صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / دانش عامه / گیاه شناسی / اقاقیا /

فهرست مطالب

اقاقیا


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 24 آذر 1398 تاریخچه مقاله

اَقاقیا، درختی تزیینی با گلهای معطر که صمغ و شاخه‌های خاردار آن در نظام طب سنتی، عامیانه و باورهای مردم ایران جایگاهی دارد. گونه‌های مختلف این گیاه در خاورمیانه (به‌ویژه مصر و عربستان) و ازجمله جنوب ایران به خوبی می‌روید و در هر منطقه نام محلی خاص خود را دارد. مثلاً در بندرعباس و لار به آن کِرِت و سَلَم گفته می‌شود و در نواحی مختلف بلوچستان با نامهایی چون فولَب، چگرد، تِج، طَلْع، سِیال، بَبله، چِش، پالوس، پلوزا و خور شناخته می‌شود (میرحیدر، 6 / 47). 
نام عمومی این درختچه در عربی ام‌غیلان یا مغیلان است (نک‍ : دنبالۀ مقاله) و در منابع طب سنتی با نامهایی چون سَنط، صنط، بَبله، بابل، نِب نب و خرنوب مصری نیز یاد شده که صمغ عربی از آن گرفته می‌شود (همانجا؛ نیز نک‍ : ابن‌میمون، 5؛ غسانی، 6؛ ابن‌بیطار، 141-142؛ حاجی زین عطار، 40؛ قهرمان، 1 / 57). گاه در منابع، خودِ درخت را اقاقیا (قَرَظ / قرض) خوانده‌اند و در برخی از منابع دیگر صمغ قرظ را اقاقیا نامیده‌اند؛ که ثمر نوعی از قرظ است، به نام مغیلان (اغیلان) که در ابتدای رویش، یاقوتی‌رنگ است و بعد سیاه می‌شود (امیری، 36). در فرهنگ آنندراج در تعریف اقاقیا چنین آمده است: «عصارۀ خاری است که پوست را بدان دباغت کنند و آن صلب و سیاه رنگ است و بعضی گویند جمع خار مغیلان است» (نک‍ : ذیل واژه). 
اقاقیا اصولاً بومی ایران نیست، اما از گذشته‌های دور وارد ایران شده است. 20 گونۀ آن مثل اقاقیای سرخ یا بنفش و اقاقیای معمولی یا چتری در نواحی مختلف ایران شناسایی شده است (ثابتی، 316-317؛ مظفریان، 521-524). درخت اقاقیا در زمینهای شنی و رسی به‌خوبی به عمل می‌آید. ازاین‌رو، برای آباد کردن نواحی بایر و تپه‌های شنی متحرک گیاه بسیار مناسبی است. امروزه نیز اقاقیا را اغلب در باغها، پارکها، گردشگاهها و کنار جاده‌ها می‌کارند، زیرا خیلی زود با محیط خود سازش می‌یابد (صحت، 410)؛ بدین‌سان، می‌توان این درخت را در مناطق متفاوت از نظر آب و هوایی مشاهده کرد (نک‍ : مقدم، 1 / 45؛ رضایی، 325؛ قاسمی، 1 / 26؛ صفری، 3 / 397). 
گلهای خوشه‌ای اقاقیا، سفید یا صورتی و بسیار خوش‌بو هستند، چنان‌که در اوایل اردیبهشت خیابانها یا تفرجگاهها را معطر می‌سازند. زنبور عسل گلهای اقاقیا را بسیار دوست دارد و عسل حاصل از شیرۀ این گلها بسیار معطر و مطبوع است (صحت، همانجا؛ بهرامی، 210). انواع درختچه‌ای و یا بوته‌ای اقاقیا مثل اقاقیای عربی، شیرۀ غلیظی به دست می‌دهد که همان صمغ عربی است. برگ اقاقیا به خصوص در خشکسالیها علوفۀ خوبی برای دامها محسوب می‌شود (صحت، همانجا). 
درخت و درختچۀ اقاقیا همواره مورد توجه منابع قدیمی طبی و کشاورزی بوده است (برای نمونه، نک‍ : الذخیرة ... ، 51؛ ابن‌وحشیه، 1260-1261؛ ابن‌جزار، 147؛ کشکری، 75). در طب سنتی طبع اقاقیا را سرد و خشک در درجۀ دوم می‌دانند و اصولاً به عنوان دارویی قابض و بندآورندۀ خون شناخته می‌شود (ابن‌ربن، 406؛ رازی، 20 / 44، به نقل از دیوسکوریدس). اخوینی بخاری روشهای متعددی را برای جلوگیری از خون‌ریزی و قطع آن توضیح داده است که در همگی آنها اقاقیا (قاقیا) نقشی تعیین‌کننده دارد (ص 408، 410، 530، 533، 581). 
ابومنصور هروی اقاقیا را به دو نوع سرخ و سیاه تقسیم می‌کند (ص 33، نیز 254). ابن‌سینا نیز اقاقیا را صمغ درخت کرت (خرنوب مصری) می‌داند که آن را خشک می‌کنند و از آن قرص می‌سازند. او روش تهیۀ صمغ اقاقیا را چنین شرح می‌دهد: «برگ و میوۀ اقاقیا را با همدیگر می‌کوبند و افشرۀ آن را می‌گیرند. بعضیها آن را در داخل آب می‌سایند و بخشی که در آب می‌نشیند می‌گیرند، و این کار را آن‌قدر تکرار می‌کنند تا آب روشن شود. آن‌گاه از آن که ته نشسته است، قرص می‌سازند و همراه با دارو می‌خورند» (2 / 58). یکی از خواص اقاقیا را به جایْ بردن مقعد دانسته‌اند (جمالی، 211). فهرست کاملی از فواید این گیاه درکتـاب مخزن الادویة آمده است (نک‍ : عقیلی، 157- 158). 
امروزه در طب عامه قسمتهای مختلف اقاقیا برای درمان انواع بیماریها به‌کار می‌رود. مثلاً گل اقاقیا دارای اثرات خفیف آرام‌بخش، مقوی، قابض، نرم‌کننده و صفرابر است. پوست درخت به‌ویژه پوست ریشۀ آن در مقادیر کم و مخلوط با قند، خاصیتی مقوی و ملین ملایم دارد، اما در مقادیر زیاد اثرات سمی قی‌آور و مسهل خواهد داشت. برگ اقاقیا صفرابر و ملین است. دم‌کردۀ گل و برگ اقاقیا در سردردهای ناشی از مسمومیتها، سوء هضم، استفراغهای سبک و احساس کسالت مفید است. معمولاً دم‌کردۀ 12گرم برگ اقاقیا در یک فنجان آب جوش به عنوان صفرابر در صبح ناشتا، و دم‌کردۀ همان مقدار گل اقاقیا به عنوان آرام‌کننده، پیش از شام و ناهار تجویز می‌شود (زرگری، 2 / 66). 
بارزترین نمود این گیاه در فرهنگ مردم، در ادبیات فارسی و کنایات همراه آن با عنوان مغیلان و خار مغیلان است. در اصل مغیلان یا ام غیلان به معنای مادر غولان است و صفتی است برای بوته‌های پرخار و پرصمغ در وادیهای گرم و سوزان عربستان که باور بر این بوده غول بیابان زیر آنها بچه می‌کرده است. 
آنچه در مضمون بیشتر اشعار فارسی آمده است، حکایت از به‌جان خریدن درد و زخم خارهای این گیاه در مسیر رسیدن به معشوق و معبود جانان (کعبه) از سوی زائران خانۀ خدا ست. مثلاً سعدی می‌گوید: جمال کعبه چنان می‌دواندم به نشاط / که خارهای مغیلان حریر می‌آید (1 / 424). یا بیت مشهور حافظ که می‌گوید: در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم / سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور (ص 174؛ برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : گرامی، 484). 

مآخذ

 آنندراج، محمدپادشاه، تهران، 1363 ش؛ ابن‌بیطار، عبدالله، تفسیر کتاب دیاسقاریدوس، به کوشش ابراهیم بن مراد، بیروت، 1989م؛ ابن‌جزار، احمد، فی المعدة و امراضها و مداواتها، به کوشش سلمان قطابه، حلب، 1979م؛ ابن‌ربن، علی، فردوس الحکمة، به کوشش محمدزبیر صدیقی، برلین، 1928م؛ ابن‌سینا، قانون، ترجمۀ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، 1364ش؛ ابن‌میمون، موسى، شرح اسماء العقار، به کوشش ماکس مایرهف، بیروت، 1992م؛ ابن‌وحشیه، احمد، الفلاحة النبطیة، به کوشش توفیق فهد، دمشق، 1995م؛ ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقائق الادویة، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، 1346ش؛ اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، به کوشش جلال متینی، مشهد، 1344ش؛ امیری، منوچهر، فرهنگ داروها و واژه‌های دشوار، تهران، 1353ش؛ بهرامی، تقی، فرهنگ روستایی، تهران، 1316-1317ش؛ ثابتی، حبیب‌الله، درختان و درختچه‌های ایران، تهران، 1344ش؛ جمالی یزدی، مطهر، فرخ‌نامه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1346ش؛ حاجی زین عطار، علی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، به کوشش محمدتقی میر، تهران، 1371ش؛ حافظ، دیوان، بر اساس نسخۀ قزوینی ـ غنی، به کوشش منصور موحدزاده، تهران، 1370 ش؛ الذخیرة فی الطب، منسوب به ثابت بن قره، قاهره، 1928م؛ رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، ترجمۀ سلیمان افشاری‌پور، تهران، 1384ش؛ رضایی، غلامرضا، شهر من فسا، شیراز، 1387ش؛ زرگری، علی، گیاهان دارویی، تهران، 1360ش؛ سعدی، دیوان غزلیات، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، 1366ش؛ صحت نیاکی، نصرت‌الله، گیاهان کشاورزی ایران، اهواز، 1326ش؛ صفری، بابا، اردبیل در گذرگاه تاریخ، تهران، 1353ش؛ عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، قرابادین کبیر (مخزن الادویة)، تهران، 1371ش؛ غسانی ترکمانی، یوسف، المعتمد فی الادویة المفردة، به کوشش مصطفى سقا، بیروت، 1402ق / 1982م؛ قاسمی، احد، جغرافیای شهرستانهای پارس‌آباد، بیله‌سوار و گرمی، تهران، 1377ش؛ قهرمان، احمد و احمدرضا اخوت، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، تهران، 1383ش؛ کشکری، یعقوب، کناش فی الطب، به کوشش علی شیری، بیروت، 1414 ق / 1994 م؛ گرامی، بهرام، گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی، تهران، 1386ش؛ مظفریان، ولی‌الله، درختان و درختچه‌های ایران، تهران، 1383ش؛ مقدم، محمد، تویسرکان، تهران، 1378ش؛ میرحیدر، حسین، معارف گیاهی، تهران، 1373ش.

مهرزاد گلسرخی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: