صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / منابع فرهنگ مردم ایران / منابع معاصر / فیلمهای مستند / بادجن /

فهرست مطالب

بادجن


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 26 آذر 1398 تاریخچه مقاله

بادِ جِنّ، فیلمی مستند با دیدگاهی اجتماعی و مردم‌شناختی دربارۀ بادهای «مضراتی» و «کافر» موسوم به جن در بندر لنگه، ساختۀ ناصر تقوایی در 1348ش. باد جن چه به عنوان فیلمی مستند با صناعتی قابل قبول و سندی مصور و منحصر به فرد از مناسکی منسوخ، و چه از جنبه‌های مردم‌شناختی، پزشکی، روان‌کاوی و تحقیق پیرامون موسیقی جنوب، ارزشهای فراوانی دارد و سالها ست که این ویژگیها را حفظ کرده است. 
‌‌ناصر تقوایی، غلامحسین ساعدی و داریوش آشوری در 1344ش به بنادر و جزایر اطراف بندرعباس سفر کردند تا ساعدی به سبب آشنایی و شناختی که تقوایی از آن خطه داشت، به ‌تحقیق دربارۀ «اهل هوا» بپردازد. حاصل تحقیق ساعدی ــ که تا به امروز مفصل‌ترین و دقیق‌ترین پژوهش دربارۀ اهل هوا و بادهـای مضـراتی است ــ در 1345ش در کتـابی به همین نام منتشر شد (جعفری، 96). تقوایی دو سال بعد موفق شد با جلب مساعدت مالی و صناعتی تلویزیون ملی ایران عازم بندر لنگه شود، تا فیلم مستندی دربارۀ مراسم و مناسک مردان و زنان اهل هوا که به سختی افراد غیر اهل هوایی را به جمع و مراسم خود راه می‌دادند، بسازد (تقوایی، 144-145؛ نیز برای اطلاعات بیشتر دربارۀ اهل هوا، نک‍ : ه‍ د، اهل هوا). 
‌‌هنگامی که تقوایی در صدد ساختن باد جن برآمد، سالها بود کـه از بندر کوچک لنگه جز تلی خاک و خانه‌هایی نیم‌ویران ــ و گویی زلزله‌زده ــ و نفوسی پراکنده باقی نمانده بود. تصویب و اجرای قانون انحصار تجارت و مانع‌تراشیهای ادارۀ گمرک، عواملی بود که سرمایه‌های کلان را که امکان تجارت آزاد نداشتند، عمدتاً در بنادر آن سوی آبهای خلیج فارس پراکنده، و بازارهای این سوی آب را کساد کند (بهارلو، 32). کشف حجاب هم که بُرْقع (بِتولی) از سر و صورت زنان و دختران بومی برمی‌گرفت، به‌عنوان عاملی دیگر در تبعید خودخواستۀ ساحل‌نشینان بنادر دریای فارس به آن سوی آب تأثیری بسزا داشت، که طبعاً نتیجۀ آن «چول شدن» (ویران شدن) بندرلنگه بود (محمود، 391). با انحطاط شهر، مردمی که سرمایه‌ای نداشتند و معطل کار بودند، به سواحل آن سوی خلیج‌فارس مهاجرت کردند تا نیروی کار خود را به مزدوری بفروشند. این عده در تلاش معاش یا به‌عنوان جاشوی لنج و ماهیگیر و غواص مروارید روزها و شبهای متمادی را روی دریا می‌گذراندند یا در کارخانه‌های عمان و دوبی و بحرین ماهها در غربت و دور از خانواده کار می‌کردند و بادهای کافر به کله‌هاشان رسوخ می‌کرد (بهارلو، همانجا). بر اساس تعبیری روان‌شناختی، ایجاد حالت «زار»، وابسته به افزایش محرکهای خارجی و افزایش فعالیت حرکتی یا هر دو آنها ست (مرندی، 170).
در نیمۀ دوم دهۀ 1340ش که تقوایی و گروه کوچکش با دو دوربینِ فیلم‌برداری و مقداری فیلمِ خام به بندرلنگه رفتند، از نفوس 000‘70 نفری آن بندر فقط 000‘5 نفر ــ کـه غالباً در بین خلیج‌نشینها و زادگاه خود آمدوشد داشتند ــ باقی مانده بودند (تقوایی، 145). حجره‌ها و عمارتها و بادگیرها ویران شده، و تارعنکبوت بسته بودند و بر در چوبی موریانه‌خوردۀ خانه‌ها و دکانها، قفلهایی بود که پس از سالها همچنان بسته مانده بود (تصاویر فیلم). 
طبعاً در موقع فیلم‌برداری و تدوین فیلم تغییرهای عمدی و سهوی فراوانی در واقعیتها ایجاد می‌شود که برخی از آنها کاملاً ضروری، و بنا به اقتضای زیبایی‌شناسی بصری، عمدی و لازم‌اند، و برخی دیگر نیستند؛ بنابراین ضروری است که کارگردان برای نشان‌ دادن وجوه مردم‌شناختی فیلمش این تغییرها را توضیح بدهد، و با گفت‌ وگوهای خود یا ضمائمی که همراه فیلم منتشر می‌کند، جزئیات معقولِ مربوط به کیفیت ساخته شدن فیلم را روشن کند (هایدر، 198). به همین سبب است که تقوایی توضیح داده است: «اصلاً مهم نیست که این فیلم بد است یا خوب، مهم این است که این فیلم چطوری گرفته شده است» (ص 144). 
باد جن با تصاویری مه‌آلود از دریا و امواج خروشان که خود را بر صخره و ساحل می‌کوبند، آغاز می‌شود، که تأکیدی است بر این واقعیت که دریا، از دیرباز، بیش از هر مکان دیگری، ارتباط ساحل‌نشینان را با مردم آن سوی آب، از خلیج‌نشینهای عربی گرفته تا افریقا و زنگبار و هندوستان و جز اینها، برقرار می‌کرده است. مسافران، اجداد بومیان لنگه، از هر سفر نه فقط اشیاء عجیب و غریب و نادر و نادیده، بلکه کنیز و غلام و رسوم خاص قبیله‌های نا‌آشنا را هم با خود می‌آوردند. بادهای زار، نوبان، مشایخ، جن و شیخ شنگر توسط بومیان سیه‌چرده از اعماق جنگلهای افریقا به بنادر خلیج‌فارس آورده‌ می‌شدند؛ بومیانی که علم و فن بر زندگی ساده‌شان سایه نیفکنده بود و اغلب به بهای خرما به غلامی آورده شده بودند. همین بومیان مجموعه‌ای از فرهنگ و رسوم خاص و خرافات شگفتِ خود را ــ که به مراحل بدوی فرهنگ بشری نزدیک بـود ــ در میان ساحل‌نشینان رواج دادند؛ فرهنگی که حاصل سادگی طبیعت جماعتهای کوچک محلی بود و از نظر پاره‌ای مردم متمدن، نمایندۀ نوعی توحش و ناشی از بلاهت بدوی انسان محسوب می‌شد (نک‍ : ساعدی، نیز ریاحی، سراسر کتاب).
قبل از آنکه تقوایی به سراغ مراسم و اعتقادهای مربوط به مناسک اهل هوا برود، پژوهندگانی با آراء کمابیش متنوع با این فرهنگ روبه‌رو شده بودند. شیفتگان افسانه و نحله‌های باستانی آن را قوای مرموز و اثیری و جادویی دانسته‌اندکه بر نوع بشر مسلط است و در مقابله با آن راهی جز تسلیم و قربانی کردن نشناخته‌اند؛ جامعه‌شناسان آن را ناشی از تسلط وضع معیوب و ناگوار اقتصادی و اجتماعی خوانده‌اند؛ و روان‌پزشکان آن را نوعی بیماری عصبی بغرنج شمرده‌اند که ریشه در تسلط وضع طبیعی بومیان دارد. تقوایی در باد جن خود را وارد این معقولات نکرد، هرچند داعیۀ بررسی جامعه‌شناختی از این بیماری را داشت (بهارلو، 34). از نظر او کار «باباها» و «ماماها»ی زار، نوبان و مشایخ، قرابتی با فعالیتهایی که پزشکان برای درمان بیماران خود می‌کنند، ندارد؛ هر چند باباها و ماماها به عنوان پزشکان بدوی قبایل بومی به طور خودسرانه عمل نمی‌کردند و برای خود و درمان بیمار اصول و قواعد خشکی داشتند که مو به مو به آن عمل می‌کردند؛ همان‌گونه که پزشک در تشخیص و درمان بیماری روشی منطبق با اصول تعلیم‌یافته‌اش به کار می‌برد، باباها و مامای زار هم با موسیقی بیماری را تشخیص می‌دهند (تقوایی، 143). 
مرکز اصلی باد جن مسقط است، و در جنوب ایران دو نوع از آن بومیان را گرفتار کرده است: یکی جن «مضراتی»، که کافر، موذی و خطرناک است؛ و یکی هم اجنۀ «اهل حساب»، که به تعبیر بومیان اغلب مسلمان‌اند. جنها بیشتر زیر درخت لیل (لور)، که شاخ و برگ فراوان دارد، و ریشه‌هایش در هوا ست، یا در سر چاهها و برکه‌ها، و در گرمای سوزان تابستان، کمین می‌کنند. بیشتر بیمارانی که گرفتار باد جن می‌شوند، دچار اضطراب و تشویش‌اند، غش می‌کنند، کف از دهانشان بیرون می‌آید و تغییر قیافه می‌دهند. برای بیرون کردن باد جن از بدن بیمار او را می‌خوابانند، و در گرماگرم کوبیدن بر دمّام (دهل دو سر) و زدن ضربه‌های خیزران به بدن بیمار، توسط بابا و مامای زار، مقداری موی بُز و مدفوع سگ و گیاهان بد بو را دود می‌دهند و زیر دماغ بیمار می‌گیرند (ساعدی، 91-92). به‌جز دهل بزرگ (گپ دهل یا مودندو)، که در تمام مراسم دفع بادهای مضراتی هست، در مراسم باد جن یک دهل کوچک (کِسِر) هم نواخته می‌شود، که وزن آهنگ را عوض می‌کند (تقوایی، همانجا). با کوبیدن پرزور و محکم بر مودندو و کسر و خواندن ورد و ذکر (آواز بَمْباسی) توسط ماما یا بابا، به‌تدریج جن از بدن بیمار خارج می‌شود (نفیسی، 324).
تمهیدهای تقوایی برای آنکه نشان بدهد عقب‌ماندگی اقتصادی و فرهنگی، بومیان را گرفتار جن (یا زار، نوبان، شیخ شنگر و انواع بادهای دیگر) کرده، مبتنی بر پرداختی سینمایی است. در طول مراسم، پس از شرحی کوتاه و مقطّع دربارۀ چگونگی جمع‌شدن اهل هوا در «خانۀ مقدسی» که پشت خاکستان شهر مرده قرار دارد، در سکوت و سکون، در و پنجره‌های نیم‌ویرانی نشان داده می‌شود که متعلق به جماعت اهل هوا ست، یا آدمهایی که بندرلنگه را به جبر ترک کرده‌اند. این صحنه‌ها گویای این است که حیات و نشاط از بندر لنگه رخت بر بسته، و شهر گرفتار جن شده است (تقوایی، 145-146)؛ به تعبیری: «تلفیق بین ویرانه‌های شهر و ذهنهای ویران و درهم با مونتاژی ساده ارائه می‌شود» (مجابی، 9).
یک چیز امتیاز و مرغوبیت بیشتری به باد جن بخشیده است و آن گفتاری است که با صدای لرزانِ خش‌دار احمد شاملو بر حاشیۀ صوتی فیلم ضبط شده است. گفتار فیلم می‌توانست به شیوۀ متنهای متعارف اجتماعی، مردم‌شناختی، پزشکی یا آموزشی بر نکاتی تأکید داشته باشد که سال به سال با تجربه‌هایی که دراین‌باره کسب می‌شود، از اهمیت جنبه‌های اطلاعاتی آن کاسته ‌شود؛ اما متن شعرگونۀ گفتار و بیان غیرمتعارف شاملو به آن اعتبار خاصی بخشیده است.
با نمایش باد جن در پایتخت و چند شهر بزرگ وکوچک، و استقبالی که از نمایش تلویزیونی فیلم شد، موج جدیدی در گسترۀ مستندهای مردم‌شناختی و آیینی ایجاد شد. گروههایی از فیلم‌سازان تابع سازمانهای دولتی و خصوصی دوربین به‌دست گرفتند و راهی شهرها و روستاهای ناشناخته و دور افتاده شدند، تا مراسمی مانند آنچه تقوایی، متکی بر شناخت خود، ثبت کرده بود، بر نوار سلولوئید ضبط کنند. چنین استقبالی نشان از تأثیر‌گذاری نسخۀ مرجع آن دارد. خود تقوایی نیز پس از باد جن، فیلمهای موسیقی جنوب: زار (1350ش)، و کشتی یونانی (1377ش) را دربارۀ «بادهای کافر» ساخت. 
باد جن به طریقۀ 35 میلی‌متری، سیاه و سفید، با زمان 22 دقیقه توسط امیر کراری فیلم‌برداری، و عباس گنجوی تدوین شد، و گویندۀ گفتار آن احمد شاملو ست.

مآخذ

بهارلو، عباس، معرفی و شناخت ناصر تقوایی، تهران، 1382 ش؛ تقوایی، ناصر، «نمایشی مستند ... »، کتاب سینما، تهران، 1350 ش، شم‍ 3؛ جعفری (قنواتی)، محمد، «بادوزار و بانوی لیل، تأملی مردم‌شناختی»، کتاب ماه هنر، تهران، فروردین و اردیبهشت 1382 ش؛ ریاحی، علی، زار و باد و بلوچ، تهران، 1356 ش؛ ساعدی، غلامحسین، اهل هوا، تهران، 1355 ش؛ مجابی، جواد، «باد جن»، اطلاعات، 13 شهریور 1348 ش، شم‍ 984‘ 12؛ محمود، احمد، داستان یک شهر، تهران، 1372 ش؛ مرندی، حسن، «اهل هوا و باد جن»، معرفی و نقد آثار ناصر تقوایی، به‌کوشش عباس بهارلو، تهران، 1369 ش؛ نفیسی، حمید، فیلم مستند، تهران، 1357 ش؛ هایدر، ک. ج.، فیلم مردم نگار، ترجمۀ مهرداد عربستانی و حمیدرضا قربانی، تهران، 1385 ش.

عباس بهارلو
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: