آفرینش
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 27 آذر 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/238018/آفرینش
چهارشنبه 28 شهریور 1403
چاپ شده
1
آفَرینِش، آراء و باورهای کهن ایرانیان دربارۀ خلقت جهان و پیدایش انسان.
شواهدی از وجود کیشهای پرستش نیاکان و موجودات آسمانی در دورۀ هندواروپایی در دست است و گویا هندوایرانیان هم بر این کیشها بودند. آثار این تداوم را در ریگودا (پرستش نیاکان) و اوستا (پرستش فرَوَشیها در فروردینیشت، از سرودههای کهن کیشی که بعدها وارد دین زردشتی شده) هم میتوان دید (گریزولد، 22-23). این شواهد تنها از وجود مجموعۀ آداب و شعایر دینیای خبر میدهند که عمدتاً با دو عنصر آب و آتش مرتبط بودند (بویس، 25-27)، اما از جهانبینی آنان و دیدگاههایشان دربارۀ مسائلی چون پیدایش جهان، اطلاعی در دسترس نمیگذارند. برپایۀ شواهد، هندوایرانیان هنگام برگزاری آیینهایشان، دو گروه خدایان را میپرستیدند؛ گروه نخست که اهمیت کمتری داشتند، خدایان پرشمار مظاهر طبیعت بودند و در گروه دوم یا گروه خدایان اصلی، آسورَهها و دَئِوَهها جای داشتند. چنانکه از ریگودا برمیآید، وَرونه (خدای آسمان و نظم و قانون) در رأس آسورهها یا خدایان فرمانروا قرار داشت و بزرگترینِ دئوهها (خدایان جنگاور) هم ایندره، خدای جنگ، بود (زنر، 37؛ گریزولد، 23؛ خندا، 36 ff., 113). بسیاری از سرودهای ودایی شرح ستیز میان این دو دستۀ خدایان فرمانروا و جنگاور است. زردشت تحولاتی بنیادین در باورهای دینی ایرانیان پدید آورد: اهورهمزدا را آفرینندۀ همۀ نیکیها خواند و در جایگاه خدای برتر قرار داد، و دیگر ایزدان را هم که تجلی صفات نیک بودند، بهمنزلۀ یاران و زیردستان فرمانبر او معرفی کرد؛ در عوض، دئوهها را چهرههایی ویرانگر و تباهکنندۀ آفرینش نیک دانست و پیروانش را از پرستش آنها بازداشت (هینلز، 14-16؛ گریزولد، همانجا). دگرگونی دیگری که زردشت در باورهای کهن ایجاد کرد، مربوط به تاریخ و عمر جهان بود: برخلاف باورهای اقوام هندی که تاریخ جهان را شامل ادواری تکرارشونده و پایانناپذیر میدانستند، ایرانیان باستان پس از جداشدن از هندیان، تاریخ جهان را در چهارچوبی زمانی قرار دادند که با آفرینش آغاز میشد و تمامی رویدادهای جهان تا پایان آن در این چهارچوب جای میگرفت (بویس، 35). در متون اوستایی، هرچند بارها به آغاز جهان و پارهای رویدادهای آن اشاره میشود، ولی از چگونگی آفرینش و روند آن سخنی در میان نیست. کهنترین این متنها یعنی گاهان، از دو گوهر یا مینوی نخستین، یکی نیک و دیگری بد، یاد میکند که به موجب متنهای متأخر (بندهش، 33) چه از نظر زمان و چه از لحاظ مکان، در بیکرانگی بودند. باور به این دو مینو مهمترین اصل دین زردشتی و اساس تفسیر و توضیح تمام پدیدههای مینوی و مادی است ( گاتها، 17؛ نیز نک : هینلز، 68). برپایۀ این آموزه بعدها با تکثیر دو گوهر یادشده، همۀ موجودات و پدیدههای مینوی، و سپس مادی بهوجود آمدند و درواقع با پیدایی آنها و بهگردش درآمدن چرخ زمان، جهان مادی آغاز شد. کهنترین روایت تاریخی از دیدگاه ایرانیان باستان در باب پیدایش جهان، روایتی است کـه پلوتارک (نک : بنونیست، 62 بب ؛ مولتن، 399-406) به نقل از مغان آورده است. این گزارش با باور «زردشت مغ» به دو آفریدگار نیکی و بدی، و میانجیگری مهر در جدال میان آن دو آغاز میشود و پس از اشاره به برخی رسوم مغان، به روایت آفرینش میپردازد. برپایۀ این روایت، اورمزد زادۀ روشنی، و اهریمن مولود تاریکی، با یکدیگر در کارزارند. اورمزد 6 ایزد (امشاسپندان، نک : دنبالۀ مقاله) را میآفریند و اهریمن نیز در برابر، 6 دیو خلق میکند. آنگاه اورمزد خویشتن را 3 برابر میگسترد و آسمان را به ستارگان میآراید و 24 ایزد دیگر میآفریند و همه را درون تخممرغی (جهان) مینهد. سپس 24 دیوزادۀ اهریمن نیز به درون تخممرغ راه مییابند و ازاینرو ست که نیکیها با بدیها آمیختهاند. پلوتارک به روایت تئوپمپوس، این باور مغان را یادآور میشود که برای 3 هزار سال متوالی، یکی از این دو خدا سالاری میکند و در 3 هزار سال سوم آن دو با هم میستیزند و به قلمرو یکدیگر میتازند، اما سرانجام اهریمن از پای درمیآید و مردمان شاد میشوند و بینیاز از خورش و سایه. در پایان این روایت آمده است که «آنگاه خدایی که اینها را پرداخته و انجام داده است، به آسایش پرداخته و برای یک زمان میآرامد نه برای زمانی دراز چنانکه درخور یک خدا ست، بلکه اندکی دراز چنانکه مردی به خواب رود» (بنونیست، 64-65). اما کهنترین سند ایرانی در باب آفرینش، اشارههای موجود در کتیبههای فارسی باستان از روزگار هخامنشیان (سل 550-330قم) است. هم داریوش و هم خشیارشا در کتیبههایشان بارها از آفرینش جهان به دست اهورهمزدا یاد میکنند. با این همه، این اشارهها محدود به آفرینش زمین، آسمان، مردم و سرانجام شادی است که اهورهمزدا آن را برای مردم آفریده است (کنت، 137, 141 ff., 148 ff.). آفرینش جهان آنگونه که از کتیبههای فارسی باستان و حتى روشنتر از آن، از نوشتههای اوستایی برمیآید، درواقع گونهای انتظامیافتن عناصر و اجزائی آفریده یا ساخته شده است. این عمل با فعل ایرانی باستان dā- (هندی باستان dhā-) بیان میشود که بهمعنای «نهادن» و «گذاشتن» (متفاوت با فعل دیگری با همین املا بهمعنای «دادن») است (نک : همو، 188؛ چونگ، 43-44). برپایۀ اوستا این آفریدهها یا ساختهها را خود اهورهمزدا یا مینوی دیگری به نام Guš Tašan (بهمعنای شکلدهنده یا سازندۀ گاو) یا Өwōrəštar (که با ایزد سازنده و آهنگر ودایی Tvaṣṭṛ یکی است) پدید آورده است (بویس، I / 81-82؛ گرشویچ، 55-56). گاو و آب و گیاه را خود اهورهمزدا شکل بخشیده است. در متون پهلوی، مطابق ثنویت زردشتی اغلب برای آفرینش دو گونه واژه، یکی اهورایی و دیگری اهریمنی، به کار میرود. واژههای اهورایی مشتق از مصدر brēhēnīdan (به جای اوستایی dā-) بهمعنای بریدن، تراشیدن، مقدرکردن و ساختن (نک : مکنزی، 19، نیز 54؛ نیز نک : نیبرگ، II / 49؛ برای صورتهایی از آن در پهلوی، نک : همو، I / 36, 41؛ نیز نک : حسندوست، 1 / 197؛ برای این واژه در متـون مانوی، نک : دورکین ـ مایسترنست، III(1) / 111) و واژههای برگرفته از واژۀ kirrēnīdan بهمعنای ساختن و آفریدن اهریمنی (مکنزی، 51، نیز 100) از سنسکریت kṛt-، kṛtáti «بریدن» و اوستایی karət- «بریدن» (از جمله در وندیداد، 37:7، 38؛ یشتها، 62:14؛ اوستا، II / 218, III / 52؛ بارتولمه، 452-453؛ لینکلن، 682، نیز حاشیۀ 9؛ نیز نک : مکنزی، همانجاها؛ نیبرگ، II / 118) هستند. āfrīdan هم به معنای آفرینکردن، ستودن، دعای خیر کردن و آفریدن آمده است (مکنزی، 5، نیز 33؛ نیز برای متون مانوی، نک : دورکین ـ مایسترنست، III(1) / 28). کاملترین روایت اسطورۀ آفرینش راستکیشی زردشتی، در متنهای پهلوی بهویژه دو متن بندهش و گزیدههای زادسپرم آمده است؛ بهعلاوه تنها آگاهیهای مربوط به وضعیت دو مینوی نخستین، در همین منابع یافت میشود. بندهش (ص 3) در این باره از دو قلمرو بیکرانه یاد میکند که مرزی از تهیگی در میانه، آنها را از هم جدا و ازاینرو کرانمند میسازد. نخستین قلمرو بیکرانه در فرازپایه، گاه و جای اورمزد (اوستایی: اهورهمزدا)، گوهر روشنی و نیکی است که زمانی بیکرانه در آن «همی بود»؛ دیگری، قلمرو تاریکی بیکرانه و در ژرفپایه است که اهریمن (اوستایی: اَنگرَه مَینیو)، اصل و گوهر بدی و تباهی در آن بهسر میبرد. ازاینرو میتوان گفت که تنها اورمزد ازلی است و اشارهای گواه بر ازلیبودن اهریمن در میان نیست (نک : شاکد، 227 ff.). منابع راستکیشی در باب خاستگاه این دو گوهر سکوت میکنند، ولی در یکی از گرایشهای دین زردشتی، زمان که در این گرایش دینی با نام زروان ستایش میشود، اصل ازلی جهان معرفی میگردد که دو مینوی نیکی و بدی، اورمزد و اهریمن، از او پدید میآیند. از آغازی که بن آن ناپیدا ست، دو گوهر نخستین در قلمروهای خود هستند. این قلمروها از هر سو، جز آن سو که با یکدیگر مرز دارند، بیکرانهاند. بندهش (همانجا) دربارۀ این دو قلمرو شرحی میدهد، ازجمله اینکه میانشان خلأ یا تهیگی است که «وای» نیز نامیده میشود و نقش میانجی را دارد. در برخی روایتهای زردشتی این موقعیت به ایزد مهر داده شده و داور و میانجی و ناظر بر همۀ پیمانها معرفی گشته است (نک : شاکد، 19). اورمزد که صفت «همهآگاه» (دارای آگاهی جامع و فراگیر) از پی نامش میآید، از جمله از وجود اهریمن آگاه است که نوشتههای پهلوی او را «پَسدانش» (ناآگاه یا دیرآگاه) میخوانند. اورمزد همچنین میداند که پادشاهی مطلق و آرمانی او و آفریدگانش، تنها هنگامی به دست میآید که رستاخیز شود و مردگان به تن پسین برخیزند و اهریمن و آفرینشی که از این پس خواهد کرد، نیز بدانگاه از میان روند و سرانجام آنکه این همه تنها در جهان کرانمند به دست آید (بندهش، 34). به تصریح نوشتههای پهلوی، اورمزد پیش از آفرینش، خدای نبود و با انجام آفرینش، «خدای»، و همچنین «سودخواستار و فرزانه و ضد بدی، آشکار و سامانبخش همه و افزونگر و نگران همه» شد (همان، 35). ازاینرو اورمزد آفرینش جهان را میآغازد و نخست نوری به جهان تاریکی میفرستد؛ اهریمن چون از وجود جهان روشن اورمزدی آگاه میشود، به مرز آن میآید و اورمزد برای بازداشتن او از ورود به جهان روشنی و آسیبرساندن بدان، به نبرد وی میرود ( گزیدهها ... ، 1). از آنجا که دو گوهر روشنی و تاریکی تضاد ذاتی دارند، حضور آنها در کنار هم ناممکن است؛ ازاینرو منجر به پیدایی ستیزی میشود که در سرتاسر تاریخ جهان ادامه مییابد و با پیروزی گوهر روشنی و ازمیانرفتن تاریکی، به پایان میرسد. از نوشتههای زردشتی چنین برمیآید که مبارزۀ میان دو مینو در آوردگاه و عرصهای مادی، و درواقع با سلاح ماده، ممکن است و هم ازاینرو ست که آفرینش ضرورت مییابد. اورمزد باز به سبب خرد و آگاهیاش، میداند که اگر زمان نبرد را کرانمند نسازد، اهریمن در کار نابودی آفرینش او پیروز خواهد شد. پس او زمان (یا ایزد زمان، موسوم به زروان) را به یاری میخواند و بدینسان دوران پیکار را به 3 بخش 3 هزار ساله تقسیم میکند (همان، 2؛ نیز نک : دنبالۀ مقاله). با این حال، بندهش (ص 36) از آفرینش زمان به دست اورمزد یاد میکند و اینکه او زمان را بهناچار و برای ازکارافکندن اهریمن میآفریند. او پس از زمان بیکرانه، زمان کرانمند را میآفریند و این نخستین آفرینش او ست. اورمزد که از یورش اهریمن در آینده آگاه است، در دورۀ گیجی و بیحسی او برای رویارویی، دست به آفرینش مینوی میزند و همۀ موجودات مینوی، شامل امشاسپندان و ایزدان و فروهرها را در بالست (جایگاه برین یا عرش اعلى) میآفریند؛ گروه اخیرْ مینو و روان آفریدگان مادی، یعنی مینو یا صورت آسمانی یا مُثُلِ آسمان و آب و زمین و گوسپند و مردم و آتش هستند (همان، 1) که بعدها الگوی آفرینش صورت مادی آنها میشوند. با این همه، به روایت بندهش (ص 34)، حتى پیش از آمدن اهریمن به مرز روشنی، اورمزد چون در آن بیکرانگی در اندیشۀ آغاز آفرینش است، از وجود اهریمن آگاهی دارد و میداند که در آینده بر آفرینش او خواهد تاخت؛ پس آفریدگان خود را که برای رویارویی با اهریمن لازماند، میآفریند. چون اهریمن با دیدن فروغ روشنی جهان اورمزدی به مرز میان دو قلمرو میآید، اورمزد او را پیشنهاد آشتی میدهد و همچنین او را به ستودن آفریدگان اورمزدی فرامیخواند تا به پاداش آن، بیمرگ و نافرسودنی شود و از این کار، هر دو را سود رسد؛ اما اهریمن ضمن ردکردن پیشنهاد اورمزد، تهدید میکند که او و آفریدگانش را نابود کند و به دوستی خود و دشمنی اورمزد بگرواند ( گزیدهها، نیز بندهش، همانجاها). اورمزد با خرد همهآگاه خویش میبیند که اگر زمان نبرد را محدود نکند، اهریمن چنانکه گفته، آفرینش او را از میان خواهد برد؛ پس زمان پیکار را 3 بخش 3 هزار ساله (نک : دنبالۀ مقاله) میکند و اهریمن نیز میپذیرد ( گزیدهها، همانجا؛ بندهش، 35؛ نیز نک : میرفخرایی، 9-10). بر پایۀ باورهای مزدایی، اورمزد آفرینش جهان را در دو مرحله به انجام رسانده است: نخست مینوی که بیاندیشه و بیحرکت و ناگرفتنی (ناملموس) بود (بندهش، 34) و سپس مادی (همان، 35)؛ آفرینش مینوی را به مینوی نگاه داشت و آفرینش را نیز نخست به مینوی و سپس به صورت مادی آفرید (همان، 37) و این در حالی است که برای اهریمن فقط آفرینش مینوی تصور شده است. در منابع موجود، مراحل آفرینش جهان به صورتی شرح شده است که درک ترتیب زمانی آنها گاه دشوار مینماید؛ اما این روند را چهبسا بدین شرح بتوان خلاصه کرد:
همانگونه که اشاره شد، به تصریح بندهش (ص 36) اورمزد در آغاز از زروان یا زمان بیکرانه، زمان کرانمند را میآفریند که نخستین آفریده است، و آفرینش امشاسپندان و دیگر آفریدگان را به دعای او انجام میدهد. سپس از آفرینش تن آفریدگان سخن به میان میآید که اورمزد از «خودی خویش، از روشنی مادی» و همچنان که اشاره شد، به دعای زروان بیکران فرازآفرید (مینوی خرد، 22)؛ آنگاه تن «وای» نیکو را میآفریند تا در آفرینش چون ابزاری او را به کار آید (بندهش، همانجا). آفرینش مینوی دیگر راستگویی است و نیز تن بیکران که از گذر زمان بر کنار است؛ از تن بیکران، دو دعای «اهونور» و «یثا اهو وئیریو» آفریده میشوند و از اهونور، مینوی «سال» فراز آفریده میشود که در دوران آمیختگی کنونی، نیمی روشن (روز) و نیمی تاریک (شب) و 365 شبانهروز است (همان، 37). در سنت زردشتی مدت عمر جهان را به روایتی 12 هزار سال و به روایتی دیگر 9 هزار سال آورده و به 4 یا 3 دورۀ 3 هزار ساله تقسیم کردهاند. بنا به روایت نخست، در طول 3 هزار سال اول آفریدگان اورمزد در مرحلۀ مینو و به تعبیر بندهش (ص 38) بدون اندیشه و بدون حرکت و لمسنشدنی بودند. در آغاز 3 هزارۀ دوم اهریمن از جهان تاریکی به مرز جهان روشنی آمد و اورمزد بر سر 9 هزار سال پیمان بست (مینوی خرد، همانجا). از این مدت، 3 هزار سال موسوم به «بُندَهِشْن» به کام اورمزد است و به آفرینش مادی میگذرد؛ 3 هزارۀ دوم دورۀ آمیختگی نیک و بد، و ازاینرو موسوم به «گُمیزِشْن»، و سرانجام چهارمین 3 هزار سال به نام «وِچارِشْن» یا «وِزارِشْن»، دورۀ جداشدن نیکی از بدی و ازمیانرفتن بدی و پیروزی نهایی نیکی است که از پی آن دوره، همگان تا ابد در آرامش و بیگزند خواهند زیست (تفضلی، 109؛ بویس، 50؛ نیز نک : دنبالۀ مقاله). با این همه، قائلشدن عمر 12 هزار ساله برای جهان و تقسیم آن به 4 دورۀ 3 هزارساله را با اندیشههای زروانی مرتبط دانستهاند (نیبرگ، 386-387). روایت بندهش (ص 35 بب ( دورۀ 9 هزار سالۀ تاریخ جهان را با آمدن اهریمن به مرز روشنی آغاز میکند و ادامۀ آن همانند روایت پیشین است. آنگاه نوبت به آفرینش امشاسپندان و سپس ایزدان میرسد که به تعبیری، آفرینش مینوی اورمزدی با آفریدن آنها آغاز میشود.
برپایۀ بندهش (ص 37) اورمزد پس از وای درنگ خدای، امشاسپندان را برای یاری خود در آفرینش جهان و نیز به سروری هستی آفرید تا به تن پسین، بدی را از آن «به ناپیدایی» ببرند. امشاسپندان به معنای «جاودانان فزونیبخش (سود رسان)» در گاهان صرفاً مفاهیمی مجرد و تجلیات صفات عالیۀ اهورهمزدا بهشمار میآیند. این مفاهیم عبارتاند از: اندیشۀ نیک، نظم، شهریاری آرمانی، اخلاص فزونیبخش، کمال و زندگانی دراز یا بیمرگی که در متون متأخرتر به ترتیب با نامهای وُهومَنه (بهمن)، اَشَه وَهیشْته (اردیبهشت)، خْشَثْره وَئیریه (شهریور)، سپِنتااَرْمَیتی (سپندارمد)، هَئوروَتات (خرداد)، و اَمِرِتات (امرداد) تشخص مییابند و برترین ایزدان زردشتی میشوند (بویس، 48؛ میرفخرایی، 13؛ نیز نک : ایاتکار ... ، 36 ff.).
چنانکه اشاره شد، پیش از آغاز آفرینش، اهریمن به دعای اهونور اورمزد، گیج و بیحس (در پهلوی: stard) میافتد (بندهشن، I / 57؛ «بندهش ... »، 46, 47)؛ با این همه، بندهش به او آفرینش مینویای نسبت میدهد که وی آن را در همین دوران به انجام میرساند. اهریمن برای رویارویی با اورمزد و آفرینش او، از تاریکی، آفرینشی میسازد. این آفرینش چنانکه اشاره شد، تنها صورت مینوی دارد؛ با این همه، باز دستکم دربارۀ خود اهریمن به تنی اشاره میشود که ــ برخلاف اورمزد که از روشنی است ــ با صفت «سیاه خاکستری شایستۀ جهان تاریکی» شناسانده میشود. سپس اهریمن از خودپرستی مادی، ورن (شهوت) بد و نابودی تن را میآفریند؛ آنگاه آفرینش «خودی» (ذات) دیوان صورت میگیرد که روش بد است و تباهگر آفرینش اورمزد؛ سپس دروغگویی و از این آفرینش، بدی اهریمن و ازکارافتادگی او و آفرینشش آشکار میشود (بندهش، 36-37). اگر در این مرحله تنها برای برخی از آفریدگان مینوی اورمزدی، بتوان مقابلی در آفرینش اهریمن نشان داد، در برابر و به شمار امشاسپندان و با همان سلسلهمراتب، فهرست کاملی از «کماریگان» (کمالیگان) یا سر دیوان وجود دارد. هریک از اعضای این گروه ــ همچنانکه در بخش امشاسپندان بدانها اشاره شد ــ هماورد یک امشاسپند، و آفریده و گماشتۀ اهریمن است برای نابودکردن آفریدۀ نیکی که آن امشاسپند به نگاهبانیاش گماشته شده است. ترتیب آفرینش آنها نیز مطابق ترتیب آفرینش هماوردان آنان در گروه امشاسپندان است: اهریمن نخست اَکومن را فراز میسازد، سپس اَندَر، ساوول، ناگْهیس، تَرومَد و تَریز و زَریز را؛ هفتمین آفرینش نیز مطابق الگوی آفرینش نیک، خود اهریمن است، گو اینکه بندهش (ص 38) ساختن «دیگر دیوان» را پس از آن (یعنی پس از 6 کمالهدیو) یاد میکند (نیز نک : کریستنسن، 72 بب ).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید