آقاخان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 3 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240311/آقاخان
سه شنبه 23 اردیبهشت 1404
چاپ شده
1
3. آقاخان سوم (1294-1374ق / 1877-1957م). سِرسلطان محمدشاه، آقاخان سوم، در 2 شوال 1294ق / 10 اکتبر 1877 در کراچی به دنیا آمد (آقاخان سوم، 8؛ بریتانیکا). او چند ماهی پس از مرگ پدر، در 1303ق / 1886م به امامت اسماعیلیان رسید (آقاخان سوم، 21). وی تحصیلات خود را در زمینۀ معارف اسلامی، علوم اجتماعی و تاریخ اروپا انجام داد. فارسی، عربی و علوم اسلامی را نزد معلمان مسلمان و ایرانی آموخت (همو، 15-16). از جمله معلمان ایرانی او شمسالعلمای گرکانی نویسندۀ ابدع البدایع بود (لغتنامۀ دهخدا، ذیل شمسالعلما). آقاخان سوم زبانهای اروپایی و تاریخ این کشورها را از مبلغان مسیحی فرا گرفت. آنان در شکلگیری اندیشههای او نقش مؤثر داشتند (آقاخان سوم، 30). نخستین تجارب سیاسی و اجتماعی آقاخان به عنوان پیشوای اسماعیلیان، با موفقیت همراه بود. در 1311ق / 1893م برخوردی میان مسلمانان پیرو او با هندیان بر سر کشتن گاوی رخ داد که به مرگ 20 تن انجامید. او با شکیبایی و دوراندیشی از گسترش و ادامۀ بحران جلوگیری کرد. در 1315ق / 1897م که گسترش وبا در هند بسیاری را از میان برد، آقاخان ضمن همکاری با پزشک فرستادۀ انگلستان، پیروانش را تشویق کرد که درمان و داروی پزشک انگلیسی را بهکار برند. خود او برای جلب اعتماد ایشان پیشقدم شد (همو، 37). در همین دوران سفرهای او به گوشه و کنار دنیا آغاز شد که تا 1318ق / 1900م به درازا کشید و طی آن وی از برمه، مصر، برلین و استانبول دیدن کرد (همو، 66-67).فعالیتهای وی در زمینۀ استقلال هند و نهضتهای اسلامی در شبهقاره، به اوایل سدۀ 14ق / اواخر سدۀ 19م باز میگردد. آقاخان در جمادیالاول 1314ق / اکتبر 1896م طی دیداری از دانشگاه علیگره، با سِرسیداحمدخان و نواب محسنالملک دیدار کرد و موفق شد به رهبری حرکتهای اسلامی آن روز هند نزدیک شود (رضوی، 92)، سپس در 1315ق / 1898م بهعنوان امام اسماعیلیان، نمایندۀ مسلمانان غرب هند و نمایندۀ نواحی بمبئی و پونا، برای تبریک شصتمین سالگرد تاجگذاری ویکتوریا در سیملا با لرد الجین دیدار کرد (آقاخان سوم، 39). در 1319ق / 1902م به دعوت لرد کرزن، فرمانروای هند، به عضویت مجلس قانونگذاری نایبالسلطنه درآمد که این امر نفوذ و اعتبار او را در میان مسلمانان هند، به رغم انتقاداتی که به انگلیسیمآبی او میشد (رضوی، 92)، افزایش داد. در این هنگام بر سر حقوق مسلمانان و سهم ایشان در حاکمیت سیاسی و فعالیتهای اجتماعی در هند، میان برخی از رهبران مسلمان و حزب کنگره شکاف افتاد. آقاخان با سِر فیروز شامهتا برای نزدیکسازی نظرات حزب کنگره با برخی از جناحهای اسلامی، تماس گرفت (آقاخان سوم، 75). اما این تماسها به توافق نینجامید و برخی از رهبران مسلمانان و ازجمله آقاخان سوم برای تحقق نظرات خود، به پیریزی سازمان مستقل مسلمانان یعنی مسلملیگ پرداختند. در 1323ق / 1906م، در دورۀ اصلاحات مینتو ـ مورلی، آقاخان در رأس هیأت نمایندگی مسلمانان موفق شد که پس از یک سلسله گفتوگوها، کرسی مستقلی برای ایالات مسلماننشین هند مانند پنجاب و بنگال شرقی کسب کند. موقعیت او در این سفر و جلب موافقت مقامات انگلیسی موجب شد که وی در گردهمایی مسلمانان در داکا، در ذیقعدۀ 1324ق / دسامبر 1906م، به عنوان رهبر مسلملیگ انتخاب شود. وی تا 1331ق / 1912م در این مقام باقی ماند (آقاخان سوم، 113-114). در این هنگام آقاخان به توصیۀ فرمانروای هند رهبری مسلملیگ را از علیگره به لکهنو منتقل کرد تا از اتحاد مسلمانان و هندوها در نبرد با انگلیس جلوگیری کند (رضوی، 92). او برای معطوف کردن توجه جامعۀ مسلمانان از مسائل سیاسی به پیشرفتهای فرهنگی، طرح گسترش کالج علیگره را در کنفرانس تعلیم و تربیت مسلمانان در ناگپور مورد توجه قرار داد (رضوی، 93). آقاخان سوم در نهضت خلافت هم از فعالان و سردمداران بود. او به عنوان نمایندۀ مسلمانان و همۀ مردم هند به ریاست هیأتی مرکب از چتانی، حسن امام و دکتر انصاری به لندن رفت تا در باب این موضوع با انگلیسیها گفتوگو کند. به هر حال این مأموریت همزمان با معاهدۀ سور و تجزیۀ امپراتوری عثمانی صورت گرفت و نتایج لازم را بهبار نیاورد (آقاخان سوم، 155). اوج فعالیتهای آقاخان در عرصۀ سیاسی هند، شرکت وی در کنفرانس میزگرد در لندن بود که پس از انتشار گزارش کمیسیون سیمون به ابتکار لرد ایروین برای مطرح کردن وضعیت دومینیون در هند، در پاییز 1348ق / 1930م تشکیل شد. آقاخان با محمدعلی جناح، بیگم شاهنوازخان، سِرمحمد شافعی، سِر ظفراللهخان که بعدها وزیر خارجۀ پاکستان شد و مولانا محمدعلی عضو هیأت نمایندگی مسلمانان همراه بود (آقاخان سوم، 213-215). با روی کار آمدن نسل تازۀ رهبران حزب کنگره که شاخصترین چهرههای آن گاندی و نهرو بودند، جدایی آقاخان از روند فعالیتهای استقلالخواهانۀ هند فزونی گرفت و انتخاب جناح به جای او به رهبری مسلملیگ در 1350ق / 1932م، موجب تشدید این جدایی گردید. به اعتراف خود وی، ارتباط و علاقۀ او به مسائل هند در این سالها رو به کاستی نهاد (آقاخان سوم، 235)، اما فعالیتهای او در پهنۀ سیاست جهانی، که از مدتها پیش آغاز شده بود، با شرکت وی در کارهای جامعۀ ملل به اوج خود رسید. آقاخان در دوران جنگ جهانی اول، به جانبداری مطلق از دولت انگلیس پرداخت و طی پیامی از پیروان خود در سراسر جهان خواست تا همۀ امکانات خود را در اختیار دولت انگلستان قرار دهند (آقاخان سوم، 131). در 1350ق / 1932م نمایندۀ هند در کنفرانس خلع سلاح، و از 1352 تا 1355ق / 1934 تا 1937م رئیس هیأت نمایندگی هند در جامعۀ ملل بود و در 1355ق / 1937م به ریاست جامعۀ ملل منصوب گردید (آقاخان سوم، 268، 261، 244، 238) همزمان با شروع جنگ جهانی دوم به ژنو رفت (آقاخان سوم، 271) و تا پایان عمر در آن شهر و سواحل جنوب فرانسه بهسر برد.آقاخان سوم به دلایل بسیار، ازجمله علایق خانوادگی و قومی، در روزگار قاجار و پهلوی با دربار ایران روابط نزدیک داشت، اما شگفت اینکه وی به رغم دوستی با دولت انگلستان، از مخالفان قرارداد 1337ق / 1919م ایران و انگلیس بود (رحیمزادۀ صفوی، 129). وی در طول جنگ دوم با رضاشاه مکاتبه داشت و در 1360ق / 1941م برای جلوگیری از سقوط او، کمی قبل از اشغال ایران توسط متفقین، طی تلگرامی از سویس وی را تشویق به مداخله در جنگ به سود متفقین کرد (آقاخان سوم، 275-279). در روزگار پادشاهی محمدرضا پهلوی، در 1368ق / 1949م، از دولت ایران درخواست تابعیت کرد. دربار ایران درخواست وی را پذیرفت و به وی لقب حضرت والا بخشید (بامداد، 2 / 291). آقاخان در نامۀ خود به استوکس، دربارۀ ملی شدن نفت و مناقشات ایران و انگلیس، به روش آشتیجویانۀ خود انگلستان را تشویق کرد که شرایط قرارداد خود را با ایران بهبود بخشد (عامری، 513-516).آقاخان سوم از ثروتی سرشار و شهرتی فراوان برخوردار بود. او صاحب کاخهای مجلل در پونا، بمبئی، ژنو، جنوب فرانسه و شرق آفریقا بود. علاوه بر پرورش اسب، که حرفۀ موروثی آقاخانهاست، به برخی رشتههای ورزشی علاقه داشت (آقاخان سوم، 31, 189, 192, 308, 309).مهمترین ویژگی شخصیت آقاخان سوم شناخت دقیق او از جهان معاصر بود. او بخش وسیعی از ثروت خود و زکات و نذورات پیروانش را در مؤسسات اقتصادی پرسود و تعاونیهای زراعی که متناسب با اقشار بازرگان و خردهمالک است، به کار انداخت (آقاخان سوم، 287, 288). همزمان با آن به یک رشته از فعالیتهای فرهنگی و تبلیغاتی از آن جمله تأسیس مدارس، دانشگاهها و باشگاههای ورزشی و مؤسسات تحقیقاتی دست زد (آقاخان سوم، 72, 79, 286, 288). یکی از مهمترین آنها، موسسۀ تحقیقاتی «انجمن اسماعیلیان» است که در 1365ق / 1946م بنیاد نهاده شده و تاکنون بسیاری از متون اسماعیلی را منتشر کرده است (برتلس، 14). آقاخان سوم همچنین به امر سازماندهی و استقرار نهادهای حقوقی و اداری خاص جماعتهای اسماعیلی در اکثر نقاط اسماعیلینشین جهان پرداخت (آقاخان سوم، 185, 186).از آقاخان سوم آثار مکتوبی به جای مانده است، از آن میان: 1. «هند در حال تحول»، که آن را در 1336ق / 1918م نوشته است. این کتاب بیانکنندۀ نظرات او دربارۀ آیندۀ هند و مسائل آسیای جنوب شرقی است (آقاخان سوم، 144)؛ 2. «خاطرات»، که آن را در 1373ق / 1954م نوشته است؛ 3. مقالاتی در روزنامۀ تایمز لندن که دربر گیرندۀ نظرات او در باب مسائل مختلف جهانی از آن جمله مشکلهندینژادان شرق افریقا در کنیا، اوگاندا و تانگانیکاست (آقاخان سوم، 153, 163). او صاحب القاب و عناوین بسیار از جانب شاهان و زمامداران بود که از آن جمله است: «ستارۀ درخشان زنگبار»، «شمس همایون» (از ایران) و ستارۀ ترکیه (بستانی). دربار انگلیستان در 1315ق / 1898م او را شوالیه (آمریکانا)، در 1329ق / 1911م فرمانده بزرگ و در 1334ق / 1916م شاهزادۀ... نامید (آقاخان سوم، 120؛ آمریکانا). امپراتور آلمان به او لقب فرمانده پروسی... داد.آقاخان 4 بار ازدواج کرد: نخستین بار در 1312ق / 1895م با شاهزاده بیگم دختر جنگیشاه، عمویش، که در 1324ق / 1907م به جدایی انجامید. بار دوم با ترزا مالیانو در 1325ق / 1908م در قاهره، که این زن مادر علیشاه نخستین فرزند آقاخان سوم بود. ترزا مالیانو در 1344ق / 1926م در 37 سالگی درگذشت. سومین ازدواج وی با آندره کارون، مادر صدرالدین، دومین فرزند وی بود که در 1362ق / 1943م به جدایی انجامید. وی در 1363ق / 1944م با ایوت لابروس ازدواج کرد که با نام بیگم ام حبیبه تا پایان عمر همسر وی بود.آقاخان در 13 ذیحجۀ 1376ق / 11 ژوئیه 1957م در 80 سالگی در ورسوا درگذشت (بامداد، 2 / 290؛ فرشاور، 206). طبق وصیتنامۀ وی، پس از او نوهاش، کریم آقاخان، فرزند علی پسر ارشدش (1354ق / 1936م) به عنوان آقاخان چهارم به امامت اسماعیلیان رسید (فریشاور، 207).
آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، تهران، خوارزمی، 1361ش؛ آریانا، آقابزرگ، الذریعة، 2/212؛ آقاخان اول (محمدحسن حسینی)، عبرت افزا، بمبئی، 1278ق، جمـ ؛ آمریکانا؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان، مرآتالبلدان، به کوشش پرتونوری علا و محمدعلی سپانلو، تهران، اسفار، 1364ش، صص 653-655، 661-663، 673؛ بامداد، مهدی، تاریخ رجال ایران، تهران، زوار، 1347-1353ش؛ برتلس، ادوارد یوگنیویچ، ناصرخسرو و اسماعیلیان، ترجمۀ یحییٰ آرینپور، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1346ش؛ بریتانیکا؛ بستانی، (فؤاد افرام)؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نایین، تهران، 1369ق؛ پیرزاده، محمدعلی، سفرنامه، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، تهران، بابک، 1360ش، 1/131-136؛ پیرنیا، مشیرالدوله حسن و عباس اقبال، تاریخ ایران، تهران، خیام، 1362ش، صص 389، 813-814؛ خانملک ساسانی، احمد، سیاستگران دورۀ قاجار، تهران، بابک، 1338ش؛ خورموجی، محمدجعفر، حقایقالاخبار ناصری، به کوشش حسین خدیوجم، تهران، نشر نی، 1363ش، صص 25، 76، 77؛ رازی، عبدالله، تاریخ کامل ایران، تهران، اقبال، 1341ش، 2/501-502؛ دایرةالمعارف اسلام؛ رحیمزاده صفوی، اسرار سقوط احمدشاه، به کوشش بهمن دهقان، صص 129-131؛ ساعی، محسن، آقاخان محلاتی و فرقۀ اسماعیلیه، تهران، 1329ش، جمـ ؛ سایکس، سرپرسی، تاریخ ایران، ترجمۀ محمدتقی فخرداعی گیلانی، تهران، دنیای کتاب، 1363ش، 2/486؛ سپهر، محمدتقی، ناسخالتواریخ، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، اسلامیه،1344ش، 2/334-335، 361؛ سعادت نوری، حسین، زندگی حاجی میرزا آقاسی، تهران، وحید، صص 51-54؛ سیاح، حمید و حمید گلکار، خاطرات حاج سیاح، تهران، امیرکبیر، 1356ش، ص 551؛ سیف آزاد، عبدالرحمان، تاریخچۀ فرقۀ اسماعیلیه، جمـ ؛ شروانی، حاج زینالعابدین، حدائقالسیاحة، دانشگاه تهران، 1969م؛ شمیم، علیاصغر، ایران در دورۀ سلطنت قاجار، تهران، ابنسینا، 1342ش، صص 107-109؛ عامری، ع م، «دو نامۀ تاریخی»، راهنمای کتاب، س 4، شمـ 5، 6، (مرداد، شهریور، 1340ش)، صص 511-516؛ عضدالدوله، سلطان احمدمیرزا، تاریخ عضدی، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، بابک، 1355ش، صص 21، 22، ، 127؛195-197 فرصت شیرازی، محمدنصیر، آثار عجم، بمبئی، 1354ق، صص 450-451؛ فریدالملک، محمدعلیخان، خاطرات، به کوشش مسعود فرید (قراگوزلو)، تهران، زوار، 1356ش، ص 186؛ قاآنی، حبیبالله، کلیات دیوان، تهران، علمی؛ لغتنامۀ دهخدا؛ لویس، برنارد، فداییان اسماعیلی، ترجمۀ فریدون بدرهای، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1348ش، صص 23-28؛ محمود، محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، تهران، اقبال، 1362ش، 2/515-517؛ معصوم علیشاه، محمد، سفرنامۀ نایب الصدر شیرازی، تهران، بابک، 1362ش، صص 292-300؛ همو، طرایقالحقایق، به کوشش محمدجعفر محجوب. تهران، سنایی، 1339ش، 3/393، 434؛ معلم حبیبآبادی، مکارمالآثار، اصفهان، 1351ش، 3/662-670؛ وزیری کرمانی، احمدعلیخان، تاریخ کرمان، به کوشش محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، جیبی، 1340ش، صص 384-396؛ هدایت، رضاقلیخان، روضةالصفای ناصری، قم، مرکزی ـ پیروز ـ خیام، 1339؛ نیز:
Āgā Khān, The Memoires, London, Cassel, 1954, Passim; Algar, Hamid, «The Revolt of Āghā Khān Mahallati and the Transference of the Īsma’ īlī Imamate to India», Studia Islamica, California, 1969, 29, PP. 55-81; Frischaur, Willi, The Āgā Khāns, London, Bodly Head, 1970, PP. 50-56, 426; Rizvi, S.A.A., «The breakdown of Traditional Society», The Cambridge History of Islam, Vol. 2A, PP., 90-94.
بخش تاریخ
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید