صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / فولکلور مراسمی / آیینهای گذر / عروسی / جهیزیه /

فهرست مطالب

جهیزیه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 13 بهمن 1398 تاریخچه مقاله

جَهیزیه، مجموعۀ مشخصی از اثاث خانه، که دختران به هنگام ازدواج به خانۀ شوهر می‌برند.
جَهاز / جِهاز در لغت عرب، به معنای اثاثیه و اسباب است و جهازالعروس اسبابی است که عروس با خود به خانۀ شوهر می‌برد (قیم، ذیل واژه). واژه‌های وَردَک / وردوک، جهیز و جهیزیه در زبان فارسی چنین وصف شده‌اند: اسبابی که با عروس به خانۀ شوهر برند؛ اسباب و رخت برای دختر؛ رخت عروس؛ آنچه از اثاث که عروس به خانۀ داماد می‌برد ( آنندراج، غیاث ... ، لغت‌نامه ... ، معین، ذیل واژه‌ها). ترکیبِ «جهازگیری کردن» به‌معنی فراهم آوردن جهاز برای عروس است ( لغت‌نامه، ذیل واژه). در گویشهای گوناگون، واژه‌های جاز، برسور، پِشای، پِیتَک، جاهاز، جاهازه و جازه نیز به جای جهیزیه به کار می‌رود (همایونی، گوشه‌ها ... ، 114؛ آذرلی، 46، 82، 93؛ حاتمی، 35).
تدارک جهاز و تهیۀ وسایل اولیۀ زندگی دختران از سوی والدین، از دیرباز در ایران مرسوم و رایج بوده‌است. در وندیداد (14: 15) و برخی متون پهلوی مانند ماتیکان هـزار داتستان (نک‍ : رضی، 2 / 802 -803) این موضوع به صراحت آمده است. در شاهنامۀ فردوسی (سدۀ 4 ق / 10 م)، در حکایت ازدواج زال و رودابه، از هدایای نفیس و اشیاء گران‌بهایی که رودابه به خانۀ زال می‌آورد، و نیز رسم ثبت جهاز و یا برداشتن سیاهه سخن به میان آمده است (ص 93-94؛ دبیرسیاقی، 47؛ برای برداشتن سیاهه، نک‍ : دنبالۀ مقاله).
در عهد ساسانی، با توجه به اینکه دختران پس از ازدواج از پدر ارث نمی‌بردند، به‌هنگام ازدواج، به همراه خود جهیزیه‌ای کامل و بزرگ به خانۀ شوهر می‌بردند (بارتولمه، 20). در همین دوره، یکی از وظایف حکومت، تهیه و تدارک جهیزیه برای دختران خانواده‌های نادار و بی‌چیز بود، چنان‌که خسرو انوشیروان به پاس این‌گونه کارها شهرت داشت (مظاهری، 35). در تاریخ بیهقی (سدۀ 5 ق / 11 م) جهاز مفصل دخترِ یکی از بزرگان گرگان و طبرستان چنین وصف شده‌است: « ... دختر تختی داشت، گفتی بوستانی بود، در جملۀ جهیز این دختر آورده بودند، زمین آن تختهای / تخته‌های سیمین در هم بافته ... این یک صفت جهیز بود و دیگر چیزها برین قیاس می‌باید کرد» (1 / 389، برای نمونه‌‌ای دیگر از این‌گونه جهیزیه‌ها، نک‍‍ : 525- 526).
در روضة الصفا، ضمن نقل ازدواج دختر ملکشاه سلجوقی با المقتدی بامرالله، خلیفۀ عباسی، دربارۀ بخشی از جهیزیۀ دختر آمده‌است: «بر 6 استر، 12 صندوق نقره که هر صندوقی مملو بود از جواهر گران‌مایه، بار کرده بودند و 33 سر اسب با زینهای زرین که مرصع از دُر و یواقیت و امثال آن بود، جلو محفۀ دختر می‌بردند و باقی تکلفات را از اینجا قیاس توان کرد» (میرخواند، 3 / 2733؛ برای نمونه‌هایی از این‌گونه جهیزیه‌ها در دورۀ قاجار، نک‍ : عضدالدوله، 54). البته، همان‌گونه که مشخص است، این‌گونه جهیزیه‌ها مربوط به شاهزادگان و اشراف بوده است و با توجه به اینکه کمیت و کیفیت جهیزیه ارتباط مستقیم با تمکن مالی خانـواده‌ها و وضعیت آنها در سلسله مراتب اجتماعی داشته (نک‍ : دنبالۀ مقاله)، طبیعی است که طبقات پایین جامعه امکان تدارک چنین جهیزیه‌هایی را نداشته‌اند.

جهازگیری‌کردن

در میان بیشتر اقوام و خرده‌فرهنگهای ایرانی، پدر و مادر دختر مسئول تهیۀ جهیزیه‌اند؛ در غیر این صورت، برادر یا یکی از اقوام نزدیک، این وظیفه را بر عهده می‌گیرد. با آغاز زندگی هر نوزاد دختری، مادر خود را موظف می‌داند تا جهیزیۀ او را تهیه کند. درگذشته، هنگامی که دختر به سن ازدواج می‌رسید، نیمی از جهیزیه‌اش آماده بود. جهیزیۀ دختر برای مادر به اندازه‌ای اهمیت داشت که وی اسباب گران‌قیمت و زیبای خود را برای جهاز دخترش کنار می‌گذاشت؛ همچنین، هرگاه وسایل خوب و مناسبی به چشمش می‌رسید، بی‌درنگ آن را برای جهاز دخترش سفارش می‌داد. در این میان، گاهی نیز چشم‌وهم‌چشمی، خودنمایی و رقابت در میان افراد دیده می‌شد. این باور وجود داشت که حتى اگر از یک چیز 2-3 دست در جهاز عروس باشد، بهتر از نبود آن است (کتیرایی، 163- 164؛ نیز نک‍ : شهری، 3 / 68 - 69).
مادر دختر می‌تواند با پول پیشکش یا شیربهایی که از خانوادۀ داماد می‌گیرد، جهاز را آماده کند. وی این حق را نیز دارد که شیربها (ه‍ م) را برای خود بردارد (پاینده، 53). اگرچه دریافت و یا عدم دریافت شیربها وابسته به رسوم اقوام مختلف است، اما در حقیقت، با کیفیت و کمیتِ جهیزیه ارتباط مستقیمی دارد؛ تا جایی که برخی می‌گویند که در صورت نگرفتن شیربها، جهیزیه نمی‌دهند (کمالی، 157).
به‌طور معمول، در نخستین جلسه‌های آشنایی خانواده‌ها، بزرگ‌ترهای عروس و داماد، دربارۀ شیربها، مهریه و اسباب جهیزیه مذاکره می‌کنند. در گنبد کاووس، پس از تعیین میزان شیربها، مبلغی به‌طور علی‌الحساب برای خرید جهاز به خانوادۀ عروس می‌دهند و مابقی را در روز عروسی می‌پردازند. به این مرحله «مال کِسمِگ» می‌گویند (فروتن، گنبد کاووس ... ، 2 / 542). در شرق گیلان، در مراسم «وخت‌هگیری عروسی» (= وقت‌گرفتن عروسی) پدر داماد آخرین مبلغ باقی‌ماندۀ شیربها را به پدر عروس می‌دهد و می‌خواهد که باقی جهیزیه را برای برپایی مجلس عروسی تکمیل کند (شهاب، 66). امروزه در مناطقی که گرفتن شیربها رایج نیست، گاهی پدر داماد وظیفه دارد که 3-4 کالای بزرگ جهاز را تهیه کند؛ این اثاث شامل فرش، تلویزیون، یخچال، تخت و یا کمد است (فروتن، کردکوی ... ، 599، 604).
در برخی از نقاط ایران، شیوۀ همیاری و تعاون (ه‍ م ) در آماده نمودن جهاز دختر رایج است. در مراسم ازدواج اهالی تسوج در آذربایجان شرقی، خانوادۀ عروس جمع می‌شوند و هر یک، خرید قسمتی از وسیله‌ها را بر عهده می‌گیرند. زنان نیز کارهایی ازجمله شستن پشم، دوختن لحاف و جز آنها را انجام می‌دهند (حاج‌محمدیاری، 154). در برخی از روستاهای مازندران، خانوادۀ عروس کمکهای خویشاوندان برای تهیۀ جهاز را از طریق سینی‌گردانی دریافت می‌کنند (طالب، 119).
در برخی از مناطق، به ویژه در مناطق عشایری، پدر عروس در ازای تهیۀ جهاز برای دختر، پول، اسب و یا چهارپایان دیگر را به‌عنوان «باشلوق»، از خانوادۀ داماد می‌گیرد (عزیزی، 166؛ بارث، 34). در استان هرمزگان و شهرستان میناب، عروسْ اجباری برای بردن جهیزیه ندارد (سعیدی، 218). ارمنیان اصفهان آماده کردن جهیزیه را از وظایف داماد می‌دانند و عروس تنها به آوردن وسایل اتاق خواب بسنده می‌کند (ضیایی، 202). 
گاهی، برخی محرومیتها دربارۀ دادن جهاز، در میان فرهنگها به چشم می‌خورد. برای نمونه، در آداب و رسوم مردم ابیانه، در صورت عدم موافقت پدر و مادر با ازدواج دختر و پسر، و نافرمانی دختر از تصمیم آنها ــ که گاهی منجر به فرار دختر از خانۀ پـدری می‌شود ــ وی محروم از داشتن جهیزیه می‌شود و یا مهریۀ کمی برایش درنظر می‌گیرند (نظری، 220). در آیینهای مردم گیل و دیلم، اگر دختر در دوران نامزدی از شوهر خود باردار شود، او را بدون جهیزیه به خانۀ شوهر می‌فرستند (پاینده، 81). در تهران قدیم، گاهی چنانچه ثابت می‌شد که عروس باکره نبوده است، جهیزیۀ او را به منزلۀ خسارت عدم دخترکی تصاحب می‌کردند (شهری، 3 / 82).

اسباب جهاز

اگرچه میزان جهیزیۀ دختر به وضعیت مالی خانواده‌اش و نیز مقدار شیربها بستگی دارد، اما در باور مردم، فخر و مباهات عروس به کلی با کیفیت جهاز در ارتباط است و دخترانی که با جهیزیۀ کامل‌تری به خانۀ بخت می‌روند، در میان خانوادۀ شوهر از احترام بیشتری برخوردارند (شریعت‌زاده، 263؛ عسکری‌عالم، 5 / 301؛ کتیرایی، 164). افزون‌براین، دخترانی با جهیزیۀ مفصل، مهریۀ بیشتری نیز توقع دارند (حکمت، 177). در برخی فرهنگها، مانند آنچه در میان قبایل عرب خوزستان مرسوم است، چگونگی، نوع و کثرت جهیزیه به نوع ازدواج ــ درون‌خاندانی و یا برون‌خاندانی ــ بستگی دارد. براین‌اساس، در ازدواجهای درون‌خاندانی، میزان جهیزیه کمتر و در حد توانایی خانواده‌ها ست (پورکاظم، 64).
بر پایۀ قدمت شکل‌گیری یک خانواده، مکان زندگی زوج و موقعیت جغرافیایی آن، شغل عروس و داماد و خانواده‌های آنها، تمول خانواده‌ها و نیز مهم‌ترین عنصر، یعنی آداب و رسوم رایج در میان اقوام و فرهنگها، وسایل آماده‌شده برای دختر اشکال و گونه‌های متفاوتی به خود می‌گیرد. 
در تهران قدیم، اغلب، اسباب جهاز عروس این‌چنین طبقه‌بندی می‌شد: آیینه و شمعدان، قرآن، نقل، گل، لاله‌چراغها، لباسها و لوازم خصوصی؛ لوازم آبدارخانه شامل شربت‌خوری، شیرینی‌خوری، لیوان و جز آنها؛ اسباب سماور و قوری به همراه قندان، چای‌دان، فنجان‌نعلبکی و جز آنها؛ اسباب سفره، شامل انواع ظروف چینی؛ اسباب پای سفره، مانند تنگهای بزرگ و کوچک، میوه‌خوری و سفره‌های بزرگ و کوچک، روسفره‌ای، آفتابه‌لگن و حوله‌های دست‌خشک‌کنی و جز آنها؛ اسباب آشپزخانه، مانند دیگهای بزرگ و کوچک مسی، انواع سینی، هاون برنجی، انواع منقل، قوطیهای ادویه، قاشقهای بزرگ و کوچک چوبی و فلزی، کارد، چاقو و جز آنها؛ اسباب اتاق، مانند انواع پرده، انواع دیوارکوب، جالباسی، صندلی، پیش‌بخاری، رولباسی، روفرشی و جز آنها؛ اسباب حمام، مانند تشت، طاس، مشربه، لگن، سینی زیر پایی، انواع قوطی و جز آنها؛ اسباب خواب، مانند لحاف، تشک، انواع بالش، لحاف کرسی و جز آنها؛ اسباب کرسی، مانند کرسی بزرگ و کوچک، آفتابۀ پاکرسی، سینی زیر منقل و جز آنها؛ و نیز کوله‌بارهای فرش و قالی و قالیچه و گلیم، و در نهایت، اشیاء سنگین چوبی و فلزی مانند قفسه و بوفه (شهری، 3 / 122- 127). 
گاهی دخترانی را که در 8 - 9 سالگی به خانۀ بخت می‌فرستادند، برای آنها اسباب بازیهایی نیز در بغچه‌ای می‌پیچیدند و در رخت‌دان جهازشان می‌گذاشتند (کتیرایی، 167؛ برای آگاهی از اسباب جهاز در شیراز، نک‍ : همایونی، گوشه‌ها ... ، 92-93؛ در خراسان: شکورزاده، 181- 182؛ در جهرم: طوفان، 131- 132؛ در ایـزدخواست: رنجبر، 321؛ در سروستان: همایونی، فـرهنگ ... ، 508- 509؛ در سنندج: ایازی، 252- 253؛ در میان بختیاریها: ارشادی، 303-304؛ در شاهرود: شریعت‌زاده، 265- 266).
زنان ایل بهمئی دو لیست از اسباب جهاز با خود به خانۀ همسر می‌برند: نخست لیست وسایلی که والدینشان از پول شیربها و از شهر خریده‌اند، و دوم، آن قسم وسایلی که خود آنها در طول سالیان بافته یا دوخته‌اند، مانند قالیچه یا گبه، خورجین و انواع کیسه‌ها برای نگهداری گندم، آرد و دیگر لوازم. در بیشتر مواقع، لوازمی که از سوی عروس تهیه می‌شود، باید ارزشی معادل شیربها داشته‌باشد (رسترپو، 99- 100؛ نیز برای آگاهی از جهیزیۀ عروس در میان عشایر شرق لرستان، نک‍ : گودرزی، 120). دختران ایلات و عشایر فارس بیشترین قسم جهاز را به دست خود آماده می‌کنند که همان فرشهای بافته‌شده در خانۀ پدری است. آنان به نسبت سن بالاتر، جهاز بیشتری را می‌توانند برای زندگی آیندۀ خود تدارک بینند (بهمن‌بیگی، 16). دختران ترکمن نیز انواع سوزن‌دوزیهای رنگارنگ را برای جهاز خود مهیا می‌کنند (ریاحی، 36).
در میبد، مس و ظروف مسی به سبب ارزش فراوان، و نیز جایگاه آن به منزلۀ نوعی پس‌انداز برای خانواده‌ها، از اقلام اصلی جهیزیه به شمار می‌آمد و حتى ارزش جهاز دختر با آن سنجیده می‌شد. صندوق پوشاک عروس نیز واحدی برای تعیین حد جهیزیه قلمداد می‌شد (جانب‌اللٰهی، 49، 134؛ نیز نک‍ : شهری، 2 / 208). در سیرجان، مثلی دربارۀ اهمیت مس در افواه جاری است: «از جهاز عاروس اول قالی، دویم مس» (مؤیدمحسنی، 100).
زنان سیرجانی برای تهیۀ جهاز دختر خود، اقلام بیشتری را در نظر می‌گرفتند کـه امروزه چندان مرسوم نیست؛ برای نمونـه: کیسه‌ای گِرد محتوی 20 تا 30 بسته داروی گیاهی (مَفرِشو دوایی)، کیسه‌ای حاوی ضروریات خیاطی (دُولو خیاطی) و وسایل لازم برای تهیۀ خمیر نان (همو، 78- 80). در بیشتر مناطق، افزون بر وسایل یادشده، مادر عروس مقداری خوراک اولیه، مانند برنج، روغن، قند، حبوبات و جز آنها برای جهاز دخترش تدارک می‌بیند.

سرجهازی

سرجهازی آن است که جزو جهاز باشد و بنابر رسوم و باورهای مردم در مناطق گوناگون، تعبیرها و کارکردهایی متفاوت پیدا کرده‌است. برای نمونه، برخی خانواده‌های تهرانی قبالۀ خانه‌ای را سرجهازی دخترشان می‌کردند (شهری، 1 / 501)، و یا در دزفول، پس از بردن جهیزیه به خانۀ داماد، وسیله یا شیء باارزشی را به منزلۀ سرجهازی به عروس می‌دادند (ظریفی‌نیا، 96). گاهی برخی خانواده‌های ثروتمند لباسی سرخ بر تن بچه‌کنیزِ سیاهی می‌پوشاندند و با جهاز می‌فرستادند. آنان این بچه را «کنیزبچۀ سرجهازی» و «کنیزنمیر» می‌خواندند. سبب این نام‌گذاری آن بود که اگر کنیز می‌مرد، خانوادۀ عروس بی‌درنگ یک کنیزبچۀ دیگر می‌خرید و به خانۀ عروس می‌فرستاد (کتیرایی، 171؛ مونس‌الدوله، 48). در فرهنگ گیل و دیلم، عروس به همراه جهیزیه از پدر و مادر خود «صندوق‌سری» می‌خواهد؛ یعنی نوکری که مواظب جهیزیه و یا دستیار خانه‌داری باشد (پاینده، 69). در سنندج، خدمتکار عروس را در میان بار قاطرهای حامل جهاز می‌گذاشتند که خود جزو جهیزیه به شمار می‌آمد (ایازی، 253).
در لرستان، خانواده‌های بهره‌مند از جایگاه اجتماعی بالا، به هنگام پیوند با طایفه‌های غیرخودی، چند خانواده از رعایای پدر عروس را به همراه عروس به خانۀ داماد می‌فرستادند. این خانوارها را در اصطلاح محلی «سرجیازی» می‌گفتند. خانوادۀ داماد براساس سنتی کهن موظف بودند تا امکاناتی برای آنان فراهم کنند (عسکری‌عالم، 1 / 115). همچنین، سمنانیها در مقام انتقاد و یا تحقیرِ زنان طلاق‌گرفته و یا شوهر مرده‌ای که همراه جهاز، با یکی دو بچه به خانۀ پدر باز می‌گشتند، می‌گفتند: «سرجهیز آورده است» (احمدپناهی، 309).

ثبت جهاز

در گیلان، پیش از عروسی، پدر داماد همراه چند نفر از بزرگان برای ثبت جهیزیه به خانۀ عروس می‌رود. یک نفر از طرف خانوادۀ عروس لوازم را دانه‌دانه می‌خواند و میرزابنویس آنها را در دو برگ کاغذ یادداشت می‌کند. زیر برگه‌ها را همۀ حضار امضا می‌کنند و عروس هدیه‌ای کوچک به مهمانان می‌دهد. یکی از آن برگه‌ها (= جهازنامچه) نزد پدر عروس، و برگ دیگر نیز پیش داماد می‌ماند (شهاب، 69). معتمدان دعوت‌شده و نمایندگان هر صنف روی اجناس قیمت می‌گذارند. آنان به سبب نیت خیر، معمولاً قیمت بیشتری روی جهیزیه می‌گذاشتند (پاینده، 64، نیز حاشیه). 
در سیاهه‌ای ثبت‌شده از یک جهاز به سال 1324 ق، چنین عباراتی آمده است: «مبارک جهیزیۀ خیرالنساء خانم صبیۀ ... که به خانۀ آقا محمدحسن ... می‌برد از این قرار است ... »؛ سپس سال قید می‌شود و پس از آن، نام اقلام (که معمولاً با قرآن کریم آغاز می‌شود)، شمار و نیز قیمت آنها ثبت می‌گردد. در انتها، یادداشت می‌شود که صورت اشیاء از سوی چه کسانی ثبت و رسیدگی شده‌است (همو، 64- 66؛ برای نمونۀ دیگر صورت جهیزیه در گذشته، نک‍ : شریعت‌زاده، 264- 266). بروجردیها بر آن‌اند که برداشتن سیاهه از جهاز بدان سبب است که اگر زندگی عروس منجر به طلاق شد، مطابق همان سیاهه، اثاثش را تحویل بگیرد (کرزبر، 308). 
آلمانی دربارۀ آداب و رسوم ایرانیان، گزارش داده‌است که عروس جهیزیۀ خود را پس از 10 روز و طی جلسه‌ای برای صورت‌برداری تحویل داماد می‌دهد. هدایایی که وی از سوی مهمانان دریافت می‌کند نیز جزو مایملک او ست و اگر طلاق بگیرد، با جهیزیه و مهریه به او بازگردانده خواهد شد (ص 265). در برخی فرهنگها ثبت جهاز در روز جهازبران انجام می‌گیرد (همایونی، گوشه‌ها، 114). 

جهازبران

مراسم انتقال جهیزیه به خانۀ داماد، بنابر عقاید و رسوم، امکانات و حتى باورهای مذهبیِ خرده‌فرهنگها متفاوت است. نکتۀ مشترک میان برخی از آنها، تعیین ساعت سعد برای حمل وسایل دختر است (کتیرایی، 170؛ مونس‌الدوله، 47). در گذشته، باربران و طبق‌کشها صندوقها، مجمعه‌ها و خوانچه‌های جهاز را بر بالای سر خود حمل می‌کردند و برای این کار از داماد یا خانوادۀ او مبلغی انعام می‌گرفتند. اگر خانوادۀ عروس نمی‌خواست کسی از جزئیات جهاز دختر باخبر شود، هنگام اذان صبح آنها را به خانۀ داماد می‌فرستاد (کتیرایی، همانجا). در این مراسم، چهارپایان با پرهای طاووس و گلیمهای رنگارنگ آراسته می‌شدند و طبقها را حمل می‌کردند. در پیشاپیش جهاز، پس از قرآن، آیینه، چراغ و خلعتی داماد، خوانچۀ شیرینی و میوه به راه می‌افتاد. در تابستان، یک خوانچه شربت نیز اضافه می‌شد (همانجا). معمولاً کف سینیها را پارچۀ سفید می‌انداختند و مقداری نقل بر آن می‌پاشیدند که در نهایت ازآنِ طبق‌کشها بود (همو، 171).
مرسوم بود که از آغاز تا پایان حرکت جهاز، طبق‌کش، قاطرچی و دیگران مدام صلوات بفرستند و از دیگران نیز طلب فرستـادن صلوات کنند (همو، 173؛ نیز نک‍ : شهری، 3 / 122). در برخی شهرها، قاطرها را به انواع زنگ و زنگوله مجهز می‌کردند و یا گروهی مطرب همراه حاملان جهیزیه می‌فرستادند تا جهازبران با ساز و آواز همراه باشد (ضرابی، 191-192؛ نیز نک‍ : ظریفی‌نیا، 97). تشویق پسرها به ازدواج و دعای خیر نیک‌اندیشان از پیامدهای مثبت مراسم جهاز‌بران بود؛ اگرچه گاهی اسباب حسرت و ناراحتی دختران تهی‌دست و درخانه‌مانده را در پی داشت (شهری، همانجا).
بروجردیها بر آن‌اند که تعداد خوانچه‌ها باید طاق (فرد) باشد، اما به‌طورکلی شمار خوانچه‌ها بستگی به تمکن خانوادۀ عروس داشت (مولانا، 120؛ طوفان، 131). گاهی زنی از طرف عروس مانع از حمل جهاز به سوی خانۀ داماد می‌شد و برای رضایت دادن، از عمو یا دایی داماد مبلغی پول انعام می‌گرفت (فروتن، گنبد کاووس، 2 / 544).
در سمنان، جهیزیه را به‌صورت کاروانی با ساز و برگ و آرایه‌ها به راه می‌‌انداختند. روی طبقها با پارچه‌ها و تورهای رنگارنگ تزیین می‌شد. ظرفهای شکستنی داخل غربالها و روی سر زنان، و رختخواب، ظروف مسی و دیگر لوازم در بسته‌های بزرگ‌تر بر اسب و قاطر حمل می‌شد. حمامی با آیینه‌ای قدی در یک دست، و گلاب‌پاشی در دست دیگر پیشاپیش افراد حرکت می‌کرد و به تماشاگران گلاب می‌پاشید (احمدپناهی، 248، 268). آب‌وجارو کردن کوچه و حیاط منزل و نیز دودکردن اسفند از دیگر کارهایی بود که پیش از ورود جهیزیه به خانۀ داماد برای شگون صورت می‌گرفت (خاماچی، 346؛ هدایت، 35). قرآن، آیینه و شمعدان و لاله نخستین اقلام جهیزیه بود که به خانه آورده می‌شد (خاماچی، 356). 
به همراه مجمعه‌های حاوی جهیزیه، هدایای خانوادۀ عروس بـرای مادر، خواهر، برادر و پدر داماد نیـز که به آن خلعتی (نک‍ : ه‍ د، خلعت) می‌گفتند، آورده می‌شد (شریعت‌زاده، 263؛ کتیرایی، 168). خلعتی را اغلب خواهرِ شوهرکردۀ عروس، یا یکی از نزدیکان او در روز سوم عروسی تقسیم می‌کرد (همو، 212). در تویسرکان، دو خوانچۀ پیشاپیش جهیزیه به لباس داماد و برادر او اختصاص داشت. خوانچه‌ها را با چرخیدن و رقص و آواز به خانۀ داماد می‌بردند. داماد و برادرش بی‌درنگ لباسها را می‌پوشیدند و بیرون می‌رفتند و ضمن قدم‌زدن، برادر داماد وظایف همسرداری را به او گوشزد می‌کرد (مقدم، 1 / 561).
در سیرجان، یکی دو روز پیش از عروسی، شماری از اقوام نزدیک داماد به منزل وی می‌رفتند و منتظر می‌شدند تا اقوام عروس جهیزیه را بیاورند. اثاث و لوازم داماد نیـز ــ که اغلب یک تخته فـرش، یک دست رختخواب و چنـد تکه ظرف بـود ــ پیش از آوردن جهاز دختر، به اتاقی در خانۀ داماد منتقل می‌شد. در هنگام جهازبران، گاهی گوسفندی نیز قربانی می‌کردند تا حاملان اسباب از روی خون گوسفند عبور کنند. مادر داماد از مهمانان ــ که بیشتر از خانوادۀ عروس بودند ــ با تنقلات، چای و یا ناهار و شام پذیرایی می‌کرد. سپس آنان به کمک هم اثاث را می‌چیدند (مؤیدمحسنی، 81؛ نیز برای جهازکشان در پیرسواران، نک‍ : رسولی، 333-334). گاهی پس از چیدن جهیزیه، همگان به رقص و پای‌کوبی می‌پرداختند (فروتن، کردکوی، 605).
در مراسم عروسی در جهرم، زنان باسلیقه‌ای که از سوی عروس برای چیدن اسباب می‌آمدند، وظیفۀ بستن حجله (ه‍ م) و آراستن آن را نیز بر عهده داشتند (طوفان، 132). گاهی این وظیفه را دو یا 3 پیرزن گیس‌سفید بر عهده می‌گرفتند (کتیرایی، 171- 172). در اردکان، چیدن جهیزیه به شیوه‌ای خاص صورت می‌گرفت؛ مثلاً داخل منقل، به جای خاکستر، شکر، به جای زغال، نبات، و در زیر دیگ غذا به جای بوتۀ آتش‌گیر، پشمک می‌ریختند (سپهری اردکانی، 138). سمنانیها از داماد می‌خواستند تا میخ پردۀ اتاق را خودش بکوبد؛ این کار در باور آنان شگون داشت (احمدپناهی، 248).
در میان ترکمنها، جهیزیه همراه عروس بر پشت مادیان به منزل داماد آورده می‌شود (کمالی و عسگری، 137). در میان اهالی برزک، حتى پس از پایان مراسم عروسی، خانوادۀ عروس به فکر تهیۀ جهاز دختر می‌افتادند. البته در قدیم، مقدار و نوع جهیزیه قابل توجه نبود (جهانی، 81). در مهاباد و مُجن سمنان نیز 3 روز پس از ورود عروس به خانۀ داماد، خوانچه‌های جهاز را می‌آوردند (ایوبی، 177؛ نصیری، 114). در منطقۀ مکران بلوچستان، مادر عروس پس از برگزاری مراسم و طی 7 روزی که عروس و دامـاد در حجلـه‌اند، اسبـاب و وسایل دختـر را ــ با نام «هفتیک» ــ به محل زندگی عروس می‌آورد. مادر داماد نیز لوازمی را با همین عنوان به آنها می‌دهد (بزرگ‌زاده، 232).

جهازتماشا

یکی از رایج‌ترین سرگرمیهای زنان در گذشته، دیدن جهاز عروس بود. هنگام حمل جهاز به خانۀ داماد، زنان با کنجکاوی به تماشای یک‌یک طبقها می‌ایستادند. این مسئله برای مادرانی با دختران دم‌بخت، اهمیت بیشتری داشت؛ زیرا آنان را با جزئیات کار و سلیقه‌های گوناگون آشنا می‌کرد (کتیرایی، 172-173). گاهی دلاله‌ها از زنان انعام می‌گرفتند و آنان را از محلۀ جهازبران آگاه می‌کردند. زنان حتى راضی بودند که برای تماشای دقیق داخل خوانچه‌ها، مبلغی به صاحبان منازل بدهند و به بالای پشت‌بام خانه‌ها بروند (همو، 173).
امروزه، زنان و دختران خانواده یکی دو روز پس از جشن عروسی، به خانۀ داماد می‌روند و همۀ جهیزیه را می‌بینند (شهاب، 77). در میغان شاهرود به این مراسم «جیزشماری» می‌گویند (نادری، 254). در این هنگام، مهمانان هدایایی به عروس تقدیم می‌کنند و فرد خاصی آنها را به همه و ازجمله عروس نشان می‌دهد. گاهی این چشم‌روشنیها و هدیه‌ها که شامل سکه، پارچه و لوازم خانگی است، نواقص جهیزیۀ عروس را برطرف می‌کند (ایوبی، 173). مراسم جهاز دیدن ویژۀ زنان است و حتى پسرهای خردسال نیز اجازۀ ورود بدان را ندارند (کتیرایی، 210).
در روستای بیاضه، بعدازظهر روز سوم عروسی، جهیزیه را به مردم نشان می‌دهند که با جشن و شادی همراه است. مردم نیز هدیه‌هایی برای عروس می‌آورند و حجله باز می‌شود و عروس و داماد به زندگی عادی خود ادامه می‌دهند (سپهری، 123). در اِوَز لارستان، مادر عروس در روز پاتختی، 3 قطعه طلا برای جاخالینی، دعوتی و روی لباسی که منظور طلای روی جهیزیه است، در سینی می‌گذارد و به همراه طلاهای زمان دختری عروس، به وی هدیه می‌دهد (کمالی، 169). در فرهنگ مردم ابیانه، این زیورها، طلاها و پارچه‌های زری و دست‌دوز در واقع ارثیه‌های خانوادگی و طایفه‌ای محسوب می‌شود (نظری، 227).
ردپای دل‌بستگی دختران به جهیزیه و کسب آبرو بدان، در ادبیات شفاهی و به‌ویژه در افسانۀ «کوکو» مشهود است. بنابر این افسانه، دختری زیبارو به نام کوکو که در فکر جمع‌آوری اسباب جهاز خویش است، مورد نامهربانی نامادری‌اش قرار می‌گیرد. هنگامی که دختر همۀ لوازم و لباسهایش را در صندوقهای چوبی می‌گذارد و قصد رفتن به خانۀ بخت را دارد، نامادری او مقداری یخ و برف در صندوقها می‌ریزد. این ماجرا تا زمان جهازتماشای دختر پنهان می‌ماند؛ اما هنگامی که صندوقها را برای تماشای حاضران باز می‌کنند، با اسباب و لوازم ازبین‌رفته مواجه می‌شوند. این کار سبب خندۀ اطرافیان و شرمندگی بسیار دختر می‌شود. بنابراین، دختر از خدا می‌خواهد که به شکل پرنده‌ای درآید و به گوشه‌ای پرواز کند و در حسرت جهیزیۀ ازدست‌رفته‌اش گریه و زاری نماید (خلعتبری، 94). 
در بیان اهمیت جهاز دختر، مثلهایی نیز در میان مردم رواج دارد: عروس بی‌جهاز، روزۀ بی‌نماز، دعای بی‌نیاز، قورمۀ بی‌پیاز (دهخدا، 2 / 1096)؛ نیز می‌گویند: ناز عروس از رو جهاز عروسه، یا عروس خانم نازت بر جهازت (مؤیدمحسنی، 100؛ عسکری‌عالم، 5 / 301).

مآخذ

آذرلی، غلامرضا، فرهنگ واژگان گویشهای ایران، تهران، 1387 ش؛ آلمانی، هانری رنه د.، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، 1335 ش؛ آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1374 ش؛ ارشادی، عیدی‌محمد، فرهنگ بختیاری، تهران، 1388 ش؛ ایازی، برهان، آیینۀ سنندج، تهران، 1371 ش؛ ایوبی، عبدالکریم، «مراسم عروسی در مهاباد»، ترجمـۀ احمد شریفی، فرهنگ مردم ایران، تهران، 1387 ش، شم‍ 13؛ بارتولمه، کریستیان، زن در حقوق ساسانی، ترجمۀ ناصرالدین صاحب‌الزمانی، تهران، 1344 ش؛ بارث، فردریک، ایل باصری، ترجمۀ کاظم ودیعی، تهران، 1343 ش؛ بزرگ‌زاده، عبد‌السلام، «مراسم ازدواج در منطقۀ مکران بلوچستان»، فرهنگ مـردم ایـران، تهران، 1387 ش، شم‍ 13؛ بهمن‌بیگی، محمد، عرف و عادت در عشایر فارس، شیراز، 1324 ش؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش محمدجعفر یاحقی و مهدی سیدی، تهران، 1388 ش؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ پورکاظم، کاظم، جامعه‌شناسی قبایل عرب خوزستـان، تهران، 1375 ش؛ جانب‌اللٰهی، محمدسعید، چهل گفتـار در مردم‌شناسی میبد، تهران، 1385 ش، دفتر دوم و سوم؛ جهانی برزکی، زهرا، برزک، نگین کوهستان، کاشان، 1385 ش؛ حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، تهران، 1385 ش؛ حاج‌محمدیاری، رقیه، «مراسم ازدواج در شهـر تسوج»، فـرهنگ مردم ایـران، تهران، 1387 ش، شم‍ 13؛ حکمت یغمایی، عبدالکریم، بر ساحل کویر نمک، تهران، 1370 ش؛ خاماچی، بهروز، سهند در گسترۀ آذربایجان، تبریز، 1392 ش؛ خلعتبری لیماکی، مصطفى، فرهنگ مردم تنکابن، تهران، 1387 ش؛ دبیرسیاقی، محمد، شاهنامۀ فردوسی به نثر، تهران، 1387 ش؛ دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، تهران، 1339 ش؛ رسترپو، الویا، زنان ایل بهمئی، ترجمۀ جلال‌الدین رفیع‌فر، تهران، 1387 ش؛ رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، 1378 ش؛ رضی، هاشم، یادداشتها بر وندیداد (هم‍ ‍‌)؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، ]اهواز[، 1373 ش؛ ریاحی، سیمین، «صنایع دستی زنان ترکمن»، رشد آموزش علوم اجتماعی، تهران، 1371 ش، شم‍ 11- 12؛ سپهـری، منصـوره، بیـاضه، روستـایی کهن بر کران کویـر، تهران، 1387 ش؛ سپهری اردکانی، علی، «بررسی مراسم ازدواج در فرهنگ عامۀ اردکان»، فرهنگ یزد، یزد، 1387 ش، س 9، شم‍ 34- 35 ؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386 ش؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شهاب کومله‌ای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، 1386 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ ضرابی، عبدالرحیم، تاریخ کاشان، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1335 ش؛ ضیایی، مژگان، «ازدواج و زناشویی در میـان ارامنۀ اصفهان»، فرهنگ مردم ایـران، تهران، 1387 ش، شم‍ 13 ؛ طالب، مهدی، «شیوه‌های همیاری در ازدواج در ایران»، نامۀ علوم اجتماعی، تهران، 1379 ش، شم‍ ‍15؛ طوفان، جلال، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته، شیراز، 1381 ش؛ ظریفی‌نیا، محسن، «مردم‌نگاری مراسم عروسی در دزفول»، فرهنگ مردم ایران، تهران، 1388 ش، شم‍ 18- 19؛ عزیـزی، پروانـه، بـررسی ساختار اقتصادی ـ اجتماعی ایل شاهسون، تهران، 1387 ش؛ عسکری‌عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، 1386- 1388 ش؛ عضدالدوله، احمدمیرزا، تاریخ عضدی، تهران، 1390 ش؛ غیاث اللغات، غیاث‌الدین محمد رامپوری، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1337- 1338 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش سعید حمیدیان، تهران، 1386 ش؛ فروتن، اشکان، کردکوی: تاریخ، سرزمین، فرهنگ، تهران، 1390 ش؛ همو، گنبـدکاووس: تـاریخ، سرزمین، فـرهنگ، تهران، 1390 ش؛ قیم، عبدالنبی، فرهنگ معاصر عربـی ـ فـارسی، تهـران، 1387 ش؛ کتیـرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1348 ش؛ کرزبر یاراحمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، تهران، 1388 ش؛ کمالی، محمدشریف، «خانواده و ازدواج در شهر اوز»، فرهنگ مردم، تهران، 1390 ش، شم‍ 40؛ کمالی، محمدشریف و اصغر عسگری خانقاه، ایرانیان ترکمن، تهران، 1374 ش؛ گودرزی، حسین، سیمای عشایر شرق لرستان، تهران، 1374 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مظاهری، علی‌اکبر، خانوادۀ ایرانی در روزگار پیش از اسلام، ترجمۀ عبدالله توکل، تهران، 1373 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1382 ش؛ مقدم گل‌محمدی، محمد، تویسرکان، تهران، 1378 ش؛ مولانا بروجردی، غلامرضا، تاریخ بروجرد، تهران، 1353 ش؛ مونس‌الدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1386 ش؛ میرخواند، محمد، روضة الصفا، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، 1385 ش؛ نادری، علی‌اصغر، میغان‌نامه، سمنان، 1389 ش؛ نصیری، معصومه و مریم اسماعیلی، مجن: بهشت پنهان، تهران، 1389 ش؛ نظری داشلی‌برون، زلیخا و دیگران، مردم‌شناسی روستای ابیانه، تهران، 1384 ش؛ وندیداد، ترجمۀ هاشم رضی، تهران، 1385 ش؛ هدایت، صادق، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، تهران، 1378 ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348 ش؛ همو، گوشه‌هایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش.

نیره افتخاری

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: