صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / فولکلور مراسمی / آیینهای گذر / تولد / ختنه و ختنه سوران /

فهرست مطالب

ختنه و ختنه سوران


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 28 دی 1398 تاریخچه مقاله

خَتْنه و خَتْنه‌سوران، ختنه به بریدن پوست اضافی نوک آلت تناسلی پسربچه‌ها گفته می‌شود و ختنه‌سوران به‌عنوان یکی از جلوه‌های آیینی تشرف، جشنی است که بدین مناسبت برگزار می‌شود. این جشن در باور مسلمانان ایران، یکی از شاخصهای مشرف‌شدن به دین اسلام است و در مناطق مختلف، با باورها و آداب خاصی برگزار می‌شود. 
ختنه‌سوران از «ختنۀ» عربی و «سور» فارسی که آن علامت احتفال است، تشکیل شده است ( لغت‌نامه ... ). ختنه گذشته از تداول در نزد مسلمین، بین یهود نیز واجب بوده است و حتى قبل از شیوع نزد یهود، بین مصریان (نک‍ : نجم‌آبادی، 1 / 93، 107) و اقوام قدیم جنوب آفریقا و حتى ساکنان قدیم کنعان رواج داشته است. بااین‌همه، یهود ختنه را علامت ممیزۀ قوم اسرائیل می‌دانند (دایرةالمعارف فارسی، 1 / 884). در روایات امامان معصوم، پیشینۀ ختنه به دوران حضرت ابراهیم (ع) می‌رسد؛ بدین‌گونه که پس از تولد اسماعیل، ساره (همسر اول ابراهیم)، هاجر (همسر دوم ابراهیم و مادر اسماعیل) را به سبب نبود آثار ختنگی در اسماعیل مورد سرزنش و ملامت قرار داد، اما با دعای ابراهیم، خداوند اسماعیل را ختنه‌شده قرار داد؛ آنگاه پس از بارداری ساره و زایمان او، فرزندش اسحاق ختنه‌نشده به دنیا آمد. در این هنگام خداوند به ابراهیم وحی فرمود که اسحاق را با آهن ختنه نماید (دایرةالمعارف تشیع، 7 / 83-84). 
در دین مسیحیت، برخلاف یهودیت ــ که ختنه واجب بـود ــ ختنه از درجۀ اعتبار ساقط، و آیین تعمید برای ذکور و اناث، برای پاک شدن جایگزین ختنه گردید (میلر، 23-24). از 4 انجیل معتبر، در دو انجیل متى و لوقا به وقت ختنه شدن عیسى در هشتمین روز، و نیز به اتمام تطهیر (ختنه) اشاره شده است (نک‍ : همو، 35). گفته شده که ختنه نوعی قربانی کردن نمادین است و «جشن مربوط به آن نیز فدیه و نثاری است که هم به منظور معارفه، و هم برای جلب خیر و دفع شر، برگزار می‌شود. ختنه و سنت با تطهیر و پاکی هم‌معنی است. بریدن غَلَفۀ کودک، رمزی از قربانی تواند بود که ریمنی را از او می‌زداید و او را مقبول و پذیرفتنی می‌کند» (اسدیان، 49).
بسیاری از مردم‌شناسان، ختنه را از مناسک گذر (ه‍ م) یا تشرف به شمار می‌آورند (لانتیه، 145-147؛ نیز نک‍ : رید، 436- 445؛ ناس، 23-24). عمل ختنه در نزد صابئین مندایی، نه‌تنها بلوغ و تکامل به حساب نمی‌آید، که آن را حرام، و نقصان بدنی و دست بردن در وضعیت طبیعی بدن می‌دانند (عربستانی، 157، 159، 245). تنوع در سنت ختان در جوامع مختلف، نشان‌دهندۀ نقش و اهمیت اجتماعی این رفتار آیینی است (نک‍ : دبا، 15 / 360). 
با مروری بر مراسم ختنه در میان اقوام مناطق مختلف جهان، این نکته را می‌توان یادآور شد که این مراسمِ گذر در هر منطقه، به گونه‌ای تعبیر شده است؛ گذر از ریمنی به پاکی، از نامسلمانی به مسلمانی، از کودکی به بلوغ، از خانوادۀ مادری به خانوادۀ پدری، از طفولیت به رجولیت، از کودکی به رزم‌جویی و در نهایت، در جرگۀ اهل ایمان قرار گرفتن. قشقاییها معتقدند کودک پس از ختنه به جرگۀ مردان وارد می‌شود (کیانی، 255).
هرچند در قرآن کریم به سنت ختنه اشاره نشده است (ویکز، 1 / xxiv)، اما در میان فرق اسلامی، شافعی ختنه‌کردن را واجب، و مالک آن را سنت شمرده است (دایرةالمعارف فارسی، همانجا). ختنۀ پسرها نشانۀ تعلق ایشان به دین اسلام است و در آغاز قرن 2 ق / 8 م، از ساکنان آسیای میانه ــ که اسلام را پذیرفته بودند ــ اجرای این رسم (ختنه) طلب نمی‌شده است (پتروشفسکی، 93). در روایات اسلامی، ختنه در هفتمین روز تولد کودک مستحب دانسته شده، و علت تأکید در این روز، پاکیزه بودن و زود رویانده شدن گوشت کودک ذکر شده است (نک‍ : محقق، 2 / 696؛ طوسی، 2 / 512). بیهقی شرحی از جشن ختنه شدن چند تن از فرزندان سلطان مسعود غزنوی را آورده است: «و سلطان یک هفته به باغِ صد هزاره ببود و مثال داد ... تا از امیران فرزندان چند تن تطهیر کنند» (2 / 497). مؤلف احیاء الملوک نیز مراسم ختنۀ پسر یکی از امیران و جشن چهل‌روزه‌ای را که به این مناسبت برگزار شده بود، گزارش کرده است (نک‍ : شاه‌حسین، 365-366). همچنین نازک‌کار به آراستن فضا، خوانچه‌ها و عطرآگین‌کردن فضا در هنگام ختنه کردن اشاره کرده است (ص 170). عبدالله مستوفی نیز شرح مفصلی از ختنه‌سوران یا «سنت‌کنان» آورده که 
تصویری از برگزاری این جشن در بین اشراف و اعیان دورۀ قاجاریه است (1 / 206- 208). در آثار سیاحانی که به ایران سفر کرده‌اند، می‌توان ردپای ختنه‌سوران را سراغ گرفت و ظرایف آیینی این جشن را در دورۀ صفویه، قاجاریه و پهلوی اول مشاهده کرد (نک‍ : دنبالۀ مقاله). 
بیرجندیها ختنه کردن را «خنده سیر کِردَه»، و ختنه‌سوران را «خنده سیرُا» یا «خنده سُورُا» می‌گویند (رضایی، 357). این جشن در بین ترکمنها هرچند به «سنت‌طوی» موسوم است، اما پس از ختنه، همگی شادمانه فرد ختنه‌شده را «قوچ بولدی» صدا می‌زنند؛ یعنی «قوچ شد». در برخی مناطق، مانند بندر ترکمن، گمیشان و خواجه‌نفس، این رسم را «سنت صدقه» هم می‌گویند (معطوفی، 3 / 2045-2046). در مناطق ترک‌نشین کوهپایۀ نوبران ساوه نیز لفظ «سنت‌طویو» به کار می‌رود (سالاری، 205). در فرهنگ گیل و دیلم، این جشن به ختنه‌سورئون و سنت‌سَری موسوم است (پاینده، 36). در میان لرها و لکها (ایزدپناه، فرهنگ لری، 50، فرهنگ لکی، 49)، و نیز در اغلب مناطق لرستان (شادابی، 87)، به آن «ختنه‌سیرو» می‌گویند. در مناطق بختیاری، ختنه‌سورون (خسروی، 347)، در بوشهر و کازرون، «ختنه‌سورونی» (حمیدی، جعفر، 280؛ بهروزی، 240)، و در راور، به آن خَنسیرون گفته می‌شود (کرباسی، 1 / 136). در آشتیان، این واژۀ ترکیبی به فتح «ت» تلفظ می‌شود، یعنی خَتَنه‌سوران (نجفی، 254). مردم ابیانه اصطلاح حَتنا (نظری، 542) را برای عمل ختنه به کار می‌برند. مردم دوان نیز ختنه را سنت، جشن آن را ختنه‌سرونی، و کودک ختنه‌شده را «مَلِک دَما» یعنی شاه‌داماد می‌خوانند (لهسایی‌زاده، 112). 
اگرچه امروزه در بیشتر مناطق ایران، کودک را در روزهای نخستین تولد ختنه می‌کنند، اما درگذشته سن ختنۀ کودکان در نقاط مختلف متفاوت بوده است. در اردبیل درگذشته، در سن دو یا سه‌سالگی، و امروزه نوزادان را در 10 روز اول تولد ختنه می‌کنند (صفری، 2 / 151). در بیرجند، کودکان در حدود پنج تا ده‌سالگی ختنه می‌شدند و در اصطلاح، کودکان را «می‌انداختند» و «دست حلال» می‌کردند (رضایی، 355). در خراسان، اگر نوزاد را در 3 یا 7 روز پس از تولد ختنه کنند، مجلس ختنه‌سوران ساده برگزار می‌شود و اگر این زمان بگذرد، کودک را در پنج یا هفت‌سالگی ختنه می‌کنند که در این صورت مجلس ختنه باشکوه برگزار می‌شود (شکورزاده، عقاید ... ، 160). 
ترکمنها دو تا چهارسالگی را برای ختنه مناسب می‌دانند (معطوفی، 3 / 2045) و مردمان معلم‌کلایۀ الموت زمانی را که کودک زبان باز می‌کند، برای این کار انتخاب می‌کنند؛ البته امروزه این آیین در چهلمین روز تولد کودک صورت می‌گیرد (حمیدی، علی‌اکبر، 295). مردمان گیل و دیلم نیز اگر نوزاد را در 10 روز پس از تولد به سبب لاغری و بیماری ختنه نکنند، این کار را تا حدود چهار تا پنج‌سالگی به عقب می‌اندازند (پاینده، همانجا). مردم ابیانۀ کاشان نیز کودک را معمولاً در بیست روزگی، چهل روزگی، یک‌ماهگی یا یک‌سالگی ختنه می‌کنند (نظری، همانجا). در سقز، گاه کودکان را در لحظۀ تولد ختنه می‌کنند (فاروقی، 291). سنندجیها نیز کودکان را در روز هفتم تولد ختنه می‌کنند، مگر خانواده‌هایی که پس از 6-7 سال، تازه صاحب فرزند ذکور شده‌اند که در این صورت کودک را در هفت تا دوازده‌سالگی ختنه می‌کنند (ایازی، 284). در سیرجان، هرچند امروزه کودکان را در روزهای نخستین پس از تولد، ختنه می‌کنند، اما در میان عشایر و روستاها باز به سبک قدیم کودکان را در سن پنج تا هفت‌سالگی ختنه می‌کنند (بختیاری، 287). در ایرانشهر سیستان، نیز حداکثر سن را برای ختنه هفت‌سالگی می‌دانند و اجرای سنت بعد از آن را برای پدر و مادر پسر گناه می‌دانند (ناصری، 149). 
سفرنامه‌نویسان اروپایی نیز کم‌وبیش به سن ختنه توجه داشته‌اند. فرانکلین تصویر روشنی از ختنه‌سوران در دورۀ زندیه ارائه کرده و به اعتقاد ایرانیان به ختنه در 40 روز نخست تولد تا چهارده‌سالگی اشاره کرده است (ص 37- 38). ادوارد پولاک، پزشک دربار ناصرالدین شاه، نیز سن ختنه را از سه تا سیزده‌سالگی ذکر کرده است (I / 198). هانری رنه د. آلمانی، سیاح فرانسوی دورۀ قاجار، نیز به ختنه در هفت‌سالگی اشاره کرده است (III / 54). 
در اغلب مناطق ایران، ازجمله الموت، سعی می‌کنند روزی خجسته را برای این جشن انتخاب کنند (حمیدی، علی‌اکبر، همانجا). سعد بودن روز و ساعت در سمنان، درگذشته با مشورت ملای محل تعیین می‌شد (احمدپناهی، 261). ترکمنها روزهای شنبه، و به‌ویژه چهارشنبه را برای ختنه بسیار مناسب می‌دانند (معطوفی، همانجا). مردم ابیانه نیز روز جمعه و روزهای پس از عید نوروز را برای ختنه فرخنده می‌دانند، چون معتقدند «فصل بهار زمان علف‌جوش است و زخم زود خوب می‌شود» (نظری، 542-543). 
در بین عشایر قشقایی نیز این جشن در فصلی انجام می‌گیرد که ایل در حال کوچ نباشد (کیانی، 256). اهالی سنندج اواخر بهار و اول تابستان را برای ختنه‌سوران تدارک می‌بینند (ایازی، همانجا). در لرستان نیز در اواخر تابستان و پس از برداشت محصول کشاورزی، ختنه‌سوران برگزار می‌شود (شادابی، 87). عشایر کلهر موعد پنجه (ه‍ م)، یعنی از روز 14 فروردین تا غروب 18 فروردین را برای انجام کارهای خیر و شادی، ازجمله ختنه‌سوران، سعد و فرخنده نمی‌دانند (عناصری، 19). محمود کتیرایی نیز روزهای سوم، پنجم، هفتم یا نهم را در باور ایرانیان مناسب برای انجام ختنه ذکر کرده است (ص 59). تهرانیها روزهای نخستین تولد کودک ــ پیش از شب شش ــ یا یکی ـ دوسالگی را سن مناسب ختنه می‌دانند (بلوکباشی، 66). در فرهنگ اعراب، معمولاً طفل را پس از صرف غذا ختنه می‌کنند و برای آنکه صدای گریۀ طفل شنیده نشود، در حین ختنه، سنج نواخته می‌شود (لوبن، 465). 
در بیرجند دو تا 3 روز پیش از ختنه‌سوران، اتاق جشنگاه را به طرز زیبایی می‌آراستند؛ بدین صورت که دیوارهای اتاق را با دستمالهای سفید گل‌دوزی‌شده آذین می‌کردند و کف طاقچه‌ها را با دستمال، آیینه، گلاب‌پاش، قوری و جز آنها تزیین می‌کردند (بهالگردی، 24). مردمان دوان نیز اتاق مخصوص ختنه‌شدن را با پارچه‌های رنگین می‌آراستند و به‌اصطلاح، حجله (ه‍ م) می‌بستند (لهسایی‌زاده، 112). 
در میان بسیاری از مردم ایران و ازجمله بلوچها، دعوت کردن با رسم بجاری همراه است، و آن دادن کمک نقدی و جنسی برای همیاری پدر خانواده است تا هزینۀ جشن سرشکن شود. البته در روز جشن نیز پس از صرف ناهار و چای، هر خانواده مبلغی را به پدر طفل می‌دهد که آن عمل را کمک یا همدستی می‌گویند (ناصری، 150). در اغلب مناطق چهارمحال، چند نفر زن دو تا 3 روز زودتر از روز موعود، مسئولیت دعوت برای جشن ختنه را به عهده دارند (نیکزاد، شناخت سرزمین چهارمحال، 1 / 155). در عشایـر قشقایی ــ که فـاصلـۀ طوایـف و بستگان زیـاد است ــ اسب‌سواری به طرف اقوام گسیل می‌شود و از آنان شفاهاً دعوت به عمل می‌آورد (کیانی، 255). به نوشتۀ واسیلی نیکیتین، کنسول سابق روسیه در ایران که در سالهای جنگ جهانی اول در کردستان بوده، پدر خانواده مهمانها را دعوت می‌کرده است (ص 242). 
انتخاب فردی که کودک را به هنگام ختنه در آغوش می‌گیرد، یکی از جلوه‌های دیگر آیین ختنه‌سوران است که با آداب و شرایط خاصی صورت می‌گیرد، به گونه‌ای که برای فرد ختنه‌شده و فردی که کودک را در دامان می‌گیرد، الزاماتی را ایجاد می‌کند. در آذربایجان، این فرد «گِرْوه» نامیده می‌شود و باید سرشناس و مورد احترام طایفه باشد و چنانچه بین خانواده اختلافی باشد، این شخص باید در آن مجلس رفع کدورت کند. در میان شاهسونهای آذربایجان شرقی، این شخص بعدها بین خانوادۀ پدر و مادر کودک فوق‌العاده عزیز و محترم خواهد بود، به این علت که خون پسر در دامان او ریخته می‌شود. این حرمت تا بدانجا ست که در برخی طوایف آذربایجان غربی، «گروه» با خانوادۀ پسر محرم می‌شود. در این منطقه، تبادل هدیه یکی از اجزاء مراسم است. پس از انتخاب گروه، ابتدا پدر طفل هدیه‌ای برای او می‌فرستد و در روز مراسم، گروه به همراه خانوادۀ خود در مراسم شرکت کرده و تحفه‌ای برای پسر می‌آورد و پس از پایان مراسم، شب را به اتفاق خانواده در منزل پدر کودک می‌ماند؛ در مقابل، پدر پسر نیز هدایایی از قبیل گاو و گوسفند به گروه و خانواده‌اش می‌دهد؛ البته در این تبادل هدایا، معمولاً رسم است که گروه گوسفندان را به پسر پیشکش می‌کند و بقیۀ هدایا را با خود می‌برد («آداب ... »، 228-231). در برخی از طوایف، همه‌ساله بدین مناسبت بین گروه و خانوادۀ پسر هدایایی مبادله می‌شود؛ البته مبادلۀ هدایا گاه وسعتی بیشتر می‌یابد؛ مثلاً در ایل حیدرانلو، گروه موظف است هدایایی نیز به آشپز و خادم خانه بدهد (همان، 231). تعیین گروه بیشتر در طوایف خلیکانلو (ایل حلالی)، میلان و حیدرانلو مرسوم است (همان، 229-231). 
در خراسان، به شخصی که طفل را هنگام ختنه در دامان می‌گیرد، کریب یا کریو می‌گویند. او همچون ساقدوش در مجالس عروسی، هرگونه خدمتی را در مجلس ختنه‌سوران به عهده می‌گیرد. این شخص بعدها در خانوادۀ طفل «عموجان» خطاب می‌شود و اطاعت و احترام او بر طفل واجب می‌شود (شکورزاده، عقاید، 161، حاشیۀ 1). به گفتۀ نیکیتین، کردها این شخص را کِرْوه / کروو می‌گفته‌اند (همانجا). در میان ترکمنها، طفل را کسی در دامان نمی‌گیرد و دلاک روی زانوان کودک می‌نشیند و عمل را انجام می‌دهد؛ اما اذن ختنه را دایی کودک صادر می‌کند (گلی، 340؛ معطوفی، 3 / 2045). در لرستان، دایی یا عموی کودک او را در آغوش می‌گیرد و برای اتمام کار از سوی دلاک بچه را سرگرم می‌کند (کرزبر، 302). 
در میان مردم ایران، به هنگام ختنه‌سوران، بازیهای شادی‌بخشی برگزار می‌شود؛ مثلاً در بختیاری، بازیهایی همچون دستمال‌بازی و ترکه‌بازی (چوب‌بازی) (لمعه، 27؛ «آداب»، 251) رواج دارد. در لرستان، در این جشن انواع رقص لری (دَسِ گِرِته یا باخته) اجرا می‌شود، ازجمله: سنگین‌سَما، دوپا، شانه‌شَکی، رقص چوب و دستمال که بیشتر میان لرهای بختیاری و بویراحمدی رایج است (نک‍ : لرها، 33). 
ترکه‌بازی ازجمله فعالیتهای مفرح کلهریهای کرمانشاه به وقت ختنه‌سوران است («آداب»، 246). ترکمنها نیز در جشن ختنه‌سوران مراسم کشتی برگزار می‌کنند (بیگدلی، 485). اسب‌سواری نیز در این جشن بسیار رواج دارد (معطوفی، 3 / 2046). کشتی گیله‌مردی نیز سرگرمی رایج مردم کوملۀ گیلان در این جشن است (شهاب، 89). در بیرجند نیز ــ به‌ویژه در 3 شب اول ــ جوانان، نوازندگان و بازیگران حرفه‌ای برنامه‌های رقص و آواز محلی و خواندن شعر و در اصطلاح «سرصوت» و «شُب‌بازی» را برگزار می‌کنند (رضایی، 356). در خراسان، اشعاری که در ختنه‌سوران یا نظیر آن خوانده می‌شود، به شعر «پای داریه‌گی» موسوم است؛ ازجمله اشعار و تصنیفهایی که در این جشن خوانده می‌شود، می‌توان به «مردِ غِریبُم گل پُنبه» و «لی ... جیگی جیگی ننۀ خانم» اشاره کرد (برای آگاهی از اصل ترانه‌ها، نک‍ : شکورزاده، همان، 162-166). 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: