صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / آل اخشید /

فهرست مطالب

آل اخشید


آخرین بروز رسانی : شنبه 23 آذر 1398 تاریخچه مقاله

آلِ اِخْشید، اخشیدیان یا اخشیدیّه، سلسله‎ای از فرمانروایان فَرْغَانه که میان سالهای 323- 358ق / 935-969م به تفاریق بر مصر و شام فرمان راندند.

وجه تسمیه

اَخْشَید شکل سغدیِ واژه‎ای ایرانی است که در اوستا به صورت خْشَیْتَه دیده می‎شود و آن را به معنی نورانی می‎دانند. اِشپولر و گِرشِویچ ریشۀ آن را از واژۀ فارسی باستانی خشایثیه به معنی فرمانروا آورده‎اند (اشپولر، 356، 30-31؛ گرشویچ، 42، بند 269). کریستن‌سن واژۀ «شاذ» برگرفته از خشایثیه به مفهوم شاه را گونۀ دیگری از واژۀ اخشید دانسته است (ص 525، حاشیۀ 2). ابوحیان توحیدی واژۀ اخشاذ را به جای اخشید به کار برده (1 /  79) و ابن خردادبه (د ح 300ق / 913م) این واژه را در زمرۀ لقب شاهان محلی فرغانه برشمرده است (ص 40). همچنین، این واژه در سغدی به معنی «سَروَر»، «خداوندگار» و در نوشته‎های کهن اسلامی (ابن‌کثیر، 11 / 215؛ صفدی، الوافی، 3 / 171) لقب فرمانروایان ایرانی سغد و فرغانه در دوره‎های پیش از اسلام و آغاز اسلام است (قس: مینورسکی، حاشیۀ حدودالعالم، 355؛ زَبیدی، 2 / 343؛ یوستی، 141).

ارزیابی مآخذ

ارزنده‎ترین منابع این دوره کتاب‎الولاة و کتاب‎القضاة ابوعمر محمد بن یوسف کِنْدی (د 350ق / 961م)، نویسندۀ معاصر اِخشیدیان است. این کتاب به وسیلۀ روؤن گِست، خاورشناس انگلیسی، در 1912م منتشر شده است. ولاة کندی تاریخ مصر را از پیروزی اسلام تا روزگار انوجور بن اخشید (د 335ق / 946م) در‌بر دارد. ابن زُوْلاق (د 387ق / 997م)، محمد قُضاعی (د 454ق / 1062م)، ابن دُقْماق (د 809 ق / 1406م)، احمدبن عبدالله اوحدی (د 811 ق /  1408م)، احمدبن علی مقْریزی (د 845 ق / 1441م) و جلال‎الدین سیوطی (د 911ق / 1505م) از کتاب او استفاده کرده‎اند.
کندی در کتاب الولاة خود شرح حکومت والیان مصر را از روزگار عمرو بن عاص (حکومت: 19-24ق / 640-645 م) آغاز کرده و بنابر نوشتۀ ابن زولاق تا 335ق / 946م ادامه داده است. پس از آن نوشته‎های ابن زولاق شاگرد کندی است. او کتابی در سیرۀ اخشیدیان دارد که در دست نیست. کتاب گمشدۀ او مهم‌ترین اثر دربارۀ تاریخ اِخشیدیان بوده است. یاقوت (د 626 ق /  1229م) در معجم‎الادباء (7 / 226)، ابن‌سعید (د 673 ق / 1274م) در المغرب (148 به بعد) و مقریزی در خِطط (2 / 25) از این کتاب یاد کرده‎اند. ابن‌سعید به نقل از ابن زولاق می‎گوید: ابوجعفر احمد بن یوسف بن ابراهیم بغدادی مشهور به ابوجعفر کاتب (د ح 340ق / 951م) کتابی در سیرة احمدبن طولون و سیرة ابی‎الجیش خمارویه نوشته که من هر‌‌دو را خواندم و ذیلی بر آنچه او نیاورده بود، افزودم. همچنین کتابی دیگر دربارۀ سیرۀ اخشید از محمد بن موسی بن مأمون هاشمی دیدم که در حقیقت سیره نبود، بلکه نکوهشی ستایش‌نما بود. من در 350ق / 961م با اجازۀ علی بن اخشید سیرۀ پدرش محمد بن طغج را نوشتم. در آن سیره جز آنچه دیدم یا فرد راستگویی بر من املا کرد، ننگاشتم (المغرب، 148). اخبار مصر عنوان کتابی است از محمد بن عبیدالله ابن احمد بن اسماعیل، معروف به عزالملک مسبّحی (366-420ق / 977-1029م) در 12 جلد که در آن از رویدادهای مصر تا 414ق / 1023م یاد شده است. مقریزی و ابن تغری بردی (د 874 ق /  1469م) بر این کتاب تکیه کرده و از آن استفاده کرده‎اند. بیشترین گزارشها دربارۀ تاریخ اخشیدیان از آنِ ابن سعید اندلسی (610-673 ق / 1213-1274م) است. نویسنده با بهره‎گیری از کتابهای سیرة محمد بن طغج ابن زولاق، سیرةالائمة عبدالرحمٰن بن حسین بن مهذب (د بعد از 411ق / 1020م)، تاریخ مصر ابوعبدالله محمد بن سعد قُرطی (د 567 ق / 1172م) و کتاب الکمائم بیهقی (ابن‌سعید، 1، 13)، اثری به نام کتاب العیون الدّعج فی حلی دولة بنی طُغج پرداخته و آن را در بخش چهارم المغرب فی حلی‎المغرب آورده است. همچنین از کتابهای درخور توجه این دوره کتاب الدول المنقطعة جمال‎الدین علی ابن ظافر اَزْدی (567-622 ق / 1172-1225م) است. این کتاب رخدادهای تاریخ حمدانیان، ساجیان، طولونیان، اخشیدیان و فاطمیان را در‌بر دارد. فردیناند ووستنفلد (1808-1899م) بخشهای طولونیان و اخشیدیان این کتاب را در تاریخ «فرمانروایان مصر» خود منتشر کرده است (3 /  58-62، 4 / 57-62). نوشته‎های احمد بن علی مقریزی و ابن تغری بردی دربارۀ اخشیدیان از مآخذ دست دوم این دوره به‌شمار می‎آید. مقریزی در دو کتاب خود المواعظ والاعتبار ‎فی ذکر ‎الخِطط و‎الآثار و اتعاظ الحنفاء باخبارالائمّة الفاطمیین الخلفاء تاریخ اخشیدیان را از کتاب ولاة کندی و ذیل آن نقل کرده است. ابن تغری بردی در النجوم الزاهره از بیشتر منابع روزگار اخشیدیان بهره گرفته و شرح گسترده‎ای از تاریخ آنان به دست داده است. رَفْعُ الاِصْر عَنْ قُضاةِ مِصْر عنوان کتابی است از ابن حجر عسقلانی (د 852 ق /  1448م). از این کتاب رووُن گست شرح حال قاضیانی را که میان سالهای 237-419ق / 851- 1028م در مصر شغل قضاوت داشته‎اند، به همراه بخشی از کتاب تاریخ‎الاسلام شمس‎الدین محمد ذهبی (د 748ق / 1347م)، در کتاب الولاة به چاپ رسانیده است.

زمینۀ تاریخی

پس از فروپاشی نظام حکومتی طولونیان مصر در 292ق / 905م، عباسیان اندک زمانی بر مصر و شام فرمان راندند، اما دیری نپایید که شاهان دیگری به نام اخشیدیان بر آن سرزمین چیره شدند. هنگامی که گروهی از فَرغانیان را نزد معتصم (د 227ق / 842 م) خلیفۀ عباسی آوردند، جُفّ جد اِخشیدیان را نزد او به دلاوری ستودند (ابن خلکان، 5 / 57). خلیفه دستور به احضار جُفّ و یاران او داد و ایشان را بنواخت و تیولهایی در سامرا در اختیار آنان نهاد. جف پس از درگذشت معتصم اندک زمانی را در دربار واثق (د 232ق / 847 م) و متوکل سپری ساخت و سرانجام در شبی که متوکل کشته شد (شوال 247ق /  دسامبر 861 م) درگذشت (ابن تغری بردی، 3 / 237). طُغج پسر جُف پس از مرگ پدر نخست به طولونیان و سپس به یاران اسحاق بن کَنْداج پیوست و تا درگذشت احمد بن طولون (د 270ق / 883 م) در مصر ماندگار شد. طغج با صلحی که میان ابوالجیش خمارویه (مقـ 282ق / 895 م)، پسر احمد بن طولون و کَنداج برقرار شد (قس: محمد‌راغب، 225-226)، به خمارویه پیوست و از جانب او به حکومت دمشق و طبریۀ فلسطین رسید (ابن‌خلکان، 5 / 57). پس از کشته شدن خمارویه، طغج نزد مکتفی خلیفۀ عباسی برگشت و از او خلعت ستاند، ولی عباس بن حسن وزیر بر او بهانه گرفت و طغج را با فرزندش محمد به زندان افکند، و طغج در 294ق / 907م در زندان درگذشت.

فرمانروایان آل اخشید

از خاندان اخشید 5 تن به این نامها به حکومت رسیدند:
1.‎ ابوبکر ‎محمد بن طغج بن جف بن بَلْتکین بن فوری بن خاقان (268-334ق / 881-946م): وی بنیادگذار دولت اخشیدی در مصر و شام بود. در واپسین روزهای زندگی پدرش در زندانِ بغداد بود و پس از قیامی که بر ضد خلیفۀ عباسی معتز انجام گرفت، به فرمان عباس بن حسن، وزیر خلیفه از زندان آزاد شد. پس از کشته شدن وزیر، محمد ‎بن طغج به احمد بن بسطام والی شام پیوست و بنا به رأی نویسندۀ صبح‎الاعشیٰ «بازیار» او شد (قلقشندی، 5 /  469؛ ابن سعید، 149) و تا 297ق / 910م که ابن بسطام درگذشت، از پشتیبانی او برخوردار بود. محمد بن طغج چند سالی را نزد علی بن احمد بن بسطام سپری ساخت. پس از آن به ابومنصورِ تکین پیوست و از ارکان دولت او گردید (ابن خلکان، 5 / 57). محمد بن طغج در 316ق /  928م از تکین جدا شد و به فرمان مقتدر، خلیفۀ عباسی، حاکم رَمْله گشت و در 318ق / 930م ولایت دمشق یافت. در رمضان 321ق /  اوت 933م از سوی قاهر (د 322ق / 934م) به فرمانروایی مصر منصوب شد، ولی پس از 32 روز که خطبه به نام او خوانده شد، خلیفه، احمد بن کَیَغْلَغْ را به جای او گماشت. در 323ق / 935م دیگر بار از طرف الراضی باللٰه (د 329ق / 941م) فرمان حکومت مصر را گرفت و در 327ق /  939م از طرف همین خلیفه لقب اخشید به او داده شد (کندی، 286؛ ابن خلکان، 5 /  58؛ همدانی، 153). از آن سال این لقب به نام او بر منبرها خوانده شد. محمد بن عبدالملک همدانی (463-521 ق / 1071-1127م) در عیون‎السیر ‎فی محاسن البدو والحضر و عمربن حسن بن دِحْیه (د 633 ق / 1236م) در النبراس از او به زشتی یاد کرده‎اند (ابن‌خلکان، 5 / 57؛ ابن دحْیه، 115). ابن زولاق از بخل او داستانها گفته است (ابن سعید، 149 به بعد). سپاهیان او را 000’400 برشمرده‎اند. گویند همواره 000’8 بنده به نگهبانی او مشغول بودند و او بیشتر شبها را از ترس در چادرهای فراشان به صبح می‎رسانید (ابن‌خلکان، 5 /  59). با وجود این، ابن تغری بردی او را به هوشیاری و جنگاوری و رشادت ستوده است (3 / 256). محمد بن طغج در ذیقعدۀ 334ق /  ژوئن 946م درگذشت.
2. ابوالقاسم اُنجور (319-349ق / 931-960م): پس از مرگ اخشید، ابوالمظفر حسن بن طغج و وزیرش، ابوبکر علی بن مقاتل، با مشورت ابوبکر محمد بن علی مادرایی او را به جانشینی برگزیدند. انوجور در ذیقعدۀ 349ق /  دسامبر 960م درگذشت.
3. ابوالحسن علی بن اخشید (د 355ق / 966م): روز جمعه 13 ذیقعدۀ 349ق / 4 ژانویۀ 961م خطبه به نامش خوانده شد. چون خردسال بود، ادارۀ کارها به دست کافور افتاد.
4. کافور ابوالْمِسکْ (د 357ق / 968م): برده‎ای حبشی بود که در 312ق / 924م اخشید او را در سودان به 18 دینار خریده بود (ابن‌خلکان، 4 / 100). او در دربار اخشید برکشیده شد و سرانجام در 335ق / 946م ادارۀ حکومت مصر را به دست گرفت (ابن‌سعید، 199). در این دوران ولایت با ابوالقاسم و حسین، پسران اخشید، بود و وزارت او را ابن فرات به عهده داشت. ذهبی او را در شجاعت و کشورداری ستوده است (ذهبی، 197). محمد‌بن سعد قُرطی او را در زمرۀ مردان شگفت جهان شمرده است (ابن سعید، 199). ابوطیب متنبی (د 354ق / 965م) هنگامی که خشمگینانه از سیف‎الدوله دور شد، کافور را به سودای گرفتن حکومت مصر بسیار ستود (ابن ایاس، 1 / 180). بیشتر این ستایشها میان سالهای 346-349ق / 957-960م سروده شده است (متنبی، 3 / 393 به بعد). چون متنبی از این ستایشها طرفی نیست، از 350ق / 961م به هجای او پرداخت (همو، 2 / 282-285). کافور در 20 جمادی‎الاول 357ق / 22 آوریل 968م درگذشت. ابن خلکان به نقل از قُضاعی در کتاب الخطط و فرغانی (327-398ق /  939-1008م) در سیرة کافور اخشیدی سالهای متفاوتی را دربارۀ مرگ او به دست داده است (ابن‌خلکان، 4 / 105). دوران حکومت کافور 2 سال و 4 ماه بود (نیز نک‍ : کافور اخشیدی).
5. ابوالفوارس احمدبن علی ‎(د 377ق / 987م): پس از کافور در 11 سالگی به حکومت رسید. چون خُردسال بود عمویش حسن بن عبیدالله بن طغج (312-371ق / 924-981م) که والی شام بود پیشکار او شد (کندی، 297؛ ابن خلکان، 5 / 61). بر اثر رفتار ناشایست حسن مردم شوریدند. در زمان او قحطی روی داد به گونه‎ای که مردم مردار و سگ می‎خوردند (کندی، 297). المعزالدین الله (د 365ق / 976م) فرصت را غنیمت شمرد و جوهر غلام خود را برای سرکوبی آنان فرستاد. جوهر در 16 شعبان 358ق / 5 ژوئیۀ 969م وارد مصر شد و با دستگیری آخرین بازماندۀ اخشیدیان، این سلسله برچیده شد.

اوضاع فرهنگی

دوران کوتاه اخشیدیان از بزرگان برجسته‎ای بهره‎ور بود که بیشترشان در دولت آنان با احترام روزگار می‎گذراندند. مشهور است اخشید همین که از دانش یکی از فرهیختگان روزگار خویش آگاهی یافت، سواحل مصر را به دست او سپرد. انوجور اخشیدی با سیبویه مصری همنشینی می‎کرد و محمد بن علی بن مقاتل وزیر ماهانه‎ای به این ادیب می‎داد (ابن زولاق، 35-36). در فُسطاط بازاری بزرگ برای صحافان بود که اندیشوران و ادب‌دوستان بدان روی می‎آوردند (ابن زولاق، 51). گویند خلیفه عبدالرحمٰن الناصر (د 350ق / 961م) از اندلس 000’10 دینار برای فقیهان مالکی فرستاد و کافور اخشیدی در مقابل آن مبلغ 000’20 دینار به فقیهان شافعی داد (ابن زیات، 190-191). ابن زولاق در اخبار سیبویه از مساجدی نام می‎برد که ادیبان و فقیهان برای جدل و مناظره در آن گرد هم جمع می‎شدند. از این جمله مساجد عمرو بن العاص و ابن عمروس بود (صص 44، 46).
اینک به شرح حال بزرگان رشته‌های علمی و ادبی در زمان اخشیدیان می‎پردازیم:

الف ـ تاریخ‌نگاران

اخشیدیان از مورخان بزرگی همانند ابن یونس، کندی، ابن زولاق و فرغانی برخوردار بودند: 1. ابن یونس صدفی، عبدالرحمٰن بن احمد (281-347ق / 894- 958م). در تاریخ‎نویسی به محدثان توجه ویژه داشت. دو تاریخ به نامهای اخبار مصر و رجالها و ذکرالغرباء الواردین علیٰ مصر در تاریخ مصر نگاشته است (ابن خلکان، 1 /  278؛ ابن‌شاکر، 4 / 5). گویا برخی از هم‌روزگاران او به نوشته‎هایش اعتمادی نداشتند و گروهی اعتماد تمام به وی می‎کردند. ابن خلکان اشعاری مبنی بر پذیرش و تأیید گفتارها و نوشته‎های او آورده است (ابن‌خلکان، 1 /  278)؛ 2. کندی، محمد بن یوسف بن یعقوب (283-350ق / 896-961م). تاریخ‌نگار مشهور روزگار اخشیدیان. از اوایل جوانیِ وی و اینکه آیا از مصر خارج شده یا نه، آگاهیهای روشنی در دست نیست. مقدمات را در مصر فرا گرفت. پس از آن به تاریخ پرداخت و در این علم شهره شد. بیشتر نوشته‎های تاریخی او به دست ما نرسیده، ولی آثار او پایۀ نگارشهای پیشینیان شده است. کندی کتابی به نام خطط داشته که مقریزی (د 845 ق / 1441م) به آن اشاره دارد و گوید «نخستین کسی که دربارۀ خطط و آثار مصر کتاب نگاشت، کندی بود» (مقریزی، خطط، 1 / 4). ابوصالح ارمنی (سدۀ 7ق / 13م) در کتاب تاریخ خود معروف به کنائس و اَدْیِرَة مصر به این کتاب کندی اشاراتی دارد (صص 29، 32، 107). ابن دُقماق (د 809 ق / 1406م) در کتاب الانتصار لواسطة عقدالامصار (4 / 7-9) پاره‎های گوناگونی از کندی بیان می‎دارد که احتمالاً باید از کتاب خطط او باشد؛ 3. ابن زولاق، ابومحمد حسن بن ابراهیم (306-387ق /  918-997م)، مورخ مصری و نویسندۀ کتابهای گوناگون در شرح احوال و تاریخ و جغرافیای محلی دربارۀ مصر در زمان اخشیدیان و آغاز فرمانروایی فاطمیان است (روزنتال، 153). با آنکه بیشتر کتابهای او از دست رفته، ولی این کتابها مأخذ آثار تاریخی بعدی بوده است. افزون بر کتاب سیرة محمدبن طغج الاخشید، کتابهای التاریخ الکبیر علی السنین، فضائل مصر و اخبارها و سیرة جوهر را بدو منسوب داشته‎اند. ذیلی که روون گِست به همراه کتاب ولاة کندی از ابن زولاق منتشر کرده از آنِ او نیست، بلکه از نویسنده‎ای ناشناس است (گست، مقدمۀ انگلیسی ولاة، 12؛ قس: ابن سعید، 149، حاشیۀ 1)؛ 4. فرغانی، احمد بن عبدالله بن احمد (327- 398ق /  939- 1008م). در مصر سکونت داشت و در همان شهر درگذشت. یاقوت کتابی با عنوان سیرة کافور اخشیدی به او نسبت داده است (3 / 106).

ب ـ فقیهان

1. ابن حداد، ابوبکر محمد بن احمد بن جعفر (264-344ق /  878-955م). قضای مصر و تدریس آن را به‌عهده داشت. نزد مردم گرامی بود و افراد از او فتوا می‎خواستند. دربارۀ او گفته‎اند: سه شگفتی در دنیا هست «خشم جلّاد، پاکیزگی سمّاد و رد نوشتن بر ابن حداد» (ابن‌خلکان، 4 /  198). او آگاه به حدیث، قرآن، شعر و ادب بود و در روزگار خود مانند نداشت. انوجور اخشیدی بر جنازه‎اش حاضر شد. داستانهای گوناگونی با اخشیدیان از او بیان شده که نشان بلندهمتی اوست (قس: کندی، 487، 551؛ ذهبی، 192؛ صفدی، الوافی، 2 /  69)؛ 2. ابوعبدالله ابوزُرعۀ دمشقی (د 327ق /  939م). از شافعیانی است که روزگار اخشیدیان را دریافته است. در آغاز فرمانروایی اخشید حکم قضا گرفت (کندی، 487، 562-563)؛ 3. ابوبکر محمد بن بشر بن عبدالله زبیری (د 332ق / 934م، سیوطی، حسن المحاضره، 1 / 187)؛ 4. ابورجاء محمد بن احمد بن ربیع اسوانی (د 335ق / 964م). گویند شاعر و ادیب بوده و اشعاری دربارۀ اخبار جهان و داستانهای پیامبر با حدود 000’130 بیت داشته است (اُدفَوی، 485؛ ابن‌جوزی، 6 / 355)؛ 5. عبدالرحمٰن سَلمویۀ رازی (د 339ق / 950م)؛ 6. محمد بن ابراهیم بن حسین معروف به ابن سکره (د 342ق / 953م)؛ 7. عبدالله بن محمد خصیبی (د 348ق /  959م)؛ 8. محمد بن یحیی بن مهدی اسوانی (د 340ق / 951م)؛ 9. بکیر بن العلاء قشیری مصری (د 344ق / 955م)؛ 10. احمد بن محمد بن جعفر اسوانی (د 364 یا 374ق / 975 یا 984م)؛ 11. محمد بن یوسف بن بلال اسوانی (د 376ق / 986م)؛ 12. ابواسحاق قاسم بن شعبان (د 355ق / 966م). سیوطی او را مشهورترین فقیهان روزگار اخشیدی شمرده است (حُسن المحاضرة، 1 / 141).

ج ـ نحویان

1. احمد بن محمد بن ولاد (د 322ق / 944م). از خاندانی نحوی بود. در اوایل جوانی به بغداد آمد و از زَجّاج (د 311ق / 923م) علم آموخت و سپس به مصر بازگشت. یاقوت دو کتاب الانتصار لسیبویه والمقصور والممدود را از او نام برده است (4 / 201-203)؛ 2. ابوجعفر نحاس، احمد بن محمد بن اسماعیل (د 338ق /  949م). در عراق نزد اخفْش صغیر (د 315ق / 927م) و زجاج و مبرّد (د 285ق /  898 م) دانش آموخت و در علوم قرآنی سرآمد همگان شد. وی در عراق همدرس ابن ولاد بود (ابن‌خلکان، 1 /  29؛ ابن‌کثیر، 11 / 222)؛ 3. محمد بن عبدالله بن مسلم (د 330ق / 942م). سیوطی او را در حسن المحاضرة بسیار ستوده است (1 / 254).

د ـ ادیبان

1. احمد بن محمد بن اسماعیل بن قاسم بن ابراهیم طباطبا (د 345 یا 352ق / 956 یا 963م)، نقیب طالبیان. او را در غزل‎سرایی ستوده‎اند (ابن سعید، 51؛ ثعالبی، 1 / 370)؛ 2. قاسم بن احمد رسی؛ 3. سعید قاضی البقر. وی نزد اخشیدیان بسیار محترم بود؛ 4. صالح بن رشدین (ثعالبی، 1 / 357)؛ 5. مُهَلْهَل بن یموت (د بعد از 334ق / 946م؛ نویری، 5 / 186- 188)؛ 6. عبدالله بن محمد بن ابی‎الجوع؛ 7. صالح بن مونس؛ 8. ابوبکر محمد بن موسی بن عبدالعزیز کندی صیرفی معروف به سیبویه (284- 358ق / 897-969م). وی معتزلی و شاگرد ابن حداد بود. در ادب پایگاه او به منادمت و همنشینی انوجور اخشیدی و حسین بن محمد مادرایی می‎رسید.

مآخذ

ابن ایاس، محمدبن احمد، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، قاهره، الهیئة المصریة، 1982م؛ ابن تغری بردی، یوسف، النجوم الزاهرة، مصر، وزارة الثقافة والارشاد القومی، 1963م؛ ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، 1357ق؛ ابن حجر، احمد بن علی، رفع الاصر عن قضاة مصر، ضمیمۀ الولاة، به کوشش روون گست، بیروت، مطبعة الآباالیسوعیین، 1908م، صص 551-557؛ ابن خردادبه، عبیدالله بن عبدالله، المسالک والممالک، به کوشش میخائیل یان دخویه، لیدن، 1889م؛ ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر، 1971م؛ ابن دِحْیه، اعمر بن حسن، المطرب من اشعار اهل المغرب، به کوشش ابراهیم الابیاری و دیگران، بیروت، دارالعلم، 1955م، ص 178؛ همو، النبراس فی تاریخ خلفاء بنی‎العباس، بغداد، 1365ق، ص 115؛ ابن دُقماق، ابراهیم بن محمد، الانتصار لواسطة عقدالامصار، به کوشش کارل فولرس، بولاق، 1309ق؛ ابن دواداری، عبدالله بن ایبک، کنزالدرر و جامع الغرر، به کوشش صلاح‎الدین المنجد، قاهره، مطبعة لجنة التألیف والترجمة، 1961م، 6 / 70؛ ابن زولاق، حسن بن ابراهیم، اخبار سیبویه‌المصری، به کوشش محمدابراهیم سعد و حسین الدیب، مصر، 1933م؛ ابن زیات، شمس‎الدین، الکواکب السیارة، مصر، مطبعة الامیریة، 1907م؛ ابن سعید، علی بن موسیٰ، المغرب فی حلی المغرب، به کوشش زکی محمدحسن و دیگران، قاهره، مطبعة جامعة فؤادالاول، 1953م؛ ابن شاکر، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارالثقافة، 1973م؛ ابن ظهیره، الفضائل الباهرة فی محاسن مصر والقاهرة، به کوشش مصطفى السقا و کامل المهندس، مصر، دارالکتب، 1969م، صص 40-41؛ ابن عدیم، عمر بن احمد، زبدة الحلب، به کوشش سامی الدهان، دمشق 1951م، صص 111-120؛ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، قاهره، مطبعةالسعادة، 1932م؛ ابوحیان توحیدی، الامتاع والمؤانسة، به کوشش احمد امین و احمد الزین، قاهره، مطبعة لجنة التألیف والترجمة، 1939م؛ ابوصالح ارمنی، جرجیس بن مسعود، تاریخ (کنائس وادیرة مصر)، به کوشش اوتس، آکسفورد، 1895م؛ ادفوی، جعفر بن ثعلب، الطالع السعید، به کوشش سعد محمدحسن، مصر، الدارالمصریة، 1966م؛ ثعالبی، ابومنصور، یتیمةالدهر، قاهره، 1354ق؛ حدودالعالم، ترجمه و شرح ولادیمیر مینورسکی، لیدن، 1933م؛ ذهبی، شمس‎الدین، دول الاسلام، بیروت، مؤسسةالاعلمی، 1985م؛ زبیدی، مرتضیٰ، تاج‎العروس؛ سیوطی، جلال‎الدین، بغیة الوعاة، قاهره، مطبعة السعادة، 1326ق، صص 105، 112؛ همو، حسن المحاضرة، قاهره، 1321ق؛ صفدی، خلیل بن ایبک، امراء دمشق فی‎الاسلام، به کوشش صلاح‎الدین المنجد، مصر، دارالکتاب الجدید، 1983م، ص 146؛ همو، الوافی بالوفیات، به کوشش دیدرینگ، ج 2، استانبول، مطبعة وزراة المعارف، 1949م، ج 3، دمشق، المطبعة الهاشمیة، 1953م؛ قلقشندی، احمد بن علی، صبح‎الاعشیٰ، قاهره، 1913-1919م؛ کاشف، سیده اسماعیل، مصر فی عصرالاخشیدیین، قاهره، مطبعة جامعة فُؤادالاول، 1950م، جمـ ؛ کریستین سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، ابن‎سینا، 1345ش؛ کندی، محمدبن یوسف، فضائل مصر، به کوشش ابراهیم احمد العدوی و علی‎محمد عمر، بیروت، دارالفکر، 1971م؛ همو، الولاة و کتاب القضاة، به کوشش روون گست، بیروت، مطبعة الآباء ‎الیسوعیین، 1908م، صص 286-298؛ متنبی، ابوطیب، دیوان، به کوشش عبدالرحمٰن برقوقی، بیروت، دارالکتب؛ محمد راغب، محمود بن هاشم، اعلام‎النبلاء، 1923م، صص 239 به بعد؛ مقریزی، تقی‎الدین احمد، المواعظ والاعتبار ‎فی ذکرالخطط والآثار، بولاق، 1270ق؛ همو، همان، به کوشش گاستن ویت، قاهره، 1911-1924، صص 4، 5، 7، 41، 44، 110، 138؛ نویری، احمدبن عبدالوهاب، نهایةالارب، مصر، وزارة الثقافة والارشاد القومی، 1342-1362ق؛ همدانی، محمدبن عبدالملک، تکملة تاریخ الطبری، به کوشش البرت یوسف کنعان، بیروت، المطیعة الکاتولیکیة، 1961م، صص 116، 117، 141-147؛ یاقوت حموی، ابوعبدالله، معجم‎الادباء، بیروت، دارالفکر، 1980م، نیز:

Gershevitch, Il‌ya, A Grammar of Manichaean Sogdian, Oxford, 1954; Justi, Ferdinand, Iranisches Namenbuch, Marburg, 1895; Rosenthal, Franz, A History of Muslim Historiography, Leiden, 1968; Spuler, Bertold, Iran in Früh-Islamischer Zeit, Wiesbaden, 1953; Wüstenfeld, Ferdinand, Die Statthalter Von Āgypten, Goetingen, 1875.

رضا رضازاده لنگرودی

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: