صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / اماکن / طبیعی / آبگرم /

فهرست مطالب

آبگرم


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 9 مرداد 1400 تاریخچه مقاله

آبْگَرْم، چشمه‌ای كه گرمای آب آن بیشتر از اندازه‌های متعارف، و نوعاً دارای برخی نمكها و مواد معدنی است و گاه اثر درمانی دارد. این نوع آبها اغلب از اعماق زمین سرچشمه می‌گیرند و معمولاً از شكافهای سطح زمین با فشار به بیرون می‌تراوند. از لحاظ منشأ، دو نوع آبگرم تشخیص داده شده است:

1. آبگرمهای سطحی

كه از روی زمین سرچشمه می‌گیرند و نخست حرارت طبیعی دارند، اما پس از فرو رفتن در زمین و گذشتن از لایه‌های گوناگون آن و گرفتن گرمای آنها و حل برخی مواد كانی این لایه‌ها در خود، از راههای دیگری به سطح زمین باز می‌گردند (جنیدی، 21-22). عمق این نوع آبگرمها به 000‘ 3 متر می‌رسد (غفوری، 180-181). 

2. آبگرمهای عمقی

كه غالباً از بخار خمیرۀ سنگهای سوزان درون پوستۀ زمین ناشی می‌شود. عمق این نوع آبگرمها گاه به 000‘20 متر می‌رسد. گرمای این آبها وابسته به عمق و سرعت بالا آمدن آنها ست و گاه دمای آنها به °100 سانتی‌گراد می‌رسد (همانجا). 
چشمه‌های آبگرم در سراسر ایران، به‌ویژه در دامنۀ كوههای البرز و زاگرس پراكنده‌اند. بسیاری از آبادیها به سبب داشتن این‌گونه چشمه‌ها، شهرت و اهمیت یافته و «آبگرم» نام گرفته‌اند. برخی از این آبها به علت دربر داشتن پاره‌ای مواد شیمیایی، رنگ، بو یا مزۀ خاصی پیدا می‌کنند. برخی تركیبات گوگرد (سولفور و سولفات) به آب رنگ شیری یا آبی می‌دهد، و آبی كه هیدروژن سولفوره داشته باشد، بوی تخم‌مرغ گندیده دارد. آبگرمهای دارای تركیبات آهن، رنگ سرخ یا اُخرایی و مزۀ گس دارند. نمكهای دیگر، مانند كلرورسدیم (نمك طعام) و یدور سدیم، مزۀ آب را شور یا تلخ می‌کنند (جنیدی و خدابنده، 10-11). 
آب این چشمه‌ها بیشتر در گودالها یا حوضها و حوضچه‌های طبیعی انباشته می‌شود. گرداگرد این گودالها یا حوضها را سنگ‌چین می‌كنند یا با دیوارهای سنگی یا آجری محصور می‌سازند و روی برخی حوضچه‌ها، اتاقكی سرپوشیده بنا می‌كنند. حوضِ مُراد، در وَرتون اصفهان، نمونه‌ای از حوضچه‌های آبگرم سرپوشیده است (جنیدی و دیگران، 270) كه در دوران صفویه ساخته شده است. گاه یك یا چند استخر در كنار چشمۀ آبگرم یا بر روی آن ساخته می‌شود، مانند چشمۀ «عزیز گرماب» سادات‌محله، واقع در نزدیكی رامسر (جنیدی، 200).

آبگرم در گویشهای ایرانی

آبگرم را در گویشهای فارسی «گرم او»، «گرماب»، «آب گرمَك»، «آبگرمه»؛ در كردی «گرماو»، یا «گراو» (واژه «گرّ» در زبان کردی به هر دو معنای گرم و جرب آمده است)؛ در لری «گَرو»؛ و در گویش اراكی «گَرّو»؛ در ترکی آذربایجانی «ایسّی‌سو» (ایسّی به معنی گرم و سو به معنی آب) می‌نامند. آبگرمهای حاوی تركیبات گوگرد «آب گوگردی»، «آب كبریتی» یا «گَندو»، «گنداب»، «آب گندو»، «گنده چشمه» و «گِنَو» (از «گِن» صورت دیگر «گَند» و «اَو» به معنی آب) نامیده شده است (نك‍ : فرهنگ ... ، 6 / 6، 9 / 370؛ شیندلر، 166، 186؛ سدیدالسلطنه، 18). آبگرمهای نمكدار را در فارسی «آب زاغی» (پولاك، 418- 419)، «آب شور»، «شوراب»، و در ترکی آذربایجانی «زَی سو» مانند آبگرمی به همین نام در یك فرسنگی كلیسا كَندی در غرب ماكو، و «شورسو» مانند چشمه‌ای معدنی به همین نام در دهكدۀ ورجوی در جنوب مراغه (جنیدی، 279، 365) می‌نامند. «زاغ» و «زی»، شكلهای فارسی «زاج» است و آن سولفات مضاعف آلومینیم با یك فلز دیگر است. 
برخی آبهای معدنی را بر پایۀ رنگ آنها نام‌گذاری كرده‌اند، مانند «سیه‌چشمه» از توابع ماکو، «آب سیاه» در رامسر (همو، 213، 368)، «ساری‌سو» (= آب زرد) و «قره‌سو» (= آب سیاه) در اردبیل (ترابی، 4). 
نام‌گذاری برخی دیگر از این چشمه‌ها نیز با توجه به خاصیت درمانی آنها صورت گرفته است، مانند «درمان آب» در جنوب غربی اورمیه (پولاک، 420)، دو چشمه با نام «آب اندرمان» در دهكده‌ای به همین نام در باختر شهر ری (مصطفوی، 165)، «آب شفا» یا «چشمه‌ شفا» و «چشمه حكیم» در نزدیكی دهكدۀ آبگرم محلات، از این جمله‌اند (جنیدی، 124). 
برخی دیگر از این چشمه‌ها به سبب اشتهار به درمان یك بیماری مشخص نام‌گذاری شده‌اند، ازجمله چشمه‌های «آب كچلی» و «آب مفاصل» در محلات (همانجا)، چشمۀ «حوض كچلی» در ورتون اصفهان (همو و دیگران، 271)، چشمۀ آب قولنج در كوهستان شمال غربی سمنان (حقیقت، 231)، چشمۀ «گرو» (= گراب)، آب گرمی در كوی شتربان تبریز (ذكاء، 111)، چشمۀ «قوتور سویی» (قوتور یا قطور = جرب) در كوهپایۀ گوگوردلی ـ داغ سبلان در جنوب شرقی خیاو یا مشكین‌شهر (ساعدی، 23) و «آب زردابه» در نزدیكی اردبیل كه آن را برای درمان زردی (= یرقان) سودمند می‌شمارند (ترابی، 5). 

خواص درمانی آبگرمها

شناخت خواص درمانی آبهای گرم و معدنی و بهره‌گیری از آنها پیشینه‌ای بسیار كهن دارد، ولی زمان آغاز این امر به درستی روشن نیست. چنین می‌نماید كه ساكنان مناطق پیرامون چشمه‌های آبگرم درنتیجۀ آزمونهای مكرر به خواص این آبها پی برده‌اند، اما ظاهراً نخستین پزشكی كه دربارۀ فواید و خواص برخی آبهای معدنی رساله نوشته و استفاده از آنها را برای درمان بیماریها تجویز كرده، آنتیلوس طبیب یونانی سدۀ 2م بوده است (نجم‌آبادی، 32؛ پاولی، ذیل آنتیلوس).
در نوشته‌های جغرافیایی و تاریخی قدیم به شماری از چشمه‌های مشهور آبگرم در سرزمینهای اسلامی و خواص درمانی آنها اشاره شده است. ابن فقیه از برخی آبگرمهای همدان مانند اروند، لوندان، دارفین، دارنبهان، آب‌آست، عبدالله‌آباد، آب بزین و آب سامیر نام می‌برد و از اثر درمانی آنها بر روی نقرس و بادهای مزمن سخن می‌گوید (ص 223). ابودلف (سدۀ 4ق / 10م) از چشمۀ آب گرم زراوند در نزدیکی سلماس نام برده، و آن را التیام‌بخش دملها و زخمهای بدن انسان و حیوان و شكستگی استخوان خوانده است. از این آبگرم شوره‌ای به دست می‌آمده كه نوعی تَنكار طبیعی بوده، و در ذوب و پیوند طلا، نقره، مس و برنج به كار می‌رفته است (ص 49). زكریای قزوینی ( آثار ... ، 391) آب این چشمه را درمان‌بخش جذام، و حمدالله مستوفی (ص 284) آن را التیام‌بخش دمل و قرحه خوانده است. در تاریخ قم از یك چشمۀ آبگرم كهن در جایگاهی به نام سَلم‌‌وَر در روستای خورهاباد فراهان سخن رفته كه آب آن برطرف‌كنندۀ برخی بیماریهای پوستی بوده است (قمی، 67). 
مقدسی از دو چشمۀ آبگرم مشهور، یكی به نام «حَمّه» در طبریّۀ شام و دیگری به نام «یونس» در نزدیكی «تلّ توبه» در «نینوا»ی قدیم یاد می‌كند. آب چشمۀ حمه برای درمان بیماریهای جرب، دمل و برخی دردها، و آب چشمۀ یونس برای درمان پیسی سودمند شمرده می‌شده است (1 / 205، 262). طوسی در عجایب المخلوقات از چند چشمۀ آبگرم به نامهای «عین المقدّسه» در اسكندریه، «عین المَرضى» در جنوب غزنین، و «عین الحمه» بین خرقان و قزوین، و اثر آنها در درمان پیسی و جذام و اورام سخن می‌گوید (ص 107، 111). همچنین در 3 فرسنگی جنوب شرقی دامغان چشمه‌های آبگرم وجود داشته که درمان‌بخش جرب و قولنج شمرده می‌شده است (حمدالله، 278). حمدالله مستوفی از چشمۀ آبگرمی در فراوز (= ظاهراً فراوه، از آبادیهای خراسان قدیم) نام می‌برد كه شست‌وشو در آن، تب‌نوبه را درمان می‌كرده است (ص 279). 
گل و لای این‌گونه چشمه‌های آبگرم و معدنی نیز برای درمان برخی بیماریها، مانند درد مفاصل، عرق النّسا (سیاتیك)، نقرس و كوفتگی ماهیچه‌ها یا بیماریهای پوستی به‌كار می‌رود. چشمۀ «آب اندرمان» در باختر شهر ری و چشمۀ «شورابیل» در نزدیكی اردبیل از این قبیل است. پولاك از چشمۀ آبگرم بزرگی در بندپی (در شهرستان بابل) با رنگ سبز مایل به زرد و خاصیت چسبندگی و بوی تند گوگرد و خواص درمانی برای زخمهای جرب و گری و درد مفاصل یاد می‌كند. در دوره‌ای كه وی گزارش خود را نوشته (عصر قاجار) این چشمه مهم‌ترین مركز درمانی مازندران بوده است (ص 419).

تقدس چشمه‌های آبگرم

چشمه‌ها از روزگاران کهن نزد مردم مقدس بوده و گاه نیز وسیلۀ تقرب به خدا (یا خدایان) شمرده می‌شده‌اند. در فرهنگ ایران باستان نگهبانی از آب رودها و چشمه‌ها و افزایش آب آنها برعهدۀ ناهید (= الٰهۀ آب) بوده است. حفظ احترام آب، به‌ویژه پاكیزه نگاه‌داشتن چشمه‌ها، وظیفه‌ای وجدانی به‌شمار می‌رفت و آلوده ساختن آب و افكندن چیزهای پلشت در چشمه‌ها گناه بود. در فرهنگ اسلامی نیز آب عمده‌ترین پاك‌كننده و مورد احترام است (نك‍ : ه‍ د، آب). برخی چشمه‌های آبگرم به سبب آلودگی‌زدایی و خواص درمانی، حرمت و تقدس بیشتری یافته‌اند. 
در نزدیكی شهر باستانی غَداره (روستای امّ قیس كنونی) در درۀ یَرموك، چشمه‌های آبگرمی كه در زبان محلی غَدِر حَمّه خوانده می‌شود، وجود دارد و در كنار آنها آثار گرمابه‌های بزرگ قدیمی هنوز هم دیده می‌شود. مردمان پیرامون این منطقه برای آب‌تنی به سوی این چشمه‌ها روی می‌آورده و آنها را مقدس می‌داشته‌اند (جودائیكا، VII / 251, 1241). سریانیها چشمه‌های آبگرم را مقدس می‌شمرده و برای پاك‌كردن تن و روان خود از آلودگیها و گناه، خود را در این آبها می‌شسته‌اند. اما اِفرائیم سیروس قدیس سریانی‌نویس سدۀ 4م (بستانی، 4 / 21 بب‍ ) تقدس این‌گونه چشمه‌ها و رسم تن‌شویی به نیت تبرك در آنها را آیینی شرك‌آمیز دانسته است (نک‍ : اسمیث، 184). 
شماری از چشمه‌های آبگرم در سرزمینهای اقوام سامی و نیز در برخی مناطق ایران، به سلیمان(ع) نسبت داده شده است؛ از جمله گرمابه‌های سلیمان در زمینهای موآب است كه در حقیقت چشمه‌های آبگرم گوگردی بوده‌اند (هاکس، 305، 487). چشمۀ جوشان طالقان و گرمابه‌ای كه بر سر آبگرم استخر فارس ساخته شده بود، حمام سلیمان نامیده می‌شد (طوسی، 107). همچنین چشمۀ آبگرم شمال غربی تكاب در كنار دریاچۀ «تخت سلیمان»، به چشمۀ «زندان سلیمان» مشهور است (جنیدی، 309). 
برخی از چشمه‌های آبگرم در ایران به نام امامان و دیگر مقدسان، به‌ویژه به نام علی بن ابی‌طالب و علی بن موسی‌الرضا(ع) شهرت یافته‌اند. این‌گونه چشمه‌ها دارای کرامت، و متبرك و شفابخش شمرده می‌شوند. چشمۀ «آب علی» در درۀ آه در 10 فرسنگی شمال شرق تهران، «چشمه علی» در نزدیكی روستای آستانۀ مشهد، «حوض امام رضا» در ورتون اصفهان از این جمله‌اند. همچنین در نزدیكی فریمان مشهد، چشمۀ آبگرم مشهوری به نام «شاهان گرماب» وجود دارد كه از كرامات علی(ع) به‌شمار آمده است.

ساختن معبد و زیارتگاه در كنار چشمه‌ها از دورانهای بسیار كهن در ایران معمول بوده است. در این روزگار نیز زیارتگاههایی در پای برخی چشمه‌های آبگرم دیده می‌شود. این‌گونه چشمه‌ها معمولاً نام صاحبان مزارها را بر خود دارند، مانند چشمۀ «سیداسماعیل» در كنار مدفن امامزاده سیداسماعیل در راه رشت به قصبۀ خرم‌آباد تنكابن (ماسه، 1 / 413) و «یا علی گنبد» (شلیمر، 220) در دهكدۀ یله گنبد در 3 فرسخی شمال غرب قزوین. نام قدیم این چشمه «یله گرماب» بوده است (قزوینی، آثار، 489). این آبگرم ظاهراً به یل مقدسی منسوب بوده و این نام در زبان عامیانه به صورت «یا علی» در آمده است. كسانی كه از درد معده، كمر، روماتیسم، سوءهاضمه، كم‌خونی و بیماریهای پوستی رنج می‌برند، در این چشمه آب‌تنی می‌كنند (گلریز، 813). همچنین در یك فرسخی اردیب از توابع خور (هنریغمایی، 73) زیارتگاهی در كنار یك چشمۀ آبگرم به نام «امامزاده آبگرم» وجود دارد.
برخی از این چشمه‌ها برآورندۀ نیازها و آرزوها به‌شمار می‌روند و از این‌رو «آب مراد» نام گرفته‌اند. در 4 فرسخی غرب كرمان، در كنار زیارتگاهی چند چشمۀ آبگرم هست كه به آب مراد شهرت دارند و مورد توجه مسلمانان و زردشتیان این منطقه است (سروشیان، 207). چشمۀ دیگری به همین نام در آبگرم سمنان وجود دارد (حقیقت، 231)؛ یكی از 4 چشمۀ آبگرم ورتون اصفهان به «حوض مراد» معروف است (جنیدی و دیگران، 271). چشمه‌های آبگرم و معدنی «دِنْگْز» در روستای باباگُرگُر در اسفندآباد قروۀ سنندج نیز برآورندۀ مراد شمرده می‌شوند. آب این چشمه‌ها در بركه‌ای جمع می‌شود و زوجهای بی‌فرزند به آرزوی فرزنددار شدن در این بركه شست‌وشو می‌كنند (ماسه، 1 / 414؛ فرهنگ، ذیل بابا گرگر). 
مردم پَری‌جا در بندپیِ مازندران در روز اول ماه «هرمو» (یا خَرِمُو = خردادماه، هفتمین ماه طبری در پری‌جا) و نیز در 5 روز «پیتك» (بهیزك: پنجۀ دزدیده، یا 5 روزی كه در پایان اونمو ]= آبان ماه، آخرین ماه طبری[ می‌افزایند) به محلۀ اَزروسَر می‌روند و در چشمۀ آبگرم «ازرو» (رو = رود) كه در دامنۀ جنوبی كوه خَریون قرار دارد، به قصد تبرك و تیمن و مرادخواهی در آب آن سر و تن می‌شویند. همچنین در شب 26 اَیدمو (= عید ماه) یا نوروز مو (= نوروزماه، چهارمین ماه طبری) مردم این منطقه بر سر همان چشمه گرد می‌آیند و برای شادی ارواح مردگان خود در پیرامون آن مشعل می‌افروزند (بلوكباشی، 84- 88).
حمامهای آبگرم: گرمای طبیعی آب چشمه‌های آبگرم، مردم جوامع كهن را به بهره‌گیری از این آبها در گرمابه‌ها برانگیخت. در ایران ساختن این‌گونه گرمابه‌های بی‌نیاز از سوخت، چه در پای چشمه‌های آبگرم و چه در آبادیهای نزدیك آنها، مرسوم بوده است. آبِ گرم این چشمه‌ها در جویهای مخصوصی به درون خزینه یا چال حوض این گرمابه‌ها می‌ریخت. كهن‌ترین نمونه‌های این‌گونه گرمابه‌ها كه بیشتر نقش درمانی داشته‌اند، در پیرامون چشمه‌های غدر حَمه در شهر غَداره بوده است. در آبگرم شمال غربی سمنان نیز آثاری از بناهای كهن خشتی و گلی دوران پیش از اسلام كه قاعدتاً مجموعه‌ای از خانه و حمام و كاروان‌سرا بوده، باقی مانده، و به «قلعۀ آبگرم» معروف است (مخلصی، 74). در طبریه همۀ گرمابه‌های شهر و نیز بسیاری خانه‌ها از آب چشمه‌های آبگرم استفاده می‌كرده‌اند (مقدسی، 1 / 262). نظیر چنین وضعی در تفلیس نیز حكم‌فرما بوده است (ابن حوقل، 89؛ ابوالفدا، 467). ابن بلخی در فارس‌نامه به آبگرمی دارای تركیبات گوگردی، در كوه مرودشت اصطخر اشاره می‌كند (ص 127). در عصر صفوی دو گرمابه در دهستان آبگرم لاریجان ساخته شد كه تا چندی پیش دایر، و به حمامهای شاه عباسی معروف بود. صدها گرمابۀ خصوصی نیز طی دهه‌های اخیر در این دهستان ساخته شده كه در همۀ آنها آب‌گرم چشمه روان است و بیشتر مورد استفادۀ درمانی است (جنیدی و خدابنده، 10). 
جان فرایر پزشك انگلیسی در گزارش سفر خود به ایران در 1677م از دو گرمابه در كنار چشمه‌های آبگرم «گنو» در بندرعباس یاد می‌كند كه یكی از آنها توسط آلمانیها، و دیگری به سرمایۀ یك بانكدار هندی ساخته شده و مورد استفادۀ درمانی بوده است (الگود، 447). همچنین در كنار برخی چشمه‌های آبگرم، آثاری از گرمابه‌های مربوط به عصر قاجار باز مانده است. از این جمله، حمامی منسوب به فتحعلی شاه در آبگرم دهكدۀ سردها در سراب، و یكی دیگر منسوب به عباس میرزا، در سرچشمه‌های آبگرم دهكدۀ لیقوان در بستان‌آباد تبریز (مهندس، 304-305) قابل ذكرند. در 100 سال اخیر گرمابه‌های بسیاری در پیرامون چشمه‌های آبگرم در گوشه و كنار كشور ساخته شده و هم‌اكنون مورد استفاده است.
شگفتیهای چشمه‌های آبگرم: به برخی از چشمه‌های آبگرم شگفتیهایی نسبت داده شده است كه غالب آنها پایۀ درستی ندارد؛ در برخی كتب كهن از چشمه‌های سنگ‌زا و مارزا سخن گفته‌ می‌شود. قزوینی در عجایب المخلوقات و دمشقی در نخبة‌الدهر و ابودلف در سفرنامۀ خود از چشمه‌هایی در مناطق مختلف آذربایجان یاد می‌كنند كه آب آنها به سنگ تبدیل می‌شده است. ظاهراً مقدار املاح و مواد معدنی این آبها چنان زیاد بوده كه پس از زمانی كوتاه رسوب می‌كرده، و سخت می‌شده است. مینورسكی در یادداشتهایش (ص 107) بر سفرنامۀ ابودلف می‌نویسد كه سنگ مرمر تبریز از رسوبهای آب چشمه‌های كرانۀ دریاچۀ اورمیه تأمین می‌شده است. آب برخی چشمه‌ها به علت دربر داشتن مواد آهنی و موادی دیگر، سرخ رنگ بوده و همین عامل مایۀ پیدایش برخی داستانها و پندارها دربارۀ آنها شده است (ماسه، 1 / 416؛ طوسی،‌ 108). قزوینی به چشمۀ آبگرم بامیان، بانگی همچون رعد نسبت می‌دهد و آب آن را قابل اشتعال می‌داند (عجایب ... ، 180) و دمشقی مدعی است كه آن چشمه، آب دهان یا مادۀ پلیدی را كه به درون آن می‌افتاده، با افزایش جوشش و فوران، بیرون می‌افكنده است (ص 182). همانند این خاصیت به چشمۀ معدنی آب ابیض ارمنیه نیز نسبت داده شده است (طوسی، 105). 
دربارۀ چشمه‌های آبگرم و معدنی در ایران و نیز در بسیاری كشورهای دیگر و خواص آنها، هنوز بررسی فراگیر و منظمی انجام نشده، و آنچه صورت گرفته، بسیار ناقص و پراكنده بوده است. در منطقۀ كویر، به‌ویژه در نزدیكی روستای نای‌بند (در 180 کیلومتری جنوب خاوری طبس)، چشمه‌های آبگرم و معدنی بسیاری وجود دارد كه مورد مطالعۀ جدی قرار نگرفته است. همچنین در باختر شیراز طی سالهای اخیر شماری چشمۀ آبگرم پدیدار شده است كه آگاهی چندانی دربارۀ ویژگیهای آنها در دست نیست. به نظر می‌رسد كه در بسیاری از مناطقی كه در حوزۀ آتش‌فشانها قرار دارند، چشمه‌های معدنی دست‌نخورده و نیز منابع آبگرمی كه بتوان به سهولت بدانها دست یافت، وجود داشته باشد. 
خواص درمانی فوق‌العادۀ این‌گونه چشمه‌ها، و درنتیجه اهمیت اقتصادی غیرقابل انكار آنها، بررسیهای منظم و گسترده در این زمینه را ضروری می‌سازد. 

مآخذ

ابن بلخی، فارس‌نامه، به كوشش جلال‌الدین طهرانی، تهران، 1313ش؛ ابن حوقل، محمد، صورة‌الارض، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1345ش؛ ابن فقیه، احمد، مختصر البلدان، لیدن، 1967م؛ ابودلف، مسعر، سفرنامه، به كوشش و. مینورسكی، ترجمۀ ابوالفضل طباطبایی، تهران، 1342ش؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران، 1349ش؛ الگود، سیریل، تاریخ پزشكی ایران، ترجمۀ باهر فرقانی، تهران، 1356ش؛ بستانی، بطرس، دائرةالمعارف، بیروت، دارالمعرفه؛ بلوكباشی، علی، «گاه‌شماری و چند جشن در مازندران»، پیام نوین، تهران، 1345ش، س 8، شم‍ 7؛ پولاك، یاكوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ كیكاووس جهانداری، تهران، 1361ش؛ ترابی طباطبایی، جمال، آثار باستانی آذربایجان، تهران، 1355ش؛ جنیدی، محمدجواد، چشمه‌های معدنی ایران، تبریز، 1348ش؛ همو و دیگران، «آبگرم ورتون اصفهان»، مجلۀ طب عمومی، تهران، 1346ش، شم‍ 5؛ همو و عباس خدابنده و دیگران، «چشمه‌های معدنی آبگرم لاریجان»، ماهنامۀ داروپزشكی، تهران، 1343ش، س 2، شم‍ 20؛ حقیقت، عبدالرفیع، تاریخ قومس، تهران، 1362ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش گ. لسترنج، لیدن، 1913م؛ دمشقی، محمد، نخبةالدهر، ترجمۀ حمید طبیبیان، تهران، 1357ش؛ ذكاء، یحیى، زمین‌لرزه‌های تبریز، تهران، ‌1359ش؛ ساعدی، غلامحسین، خیاو یا مشكین‌شهر، تهران، 1354ش؛ سدیدالسلطنه، محمدعلی، بندرعباس و خلیج فارس، به كوشش علی ستایش، تهران، 1363ش؛ سروشیان، جمشید، فرهنگ بهدینان، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، 1335ش؛ شیندلر، هوتوم و دیگران، سه سفرنامه، به كوشش قدرت‌الله روشنی (زعفرانلو)، تهران، 1356ش؛ طوسی، محمد، عجایب المخلوقات، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، 1345ش؛ غفوری، محمدرضا و رضا مرتضوی، آب‌شناسی، تهران، 1357ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایران، دایرۀ جغرافیایی ارتش، تهران، 1330ش؛ قزوینی، زكریا، آثار البلاد، بیروت، 1380ق / 1960م؛ همو، عجایب المخلوقات، به كوشش نصرالله سبوحی، تهران، 1361ش؛ قمی، حسن بن محمد، تـاریخ قـم، ترجمۀ حسن بن علی قمی، به كوشش جلال‌الدین طهرانی، تهران، 1361ش؛ گلریز، محمدعلی، مینودر، تهران، 1337ش؛ ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشن‌ضمیر، تبریز، 1355ش؛ مخلصی، محمدعلی، آثار تاریخی سمنان، تهران، 1356ش؛ مصطفوی، محمدتقی، آثار تاریخی طهران، به كوشش هاشم محدث، تهران، 1361ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، لیدن، 1906م؛ مهندس، ابوطالب، منابع آبهای ایران از نظر توسعۀ اقتصادی، تهران، 1344ش؛ مینورسکی، ولادیمیر، تعلیقات بر سفرنامۀ ابودلف، تهران، 1342ش؛ نجم‌آبادی، محمود، تاریخ طب در ایران پس از اسلام، تهران، 1353ش؛ هاكس، جیمز، قاموس كتاب مقدس، بیروت، 1928م؛ هنر یغمایی، اسماعیل، جندق و قومس در اواخر دورۀ قاجار، تهران، 1363ش؛ نیز:

Encyclopaedia Judaica, 1971; Pauly ; Schlimmer, J. L., Terminologie medico-pharmaceutique et anthropologique francaise-persane, Tehran, 1974; Smith, W. R., The Religion of the Semites, New York, 1972.

علی بلوكباشی (دبا)

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: