صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / اماکن / زیارتی و مذهبی / حسینیه /

فهرست مطالب

حسینیه


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 25 دی 1398 تاریخچه مقاله

در شهـر تفت، حسینیـه ــ یـا بـه قـولی میـدانِ ایـن شهر ــ چهاردیواری مربع‌شکل بدون سقفی است که در وسط محله و در نقطۀ تلاقی راهها و کوچه‌های مختلف ساخته شده است. دورتادور میدان غرفه‌هایی در دو طبقه ساخته‌اند. طبقۀ همکف حدود یک متر از سطح زمین بلندتر، و جای مردها ست. غرفه‌های طبقۀ دوم راهی جداگانه به خارج میدان دارد و جای زنها ست. به قسمت سه‌طبقۀ میانی یکی از اضلاع میدان، تکیه گفته می‌شود که حرمت و قداست خاصی دارد. غرفۀ همکف آن عزاخانه نام دارد و فقط سادات حق نشستن در آن را دارند. غرفه‌های کناری این تکیه شاه‌نشین‌اند و محل نشستن معتمدان و معمران محلی است. در وسط میدان، یک سازۀ منشوری میان‌تهی به بلندی حدود دو متر بر پا شده، که در گذشته برای روشن‌کردن آتش در آن و نورافشانی میدان به کار می‌رفته است. برای تأمین بودجۀ حفاظت و تعمیرات میدان، یا مردم همۀ محلات در تعمیر و بازسازی آن سهیم می‌شوند، و یا موقوفاتی برای آن وجود دارد (جانب‌اللٰهی، 15- 18). 
در طبس، حسینیۀ وکیلی که به آن حسینیۀ خان نیز گفته می‌شود، یکی از معتبرترین حسینیه‌ها ست. این حسینیه پیش از زلزلۀ 1357 ش، حیاطی وسیع و ایوانهایی بلند در شمال و جنوب داشت. در شرق و غرب آن، اتاقها و حجره‌هایی برای تحصیل و اقامت طلاب علوم دینی بود. این بنا وقف تحصیل و مسکن طلاب و عزاداری سیدالشهداء (ع) شده، و واقف موقوفات بسیار دیگری نیز برای نگهداری و هزینۀ طلاب و عزاداریها اختصاص داده است. با اینکه این بنای عظیم در زلزله ویران شد، اما هنوز هم مردم به برپایی عزاداری امام حسین (ع) در محل آن پایبندند (امینی، 183).
شهر نائین 7 حسینیه در 7 محلۀ شهر دارد. هیچ‌یک از آنها در مرکز محله قرار نگرفته‌اند و حتى در برخی از محلات، حسینیه در گوشه‌ای از محله قرار گرفته است که دسترس نقاط مختلف محله به آن، از وضعیت هماهنگ و یکسانی برخوردار نیست، مثل حسینیۀ پنجاهه (سلطان‌زاده، نائین ... ، 130). از دو نخل این شهر، یکی در حسینیۀ محلۀ چهل‌دختران و دیگری در حسینیۀ محلۀ گودالو نگهداری می‌شوند (بلوکباشی، 59). در مرکز هر محلۀ این شهـر فضایی طراحی‌شده ــ مانند یک گنبدخانۀ بزرگ ــ به نام حسینیه وجود دارد. به این فضاها، با چنین کاربردها و چنین نامی، بیشتر از دورۀ صفویه به بعد توجه شده است (سلطان‌زاده، همان، 17). 
در خور نیز حسینیه محل اجتماع مردم بوده است. پیش از این، رسم بود که همۀ بزرگان خور در شامگاهان روزهای اول ماه محرم در حسینیه جمع می‌شدند و با سطل از پایاب آب برمی‌داشتند و حسینیه و تمام کوچه‌های اطراف آن را آب و جارو می‌کردند که این وظیفه بعدها به نوجوانان خوری سپرده شد. پس از پایان جاروکشی، پسران روی تختها و وسط حسینیه را، و دختران غرفه‌های زنان را با فرشهایی که از خانه می‌آوردند، فرش می‌کردند و برای نشستن پدران و مادران و اقوام خود آماده می‌ساختند. تختهای اطراف حسینیه محدود، و هریک مخصوص خانواده‌ای است. آنهایی که تخت ندارند، در وسط حسینیه می‌نشینند. یکی از تختها که بلندتر است، به نخل اختصاص دارد. بر بالای تختی که نخل حسینیه روی آن گذاشته می‌شود، تیرکی به ارتفاع حدود 25 متر نصب شده و در بالای آن، قرقره‌ای تعبیه شده است. هر شب فانوسی به طناب می‌بندند و با کمک این قرقره آن را به بالای تیرک می‌برند. در ماه محرم، چراغ بیرق که بالا رفت، جمعیت به سوی حسینیه سرازیر می‌شوند. مردها در وسط حسینیه نوحه می‌خوانند و سینه می‌زنند. بعد نوبت به واعظان می‌رسد. از نیمۀ شعبان نیز در حسینیه تعزیه‌خوانی می‌شود (هنری، یک ـ دو). 
در قزوین، حسینیۀ امینیها یکی از حسینیه‌های معروف است که از جملۀ نمونه‌های کامل و زیبای خانه‌های مسکونی قزوین است. صاحب آن در 1275 ق، بخشی از آن را وقف حسینیه کرد. امروزه این حسینیه به‌عنوان موزۀ حسینیۀ امینیها برای معرفی فرهنگ عاشورایی قزوین انتخاب شده است (سیما ... ، 70-71). 
در سمنان، به پیشه‌وران و صنعتگرانی که با در دست داشتن ابزار کار خود و تکان‌دادن آن، فریاد حسین حسین سر می‌دادند، وَسه‌کِش می‌گفتند. اینها در شب پیش از سالگرد شهادت حضرت سیدالشهداء (ع)، در مراسم وسه‌کشی شرکت می‌کردند و در گوشه‌وکنار حسینیه‌ها از ته دل ناله سر می‌دادند و در عزای آن حضرت زاری می‌کردند (احمدپناهی، 309). 
در شهر وَزوان اصفهان، همه‌روزه مراسم تعزیه‌خوانی از اول ماه محرم در حسینیۀ آن برپا می‌شود که معمولاً   آن را خانمها، و بقیه را آقایان و بچه‌ها پر می‌کنند؛ در پشت‌بام نیز جوانها مستقر می‌شوند (رسولی، 56).
مردم خوانسار نیز در شام غریبان، شمعهای فراوانی را در حسینیه‌ها روشن می‌کنند (نیازی، 42). 
در آشتیان، تا حدود سال 1332 ش، عزاداری ماه محرم و صفر به‌صورت روضه‌خوانی در حسینیه‌های شش‌گانۀ آن اجرا می‌شد. مراسم سوگواری و مجلس ختم نیز شب جمعه در حسینیه‌ها برگزار می‌گردید (نجفی، 48- 49). 
در شهر بابل، حسینیه‌ها در کنار راسته‌های اصلی قرار گرفته‌اند. طرح و نقشۀ آنها شبیه به طرح خانه‌های بزرگ و وسیع است (سلطان‌زاده، همانجا). آستانۀ اشرفیه حسینیه‌ای دارد که از افراد هیئت سوگواران آل‌محمد تشکیل شده است. بیشتر این افراد از تجار ثروتمند هستند که برای ادارۀ این حسینیه گرد هم آمده‌اند (بازن، 174). 
در استان بوشهر، عزاداری برای امام حسین (ع) بیشتر در حسینیه‌ها باید برگزار شود (حاتمی، 98). در بندر گناوه در حاشیۀ خلیج‌فارس، 4 حسینیه به نامهای حسینیۀ امامزاده در مجاورت امامزاده سلیمان، حسینیۀ عید امام، حسینیۀ سید بهزاد و حسینیۀ معتمدی وجود دارد؛ این آخری از کهن‌ترین و فعال‌ترین حسینیه‌های این بندر است که در بازار اصلی شهر واقع شده و در ماههای محرم، صفر و رمضان فعال است. مراسم سینه‌زنی پامنبری معمولاً پیش از مراسم وعظ و مصیبت‌خوانی در کنار منبر حسینیه‌ها برگزار می‌شود (دریانورد، 185-186، 258). 
در کازرون، در خانۀ اولیا که حسینیۀ بسیار بزرگی بود و یکی از پیشینیان خانوادۀ اولیا آن را وقف برگزاری مراسم عزاداری سیدالشهداء (ع) کرده بود، در روزهای خاصی از سال، مجالس روضه‌خوانی برپا می‌کردند، و در شب عاشورا زنان پابرهنه به آنجا می‌رفتند و با صدای بلند جیغ می‌زدند و زاری می‌کردند. زنانی هم که نذر داشتند، غذاهای نذری خود را، بیشتر پلو لوبیا، رنگینک، حلوا، و یا حلواگوک، به آنجا می‌بردند و در میان دیگران تقسیم می‌کردند. آنها در پای منبر شمع روشن می‌کردند و دختران کمی از گچ دیوار آن یا گِل پای منبر را به نیت برآورده‌شدن نیاتشان به منزل می‌بردند (حاتمی، همانجا). 
بومیان جزیرۀ کیش عزاداری ماه محرم را در دو حسینیۀ موجود در جزیره برگزار می‌کنند و مسجد به عزاداری مهاجران اختصاص می‌یابد (مختارپور، 487). 10- 15 روز پیش از شروع ماه محرم، زنان بومی جزیرۀ کیش حسینیه‌ها را برای برگزاری مجالس آماده می‌کنند که در حکم خانه‌تکانی کامل حسینیه‌ها و سیاه‌پوش‌کردن آنها ست (همو، 486-487). همچنین آنان همیشه دوشنبه‌ها در حسینیۀ طالقانی و چهارشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها در حسینیۀ فاطمۀ زهرا (ع) گرد می‌آیند و هریک در نقطه‌ای خاص می‌نشینند؛ چنانچه روزی یکی از آنها نیاید، جایش خالی می‌ماند. در طول سال، مدیریت هریک از حسینیه‌های جزیرۀ کیش بر عهدۀ متولی آن است (همو، 485). 

نمونه‌هایی از حسینیه‌های روستاها

در روستای خوسف بیرجند، دو محلۀ بالاده و پایین‌ده آن هریک حسینیه‌ای و نخلی برای خود دارند (برآبادی، 20). از پنجم تا دهم ماه محرم، هر شب 20 مشعل از حسینیۀ پایین‌ده و 16 مشعل از حسینیۀ بالاده را روشن می‌کنند و در حال عزاداری به در خانه‌ها می‌روند. مردم خوسف برای مشعل احترام فراوانی قائل‌اند و حتى در گذشته زمینهای زراعی را وقف مشعلها می‌کرده‌اند (همو، 50). در این روستا، عصر تاسوعا مشعلی فلزی را در حسینیه نصب، و آن را مملو از کُنده‌های درخت بنه می‌کنند. هنگام شب، هیئتها پس از عزاداری در کوچه‌ها، به حسینیه می‌آیند، چراغها را خاموش می‌سازند، درون مشعل نفت می‌ریزند و آن را روشن می‌کنند، و دور حسینیه سینه می‌زنند (همو، 20، 50). 
روستای کبودۀ یزد دو حسینیه در دو محل بالا و پایین داشت که اهالی به آن، میدان می‌گفتند. این حسینیه‌ها قسمت سرگشاده و سربسته داشتند که تابستانی و زمستانی بود. قسمت سرگشادۀ حسینیه جای نسبتاً وسیعی بود. صفه‌ای در اطراف آن وجود داشت که مردها بر روی آن می‌نشستند، و زنها در غرفه‌های طبقۀ بالای صفه‌ها جای می‌گرفتند و مراسم عزاداری در وسط میدان برگزار می‌شد. میدان سرپوشیدۀ مجاور آن برای برگزاری روضه و سینه‌زنی بود. این حسینیه‌ها فقط در ماه محرم تا اربعین باز، و پس از آن بسته بودند. حسینیه چند موقوفه و چندین خادم افتخاری داشت که به آنها بابا می‌گفتند. آنها در ماه محرم حسینیه را آب‌وجارو می‌کردند، وسایل چای و قلیان و دیگر ملزومات را بیرون می‌آوردند و در تمام زمان عزاداری خدمتگزاری می‌کردند (اسلامی، 338- 339). 
در ابیانۀ کاشان دو نخل وجود دارد: یکی متعلق به مردم محلۀ هرده (زیرِ ده یا پایین‌ده) که در حسینیۀ هرده نگهداری می‌شود و دیگری متعلق به مردم دو محلۀ پَل و یُسمون (بالاده) که در حسینیۀ پل آن را نگهداری می‌کنند (بلوکباشی، 61). 
در آران و بیدگل کاشان، چاوش با خواندن اشعاری، آمدن ماه محرم و ایام سوگواری را خبر می‌دهد. جوانان محله به دستور بابای محله اقدام به سیاه‌پوش‌کردن حسینیه‌ها می‌کنند. غروب آخرین روز ماه ذیحجه، یعنی شب اول ماه محرم، به دستور بابای محله یکی از جوانان به بالای حسینیه می‌رود و با نواختن شیپور و با آهنگی خاص، مردم را به جمع‌شدن در حسینیه دعوت می‌کند. مرسوم است که در برخی از حسینیه‌ها شیر مربوط به عاشورای حسینی به همت نذرکنندگان و دامداران هدیه می‌شود و در شب عاشورا با مخلوطی از شیر و چای از عزاداران پذیرایی می‌کنند (امینیان، 74، 75-76، 84). 
در روستای افوشتۀ نطنز کاشان، با آغاز شب عاشورا مردم در حسینیه نخل سادات را به دوش می‌گرفتند و همراه با علم و طبل و کوس از در شرقی حسینیه خارج می‌شدند تا به امامزاده و بقاع متبرکه بروند. آنها در پاسی از شب، نخل را به حسینیه برمی‌گرداندند (جاوید، 250). روز عاشورا، ساعتی پس از برآمدن آفتاب، صدای نواختن طبل در حسینیۀ افوشته بلند می‌شد و با این علامت، مردم به‌سرعت خود را به حسینیه می‌رساندند و ساعتی بعد، گروهی نخل سادات را به دوش می‌گرفتند و در جلو آن، علم و بیرق و طبل و سنج حمل می‌کردند (همو، 251). 
در پاریز کرمان، اجاق حسینیۀ شهر مورد احترام اهالی است؛ برای آن نذرها می‌کنند و از آن مراد می‌طلبند و در شب یازدهم محرم، بوته‌های خار را که پیش‌تر آورده‌اند، آتش می‌زنند و بر گرد آن عزاداری می‌کنند (بختیاری، 312). 
رستم‌کلای مازندران، از روستاهای بهشهر، دو حسینیه به نامهای حسینیۀ شیخ محمدتقی فرحی و حسینیۀ آقا شیخ‌علی دارد، که بنای این آخری تاریخ 1295 ق را داشته است. هر دو حسینیه دارای درهایی با تزیینات زیبا، آلتهای ظریف، شیشه‌های رنگین و اُرسی بوده‌اند (ستوده، 5(2) / 690-691). 
در سوادکوه، حسینیه‌های روستاها در جاهایی هستند که گوسفندداران برای طلب باران و رهایی از خشک‌سالی، جلو آنها در دیگهای بزرگ شیربرنج می‌پختند و میان اهالی تقسیم می‌کردند (یوسفی، 67).
گفتنی است که در ایران، شهر یا روستای شیعه‌نشینی نمی‌توان یافت که در آن، محلی با کارکرد حسینیه و با نامهای مختلف وجود نداشته باشد.

مآخذ

احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1383 ش؛ اسلامی ندوشن، محمدعلی، روزها (سرگذشت)، تهران، 1362 ش؛ امجدی، جلیل و دیگران، امام علی (ع) در فرهنگ عامۀ خراسان، تهران، 1386 ش؛ امینی، محمود، جغرافیای تاریخی شهرستان طبس، یزد، 1385 ش؛ امینیان، سیف‌الله، «آیینها و مراسم محرم در آران و بیدگل»، مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، 1379 ش؛ بازن، مارسل و دیگران، گیلان و آذربایجان شرقی، ترجمۀ مظفرامین فرشچیان، تهران، 1365 ش؛ بختیاری، علی‌اکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378 ش؛ برآبادی، احمد و دیگران، مردم‌نگاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند، تهران، 1380 ش؛ بلوکباشی، علی، نخل‌گردانی، تهران، 1380 ش؛ بهنیا، محمدرضا، بیرجند، نگین کویر، تهران، 1380 ش؛ بیضایی، بهرام، نمایش در ایران، تهران، 1344 ش؛ پاپلی یزدی، محمدحسین، خاطرات شازده‌حمام، مشهد، 1388 ش؛ پویا، عبدالعظیم، «جستاری دربارۀ نخل و نخل‌برداری در یزد»، مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، 1379 ش؛ تابنده (محبوب علیشاه)، علی، خورشید تابنده، تهران، 1373 ش؛ توسلی، محمود، «حسینیه‌ها، تکایا، مصلاها»، معماری ایران حوزۀ اسلامی، تهران، 1366 ش؛ جانب‌اللٰهی فیروزآبادی، محمدسعید، «تأثیر اماکن مذهبی بر بافت شهرستان تفت»، مجموعه مقالات مردم‌شناسی، تهران، 1366 ش، ج 3؛ جاوید، هوشنگ، موسیقی رمضان در ایران، تهران، 1383 ش؛ حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، تهران، 1385 ش؛ حسن‌بیگی، محمدرضا، تهران قدیم، تهران، 1366 ش؛ حیدری، اصغر، تاریخ و جلوه‌های عزاداری امام حسین (ع) در ایران، تهران، 1391 ش؛ دریانورد، غلامحسین، سیمای بندر گناوه، تهران، 1377 ش؛ رسولی، عبـاس، فـرهنگ مردم شهـر وزوان اصفهـان، تهـران، 1386 ش؛ رضایـی، جمـال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، 1381 ش؛ رهنما، محمدرحیم، «حسینیه‌ها در بافت تاریخی مشهد»، مشکوٰة، تهران، 1376 ش، شم‍ 56-57؛ ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، 1366 ش؛ سدیدالسلطنه، محمدعلی، سفرنامه، به کوشش احمد اقتداری، تهران، 1362 ش؛ سلطان‌زاده، حسین، روند شکل‌گیری شهر و مراکز مذهبی، تهران، 1362 ش؛ همو، نائین، شهر هزاره‌های تاریخی، تهران، 1374 ش؛ سیمای میراث فرهنگی قزوین، سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران، 1382 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1371 ش؛ فقیهی، علی‌اصغر، آل‌بویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، 1357 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، 1374 ش؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1387 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1342 ش؛ نجفی آشتیانی، ابوالقاسم، نیم‌نگاهی به آشتیان، تهران، 1385 ش؛ نیازی، محسن، مردم‌شناسی خوانسار، تهران، 1389 ش؛ وجدانی، بهروز، «نقش حسینیه‌ها در برگزاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند»، مجموعه مقالات سومین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، 1383 ش؛ همایونی، صادق، تعزیه و تعزیه‌خوانی، تهران، 1353 ش؛ همو، حسینیۀ مشیر، تهران، 1371 ش؛ هنری، مرتضى، تعزیه در خور، تهران، 1354 ش؛ یوسفی، فریده، فرهنگ و آداب و رسوم سوادکوه، ساری، 1389 ش؛ نیز: 

Aubin, E., La Perse d’aujourd’hui, Paris, 1908. 
اصغر کریمی

دو حسینیۀ معروف دیگر


1. حسینیۀ میرزا محسن مجتهد

این بنا از قدیم‌ترین حسینیه‌های باقی‌مانده از دورۀ مشروطیت در اردبیل با همان نماهای قدیمی است که در سالهای اخیر، هر سال فقط یک روز گشوده می‌شود تا مراسم عزاداری در آن برپا گردد. این بنا که پدران میرزا اکبر مجتهد آن را ساخته‌اند، 150 سال قدمت دارد و شیشه‌کاری و درهای چوبی و معماری‌اش بازمانده از همان روزگار است. تالار آینه‌دار، اتاقهای نشیمن، کنگره‌های طاق‌نما، آجرهای لعاب‌دار فیروزه‌ای با طرحهای لوزی‌شکل در داخل بنا، حوض سنگی یا آب‌نما در میان صحن، و سرداب ــ که محل نگهداری گوشت در فصل گرما برای اطعام و نذورات بوده است ــ از جملۀ ویژگیهای این حسینیه است. از حیاط بزرگ این حسینیه برای برگزاری تعزیه استفاده می‌شده است. میرزا محسن مجتهد در وصیت‌نامه‌ای که به تاریخ 1286 ق نوشته، این مکان را حسینیه نامیده و خواستار برگزاری تعزیه در آن شده است (مولایی، 53-57). این حسینیه که در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده، از دورۀ محمد شاه قاجار تاکنون تعمیرات و تغییرات و اتفاقاتی را از سر گذرانده است (نک‍ : کرم‌زاده، 58-62). 

2. حسینیۀ حاج غفار

این مکان یکی از قدیم‌ترین حسینیه‌های شهر مراغه است. مرحوم حاج غفار (رئیس‌التجار مراغه) بعد از بازگشت از زیارت کربلا در 1274 ق، یکی از شیوه‌های عزاداری به نام حوله‌بندان (ه‍ م) را در مراغه بنیان گذاشت. او برای این کار، حسینیه‌ای برپا ساخت که تا امروز به نام خود او شناخته می‌شود و همواره فعال بوده است و همه‌ساله بزرگ‌ترین دسته‌های عزاداری را راه می‌اندازد. این حسینیه و هیئت سوگواری‌اش دارای تقسیم کار و ساختار است: چند نفر مسئول نظم‌بخشیدن به سوگواران و رهبری آنها هستند که به آنها چوپان گفته می‌شود و بقیۀ افراد را سرباز می‌نامند. حسینیه را رئیس هیئت و 6 چوپان اداره می‌کنند. یکی از ریش‌سفیدان که 70 سال داشته، و از چوپانهای هیئت حسینیۀ حاج غفار بوده است، این 6 چوپان را این‌گونه معرفی می‌کند: 1. چوپان موزیک؛ 2. چوپانی که مجلس بعدی را که هیئت عزادار می‌خواهد به طرف آن برود، بازبینی، و با توجه به ظرفیت مکان و تعداد جمعیت، کارها را هماهنگ می‌کند؛ 3. چوپان علم، که علم‌داران را هماهنگ می‌نماید و تعیین می‌کند علمها کجا قرار بگیرند؛ 4. چوپان زنجیرزنی؛ 5. چوپان سینه‌زنی؛ 6. چوپان چوپانها، یا سرچوپان. آخرین سرچوپانِ این حسینیه ریش‌سفیدی بوده که 130 سال عمر کرده است. سابقه‌داران و ریش‌سفیدان هیئت نیز پیش‌کسوت نامیده می‌شوند. رئیس هیئت در رأس همۀ اینها قرار دارد. این عنوانها و منزلتها بیشتر موروثی، و یا جایگاههایی انتسابی یا اکتسابی‌اند. به عبارت دیگر، جایگاه و منزلتی که در آغاز اکتسابی بوده، به‌صورت جایگاهی ثابت و متعلق به یک شخص درآمده، و پس از آن، با وراثتی‌شدن، تبدیل به موقعیتی انتسابی شده است. اما این وضعیت مانند جایگاهها و نقشهای جنسیتی، ذاتی و ثابت نیستند و در صورت فقدان داوطلبی از بستگان متوفا، بلافاصله موقعیتهای اکتسابی وارد عمل می‌شوند. اگر یک زنجیرزن یا علم‌دار یا چوپان فوت شود، اولویت جایگزینی‌اش با فرزندان یا داماد او ست؛ اگر فرزند یا دامادی نداشته باشد یا اینکه آنها داوطلب نباشند، آنگاه چوپان یا سرچوپان از میان سربازها کسی دیگر را جایگزین خود می‌کند. چوپان از بین قدیمی‌ترین سربازها انتخاب می‌شود. 

مآخذ

کرم‌زادۀ شیرانی، منصور، «سیر تحول کاربردی حسینیۀ مجتهد اردبیلی»، آوای اردبیل، اردبیل، 1392 ش، شم‍ 429؛ مولایی، عادل، «تجسم واقعی عشق به حسین (ع): شرحی بر زندگی و وصیت میرزا محسن مجتهد اردبیلی»، همان.  

عمادالدین باقی

 

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: