افلاکی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 25 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240258/افلاکی
پنج شنبه 25 اردیبهشت 1404
چاپ شده
9
اَفْلاكی، شمسالدین احمد عارفی (د 761 ق / 1360 م)، از شاگردان و مریدان شیخ جلالالدین عارف نوادۀ جلالالدین محمد مولوی و مؤلف كتاب مناقب العارفین. این كتاب با اینكه از جهت اشتمال بر احوال مشایخ سلسلۀ مولویه و خاندان جلالالدین مولوی دارای اهمیت و فواید بسیار است، اما از زندگانی مؤلف اطلاعات چندانی به دست نمیدهد. اینكه ثاقب دده (3 / 5) نام پدر او را اخی ناطور نوشته است، درست نمینماید، زیرا اخی ناطوری كه افلاكی در مناقب العارفین (1 / 35) ازاو یاد كرده، و ظاهراً مستند ثاقب دده بوده، نمیتواند پدر او باشد، زیرا كه وی در زمان حیات جلالالدین مولوی بیش از 100 سال داشته است (نك : افلاكی، همانجا؛ نیز گولپینارلی، 171؛ یازیجی، مقدمه، 9-10).افلاكی به سبب دلبستگی بسیار به شیخ خود، عارف چلبی، به عارفی معروف شد (افلاكی، 1 / 4، 388؛ ثاقب دده، 3 / 6، 7). پدر او به دربار ازبك خان فرمانروای آلتین اردو (712-741 ق / 1312-1340م) وابسته بود و در شهر «سرای» درگذشت (افلاكی، 2 / 931-932؛ یازیجی، همانجا). به گفتۀ ثاقب دده (3 / 5) افلاكی در قونیه به دنیا آمده، و چون وفات او در 761 ق بوده است، و استادان و پیرانش به اوایل سدۀ 8 ق تعلق داشتهاند، میتوان گفت كه ولادت او در اواخر سدۀ 7 و در حدود 690 ق روی داده است (نك : یازیجی، همان، 9). وی از بدرالدین تبریزی، معمار آرامگاه مولانا كه در نجوم، رقوم، هندسه، كیمیا و نیز سحر دست داشت، كسب دانش كرد و به مجالس سلطان ولد، فرزند مولانا، نیز راه یافت (افلاكی، 1 / 14؛ ثاقب دده، همانجا؛ سپهسالار، 39) و در صرف و نحو و عرفان و حكمت به مقام استادی رسید. او خود میگوید كه نزد سراجالدین مثنوی خوان، عبدالمؤمن توقاتی و نظامالدین ارزنجانی نیز به فراگیری علوم پرداخته است (1 / 272، 559، 2 / 898). ظاهراً چون وی در جزئیات علم هیأت و فلكیات تبحر یافته بود، به «افلاكی» معروف شد (ثاقب دده، همانجا). گفتهاند كه در تپۀ علاءالدین در قونیه رصدخانهای بوده كه وی ریاست آن را بر عهده داشته است (گولپینارلی، همانجا). ثاقب دده (3 / 5-6) نقل كرده است كه او و استادانش، همچون بدرالدین تبریزی و حمدالدین جندی، استیلای كیغاتوخان نوۀ چنگیز خان برقونیه و قتل عام مردم را از طریق علم نجوم پیشبینی كرده بودند كه البته چنین نشد و به گفتۀ همو این بلا به دعای بهاءالدین ولد برطرف گردید. گرچه این روایت از لحاظ زمانی و تاریخی درست نمینماید (نك : یازیجی، همان، 10؛ قس: افلاكی، 2 / 611-613)، لیكن اشتغال افلاكی را به نجوم و علت اشتهار او را به افلاكی تأیید میكند.افلاكی مورد توجه خاص عارف چلبی بود، چندانكه به گفتۀ خود در سفرهای وی به شهرهای آناتولی، سلطانیه و تبریز (716ق) او را همراهی میكرد (2 / 858، 931-932؛ یازیجی، همان، 11)، اما چون عارف چلبی به سببی از او رنجید، وی دچار بیماری سختی شد، تا اینكه سرانجام چلبی در شهر كوتاهیه از او دلجویی كرد و وی سلامت خود را باز یافت (افلاكی، 2 / 953-954؛ ثاقب دده، 3 / 6).وی در خدمت عارف چلبی به درجات عالی نائل شد و اهل طریقت او را سزاوار مقام مرشدی دانستند، ولی وی با عذرخواهی از پذیرفتن این مقام گوشهنشینی اختیار كرد و چندی بعد به سبب اصرار و ازدحام دوستاران و بالا گرفتن شهرتش ناچار به جانب «حرمین محترمین» رهسپار شد و مدت درازی در جوار مرقد مطهر پیامبر اكرم (ص) عزلت گزید (همو، 3 / 8).افلاكی بعد از مرگ عارف چلبی (719 ق / 1319 م) بر طبق وصیت او به نگهبانی تربت مولانا پرداخت و یكی از «مثنوی خوانان» آنجا شد (افلاكی، 2 / 954، 970؛ گولپینارلی، 173). پس از مرگ عارف چلبی وی در زمرۀ مریدان فرزندش عابد چلبی درآمد (یازیجی، همانجا) و هنگامی كه عابد از جانب تمورتاش به ولایت اوج فرستاده شد تا امرای آن ناحیه را به اطاعت و انقیاد ترغیب كند، افلاكی نیز با او همراه بود (افلاكی، 2 / 978- 979). پس از آن ظاهراً تا آخر عمر، دیگر قونیه را ترك نكرد و در همانجا وفات یافت و نزدیك تربت مولانا به خاك سپرده شد. محل دفن او امروزه به درستی معلوم نیست، ولی در 1929 م سنگ مزارش در نزدیكی آرامگاه مولانا پیدا شد و اكنون در موزۀ مولانا نگهداری میشود (گولپینارلی، همانجا).افلاكی شهرت خود را مدیون تألیف بسیار مهم خود مناقب العارفین است. وی خود دربارۀ سبب تألیف این كتاب میگوید: روزی در حضور عارف چلبی و گروهی از بزرگان دربارۀ تذكرة الاولیاء عطار سخن به میان آمد و حاضران تألیف چنان كتابی را در شرح احوال حضرت مولانا و خاندان و اصحاب او بسیار مناسب دانستند. از این رو عارف چلبی، مرا به تألیف چنین كتابی مأمور كرد (1 / 4؛ یازیجی، مقدمه، 17- 18). افلاكی اثر خود را در 718 ق / 1318م شروع كرد و در 754ق / 1353م به پایان رساند (نك : 1 / 4، 2 / 970؛ یازیجی، همان، 11-12، نیز «زندگانی ... »، 20).یكی از مآخذ عمدۀ مناقب العارفین، رسالۀ فریدون بن احمد سپهسالار بوده، و افلاكی نزدیك به سه چهارم مطالب آن را با تغییری مختصر در عبارات و بدون ذكر مآخذ نقل كرده است (نك : یازیجی، مقدمه، 24، «زندگانی»، 20-27)، ولی چون نمونهای كه در این كار در نظر داشته، تذكرة الاولیاء عطار بوده است، روایات گردآوری شده را به ترتیب تاریخی تنظیم كرده است. وی در مطالب مربوط به دوران حیات خود غالباً به مشاهدات خود و یا به نقل و روایت سخنان اشخاص مختلفی كه مورد اعتماد او بودهاند، استناد جسته است. او خود در آغاز كتاب (1 / 4) دربارۀ طرح كلی و دامنۀ موضوعات مندرج در آن میگوید كه «قواعد اصول آن مجموع را در ده فصول منحصر» گردانیده است. آنگاه فصول دهگانه را كه شرح احوال، كرامات و مناقب جلالالدین محمد مولوی و خاندان و فرزندان و یاران اوست، بدینسان بر میشمارد: 1. بهاءالدین ولد، 2. سید برهانالدین محقق ترمذی، 3. مولانا جلالالدین محمد مولوی، 4. شمسالدین تبریزی، 5. صلاحالدین زركوب، 6. حسامالدین چلبی، 7. سلطان ولد، 8. جلالالدین چلبی امیر عارف، 9. شمسالدین چلبی امیر عابد، 10. اولاد و اخلاف این خاندان (1 / 5-6).از آنجا كه منابع تاریخی چندانی دربارۀ آناتولی سدههای 7 و 8 ق در دست نیست، كتاب افلاكی از این لحاظ دارای ارزش و اهمیت خاص است و بسیاری از وقایع مهم آسیای صغیر آن زمان در این كتاب نقل شده است. علاوه بر این از لحاظ شرح احوال دانشمندان و عارفان، خصوصاً ذكر جزئیات روایتهای مربوط به مولانا جلالالدین بلخی و پدر و مربیان و فرزندان و جانشینان او و شرح و تفصیل اخبار و وقایع مربوط به این سلسله از منابع بسیار معتبر به شمار میرود و همواره مورد استفادۀ محققان و مولویشناسان قدیم و جدید بوده است. افلاكی به دو تن از شاگردان و شارحان عقاید ابن عربی یعنی صدرالدین قونوی و فخرالدین عراقی نیز اشاراتی دارد و از صحبت آنان با مولانا سخن میگوید (1 / 96، 120، 399، 400، 601، 609، 610، جم ). همچنین در سراسر كتاب او، به نام معینالدین پروانه (د 675 ق / 1276 م) وزیر با نفوذ سلجوقیان برمیخوریم كه مساعدتهای فراوان و ارادت خاص وی به مولانا در طول عمر او و بعد از مرگش به یاران او، مكرر شرح داده شده است.
روایتهای افلاكی بعضی دارای مرجع كتبی است و برخی بدون سند و بر اقوال اشخاص مختلف و یا بر مشاهدات خود او مبتنی است. روایتهای مبتنی بر كرامات اغراقآمیز نیز در این میان فراوان است. اساس این تألیف، چنانكه اشاره شد، رسالۀ فریدون سپهسالار بوده است. جز این كتاب اهم مآخذ كتبی افلاكی عبارتند از، ولدنامه (ابتدانامه)، رباب نامه، انتها نامه و معارف سلطان ولد فرزند مولانا، معارف سلطانالعلماء بهاءالدین ولد، مقالات شمسالدین تبریزی، فیه مافیه و مكتوبات مولانا جلالالدین و نیز مثنوی و دیوان اشعار او (نك : یازیجی، «زندگانی»، 20-35). بیشتر اشعاری كه در مناقب العارفین نقل شده، از دیوان كبیر و مثنوی مولاناست، ولی در سراسر كتاب اشعار دیگری نیز دیده میشود كه سرایندۀ آنها معلوم نیست. افلاكی به زبان عربی و ادب فارسی به خوبی آشنا بوده، و انشائی شیوا و روان داشته است (نفیسی، 143؛ صفا، 4 / 281).
این كتاب از لحاظ اشتمال بر شرح آداب و مراسم صوفیانۀ آن روزگار، دارای اهمیت خاصی است و در سراسر آن اصطلاحات عرفانی و خانقاهی همه جا به چشم میخورد. مناقب العارفین یك بار به دست احمد بن محمد كه ظاهراً از شاگردان و مریدان جلالالدین بخاری (د 785ق) بوده، به نام خلاصة المناقب تلخیص شده، و مطالبی كه در آن برخلاف آراء علمای ظاهر دیده میشده، حذف گردیده است. بار دیگر عبدالوهاب بن جلالالدین محمد همدانی آن را در 947ق با عنوان ثواقب المناقب اولیاء الله تلخیص كرد و بسیاری از روایات و حكایات آن را كه خود غیر مفید تشخیص میداد، از آن حذف كرد و توضیحات و مطالب دیگری بر آن افزود. این تلخیص و تهذیب را درویش محمود مولوی در 998 ق به نام ترجمۀ مناقب ثواقب، به تركی ترجمه و به سلطان مراد سوم تقدیم كرد. چند ترجمۀ تركی از اصل این كتاب نیز در دست است: یكی ترجمۀ زاهد بن عارف به نام مخزن الاسرار، در 803 ق كه مترجم برخی از بخشهای مربوط به احوال شمس تبریزی را از آن حذف كرده است؛ دیگری ترجمۀ گورك زاده حسن، در 1210 ق، و نیز ترجمۀ عبدالباقی بن شیخ سید ابوبكر دده افندی، در 1212 ق. اخیراً تحسین یازیجی این كتاب را به صورت كامل و براساس نسخۀ مصحّح خود به تركی ترجمه، و در 1954م در آنكارا طبع و نشر كرده است. ردهاوس خلاصهای از كتاب را به انگلیسی ترجمه، و ضمن مقدمۀ جلد اول ترجمۀ خود از مثنوی، در سلسلۀ كتابهای شرقی تروبنر در لندن (1881 م) منتشر ساخت. ترجمۀ فرانسوی مناقب العارفین توسط كلمان هوار در پاریس (1918-1922 م) به چاپ رسید. ترجمۀ اردوی آن نیز از سوی حافظ احمد علیخان رامپوری در رامپور (1319ق) به نام مقامات مولانا روم طبع شد (برای تلخیصات و ترجمههای مناقب العارفین، نك : استوری، I(2) / 938-939؛ یازیجی، مقدمه، 31-35).طبع اول مناقب العارفین بهعنوان سوانح عمری حضرت مولانا رومی مسمى به مناقب العارفین در 1897م در آگره انتشار یافت، بار دوم تحسین یازیجی آن را در دو جلد براساس نسخههای معتبر با نقد و حواشی و تعلیقات سودمند در 1959 و 1961 م و بار دیگر در 1976 و 1980 م در آنكارا به طبع رساند.از افلاكی 4 غزل به تركی و 2 رباعی به فارسی موجود است كه به مناسبت درگذشت عارف چلبی سروده شده است. 3 غزل از این 4 غزل در پایان دیوان تركی سلطان ولد (استانبول، 1341ق) با عنوان «علاوۀ اول» چاپ شده است (افلاكی، 2 / 973؛ یازیجی، «زندگانی»، 21؛ نیز نك : گولپینارلی، 563-567).
افلاكی، احمد، مناقب العارفین، به كوشش تحسین یازیجی، آنكارا، 1967م؛ ثاقب دده، سفینۀ نفیسۀ مولویان، مصر، 1283 ق؛ سپهسالار، فریدون، رساله دراحوال مولانا جلالالدین مولوی، به كوشش سعید نفیسی، تهران، 1325 ش؛ صفا، ذبیحالله، گنجینۀ سخن، تهران، 1350 ش؛ گولپینارلی، عبدالباقی، مولویه بعد از مولانا، ترجمۀ توفیق ه . سبحانی، تهران، 1366ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران، تهران، 1344ش؛ یازیجی، تحسین، «زندگانی شمسالدین احمد افلاكی»، معارف اسلامی، تهران، 1350ش، شم 12؛ همو، مقدمه بر مناقب العارفین (نك : هم ، افلاكی)؛ نیز:
Storey, C. A., Persian Literature, London, 1972.پروانه محمدی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید