صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / پژوهشگران و شخصیتهای مؤثر در فولکلورشناسی / جاماسپ /

فهرست مطالب

جاماسپ


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 7 دی 1398 تاریخچه مقاله

جاماسْپ، حکیم، ستاره‌شناس و وزیر دانای گشتاسپ براساس متون ایران باستان، و یکی از نخستین مؤمنان دین زردشت. 
نام جاماسپ (اوستایی: Jāmāspa-) از دو جزء jāma-و aspa- تشکیل شده است که معنای جزء نخست به طور دقیق معلوم نیست. در معنای نام جاماسپ، این معانی پیشنهاد شده‌است: «دارای اسب نحیف و لاغر»، «راهبرِ اسبان»، «مهار‌کنندۀ اسبان»، «دارندۀ اسب یدک» و «دارندۀ اسب درخشان» (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : ایرانیکا، 457-XIV / 456؛ نیز دبا، 17 / 324؛ دانشنامه ... ، 9 / 298). نام جاماسپ در اوستا، هم در گاهان، که سرودهای زردشت و کهن‌ترین بخش اوستا ست (یسنا، 46: 17؛ 49‌: 9؛ 51‌: 18) و هم در بخشهایی از اوستای متأخر (مثلاً یسن 12: 7؛ آبان‌یشت: 68، 108- 118؛ فروردین‌یشت: 99-101، 103؛ ویشتاسب‌یشت: 3؛ نیز آفرین زردشت) آمده‌است (نک‍ ‍: پور‌داود، 422-423).
در گاهان (هات 46: 17؛ 15: 18) از جاماسپ در کنار 3 تن دیگر (فرشوشتر، کی‌گشتاسپ و میدیوماه) به‌عنوان نخستین گروندگان به دین زردشت نام برده‌شده‌است. از ایمان جاماسپ به زردشت، در بخشهای متأخر اوستا (یسن 12: 7؛ فروردین‌یشت، بند 103) نیز سخن رفته‌است، و در آبان‌یشت (بندهای 67-70)، وی در ردیف کسانی قرار دارد که به ایزد اناهیتا فدیه پیشکش می‌کنند و کشور را از هجوم دشمنان دیوپرست می‌رهانند. 
موبدان ساسانی از جاماسپ به‌عنوان همسر پورچیستا (دختر زردشت) سخن به میان آورده‌اند. گویا در سنت زردشتی باور بر این بوده است که جاماسپ دانا، داماد پیامبر نیز بوده است (زندگاهان، هات 53: 3؛ نیز نک‍ ‍‍: پورداود، 422-424). 
در نوشته‌های پهلوی، جاماسپ، هم قهرمان دین و از زمرۀ نخستین مؤمنان زردشتی، هم وزیر خردمند گشتاسپ، هم موبدان موبد، و هم ستاره‌شناسی بی‌مانند است (برای صفات جاماسپ در متون زردشتی، نک‍ ‍: دابار، 57-61؛ ارداویراف‌نامه، 54).
در متن پارتی یادگار زریران، بیش از هر متن دیگر دورۀ میانه، از جاماسپ سخن رفته‌است (نک‍ ‍‍‍: سراسر اثر). موضوع این متن، جنگ گشتاسپ کیانی با ارجاسب خیونی است و روایتی شبیه به آن، در شاهنامه (فردوسی، 5 / 76 بب‍‌ ) و متون تاریخی دورۀ اسلامی (برای نمونه، نک‍ ‍: طبری، 1 / 562-564؛ ثعالبی، 266 بب‍‌ ) نیز باقی‌مانده است. جاماسپ در متن یادگار زریران، از دانش پیشگویی برخوردار است و سرنوشت جنگ را برای گشتاسپ پیش‌بینی می‌کند. 
شهرت جاماسپ در حکمت و دانش ستاره‌شناسی را در نوشته‌های فارسی و عربی می‌توان پی‌گرفت. صفات جاماسپ در شاهنامه، مقام وی را در حکمت به‌خوبی نشان می‌دهد: سر موبدان بود و شاه ردان / چراغ بزرگان و اسپهبدان / / چنان پاک‌تن بود و تابنده‌جان / که بودی برو آشکارا نهان / / ستاره‌شناس و گران‌مایه بود / ابا او به دانش که را پایه بود (فردوسی، 5 / 107). پیر، فرخنده، دستور، دستورمه، جهان‌دیده، خردمند، پُرخرد، راهنمای گشتاسپ و ستاره‌شمر، از دیگر صفات مهم جاماسپ در شاهنامه‌اند (همو، 5 / 94، 95، 106، 116، 123، 133، جم‍‌ ). ثعالبی (ص 266-267)، قزوینی (ص 313-314) و بلعمی (2 / 664- 669) نیز کم‌و‌بیش با همین صفات او را معرفی کرده‌اند.
از مقام سیاسی جاماسپ، به‌عنوان بیدخش و صدراعظم گشتاسپ، در متون اوستایی، خبری در دست نیست. این مقام جاماسپ، در متون پهلوی و بعد از آن در متون فارسی و عربی مورد تأکید قرار گرفته است (نک‍ ‍‍: دابار، همانجا). احتمالاً، نقش سیاسی جاماسپ به‌عنوان وزیر و مشاور گشتاسپ، میراث دورۀ ساسانی است؛ نقشی که گاه در تقابل با وظیفۀ دینی‌اش، او را در کنار گشتاسپ قرار می‌دهد که نابودکنندۀ قهرمان دین زردشتی یعنی اسفندیار (ه‍‍ م) بود؛ به‌همین‌سبب برخی شخصیتهای شاهنامه او را جاماسپِ «گم بود نام» و «شومِ بدکیشِ بدزاد‌مرد» می‌خوانند (فردوسی، 5 / 420، 429؛ نیز نک‍‍‍ : خالقی مطلق، 18- 19). 
ابن‌خلدون در العبر، وی را از نسل منوچهر و از مردم آذربایجان دانسته است (1 / 189-191). متون متأخر نیز مانند مآثر الملوک خواندمیر (ص 52) و آثار العجم فرصت (ص 23)، جاماسپ را برادر گشتاسپ دانسته‌اند. فرصت شیرازی آورده‌است که: «بالجمله ظهور جاماسپ چهارهزار و نهصد و نود و چهار سال بعد از هبوط آدم (ع) بوده‌است» (ص 24). درگذشت جاماسپ بر اساس متن پهلوی وزیدگیهای زادسپرم، 64 سال پس از دین‌آوری زردشت بوده‌است (ص 72).
مهم‌ترین شهرت جاماسپ در تاریخ ادبیات ایران، مقام وی در نجوم و پیشگویی بوده‌است. در میان نوشته‌های پهلوی، تنها در کتاب پنجم دینکرد است که می‌گوید: جاماسپ گفته‌های خود را، که همه براساس تعالیم زردشت بود، نوشت و آن را همراه با زند و اوستا که با زر بر پوست‌گاو نوشته‌شده‌بودند، در گنجینۀ شاهان قرار داد (4:4). 
جاماسپ‌نامه و یادگار جاماسپی، مهم‌ترین متونی هستند که به جاماسپ منتسب‌اند (تفضلی، 172-176). مهم‌ترین پیشگوییهای جاماسپ که در آثار او مطرح شده‌اند، عبارت‌اند از: نام و روش حکومت فرمانروایان ایران از کیومرث تا کی‌لهراسپ، مدت‌زمان فرمانروایی گشتاسپ و وظایف او، فرمانروایان ایران پس از گشتاسپ تا غلبۀ تازیان و ترکان و رومیان، 6 اقلیم جهان و مردمان آن، دورۀ رواج دین زردشت و دوران بعد از آن، حوادث پایان هزارۀ زردشت و نابسامانی و ویرانی ایرانشهر، و نشانه‌های رستاخیز و ظهور منجیان زردشتی (برای آگاهی بیشتر، نک‍ ‍‍‍: دبا، 17 / 326). 
به‌جز متونی که حاوی پیشگوییهای جاماسپ‌اند، نوشته‌های کوتاهی نیز در متون فارسی و عربی یافت می‌شوند که منتسب به او هستند؛ برای نمونه، می‌توان به اندرزهایی اشاره کرد که آنها را از سخنان جاماسپ حکیم، برادر گشتاسپ و شاگرد لقمان دانسته‌اند: «بدترین خصال کریم، ترک کَرَم است، و بهترین افعال لئیم، ترک خِست؛ بزرگ‌ترین آلام آن است که کریمی از لئیمی حاجتی خواهد و روا نگردد؛ گناه، دردی است، دوای آن استغفار است و شفای آن توبه و اعتذار» (خواندمیر، حبیب ... ، 1 / 163، مآثر، 52؛ فرصت، همانجا). در روایات داراب هرمزدیار نیز پرسشی از قول جاماسپ مطرح شده است که زردشت به آن پاسخ می‌گوید. پرسش دربارۀ این است که در چه کارهایی باید شتاب و جهد کرد، و زردشت در پاسخ، 5 کار را برمی‌شمارد: باز‌پرداختن وام، انجام فرایض دینی، ازدواج فرزندان، خشنود کردن میهمان، و بردن جنازه به دخمه (1 / 297). همچنین در اثری متأخر به زبان فارسی از صدرالاسلام همدانی، سروده‌ای در 62 بیت باعنوان صدریه آمده که حاوی پیشگوییهایی مربوط به تاریخ اسلام است و گردآورندۀ اثر، مضمون و نظم آن را به جاماسپ نسبت داده است (نک‍ ‍‍: دبا، همانجا). 
در فرهنگ شفاهی مردم ایران، جاماسپ، به خرد و دانایی شناخته می‌شود. منظومه‌ای کهن به نام دارجنگه (ه‍ م)، زبانزد مردم منطقۀ لرستان است که در آن از دانش و حکمت جاماسپ یاد می‌شود. این سرود که در واقع فهرستی از حوادث حماسۀ ملی ایران است، از زبان درختی کهن‌سال بازگو می‌شود و هنگامی‌که به دورۀ گشتاسپ می‌رسد، قهرمانان این دوره را چنین بر‌می‌شمارد: کی‌پشین و لهراسپ و گشتاسپ را دیده‌ام / دانش و حکمت جاماسپ را دیده‌ام / / اسفندیار را با جوشن دیده‌ام / آن روز هم‌نبردی او را با تهمتن دیده‌ام (نک‍ ‍‍‍: انجوی، مردم و فردوسی، 315-323). 
گفتۀ ابوریحان بیرونی (ص 561) دربارۀ ارتباط جاماسپ با جشن بهمنجه (نک‍‍ : ه‍ د، بهمنگان) احتمالاً به سبب شهرت جاماسپ در حکمت و دانش بوده‌است. وی آورده‌است که در روز بهمنجه (روز دوم از ماه بهمن = بهمن روز) مردم فارس انواع حبوبات را با گوشت می‌پزند و با شیر خالص می‌خورند و معتقدند که این غذا حافظه را زیاد می‌کند؛ همچنین چیدن گیاهان و گرفتن روغن و تهیۀ بخور، از رسوم ویژۀ این روز است و «بر این گمان‌اند که جاماسپ، وزیر گشتاسپ، این کارها را در این روز انجام می‌داد و سود این اشیاء در این روز بیشتر از دیگر روزها ست» (همانجا). یادآوری می‌شود که بهمن (اوستایی: vohu-manah-) به معنی اندیشۀ نیک است.
در برخی منابع تاریخی محل مقبرۀ جاماسپ در منطقه‌ای در جنوب شیراز، در نزدیکی روستای «کراده» در جنوب شهر «خَفر» آمده است (برای نمونه، نک‍ ‍: مجمل ... ، 463؛ فسایی، 2 / 1300؛ فرصت، 18-24). مردم فارس دربارۀ این بنا چنین می‌گویند که در زیر این مقبره، آهن‌پاره ریخته‌اند، اگر کسی پاره‌ای از این آهنها را بردارد و سرجایش نگذارد، در صحرا راه را گم می‌کند؛ و اگر صاحب‌منصبی از مقابل این مقبره، سواره بگذرد و از اسب پیاده نشود، در همان سال معزول می‌شود، یا می‌میرد (خواندمیر، حبیب، 4 / 633). می‌گویند ‌فرهاد‌میرزا معتمدالدوله عزل خود از حکومت فارس را به این حادثه نسبت داده است (فسایی، همانجا)، و شیخ جمال بصری نیز به همین سبب از حکومت فارس معزول شد و وفات یافت (خواندمیر، همانجا). 
فرصت شیرازی در اواخر سدۀ گذشته، از این بنا بازدید کرده، و شرح مشاهداتش را در آثار ‌العجم آورده است. وی گزارش کرده است که بقعه یا قبر جاماسپ بر بالای کوهی به ارتفاع 20 ذرع قرار دارد. ارتفاع بقعه 6 ذرع و پهنای هریک از اضلاعش حدود 5 ذرع است. در قدیم بر بالای آن، گنبدی هشت‌ترک وجود داشته که آثار آن معلوم، ولی از بین رفته است. ضلع جنوب شرقی بقعه نیز خراب شده‌است و راهی که به سوی بقعه می‌رود، در سمت شمال غربی آن قرار دارد. این بنا به‌تمامی از سنگهای تراشیده و صاف ساخته شده است و در هیچ جای آن اثری از وجود در و مدخلی برای ورود نیست. وی از اهالی آنجا شنیده است که در نزدیکی این بقعه، قلعه‌ای نیز قرار داشته، و هر دو بنا را جاماسپ، خود ساخته است؛ همچنین وی دستور داده بود از قلعه به زیر بقعه نقبی بزنند تا پس از مرگ، جسدش را از آن راه به بقعه برده و در آن قرار دهند، اما اکنون آن راه زیرزمینی خراب شده است (ص 18- 19). 
هنگامی که فرصت شیرازی از این بنا بازدید کرده بود، کتیبه‌ای به زبان عربی و خطی «قریب به خط ثلث» در ضلع شمال غربی آن بوده که وی متن کامل آن را در کتاب خود آورده است. موضوع کتیبه این است که فردی به نام حسام‌الملک از اهالی دماوند، پس از بعثت پیامبر (ص)، این بقعه را مرمت کرده‌است. بر اساس متن این کتیبه، بقعه منسوب به حکیمی کهن است (ص 19-21؛ نیز نک‍ ‍‍: مصطفوی، 86).
با توجه به اینکه ایرانیان پیش از اسلام ــ به ویژه زردشتیان ‌ــ مردگان خود را به خاک نمی‌سپردند، در تعلق این بنا به جاماسپ باید تردید کرد (نک‍ ‍‍: دانشنامه، 9 / 300). 
روایتی شبیه به آنچه ذکر شد، در متنی به خط و زبان پهلوی و نسبتاً متأخر، به نام «دست‌نویس م. او 29» آمده‌است که شاید گونۀ قدیمی و اصلی داستانی باشد که دربارۀ بقعۀ مشهور به قبر جاماسپ شهرت داشته‌است. در این دست‌نوشته از «دیم» (= معبد)ی از دفینۀ آهن‌ربا سخن رفته که جاماسپ در کوهی در ولایت پارس بنا نهاده است و«هرکه پاره‌ای از آن دیم بردارد، او را راه و ابزار بیرون‌آمدن نباشد، مگر آن پاره را باز به جای خویش نهد تا راه بر وی گشاده گردد». نام این آتشکده در عنوان این متن پهلوی، «باز سپید» است. در این متن به داستان جمال بصری و عزل او از حکومت فارس نیز اشاره شده‌است (نک‍ : داستان ... ، 327- 328). 
داریوش کارگر معتقد است: شگفتیها و حوادث راز‌آمیزی که به گور جاماسپ نسبت داده‌می‌شود، در‌واقع متعلق به آتشکده‌ای است که جاماسپ، موبدان موبدِ آن بوده، و به نظر وی، همان آتشکدۀ کاریان فارس یا «پشتِ گشتاسبان» در شاهنامه است (ص 579-582). 
انتساب بنیان‌گذاری آتشکده ‌به جاماسپ، در دست‌نوشتۀ پیش‌گفته که مجموعه‌ای از روایات کهن در آن گرد آمده‌است، نشان می‌دهد که مقام دینی و روحانی جاماسپ در سنت شفاهی زردشتیان اهمیتی خاص داشته است. این مقام، نزد ایشان چنان والا بوده است که در مراسم یزشن ــ که مهم‌ترین آیین عبادی در دین مزدیسنی است ــ برای جاماسپ فدیه پیشکش می‌کردند. فدیه در این آیین تنها به ایزدان اختصاص دارد و از میان انسانها، فقط زردشت، گشتاسپ و جاماسپ شایستۀ دریافت بخشی از فدیۀ مراسم یزشن هستند (نک‍ ‍‍: داستان، 333).
نکتۀ پایانی اینکه، در برخی روایتهای شفاهی از داستان رستم و اسفندیار، جاماسپ به همراه اسفندیار به سیستان می‌رود و برخی از کارکردهای او در حمایت از اسفندیار است. برای نمونه، در ابتدای داستان، هنگامی‌که شتر اسفندیار در دوراهی دژ گنبدان و هیرمند از جا بلند نمی‌شود، جاماسپ به همراه پشوتن، اسفندیار را از ادامۀ مسیر منع می‌کند (انجوی، مردم و شاهنامه، 9)؛ در پایان روایت هم جاماسپ به نفع رستم و علیه گشتاسپ شهادت می‌دهد (همان، 22). 

مآخذ

ابن‌خلدون، العبر، به کوشش خلیل شحاده و سهیل زکار، بیروت، 1417 ق / 1996 م؛ ارداویراف‌نامه، به کوشش فیلیپ ژینیو، ترجمۀ ژاله آموزگار، تهران، 1382 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، مردم و شاهنامه، تهران، 1354 ش؛ همو، مردم و فردوسی، تهران، 1355 ش؛ اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، تهران، 1372 ش؛ بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمد‌تقی بهار و محمد ‌پروین گنابادی، تهران، 1341 ش؛ بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به کوشش ادوارد زاخاو، لایپزیگ، 1923 م؛ پورداود، ابراهیم، یادداشتهای گاثاها، به کوشش بهرام فره‌وشی، تهران، 1353 ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376 ش؛ ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به کوشش زُتنبرگ، پاریس، 1900 م؛ خالقی مطلق، جلال، «جای رستم، آرش، اسفندیار، گشتاسپ، جاماسپ و اسکندر در خدای‌نامه»، نامۀ ایران باستان، تهران، 1388 ش، س 9، شم‍ 1-2؛ خواندمیر، غیاث الدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیر‌سیاقی، تهران، 1353 ش؛ همو، مآثر الملوک، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1372 ش؛ داستان گرشاسب، تهمورس و جمشید، گلشاه و متنهای دیگر (بررسی دست‌نویس م. او 29)، ترجمۀ کتایون مزداپور، تهران، 1378 ش؛ دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، 1384 ش؛ دبا؛ روایات داراب هرمز‌دیار، به کوشش رستم اونوالا، بمبئی، 1922 م؛ طبری، تاریخ؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال‌ خالقی‌مطلق، تهران، 1386 ش؛ فرصت، محمد‌نصیر، آثار عجم، بمبئی، 1314 ق؛ فسایی، حسن، فارس‌نامۀ ناصری، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367 ش؛ قزوینی، زکریا، عجایب المخلوقات، به کوشش نصرالله سبوحی، تهران، 1361 ش؛ کارگر، داریوش، «باز سپید در آتشکدۀ گمشدۀ جاماسپ»، ایران‌شناسی، 1379 ش، س 12، شم‍ 3؛ کتاب پنجم دینکرد، آوانویسی، ترجمه، تعلیقات و واژه‌نامه از ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران، 1386 ش؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمد‌تقی بهار، تهران، 1318 ش؛ مصطفوی، محمد‌تقی، اقلیم پارس، تهران، 1343 ش؛ وزیدگیهای زادسپرم، ترجمۀ محمد‌تقی راشد‌‌محصل، تهران، 1385 ش؛ یادگار زریران، ترجمه و به‌کوشش یحیى ماهیار نوابی، تهران، 1374 ش؛ نیز:

Dhabhar, B. N., «Jamasp Bitaxsh or Jamasp Hakim», Professor Poure Davoud Memorial, Bombay, 1951, vol. II; Iranica.
فرزانه گشتاسب

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: