حافظ، فال
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 15 دی 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/240608/حافظ،-فال
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
حافِظ، فال، پیشبینی خیر یا شر بودن نتیجۀ عملی، یا پیشگویی سرنوشت کسی با بهرهگیری از دیوان حافظ. در ایران از گذشته، فالزدن به کتاب و بهویژه کتابهای مشایخ، مانند مثنوی (لسان، 50) و حتى شاهنامه یا دیوانهای دیگر، مرسوم بوده است (زرینکوب، 270). اما استخاره دربارۀ چیزهای ناروا و نیز واجب صورت نمیگیرد (همانجا). از میان کتابهای فارسی، فالگرفتن با دیوان حافظ شهرت و جایگاه ویژهای یافته، و از گذشته، میان خواص و عوام رایج بوده است. اتفاقاً در دیوان خواجه، بارها به فالزدن و نیز فال اشاره شده است؛ ازجمله در غزلی با این مطلع: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد / زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد (ص 116؛ نیز نک : خرمشاهی، 362). شاید همین امر، یعنی توجه مشخص خواجه به فالزدن، یکی از عوامل رویآوردن مردم به دیوان حافظ برای گرفتن فال بوده است. از آداب و شیوۀ خاص فالزدن به دیوان حافظ در گذشتههای دور، اطلاع چندانی در دست نیست، اما در روزگار ما این امر آداب خاصی دارد که به نظر میرسد بخشهای اصلی آن از گذشتهها مورد نظر بوده، و مثل هر سنت دیگری، بهتدریج تکمیل شده، و صورت تفصیلی امروزی خود را یافته است. تفأل به دیوان خواجه زمانی است که بخواهند دست به کاری بزنند و در نتیجۀ آن تردید داشته باشند، یا از خوبی و بدی سرانجام آن آگاه نباشند، همچنین در مواردی که بخواهند از حال کسی که در سفر است، آگاه شوند، یا برای شفای بیماری از روح خواجه استمداد کنند، و یا موقعیت مجلس و برنامهای را جویا شوند؛ در این صورت، نیت میکنند و دیوان حافظ را به دست چپ میگیرند و با چشم بسته با سرانگشتان دست راست بهطور تصادفی، دیوان را باز میکنند و غزلی را که سمت راست، یعنی در صفحۀ زوج کتاب باشد، جواب نیت خود قرار میدهند. اگر آغاز غزل در صفحۀ پیشین باشد، معمولاً صفحه را برمیگردانند و از آغاز غزل میخوانند تا به بیت مورد نظر و مرتبط با نیت برسند؛ این غزل را «غزل فال» میگویند و غزل بعد را که بهعنوان شاهد آورده میشود، «غزل شاهد» مینامند. برخی هم بیتهای اول تا سوم غزل بعد را بهعنوان شاهد فال در نظر میگیرند و مضمون آن را مکمل فال و نیت خود میدانند (وجدانی، 174-175). در شیراز، افزون بر موارد یاد شده، معمولاً موقع فالگرفتن، زیر لب نیت خود را به این طریق ادا میکنند که: «ای خواجۀ شیرازی، تو کاشف هر رازی، تو را به حق خرقهای که پوشیدی، به شراب انتهوری [منظور «شراباً طهورا»ی قرآن است] که نوشیدی، تو را به شاخ نباتت قسم، به یکتایی خدا قسم، به رسالت رسول خدا قسم، پیشآمد حال مرا بنما» (همایونی، 177- 178). در برخی نواحی، بزرگ خاندان معمولاً فال میگیرد و فال را به آواز بلند میخواند. دربارۀ فالگرفتن عقیده دارند که پیش از بازکردن کتاب، صاحب فال باید نیاز (حق مادی) کسی را که فال میگیرد، بدهد؛ فالگیرنده باید این نیاز را هرچند اندک و ناقابل هم باشد، بگیرد، چون اگر نگیرد، فال درست درنمیآید. دختران دمبختی که برای استفسار از آیندۀ همسر خود فال میگیرند، باید خواجه را به «شاخ نبات» وی قسم بدهند تا جواب فالشان روشن و آشکار باشد (انجوی، 1 / 87- 88). گاهی هم برای فالگرفتن به حافظ، این بیتها را میخوانند: ای خواجه حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، من طالب یک فالم، بر من نظر اندازی (خلخالی، 57). در بسیاری از نقاط ایران، به فال حافظ در شب چله پایبندند؛ ازجمله در شهرهای استان گیلان، معمولاً چند خانواده شب چله دور هم جمع میشوند و با شوق زیاد درخواست میکنند که به دیوان خواجه تفأل شود. افراد باسواد مجلس معمولاً فال را میخوانند و بقیه سراپا گوشاند. فالگیرنده با خلوص نیت و حرمت فراوان، دیوان خواجه را برمیدارد و پس از نثار فاتحهای به روان خواجه، میگوید: «ای حافظ شیرازی، تو محرم هر رازی، ما طالب یک فالیم، تو را به شاخ نباتت قسم میدهیم نیت ما را روشن پاسخ بده و بگو که حال چیست». هربار 3 فال متوالی میگیرند و قدری تأمل میکنند تا دوباره برای چند تن دیگر فال بگیرند، زیرا عقیده دارند که اگر بیشتر از 3 فال در یک مرحله بگیرند، حافظ دشنام میدهد (انجوی، 1 / 109-110). در مازندران در گذشته، همیشه نخستین فال حافظ را برای شاه وقت میگرفتند. این سنت در شیراز هم مرسوم بوده است (همایونی، 177) و آنگاه از بزرگترها آغاز میکردند تا به کوچکترها برسد (انجوی، 1 / 126). افزون بر شب چله که فال حافظ در ایران بسیار معمول است، این آیین به هنگام برگزاری جشنهایی مانند جشن تیرگان (ه م) (تیرماه سیزده >ه م<)، چهارشنبۀ آخر ماه صفر، چهارشنبهسوری (ه م)، و سیزدهبدر (ه م) از بقیۀ اوقات رایجتر است. همچنین عدهای در نقاط مختلف ایران، در شبنشینیها، از سر تفنن فال حافظ میگیرند. این فال میتواند برای هریک از حاضران در مجلس، یا از سمت راست و به ترتیبی که افراد نشستهاند، یا به ترتیب سن یا موقعیت اجتماعی افراد، و یا برحسب قرعه گرفته شود. گاهی برای افراد غایب نیز فال گرفته میشود (روحالامینی، 37 - 39). روشهای تفأل به دیوان حافظ متنوع و از جایی به جایی متفاوت است، اما عموماً به یکی از این طرق عمل میشود: 1. اولین بیتی را که میخوانند، ملاک فال قرار میدهند؛ 2. کل غزل یا قصیده را ملاک فال قرار میدهند؛ 3. برخی مطلع غزل یا قصیدهای را که آمده است، مبنا قرار میدهند؛ 4. گاهی بیت هفتم غزل یا قصیدهای که آمده است، مبنای تفأل قرار میگیرد. از قول صاحب تاریخ نادری آوردهاند که نادر شاه به این طریقه فال میگرفته است (نک : معین، 2 / 696). از اینکه آیا در زمان شاعر هم به شعر او فال میزدهاند، اطلاعی در دست نیست. مدتها پس از مرگ حافظ، برخی از نویسندگان تلاش کردهاند که پاسخی مثبت به این پرسش بدهند. براساس روایتی که در تذکرۀ مرآة الخیال آمده است، پس از درگذشت حافظ، زمانی که خواستند بر جنازۀ او نماز بخوانند، برخی از مشایخ به نماز میت تن درنمیدادند. آخرالامر قرار بر آن شد که اشعاری از او را در سبویی اندازند و کودکی معصوم یکی از آنها را بیرون آورد و برطبق آن عمل کنند. این کار صورت گرفت و آنچه برآمد، این بیت بود: قدم دریغ مدار از جنازۀ حافظ / اگرچه غرق گناه است، میرود به بهشت. مشایخ از مشاهدۀ این بیت، نماز بر جنازه بگزاردند و حافظ را از آن روز «لسانالغیب» خواندند (لودی، 51). اما کهنترین منبع شناختهشده که به فال حافظ اشاره کرده، کتاب دیار بکریه است که 75 سال پس از درگذشت حافظ، تألیف شده است. مؤلف این کتاب به هنگام ذکر لشکرکشیدن جهانشاه میرزا به شیراز برای تأدیب پسرش، پیربوداق میرزا، به نمونهای از فالزدن به دیوان حافظ اشاره کرده است. حاصل کلام آنکه چون محاصرۀ پیربوداق به درازا کشید، از دیوان حافظ استکشاف حال پیربوداق کردند؛ چون کتاب را گشودند، بر میانۀ صفحۀ چپ این بیت آمد: سینه گو شعلۀ آتشکدۀ فارس بکش / دیده گو آب رخ دجلۀ بغداد ببر. دوباره از همان کتاب استخبار حال جهانشاه میرزا کردند؛ این بیت آمد: اگر روم ز پیاش فتنهها برانگیزد / ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد / / تو عمر خواه و صبوری، که چرخ شعبدهباز / هزار بار ازین طرفهتر برانگیزد. پس از چند روز، باز احوال شیراز را به تفأل از دیوان خواجه خواستند؛ چنین آمد: خوشا شیراز و وضع بیمثالش / خداوندا نگه دار از زوالش. صورت این حال به امیر معروض داشتند؛ یکی از ندیمان گفت: زوال شیراز موقوف فتح است. امیر گفت: غلط مکن، که زوال شیراز به تأخیر فتح است؛ در این دو روز، به برکت دعای خواجۀ شیراز فتح خواهد شد. سرانجام چنان شد که او گفت (ابوبکر، 2 / 362-364). فال دیگر که باز هم جنبۀ تاریخی دارد و قاضی نورالله شوشتری در مجالس المؤمنین، بدان اشاره کرده است (نک : خلخالی، 60)، به زمان فتح شیراز به دست شاه اسماعیل مربوط میشود. اجمال سخن آنکه وقتی شاه اسماعیل وارد شیراز میشود، بعضی از مزارات و مقبرهها را ویران میکند و به اصرار ملایی جاهل و متعصب به نام «ملا مگس»، در خیال ویرانساختن قبر خواجه است. یکی از مقربان به عرض میرساند که در این باره بهتر است بر دیوان خواجه تفألی شود. شاه قبول میکند. چون دیوان را باز میکنند، این بیت میآید: جوزا سحر نهاد حمایل برابرم / یعنی غلام شاهم و سوگند میخورم، و شاه اسماعیل از ویرانی قبر خواجه منصرف میشود. نوشتهاند که شاه این بیت را بهمنزلۀ سوگند وفاداری و بیعت به خود تلقی کرد و بسیار خرم و خشنود گردید. چون ملا مگس باز هم از ابرام و اصرار بر ویرانی دست نکشید، شاه دوباره دیوان را گشود و این بیت ــ ظاهراً خطاب به ملا مگس ــ آمد: ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه تو ست / عرض خود میبری و زحمت ما میداری. پس از آن، ملا مگس زبان در کام کشید و دم نزد (دارابی، 129؛ براون، 417). بعدها در روزگار ما، برخی ازجمله محمد معین (نک : 2 / 702)، در این فال تردید کرده، و آن را از زمرۀ مجعولات دانستهاند. از فالهای تاریخی دیگر که در منابع کهن از آن یاد شده، مربوط به احمد شاه درانی، شاه افغان، است که چون عزم تسخیر عراق و آذربایجان و فارس نمود، گروهی از اهالی خراسان وی را به دیوان لسانالغیب حافظ شیرازی رهنمون شدند و به آن تفألی کردند. در غزلی که به ملاحظۀ شاه افغان درآمد، این یک بیت توجه او را به خود جلب کرد: ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم / تو سیاه کمبها بین که چه در دماغ دارد. پس از مطالعۀ این غزل، غزل دیگری برای شاه افغان خواندند که این بیت از آن غزل است: عراق و فارس گرفتی به شعر خود حافظ / بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است. از شنیدن این غزل، سرداران افغان فتح ایران و بغداد را به شاه مبارکباد گفتند و از آن منزل کوچیدند و وارد هرات شدند (ابوالحسن، 105). در کتاب حافظنامۀ عبدالرحیم خلخالی، از موارد دیگری از فالهای صادق حافظ یاد شده که بیشتر جنبۀ تاریخی یافته است؛ ازجمله به نقل از رسالۀ فیوضات حیدرعلی (تحریر: 1032 ق)، آمده است که جمعی در اینکه خواجه مرشد و پیری داشته یا نه، به گفتوگو میپردازند و چون به دیوان خواجه تفأل میکنند، در ابتدای صفحه این بیت میآید: حافظ مرید جام می است ای صبا برو / از بنده بندگی برسان شیخ جام را (ص 60-61). همچنین در نوادر العلوم ملا صالح قزوینی آمده است که وقتی اهلی شیرازی وفات میکند و میخواهند جنازۀ او را در مقبرۀ خواجه به خاک بسپارند، پیشنهاد میشود به دیوان اهلی تفألی شود؛ این بیت میآید: جایم به روز واقعه پهلوی او کنید / او قبلۀ من است، رخم سوی او کنید. بعضی دیگر میگویند که به دیوان خواجه نیز تفألی شود؛ این بیت میآید: رواق منظر چشم من آشیانۀ تو ست / کرم نما و فرود آ که خانه خانۀ تو ست (نک : همو، 61). فال معروفِ مربوط به نادر شاه را نیز بر این فالها بیفزاییم که وقتی هنگام تعقیب افغانها وارد شیراز شد، به آرامگاه خواجه رفت و برای ادامۀ جنگ از دیوان خواجه فالی گرفت؛ این بیت آمد: عراق و فارس گرفتی به شعر خود حافظ / بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است (همو، 62). این فال را صاحب لطیفۀ غیبی به «حضرت صاحبقران ثانی، شاه عباس [اول] الحسینی الصفوی» نسبت داده است، وقتی که عزیمت تسخیر آذربایجان کرده بود. همو در دنبالۀ مطلب، فال دیگری از فالهای شاه عباس ثانی را آورده است که دربارۀ شخصی از نزدیکانش به نام «سیاوش خان» است؛ اطرافیان از روی حسادت، شاه را به قتل او تحریض میکردند و او از دیوان حافظ فالی میگیرد و این بیت میآید: شاه ترکان سخن مدعیان میشنود / شرمی از مظلمۀ خون سیاووشش باد (دارابی، 130-131). در این کتاب، چندین مورد دیگر هم از فالهای صادق حافظ نقل شده است. داستان 6 بانوی شیرازی که هریک مدعی آن بودند که خواجه خاطر او را میخواهد و پاسخ حافظ که: شهری است پرکرشمه و خوبان ز شش جهت / چیزیم نیست ورنه خریدار هر ششم، نیز مشهور و در کتابها منقول است (خلخالی، 61-62). در کتابهای مختلف، فالهای مناسب و روشن و گاه شگفتانگیزی از قول افراد سرشناس علمی و تاریخیِ دور و نزدیک به روزگار ما نقل شده است که شکی در درستی آنها باقی نمیماند (خرمشاهی، 378 بب ). ذکر همۀ موارد فالهای حافظ که در کتابها یا از قول افراد ثقه و صادق نقل کردهاند، ضرورتی ندارد. بسیاری از این فالها در کتابهای مختلف و رسائل فراوان آمده است. کثرت و وضوح بسیاری از این موارد، آدمی را بر آن میدارد که به حکم احترام و اهمیت توأم با تقدیسی که در این سنت دیده میشود، و ادبیات و آداب و رسومی که بر گرد آن پدید آمده است، آن را یکی از آیینهای ماندگار ایرانی بداند. تدوین تفألات حافظ به ایران منحصر نبوده، و بهسبب شهرت عالمگیر فالهای او، در بیرون از مرزهای ایران و بهویژه در آناتولی، نیز افرادی را بر آن داشته است تا به جمعآوری و تدوین این فالها بپردازند. از جملۀ این کتابها و رسائل، بهجز لطیفۀ غیبی محمد بن محمد دارابی که از آن یاد کردیم، میتوان به این موارد اشاره کرد: 1. صاحب کشف الظنون از محمد بن شیخ محمد هروی که رسالۀ مختصری از فالهای حافظ را گرد آورده بوده است، یاد میکند و نیز از مولا حسین کفوی (د پس از 980 ق) نام میبرد که او هم رسالهای به ترکی در تفألات دیوان خواجه، مشحون از حکایات غریبه پرداخته بوده است (حاجیخلیفه، 1 / 783-784). 2. کتابی به نام حیات حافظ و تفألهای آن از روحی دستغیب شیرازی در دست است که در شیراز و تهران چاپ شده، و مشتمل بر 17 مورد از فالهای حافظ است. 3. ادوارد براون دربارۀ تفألهای حافظ بحث کرده، و 8 صفحه از تاریخ ادبی ایران (از سعدی تا جامی) را به این فالها اختصاص داده است (ص 412-421؛ نیز نک : حکمت، 411-421). 4. در کتاب شرححال لسانالغیب، شماری از تفألات حافظ نقل شده است. 5. پژمان بختیاری در مقدمۀ خود بر دیوان حافظ، چندین فال مشهور و غیرمشهور حافظ را گرد آورده است. 6. در 1317 ش، نویسندهای به نام عزتپور جلد اول کتابی با عنوان فالهای حافظ (با مقدمۀ سعید نفیسی) را به طبع رسانید که قرار بود مجلدات دیگری هم داشته باشد. 7. در کتاب حافظ شیرینسخن هم شمار دیگری از فالهای حافظ آمده است (نک : معین، 702-704). 8. بهاءالدین خرمشاهی در کتاب حافظ حافظۀ ما ست (ص 359- 368)، ضمن بحث دربارۀ فال حافظ، شمار بسیاری از فالهای صادق دیوان حافظ را که برخی تجربۀ خود او و برخی دیگر شنیدههای وی از افراد ثقه و مطمئن است، نقل، و افزون بر این، از نسخهای از دیوان حافظ متعلق به شاهان مغولی هند یاد میکند که در حاشیۀ آن، بعضی از شاهان و شاهزادگان مغولی، ازجمله همایون، جهانگیر و داراشکوه، یادداشتهای تاریخی بسیار ارزشمندی دربارۀ راستی و درستی و صدق فالهای حافظ به زبان فارسی نوشتهاند که یک مورد آن در همان کتاب نقل شده است (ص 368). 9. الهاماتی از خواجه حافظ نام کتابی است از محمد وجدانی که در 1351 ش چاپ شده است. وی پس از ایراد بر شیوۀ متداول فال با دیوان حافظ که به اعتقاد او همۀ غزلها را شامل نمیشود و معمولاً به غزلهای میانۀ دیوان منحصر میماند، به شیوهای متفاوت، برای فالگرفتن درست از دیوان حافظ جداولی تنظیم کرده که چندین صفحه از کتاب وی را به خود اختصاص داده است (ص 180-220). وی معتقد است که با این شیوه، همۀ غزلیات و حتى قصاید و رباعیات حافظ در تفأل داخل میشود. 10. ادوارد براون دربارۀ جدولهایی که به نام فالنامه درست کردهاند، بحث کرده، و با وجود مرموز و حیرتانگیز بودن ظاهر این جدولها، جوابهای آنها را مبهم و محدود دانسته است (ص 414). وی از قول ادوارد لین میافزاید که اینگونه جدولها برای تفأل نزد مصریان کهن نیز معمول بوده است. وی همۀ اینها را ناشی از عقیدهای دانسته که در شرق رواج داشته است و بر آن بودهاند که در موقع شک و تردید، آدمی باید جنبۀ منفی را اختیار، و از رویآوردن به عمل مثبت دوری کند؛ به همین سبب، جواب بیشتر این جدولها منفی و بازدارنده است، یا آنکه جنبۀ تردید دارد و بهندرت میتوان ازطریق آنها به جواب مثبتی که مشوق اقدام به کاری باشد، دست یافت. 11. جلد دوم سفینۀ حافظ، تدوین مسعود جنتی عطایی، شرح 105 فال مناسب حافظ است که نسبت به بقیه جامعتر است. 12. به شاخ نباتت قسم با عنوان فرعی «باورهای عامیانه دربارۀ فال حافظ»، اثر محمود روحالامینی، در موضوع جمع و تدوین فالهای حافظ، سالها پیش به چاپ رسیده است. 13. در مقالۀ «فال و استخاره» از عبدالحسین زرینکوب که در کتاب یادداشتها و اندیشهها چاپ شده، نیز موردی از فال حافظ آمده است. 14. کیوان سمیعی در شمارۀ اول نشریۀ حافظشناسی، مقالهای در باب فال حافظ دارد که در آن به بیان مواردی از فالهای حافظ نیز پرداخته است. از قدیم، دربارۀ چندوچون حقیقت و مجاز فالهای حافظ میان موافقان و مخالفان بحث و گفتوگو بوده است که آیا فالهای حافظ از حقیقتی هم برخوردار است یا نه؟ دراین باره دو تن، یعنی عبدالحسین زرینکوب و کیوان سمیعی، بحثهایی را مطرح کردهاند که خرمشاهی با جمعبندی نظر آن دو، به این نتیجه رسیده که راست و درست بعضی از فالهای حافظ اتفاقی، و در مجموع برای پناهجویی انسانهای درمانده به عوالم مرموز غیبی و فقط برای کسب دلخوشی و امیدواری بوده است. به عبارت دیگر، فال راهبر به حقیقت نیست، یا الزاماً نیست. این هم هست که هر مؤمنی، به استخارۀ قرآن و یا فال باور ندارد، یا دستکم باورکنندۀ برخی از موارد فال حافظ نیست (ص 371-372). خرمشاهی افزوده است که شعر حافظ کثیرالاضلاع، و سرشار از شادی و امید و نوید، دوپهلوگویی، کلینگری، تأویلپذیری و تنوع مضامین است و از همهچیز و همۀ آرمانهای انسانی، از معنوی گرفته تا مادیات، حرف میزند. این تأویلپذیری و دوپهلوگویی که در زبان ادبی «ایهام» گفته میشود، به شعر او این قابلیت را بخشیده است که هرکس بتواند آرمان خود را در آن ببیند و در نتیجه، هنگام رجوع، به مقصود دلخواه خود دست یابد. خرمشاهی آنگاه به ذکر مثالهایی از فال حافظ میپردازد که برای خود او یا بستگان نزدیک وی پیش آمده و بهاصطلاح جواب داده است و بهاینترتیب، موضوع استفاده از فال حافظ، اعتقاد یا عدم اعتقاد به آن، و بحث در چندوچون و درستی و نادرستی فال را برای خواننده بازگذاشته است (ص 372-373).
ابوالحسن گلستانه، مجمل التواریخ، به کوشش مدرس رضوی، تهران، 1320 ش؛ ابوبکر طهرانی، دیار بکریه، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا، 1964 م؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1352 ش؛ براون، ادوارد، تاریخ ادبی ایران (از سعدی تا جامی)، ترجمۀ علیاصغر حکمت، تهران، 1357 ش؛ حاجیخلیفه، کشف؛ حافظ، دیوان، به کوشش منصور موحدزاده، تهران، 1370 ش؛ حکمت، علیاصغر، حاشیه بر تاریخ ادبی ایران (نک : هم ، براون)؛ خرمشاهی، بهاءالدین، حافظ حافظۀ ما ست، تهران، 1382 ش؛ خلخالی، عبدالرحیم، حافظنامه، تهران، 1366 ش؛ دارابی، محمد، لطیفۀ غیبی، شیراز، 1357 ش؛ روحالامینی، محمود، به شاخ نباتت قسم، باورهای عامیانه دربارۀ فال حافظ، تهران، 1369 ش؛ زرینکوب، عبدالحسین، یادداشتها و اندیشهها، تهران، 1351 ش؛ لسان، حسین، «تفأل و تطیر»، هنر و مردم، تهران، 1356 ش، س 16، شم 183؛ لودی، شیرعلی، مرآة الخیال، چ سنگی، به کوشش محمد ملکالکتاب شیرازی، بمبئی، 1324 ق؛ معین، محمد، نکتهدانی بذلهگو چون حافظ شیرین سخن، به کوشش مهدخت معین، تهران، 1369 ش؛ وجدانی، محمد، الهاماتی از خواجه حافظ، تهران، 1351 ش؛ همایونی، صادق، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش.
محمدجعفر یاحقی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید