صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات فارسی / آزاد مردیه /

فهرست مطالب

آزاد مردیه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 20 آبان 1398 تاریخچه مقاله

آزاد مَرْدِیّه (منسوب به آزادمردان)، ظاهراً جماعتی از شعوبیان که نسبت به دودمان پیامبر(ص) اظهار دشمنی می‎کرده‎اند. «آزادمرد» در لغت به معنی آزاده، حُرّ، جوانمرد، اصیل و صاحبِ نسبِ بلند، کریم و نبیل است (لغت‎نامۀ دهخدا) و «آزادمردی» خوی آزادمرد است. در کتابهای تاریخی نیز از چند شخص که «آزادمرد» نام داشته‎اند سخن رفته است: لُهراسب، حاجب یزدگرد ساسانی (جاحظ، التاج، 222)؛ پسر آزاد بِهْ مرزبان حیره از اشراف عجم در زمان جنگ قادسیه (ابن‎اثیر، 2 / 454)؛ عامل حجاج بن یوسف ثقفی (45-95ق / 665-713م) که در فارس شهر فسا را تجدید عمارت کرد «چه فسا را در اول مثلث ساخته بودند «آزادمرد» آن بارو بشکافت و شهر از آن شکل بگردانید» (مستوفی، 93، 94؛ مجمل‎التواریخ، 52) و «آزادمرد» نامی که پیش حجاج یوسف از فساد غلۀ خویش شکایت می‎کرد (راغب اصفهانی، 3 / 276). 
ظاهراً ایرانیان از قدیم خود را «آزاده» و «آزادمرد» (به معنی شریف و نژاده) می‎نامیده‎اند و کلمۀ «آریا» که در سنگ‌نبشته‎های هخامنشی دیده می‎شود به همین معنی است. یوسفوس مورخ یهودی سدۀ اول م به این نکته اشاره دارد (نلدکه، 397). در زبان آرامی کلمۀ b'naihêrê بر ایرانیان اطلاق شده است (همانجا). اعراب نیز ایرانیان را «بنوالاحرار» می‎گفتند (نک‍ : احرار). به گفتۀ ابن‎فقیه همدانی (سدۀ 3ق /  9م) ایرانیان در روزگار گذشته دیگران را به خدمت می‎گرفتند، ولی خود به خدمت دیگران در نمی‎آمدند و از این‎رو اعراب آنان را «احرار» می‎نامیدند (5 / 317). 
اما در باب «آزاد مردیه» تاکنون تنها مأخذ عمده، گفتۀ جاحظ است که گوید: «شعوبیه و آزادمردیه، دشمنان دودمان پیامبر(ص) و یاران اویند، یعنی کسانی که فتوح [آغاز اسلام] را انجام دادند، مجوس را کشتند و اسلام را آوردند، (اَلبخلاء، 319). از این عبارت و نیز از راه مقایسۀ مطالبی که جاحظ در کتابهای دیگر خود به‎ویژه البیان والتبیین در باب شعوبیه و نفرت آنان از اعراب ازجمله دودمان پیامبر(ص) و بنی‎هاشم می‎آورد، چنین برمی‎آید که آزاد مردیه گروهی از شعوبیۀ ایرانی‎نژاد بوده‎اند که برای تمایز از دیگر گروههای این جنبش به «آزاد مردیّه» موسوم شده‎اند؛ اما اینکه جاحظ می‎گوید شعوبیه عموماً خاندان رسول اکرم و اصحاب او را دشمن می‎داشته‎اند، درست نیست (نک‍ : شعوبیه). حمزۀ اصفهانی باب دوم کتاب التنبیه علی حدوث التصحیف را کلاً به ذکر آراء و اقوال این گروه دربارۀ مسائل مربوط به زبان عربی اختصاص داده و پاره‎ای از ایراداتی را که بر شاعران و لغت‎شناسان عرب گرفته‎اند، نقل کرده است.

مآخذ

ابن‎اثیر، عزالدین، الکامل، بیروت، دارصادر، 1399ق؛ ابن فقیه همدانی، احمدبن محمد، البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1887م؛ اصفهانی، حمزه، التنبیه علی حدوث‎التصحیف، به کوشش محمداسعد طلس، دمشق، مجمع‎اللغة‎العربیة، 1968م؛ جاحظ، عمرو بن بحر، البخلاء، بیروت، دارصادر، 1973م؛ همو، البیان والتبیین، قاهره، مطبعة لجنة‎التألیف والترجمه والنشر، 1380ق / 1960م، 3 / 5؛ همو، التاج، بیروت، 1375ق / 1955م؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، محاضرات‎الادباء، بیروت، 1961م؛ مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، امیرکبیر، 1338ش؛ مجمل‎التواریخ والقصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، کلالۀ خاور، 1318ش؛ نلدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمۀ عباس زریاب خویی، تهران، انجمن آثار ملی، 1358ش. 

بخش ادبیات
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: