صفحه اصلی / مقالات / خیونیادس /

فهرست مطالب

خیونیادس


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 7 دی 1398 تاریخچه مقاله

خیونیادِس، با نام تعمیدی گرگور / گئورگ (د ح 720 ق / 1320 م)، مترجم آثار علمی از فارسی و شاید عربی به یونانی بیزانسی، از چهره‌های برجسته در زمینۀ نجوم در بیزانس، و اسقف تبریز در روزگار اولجایتو (حک‍ 703-716 ق / 1304-1316 م) که جایگاهی مهم در روابط سیاسی و مذهبی بیزانس و دولت ایلخانی داشت.
خیونیادس احتمالاً در دهۀ 1240 م (637-647 ق) در قسطنطنیه به دنیا آمد. گرچه آثار وی اصیل و نوآورانه نیستند، ترجمه‌هایش نقشی مهم در انتقال نجوم دورۀ اسلامی به بیزانس، و از آنجا به اروپای لاتینی داشته، و نه‌تنها دانشمندان بیزانسی سده‌های بعد چون گئورگیوس خروسوکسس (شکوفایی: 1350 م / 750 ق) و تئودور ملیتنیوتس (د 1393 م / 792 ق)، که دانشمندان اروپای لاتینی نیز از او تأثیر گرفته‌اند.
دربارۀ سالهای آغازین زندگی و تحصیلات خیونیادس آگاهی چندانی در دست نیست. از 16 نامۀ برجای‌مانده از خیونیادس اطلاعاتی دربارۀ فعالیتهای او به دست می‌آید (نک‍ : پاپادوپولوس، «گرگوری ... »، 153-160، «نامه‌ای ... »، 257-259؛ لایکتر، 2-6؛ مَوْرودی، 62-75؛ قس: وسترینک، 233-245؛ پینگری، «گرگوری ... »، 133-160).
خیونیادس در 694 ق / 1295 م و در روزگار فرمانروایی ژان مِگس کومننوس (حک‍ 1280-1297 م) به امپراتوری طرابوزان رفت و گویا در همان‌جا بر «در باب راست‌کیشی» و کتاب «جدل» یوحنای دمشقی (675- 749 م) حاشیه نوشت و در همان سال با حمایت کومننوس به دربار غازان (حک‍ 694-703 ق) در تبریز وارد شد. خروسوکسس به نقل از استادش مانوئل آورده است که خیونیادس در آغاز نتوانست استادی برای آموختن نجوم بیابد (مانوئل علت این امر را انحصار‌طلبی ایرانیان در این علم یاد کرده است)، اما خیونیادس دست از تلاش برنداشت تا آنکه به سخن خروسوکسس «در ایران درخشید و لایق لطف شاه شناخته شد» (نک‍ : مرسیه، 35-36؛ لایکتر، 3).
در اسئله و اجوبۀ رشید‌الدین فضل‌الله (ه‍ م) رساله‌ای در پاسخ به پرسشهای فردی مشهور به «حکیم فرنگ» وجود دارد که نامش در متنِ منتشر‌شده و در همۀ دست‌نویسهای بررسی‌شده سفید است (نک‍ : 1 / 52؛ دربارۀ ترجمۀ یونانی این رساله، نک‍ : طوغان، 1-39؛ گوتاس، 258). اگر گمان برخی دربارۀ یکسانی حکیم فرنگ و خیونیادس درست باشد، می‌توان آن را شاهدی بر درستی سخن خروسوکسس دربارۀ ارتباط نزدیک خیونیادس با دربار غازان به شمار آورد.
خیونیادس خود بر تلاش برای آموختن نجوم اشاره کرده است. او استاد خود در نجوم را شمس بخارس معرفی کرده است. این شمس بخاری احتمالاً همان شمس‌الدین محمد بن علی خواجه وابکنوی منجم (د ح 730 ق / 1330 م)، نویسندۀ الزیج المحقق السلطانی على اصول الرصد الایلخانی اثری دربارۀ اسطرلاب است. وابکنوی به احتمال بسیار شرحی نیز بر التذکرة فی علم الهیئة خواجه نصیر‌الدین طوسی با عنوان تبیان مقاصد التذکرة نوشت (نک‍ : رجب، 243-245). وابکنوی در فاصلۀ زمانی ذیحجۀ 694- ذیحجۀ 695 / نوامبر 1295- نوامبر 1296، بخش دستورالعمل به‌کارگیری جداول الزیج العلائی عبدالکریم شروانی معروف به فهاد (شکوفایی: 567 ق / 1171 م) را به فارسی احتمالاً به خیونیادس املا، و این یک، آن را با عنوان «کتاب نجوم فارسی» به یونانی ترجمه کرد (نک‍ : پینگری، «آثار ... »، I / 17-18). او در همین مدت، آثار دیگری را نیز گرد آورد و بعدها به یونانی برگرداند.
خیونیادس در حدود محرم 701 / سپتامبر 1301 به طرابوزان، و در شعبان 701 / آوریل 1302 به قسطنطنیه بازگشت و در آنجا به تدریس آنچه در نجوم پزشکی در ایران آموخته بود، مشغول شد. او همچنین در این دوران مشغول ترجمۀ مجموعۀ دستورالعملهایی برای ترکیب تریاق، و چند رسالۀ نجومی، احتمالاً از فارسی به یونانی شد. خیونیادس در پاسخ به اتهام ارتداد که پیامد نوشتن اثری در احکام نجوم و زندگی در میان ایرانیان بود، شهادت‌نامه ای نوشت (وسترینک، همانجا). او پس از کامیابی در اعادۀ حیثیت خود، در 704 ق / 1305 م به سمت اسقف تبریز منسوب شد و نام گرگوری را برگزید، گرچه گویا تا 710 ق / 1310 م به آنجا نرفت. او دیگر‌بار در حدود سال 715 ق / 1315 م در طرابوزان بود و تا هنگام مـرگ (ح 720 ق / 1320 م) به‌عنوان راهـب در آنجا زندگی کرد.

آثـار

از میان آنچه خیونیادس به یونانی ترجمه یا تحریر کرد، این آثار شناخته شده‌اند:
1. الزیج العلائی عبدالکریم شروانی فهاد به‌واسطۀ فارسی. دیوید پینگری متن یونانی خیونیادس را به همراه ترجمۀ انگلیسی آن منتشر کرده است (نک‍ : همان، I / 36-243).
2. وجیز الزیج المعتبر السلطانی عبدالرحمان خازنی (ه‍ م). خیونیادس این اثر را پس از اثر قبلی ترجمه کرد. لایکتر (مصحح ترجمۀ یونانی و مترجم آن به انگلیسی) بر آن است که خیونیادس این اثر را مستقیماً از عربی به یونانی درآورده است.
3. زیج ایلخانی نصیرالدین طوسی (د 672 ق / 1273 م).
4. زیجی مختصر، احتمالاً نوشتۀ شمس‌الدین بخاری که پیش‌تر گفته شد می‌تواند شمس‌الدین وابکنوی باشد.
5. زیجی با تفصیل بیشتر در «بخش دستورالعملهای به‌کارگیری جداول زیج»، احتمالاً نوشتۀ شمس بخاری. پینگری این اثر را از خود خیونیادس پنداشته، و بر آن است که خیونیادس با نوشتن این اثر کوشیده است شایستگی خود در استفاده از الزیج العلائی را نشان دهد (نک‍‌ : «آثار»، I / 21-22). این اثر گرچه گزارشی از خود خیونیادس است، اما گویا بر‌اساس رصدها و محاسبات شمس بخاری نوشته شده باشد. پینگری این اثر را نیز در مجموعۀ آثار خیونیادس (نک‍ : همان، I / 260-333) منتشر کرده است.
6. کتابی در هیئت. عنوان یونانی این اثرПƐƿὶ τῶѵ σχημάτων τϖν ἀστέƿωѵ را می‌توان به‌صورت «در هیئت کواکب / افلاک» ترجمه کرد (این اثر در تحقیقات مدرن با عنوان اسکیماتا شناخته می‌شود). چنان‌که در ادامه خواهیم دید، بخشهایی از این اثر از رسالۀ معینیۀ نصیرالدین طوسی گرفته شده است، اما مشخص نیست که چه کسی اصل این مجموعه را فراهم آورده است. پاشوس و ساتیرودیس متن ویراسته و ترجمۀ انگلیسی این اثر را به چاپ رسانده‌اند.
7. رساله‌ای در اسطرلاب، نوشتۀ شمس بخاری (نک‍ : فیشر، 161-165).
8. زایچۀ فردی به نام فخرالدین، زادۀ 14 ذیحجۀ 666 ق / 25 اوت 1268 م در تبریز. این زایچه را نیز گویا شمس بخاری تنظیم کرده باشد. پینگری این اثر را در مجموعۀ آثار خیونیادس (نک‍ : همان، I / 242-259) منتشر کرده است.
نکتۀ قابل توجه دربارۀ 3 زیج نخست در فهرست بالا این است که هر سۀ آنها در زمان حضور خیونیادس در آذربایجان، یعنی حدود دهۀ پایانی قرن 7 ق / 13 م قدیمی شده بودند. زیج‌های فهاد و خازنی به‌طور‌قطع جای خود را به زیج ایلخانی داده بودند که این نیز جای خود را به زیج محیی‌الدین مغربی (د 682 ق / 1283 م) داده بود که برخلاف زیج ایلخانی بر‌اساس نتیجۀ رصدهای مراغه نوشته شده بود (نک‍ : صلیبا، 208-230). معلوم نیست هدف خیونیادس از انتخاب این زیج‌ها چه بوده است. شاید این آثار از جهتی مقدماتی به حساب می‌آمده‌اند.
پینگری نشان داده است که خیونیادس هنگام ترجمۀ الزیج العلائی دانشی اندک داشته، و هر واژۀ فارسی را که در‌نمی‌یافته، به یونانی آوانگاری می‌کرده است. لایکتر (مصحح و مترجم نسخۀ یونانی زیج خازنی) به پیشرفت خیونیادس، البته در ترجمه از عربی، هنگام ترجمۀ زیج خازنی اشاره کرده است. برای تعیین اینکه خیونیادس چقدر به نجوم دورۀ اسلامی تسلط پیدا کرده بود، بسیار مهم است که بدانیم آیا آثار منسوب به وابکنوی (نک‍ : فهرست آثار یادشده) که نسخ خطی ترجمۀ یونانی آنها بر جای مانده است، حاوی مطالب جدیدی بر مبنای رصدهای مراغه و تبریز هستند، و آیا جداول خروسوکسس (پرشین سینتاکسس) که به گفتۀ خودش بر مبنای اثر خیونیادس است، حاوی این دست مطالب جدید هست یا نه؟ مرسیه بر آن است که پارامترهای خروسوکسس عمدتاً برگرفته از زیج ایلخانی است (ص 35-39)، اما پینگری («در دفاع ... »، 436-438) با ارائۀ شواهدی شایان توجه، بر آن است که خروسوکسس به‌جز این، از زیج‌های فهاد و خازنی نیز بهرۀ بسیار برده است؛ اما پینگری و مرسیه این احتمال را در نظر نگرفته‌اند که ممکن است خروسوکسس و یا خود خیونیادس از پارامترهای دیگری که احیاناً پس از تألیف زیج ایلخانی به دست آمده باشد، بهره برده باشند. این‌چنین پارامترهایی از طریق آثار محیی‌الدین مغربی یا حتى خود وابکنوی در دسترس خیونیادس بوده است. برای یافتن پاسخ این مسائل بررسی جدید آثار منسوب به وابکنوی و نیز مقایسۀ آن با آثار فارسی و عربی آن روزگار ضروری است. ترجمۀ یونانی رساله‌ای دربارۀ اسطرلاب منسوب به وابکنوی (شم‍ 7 از فهرست آثار وی، یادشده پیش از این) باید با رساله‌ای فارسی دربارۀ اسطرلاب منسوب به همو مقایسه شود. از دیگر مسائل مربوط به خیونیادس تعیین هویت فخر‌الدین مذکور در شمارۀ هشتم از فهرست آثار است.
رسالۀ اسکیماتا را نخستین‌بار نویگباور (II / 1035) بررسی کرده است. این اثر به‌دلیل در‌برداشتن تصویری از جفت طوسی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. جفت طوسی ابزاری است برای تولید حرکت مستقیم‌الخط نوسانی ناشی از دو حرکت دورانی که خواجه نصیر به شکلهای مختلف از آن استفاده کرده است تا مشکل معدل‌المسیر بطلمیوس را حل کند. کپرنیک بعدها از این ابزار در شماری از مدلهای سیاره‌ای خود استفاده کرده است. سوردلو و نویگباور از وجود این ابزار در آثار اروپایی که یقیناً از منابع دورۀ اسلامی گرفته شده است، برای تقویت موضع خود دربارۀ وام‌دار‌بودن کپرنیک به نجوم دورۀ اسلامی استفاده کردند (ص 47-48).
به‌تازگی معلوم شده است که اسکیماتا بر مبنای رسالۀ معینیۀ طوسی و ذیل آن، یعنی حل مشکلات معینیه، نوشته شده است؛ به‌خصوص جفت طوسی و مدل ماه مندرج در اسکیماتا دقیقاً مطابق معینیه است. این نکته شایان توجه است که خیونیادس از آثار متأخر طوسی مانند التذکرة فی علم الهیئة (به عربی) بهره نبرده است (نک‍ : رجب، 238-243). نکتۀ جالب دیگر اینکه فهرست ستارگان اسکیماتا همان سیاهۀ ستارگان معینیه است و در آن، نام ستا
رگان به جای نامهای صحیح یونانی، مطابق تلفظ نام عربی آنها در سدۀ 8 ق / 14 م به یونانی آوانگاری شده است. مثلاً صورت فلکی قیقاوس را Қαққαоῦς می‌نویسد، در‌حالی‌که نام یونانی آن Қηϕεύς است. پینگری به موارد دیگری از آوانگاری یونانی کلمات فارسی و عربی توسط خیونیادس اشاره می‌کند (نک‍‌ : «آثار»، I / 18-21). خیونیادس مشخصاً در زمان نوشتن این عبارات معنا یا معادل یونانی آنها را نمی‌دانسته است.
اکنون این سؤال پیش می‌آید که خیونیادس چقدر با زبان فارسی آشنا بوده است؟ همان‌طور‌که در بالا اشاره شد، شواهد ارائه‌شده توسط پینگری و اینکه خیونیادس از معینیه که به فارسی است، استفاده کرده است و نه از نسخۀ عربی روز‌آمد‌شدۀ آن، یعنی تذکره، نشان می‌دهد که ظاهراً خیونیادس یا وابکنوی، فارسی را به عربی ترجیح می‌داده‌اند. این ترجیح می‌تواند بازتابی از تعاملات فرهنگی بین بیزانسیها و ایرانیان باشد. اما همان‌طور‌که یاد شد، لایکتر مدعی است که خیونیادس زیج خازنی را که نمایانگر پیشرفت مهارتهای زبانی خیونیادس نسبت به ترجمۀ زیج فهاد است، از عربی ترجمه کرده است.

مآخذ

رشید‌الدین فضل‌الله، اسئله و اجوبۀ رشیدی، به کوشش رضا شعبانی، اسلام‌آباد، 1371 ش / 1993 م؛ نیز:

Fisher, E. A., «Arabs, Latins and Persians Bearing Gifts: Greek Translations of Astrolabe Treatises, ca. 1300», Byzantine and Modern Greek Studies, 2012, vol. XXXVI, no. 2; Gutas, D., «Arabic into Byzantine Greek: Introducing a Survey of the Translations», Knotenpunkt Byzanz: Wissensformen und kulturelle Wechselbeziehungen, eds. A. Speer and Ph. Steinkruger, Berlin, 2012; Leichter, J. G., The Zīj as-Sanjarī of Gregory Chioniades: Text, Translation and Greek to Arabic Glossary, PhD Thesis, Brown University, 2004; Mavroudi, M., «Exchanges with Arabic Writers During the Late Byzantine Period», Byzantium: Faith and Power (1261-1557): Perspectives on Late Byzantine Art and Culture, ed. S. Brooks, New York, 2007; Mercier, R., «The Greek ‘Persian Syntaxis’ and the Zīj‐i Īlkhānī», Archives internationales d’histoire des sciences, Liège, 1984, vol. XXXIV; Neugebauer, O., A History of Ancient Mathematical Astronomy, Berlin / New York, 1975; Papadopoulos, J. B., Grigoríou Chioniádou tou astronómou epistolaí [in Greek, Modern], Thessalonica, 1929; id., «Une lettre de Grégoire Chioniadès, évêque de Tabriz (Rapports entre Byzance et les Mongols de Perse)», Mélanges Charles Diehl, Paris, 1930, vol. I; Pingree, D., The Astronomical Works of Gregory Chioniades, Amsterdam, 1985; id., «Gregory Chioniades and Palaeologan Astronomy», Dumbarton Oaks Papers, 1964, vol. XVIII; id., «In Defence of Gregory Chioniades», Archives internationales d’histoire des sciences, Liège, 1985, vol. XXXV; Ragep, F. J., «New Light on Shams: The Islamic Side of Σὰμψ Πουχάρης», Politics, Patronage, and the Transmission of Knowledge in 13th-15th Century Tabriz, ed. J. Pfeiffer, Leiden, 2014; Saliba, G., A History of Arabic Astronomy, New York, 1994; Swerdlow, N. M. and O. Neugebauer, Mathematical Astronomy in Copernicus's De Revolutionibus, New York, 1984; Togan, Z. V., «İlhanlı Bizans kültür münasebetlerine dair vesikalar» («A Document Concerning Cultural Relation Between the İlkhanide and Byzantiens» [sic]), İslâm Tetkikleri Enstitüsü Dergisi, Istanbul, 1959-1960, vol. III; Westerink, L. G., «La Profession de foi de Grégoire Chioniadès», Revue des études byzantines, Paris, 1980, vol. XXXVIII.

جمیل رجب

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: