صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / زبان و ادبیات / شعر / پاییزه /

فهرست مطالب

پاییزه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 14 دی 1398 تاریخچه مقاله

پاییزه، یا پاییزوک، پیره‌پاییزوک (پاییز پیر)، پایزه، به‌معنای منسوب به پاییز، ترانه‌های غم‌انگیز و حزن‌آلودی که مردم کُرد، به‌ویژه جوانان، در وصف هجران و فراق در فصل پاییز می‌خوانند. برخی پاییزه را جزو نوعی آواز در مناطق کردنشین، مانند بیت (حاج‌امینی، 59)، و برخی دیگر جزو ستران (آمدی، 7) و حَیْران پنداشته‌اند (شیخانی، 28). گروهی نیز با توجه به مضمون و محتوای پاییزه، آن را متفاوت از بیت و آوازی مستقل دانسته‌اند (کاظمی، 207- 208).
در جامعۀ کشاورزی و دامداری کردستان، پاییزه دربرگیرندۀ مفاهیم گوناگونی است؛ برای دامداران، پاییز فصل کوچ و حرکت عشایر کرد از ییلاق به قشلاق بود و بخشی از پاییزه‌ها در وصف این کوچ فصلی و راههای عبور کوچندگان و دامهایشان و نیز دیگر خصوصیات کوچ بود (شیخانی، 24- 25؛ ولی‌زاده، 133-134؛ جعفر، 9، 22).
در میان این مردم ترانه‌های پاییزه بیشتر بر محور گفت‌وگوی دختر و پسری است که در ییلاق با هم آشنا شده‌اند و به ناچار در فصل برگ‌ریزان و کوچ پاییزه، نظاره‌گر هجران یار و خزان عشق خود هستند. پاییز‌ه‌خوان ترانه‌هایی در وصف چشمان سیاه و گیسوان و دیگر اندامهای معشوق می‌سراید و از ناکامی خود و بی‌وفایی فلک شکوه و گلایه می‌کند (برای نمونه، نک‍ : کاظمی، 208- 209؛ جعفر، 9-10).
گاهی این ترانه‌ها به شکل گفت‌وگوی دوطرفه، از زبان دختر و پسر سروده می‌شوند و هردو از سرگردانی و نابسامانی خود، پس از فراق اجباری سخن می‌گویند (کاظمی، همانجا). پسر، دختر را با عبارت «ای جان من» و «ای دل من» مخاطب قرار می‌دهد و به او می‌گوید: «نه خانه‌ای دارم که تو را در آن ببینم و نه قبیله‌ای پرتوان که به کمکش تو را بربایم. تمام دارایی من از دنیا روح شیرین و جان مهربانی است که به تو هدیه می‌دهم و با همۀ وجودم زخم تو را درمان می‌کنم و عشقت را می‌خرم» (جعفر، 7، 11). گاهی پیش می‌آمد که پسران رعیت و طبقات پایین به عشق دختر امیران و کدخداهای محلی گرفتار، و با مخالفت پدران خود روبه‌رو می‌شدند و آنان را با عبارات تند مورد حمله قرار می‌دادند و آرزوی مرگشان را می‌کردند (همو، 25- 26).
در مناطق یکجانشین، اوایل فصل پاییز را «شرط شبان» می‌نامیدند (کریم‌پور، 20)، زیرا چوپانهای محلی در این فصل گله را به چرا می‌بردند و غروب برمی‌گرداندند. بخشی از پاییزه‌ها را شبانان در وصف شبانی و چرای دامها سروده‌‌اند (تحقیقات ... ). نوع دیگری از ترانه‌های پاییزه در وصف شکار است. پاییز فصل تخم‌گذاری کبکها و کوچ بسیاری از پرندگان و حیوانات وحشی است (شعاعی، 99). گاه، شکارچیان همراه با جست‌وجوی شکار، پاییزه می‌خواندند و معشوق را به صیدی ارزشمند تشبیه می‌کردند و برای شکار آن از هم سبقت می‌گرفتند (کاظمی، 208). همچنین پاییز برای مردم روستانشین کرد، فصل چیدن محصولات سردرختی مانند انار و جز آنها و فراهم‌کردن غذا، پوشاک و وسایل ضروری زمستان بود (احمد، 2 / 133- 135).
برخی از پاییزه‌ها در وصف تلاش دسته‌جمعی مردم برای برداشت محصول و ذخیرۀ زمستانی و تدارک علوفه برای حیوانات است (شعاعی، 100؛ جعفر، 12، 22). پاییز نمادی از غم، درد و هجران نیز بود (علی‌نژاد، 126؛ کاظمی، 207). مردم آن را نشانۀ سیاهی (شعاعی، 99)، دوستی که دیر به دیر ملاقات شود (پاییزه‌برا) (شرفکندی، 103)، پیری و خزان زندگی (جعفر، 9، 12؛ علی‌نژاد، همانجا)، طولانی‌بودن غم و اندوه (اشاره به شبهای پاییز) و غمگین‌شدن دل آدمها (اشاره به ابرهای پاییزی) می‌دانستند (تحقیقات).
از دیگر بن‌مایه‌های ثابت پاییزه پیری و مرگ بود. در افسانه‌های محلی از پیرزنی سخن رفته است که عزرائیل برای گرفتن جانش در فصل زمستان به سراغ او می‌رود. پیرزن از او می‌خواهد که در فصل زمستان و یخ‌بندان جان او را نگیرد و او هم می‌پذیرد و بهار برمی‌گردد. پیرزن به او می‌گوید که فصل بهار است و مَشک پر از کره، و آب روان و برقرار است و از عزرائیل می‌خواهد که او را نکشد و او هم می‌پذیرد. در تابستان هم به بهانۀ رسیدن میوه‌ها از عزرائیل مهلت می‌خواهد و هنگامی که عزرائیل در پاییز برمی‌گردد به او می‌گوید: فرزندم پاییز است و خواب شیرین عزیز، ولی عزرائیل‌ دیگر بهانۀ او را قبول نمی‌کند و جانش را در فصل پاییز می‌گیرد (کریم‌پور، 38- 39).
برخی از پاییزه‌ها هم مرگ غم‌انگیز جوانان کرد را روایت می‌کنند. بارزترین منظومۀ پاییزه در وصف سیدوان (صیدوان)، فرزند یکی از خانهای کُرد داسنی در شمال عراق است (سینا، 63- 65). براساس این منظومه، عبدالعزیز، پدر سیدوان، خوابی بد می‌بیند و خوابگزاران آن را شوم تعبیر می‌کنند، اما او تصمیم می‌گیرد که برای ابطال نظر آنان شادی و شور بی‌سابقه‌ای در آبادی راه بیندازد و در یک روز برای هر 3 پسرش عروسی برپا کند. هنگامی که مراسم آغاز می‌شود و رقص و پای‌کوبی اوج می‌گیرد، خبر مرگ پسر بزرگش در شکار می‌رسد. ریش‌سفیدان محل از او می‌خواهند تا عروسی را متوقف کند، ولی او اصرار می‌کند که پای‌کوبی ادامه یابد. چندی بعد خبر مرگ پسر دومش را به او می‌دهند، ولی او جشن را متوقف نمی‌کند. خودش به کوه می‌رود و در آنجا به سوی میشی بزرگ شلیک می‌کند، ولی وقتی نزدیک می‌شود، می‌بیند که فرزند کوچکش را به جای شکار کشته است. نعش او (سیدوان) را در آغوش می‌گیرد و داستان با گریۀ پدر و ترک روستا پایان می‌یابد (همانجا). بیشتر پاییزه‌ها، نظیر این منظومه، شرح غم و غصه و خیالات مردان، دلتنگی و ناامیدی آنان از زندگی و شرح شکستها و سیاه‌روزیهای آنها ست (جعفر، 5).

مآخذ

آمدی، ریکیش، حه‌یرا نوکیت کوردی، دهوک، 2010 م؛ احمد، آرارات، قوتووی عه‌تار، سلیمانیه، 2008 م؛ تحقیقات میدانی مؤلف؛ جعفر، حجی، قه‌فته‌کا سترانین فولکلوری ل ده‌ڤه‌را بادینان، سلیمانیه، 2007 م؛ حاج‌امینی، بهمن، «چهار آواز در موسیقی کردستان»، ماهور، تهران، 1381 ش، س 5، شم‍ 17؛ سینا، خسرو، «صیدوان»، زریبار، مریوان، 1377 ش، شم‍ 3؛ شرفکندی، عبدالرحمان، فرهنگ کردی ـ فارسی، تهران، 1369 ش؛ شعاعی، مالک و مهین پیرزادی ، گاه‌شماری در فرهنگ کردی، ایلام، 1387 ش؛ شیخانی، سعدالله، جوگرافیای هه‌لو شه‌یداکان، اربیل، 2011 م؛ علی‌نژاد، میرحاج، جامعه‌شناسی ایل شکاک، اورمیه، 1383 ش؛ کاظمی، بهمن، موسیقی قوم کرد، تهران، 1389 ش؛ کریم‌پور، کریم، تقویم ایلیاتی کرمانشاه، کرمانشاه، 1381 ش؛ ولی‌زاده، آذر، «ادبیات فولکلور در قالب آوازه‌های کردی جنوبی»، زریبار، مریوان، 1386 ش، س 11، شم‍ 64.

اسماعیل شمس

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: