صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / منابع فرهنگ مردم ایران / منابع معاصر / آثار ادبی / توفیق /

فهرست مطالب

توفیق


آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 27 آذر 1399 تاریخچه مقاله

توفیق، از مشهورترین نشریات فکاهی ایران. این نشریه در 3 دورۀ انتشاراتی و در طول 50 سال (1301-1351ش / 1922-1972م)، توانست با استفاده از زبان طنز، کاریکاتورهای زنده و نقد مهم‌ترین مسائل سیاسی ـ اجتماعی، در قالب هفته‌نامه، ماهنامه و سالنامه، مخاطبان بسیاری را در میان طبقات مختلف اجتماعی فراهم آورد:

دورۀ اول

(1301-1317ش / 1922- 1939 م): به صاحب‌امتیازی حسین توفیق (د 1318ش)، از آبان 1301 در تهران آغاز به انتشار کرد (صدر هاشمی، 2 / 144-145). در این دوره توفیق هر دوشنبه به شکل هفته‌نامه در 4 صفحه منتشر می‌شد. شمارۀ نخست توفیق در شرایطی منتشر شد که جامعۀ ایران هنوز گرفتار سردرگمی و التهاب برآمده از کودتای رضاخان (1299ش) بود. این شماره با سرمقاله‌ای از حسین توفیق (دربارۀ او، نک‍ : همو، 2 / 146-147) آغاز شد که در آن، هدف از انتشار نشریه را «پشتیبانی [از] عناصر صالح و پاک، برای روشن نمودن فکر طبقۀ سوم و دفاع از حقوق آنان» عنوان می‌کرد (صلاحی، 48). مطالب توفیق عبارت بود از: اشعار فکاهی و اخلاقی؛ رویداد‌های داخلی و خارجی، تحت عنوان «یک مشت خبر»؛ مقالات گوناگون؛ و اعلانات مختلف (صدر هاشمی، 2 / 145). 
توفیق از سال پنجم، «امتیاز کاریکاتوری» را نیز به دست آورد. از این زمان، در هر شماره، کاریکاتوری بزرگ در آن به چاپ می‌رسید (همو، 2 / 147). در سالهای نخست انتشار توفیق، اشعار فکاهی آن، آمیخته بـا نوعی نقد ملایم اجتماعی ـ سیاسی بود، اما کوتاه‌زمانی بعد و از 1304ش، اندک‌اندک، مطالب و اشعار توفیق ظاهراً به سبب خودکامگی رضا شاه، از مضامین فکاهی ـ انتقادی دور، و بـه موضوعات ادبی نـزدیک شد. صدر هاشمی نیز با عبارت «حسین توفیق ... روزنامۀ خود را از صورت فکاهی خارج و آن را وسیلۀ ترویج ادبیات قرار داد»، بدین موضوع تصریح می‌کند (همانجا؛ نیز نک‍ : صلاحی، 50). این وضع از سال یازدهم (1310 ش) وضوح بیشتری در نشریه پیدا کرد و تا سال شانزدهم (1317 ش) ادامه یافت. در طول این مدت، توفیق محل نشر سروده‌های شاعران معاصر، مانند پروین اعتصامی، ملک‌الشعرا بهار، علی‌اکبر دهخدا، رهی معیری، محمدحسین شهریار، امیری فیروزکوهی و حمیدی شیرازی شد (صدر هاشمی، همانجا؛ توفیق، عباس، «تاریخچه ... »، 1369؛ صلاحی، 49).
از آغاز سال 1317ش، بار دیگر مضامین فکاهی در نشریۀ توفیق جلوه یافت و «نکات اخلاقی» و «مسائل اجتماعی و خانوادگی» با زبان طنز ظاهر شد (صدر هاشمی، همانجا؛ صلاحی، 49-50). ابوالقاسم حالت انتخاب این شیوه را نتیجۀ خواست «ادارۀ راهنمای نامه‌نگاری»، نهاد رسمی سانسور رضا شاهی، و مسئول آن، علی دشتی می‌داند ( 57 سال ... ، 16، 53). به دنبال این امر، حسین توفیق با گردآوردن نویسندگان نشریۀ فکاهی امید (دربارۀ آن، نک‍ : صدر هاشمی، 1 / 277-281) که به تازگی توقیف شده‌بود، هیئت تحریریۀ جدیدی شکل داد و نخستین شماره را با مضامین فکاهی نو و با کمک حالت منتشر ساخت (حالت، همانجا؛ صلاحی، 49). حکومت رضا شاه این اندازه طنز را هم تحمل نکرد (همو، 50) و توفیق را که دومین روزنامۀ پرتیراژ کشور شده بود (توفیق، عباس، همانجا)، احتمالاً تهدیدی برای خود پنداشت. بنابراین، آن را توقیف و سال بعد (1318ش) حسین توفیق را دو بار دستگیر کرد (حالت، همان، 58-60؛ توفیق، عباس، همان، 1370؛ صلاحی، همانجا). با درگذشت حسین توفیق در 29 بهمن ماه همین سال (حالت، «محمدعلی ... »، 251؛ صلاحی، همانجا)، دورۀ اول انتشار توفیق به پایان رسید. در این دوره بسیاری از روزنامه‌نگاران با توفیق همکاری داشتند (نک‍ : همو، 48-52).

دورۀ دوم

(1318-1332 ش / 1940-1953 م): این دوره بلافاصله با مدیریت و صاحب امتیازی محمدعلی توفیق (د 8 بهمن 1370)، فرزند حسین توفیق، آغاز به کار کرد. وی با کمک دوستان پدرش، انتشار نشریه را با همان سبک و سیاق و البته محتاطانه‌تر، به مدت یک سال و نیم دیگر ادامه داد. در پی خروج رضا شاه از ایران در شهریور 1320 (نک‍ : همو، 53)، و دگرگون شدن وضعیت سیاسی کشور، روزنامۀ توفیق وارد دوره‌ای جدید شد که دست‌کم 12 سال به طول انجامید. در این دوره ایران شاهد حوادث سیاسیِ مهم و مؤثر گردید که کوتاه‌شدن سایۀ استبداد رضا شاهی، رشد گروههای سیاسی، اشغال ایران توسط نیروهای روس و انگلیس، مسئلۀ آذربایجان، نهضت ملی نفت و سرانجام کودتای 28 مرداد 1332، از آن جمله بود. این حوادث، نوعی آزادی نسبی را بر ایران حاکم ساخت و توفیق را برانگیخت تا بـه عنوان یک نشریۀ فکاهی ـ سیاسی، نسبت به حوادث جامعه بی‌اعتنا نباشد. هیئت تحریریۀ توفیق متأثر از فضای سیاسیِ جدید جامعه، به شیوه‌ای افراطی، و البته بدون وابستگی به گروههای سیاسی روی آورد (صدر هاشمی، 2 / 145؛ الول‌ساتن، 275؛ صلاحی، 54). آنها در نخستین گام، بی‌پروا به درج مطالبی تند برضد حکومت رضاشاه (حالت، همانجا) و نیروهای اشغالگر روس و انگلیس پرداختند. چاپ کاریکاتوری برضد نیروهای اشغالگر در سالنامۀ بیستمین سال چاپ توفیق در 2 آبان 1320 سبب شد تا تحت فشار آنان، توفیق در دورۀ دوم، نخستین توقیف را تجربه کند؛ هرچند محبوبیت زیاد این نشریه سبب گردید که به زودی از آن رفع توقیف شود (توفیق، عباس، همان، 1370-1371).
در 19 آذر 1321، محمدعلی توفیق در محل کارش، بانک ملی بازار، دستگیر شد (روستایی، 2 / 335). اتهام وی شرکت در «کار آشوب‌طلبان» بود (همو، 2 / 337). ظاهراً وی به مشارکت در حوادث 17 آذر 1321 تهران متهم شده بود (همو، 2 / 335؛ نیز نک‍ : عاقلی، 1 / 250؛ اطلاعات، 1). دوستان و نزدیکان توفیق تلاش بسیاری برای رهایی او انجام دادند (روستایی، 2 / 335-337). در این زمان روزنامۀ توفیق مانند تمام نشریات ایران، به مدت یک ماه‌و‌نیم توقیف بود (نک‍ : صلاحی، نیز اطلاعات، همانجاها) و محمدعلی توفیق هم در حبس به سر می‌برد. الول‌ساتن معتقد است که توفیق در 1322ش نیز به مدت دو هفته توقیف شده بود (همانجا).
در 1324ش، اوضاع سیاسی ایران پیچیده‌تر شد. در این سال توفیق هم با اوضاع پرتلاطمی روبه‌رو شد. اولین توقیف روزنامه در این سال، ظاهراً در بهار بود، ولی در تیرماه فرماندار نظامی تهران از آن رفع توقیف کرد (نک‍ : روستایی، 2 / 338- 339). در مردادماه، با رخداد مسئلۀ آذربایجان، توفیق به انعکاس حوادث آن منطقه پرداخت (صلاحی، 55). شاید حضورِ گستردۀ گروههای چپ و نفوذ برخی از طنزنویسان در این نشریه مانند محمدعلی افراشته سبب شده بود که انعکاس این حوادث، بیشتر با اهداف گروههای مذکور سازگاری داشته باشد، تا منافع ملی مردم ایران. این موضوع احتمالاً موجب افزایش حساسیت دولت نسبت به این نشریه گردید، چنان‌که در مهرماه بار دیگر توفیق توقیف شد و مسئولان آن به انتشار روزنامه‌های بهرام، یزدان و زندگی پرداختند. هرچند این نشریه‌ها هم یکی پس از دیگری توقیف شدند (همو، 56).
در 27 آذر 1325، کاریکاتوری از سقوط پیشه‌وری در توفیق منتشر شد (همانجا) که حکایت از تغییر موضع نشریه می‌کرد. در پایان بهمن‌ماه همین سال بار دیگر این نشریه به مدت یک هفته توقیف شد (روستایی، 2 / 339). از این سال به‌بعد، جامعۀ ایران اندک‌اندک شاهد قدرت یافتن اندیشۀ ملی‌گرایی و گسترش و قوت گرفتن گروههای ملی بود و این اندیشه در نهضت ملی‌کردن صنعت نفت ایران به اوج رسید. در این سالها، توفیق خود را به صف ملّیون نزدیک کرد و به نقد رفتار سیاسی دولتها، مانند دولت رزم‌آرا پرداخت که نتیجۀ آن توقیف نشریه در آذر 1331 بود؛ چنان‌که مجبور شد به مدت دو ماه با نام بابا آدم منتشر شود (توفیق، عباس، «تاریخچه»، 1371؛ صلاحی، 65، 66). 
با تشکیل دولت دکتر مصدق و اوج‌گیری نهضت ملی‌کردن صنعت نفت، توفیق کاملاً خود را با مواضع دولت هماهنگ ساخت و به دفاع از عملکرد مصدق پرداخت و با زبان شعر و کاریکاتور، دربارۀ موضوع نفت و ملی شدن آن برای مردم آگاهیهای سودمند داد (نک‍ : همو، 65). ملی شدن صنعت نفت، با پایان سی‌امین سال انتشار این نشریه مصادف شد. از این لحاظ توفیق در آخرین شمارۀ این سال (23 آبان 1331)، چنین سرود: بسی‌رنج بردم در این سال سی / که بیرون کنم وارث دارسی (نک‍ : توفیق، عباس، همان، 1372). 
اشارات بی‌پروا و طنزآمیز توفیق به دربار و عوامل آن، از این زمان شدت یافت (صلاحی، 66)، اما با کودتای 28 مرداد 1332، وضع کاملاً دگرگون گردید: دفتر توفیق را آتش زدند، و منزل مدیر آن، محمدعلی توفیق را غارت کردند و او را «به اتهام درج مقالات مبتذل» در قلعۀ فلک‌الافلاک زندانی ساختند و از آنجا به خارک تبعید کردند (توفیق، عباس، همانجا؛ صلاحی، 66- 69؛ اسنادی ... ، 1 / 88- 89). محمدعلی توفیق پس از آزادی دیگر نتوانست به انتشار نشریۀ خود ادامه دهد و بدین‌ترتیب دورۀ دوم انتشار توفیق به پایان رسید.
مطالب این دوره شامل موضوعات جدی مانندِ اخبار جنگ جهانی و حوادث آذربایجان، و موضوعات طنزآمیز با مضامین سیاسی دربارۀ گرانی، احتکار، توقیف مطبوعات، مجلس، کابینه، قوای خارجی در ایران، احزاب و انتخابات بود (صلاحی، 55-57، 63-64). همکاران توفیق در این دوره تنوع و تعددِ بیشتری داشتند. از جملۀ آنها می‌توان از این شخصیتها یاد کرد: سردبیران: ابوالقاسم حالت، پرویز خطیبی، محمدامین محمدی و حسین توفیق (خواهرزادۀ حسین توفیق، مؤسس نشریه)؛ طنزپردازان: عباس فرات، محمدعلی افراشته، ابوالقاسم حالت، نواب صفا، فریدون مشیری، باستانی پاریزی، ملک حجازی (قلزم) و کریم امامی؛ کاریکاتوریستها: حسن توفیق، جعفر تجارتچی، پرویز خطیبی و اردشیر محصص (حالت، 57 سال، 55؛ صلاحی، 48، 55-61، 64-66).

دورۀ سوم

(1336-1350 ش / 1958-1972 م): پس از یک وقفۀ چهار سال و نیمه که در طی آن فقط کاریکاتورهای دولتی در مطبوعات چاپ و منتشر می‌شد، در 25 اسفند 1336، مجلۀ توفیق با نامِ جدیدِ فکاهی به سردبیری حسن توفیق منتشر شد (همو، 69؛ لطیفی، 14). مدتی بعد وزارت کشور با موافقت محمدعلی توفیق، امتیاز این نشریه را به نامِ حسن توفیق کرد و بدین‌ترتیب، این نشریه به نام سابق خود بازگشت (همانجا).
در 14 سالِ انتشار دورۀ سوم، دولتهای حسین علا، منوچهر اقبال، شریف امامی، علی امینی، اسدالله علم، حسنعلی منصور و هویدا بر سر کار آمدند و نیز دوره‌های نوزدهم تا بیست و سوم مجلس شورا تشکیل شد (نک‍ : شجیعی، 4 / 232- 239؛ بهنود، 409-513). توفیق در این دوره، نسبت به دوره‌های قبل با طنز و نقد بیشتری از دولت و مجلس سخن گفت و برای تحقق این مقصود، نخست با انتقاد از کردار و رفتار شخص صدراعظم وقت، گروه نمایندگان دو مجلسِ شورا و سنا، و مدیران کل وزارتخانه‌ها، و سپس با تأکید بر 3 موضوعِ نفت، فرهنگ و روغن نباتی با استفاده از شخصیتهای آفریدۀ خود مانندِ «کاکا توفیق» (یک مرد تیزبین، صریح‌اللهجه و سرسخت) و «ملت» (مردی با لباس دهقانی، ساده، زودباور و تماشاگر)، به نقدهای طنزآمیز می‌پرداخت (برزین، 82). تـوفیق بـا این روش توانست در انعکاس وقـایع سیـاسی ـ اجتماعیِ این دوران مانندِ اعتصاب معلمان، وقایع دانشگاه و مرگ تختی، بسیار موفق جلوه نماید (لطیفی، 14-15؛ توفیق، فریده، 120، 142). مندرجات دورۀ سومِ توفیق، شامل این مطالب بود: کاریکاتور، سرمقاله، اخبار، اشعار، جدول، اخبار شهرستانها، قصه برای کودکان، نامه و آگهی که همگی به زبان طنز بیان می‌شد (برزین، 83).
از مهم‌ترین فعالیتهای غیرمطبوعاتی دست‌اندرکاران توفیق، تشکیل «حزب خران»، در مقابل احزاب فرمایشی مانند حزبِ «مردم» و «ایران نوین» بود (نک‍ : صلاحی، 70؛ توفیق، فریده، 50-67). سازمان اداری توفیق شامل «هیئت تحریریه» (مانندِ برادران توفیق <حسن، حسین و عباس>، اسدالله شهریاری، ابوالقاسم حالت، صمد بهرنگی، کیومرث صابری، ملک حجازی، پرویز شاپور، مرتضى فرجیان و عمران صلاحی) و «هیئت تصویریه» یا کاریکاتوریستها (مانندِ حسن توفیق، غلامعلی لطیفی، بهمن رضایی، کامبیز درم‌بخش، ایرج زارع و ناصر پاک‌شیر) بود (صلاحی، 71-76؛ لطیفی، همانجا).
در این دوره، توفیق مانندِ دوره‌های پیشین، با اقبال عمومی روبه‌رو شد، چنان‌که تیراژ آن‌را 000‘30، و مخاطبانش را چند میلیون برآورد کرده‌اند (همو، 15). اقبال مردم و نیز زبان تیز و طنزآمیز نشریه که روزبه‌روز برنده‌تر می‌گردید، سبب شد که توفیق بار دیگر در معرض تهدید قرار گیرد (همو، 14-15). ابتدا هفته‌نامۀ فکاهیِ کاریکاتور را ــ که گفته می‌شود وابستگی دولتی داشت ــ مقابل آن علم کردند، ولی از این کار سودی نبردند (نک‍ : همو، 17؛ توفیق، فریده، 190-191)؛ سپس وزارت اطلاعات شمارۀ 45 سالِ 49 آن را توقیف کرد، اما با وساطت هویدا، نخست‌وزیر وقت، خیلی زود به دایرۀ انتشار بازگشت (همو، 190-193).
در مرداد 1350، شمارۀ پانزدهم توفیق «به علتِ اهانت به نخست‌وزیر» توقیف شد (همو، 203، 215). نقشۀ اصلیِ دولت هویدا آن بود که با استمرار تعطیلیِ توفیق به مدت یک سال، طبق قانون، انتشارِ آن را برای همیشه متوقف کند (همو، 196). ازاین‌رو چاپخانۀ توفیق را هم بستند (همو، 246). هرچند مسئولان نشریه با چاپ چند شماره به طور مخفیانه، کوشیدند تا در برابر دولت مقاومت کنند، اما توفیق نیافتند (همو، 255). سرانجام وزارت اطلاعات در مهر 1351، با استناد به قانون یادشده، توفیق را برای همیشه توقیف کرد (همو، 257؛ برای آگاهی بیشتر از نظریات گوناگون دربارۀ آخرین توقیفِ توفیق، نک‍ : میلانی، 333-335؛ توفیق، عباس، « توفیق ... »، 28-33).

مآخذ

 اسنادی از مطبوعات ایران و دولت کودتا، تهران، 1383ش؛ اطلاعات، تهران، 30 دی 1321، س 12، شم‍‌ 077‘5؛ الول‌ساتن، ل. پ.، «نشریات منتشره در بین سالهای 1320-1326»، ادبیات نوین ایران، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، 1363 ش؛ برزین، مسعود، سیری در مطبوعات ایران، تهران، 1344 ش؛ بهنود، مسعود، از سیدضیاء تا بختیار، تهران، 1369 ش؛ توفیق، عباس، «تاریخچۀ روزنامۀ توفیق»، دفتر هنر، نیوجرسی، 1377 ش، س 5، شم‍ 10؛ همو، «توفیق چرا توقیف شد»، کرمان، کرمان، س 11، شم‍ 3-4؛ توفیق، فریده، روزنامۀ توفیق و کاکا توفیق، تهران، 1383 ش؛ حالت، ابوالقاسم، 57 سال با ابوالقاسم حالت (زندگی‌نامۀ خودنوشت)، تهران، 1370 ش؛ همو، «محمدعلی توفیق»، آینده، تهران، 1371 ش، س 18، شم‍ 1-6؛ روستایی، محسن و غلامرضا سامی، اسناد مطبوعات ایران، تهران، 1376 ش؛ شجیعی، زهرا، نخبگان سیاسی ایران، تهران، 1372 ش؛ صدر هاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان، 1363 ش؛ صلاحی، عمران، «معرفی یک نشریه»، سالنامۀ گل آقا 1372، تهران، 1372 ش؛ عاقلی، باقر، روز شمار تاریخ ایران، تهران، 1369 ش؛ لطیفی، غلامعلی، «تأملی در سیر 37 سالۀ مطبوعات طنز»، دنیای سخن، تهران، 1369 ش، شم‍ 35؛ میلانی، عباس، معمای هویدا، تهران، 1380 ش.

علی میرانصاری (دبا)

توفیق  و فرهنگ مردم

اجزاء و عناصر فرهنگ مردم بازتاب فراوانی در نشریۀ توفیق یافته است. این موضوع به‌ویژه در دورۀ سوم فعالیت توفیق بسامد بسیار بالایی داشته است. توجه به عناصر فرهنگ مردم به‌اندازه‌ای بوده که یکی از پژوهشگران حوزۀ طنز ــ که خود از نویسندگان آن دورۀ توفیق بوده ــ آن را فراتر از حد شیوۀ معمول روزنامه‌نگاری دانسته، و به‌عنوان «یک فریضه» از آن یاد کرده است (احترامی، 30). نویسندگان توفیق ترانه‌ها، مثلها، کنایه‌ها، قصه‌ها، اسطوره‌ها، باورها، آیینها، بازیها، بن‌مایه‌ها، و حتى شخصیتهای فولکلوریک را به امکانی برای بیان اندیشه‌های انتقادی خود تبدیل کرده بودند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود:

نمایش و بازی

نمایشها و بازیهای متفاوت فرهنگ مردم یکی از مصادیق مورد استفادۀ نویسندگان توفیق بوده است. ازجملۀ این نمایشها معرکه‌گیری بود. در یکی از شماره‌ها، تحت عنوان «معرکۀ کاکا»، دو تن از شخصیتهای مشهور تـوفیق، کاکا و ممولی، در نقش مرشد و بچه‌مرشد ظاهر می‌شوند و متناسب با نوع نمایش، با هم به گفت‌وگو می‌پردازند و طی آن، برخی از کاستیهای جامعه را بیـان می‌کنند (س 48، شم‍ 28، ص 12، برای نمونۀ دیگر، نک‍ : س 41، شم‍ 1، ص 14). در شماره‌ای دیگر، مطلبی با نام «تعزیۀ حزبی در تکیۀ دولت» آمده که طی آن، چگونگی برگزاری کنگرۀ حزب دولتی ایران نوین، یا به قول توفیق، «حزب اینا رو ببین» هجو شده است (س 48، شم‍ 26، ص 6، 18). همان‌گونه که از عنوان مطلب برمی‌آید، نویسنده ضمن به کارگرفتن گونۀ (ژانر) تعزیه، تلمیحی به تکیۀ دولت (ه‍ م) ــ که در زمان ناصرالدین شاه برای اجرای تعزیه دایر شده بود ــ نیز دارد.

آداب و آیینها

آداب و آیینهای رایج در فرهنگ مردم از موارد پربسامدی است که نویسندگان توفیق آنها را برای بیان مقصود خود به کار می‌بردند، که ازجمله می‌توان به آیین نوروز و مؤلفه‌های آن اشاره کرد. در شماره‌های اسفند و ویژه‌نامه‌های نوروزی توفیق، انبوهی از آیینهای نوروزی بازتاب یافته‌اند؛ برای نمونه، در یکی از ویژه‌نامه‌های نوروزی، کاریکاتوری وجود دارد که در آن شخصی را نشان می‌دهد که پلو می‌خورد و زیر طرح، از زبان حاجی‌فیروز آمده است: «حاجی فیروزه، سالی یه روزه» (س 41، شم‍ 1، ص 10، برای نمونه‌های دیگر کاربرد حاجی‌فیروز، نک‍ : س 46، شم‍ 1، ص 13، نیز س 50، شم‍ 1، ص 20؛ احترامی، 33-34). 
چهارشنبه‌سوری نیز در شماره‌های ویژۀ نوروزی جایگاه خاصی دارد. در یکی از شماره‌ها، در کاریکاتوری، شخصی در حال پریدن از روی فرد دیگری نشان داده می‌شود و زیر آن آمده است: «هالو شب چهارشنبه‌سوری به جای اینکه از روی بته بپرد، از روی بی‌بته می‌پـرد» (س 45، شم‍ 1، ص 14، برای مصادیق دیگر چهارشنبه‌سوری در این نشریه، نک‍ : همان، ص 17، نیز س 42، شم‍ 1، ص 3، س 46، شم‍ 1، ص 6، س 50، شم‍ 1، ص 8). 
هفت‌سین نیز از آیینهایی است که بازتاب فراوانی در توفیق دارد؛ برای نمونه، در یکی از شماره‌ها، ضمن کاریکاتوری، نخست‌وزیر وقت در هیئت صاحب دکان بقالی نشان داده شده است که ملت از او می‌پرسند: از اجزاء هفت‌سین کدام یک را دارید؟ نخست‌وزیر می‌گوید: «سماق» (س 45، شم‍ 1، ص 1، برای مصادیق دیگر، نک‍ : س 42، شم‍ 1، ص 1، نیز س 46، شم‍ 1، ص 4). 
دعای تحویل سال (س 41، شم‍ 1، ص 6، س 45، شم‍ 1، ص 3، س 46، شم‍ 1، ص 7)، عیدی‌دادن و عیدی‌گرفتن (همان، ص 20)، آرزوکردن در زمـان تحویل سال نو (س 42، شم‍ 1، ص 2)، سبزه گره زدن در سیزده نوروز (س 42، شم‍ 2، ص 1، نیز س 46، شم‍ 2، ص 5) از دیگر آداب و رسوم نوروزی است که نویسندگان توفیق از آنها استفاده کرده‌اند. افزون بر آیینهای نوروزی، آیینهای دیگری مانند عید قربان (س 49، شم‍ 47، ص 2)، عید فطر (س 48، شم‍ 38، ص 18) و شب چله (همان، شم‍ 43، ص 16) نیز در برخی از شماره‌های توفیق بازتاب یافته است. 

مثلها، کنایه‌ها و زبانزدها

مثلها، کنایه‌ها و زبانزدها نسبت به دیگر اجزاء فرهنگ مردم، بازتاب بیشتری در شماره‌های متعدد توفیق داشته‌اند. این نشریه چند سال متوالی در دورۀ سوم انتشار خود، ستون ثابتی با نام «ضرب‌المثلهای کشور ... » داشت که معمولاً هر شماره ویژۀ یک موضوع بود (نک‍ : س 42، شم‍ 28، ص 8، نیز س 43، شم‍ 31، ص 8). افزون بر این، ستونهای ثابت دیگری نیز در توفیق وجود داشت که عنوان آنها را یک مَثَل یا زبانزد تشکیل می‌داد، مانند ستونِ «میون کلامتون شکر» (س 41، شم‍ 18، ص 3، نیـز شم‍ 21، ص 3). در برخی از شماره‌ها، روی «شکر» خط می‌کشیدند و کنـار آن می‌نـوشتند: «خاک‌اره» (نک‍ : س 42، شم‍ 23، ص 3)، یا ستونِ «آسیاب به نوبت» (نک‍ : س 47، شم‍ 27، ص 7، نیز س 48، شم‍ 28، ص 13). در کنار این ستونها، عنوان بسیاری از مطالب و کاریکاتورهای توفیق مثلها، کنایه‌ها و زبانزدها بود، مانند «گدا به گدا، رحمت به خدا» (س 41، شم‍ 11، ص 7)، «نه به اون شوری شور، نه به این بی‌نمکی» (همان، شم‍ 23، ص 8)، «بخور بخواب کار منه، الله نگهدار منه» (س 45، شم‍‌ 3، ص 5)، «بزک نمیر بهار میاد، کمبزه با خیار میاد» (س 48، شم‍ 30، ص 12). 
یکی از پژوهشگران طنز چگونگی کاربرد امثال را در توفیق به دو دستۀ مستقیم و غیرمستقیم تقسیم می‌کند: در حالت اول، صورت اصلی مَثَل به همان شکل که در میان مردم رایج است، بی‌هیچ تغییری آورده شده است، مانند «هنوز یه نون از خونۀ کدخدا بیرون نیومده، سگش هم به دنبالشه»؛ «یک مویز و چهل قلندر»؛ «هرکس خربزه می‌خوره، پای لرزش هم می‌شینه»؛ «دست ننه‌ام درد نکنه با این عروس آوردنش»؛ «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی». در حالت دوم در امثال، کنایه‌ها و زبانزدها تغییراتی صورت می‌گیرد. در این حالت، یا فقط بخشی از مثل تغییر می‌کند، یا تمام و بخشهایی از دو مثل با هم تلفیق، یا حتى تعبیر و تفسیری تازه از مثل ارائه می‌شود، مانند «پنج انگشتی که نه برابرند و نه برادر» (برگرفته از پنج انگشت برابر نیستند، ولی برادرند)؛ «دود از کُنده بلند میشه و به چشم ملت میره» که از تلفیق دو مَثلِ «دود از کنده بلند میشه» و «دودش به چشم مردم میره» ساخته شده است (احترامی، 39-41). 

افسانه

ساختار، عناصر، شخصیتها و مؤلفه‌های افسانه‌ها نیز امکان مناسبی بود تا نویسندگان توفیق دیدگاههایشان را با بهره‌گیری از آنها، بیان کنند؛ برای نمونه، در یکی از شماره‌های دورۀ دوم، با بهره‌گیری از افسانه‌های منسوب به «شاه عباس جنت‌مکان» که شبها با لباس مبدل و در هیئت درویشان در محله‌های اصفهان گردش می‌کرد (نک‍ : انجوی، تمثیل ... ، 1 / 24-27)، به بیان مسائل و مشکلات روز جامعه می‌پردازد. نویسنده در آغاز نوشتۀ خود مانند داستان‌‌گویان سنتی، جملۀ قالبی «و اما راویـان اخبار ... » را بـه کار برده است (س 20، شم‍ 7، ص 1-2). نمونۀ دیگر، کاریکاتور و مطلب روی جلد شمارۀ 26، سال 1344 ش است که در آن، دو دانش‌آموز زیر درختی نشسته‌اند و شخصی نیز کمی دورتر زیر درخت خوابیده است و دوکبوتر نیز بالای همان درخت تصویر شده‌اند که با هم گفت‌وگو می‌کنند: 
ـ کبوتر اولی: خواهر!
ـ کبوتر دومی: جان خواهر؟
ـ می‌دونی این دو تا بچه چشونه؟
ـ آره خواهر، مدرسه‌ها جا ندارن، باباها پول ندارن، مدیرا انصاف ندارن ... اگه بابای این بچه‌ها هف کفش آهنی و هف عصای آهنی بخره، راه بیفته بره صحرای آفریقا به سرزمین ملکۀ سبا، گنجهای حضرت سلیمونو پیدا کنه، می‌تونه بچه‌هاشو بذاره مدرسه!
ـ خب وقتی بچه‌هاشو بذاره مدرسه، آخرش چی میشه؟
ـ تازه میشن مثل اون جوونه که اون ته، زیر درخت خوابیده (نک‍ : احترامی، 43). 
این بن‌مایه از بن‌مایه‌های تکرارشونده در افسانه‌های سحرآمیز ایرانی است (نک‍ : میهن‌‌دوست، 109-116؛ امینی، 194-202؛ انجوی، قصه‌ها … ، 1 / 210-211، 222-223). از دیگر مصادیق کاربرد عناصر و اجزاء افسانه‌ها در توفیق می‌توان به اَلِسّون و بَلِسّون (س 41، شم‍ 21، ص 9)، قالیچۀ حضرت سلیمان (همان، ص 15)، قصه برای بچه‌های ریش‌‌دار (س 45، شم‍ 15، ص 3)، دویدم و دویدم (س 42، شم‍ 8، ص 9)، قصه قصه قصه، نون و پنیر و پسه (همان، شم‍ 37، ص 8)، و خضر (همان، شم‍ 26، ص 5) اشاره کرد.

اشعار فولکلوریک

دوبیتی و دیگر انواع ادب منظوم عامه نیز ازجمله موارد پربسامدی است که نویسندگان توفیق از آن بهره می‌‌برده‌اند. توفیق در برخی سالها ستون ثابتی با نام «دوبیتیهای کاکاطاهر عریان» داشت که در آن، دوبیتیهایی شبیه دوبیتیهای باباطاهر و با موضوع روز منتشر می‌شد، مانند «عزیزان لذت دنیا به پوله / فرشته گر نداره پول، غوله / / اگر پول‌دار بگه خر شاخ داره / میون مردمان حرفش قبوله» (س 45، شم‍ 11، ص 5؛ برای نمونه‌های دیگر، نک‍ : همان، شم‍ 7، ص 12). 
ازجمله مصادیق دیگر اشعار شفاهی مورد استفاده در توفیق می‌توان به تصنیف «ای یار مبارک باد» (س 48، شم‍ ‍‌33، ص 4)، اشعار فروشندگان دوره‌گرد مانند «عدسه آی عدسه» (س 47، شم‍ 35، ص 16)، «نوبر بهاره» (س 45، شم‍‌ 4، ص 1)، و نیز به برخی از ترانه‌هایی اشاره کرد که براساس ترانه‌های محلی سروده شده‌اند، مانند «مو اون رندم که نامم بی آمیرزا / به مجلس هست کار بنده لالا / / بگیرم در ازای هر «صحیح است» / یکی جوجه‌کباب فرد اعلا» (س 49، شم‍ 27، ص 27؛ برای نمونه‌های دیگر، نک‍ : س 47، شم‍ 29، ص 11، همان، شم‍ 47، ص 11، س 50، شم‍ 8، ص 14).

باورهای مردمی

استفاده از باورهای مردم نیز در توفیق جایگاه ویژه‌ای دارد. روی جلد یکی از شماره‌ها، به مناسبت استعفای دولت امینی و روی کار آمدن علم، کاریکاتوری طراحی شده که در آن، علم کلۀ الاغ سقط‌شدۀ امینی را با نیت رفع بلا در کشتزار خود بر سر چوبی قرار داده، و در کنار طرح نیز این ابیات چاپ شده است: چو دکتر امینه سقط شد خرش / «علم» کرد بر تاک بستان سرش / / جهان‌دیده پیری بر او بر گذشت / چنین گفت خندان به ناطور دشت / / مپندار جان پدر کاین حمار / کند دفع چشم بد از کشتزار / / که این دفع چشم از سر و گوش خویش / نمی‌کرد تـا ناتوان مُـرد و ریش (س 41، شم‍ 18، ص 1). این مطلب که براساس یکی از باورهای قدیم مردم تدوین شده است، در حقیقت، اقتباسی از یکی از حکایتهای بوستان سعدی است (ص 139) که نویسندۀ توفیق مصراع اول آن را اندکی تغییر داده است. از دیگر نمونه‌های باورهای مردمی که در توفیق بازتاب یافته است، می‌توان به همزاد (همان، شم‍ 8، ص 10) و آجیل مشکل‌گشا (س 47، شم‍ 47، ص 4) نیز اشاره کرد.
چیستان نیز که یکی دیگر از انواع ادبیات شفاهی است، بازتاب فراوانی در شماره‌های متفاوت توفیق دارد و نویسندگان این نشریه برای بیان طنز از آن بهره برده‌اند، مانند «آن چه می‌باشد که اسماً ثابت و قطعی بود / لیک رسماً تا به اوج کهکشان هم رفتنی است» (پاسخ: نرخ اجناس)؛ «آن کدامین حرف می‌باشد که چون گردد ادا / حاصل گوینده‌اش اردنگی و پس‌گردنی است» (پاسخ: حـرف حق) (نک‍ : س 45، شم‍ 13، ص 10-11). شرح همۀ اجزاء و عناصر فرهنگ مردم که در نشریۀ توفیق بازتاب یافته است، حجم این مقاله را افزایش می‌دهد، ازاین‌رو فقط به رئوس برخی دیگر از آنها اشاره می‌شود: تعبیر خواب (س 42، شم‍ 8، ص 13، نیـز س 48، شم‍ ‍‌37، ص 17)، فال‌نامه (س 41، شم‍ 5، ص 7، نیـز س 49، شم‍ 27، ص 17) و فال‌گـوش ایستادن (س 41، شم‍ 1، ص 12).
دست‌اندرکاران توفیق در کنار انتشار منظم هفته‌نامه، اقدام به انتشار ماهنامه و کتاب نیز می‌کردند، ازجمله کتابهای منتشرشدۀ مؤسسۀ توفیق مرتبط با فرهنگ مردم، ملانصرالدین (ه‍ م) است.

مآخذ

احترامی، منوچهر، «جلوه‌های فرهنگ مردم در کاریکاتورهای روزنامۀ تـوفیق»، فرهنگ مـردم، تهـران، 1384 ش، س 4، شم‍ 16؛ امینی، امیـرقلی، سی افسانه از افسانه‌های محلی اصفهان، تهران، 1339 ش؛ انجوی‌شیرازی، ابوالقاسم، تمثیل و مثل، تهران، 1352 ش؛ همو، قصه‌های ایرانی، تهران، 1352 ش؛ توفیق، شماره‌های مختلف؛ سعدی، بوستان، به‌ کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1375 ش؛ میهن‌‌دوست، محسن، سمندر چل‌گیس، تهران، 1352 ش.

محمد جعفری (قنواتی)
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: