صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / خشقدم /

فهرست مطالب

خشقدم


آخرین بروز رسانی : یکشنبه 22 دی 1398 تاریخچه مقاله

خُشْقَدَم (خوشقدم)، سیف‌الدین ابوسعید، ملقب به الملک الظاهر (د 10 ربیع‌الاول 872 ق / 9 اکتبر 1467 م)، سلطان مصر از سلسلۀ مملوکان برجی.
خشقدم پسر عبدالله، اصلاً از غلامانی بود که او را از آسیای صغیر به مصر بردند و صاحبش، خواجه ناصر‌الدین، او را به المؤید شیخ محمودی ــ ششمین سلطان از سلسلۀ ممالیک برجی ــ فروخت. نسبت ناصری برای خشقدم از همین‌جا ست. سلطان مؤید او را آزاد کرد و بر جامه‌خانۀ خود گماشت. خشقدم پس از این مراحل ترقی را به‌سرعت پیمود. نخست نزد احمد پسر مؤید تقرب بسیار یافت (ابن‌ایاس، جواهر ... ، 341، بدائع ... ، 2 / 379؛ دربارۀ آداب سلطانی و مناصب و تشکیلات اداری ممالیک، نک‍ : ابن‌شاهین، زبدة ... ، 53 بب‍ ، جم‍‌ ). پس از آنکه الظاهر چَقمَق به فرمانروایی رسید (سل‍ 842-857 ق / 1438- 1453 م)، خشقدم در کاخ او منصب ساقیگری یافت. سپس همچون دیگر غلامان دستگاه ممالیک که تعلیم نظامی نیز دیده بودند، به سرکردگی جنگجویان به شام گسیل‌گردید (854 ق / 1450 م). چند سال بعد، از مأموریت شام بازگشت و حاجب سلطان شد (ابن تغری بردی، الدلیل ... ، 1 / 286، النجوم، 16 / 253، 255، المنهل ... ، 5 / 210-211). 
خشقدم در دورۀ زمامداری الاشرف اینال (857-865 ق / 1453-1461 م) به مقام سلاح‌داری دربار او رسید (همو، الدلیل، همانجا). آنگاه دوباره به شام رفت و لشکر سلطان را برای دفع تجاوز امیرِ قرامانی فرماندهی کرد. در زمان حکومت چند ماهۀ شهاب‌الدین احمد فرزند اینال، به امر او از درجۀ سلاح‌داری به نیابت دیوان کل سپاه ارتقا یافت (همو، النجوم، 16 / 256؛ ابن‌ایاس، جواهر، نیز بدائع، همانجاها؛ دربارۀ ترکیب سپاه و وضعیت ممالیکِ خشقدم، نک‍ : ایالون، 218, 227-228؛ نیز نک‍ : عرینی، جم‍‌ ). 
در این زمان، فرمانداران به تحریک جانی بیک، از امرای مملوک، بر ضد شهاب‌الدین احمد شوریدند تا جانِم بیک را سلطان کنند؛ اما جانم بیک کاری از پیش نبرد و به شام بازگشت (نک‍ : ابن‌تغری بردی، همان، 16 / 237- 239، 257؛ ابن‌ایاس، همان، 2 / 378؛ گلاب، 358-359). درواقع مقدمات فرمانروایی خشقدم در همین زمان فراهم شد. رجال نقدینه ستاندند و به نشستن او بر تخت راضی شدند (ابن‌ایاس، همانجا؛ ابن‌تغری بردی، همان، 16 / 257). به‌این‌ترتیب، در رمضان 865 / ژوئن 1461 خشقدم که نخستین سلطان غیرچرکسی‌نژاد بود، بر تخت نشست و با وجود شیطنت جانی بیک، او را بر مقام صدارت عظمى گماشت (همان، 16 / 253، 258- 259؛ ابن‌ایاس، همانجا، نیز جواهر، 343). 
خشقدم نخست فرزندان سلاطین پیشین، عثمان پسر چقمق و یوسف پسر برسبای را که در حبس بودند، آزاد کرد و در قاهره سکنا داد (نک‍ : ابن‌تغری بردی، همان، 16 / 259؛ گلاب، 359-360). از سوی دیگر بر اختیارات جانم بیک در دمشق افزود؛ بدین‌سان، می‌توانست به تداوم حکومت خود امیدوار باشد (نک‍ : ابن‌ایاس، همان، 330-343؛ میور، 164-165؛ ابن‌شاهین، نیل ... ، 2(6) / 115-116؛ ابن‌تغری بردی، همان، 16 / 259). او همچنین قاضیان و امیران و سپاهیان را از سخاوت خود برخوردار کرد (ابن‌شاهین، همان، 2(6) / 116، 118- 119، 126؛ ابن‌ایاس، بدائع، 2 / 381، 387- 388؛ میور، 167-168؛ ابن‌تغری بردی، همان، 16 / 258- 259، 264؛ دربارۀ بعضی انتسابهای خشقدم، نک‍ : همان، 16 / 261، 277؛ صیرفی، 301-305)؛ اما سپاهیان دیگری را در اسکندریه به زندان انداخت و حتى جانی بیک صدر اعظم نیز، به احتمال بسیار، به دستور خود خشقدم همراه شماری دیگر کشته شدند (ابن‌تغری بردی، همان، 16 / 264، 268، 270، نیز منتخبات ... ، 3 / 422؛ ابن‌ایاس، همان، 2 / 343). چندی بعد به بهانۀ یاری‌ معاهد مصر، ژاکوب دوم، حاکم فرانسوی قبرس، عده‌ای را به آنجا فرستاد تا درگیریهای جزیره را مهار کنند (نک‍ : ابن‌تغری بردی، النجوم، 16 / 261؛ ابن‌شاهین، همان، 2(6) / 143؛ طقوش، 466؛ میور، 168, 171). او بخشی دیگر از نیروی لشکری را برای غلبه بر شورشهای داخل مصر فرستاد (ابن‌تغری بردی، منتخبات، همانجا؛ گلاب، 360-361).
در قلمرو ممالیک مقرراتی دربارۀ مسیحیان وجود داشت که در ابتدای حکومت خشقدم نیز همچنان برقرار بود، اما وی رفته‌رفته آنها را ملغا کرد (نک‍ : ابن‌تغری بردی، النجوم، 16 / 281-282؛ ابن‌ایاس، همان، 3 / 146-147؛ دربارۀ تعلق نیافتن میراث ایشان به بیت‌المال، نک‍ : سجادی، 288). پس از شورشهای یاد‌شده او را خبر دادند که عده‌ای از جوانان مملوک که در حلقۀ اینال بوده‌اند، قصد جان او را دارند (ابن‌ایاس، همانجا؛ میور، 167-168). در این زمان خشقدم به‌سبب کاهش هوادارانش، احساس پریشانی ‌کرد؛ تعدادی از گروه منسوب به الملک‌الظاهر را رها ساخت و تعدادی را هم اِنعام کرد (نک‍ : ابن‌تغری بردی، منتخبات، 3 / 567- 568؛ گلاب، همانجا). 
در 867 ق / 1463 م سلطان محمد فاتح برای او خلعت فرستاد، زیرا مصالح مشترک دو دولت عثمانی و ممالیک در شرق و جنوب آسیای صغیر نیازمند حسن ارتباط بود (ابن‌شاهین، همان، 2(6) / 190- 191؛ ابن‌جیعان، 6). اما چرخ سیاست بر همیاری و دوستی آنها نچرخید (ابن‌ایاس، همان، 2 / 420؛ نک‍ : ابن‌جیعان، همانجا؛ لِوانُنی، 270). گذشته از این، سلطان مملوک یک بار پیش از این سال و یک بار پس از آن، با اوزون حسن آق‌قویونلو در شام درگیر شد (هینتس، 139-141؛ نیز نک‍ : دنبالۀ مقاله). 
در این احوال، سپاهیان خشقدم به‌سبب بی‌سامانی از قبرس مراجعت ‌کردند، بی‌آنکه چنین فرمانی گرفته باشند (ابن‌تغری بردی، النجوم، 16 / 264، 282-283؛ لواننی، 269-270؛ گلاب، 361-362). رخداد دیگر این بود که شماری مملوک که احتمالاً اینال آنها را به او داده بود، در 869 ق، سر به مردم‌آزاری و زورگویی برداشتند؛ اما سلطان از سرناتوانی با آنها مدارا ‌کرد. دوسال بعد خشقدم بر اثر بیماری گوارشی ناچار شد در کاخ بماند. در پی بیماری او، ناآرامیهایی دیگر پدید آمد (نک‍ : ابن‌ایاس، همان، 2 / 451، 453؛ ابن‌تغری بردی، همان، 16 / 303-304، 341؛ گلاب، همانجا)؛ ازجمله چون سُوار ــ حاکم سلسلۀ ذلقدر / ذوالقدر در نواحی مرکزی آسیای صغیر ــ به نافرمانی برخاست، یکی از والیان شام را به جنگ با وی گسیل داشت (نک‍ : ابن‌ایاس، جواهر، 345؛ ابن‌تغری بردی، همان، 16 / 302-303؛ ابن‌اجا، 33).
با افزایش وخامت حال خشقدم، فرماندهان رشتۀ امور را به دست گرفتند، و دربارۀ سلطان بعدی به رایزنی پرداختند. بدین‌ترتیب، اندکی پیش از مرگ او اتابک یَلبای اینالی مؤیدی به سلطنت انتخاب شد (ابن‌تغری بردی، همان، 16 / 306؛ ابن‌ایاس، بدائع، 2 / 451، 455؛ هالت، 73؛ گلاب، 362). چون خشقدم درگذشت، پیکر او را در صحرا (قبرستان شمال شرقی قاهره<؟>) دفن کردند، اما محل دقیق آرامگاه او اکنون آشکار نیست (نک‍ : ابن‌ایاس، همانجا؛ ابن‌شاهین، نزهة ... ، 140؛ شرقاوی، 61). 
در نگاهی کلی، روزگار حکومت خشقدم در دورۀ رو به ضعف سلسلۀ ممالیک جای دارد، اما این دوره نسبت به دوره‌های پرآشوب‌تر پیش و پس از آن، از ثبات بیشتری برخوردار بود. از هنر و معماری دورۀ سلطنت او نیز اندک نشانه‌هایی باقی است (نک‍ : گلاب، همانجا؛ گارسن، 301؛ «دائرة‌المعارف ... »، II / 503-504؛ برنس‌ابوسیف، 31, 146، جم‍‌ ).
در وصف خشقدم گفته‌اند که او حاکمی دانا و دقیق بود و عالمان را نیز حرمت می‌نهاد (ابن‌تغری بردی، همان، 16 / 307- 308؛ ابن‌شاهین، نیل، 2(6) / 279؛ ابن‌ایاس، همان، 2 / 457؛ توصیف ویژگیهای ظاهری وی را، نک‍ : ابن‌شاهین، ابن‌ایاس، همانجاها، جواهر، 346). همچنین آورده‌اند که مال بسیار گرد آورده بود (ابن‌شاهین، ابن‌ایاس، همانجاها؛ ابن‌تغری بردی، همان، 16 / 308؛ اسناد مربوط به فروش برخی املاک او را، نک‍ : فهرست ... ، 32، 33، 123، 125، 126، 129، 134-135).

مآخذ

: ابن‌اجا، محمد، العِراک بین الممالیک و العثمانیین الاتراک، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، 1406 ق / 1986 م؛ ابن‌ایاس، محمد، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفى، قاهره، 1404 ق / 1984 م؛ همو، جواهر السلوک، به کوشش محمد زینهم، قاهره، 1426 ق / 2006 م؛ ابن‌تغری بردی، الدلیل الشافی، به کوشش فهیم محمد شلتوت، قاهره، 1998 م؛ همو، منتخبات من حوادث الدهور، به کوشش ویلیام پوپر، برکلی، 1930-1942 م؛ همو، المنهل الصافی، به کوشش محمد عبدالعزیز، قاهره، 1988 م؛ همو، النجوم؛ ابن‌جیعان، محمد، القول المستظرف، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، منشورات جروس ‌ـ برس، 1984 م؛ ابن‌شاهین ظاهری، خلیل، زبدة کشف الممالک، به کوشش بولس راویس، پاریس، 1894 م؛ همو، نزهة الاساطین، به کوشش محمد کمال‌الدین عزالدین علی، قاهره، 1407 ق؛ همو، نیل الامل فی ذیل الدول، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت / صیدا، 1422 ق؛ سجادی، صادق، «بیت‌المال»، ه‍ د، ج 13؛ شرقاوی، عبدالله، تحفة الناظرین، قاهره، 1281 ق؛ صیرفی، علی، انباء الهصر بابناء العصر، به کوشش حسن حبشی، قاهره، 1970 م؛ طقوش، محمد، تاریخ الممالیک، قاهره، 1420 ق؛ عرینی، باز، الفروسیة فی مصر فی عصر سلاطین الممالیک، بیروت، [1386 ق]؛ فهرست وثائق القاهرة، به کوشش محمد محمد امین، قاهره، 1981 ق؛ نیز 

Ayalon, D., Studies on the Maml5ūks of Egypt, London, 1977; Behrens-Abuseif, D., Cairo of the Mamluks, London / New York, 2007; Garcin, J.-C., «The Regime of Circassian Mamlūks», The Cambridge History of Egypt, ed. C. F. Petry, Cambridge,1998, vol. I; Glubb, J. B., Soldiers of Fortune, London etc., 1973; The Grove Encyclopedia of Islamic Art and Architecture, eds. S. S. Blair and J. M. Bloom, Oxford, 2009; Hinz, W., Irans Aufstieg zum Nationalstaat, Berlin / Leipzig, 1936; Holt, P. M., «Khushḳadam», EI2, vol. V; Levanoni, A., «The Mamlūks in Egypt and Syria ... », The New Cambridge History of Islam, ed. M. Fierro, Cambridge, 2010, vol. II; Muir, W., The Mamluk or Slave Dynasty of Egypt, Amsterdam, 1968. 
یدالله غلامی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: