آشوراده
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 28 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/239953/آشوراده
دوشنبه 23 تیر 1404
چاپ شده
1
آشوراده، یا عاشوراده، آبادیی در منتهىالیه شبهجزیرۀ میانکاله، در جنوبشرقی دریای مازندران با 1260 نفر جمعیت (مرکز آمار ایران، 15 / 47) و°54 و´1 طول شرقی و°36 و´55 عرض شمالی. آشوراده از دو جزءِ «آشور» (عاشور) که ظاهراً نام شخص، از نامهای رایج میان ترکمانان است و «آده» ترکی به معنی جزیره (جزیرۀ آشور) فراهم آمده است.
شبهجزیرۀ میانکاله که آشوراده در انتهای آن جای دارد، احتمالاً بر روی آبرفتهای دلتایی رودخانۀ گوهرباران نکا پدید آمده است. جنس رسوبهای این شبهجزیره بیشتر آهکی و ماسههای ریزدانه و بدون خاکهای رسی است و هرچه زمین به سوی انتهای شبهجزیره یعنی به آشوراده پیش میرود، ماسهها کوچکتر میشود. چنین مینماید که وزش بادها، ذرّات ماسهای ریز و آهکی را به سوی آشوراده رانده و دانههای درشت و کانیهای سنگین را در غرب میانکاله به جای گذاشته است. در نوشتهها و نقشههای جغرافیایی قدیم از چند جزیره در منتهىالیه شبهجزیرۀ میانکاله سخن رفته که از نظر زمینشناسی ساختمانی همانند داشته است و با پایین رفتن تدریجی سطح آب دریای خزر، آن جزایر که آشوراده یکی از آنها بوده، به شبهجزیرۀ میانکاله پیوسته است. آب و هوای آشوراده گرم و شرجی است و اگر بادی در آنجا نوزد، تنفس دشوار میگردد. میزان باران سالانۀ آشوراده نسبت به سایر نقاط ساحلی دریای خزر اندک و حدود 500 میلیمتر است. شرایط دشوار آب و هوایی و فقدان آب شیرین کافی و فقر منابع معدنی، زندگی را در آن مشکل کرده است. اخیراً آب ساکنان آن از بندر ترکمن تأمین میگردد.در آشوراده فعالیتهای کماهمیتی در زمینۀ دامداری انجام میگیرد که به سبب کاهش پوشش گیاهی، از نظر تنوع و کمیت رو به کاستی است. مهمترین تأسیسات و محور فعالیتهای اقتصادی و عامل اسکان جمعیت در این آبادی بد آب و هوا، ایستگاه شیلات شرق دریای خزر است.
نام آشوراده به شکلی که اکنون در کتب تاریخی و جغرافیایی ضبط است، در متون تاریخی و جغرافیایی پیش از مغول نیامده، اما در جریان رویدادهای سدههای نخستین اسلامی، طی حملاتی که روسها به کرانههای دریای مازندران و جزایر آن کردهاند، آشوراده نیز که در آن زمان نام مشخصی نداشته (و ظاهراً جزئی از جزایر انجیله بوده که بعدها نام میانکاله گرفته)، آماج تاختوتاز آنان گشته است. ظهیرالدین مرعشی، نخستین حملۀ روسها را در 287ق / 900م مقارن آخرین سال حکومت محمد بن زید علوی میداند و مینویسد: «در آن (زمان) جماعتی روسیان به کشتی نشسته بودند. از دریا بیرون آمدند و در طبرستان خرابی کردند. آل سامان به استیصال آنها سعی نمودند و به کلی آن قوم را برانداختند» (ص 145). حملۀ دیگر آنان در 297ق / 910م روی داد که روسها با 16 کشتی جزایر آبسکون، کاله، آشوراده و سواحل دریا را تاراج کردند و مسلمانان را کشتند و اموال آنان را به یغما بردند. در همین زمان ابوالضرغام احمد بن القسم، والی ساری این واقعه را برای ابوالعباس (حاکم طبرستان) نوشت و او سپاهی به کمکش فرستاد. روسها در این وقت در انجیله (که ابن اسفندیار آن را کاله نامیده است) فرو آمده بودند (ابن اسفندیار، 266). همین مؤلف از حملات بعدی روسها (در سالهای بعد) به نواحی طبرستان، و حتى به شهر ساری سخن گفته است (همانجا). حملۀ دیگری که احتمالاً میتواند با جزایر جنوب شرقی دریای مازندران و سواحل آن ارتباط داشته باشد، هجوم روسها به اران و گیلان است که ابوعلی مسکویه در ذیل رویدادهای 332ق / 944م بدان اشاره کرده است (تجاربالامم، 2 / 62، 63). اما وی صریحاً آمدن روسها به سواحل جنوبی دریای مازندران و جزایر آن را یاد نکرده است. یکی دیگر از مورخان ایرانی این حمله را بر سواحل جنوبی این دریا و جزایر آن (آبسکون و کاله و آشوراده) عمومیت داده است (کسروی، 78). از جزایر آشوراده در کتابهای جغرافیایی بعد از مغول نیز نامی نیست. به احتمال بسیار، این نام در دورۀ قاجار با تسلط قبایل ترکمن بر این جزایر پیدا شده است. مستوفی در سدۀ 8 ق / 14م انجیله را جزیره یا شبهجزیرۀ نیممردان یاد کرده و میگوید: فاصلۀ آن تا استراباد 3 فرسنگ است و کشتیهای روس بدانجا رفتوآمد دارند (ص 160). چون جزایری که بعدها به آشوراده معروف شد در منتهىالیه جزیره یا شبهجزیره جای داشت و به سبب موقعیت سوقالجیشی و نزدیکی به دهانۀ خلیج و عمق کافی برای لنگراندازی کشتیها مناسبتر بود، روسها را که به ایجاد خط کشتیرانی در دریای مازندران اقدام کرده بودند، برآن داشت که این جزایر برای ایجاد یک ایستگاه دریایی بازرگانی (در سواحل ایران)، دستاندازی کنند. بهترین بهانه برای اقدام به این کار، پاسخ منفی شاهعباس دوم به بازرگانان روسی بود که از پرداختن مالیات گمرکی امتناع کرده بودند. بنابراین، قزاقهای جنوب روسیه در 1076ق / 1665م به مازندران حمله کردند و فرحآباد مرکز آن ایالت را آتش زدند و پس از آن در شبهجزیرۀ میانکاله و جزایر نزدیک به آن مستقر شدند، ولی ایرانیان آنان را از این نقطه بیرون راندند (سایکس، 2 / 306). روسها بار دیگر در زمان آقامحمدخان کوشیدند تا راهی به سواحل جنوبی دریای مازندران پیدا کنند. در 1197ق / 1783م ویونوویچ سردار روسی با چند کشتی به سواحل گرگان (میانکاله و آشوراده) آمده و از آقامحمدخان اجازه خواست تا تجارتخانهای در آنجا دایر کند، اما به جای تجارتخانه، دژی نظامی با 18 عراده توپ بنا کرد، ولی آقامحمدخان با تدابیری خاص آنها را وادار به ترک آنجا و خراب کردن قلعه ساخت (اعتمادالسلطنه، 3 / 38، 39). اختلاف با روسها بر سر آشوراده و جزایر و سواحل جنوبی دریای مازندران، همچنان باقی ماند، تا با انعقاد دو پیمانِ گلستان و ترکمنچای در 1228ق / 1813م و 1243ق / 1828م، طی مادهای در هر دو پیمان، داشتن ناو جنگی در دریای خزر فقط به دولت روس اختصاص یافت (کرزن، 2 / 437، 474). دولت ایران که از داشتن کشتیهای مجهز جنگی در دریای خزر ممنوع شده بود، در 1252ق / 1836م برای سرکوبی دزدان دریایی ترکمن که به سواحل مازندران حمله میکردند، از دولت روسیه درخواست کمک دریایی کرد (سایکس، 2 / 497). دولت روس و شخص تزار پاسخ دادند که خود انجام آن کار را به عهده خواهند گرفت. اما روسها از این درخواست سود جستند و جزایر آشوراده را اشغال کردند و سپس به خلیج حسینقلی و چکشلر و چلیکن و خلیج بَلْکان که همه اسماً یا در واقع جزو قلمرو ایران بود نیز دست یافتند (کرزن، 2 / 474). روسها با اشغال آشوراده بهرغم اعتراضات شدید ایران و انگلستان در آنجا پایگاهی ایجاد کردند (ترنزیو، 60، 61). در 1253ق / 1837م، قیات نامی که رئیس جماعت ترکمن کرانۀ استرآباد بود، به جزیرۀ چرکن (چلیکن) دستبرد زد و گروهی را اسیر کرد. دولت ایران با اینکه از شیوۀ روسها اطلاع داشت، از آن دولت درخواست 2 کشتی جنگی کرد، ولی پیش از رسیدن کشتیهای روسی، حاکم مازندران، قیات و یاران او را سرکوب کرد. پس ایران به دولت روسیه اعلام کرد که به کشتیهای آنان نیازی ندارد و باید کرانۀ استرآباد را ترک کنند (آدمیت، 483). در 1257ق / 1841م کنتمِد وزیرمختار روس رسماً از شاه ایران اجازه خواست که روسها جزایر آشوراده را اشغال کنند و پایگاه دریایی بسازند و از آنجا برای دفع تجاوزهای ترکمانان بهره برگیرند (رابینو، 98). ظاهراً دولت ایران به این درخواست پاسخ مساعد نداد؛ با اینهمه در 1258ق / 1842م روسها سراسر جزایر آشوراده را اشغال کردند (آدمیت، 483) و چند عمارت، بیمارستان و 4 سربازخانه با 400 سرباز در آنجا ساختند. این سربازان همگی از آهنگری و درودگری و نانوایی و کشتیسازی و خانهسازی و توپچیگری اطلاع کامل داشتند و لنگرگاهی برای ورود کشتیهایشان بنا کردند و 5 کشتی جنگی در آن جای دادند. نیز 4 عراده توپ و 6 باب انبار و قورخانه و جز آن ساختند و شبها در اطراف آشوراده به نگهبانی پرداختند (سفرنامۀ استراباد و مازندران، 37، 38). دولت ایران پیدرپی به رفتار روسها اعتراض میکرد، اما روسها در مقابل این اعتراضات چنین پاسخ میدادند که ما بر حسب دعوت شاه آمدهایم و حضور کشتیها در آشوراده برای دفع شر ترکمنان و حفظ امنیت منطقه ضرورت دارد (آدمیت، 483). بنابراین، با اشغال آشوراده توسط روسها، تسلط مستقیم آنان بر خلیج گرگان و کرانۀ جنوب شرقی دریای خزر قطعی گردید. روسها در 1262ق / 1846م از محمدشاه اجازه خواستند تا کشتیهای جنگی خود را به کرانۀ جنوب شرقی دریای مازندران و جزایر آشوراده وارد کنند. این درخواست با اعتراض شاه و صدراعظم وقت حاج میرزاآغاسی روبهرو گشت. اما سرانجام به محمدامین بیگلربیگی گیلان دستور داده شد که از ورود کشتیهای جنگی روس به سواحل ایران جلوگیری نشود (همو، 483، 493). در 1267-1268ق / 1850-1851م هنگام سلطنت ناصرالدینشاه و صدارت میرزاتقیخان امیرکبیر، جمعی از ترکمانان غفلتاً به جزیرۀ آشوراده یورش آوردند و چندتن از اتباع دولت روس را که در آنجا سکونت داشتند، کشتند. کنسول روسیه مقیم مازندران این واقعه را به تحریک شاهزاده مهدی قلیمیرزا حاکم مازندران دانست و به دالگوروکی وزیر مختار دولت روسیه، مقیم تهران گزارش داد. وزیر مختار از میرزاتقیخان امیرکبیر عزل شاهزاده را از حکومت مازندران خواستار شد، اما درخواست وی از سوی صدراعظم ایران پذیرفته نگشت. تزار عزل فرمانروای مازندران را از ناصرالدینشاه خواستار شد. شاه به خواهش تزار به عزل مهدیقلی میرزا فرمان داد. امیرکبیر متقاعد نشد و برای رفع سوءتفاهم، میرزاعباس منشی را به عنوان سفیر فوقالعاده روانۀ پترزبورگ کرد (مکی، 346، 347). سفیر نامههای شاه و امیر را به نیکولا تزار روس و نسلرود صدراعظم آن تقدیم داشت. اندکی نگذشت که امیر از صدارت معزول شد و مذاکرات دربارۀ سواحل دریای خزر و آشوراده به فراموشی سپرده شد و سفیر در 12 ربیعالاول 1268ق / 5 ژانویۀ 1852م بدون اخذ نتیجه به تهران باز آمد (آدمیت، 509).از جهانگردانی که در دورۀ ناصری آشوراده را از دیدگاههای گوناگون دیده و به حضور دولت روس در آنجا اشاره کردهاند، یکی آرمینیوس وامبری است. او مینویسد: نام آشوراده مشتق از لهجۀ ترکمنی است. خانههای آن واقع در انتهای زبانۀ باریک خاکی (شنی) جای دارد که به سبک معماری اروپایی بنا شده است. بهویژه کلیسای آن با برج ساعتش جلب نظر میکند و هماکنون که من از آشوراده دیدن میکنم خِدِرخان دریابیگی روسها در آنجا سکونت دارد (وامبری، 62-64). بُهلر، جهانگرد دیگری که او نیز در دورۀ ناصری به عنوان معلم دارالفنون، به ایران آمده است، مینویسد: این جزیره در فرسنگی شمال بندر گز واقع است و به اندازۀ نیمفرسنگ با میانکاله فاصله دارد. درازای آن 600‘1 ذرع و پهنای آن 100‘1 ذرع است. آب آن شور است و به جز نی چیز دیگری در آنجا نمیروید. صاحبمنصبان روسی چند درخت توت در آنجا کاشتهاند (ص 70). پس از جنگ ایران و انگلیس (بر سر مسألۀ هرات در 1273ق / 1856م)، که به شکست ایران و عقد پیمان پاریس در 1274ق / 1857م انجامید، انگلیسیها بر پایۀ آن پیمان، نخستین کنسول خود چارلز مکنزی را به ایران فرستادند. او در ربیعالاول 1275ق / اکتبر 1858م، کنسول رشت شد و در طی دوران مأموریتش همۀ سواحل دریای مازندران را گردش کرد. مکنزی دربارۀ آشوراده مینویسد: روسها در آشوراده پایگاهی دارند و شرکت جدیدشان نیز در آشوراده نمایندهای دارد. کلیسای آنان ساختمان چوبی زیبایی دارد که روی آن صلیبی نهادهاند. اکثر خانههای آشوراده از نی و کاه و تختههای چوب ساخته شده است و در مغازههای آن کالاهای پست و بیارزشی عرضه میشود. تعدادی مغازه متعلق به مسلمانان اهل گز و قره تپه است که انواع خوراکیهای تازه را از ساحل مازندران به آنجا میآورند و میفروشند. بیمارستان آنجا 14 تا 15 تخت با 2 پزشک جراح دارد که مسئول پذیرایی از بیمارانند. همچنین حدود 45 ساختمان مسکونی کلبه مانند در آنجا دیده میشود (صص 157-159). آشوراده از 1268ق / 1851م که مذاکرات ایران با دولت روس برای استرداد آن، با عزل امیرکبیر در بوتۀ فراموشی افتاد، تا 1299ق / 1921م به مدت 30 سال تمام در اختیار دولت روس بود. سرانجام پس از سقوط تزاریسم، نخست طبق یادداشتهای مورخ 14 ژوئیۀ 1918م / 6 بهمن 1296ش و 26 ژوئن 1919م / 17 تیر 1298ش، شورویها از حاکمیت بر آشوراده چشم پوشیدند. اندکی بعد بر پایۀ پیمان دوستی میان دو دولت ایران و شوروی که در 8 حوت 1299ش / 26 فوریۀ 1921م در مسکو انعقاد یافت شوروی جزایر آشوراده و جزایر دیگری را که در سواحل ولایت استراباد (بر پایۀ پیمان 12 ذیقعدۀ 1310ق / 28 مۀ 1893م) به تصرف خود درآورده بود، به ایران بازگرداند (وثوق زمانی، 113). طبق همین معاهده دولتین ایران و شوروی از حقوق برابر در امر کشتیرانی در دریای خزر زیر پرچمهای خود برخوردار شدند.
آشوراده اکنون آبادیی است از دهستان میانکاله از توابع شهرستان بهشهر، استان مازندران. این آبادی دارای پاسگاه ژاندارمری، و تأسیسات مهم شیلات است. سکنۀ دائمی آن کارگران شیلات و افراد پاسگاه ژاندارمری هستند. در فصل صید ماهی کارگران بیشتری به سکنۀ دائمی آنجا افزوده میشوند.
آدمیت، فریدون، امیرکبیر و ایران، تهران، خوارزمی، 1354ش؛ ابن اسفندیار، محمدبنحسن، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال، تهران، کلالۀ خاور، 1320ش؛ ابوعلی مسکویه، احمدبن علی، تجاربالامم، به کوشش آمدروز، مصر، 1333ق / 1915م؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، منتظم ناصری، تهران، دارالطباعه، 1300ق؛ امین سبحانی، ابراهیم، آشوراده و شبهجزیرۀ میانکاله (جزوۀ دانشگاهی منتشر نشده)، صص 6، 7، 8؛ بُهْلِر، سفرنامه (جغرافیای رشت و مازندران)، به کوشش علیاکبر خداپرست، تهران، توس، 1356ش؛ ترنزیو، پیوکارلو، رقابت روس و انگلیس در ایران و افغانستان، ترجمۀ عباس آذرین، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1359ش؛ دانشنامۀ ایران و اسلام؛ رابینو، ه . ل.، مازندران و استراباد، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1336ش؛ سازمان برنامه و بودجه، فرهنگ آبادیهای استان مازندران، تهران، 1355ش، ص 47؛ سازمان برنامه و بودجۀ مازندران، آمارنامۀ استان مازندران، 1363ش، ص 14؛ سازمان جغرافیایی ارتش، فرهنگ جغرافیایی ایران (استان مازندران)، تهران، 1355ش، 2 / 16؛ سایکس، سرپرسی، تاریخ ایران، ترجمۀ محمدتقی فخرداعی گیلانی، تهران، دنیای کتاب، 1363، 2 / 695؛ سفرنامۀ استرآباد و مازندران و گیلان، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1352ش؛ کرزن، جرج، ن، ایران و قضیۀ ایران، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1362ش؛ کسروی، احمد، شهریاران گمنام، تهران، امیرکبیر، 1355ش؛ مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش محمدحسین تسبیحی، تهران، 1345ش؛ مرکز آمار ایران، فرهنگ آبادیهای کشور، تهران، سازمان برنامه و بودجه، 1361ش؛ مستوفی، حمدالله، نزهةالقلوب، به کوشش گای لسترنج، لیدن، 1331ق؛ مکنزی، چارلز فرانسیس، سفرنامۀ شمال، به کوشش منصوره اتحادیه، تهران، گستره، 1359ش؛ مکی، حسین، امیرکبیر، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش؛ وامبری، آرمینیوس، سیاحت درویشی دروغین، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوریان، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1365ش؛ وثوق زمانی، ابوالفتح، آشوراده و هرات، دو کمینگاه استعمار، تهران، نشر گویا، 1363ش.
حسین قرهچانلو
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید