صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / اماکن / زیارتی و مذهبی / چنار خون بار زرآباد /

فهرست مطالب

چنار خون بار زرآباد


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 17 دی 1398 تاریخچه مقاله

چِنارِ خونْ‌بارِ زَرْآباد، دو اصله چنار کهن مقدس واقع در صحن آستانۀ امامزاده علی‌اصغر که در قسمت جنوب‌ غربی روستای زرآباد، بخش رودبار الموت شرقی در استان قزوین قرار دارد. به گفتۀ پیرانِ این روستا، این دو چنار، یکی در شرق و دیگری در جنوب شرقی صحن، بازماندۀ 5 چنار کهن‌سالی‌اند که در این صحن وجود داشته است. محیط هر یک از این دو چنار به‌طور تقریبی به 5 / 3 متر می‌رسد و دور آنها با نردۀ آهنین سبزرنگ به ارتفاع یک متر محصور شده است.
روستای زرآباد در 81کیلومتری شهر قزوین، در مسیر قزوین به رودبار الموت، واقع است (مجیدی، «امامزاده ... »، 92)، و از شمال به تنکابن، از غرب به علی‌آباد، از شرق به زواردشت و اوان، و از جنوب به روستای کوشک و دیکین منتهی می‌شود (دایرة‌المعارف ... ، 7 / 208). 
شهرت آبادی زرآباد که نامش به کرات در متون تاریخی و مذهبی آمده، به‌سبب وجود همین امامزاده‌ است که به باور مردم روستا، فرزند بلافصل امام موسى‌ کاظم (ع) است (مجیدی، همان، 92-93). به‌همین سبب، طبق فرمانی که در 1264 ق تنظیم و مکتوب شده، دو دانگ از زرآباد وقف آن، و بخشی از درآمدِ موقوفه خرج روشنایی این بقعه و سهمی از آن، به عنوان تیول به متولی آستانه اختصاص داده شده است (همان، 94- 95).
بنای اولیۀ امامزاده ساختمانی بومی بود که در 930 ق / 1524 م به دستور شاه طهماسب صفوی بازسازی شد (دایرةالمعارف، همانجا)، آستانه‌ای چهارگوش با 4 ایوان برای آن ساختند (همانجا) و 4 قوس نعل‌اسبی بر روی ستونهای ایوان برپا کردند (ورجاوند، 241)؛ دیوارهای آن را نیز با کاشیهای رنگی پوشاندند که در 1359 ش تخریب شد (دایرةالمعارف، همانجا).
زرآبادیها می‌گویند: وقتی دشمنان، شاهزاده علی‌اصغر را تعقیب می‌کردند، به باغی به نام پیلاباغ (= باغ بزرگ) می‌رسند که در حال حاضر بقعه در آن واقع است. آنها از باغبان که در حال آبیاری بوده است، سراغ امامزاده را می‌گیرند. باغبان بیلش را کنار درختان چنار به زمین می‌زند و می‌گوید: رفت در پشت چنارها پناه گرفت. وقتی او بیلش را بلند می‌کند، می‌بیند نوک بیل خونی شده است. تعقیب‌کنندگان باغبان را قاتل امامزاده می‌انگارند. از آن زمان به بعد نسل آن باغبان با پلکهایی خوابیده و آویزان بر روی چشمها به دنیا می‌آیند. به اعتقاد مردم زرآباد از آن تاریخ به بعد است که از شاخۀ یکی از درختان چنار واقع در محل شهادت امامزاده، خون می‌چکد. 
زرآبادیها روایت دیگری دارند، به این شرح: امامزاده علی‌اصغر در الموت به شهادت می‌رسد و طبق وصیتی که کرده بود، او را در زرآباد دفن می‌کنند، زیرا او گفته بود: 4 تن از کسانی که هنگام ظهور امام زمان (ع) آن حضرت را همراهی خواهند کرد، اهل زرآبادند. برخی از منابع حکایت این امامزاده را به دوران حکومت اسماعیلیان مرتبط می‌دانند (همانجا).
در روایتی آمده است: پرنده‌ای که پر و بالش را به خون امام حسین (ع) و یارانش آغشته کرده بود، آمد و روی درخت چنار زرآباد نشست. از آن سال تا امروز، هر سال، در شب عاشورا یا روز عاشورا از شاخه یا ساقۀ آن درخت خون می‌چکد و از هر شاخه‌ای که خون بچکد، آن شاخه خشک می‌شود (تنکابنی، 48).
مردم زرآباد اعتقاد دارند که امامزاده علی‌اصغر و درختان چنار واقع در حیاط آستانه شفابخش‌اند (مهدی‌پور، 101؛ رشوند، چنار ... ، 53 -54).
در داستانهای محلی الموت آمده است که در زمانهای قدیم، در حیاط آستانۀ امامزاده، حوضچه‌‌ای سنگی وجود داشته است که 3 درخت چنار قطور دور تا دور آن را گرفته بوده‌اند؛ روی لبۀ بالای حوضچه، این جمله کنده شده بوده است: «سرش را بشکن و مغزش را بخور». مردم روستا آبی را که از حوضچۀ سنگی فواره می‌زده است، متبرک می‌دانسته‌اند، تااینکه روزی غریبه‌ای با همیانی بر پشت و کتابی در آن وارد روستا شده، و با اغفال فقیرترین فرد روستا، و به کمک او حوض سنگی را شکسته و دیگ مملو از سکه‌های طلا را بیرون آورده است؛ مقداری را برای خود برداشته، و بقیه را به آن مرد فقیر داده است، با این توصیه که آنها را چندسالی مخفی نگه‌دارد و وقتی موضوع فراموش شد، به شهر برود و از آنها استفاده کند (رشوند، راز ... ، 31- 39). 
یادکرد چنارهای مقدس زرآباد در آثار جمعی از علمای دینی دیده می‌شود، اما تنها برخی از آنها این رخداد را به چشم دیده، و مشاهداتشان را مکتوب کرده‌اند (جوهری، 118؛ برغانی، 21؛ آقابزرگ، 1(1) / 209؛ مظفری، 2 / 208- 209). در این میان، کهن‌ترین سند از آنِ میررضا پسر میرقاسم حسینی قزوینی، مورخ 1113 ق / 1701 م، و بعد از او، رسالۀ میرزا قوام‌الدین محمد بن محمدمهدی حسنی سیفی قزوینی است، که در آن از این درختان با عنوان «چنار خون‌بار» یاد شده است (مجیدی، «تبارنامه ... »، 5؛ نیز نک‍ : گلریز، 1 / 709). چون آوازۀ درختان خون‌بار بقعۀ زرآباد به دربار سلطان حسین صفوی می‌رسد، میرزا قوام‌الدین به‌دستور او به زرآباد می‌رود و گزارشی از مشاهدات خود را به نام چنار خون‌بار برای شاه صفوی تهیه می‌کند (مجیدی، همانجا). 
مردم این ناحیه باور دارند که هر سال، در روز عاشورا، شاخه‌ای از درخت می‌شکند و از آن خون تراوش می‌کند و سپس آن شاخه خشک و سیاه می‌شود؛ به‌این‌سبب احترام بسیاری برای چنارهای واقع در حیاط امامزادۀ زرآباد قائل‌اند. آنها کنار درخت جمع می‌شوند (آقادربندی، 543)، گریه و زاری می‌کنند (خراسانی، 232) و خونِ جاری‌شده از درخت را برای تبرک با پنبه و دستمال برمی‌دارند (مظفری، 2 / 209). این خون را برخی از مراجع پاک دانسته‌اند (مرعشی، 1 / 92) و بعضیها آن خون را معطر حس کرده‌اند (مظفری، همانجا). می‌گویند: یک سال خون بسیاری جاری شد و مردم از ترس قربانی کردند تا خون‌ریزی بند بیاید (فوزی، 187). متولی امامزاده می‌گفت: تقریباً 30 سال پیش آن‌قدر از درخت خون آمد که شعاع یک و نیم تا دو متری زمین اطراف درخت به خون آغشته شد (رشوند، چنار، 54). متولی بازنشستۀ بقعه می‌گوید: در سالهای اخیر میزان خون کم شده، و علت را در بی‌احترامی زوار می‌داند، و می‌گوید: آن‌قدر با هر چیز تیز، مثل چاقو خون برداشتند تااینکه خون چنار کم شد.
منابع مکتوب دربارۀ زمان جاری‌شدنِ خون اندکی با هم اختلاف دارند؛ برخی زمان آن را شب عاشورا (جوهری، برغانی، همانجاها)، بعضی قبل از اذان صبح عاشورا (فوزی، 185)، عده‌ای‌ هنگام اذان صبح عاشورا (شوشتری، 64؛ رشوند، همان، 53)، گروهی هنگام اذان ظهر عاشورا (خراسانی، مظفری، همانجاها) و حتى برخی روز تاسوعا (نمازی، 5 / 368) دانسته‌اند؛ البته اهالی می‌گویند: در روزهای عزیز، چه بسا در ایام قدر در ماه رمضان نیز شاهد تراوش خون از شاخه‌های این دو درخت چنار بوده‌اند.
چنارهای واقع در حیاط آستانه نزد اهالی بسیار مقدس‌اند؛ از درختان چنار عکس می‌گیرند، قاب می‌کنند و به دیوار اتاقشان می‌آویزند. با تکه‌پارچه‌های سبز، مشکی و رنگی، و تسبیح به شاخه‌های هر دو چنار دخیل می‌بندند تا گره از کارشان باز شود؛ شاخه‌های خشک درخت را نمی‌سوزانند و آنها را دسته می‌کنند و داخل حصار می‌گذارند تا از آنها با سایر هیزمها برای پخت غذای نذری در مناسبتها استفاده کنند؛ برگهای سبز چنارها را هرگز خوراک دام نمی‌کنند؛ متولیها آنها را در فصل برگ‌ریزان جمع‌آوری نموده، در نقطه‌ای پاک زیر خاک مدفون می‌کنند و یا داخل آب رودخانه می‌ریزند.
اهالی اعتقاد دارند در میان برگهای ریخته‌شده در فصل پاییز، می‌توان برگهایی را یافت که روی آنها اسامی پنج‌تن و نام اللّٰه نقش بسته‌است. این برگهای خاص را معمولاً برای تبرک لای قرآن می‌گذارند، و یا بنا به وصیت، همراه میت داخل قبر دفن می‌کنند. سید غدیر حسینی، یکی از اهالی، می‌گفت: دو برگ از چنار امامزاده را که اسامی مصطفى و حسین رویش بوده، به عنوان تبرک برای سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی برده و این مجتهد وصیت کرده است که برگهای متبرک را به همراه جنازه‌اش داخل قبر بگذارند.
روایت می‌کنند که گویا شماری از برگهای منقوش این درخت لای کتابی بوده و صاحب‌خانه جای برگها را فراموش می‌کند، تااینکه به‌واسطۀ نوری که از این برگها ساطع شده، آنها را می‌یابند (نمازی، همانجا). برخی از زائران صدای ناله از درخت شنیده‌اند (خراسانی، 232) و بعضی‌ها صدایی مانند صدای شکستن فندق به گوششان رسیده است (مظفری، 2 / 209). 
در روز تاسوعا، زوار آبادیهای کوشک، دیکین، و گرمارود (سفلا و علیا)، اعم از زن و مرد و کودک، با یک عَلَم به زیارت بقعۀ امامزاده قاسم و امامزاده یوشع در آیین می‌روند. در روز عاشورا، زوار آبادیهای نام‌برده به طرف امامزادۀ زرآباد حرکت می‌کنند و در راه به سنگی معروف به «زیارت کُنه سنگ» (سنگی که قابل احترام و زیارت است) برمی‌خورند. این سنگ به دلیل قرارگرفتن در روبه‌روی گنبد امامزاده‌، نزد زوار مقدس است. زوار آن را مسح و زیارت می‌کنند. تعزیه‌خوانها و دسته‌های عزادار از روستاهای زواردشت، دره‌بن و اوان نیز روانۀ زرآباد می‌شوند و به محض رسیدن زوار، اهالی زرآباد به‌عنوان میزبان در پشت علم روستایشان که چوبی بلند از درخت تبریزی است و با پارچه‌های رنگی پوشانده شده، به استقبال مهمانان می‌روند.
مرسوم است گوسفند قربانی را جلو علم و یا کنار درخت چنار واقع در جنوب بقعه می‌کشند. به یکی از شاخه‌های قطور درخت طنابی وصل کرده‌اند تا گوسفند قربانی را به آن بیاویزند و پوست بکنند؛ با گوشتهای قربانی غذای نذری می‌پزند تا از مهمانان پذیرایی کنند. گاهی شمار قربانیها به 20 تا 30 رأس در یک روز می‌رسد، به‌خصوص در سالهای اخیر که آوازۀ چنارهای مقدس زرآباد به خیلی از نقاط ایران و چه‌بسا خارج از کشور هم رسیـده است؛ زیرا در روز تاسوعا و عاشورا ــ به خصوص روز عاشورا ــ جمعیت عظیمی روانـۀ زرآبـاد می‌شوند تا شاهد این رخداد باشند. به گفتۀ اهالی، معمولاً در تاریک‌روشن صبح خون از درخت می‌آید؛ ازاین‌روی برای ساماندهی و پذیرایی مناسب از مهمانان، ارگانهای مختلف قزوین وارد عمل می‌شوند، تا هم مراقب حفظ نظم و هم جلوگیری از سوء‌استفاده‌های احتمالی و حفظ امنیت افراد حاضر باشند. مواقعی‌که عاشورا در زمستان است و لوله‌های آب روستا حتى در عمق یک و نیم تا دو متری زمین یخ می‌زند، استانداری شهر قزوین تانکرهای آب برای زوار می‌فرستد. برای رفاه حال زوار چند سالی است که زائرسرایی در روستا و مقابل در جنوبی حیاط امامزاده تأسیس شده است.
در مراسم نوحه‌خوانی در روستای میلک واقع در الموت غربی، مرثیۀ مردمی معروفی از قدیم تاکنون در عزاداری امام حسین (ع) خوانده می‌شود. بخشی از این مرثیه که در آن به چنارهای زرآباد اشاره شده، چنین است: امروز در زرآباد خون عزا زند جوش / خون حسین مظلوم در کربلا زند جوش / / امروز نخل ماتم از چاه خون چکاند / خون شه شهیدان از شاخه‌ها زند جوش / / امروز واحسینا افتاده در بیابان / خون دل اسیران از برگها زند جوش / / خون دل حسین است گشته عیان ز هر سو / در کوهسار رودبار با این نوا زند جوش / / امروز از چناری در این عزا و ماتم / بینید ای عزیزان خون از کجا زند جوش / / سرو و ریاض کونین گردید قتیل عدوان / از دور نعش زارش با این نوا زند جوش / / امروز اهل یثرب از دیده خون بریزند / آل علی از این غم از سینه‌ها زند جوش / / ... .

مآخذ

 آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه (قرن 14)، مشهد، 1404 ق؛ آقادربندی، اسرار الشهادة، تهران، منشورات الاعلمی؛ برغانی، محمدصالح، مخزن البکاء، چ سنگی، بی‌جا، بی‌تا؛ تنکابنی، محمد، اکلیل المصائب فی مصائب الاطائب، قم، 1381 ش؛ جوهری، محمدابراهیم، طوفان البکاء فی مقاتل شهداء، چ سنگی، بی‌جا، 1253 ق؛ خراسانی، محمدهاشم، منتخب التواریخ، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، 1352 ش؛ دایرةالمعارف الاسلامیة الشیعیة، به کوشش حسن امین، بیروت، 1418 ق / 1997 م؛ رشوند، ضیاء، چنار خون‌بار زرآباد الموت، قزوین، 1385 ش؛ همو، راز آتشفشان، قزوین، 1380 ش؛ شوشتری، جعفر، الخصائص الحسینیة، ترجمۀ محمدحسین شهرستانی، قم، 1374 ش؛ فوزی تویسرکانی، ولی‌الله، پژوهشی در زندگی پیامبران در ایران، قم، 1380 ش؛ گلریز، محمدعلی، مینودر یا باب‌‌الجنة قزوین، قزوین، 1368 ش؛ مجیدی، عنایت‌الله، «امامزاده علی‌اصغر (ع) زرآباد و فرمان تولیت آن»، میراث جاویدان، تهران، 1374 ش، س 3، شم‍ 11-12؛ همو، «تبارنامه و شهادت‌نامۀ امامزادۀ زرآباد و رودبار الموت»، نامۀ الموت، سازمان میراث فرهنگی قزوین (در دست چاپ)؛ مرعشی، شهاب‌الدین، الغایة القصوى لمن رام التمسک بالعروة الوثقى، به‌کوشش محمود حسینی مرعشی ‌نجفی، قم، نشر مهر؛ مظفری، محمد، ایضاح الحجة فی شرح العروة، قم، 1410 ق؛ مهدی‌پور، علی‌اکبر، اجساد جاویدان، قم، 1374 ش؛ نمازی شاهرودی، علی، مستدرک سفینة البحار، به کوشش حسن نمازی، قم، 1427 ق؛ ورجاوند، پرویز، سرزمین قزوین، تهران، 1374 ش.

فرشته بهرامی
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: