌عبدالله، عبدالعزیز، الدار البیضاء عاصمة المغرب الاقتصادیة منذ الف عام، رباط، دار نشر المعرفه؛ بن‌عربی، صدیق، المغرب، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ بوجندار، محمد، الاغتباط بتراجم اعلام الرباط، به کوشش عبدالکریم کریم، رباط، 1407 ق / 1987 م؛ بیذق، ابوبکر، اخبار المهدی ابن تومرت و ابتداء دولة الموحدین، به کوشش لوی پرووانسال، پاریس، 1928 م؛ تازی، عبدالهادی، التاریخ الدبلوماسی للمغرب من اقدم العصور الی الیوم، رباط، 1406 ق / 1986 م؛ همو، مقدمه بر رحلۀ ابن‌بطوطه، به کوشش همو، رباط، 1417 ق / 1997 م؛ همو، الوسیط فی التاریخ الدولی للمغرب، رباط، 1422 ق / 2001 م؛ جراری، عبدالله، من اعلام الفکر المعاصر بالعدوتین: الرباط و سلا، بی‌جا، بی‌تا؛ جعیدی سلوی، ادریس، اتحاف الاخیار بغرائب الاخبار، به کوشش عز‌المغرب معنینو، ابوظبی / بیروت، 2004 م؛ خدیمی، علال، «الدار البیضاء»، معلمة المغرب، رباط، 1421 ق / 2000 م، ج 12؛ خوند، مسعود، الموسوعة التاریخیة الجغرافیة، بیروت، 2003 م؛ زبیب، نجیب، الموسوعة العامة لتاریخ المغرب و الاندلس، بیروت، 1415 ق / 1995 م؛ سلاوی، احمد، الاستقصاء، به کوشش احمد ناصری، دارالبیضاء، 2001 م؛ سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384 ق / 1965 م؛ شویکی، مصطفى، «مستقبل الدار البیضاء بین تعدد النماذج و وحدة المشروع»، المدینة المغربیة فی افق القرن الواحد و العشرین، به کوشش محمد انفلوس، دارالبیضاء، 2000 م؛ ضعیف، محمد، تاریخ الضعیف (تاریخ الدولة السعیدة)، به کوشش احمد عماری، رباط، 1406 ق / 1986 م؛ غبرینی، احمد، عنوان الدرایة، به کوشش عادل نویهض، بیروت، 1979 م؛ فاسی، علال، الحرکات الاستقلالیة فی المغرب العربی، طنجه، نشر عبدالسلام جسوس؛ کنسوسی، محمد، الجیش العرمرم الخماسی، به کوشش احمد بن یوسف کنسوسی، مراکش، 1414 ق / 1994 م؛ لئون افریقی، حسن بن محمد وزان، وصف افریقیا، ترجمۀ محمد حجی و محمد اخضر، بیروت، 1983 م؛ مارمول، کربخال، افریقیا، ترجمۀ محمد حجی و دیگران، رباط، 1408- 1409 ق / 1988- 1989 م؛ مراکشی، عباس، الاعلام بمن حل مراکش و اغمات من الاعلام، رباط، 1413-1423 ق / 1993-2002 م؛ معروفی، هاشم، عبیر الزهور، دارالبیضاء، 1407 ق / 1987 م؛ مقداد، محمد رفعت، «الدار البیضاء»، الموسوعة العربیة، دمشق، 2004 م، ج 9؛ مکناسی، احمد، جذوة الاقتباس، رباط، 1974 م؛ همو، خریطة المغرب الارکیولوجیة، تطوان، 1961 م؛ الموسوعة العربیة العالمیة، ریاض، 1419 ق / 1999 م؛ مونس، حسین، تاریخ المغرب و حضارته، بیروت، 1412 ق / 1992 م؛ هویزینگتن، ویلیام، الحمایة الفرنسیة بالمغرب بین الاوج و الافول تحت قیادة الجنرال نوکیس (1936-1943 م)، ترجمۀ ابراهیم بوطالب، رباط، 2001-2002 م؛ نیز:

«Cities, Urban Communes and Urban Centers», City Population, www.citypopulation.de / Morocco-Cities.html?cityid=1345 (acc.14 / 11 / 2016); EI2; Meakin, B., The Land of the Moors, London, 1986.

ستار عودی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: