صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / آلتونتاش /

فهرست مطالب

آلتونتاش


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 4 دی 1398 تاریخچه مقاله

آلْتونتاش، (د 423ق / 1032م)، از غلامان ترک‌نژاد که از آغاز با غزنویان همگام و همراه بود و نخست در میان لشکریان سبکتکین به مقام سرداری دست یافت و سپس حاجب بزرگ پادشاهان غزنوی گردید. آلتونتاش در زمان فرمانروایی سبکتکین حاجب کبیر شد و به فرمان او نزد ایلک خان رفت تا از وی برای یاری رساندن به قابوس ابن وشمگیر کمک بگیرد (عتبی، 227)، اما سبکتکین در همان گیرودار درگذشت (387ق /  997م). پس از این رویداد، وی وارد دستگاه سلطان محمود شد و در سالهای پیش از 391ق / 1001م به فرمانروایی هرات برگزیده گشت. آنگاه چون ابوابراهیم اسماعیل بن نوح سامانی مشهور به منتصر آهنگ تصرف سراسر خراسان را کرد و نیشابور را در دست گرفت، آلتونتاش به یاری امیر نصر بن سبکتکین شتافت که آهنگ رویارویی با او داشت و آنان به اتفاق بر اسماعیل بن نوح پیروز گردیدند (شوال 391ق /  اوت 1001م، نک‍ : عتبی، 188-189). در گشودن سیستان به دست سلطان محمود در 393ق /  1003م، او یکی از سرداران سپاه وی بود. چند سالی پس از آن، در نبرد سختی که میان محمود و ایلک خان روی داد، آلتونتاش بر بخش بزرگی از لشکریان غزنوی فرماندهی می‌کرد. این سپاه در ربیع‌الثانی 398ق /  دسامبر 1007م بر ایلک خان پیروز گردید (همو، 286-287؛ گردیزی، 389)، لیکن ابن اثیر وقوع این نبرد را در 397ق دانسته است (9 / 191). آلتونتاش در بیشتر حملات سلطان محمود به هند شرکت داشت، همچنین به فرمان وی همراه ارسلان جاذب مأمور سرکوب شاه غَرْجِستان گردید و پس از نبردهایی، موفق به دستگیری او شد (عتبی، 293، 312-313، 328-329، 332). در 401ق / 1010م آلتونتاش که فرمانروایی هرات را همچنان در دست داشت، همراه محمود به گشودن شهرهای ناحیۀ غور همت گماشت. وی در این جنگها فرماندهی مقدمۀ سپاه محمود را برعهده داشت. غوریان در این کشمکشهای قدرت، شکست یافتند و قلمرو آنان ضمیمۀ متصرفات غزنویان گردید (ابن اثیر، 9 / 221؛ عتبی، 312-314).
در 407ق / 1016م شورشی در خوارزم رخ داد که طی آن ابوالعباس مأمون بن مأمون خوارزمشاه، داماد سلطان محمود کشته شد. محمود لشکر فرستاد تا شورشیان را سرکوب کنند و آلتونتاش را به حکمرانی آنجا گماشت. وی از این زمان به لقب خوارزمشاه ملقب گردید (گردیزی، 396).
از آن پس، آلتونتاش تا پایان زندگی بر این ایالت پهناور مرزی همچون پادشاهی مستقل فرمان می‎راند به گونه‎ای که محمود و پس از وی مسعود از او هراسان شدند، اما کفایت و کاردانی و دوراندیشی آلتونتاش مانع برخورد جدی میان آنان گردید. در 410ق /  1019م ارسلان‌خان و قدرخان از فرمانروایان ترکستان پس از آنکه پیمان آشتی میان خود بستند، تصمیم گرفتند به یاری هم بر قلمرو غزنویان هجوم برند، اما پس از عملی کردن نیت خود، از محمود به‌طور وحشتناکی شکست خوردند. آب رود آمو کلاههای بسیاری از ترکانِ کشته شده را با خود به خوارزم آورد و آلتونتاش بدین طریق از پیروزی محمود آگاه شد و تبریک‌نامه‎ای برای او فرستاد (بارتولد، 1 / 594). محمود دیگر بار در 415ق / 1024م به ماوراءالنهر شد و در سال بعد از آمودریا گذشت. این‌بار، نخست امیر چغانیان نزد او رفت و سپس آلتونتاش، با همۀ لشکریان خود به درگاه وی آمد (گردیزی، 405؛ بارتولد، 1 /  598). پس از درگذشت محمود در 421ق / 1030م، برای مدتی کوتاه فرزندش محمد غزنوی بر جای او نشست، اما برادر بزرگش مسعود با او به کشمکش پرداخت. او درکشاکش نبرد برای دستیابی بر قدرت، نامه‎ای به آلتونتاش نوشت و حمایت او را خواست. چنین می‎نماید که آلتونتاش در این پیکارِ قدرت، جانب احتیاط را نگاه داشته است. وی نامه‎ای برای محمد فرستاد و او را از مخالفت با برادرش مسعود برحذر داشت (ابن اثیر، 9 /  399). مسعود به زودی بر جای برادر نشست و کسانی را که برادرش را یاری کرده بودند، سرکوب و برخی را دستگیر کرد (شبانکاره‎ای، 78)، به آلتونتاش نیز بدبین شد، اما او را که در این هنگام برای تبریک پادشاهی به هرات آمده بود، آسیبی نرساند. به گفتۀ بیهقی، ابونصر مشکان و چند تن دیگر از بزرگان دورۀ محمودی با میانجیگری، آلتونتاش را از دستگیری و مرگ احتمالی رهاندند. او چندی را با نگرانی در لشکرگاه سلطان مسعود در هرات گذراند، سپس با وساطت کسانی، از سلطان مسعود درخواست اجازۀ بازگشت به خوارزم کرد. مسعود با رفتن آلتونتاش به خوارزم موافقت کرد. آلتونتاش بی‎درنگ، شبانه راه آن سامان در پیش گرفت. پس از رفتن او دشمنانش دیگر بار اندیشۀ سلطان را نسبت به وی آشفته کردند. عبدوس از سوی مسعود در پی او فرستاده شد تا به این بهانه که فرمانهایی ناگفته مانده است، وی را به هرات بازآورد، لیکن آلتونتاش با ظرافت بهانه آورد که «بنده را فرمان بود به رفتن، و به فرمان عالی برفت، و زشتی دارد بازگشتن، و مثالی که مانده است، به نامه راست می‎توان کرد». وانگهی، دوش برای وی نامه رسیده است که «جقراق و کجات و خفچاق می‎جنبد» و بیم آن می‎رود که «از غیبت من ناگاه خللی افتد». پس از آن مسعود برای وی نامه‎ای دراز با دلجویی بسیار نگاشت و او را دلگرم ساخت. یک سال پس از آن آلتونتاش به شادمانی جشن مهرگان همراه دیگر امیران ارمغانهایی هنگفت برای مسعود فرستاد (بیهقی، 56-70، 82-93). به گفتۀ بیهقی، دشمنان آلتونتاش در غزنین، که برجسته‎ترین آنان ابوسهل زوزنی بود، در پی فرصت بودند و همواره سلطان مسعود را نسبت به او بدگمان می‎ساختند. در اثر این تحریکات، مسعود نامۀ محرمانه‎ای به خط خود نگاشت و برای یکی از فرماندهان لشکر خوارزم که قاید منجوق نامیده می‎شد، فرستاد و در آن فرمان دستگیری آلتونتاش و فرزندان او را داد. گرچه این توطئه پیش از انجام کشف شد و خوارزمشاه به بهانه‎ای آن فرمانده را کشت، لیکن این کار، مایۀ عصیان وی نشد و او همچنان با دولت غزنویان راه مدارا می‎پیمود. سلطان مسعود برای دلجویی از او، در محرم 423ق /  دسامبر 1031م، نامه‎ای برایش فرستاد و یکی از فرزندان وی را که «ستی» نام داشت و در غزنین می‎زیست، مقام حاجبی داد (همو، 285، 316-332). پس از چندی مسعود برای اینکه وفاداری خوارزمشاه را بیازماید، به او فرمان داد که به جنگ علی تگین رود. آلتونتاش در بهار 423ق / 1032م با لشکر خود برای نبرد با علی‌تگین رهسپار ماوراءالنهر شد. از سوی سلطان مسعود نیز 000’15 مرد جنگی از بلخ به یاری او رسیدند. علی‌تگین به دبوسیه عقب‎نشینی کرد. آلتونتاش در مصاف با نیروهای اصلی علی‌تگین، که سلجوقیان نیز در میان آنان بودند، پیروزی قطعی به دست نیاورد و خود نیز به سختی زخمی شد. وزیر او خواجه احمد بن عبدالصمد زخمی شدنِ خوارزمشاه را پنهان کرد و با مذاکره، صلحی میان دو نیروی متخاصم برقرار ساخت. آلتونتاش اندکی پس از آن در اثر زخمی که برداشته بود، درگذشت (جمادی‎الاول 423ق / آوریل 1032م). احمد بن عبدالصمد پس از درگذشت آلتونتاش وزیر فرزندش هارون گردید، اما چون احمد بن حسن میمندی وزیر سلطان مسعود درگذشت، احمد بن عبدالصمد را از خوارزم به غزنین خواندند و وزارت غزنویان را بدو سپردند. عقیلی (با استفاده از قسمتهای گم‌شدۀ تاریخ بیهقی)، شواهدی بر دشمنی آلتونتاش و احمد بن حسن میمندی وزیر محمود و مسعود غزنوی ارائه داده است (آثارالوزراء، 153-157). نظام‎الملک نیز داستانی در باب برخورد میان این دو آورده که نشانۀ روابط غیردوستانه آن دو تن است (سیاست‎نامه، 287- 288).

مآخذ

ابن اثیر، عزالدین، الکامل، بیروت، دارصادر، 1402ق، 9 / 221، 506؛ اقبال، عباس، تاریخ ایران، به کشش محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، 1362ش، صص 260، 274-275؛ بارتولد، و. و.، ترکستان‎نامه، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1352ش؛ باسورت، کلیفورد ادموند، تاریخ غزنویان، ترجمۀ حسن انوشه، تهران، امیرکبیر، 1356ش، 1 / 239-240، 242-245؛ همو، سلسله‎های اسلامی، ترجمۀ فریدون بدره‎ای، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1349ش، صص 167-170؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش قاسم غنی و علی‎اکبر فیاض، تهران، وزارت فرهنگ، 1324ش، فهرست؛ سعید سلیمان، احمد، تاریخ الدول الاسلامیة، قاهره، دارالمعارف، 1972م، 2 / 373-374؛ شبانکاره‎ای، محمد بن علی، مجمع الانساب، به کوشش میرهاشم محدث، تهران، امیرکبیر، 1363ش، صص 73- 78؛ عتبی، ابونصر، تاریخ یمینی، ترجمۀ ابوالشرف ناصح بن ظفر جرفادقانی، به کوشش جعفر شعار، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1345ش؛ عقیلی، سیف‎الدین، آثار الوزراء، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، 1363ش؛ منهاج سراج، قاضی عثمان، طبقات ناصری، به کوشش جلال‌الدین محدث ارموی، تهران، اطلاعات، 1364ش، صص 161- 169، 190- 193؛ گردیزدی، عبدالحی بن ضحاک، تاریخ، به کوشش عبدالحی حبیبی، کابل، انجمن تاریخ افغانستان، 1342ش؛ میرخواند، محمد بن خاوندشاه، روضة الصفا، تهران، خیام، 1339ش، 4 / 112-113، 128؛ نظام‎الملک طوسی، حسن، سیاست‎نامه، به کوشش جعفر شعار، تهران، جیبی، 1358ش.

سیدعلی آل داود

 

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: