صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / منابع فرهنگ مردم ایران / منابع تاریخی / منابع تاریخ ـ جغرافیایی / تاریخ بیهقی /

فهرست مطالب

تاریخ بیهقی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 5 آذر 1401 تاریخچه مقاله

تاریخِ بِیْهَقی، کتابی به زبان فارسی دربارۀ غزنویان از ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی (د 470 ق / 1077 م).
تاریخ بیهقی، از متون درجۀ اول نثر فارسی است که در میان پژوهشگران حوزۀ ادبیات فارسی، تاریخ و برخی از دانشهای دیگر (نک‍ : ادامۀ مقاله) شهرت فراوانی دارد. ابوالفضل بیهقی نگارش این کتاب را در 448 ق / 1056 م آغاز کرده، وقایع سلطنت غزنویان را از 409 ق / 1018 م ضبط نموده، و تا آغاز پادشاهی سلطان ابراهیم (451 ق / 1059 م) رسانده است (نفیسی، در پیرامون ... ، 1 / 5؛ قس : EI2, I / 1130-1131).
این کتاب که در اصل 30 مجلد بوده، به اسم جامع التواریخ یا تاریخ آل سبکتگین خوانده می‌شده، اما هر یک از قسمتهای آن نیز نامی خاص داشته است. قسمت نخستین تاریخ ناصری، قسمت دوم تاریخ یمینی یا مقامات محمودی و قسمت سوم (بخش موجود) تاریخ مسعودی خوانده می‌شده است و از اسامی بخشهای بعدی اطلاعی در دست نیست؛ زیرا جدا از قسمت سوم، بقیۀ بخشهای این کتاب از بین رفته، و یا طبق گفتۀ خود بیهقی آن را عمداً نابود کرده‌اند (نفیسی، همان، 1 / 5- 6؛ نیز نک‍ : زرین‌کوب، تاریخ ... ، 35؛ پرویز، 467؛ دایرة‌المعارف ... ، 1 / 559).
به هر روی، آنچه از این کتاب باقی مانده، در میان محققان به نامهای مختلفی معروف بوده است؛ از‌جمله تاریخ آل محمود (نک‍ : بیهقی، علی، 20)، تاریخ ناصری (همو، 175؛ منهاج، 1 / 225؛ نیـز نک‍ : صفدی، 3 / 20؛ قـزوینـی، 1 / 296)، تـاریخ آل سبکتگیـن (حاجی‌خلیفه، 1 / 282)، تاریخ آل ناصر (اقبال، 1 / 73)، کتاب یمینی (حمدالله، 391)، و مجلدات ابوالفضل (فرشته، 1 / 22)؛ اما بیهقی، خود از این اثر در چندین موضع با عنوانِ مطلقِ تاریخ یاد می‌کند: «می‌خواهم دادِ این تاریخ به تمامی بدهم» (ص 11 ، نیز نک‍ : 35، 95، 96، 179).
تاریخ بیهقی از نظر ادبی کتابی است که با خصوصیات نثر قرن 5 ق / 11 م انطباقی کامل دارد (دبیرسیاقی، 17). شهرت و ماندگاری این کتاب تا به حدی است که در دورۀ بازگشت ادبی، کتابهایی چون منشآت قائم مقام، منشآت نشاط، ناسخ التواریخ سپهر، مؤلفات هدایت و نامۀ دانشوران، به تقلید از آن نوشته شد (بهار، 2 / 18- 19). این کتاب ترکیب تاریخ و ادبیات را تمام و کمال محقق ساخته‌است. قدرت انشای بیهقی و ساختار زبانیِ شاعرانه و گونه‌های گفتاری متن از عواملی‌اند که این متن کهن را برای خوانندۀ امروز جذاب نگه داشته است (دبیر‌سیاقی، همانجا؛ زرقانی، 8 / 547- 548؛ نیز نک‍ : مؤذن، سراسر اثر).
تاریخ بیهقی از جهت مطالعات ادبی نیز اهمیت بسیار دارد. برای مثال کهن‌ترین مأخذ اشعار رودکی، علاوه‌بر آنچه فرخی و معزی تضمین کرده‌اند، همین کتاب است (فروزانفر، 42؛ زرین‌کوب، با کاروان ... ، 5). قصیدۀ مشهوری که ابوالعباس ربنجنی در رثای نصر ‌بن احمد گفته بود، در تاریخ بیهقی تضمین شده است (صفا، 360). همچنین آثار لبیبی، مسعود رازی و ابوحنیفۀ اسکافی را برای استشهاد و تمثیل آورده است (پرویز، 472). نامه‌هایی نیز از ابونصر مشکان در آثار بیهقی مسطور است (فروزانفر، 134؛ صفا، 1 / 333). او حتى بخشی از کتاب مشاهیر خوارزم ابوریحان بیرونی را عیناً نقل کرده است (پرویز، 399).
تاریخ بیهقی گر‌چه به یک معنا اثری درباری است و زندگی مردم عادی، برزگران و پیشه‌وران شهری را به‌طور مستقیم نشان نمی‌دهد، اما از لابه‌لای جمله‌ها و داستانهایی که تعریف می‌کند، اطلاعات ارزشمندی دربارۀ طرز زندگی مردم می‌توان استنباط کرد (برای نمونه، نک‍ : ارندس، 8 - 9؛ بیانی، 68-90). از آنجا که شیوۀ تاریخ‌نگاری بیهقی مبتنی بر نقل دقیقِ جزئیات حوادث است (آشتیانی، 1 / 79)، دانستنیهای فراوانی دربارۀ آداب و رسوم، لباسها، سلاحها، شیوۀ جنگ، نظامات دولتی و طرز کار دیوانها، مراسم و مشاغل و در کل نکات پربهای مردم‌شناختی در آن یافت می‌شود که می‌تواند موضوع پژوهش و بررسی علمی قرار بگیرد (دبیر‌سیاقی، 3-4؛ مهران، 33). برای نمونه طرز غذا خوردن و خوان نهادن (ص 225)، گرمابه رفتن (نک‍ : راوندی، 5 / 495)، رسم اسب خواستن (ص 271، 272)، خلعت دادن (ص 268، 269، 390، 391)، بهای اجناس (ص 444، 607)، قیمت زمین (ص 608)، معافیت مالیاتی(ص 241) و کلاً، روابط اقتصادی بین حکومت و رعیت (ص 499-500) در زمرۀ مهم‌ترین مسائلی است که در این متن آمده است و در بازسازی نحوۀ زندگی مردمان آن دوره می‌تواند نقش مهمی ایفا کند.
در بسیاری از مواقع بیهقی به روشنی به ذکر عادات و اخلاق مردم و دیگر جنبه‌های تمدن و فرهنگ ایران آن دوره پرداخته است (اقبال، 76؛ دبیر‌سیاقی، همانجا؛ صفا، 1 / 192)؛ از‌جمله می‌توان این موارد را یاد کرد: جشنهای ملی ایران (نوروز، سده، مهرگان)، آذین بستن شهر، مراسم عروسی و سوگواری، ورزشها، اعیاد مذهبی، رسم پیشواز و نثار، خطبه‌خوانی، بهای نان و گندم و زمین، رسوم و تشریفات درباری اعم از ترتیب شرفیابی درباریان، آیین خلعت‌پوشی، بزمهای شاهانه، ساختمان کاخها و دیوانها، آداب جنگ و شکار، نامه‌نگاریهای میان پادشاهان، جاسوسی و جاسوس‌گماری، زد‌‌و‌بندهای درباری و جز اینها که می‌تواند نوع حیات و معیشت مردمان آن دوره را نشان دهد. مثلاً در چند جای این کتاب، آن‌گاه که از مراسم ختم و سوگواری سخن رفته، به قبا و ردا و دستار سفید عزاداران اشاره شده است. بنابراین، از این طریق درمی‌یابیم که در آن روزگار سپید‌پوشی از نشانه‌های سوگواری بوده که 3 روز طول می‌کشیده است و ظاهراً در مرگ پادشاه، بازارها و دیوانهای دولتی نیز 3 روز بسته و در انتهای آن 3 روز با دبدبه و دهل بازگشایی می‌شده است (ص 286- 289).
علاوه بر مجالس عزا در تاریخ بیهقی اشاره‌های فراوانی به آیینهای جشن و سرور نیز شده است. برخی از این مراسم صبغه‌ای ملی داشته است، همانند جشن مهرگان (ص، 243، 493، 501-502، 529، 555، 594)، نوروز (ص 243، 534، 567) و جشن سده (ص 442-443) که به روایت بیهقی، آیین اخیر به شکل ویژه‌ای در آن دوره و دیار برگزار می‌شده که نظیر آن در هیچ متن دیگری نیامده است. برخی دیگر جنبه‌ای مذهبی داشته است، مثلاً از عید رمضان بارها در این کتاب یاد شده است؛ از آداب ورود در ماه روزه (ص 49) گرفته، تا افطار کردن هر روزه (ص 523) و آیین عید فطر که ظاهراً در دربار با شعر و شراب و موسیقی همراه بوده است (ص 49، 273-274، 423، 523-524،546-547). همچنین است عید اضحى (قربان) که به قول بیهقی با تکلّف عظیم به جای می‌آوردند و بسیار زینتها می‌رفت از همه معانی (ص 286، نیز نک‍ : 95، 529، 555).
بعضی از جشنها و مجالس نیـز به منـاسبتهای خصوصی برپـا می‌شده است. برای نمونه در این کتاب از مراسم جشنی سخن رفته است که به مناسبت ختنه شدنِ فرزندان چند تن از امیران برگزار شده و 7 شبان‌روز طول کشیده، و «بازی ‌آوردن» (به تعبیر بیهقی) و شراب نوشیدن هم جزو آن بوده است (ص 500). بر پایۀ اشارات مکرر این متن، به نظر می‌رسد که « بازی» جزو بخشهای ثابت همۀ جشنها بوده است (ص 290).
از جشنهای سنتی نیز در تاریخ بیهقی یاد شده است؛ ازجملۀ آنها به جشن کلوخ‌اندازان (ه‍ م) می‌‌توان اشاره کرد که در آخرین روز ماه شعبان برگزار می‌گردد که از روز بعد آن، ماه رمضان و روزه گرفتن آغاز می‌شود. جشن کلوخ‌اندازان یا برغندان از سده‌های 4 و 5 ق در میان مسلمانان ایران معمول بوده است. بیهقی به این جشن با نام «کلوخ‌انداز» اشاره می‌کند و می‌نویسد: «امیر به نشاط این جشن و کلوخ‌انداز که ماه رمضان نزدیک بود، بدین کوشک و بدین باغها تماشا می‌کرد و نشاط شراب می‌بود، پس ماه روزه را کار بساختند و روز دوشنبه روزه گرفتند» (ص 500). از رسمهای دیگر نیز همچون «گل‌افشانی‌کردن» و «دندان‌مزد دادن» در این کتاب سخن رفته است (ص 387).
همچنین ردپای برخی نمایشها و بازیها که با شرکت زنان و مردان و همراهی طبل و دیگر آلات موسیقی در مجالس اشرافی آن دوره معمول بوده، در تاریخ بیهقی قابل شناسایی است (ص 240)؛ ازجمله چوگان‌بازی که بنابه روایت بیهقی همواره با نشاط و شراب شاهانه قرین بوده است (ص 152، 270، 409، 561).
اصولاً از متن تاریخ بیهقی چنین برمی‌آید که شعر و موسیقی در زندگی مردمان آن دوره، به‌ویژه درباریان و اعیان و اشراف نقش چشمگیری داشته، و ظاهراً در بیشتر اعیاد و مجالس جشن و ... مورد استفاده بوده است (برای نمونه، نک‍ : ص 556). در همین راستا اطلاعات ارزشمندی دربارۀ سازهای معمول و متداول آن دوره مانند طنبک (ص 407)، طنبور (ص 452)، بربط (ص 556) و جز اینها می‌توان به‌دست آورد و با اصطلاحاتی چون دو‌بیت خواندن (همانجا)، رامش (ص 290، 372) و ندیم و مطرب (ص 71، 409، 538) به نحوی دقیق‌تر آشنا شد.
رسوم و تشریفات دیگری نیز در تاریخ بیهقی ذکر شده که بخش دیگری از نحوۀ زندگی مردم را به تصویر می‌کشد. برای مثال، خوازه (طاق) زدن و آذین بستن که تشریفاتی بوده که در مناسبتهای مهم و عمومی صورت می‌گرفته (ص 289-290)، و ازجمله در مراسم پیشباز حاکم یا سلطان و یا رسول خلیفه و همراهانشان معمول بوده است که به فراخور حال با تکلف تمام صورت می‌پذیرفته، و گاه از دروازه‌های شهر تا نقاط مرکزی (شارستان) و مسجد آدینه را در برمی‌گرفته است (ص 45). به گزارش بیهقی این مراسم غالباً در خارج از شهر و با حضور قضات و سادات و علما و فقها و اعیان انجام می‌یافته است (همانجا). اصولاً مراسم پیشواز و استقبال و تکلفات بسیار آن در تاریخ بیهقی مورد توجه خاص بوده، و با دقت هرچه تمام تصویر شده است (برای نمونه، نک‍ : ص 37، 255، 287- 288، 371-373، 425).
آداب و رسوم ازدواج و جشن‌ ‌عروسی از دیگر مقولاتی است که در تاریخ بیهقی منعکس شده است. از ازدواجهای درباری و سیاسی (ص 197، 376، 394، 425) گرفته، تا آیینهای پرتکلف عروسی (ص 253، 525-526) و استقبال از عروس و مراسم پذیرایی (ص 394- 395)، حتى نحوۀ فهرست‌برداری و جزئیات اقلام جهیزیه (ص 526) و مسئلۀ کابین (نک‍ : بیانی، 73-74) و ... در این کتاب، به تفاریق مضبوط است.
تاریخ بیهقی منبعی قابل اعتماد برای احصای مشاغل قرون اولیۀ اسلامی در ایران است. در این کتاب با عمدۀ پیشه‌های دیوانی و غیردیوانی و شرح وظایف آنها مواجه می‌شویم؛ از‌جمله: پیلبان (ص 246، 284)، مترجم (ص 407)، حاجب (ص 3، 9، 10)، حوائـج‌کـش، مُشـرف، دبیـر (ص 272)، دوات‌دار (ص 269، 375، 438)، بزاز، عطار، گوهرفروش (ص 402)، خوانسالار (ص 502)، چتر‌دار (ص 684)، اسب‌سالار (ص 271) و نظایر آنها. اسامی غذاها هم در تاریخ بیهقی یافت می‌شود و شناخت ما را از نحوۀ زیست مردمان آن روزگار دقیق‌تر می‌کند؛ خوردنیهایی از قبیل سنبوسه (ص 281)، کباب (ص 491)، هریسه (ص 657)، خایه و کواژه (ص 502)، دوغ (ص 414) و همانند آنها.
در این متن باارزش اسامی و اقسام پوشیدنیها و زیورآلات آن دوره مثل اِزار (ص 186)، بارانی (ص 134 ، 449)، جُبّه (ص 164، 171، 184، 186، 554)، دُرّاعه (ص 181، 184، 554) و عمامه (ص 155، 371) ذکر شده، و حتى در بسیاری مواقع تو‌صیفات دقیق‌تری از جنس و کیفیت آنها آمده است که ارزش اطلاعات را مضاعف می‌کند؛ مثلاً بارانی کرباسین (ص 134)، موزۀ میکائیلی (ص 184)، موزۀ نمدین (ص 553)، قبای سقلاطون بغدادی (ص 281، 155)، قبای روباه سرخ (ص 449)، قبای ملحم و عصابۀ توزی (ص 553)، دیبای رومی (ص 281)، دستارچۀ پیروزه‌نشان (ص 155)، انگشتری با نگین پیروزه (همانجا، نیز 374)، یا یشم (ص 561) که گاه به‌جز زینت، کاربردهای حکومتی و سیاسی و امنیتی نیز می‌یافت (نک‍ : همو، 233، 234، 374، 391، 561). اینها همه در بازسازی نحوۀ زیست مردمان آن دوره، چه وضیع و چه شریف تأثیر فراوان دارد؛ به‌ویژه اینکه برخی از این اطلاعات در منابع دیگر به سختی یافت می‌شود.
در این کتاب به ورزشهای معمول آن دوره در میان جوانان، از‌جمله زورآزمایی و وزنه‌برداری و کشتی‌گرفتن و تفریحاتی چون شکار پرندگان و اعمال خطیری چون شیرکُشی (ص 125) و نیز نگهداری طاووس در خانه‌ها (ص 113) اشاراتی رفته است.‌
تاریخ بیهقی گنجینۀ قابل توجهی از امثال و حکم است. خطیب‌رهبر فهرستی 400تایی از آنها را استخراج کرده است که به گفتۀ او به ندرت ‌در‌کتابهای دیگر دیده می‌شود (ص 24)؛ از‌جمله: از حدیث حدیث شکافد؛ احمق مردا که دل درین جهان بندد؛ خاک نمکی بیختند؛ چون ریگ است در دیده؛ دیگ پر شد؛ فضل جای دیگر نشیند؛ قفیزش پر شد؛ هیچ چیز نیست که به خواندن نیرزد ... (نک‍ : 1153 بب‍‌ )؛ هر چند در مثل و حکمت بودنِ برخی از آنها می‌توان مناقشه کرد.
برخی از باورهای دیرین ایرانیان نیز در تاریخ بیهقی به چشم می‌خورد؛ ازجمله فال‌زدن (ص 380، 453)، تعبیر خواب عامیانه (ص 113)، چشم‌زخم (ص 15، 547) و چشم بد (ص 143).
در مجموع می‌توان گفت که آنچه از این کتاب باقی مانده است، به دلیل احتوا بر گزارشهای بسیار دقیق و توصیفات ظریف و ویژگیهای منحصر به‌فرد دیگری همچون امانت تاریخی، توجه به جزئیات، شخصیت‌پردازی، برخورد فلسفی و انسانی، روایت‌پردازی و سبک زنده و پرنشاط (میلانی، 712-715)، منبع قابل اتکا و مفیدی برای محققان حوزۀ مردم‌شناسی، انسان‌شناسی، فولکلور و ادبیات شفاهی است.

مآخذ

ارندس، ا. ک.، « تاریخ مسعودی و مؤلف آن»، ترجمۀ اسدالله حبیب، آریانا، کابل، 1354 ش، س33 ، شم‍ 4؛ اقبال آشتیانی، عباس، «خواجه ابوالفضل بیهقی»، مجموعه مقالات، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1378 ش؛ بهار، محمد‌تقی، سبک‌شناسی، تهران، 1381 ش؛ بیانی، شیرین، «زن در تاریخ بیهقی»، یادنامۀ ابوالفضل بیهقی، مشهد، 1349 ش؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش قاسم غنی و علی‌اکبر فیاض، تهران، 1362 ش؛ بیهقی، علی، تاریخ بیهق، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، 1362 ش؛ پرویز، عباس، تاریخ دیالمه و غزنویان، تهران، 1336 ش؛ حاجی‌خلیفه، کشف؛ حمداللٰه مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362 ش؛ خطیب‌رهبر، خلیل، مقدمه و تعلیقات بر تاریخ بیهقی، تهران، 1371 ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ دبیر‌سیاقی، محمد، مقدمه بر گزیدۀ تاریخ بیهقی، تهران، 1352 ش؛ راوندی، مرتضى، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، 1359 ش؛ زرقانی، مهدی، تاریخ ادبی ایران و قلمرو زبان فارسی، تهران، 1388 ش؛ زرین‌کوب، عبدالحسین، با کاروان حله، تهران، 1343 ش؛ همو، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، 1343 ش؛ صفا، ذبیح‌اللٰه، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1332 ش؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش ددرینگ، ویسبادن، 1974 م؛ فرشته، محمدقاسم، تاریخ، بمبئی، 1247 ق؛ فروزانفر، بدیع‌الزمان، مباحثی از تاریخ ادبیات ایران، تهران، 1354 ش؛ قزوینی، محمد، تعلیقات بر لباب الالباب عوفی، لیدن، 1906 م ؛ مؤذن جامی، محمدمهدی، «به چه اعتباری تاریخ بیهقی یک متن ادبی است؟»، آینۀ پژوهش، تهران، 1371 ش، س 3، شم‍ 3؛ مهران، ایرج، «دربارۀ داستانهای تاریخ بیهقی»، کاوه، مونیخ، 1968 م، شم‍ 20؛ منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، به کوشش عبد‌الحی حبیبی، کابل، 1342 ش؛ میلانی، عباس، «تاریخ در تاریخ بیهقی»، ایران‌شناسی، تهران، 1372 ش، س 5، شم‍ 4؛ نفیسی، سعید، آثار گمشدۀ ابوالفضل بیهقی، تهران، 1315 ش؛ همو، در پیرامون تاریخ بیهقی، تهران، 1352 ش.

حسن اکبری بیرق

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: