صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / شخصیتها / مذهبی / حسین (ع)، امام /

فهرست مطالب

حسین (ع)، امام


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 4 آذر 1400 تاریخچه مقاله

حُسِیْن (ع)، اِمام، دومین فرزند امام علی و حضرت فاطمه (ع)، نوۀ پیامبر اسلام (ص)، و امام سوم شیعیان، با کنیۀ ابو‌عبدالله و ملقب به سید‌الشهداء (برای اطلاعات زندگی‌نامه‌ای وی، نک‍ ‍‍‍‍: دبا؛ نیز برای کنیه‌‌ها و القاب، نک‍ ‍: ابن‌شهر‌آشوب، 4 / 78؛ اربلی، 2 / 144- 145). 
امام حسین (ع) که در یکی از روزهای 3 یا 5 شعبان 4 ق / 625 م، و یا اواخر ربیع‌الاول 3 ق / 624 م (نک‍‍‍‍‍‍ : کلینی، 2 / 363؛ قس: ابن‌طاووس، 13؛ ابن‌شهرآشوب، 4 / 76) در مدینه به دنیا آمد، نزد شیعیان مظهر آزادگی، طهارت، حق‌طلبی، فداکاری و ایستادگی در برابر ناحق است. وی که پس از مرگ معاویه، پسر ابوسفیان، و اعلام خلافت پسرش یزید، از پذیرش حکومت او و بیعت با وی سر باز زد، در روز جمعه 10 محرم (عاشورا) 61 ق / 10 اکتبر 680 م، در دشت کربلا، به دست لشکریان عمر بن سعد ابی وقاص با جمعی از خویشان و یارانش، به گونه‌ای اسفبار به شهادت رسید (برای تفصیل، نک‍ : جوامع روایی، کتب تاریخی و مقاتل مذکور در مآخذ). دربارۀ شمار شهدای کربلا در منابع تاریخی آشفتگیهایی به چشم می‌خورد. این رقم از 70 تا 100 نفر در نوسان است (مفید، 483-485؛ دینوری، 305؛ ابن حبیب، 490-491؛ نیز نک‍ : شهیدی، 166؛ جفری، 196)؛ ولی قول مشهور در میان ایرانیان، همان 72 نفر است. ترجیح این رقم، شاید با ویژگیهای اسرار‌آمیز این عدد بی‌ارتباط نباشد (نک‍ ‍‍: شیمل، 289-291). حادثۀ شهادت حسین(ع) در صحرای کربلا، خاطره‌ای دردناک و بی‌نظیر (بیرونی، 451) است و به همین مناسبت، شیعیان هر سال در ماه محرم، به‌ویژه در دهۀ اول آن، به عزاداری می‌پردازند. قمه‌زنی، زنجیر‌زنی، سینه‌زنی، قفل‌بندی و بسیاری دیگر از تظاهرات مذهبی، از‌جمله عزاداریهایی است که انجام می‌گیرد (شاملو، 815؛ نیز نک‍ : ه‍ د، زنجیر‌زنی؛ سینه‌زنی؛ قمه‌زنی). 
هیچ‌یک از وقایع تاریخی صدر اسلام به اندازۀ واقعۀ عاشورا (ه‍ م) و هیچ‌یک از شخصیتهای دینی به اندازۀ امام حسین (ع) در ذهن، زبان، فرهنگ و ادب ایرانی حضوری پررنگ و اثر‌گذار نداشته است. شهادت امام حسین (ع) و یارانش باعث پیدایش گونه‌ای آداب و رسوم، اندیشه و گفتمان در میان شیعیان، به‌ویژه ایرانیان، شد. گنجینه‌ای از شعر و ادب و هنر ایرانی، در اثر اهتمام ایشان به بزرگداشت این واقعۀ بزرگ ایجاد شد (برای نمونه، نک‍ : ه‍ د، نوحه‌خوانی؛ تعزیه؛ روضه‌خوانی). عزاداری برای شهدای کربلا، کانون اصلی این میراث شگرف است که بنابر منقولات تاریخی، بلافاصله پس از آن واقعۀ غم‌انگیز، از سوی زینب کبرى (ع) و همسران شهیدان و اهل بیت آغاز گشته، آنگاه در کوفه و شام و سپس در مراجعت بازماندگان کاروان حسینی و برپایی مجالس سوگواری در مدینه ادامه یافته است (برای نمونه، نک‍ : قمی، دمع ... ، 329). 
روایات فراوانی نیز دربارۀ برگزاری آیینهای عزاداری از سوی ائمۀ شیعه (ع) و توصیۀ ایشان به گریستن بر مظلومیت حسین (ع) و ثواب و فضیلت آن نقل شده است (برای نمونه، نک‍ : ابن‌قولویه، 100 بب‍ ‍؛ کلینی، 2 / 367- 368؛ ابن‌طاووس، 9؛ کاشفی، 242 بب‍ ؛ مجلسی، 44 / 605-616). همچنین زیارت مرقد شهیدان عاشورا ــ که از همان آغاز به مهم‌ترین زیارتگاه شیعیان تبدیل شده بود ــ نوعی آیین سیاسی، مذهبی و در‌نتیجه چالشی برای حکومت بنی‌امیه و بنی‌عباس به شمار می‌آمد؛ تا‌جایی‌که گاه، شیعیان مناطق دیگر بازدید از قبر حسین (ع) و یارانش را جزئی از سفر حج خود محسوب می‌کردند (برای نمونه، نک‍ ‍‍: قاضی‌نعمان، 39)؛ حتى مکانهایی با نام «رأس‌الحسین» یا «مشهدالحسین» در نقاط مختلف سرزمینهای اسلامی، از‌جمله سوریه، فلسطین، مصر، و جز آنها به گمان اینکه محل نگهداری، یا دفن سر مبارک امام حسین (ع) بوده است، از‌سوی شیعیان در زمرۀ مقابر متبرک و زیارتگاه قلمداد می‌شده، و اکنون نیز این چنین است (برای دیدن فهرستی از این اماکن، نک‍‍ : مقدسی، 333؛ ابن‌شهر‌آشوب، 4 / 82؛ هالم، 242-243؛ برای نمونه‌‌ای از آداب زیارت این مکانها، نک‍ : قمی، مفاتیح ... ، 410-420). از‌این‌رو، حاکمان زمان، قبر سید‌الشهداء (ع) را بارها تخریب، و به آن هتک حرمت کردند و زائران و سوگواران حسینی را تا مدتها، مورد آزار و اذیت و حتى قتل و جرح و حبس قرار می‌دادند (ابوبکر‌ خوارزمی، 170؛ تنوخی، 2 / 230-233؛ قزوینی، 77-80؛ گلدسیهر، 2 / 452). 
حدود 3 سده پس از واقعۀ کربلا و در عصر معزالدولۀ دیلمی (حک‍ 334-356 ق / 946-967 م) بود که عزاداری عمومی در روز عاشورا برگزار شد. بازارها تعطیل، و کسب‌و‌کار متوقف گردید. زنان با گیسوان آشفته، چهره‌های سیاه‌کرده و جامه‌های ژنده، دسته‌جمعی در معابر حرکت کردند و بر سر‌و‌روی خود زدند؛ درست به شیوه‌ای که دیلمیان برای مردگان خود سوگواری می‌کردند (نک‍ ‍: ابن‌جوزی، 10 / 15؛ ابن‌اثیر، 12 / 5091؛ نیز ه‍ د، تعزیه). پس از آن نیز عضد‌الدوله مرقد امام حسین (ع) را مرمت و نوسازی کرد و شیعیان توانستند بدون تقیه، آیینهای زیارت و سوگواری را به جا آورند (کرمر، 82). 
سنت نوحه‌سرایی و گریستن بر امام حسین (ع) و یارانش با وجود فراز و نشیبهای فراوان (نک‍ ‍: ه‍ د، مناقب‌خوانی)، در طول 14 سده به حیات خود ادامه داد و بخشی مهم از فرهنگ ایرانیان و برنامۀ زندگی آنان شد. از‌آنجا‌که در روایات مأثور از ائمه (ع) و بزرگان تشیع، طرز خاصی از سوگواری توصیه نشده، این آیین دینی رنگ آداب فرهنگی اقوام و ملل مختلف را به خود گرفته است. از بارزترین نمونه‌های این امر در ایران، می‌توان به تعزیه و شبیه‌خوانی اشاره کرد که خود نوعی مستقل از هنر نمایش به شمار می‌آیند (نک‍ ‍: ه‍ د، تعزیه؛ تعزیه‌‌نامه‌؛ برای گزارشهای مختلف از اجرای این نمایش، نک‍ : همایونی، تعزیه ... ، سراسر اثر؛ سالاری، 249 بب‍ ‍؛ لهسایی‌زاده، 130-133؛ شریعت‌زاده، 281 بب‍ ). 
مراسم عزاداری حسینی محدود به تعزیه‌خوانی نیست، بلکه در اشکال مختلف، مؤمنان ایرانی بدان می‌پردازند؛ برای مثال، از 27 ذیحجه داخل مساجد را با قالی و قالیچه آذین می‌بندند و با پارچۀ سیاه می‌پوشانند و نیز علم (نک‍ : ه‍ د، علم و علم‌گردانی) حسینی را از روز اول محرم در وسط مسجد (ه‍ م) یا تکیه (ه‍ م) برپا می‌دارند. این علم پنجه‌ای آهنین (نک‍ ‍: ه‍ د، پنجه) یا برنجی است که بر سر چوبی راست و حدود چهارمتری نصب می‌کنند و روی چوب را با پارچه‌ای ابریشمی و رنگین می‌آرایند. بر روی دیوارها، ستونها و طاق‌نماها پارچه‌هایی با نقوش نام پنج‌تن (ه‍ م)، امام حسین (ع)، ابوالفضل (ع) (ه‍ م) و نیز اشعار، مراثی و جز آن می‌کوبند. شمار بسیاری از مردم نیز در این روزها لباس سیاه می‌پوشند، به‌ویژه سادات و کسانی که نامشان حسین است (ماسه، 122 / I؛ رنجبر، 341؛ همایونی، فرهنگ ... ، 418- 419؛ میرنیا، 199). 
اوج مراسم عزاداری در محرم، شب و روز عاشورا ست که عمدتاً دربارۀ امام حسین (ع) است و نوحه‌های خوانده‌شده بر شخصیت وی متمرکز است.
در شب عاشورا، مردمان هر محله‌ای سعی دارند مراسمی سنگین‌تر و مجلل‌تر از مراسم محله‌های دیگر برگزار کنند. از سر شب تا سحر، صدای طبل و فریاد «حسین حسین»، آوای سنج، فلوت یا نی و یا سازدهنی فضا را در بر‌ می‌گیرد (همایونی، همان، 427). از‌نظر شیعیان، روزه‌گرفتن در روز عاشورا حرام است (مختارپور، 135). مردم ایران غالباً از دوخت‌و‌دوز، جویدن آدامس و خوردن تنقلات در این روز دوری می‌کنند (برای نمونه، نک‍ : کرزبر، 282).
در برخی مناطق، سوم و هفتم امام حسین (ع) را نیز برگزار می‌کنند؛ مثلاً در بابل، روز سوم آش کشک یا آش ترش، و در روز هفتم امام حلوای آرد گندم می‌پزند و در میان عزاداران توزیع می‌کنند. مراسم سوم و هفتم زنانه است. افزون بر آنچه گفته شد، در 20 صفر (برابر با چهلم امام حسین <ع>) ــ که اربعین نامیده می‌شود ــ مراسم سوگواری بر پا می‌گردد. ایرانیان بر این باورند که در چنین روزی، اسیرانی از اهل بیت (ع) در بازگشت از شام، قبر شهدای کربلا را زیارت کرده‌اند؛ گرچه اصل این واقعه همواره محل تردید بوده است (برای دیدن چند نظر مختلف در این‌باره، نک‍ ‍: جعفریان، 273-281). شاید تقدس عدد 40 در متون دینی (شیمل، 270-277؛ نیز نک‍ : ه‍ د، چهل)، انگیزه‌ای برای بزرگداشت سید‌الشهداء (ع) در چهلمین روز وفات آن حضرت بوده است. در بعضی مناطق به این روز، چلم (چهلم) می‌گویند و مراسم برگزارشده در این روز را چِلُما[ن] (چهلمان) می‌نامند. این آیین کمابیش همانند عزاداریهای دهۀ نخستین محرم، به‌ویژه تاسوعا و عاشورا ست و از این نظر، دهۀ پایانی صفر مانند دهۀ آغازین محرم است (برای نمونه، نک‍ : رضایی، 479). 
تشنگی اهل بیت و همراهان حسین بن علی (ع) در حادثۀ کربلا، به آب جنبه‌ای مذهبی بخشیده است (شاملو، 815؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ ‍‍: ه‍ د، آب)؛ از‌این‌رو، از‌جمله آداب عزاداری، گرداندن آب در میان عزاداران و رفع تشنگی از آنها ست (ماسه، I / 124)؛ گاه نیز به جای آب، با شربت و شیر از عزاداران پذیرایی می‌شود. به غیر از سقاخانه (ه‍ م)، از قدیم‌ مردم بیشتر برای آمرزش درگذشتگان و یا به وصیت خودِ اموات و اغلب در فصول گرم سال، برای سیراب کردن رهگذران آبخوریهایی در معابر قرار می‌دهند، و معمولاً الفاظی همچون «بنوش به یاد حسین (ع)»، «به یاد عطشان کربلا»، «یا حسین (ع)» و «به یاد لب تشنۀ امام حسین (ع)»، روی آن نوشته می‌شود. 
همچنین «لعنت بر یزید»، «سلام بر حسین (ع)» و معادلهای عربی آن رایج‌ترین کلام در میان ایرانیان پس از نوشیدن آب است. این عادت ثانوی شیعیان ایران ظاهراً ریشه در حدیثی از امام صادق (ع) دارد که در آن، اجر و ثواب بسیاری در پیشگاه خداوند برای این عمل ذکر شده است (نک‍ : ابن‌شهر‌آشوب، 4 / 87). لفظ «یا حسین» نیز به مناسبتهای مختلف، به‌ویژه در هنگام عزا و روی‌دادن مصیبت و نظایر آن، ورد زبان ایرانیان است. غالباً مؤمنان ایرانی پس از ادای نماز‌های یومیه، رو به جانب غرب کرده، سلام و درود به امام حسین (ع) می‌فرستند. این رسم در مساجد و نمازهای جماعت معمول‌تر است. 
مردم ایران حالت سوگواری خود را تا پایان صفر حفظ می‌کنند، جامۀ سیاه را بر تن خود نگاه می‌دارند و هیچ‌گونه مجلس شادی برگزار نمی‌کنند (رضایی، 478). حتى به باور بسیاری از مردم اگر هر‌یک از سوگواران در روزهای عزاداری به دلیلی مانند غش‌کردن، از حال رفتن و یا زیر دست و پا ماندن و حتى آسیب در صحنۀ تعزیه‌خوانی و شبیه‌گردانی از دنیا بروند، شهید محسوب می‌شوند (نک‍ ‍: تاورنیه، 414). در ایران از دیرباز، کسانی را که به زیارت مرقد امام حسین (ع) می‌رفتند، کربلایی نامیده، این پیشوند را به نام وی می‌افزودند (کورف، 243). کورف می‌نویسد: «ایرانیان به طور کلی از اسب سیاه خوششان نمی‌آید، زیرا بنا به روایات، قاتل امام حسین (ع) در واقعۀ کربلا سوار بر اسب سیاه بوده است» (همانجا). 
تربت امام حسین (ع) در فرهنگ مردم ایران، ماده‌ای شفابخش و روا‌کنندۀ حاجات و نیازها به شمار می‌آید (نک‍ : ه‍ د، تربت). افزون‌بر‌این، مردم از دیرباز اعتقاد داشتند چنان‌که پس از مرگ در کربلا دفن شوند، امام حسین (ع) آنها را شفاعت می‌کند؛ از‌این‌رو، بسیاری وصیت می‌کردند که پس از مرگ آنها را در کربلا دفن کنند. دربارۀ قبرستان «صفه تربت» شیراز حکایتی میان مردم رایج است که ناظر بر اهمیت تربت کربلا ست. براساس این حکایت، سالی در کربلا قحطی شدیدی پیش می‌آید؛ مردم شیراز مقدار بسیاری گندم بار شتر می‌کنند و به کربلا می‌فرستند. مردم کربلا که به سبب قحطی و فلاکت چیزی نداشته‌اند، به جای آن خاک کربلا بار شترها می‌کنند و به شیراز می‌فرستند. اهالی شیراز نیز این خاک را در قبرستان می‌ریزند و به این ترتیب، صفه تربت را به وجود می‌آورند و از آن پس، درگذشتگان خود را در این محل دفن می‌کنند (فقیری، 127). 
همان‌گونه که گفته شد، در ارتباط با امام حسین (ع) و یارانش و نیز حادثۀ کربلا گونه‌های مختلفی از ادب شفاهی شکل گرفته است. در هریک از این گونه‌ها، مصادیق فراوانی دربارۀ آن حضرت وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود: یکی از مشهورترین مجالس تعزیه، مجلس تعزیۀ شهادت امام حسین (ع) است که معمولاً تعزیه‌خوانان در روز عاشورا اجرا می‌کنند. این مجلس از طولانی‌ترین مجالس تعزیه است و تعزیه‌پژوهان از آن به‌عنوان متن ما‌درِ سایر مجالس نام برده‌اند. به عبارت دیگر می‌توان گفت که دیگر مجالس از آن منشعب شده‌اند (اسماعیلی، 434). نسخه‌های فراوانی از این مجلس وجود دارد که برخی از آنها چاپ شده‌اند (همو، 436-437). البته در برخی دیگر از مجالس تعزیه نیز شبیه امام حسین (ع) حضور دارد که ازجمله می‌توان به مجالس مهلت‌خواستن، شهادت وهب، قانیای فرنگ، امام جعفر صادق (ع) و شهادت حضرت ابوالفضل (ع) اشاره کرد.
در نوحه‌خوانیهای محرم نیز یکی از شخصیتهای محوری، امام حسین (ع) است که نمونه‌ای از آن نقل می‌شود: ای شیعه مگر قتل شه کرب و بلا شد یا ماه عزا شد / یا ماتم فرزند علی شیر خدا شد، در دشت بلا شد.
از انواع دیگر ادبیات شفاهیِ متأثر از واقعۀ کربلا، پرده‌خوانی (ه‍ م) است. در این نوع نیز مانند تعزیه‌خوانی، تعدادی از قصه‌ها برگرفته از واقعۀ کربلا ست که برخی از آنها کاملاً دربارۀ امام حسین (ع) است. برخی دیگر از قصه‌هایی که پرده‌خوانها نقل می‌کنند، مربوط به دوره‌های دیگری از زندگی امام حسین (ع) است که از نمونۀ اخیر، می‌توان به قصۀ عاق والدین (ه‍ م) اشاره کرد. از این قصه مجلس تعزیه‌ای نیز باقی مانده است (نک‍ : اسماعیلی، 213 بب‍‌ ). 
افزون بر آنچه گفته شد، باید به قصه‌های فراوانی اشاره کرد که اهل منبر نقل می‌کنند و شمار بسیاری از آنها در میان مردم نیز رایج است؛ مانند قصۀ پیرزن زائر و متوکل عباسی. بر‌اساس این قصه، متوکل برای جلوگیری از زیارت امام حسین (ع)، دستور می‌دهد پیرزن زائری را به دجله اندازند. پیرزن به امام (ع) متوسل می‌شود؛ بر اثر دعای پیرزن، حضرت عباس (ع) او را نجات می‌دهد (اردلان، 15 / 19؛ برای نمونه‌های دیگر، نک‍ : مطهری، 1 / 23-24، 49-50). 
امام حسین (ع) و شخصیت ایشان در بسیاری از امثال و زبانزدهای مردم نیز بازتاب دارد: امام حسین (ع) یکی بود، شمر و یزید که فراوان است؛ امام حسین (ع) نیست، اگرنه شمر بسیار است؛ امام حسین (ع) هم به این مظلومیها نبوده است (ذوالفقاری، 1 / 400)؛ این مردم سر امام حسین (ع) را بالای نیزه دیدند، پروایشان نشد (همو، 1 / 443)؛ حق با امام حسین (ع) بود، اما آش یزید چرب است (همو، 1 / 837)؛ دنیا به امام حسین (ع) وفا نکرد که به ما بکند (همو، 1 / 1032)؛ نه آب به امام حسین (ع) می‌دهد، نه آتش به یزید (همو، 2 / 1798). در چیستانها نیز از امام حسین (ع) یاد شده است: در ولایات علی شمس و قمر یعنی که چه؟ (شاملو، 3422)، که منظور از قمر، امام حسین (ع) است. امام حسین (ع) در سوگندهای مردم نیز بازتاب فراوان دارد: به سر بریدۀ امام حسین (ع)، به سید‌الشهداء (ع) قسم، به گلوی بریدۀ امام قسم.
مردم در دعاهای مختلف نیز با آوردن نام امام حسین (ع)، درخواست خود را بیان می‌کنند: مانند اجرت با لب تشنۀ امام حسین (ع)؛ الٰهی به حق حسین بن علی همیشه سربلند باشی؛ الٰهی به حق سید‌الشهداء (ع) خداوند حاجت تو را روا کند؛ الٰهی به آبروی حسین (ع) خیر و خوشی از عمرت ببینی؛ برو که در روز قیامت، امام حسین (ع) به داد تو برسد؛ امام حسین (ع) پشت و پناهت باشه (شایسته‌رخ، 92-93). 
یکی از انواع دعاها، آن است که در پایان برداشت محصول می‌خوانند و با توسل به امام حسین (ع)، سلامتی کشاورزان را درخواست می‌کنند، مانند این دعا در قره‌قباد قزوین: به حق شاه کربلا / حسین سیدالشهداء / / آنهایی که گندم چیدند / الٰهی بلا نبینند (همو، 31). همچنین در صمغ‌آباد تاکستان، دروگرها در آخرین لحظات درو، یعنی هنگامی که آخرین خوشه‌ها را دسته می‌کنند، این دعا را می‌خوانند: زمین را کردیم کَلا (درو) / به حق شاه شهید کربلا / این دسته هم مال فقرا. سپس آنها با گفتن یا‌حسین (ع) آخرین دستۀ گندم درو‌شده را روی زمین می‌گذارند تا فقیران خوشه‌چین آنها را بردارند (نک‍ : حنیف، 21؛ برای نمونۀ دیگر، نک‍ : سجادپور، 75).
صرف‌نظر از حقایق تاریخی و اوضاع و احوال اجتماعی و مناسبات سیاسی، قومی و قبیله‌ای و دیدگاههای دینی و مذهبی ــ که به درگیری امام حسین (ع) و یزید بن معاویه منجر شد و چنین فرهنگ عمیق و گسترده‌ای آفرید (برای اطلاعات تحلیلی بیشتر، نک‍ ‍‍: شهیـدی، سراسر اثر؛ جعفـریـان، 47- 59) ــ به مرور زمان، نهضت عاشورا و شخصیت قهرمان آن در میان ایرانیان، رنگ و بوی دیگری یافته، با عناصر فرهنگی دیرین و آداب و رسوم اصیل آنان درآمیخته است؛ به‌گونه‌ای‌که امروزه دیگر تفکیک عناصر اسلامی از ایرانی، در آیینها و اندیشه‌های مربوط به این قیام و بزرگداشت آن دشوار می‌نماید. رویکرد مردم ایران به واقعۀ کربلا را باید در ذیل گرایش آنان به مذهب تشیع، و درآمیختگی آن با اندیشه‌های آخرالزمانی و فرجام‌شناسانۀ ایران باستان و مسیحی مطالعه کرد (در این‌باره، نک‍ ‍: کربن، 134-145؛ III / 612، E12). اما در این میان، شخصیت امام حسین (ع) به دلایلی، جایگاه ویژه‌ای در تفکر شیعی ایرانی پیدا کرده است. تظاهرات ناخودآگاه جمعی ایرانیان را می‌توان در اغلب آداب و آیینهای ایرانیان، که به برخی اشاره شد، یافت و تحلیل کرد. واقعۀ شهادت غم‌انگیز حسین بن علی (ع) به‌عنوان پیشوای سوم شیعیان در میان ایرانیان، بیش از سایر مناطق شیعه‌نشین عالم اسلام، ساخت و پرداخت دراماتیک یافته، و مورد توجه واقع شده است. به نظر می‌رسد اساطیر و تجربه‌های تاریخی این قوم، راه را برای تصویر‌سازی و گزارشهای ویژۀ شیعیان ایرانی هموارتر کرده است.
برای نمونه، قهرمان‌آفرینی، توصیف مظلومیتها و نیز آیینهای سوگواری برای مظلوم در تاریخ باستانی و اساطیری ایران جایگاه برجسته‌ای دارد. از همان آغاز، روایتهای اساطیری در ایران، همچون مرگ کیومرث (نک‍ : کریستن‌سن، 125-130)، مرگ ایرج (نک‍ : فردوسی، 1 / 119 بب‍ )، سوگ سیاوش (نک‍ ‍: همو، 2 / 356 بب‍‌ )، و مرگ زریر (نک‍ ‍: ماهیار، 7-11)، تا قصه‌های تاریخی، مانند قتل گئوماته (نک‍ ‍: پیرنیا، 1 / 520 بب‍ ‍؛ فرای، تاریخ ... ، 158- 168، میراث ... ، 144-155؛ دیاکونف، 89 بب‍ ) و اعدام مانی (نک‍ ‍: تقی‌زاده، 16-17؛ زبور ... ، 73-76)، قهرمانِ مظلوم همیشه مورد تکریم، تجلیل و بزرگداشت بیشتری بوده است. مانی هم از سوی حاکمان و موبدان به بدعت و بدآموزی در دین متهم شد و زندانی، شکنجه و مصلوب گردید (قس: نیبرگ، 410-414)؛ بِما بزرگ‌ترین عید مذهبی مانوی است و در برابر صفحه‌ای که دار‌زدن مانی را مجسم می‌سازد، برگزار می‌شود. در این مراسم، وجود تخت یا منبری که مانی روی آن به موعظه و تعلیم مردم می‌پرداخت، خاطرۀ مانی را زنده می‌دارد (نک‍ ‍: زبور، 37 بب‍ ، نیز جم‍ ‍؛ ویدن‌گرن، 131-134). 
پیشینۀ برپایی تعزیه و سوگواری برای امام حسین (ع) را افزون بر اینها، می‌توان در آیینهای باستانی ایرانی ازجمله مصیبت مهر در آیین میترائیسم، سوگ سیاوشان و سوگ زریر جست‌وجو کرد (برای گزارش تاریخی دربارۀ آیین سیاوشان، نک‍ ‍: نرشخی، 23-24، 32-33). آیینهای سوگواری مهر همچون دیگر آیینهای مهری، بعدها به اروپا راه یافت و دنبالۀ «مصیبت مهر» به شکل «مصیبت مسیح» هنوز هم در اروپا رواج دارد (نک‍ ‍: آشتیانی، 477- 478). 
تشابه باورها و آیینهای مسیحی با برخی معتقدات شیعیان ایرانی دربارۀ امام حسین (ع) آشکار است، به‌ویژه اینکه شخصیت، سرگذشت و آرمان عیسى و حسین (ع) به‌نحو شگفت‌انگیزی مشابه و همسان است. مثلاً منقول است که هیچ مولودی شش‌ماهه به دنیا نیامده که زنده مانده باشد، مگر حسین (ع) (کلینی، 2 / 366؛ قس: ابن‌شهرآشوب، 4 / 50) و عیسی ابن مریم (ع) (بارا، 85)؛ به عیسى قدرت سخن‌گفتن با مردم در گهواره، و به حسین (ع) توان نیکو سخن‌گفتن و زیبایی بیان و صوت آهنگین داده شد (همو، 86)؛ هر دو مظلوم بودند و مورد اهانت قرار گرفتند (برای آگاهی بیشتر، نک‍ ‍: همو، 86- 89). ماهیت و جوهر قیام فداکارانۀ هر دو یکی بود؛ هر دو برای رحمت و تسلی رنج‌دیدگان و آزادی مظلومان آمده بودند (نک‍ : انجیل لوقا، 18: 4) و قصد اتمام، احیا و اصلاح دین را داشتند (نک‍ : بارا، 84-91، جم‍ )؛ حسین (ع) با آنکه لشکر یزید او را محاصره کرده بود، به مردم سخن حق را گفت (طبری، 6 / 243؛ ابن‌نما، 50 بب‍ ) و عیسى (ع) نیز مانند حسین (ع) در مقابل یهودیان قرار گرفت و خطاب به آنها، از شریعت ادیان پیشین سخن گفت، اما خود می‌دانست که کسی سخنان او را نمی‌فهمد (نک‍ : انجیل متى، 13: 15؛ اعمال رسولان، 28: 26؛ انجیل لوقا، 22: 52-54؛ انجیل یوحنا، 19: 7). 
حسین و عیسى (ع) هر دو وضعیت دشمنانشان را پس از مرگ خود پیش‌بینی کردند؛ چنان‌که حسین (ع) خطاب به یزیدیان گفت که حوادث تغییر خواهد کرد و به زودی زندگی‌شان دگرگون خواهد شد (ابن‌عساکر، 4 / 343؛ خوارزمی، 2 / 7)، و آنها را نفرین کرد (همانجا). عیسى (ع) نیز وقتی علمای یهود حکم مرگ او را صادر می‌کنند، خطاب به آنان می‌گوید: «خداوند انتقام خون انبیا را از شما خواهد گرفت» (انجیل لوقا، 11: 46-51). هر دو از کشته‌شدن خود خبر داشتند و به سبب قبول وظیفۀ الٰهی، شهادت را پذیرفتند (بارا، 90-94)؛ عیسى (ع) در حضور شاگردانش از تحویل داده شدنش به یهودیان، تازیانه خوردن و کشته شدنش خبر داد و خود یهودای خیانت‌کار را وادار کرد تا او را تسلیم کند (انجیل متى، 26: 53-55). یاران هر ‌دو، آنان را تنها گذاشته، رها کردند؛ چنان‌که پس از مرگ عیسى (ع) لباس او را پاره کرده، میان خود قسمت کردند (انجیل یوحنا، 19: 24)؛ همان‌گونه که پس از قتل حسین (ع)، قاتلانش لباسهای او را ربودند (نک‍ : ابن‌شهر‌آشوب، 2 / 224؛ ابن‌نما، 76؛ خوارزمی، 2 / 28، 37). عیسى و حسین (ع) هر دو در لحظۀ مرگ تشنه بودند (انجیل یوحنا، 19: 28-30؛ ابن‌نما، 73). 
از دیگر شباهتها معجزاتی بود که مشهور است پس از شهادت هر دو رخ داد؛ گفته‌اند هنگامی که حسین (ع) شهید شد، دنیا تاریک و تیره شد، به‌گونه‌ای‌که مردم پنداشتند قیامت شده است؛ ستارگان در نیمه‌روز دیده می‌شدند و تا 3 روز که پیکر حسین (ع) بر زمین بود، خورشید مشاهده نمی‌شد (ابن‌عساکر، 4 / 339؛ سیوطی، 2 / 126؛ ابن‌حجر، 116؛ سبط ابن جوزی، 245-246؛ خوارزمی، 2 / 90). هنگامی که عیسى نیز به شهادت رسید، زمین لرزید، سنگها شکافت و قبرها گشوده شدند (انجیل متى، 27: 51-52، 28: 2-3). مسیح به شاگردانش بشارت آمدن مؤیدی را می‌دهد که شهادت او را تأیید می‌کند (انجیل یوحنا، 16: 5- 8) و برخی محققان «مؤید» را به حسین (ع) تعبیر کرده‌اند (بارا، 348- 359). 
این همسانیها در حسین‌شناسی و حسین‌دوستی ایرانیان تأثیر‌های پیدا و پنهان فراوانی نهاده است. درست همان‌گونه‌که کلیدواژۀ مسیح‌شناسی، نماد درد، رنج، فداکاری و رستگاری است، در نظر شیعیان ایرانی نیز تاریخ ائمه (ع)، با «بیت‌الاحزان» فاطمۀ زهرا (ع) (نک‍ ‍: ه‍ د، فاطمه <ع>) آغاز می‌شود و با مصائب بی‌شمار و شهادت فرزندان او تداوم می‌یابد که اوج آن در شخصیت حسین بن علی (ع) تجلی یافته است (نک‍ ‍: گلدسیهر، 2 / 453-455؛ هالم، 242-243). پس بی‌سبب نیست که برخی از مفاهیم کلامی دین مسیح در قرائت ایرانی ادبیات شیعی و باورهای عامۀ مؤمنان ایرانی راه یافته است. از مهم‌ترین آن مفاهیم، می‌توان به مسئلۀ فدیه، کفاره و رستگاری اشاره کرد که جزو اصول اساسی مسیحیت است. به باور مسیحیان، عیسى (ع) بار گناهان امتش را با رنج و مصلوب‌شدنش به دوش کشید تا آنها به نجات و رستگاری برسند (انجیل یوحنا، 1: 29؛ رساله‌های پولس رسول به قرنتیان دوم، 5: 21؛ رساله‌های پولس رسول به غلاطیان، 3: 13؛ رساله به عبرانیان، 9: 28؛ رسالۀ اول پطرس، 2: 24؛ برای دیدن برخی تفسیرهای متنوع از این موضوع، نک‍ : زیبایی‌نژاد، 164-174؛ میشل، 81 بب‍ ). 
شیعیان ایرانی عموماً معتقدند که گریه‌کردن برای امام حسین (ع) موجب آمرزش گناهان است و حتى او در روز قیامت، شفاعت محبان خود را خواهد کرد. شفاعت از مسائل بحث‌انگیز کلامی در میان اهل تسنن و تشیع به شمار می‌آید (برای نمونه، نک‍ ‍: کلابادی، 54-57؛ طباطبایی، 6 / 183)، اما نظریۀ فدیه، کفارۀ مسیحی و نیز تأثر تشیع از آن، از سوی قاطبۀ اندیشمندان شیعی انکار شده است (نک‍ : طباطبایی، 6 / 153؛ چوبینه، 105-107؛ شهیدی، 10). به‌هر‌حال، ایرانیان شیعه مظلومیت امام حسین (ع) را در راستای ستمهایی می‌دانند که بر همۀ انبیا و اولیای الٰهی شده است. این امر در زیارات و ادعیۀ مأثور (نک‍ ‍: زیارت وارث و زیارت عاشورا: قمی، مفاتیح، 432-433، 455-457)، اشعار و مراثی (برای نمونه، نک‍ ‍: محتشم، 281-282)، و تحلیلهای تاریخی و جامعه‌شناختی (شریعتی، سراسر اثر) کاملاً آشکار است. در دهه‌های اخیر، بحثهای تاریخی و کلامی، حول محور باورها، تحلیلهای نادرست و تحریفات واقعۀ عاشورا و شخصیت امام حسین (ع) شدت گرفته است و نویسندگان بسیاری تلاش کرده‌اند با دیدی واقع‌گرایانه و علمی، باورهای ناصواب، عوام‌پسند و احساسی را در این‌باره نقد کنند (برای نمونه، نک‍ ‍: صالحی، مطهری، استادی، ضیایی، سراسر آثار). 

مآخذ

آشتیانی، جلال‌الدین، تحقیقی در دین مسیح، تهران، 1368 ش؛ ابن‌اثیر، علی، الکامل، ترجمۀ حمیدرضا آژیر، تهران، 1383 ش؛ ابن‌جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، 1358 ق؛ ابن‌حبیب، محمد، المحبر، به کوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن، 1361 ق / 1942 م؛ ابن‌حجر هیتمی، احمد، الصواعق‌ المحرقة، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره، 1385 ق / 1965 م؛ ابن‌شهرآشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، مطبعۀ علمیه؛ ابن‌طاووس، علی، اللهوف، ترجمۀ احمد فهری زنجانی، تهران، بی‌تا؛ ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، چ سنگی، 1332 ق؛ ابن‌قولویه، جعفر، کامل الزیارات، به کوشش عبدالحسین امینی، نجف، 1356 ق / 1937 م؛ ابن‌نما، جعفر، مثیر الاحزان، قم، 1406 ق؛ اربلی، علی، کشف الغمة، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ ابوبکر خوارزمی، محمد، رسائل، بیروت، 1970 م؛ اردلان، حمیدرضا، نبی‌الله بهاری، مرشدان پرده‌خوان ایران، تهران، 1386 ش؛ استادی، رضا، سرگذشت کتاب شهید جاوید، قم، 1382 ش؛ اسماعیلی، حسین، تشنه در میقاتگه (متن و متن‌شناسی تعزیه)، تهران، 1389 ش؛ بارا، آنتون، حسین (ع) در اندیشۀ مسیحیت، ترجمۀ غلامحسین انصاری، تهران، 1388 ش؛ بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ترجمۀ اکبر دانا‌سرشت، تهران، 1352 ش؛ پیرنیا، حسن، ایران باستان، تهران، 1370 ش؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیرانی، تهران، 1363 ش؛ تقی‌زاده، حسن، مانی و دین او، به کوشش احمد افشار شیرازی، تهران، 1335 ش؛ تنوخی، محسن، نشوار المحاضرة، به کوشش عبود شالجی، بیروت، 1391 ق / 1971 م؛ جعفریان، رسول، تأملی در نهضت عاشورا، تهران، 1388 ش؛ چوبینه، سجاد، نگاهی فلسفی به جریان عاشورا، تهران، 1377 ش؛ حنیف، محمد و طاهره رضایی، «تأملی بر آواها و ترانه‌های کار»، آوازها و نغمه‌های کار در ایران، به کوشش هوشنگ جاوید، تهران، 1389 ش؛ خوارزمی، موفق، مقتل ‌الحسین، به کوشش محمد سماوی، قم، 1376 ق / 1957 م؛ دبا؛ دیاکونف، میخائیل، تاریخ ایران باستان، ترجمۀ روحی ارباب، تهران، 1380 ش؛ دینوری، احمد، اخبار الطوال، ترجمۀ محمود مهدوی دامغانی، تهران، 1366 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رضایی، جمال، بیرجند‌نامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، 1381 ش؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزد‌خواست، تهران، 1373 ش؛ زبور مانوی، ترجمۀ متن قبطی از آلبری، ترجمۀ ابوالقاسم اسماعیل‌پور، تهران، 1375 ش؛ زیبایی‌نژاد، محمدرضا، درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت، قم، 1375 ش؛ سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، 1379 ش؛ سبط ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ سجادپور، فرزانه و ابراهیم جمالی، «باورهای عامه دربارۀ گردآوری گندم در استانهای غربی ایران»، فرهنگ مردم ایران، تهران، 1388 ش، شم‍ 16؛ سیوطی، الخصائص الکبرى، به کوشش حمزه نشرتی و دیگران، حیدرآباد دکن، 1320 ق؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، 1361 ش، حرف «الف»، دفتر سوم؛ شایسته‌رخ، الٰهه، تبلور قیام عاشورا در ادبیات شفاهی مردم ایران، تهران، 1390 ش؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شریعتی، علی، حسین وارث آدم، تهران، 1360 ش؛ شهیدی، جعفر، پس از پنجاه سال، تهران، 1358 ش؛ شیمل، آ.، راز اعداد، ترجمۀ فاطمه توفیقی، تهران، 1388 ش؛ صالحی نجف‌آبادی، نعمت‌الله، نگاهی به حماسۀ حسینی استاد مطهری، تهران، 1379 ش؛ ضیایی، عبدالحمید، جامعه‌شناسی تحریفات عاشورا، تهران، 1384 ش؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ترجمۀ عبدالکریم نیری بروجردی، قم، بی‌تا؛ طبری، تاریخ؛ عهد جدید؛ فرای، ریچارد، تاریخ باستانی ایران، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1380 ش؛ همو، میراث باستانی ایران، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1377 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ فقیری، ابوالقاسم، باورهای سرزمین مادری‌ام، شیراز، 1389 ش؛ قـاضی‌نعمان، افتتـاح ‌الدعـوة، به کوشش وداد قـاضی، بیروت، 1970 م؛ قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، 1331 ش؛ قمی، عباس، دمع‌ السجوم (نفس المهموم)، ترجمۀ ابوالحسن شعرانی، تهران، 1385 ش؛ همو، مفاتیح الجنان، تهران، علمی؛ کاشفی، حسین، روضة ‌الشهداء، به کوشش محمد رمضانی، تهران، 1341 ش؛ کربن، هانری، ارض ملکوت، ترجمۀ ضیاءالدین دهشیری، تهران، 1358 ش؛ کرزبر یار‌احمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، به کوشش علی آنی‌زاده، تهران، 1388 ش؛ کرمر، ج. ل.، احیای فرهنگی در عهد آل‌بویه، ترجمۀ محمد‌سعید حنایی کاشانی، تهران، 1375 ش؛ کریستن‌سن، آرتور، نمونه‌های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه‌ای ایرانیان، ترجمۀ احمد تفضلی و ژاله آموزگار، تهران، 1383 ش؛ کلابادی، محمد، کتاب تعرف (متن و ترجمه)، به کوشش محمد‌جواد شریعت، تهران، 1371 ش؛ کلینی، محمد، اصول کافی، ترجمه و به کوشش جواد مصطفوی، تهران، 1348 ش؛ کورف، فئودور، سفرنامه، ترجمۀ اسکندر ذبیحیان، تهران، 1372 ش؛ گلدسیهر، درسهایی دربارۀ اسلام، ترجمۀ علینقی منزوی، تهران، 1357 ش؛ لهسایی‌زاده، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، تهران، 1370 ش؛ ماهیار‌نوابی، یحیى، مقدمه بر یادگار زریران، تهران، 1374 ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1412 ق / 1992 م؛ محتشم کاشانی، دیوان، به کوشش مهر‌علی گرکانی، تهران، 1344 ش؛ مختارپور، رجبعلی، «محرم در کیش»، همایش بین‌المللی محرم و فرهنگ مردم، تهران، 1383 ش؛ مطهری، مرتضى، حماسۀ حسینی، تهران، 1364 ش؛ مفید، محمد، الارشاد، ترجمه و شرح محمد‌باقر ساعدی خراسانی، به کوشش محمد‌باقر بهبودی، تهران، 1351 ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش محمد مخزوم، بیروت، 1408 ق / 1987 م؛ میرنیا، علی، فرهنگ مردم (فولکلور ایران)، تهران، 1369 ش؛ میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمۀ حسین توفیقی، قم، 1377 ش؛ نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمۀ احمد بن محمد قباوی، تلخیص محمد بن زفر، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1351 ش؛ نیبرگ، هنریک ساموئل، دینهای ایران باستان، ترجمۀ سیف‌الدین نجم‌آبادی، تهران، 1359 ش؛ ویدن‌گرن، گئو، مانی و تعلیمات او، ترجمۀ نزهت صفای اصفهانی، تهران، 1352 ش؛ هالم، هاینس، تشیع، ترجمۀ محمد‌تقی اکبری، قم، 1385 ش؛ همایونی، صادق، تعزیه در ایران، شیراز، 1380ش؛ همو، فرهنگ مردم سروستان، مشهد، 1371 ش؛ نیز:

EI2; Jafri, S. H., Origins and Early Development of Shi‘a Islam, London / New York, 1979; Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938.
حسن اکبری بیرق

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: