صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / آرال /

فهرست مطالب

آرال


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 20 آبان 1398 تاریخچه مقاله

آرال، دریاچه‎ای بزرگ در آسیای مرکزی و جنوب غربی بخش آسیایی اتحاد شوروی، میان °43 و ´30 و °46 و ´50 عرض شمالی، با آب شور که اطراف آن را اراضی جمهوری شوروی خودمختار قره قالپاق (بخشی از جمهوری ازبکستان شوروی) و جمهوری قزاقستان احاطه کرده‎اند (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 2 /  609). مساحت دریاچۀ آرال با جزایر آن 4500‘6 کمـ2 است.
حداکثر طول دریاچه 428 کمـ و عرض آن 235 کمـ است. حجم متوسط آب این دریاچه 000‘1 کمـ3 و عمق آن معمولاً 20-25 متر و در عمیق‎ترین ناحیه 67 متر است. این دریاچه بیش از 300 جزیره دارد که مساحت کلی آنها حدود 5 / 3٪ مجموع مساحت دریاچه را تشکیل می‎دهد (همان، چ 3، 2 /  159). بزرگ‎ترین جزایر دریاچۀ آرال عبارتند از کوگ آرال به مساحت 273 کمـ2، وزروژدنیه 216 کمـ2 و بارسا کلمز 133 کمـ2 (همان، چ 2، 2 / 610). روبه‎روی مصب آمودریا جزایر متعددی وجود دارد که عمده‎ترین آنها طوطْمَقْ اَطه (توتماق آتا) است.
واژۀ آرال ترکی و احتمالاً به معنای جزایری است که در مصب رودها قرارگرفته‎اند (بارتولد، III / 332). چنین به نظر می‎رسد که دریاچۀ آرال در روزگاران کهن ناشناخته بوده است. مورخان و جغرافی‎نگاران باستان مطالب گنگ و ناروشنی پیرامون این دریاچه ارائه کرده‎اند که گاه متناقض به نظر می‎رسد. بعضی دریای آرال را با دریای آزوف اشتباه کرده آن را مئوتیس نامیده‎اند (همانجا). یونانیان و رومیان از سدۀ 7ق‌م تا سدۀ 4م دریای آزوف را به نام قوم ساکن آن ناحیه که مئوت نام داشتند مئوتیس می‎خواندند (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 27 / 162). نه تنها در مآخذ کهن، بلکه در منابع متأخر و نوشته‎های معاصر نیز دریاچۀ آرال اغلب دریای آرال نامیده می‌شود. نوشته‌های کنونی شوروی نیز این دریاچه را دریای آرال می‎نامند (همان، 2 / 159). در مآخذ چینی متعلق به سدۀ 2ق‌م و پس از آن ضمن بحث از منطقۀ اطراف دریاچۀ آرال از آن با عنوان دریای شمالی و گاه دریای غربی یاد شده است. تا آنجا که می‎دانیم بزرگ‎ترین کاشف چینی نواحی غربی آسیای مرکزی شخصی به نام چژان ـ تسیان بود. وی در 138ق‌م به منظور یافتن متحدانی بر ضدّ هونها از سوی امپراتور چین به سرزمینهای غربی اعزام شد، ولی هونها او را دستگیر کردند. وی فقط توانست در 128ق‌م به محدودۀ ترکستان غربی راه یابد. چژان ـ تسیان مدتی در آن سرزمین اقامت گزید. آگاهیهای وی در «یادداشتهای تاریخی» سیم ـ تسیان آمده است. بنا به گفتۀ چژان ـ تسیان همۀ رودهایی که در غرب یوتیان (تلفظ چینیِ ختن) جریان دارند به دریای غربی می‎ریزند (بارتولد، III / 32، به نقل از بیچورین)، ولی بروسه آن را دریای شمالی ترجمه کرده و نوشته است: «آن در کنار دریاچۀ بزرگی قرار گرفته است که دارای سواحل کوهستانی نیست. این همان دریای شمالی است» (II / 424).
مطالب ارائه‌شده از سوی چژان ـ تسیان و پیرامون او مؤید وجود دریاچه‎ای بزرگ در شمال غرب است که بارتولد آن را دریای آرال می‎داند (III / 32). آمیانوس مارسلینوس از باتلاق اُکْس یاد کرده است (همو، III / 331). شاید مقصود او مصب سیردریا (سیحون) به دریاچۀ آرال بوده است. زمارخس، سفیر امپراتور روم در دربار ترکان که در 568 م هنگام پادشاهی خسرو اول انوشیروان نزد خان ترک رفته بود، ضمن بازگشت از اردوگاه ترکان به سرزمین خوارزم از «دریاچه یا مرداب وسیع» یاد کرده است که گمان می‎رود اشاره به دریاچۀ آرال باشد (بارتولد، III / 37-38). بارتولد، ضمن عطف توجه به نظر دانشمندانی چون هومبولت، کُلاپْروت و لرش، چنین اظهار عقیده کرده است که مقصود زمارخس از «دریاچه یا مرداب وسیع» باید همان دریای آرال باشد، زیرا توصیف زمارخس از کرانۀ شرقی دریاچه با مشخصات دریای آرال منطبق است (همانجا). جغرافی‎نگاران مسلمان از سدۀ 3ق /  9م به بعد آگاهیهای بیشتری پیرامون دریاچۀ آرال ارائه کرده‎اند. ابن‎خردادبه، هنگام بحث پیرامون رود جیحون (آمودریا)، یکی از مصبهای آن را «بُحَیْرة کردن» (کُرْدَر، کَرْدَر) نوشته است که به احتمال زیاد باید همان دریاچۀ آرال باشد (صص 38 و 173). ابن رسته در شرح مسیر رود جیحون، بی‎آنکه نامی از این دریاچه ببرد، به توصیف آن پرداخته و نوشته است: «رود به دریاچه‎ای می‎ریزد که محیط آن قریب 80 فرسنگ است و سیاکوه در ساحل غربی آن قرار گرفته و ساحل شرقی آن پوشیده از بیشه‎های انبوه و متراکم است» (ص 91-92). از نشانیهایی که ابن رسته به دست داده می‎توان دریافت که دریاچۀ موردنظر او همان دریاچۀ آرال بوده است، زیرا در ساحل غربی دریاچه منطقۀ سیاکوه قرار گرفته است. بعدها ترکان این منطقه را اوست اورت یا اوست یورت نامیدند. اصطخری، که پس از ابن رسته در اواخر سدۀ 3ق / 9م می‎زیسته، از دریاچۀ آرال با عنوان دریای خوارزم نام برده است. وی محیط دریای خوارزم را 100 فرسنگ نوشته است (مسالک‎الممالک، 304) که با نوشتۀ ابن رسته حدود 20 فرسنگ اختلاف دارد. اصطخری از سرمای این منطقه یاد کرده است (مسالک و ممالک، 238) که با نوشته‎های کتب دینی زرتشتی پیرامون منطقۀ خوارزم و نوشته‎های متأخر تا اندازۀ زیادی هماهنگ است. ابن خردادبه از دریاچۀ آرال با دو نام یاد کرده است. وی در جایی از بُحَیْرة کَرْدَر نام برده و آن را از بحر جرجان (دریای خزر) جدا دانسته است (ص 173). اصطخری دریاچۀ آرال را دریای خوارزم نامیده است. مشخصاتی که وی از سرزمین خوارزم و دریاچه‎ای به همین نام ارائه کرده با مشخصات کنونی منطقه مطابق و نشانۀ جدایی آن از دریای خزر است. وی می‎نویسد: «یخ بستن از خوارزم آغاز کند تا آنجا که غایت سردسیر است و بر جیحون هیچ جایگه سردتر از خوارزم نیست و بر کنارۀ دریای خوارزم کوهی هست آن را جغراغز (جغراغر) خوانند. به زمستان یخ بندد تا آخر تابستان، آنگه بگشاید و گرد بر گرد این دریا 100 فرسنگ است و آب دریا شور است» (مسالک و ممالک، 238). همو در جای دیگر خوارزم را اقلیمی جدا از خراسان و ماوراءالنهر دانسته که بیابانهای وسیع از هر سو آن را فرا گرفته و از شمال و مغرب با سرزمین غزان هم‎مرز است و می‎نویسد: «انتهای رود جیحون در آنجاست. از اینجا به بعد در کنار نهر آبادی نیست تا آنکه به دریاچۀ خوارزم می‎ریزد» (مسالک‎الممالک، 299). یاقوت همانند اصطخری محیط دریاچه را 100 فرسنگ نوشته است (ص 38). این اظهارنظرها با شرحی که جغرافی‎نگاران سده‎های متأخر پیرامون خوارزم و دریاچۀ آرال نوشته‎اند، تا اندازۀ زیادی هماهنگ است. گردیزی هنگام بحث پیرامون راه خزر، از دریاچۀ آرال با نام بحیرة خوارزم یاد کرده است (ص 271). ابن حوقل نکتۀ تازه‎ای بر نوشته‎های اصطخری نیفزوده، و همانند او، دریاچۀ آرال را بحیرة خوارزم نامیده است (2 / 459). مقدسی هنگام بحث پیرامون جیحون و کرانه‎هایش نوشته که «این رود خوارزم را می‎شکافد و به دریاچۀ خوارزم می‎ریزد» (ص 284). مسعودی، ضمن توصیف رود جیحون از پیوستن آن به دریاچۀ آرال سخن گفته، ولی آن را دریاچۀ جرجانیه نامیده و از دریای خزر جدا دانسته است (التنبیه والاشراف، 62) وی بر آن است که آب رودهای جیحون و شاش (چاچ) و چند رود دیگر به این دریاچه می‌ریزد (همان، 163؛ مروج الذهب، 1 / 96). همو ضمن بحث از این دریاچه می‎نویسد: آب این دریاچه شیرین است (التنبیه والاشراف، 163). نوشتۀ مسعودی با نوشتۀ اصطخری که آب دریاچۀ آرال را شور دانسته متناقض است، ولی در نوشتۀ این هر دو دانشمند حقیقتی نهفته است. آب دریاچه شور است، ولی قشر نازکی از سطح آب دریاچه شیرین‎تر از اعماق آن است (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 2 / 610). در سده‎های بعد جغرافی‎نگاران بیشتر از نوشته‎های دانشمندان سده‎های 3 و 4ق /  9 و 10م بهره جسته و کمتر نکته‎ای بر آنها افزوده‎اند. محمد بن نجیب بکران در جهان‎نامه که آن را در 605 ق /  1208م تألیف کرده، دریاچۀ آرال را با دو نام بحیرۀ جَنْد و بحیرۀ خوارزم و گاه با هر دو نام، بحیرۀ جند و خوارزم، خوانده است (صص 34، 48). حافظ ابرو که نگارش جغرافیای خود را در 817 ق / 1414م، آغاز کرده و تا 823 ق / 1420م ادامه داده، از این دریاچه با دو نام بحیرۀ خوارزم و بحیرۀ جیحون یاد کرده و آن را از دریای خزر جدا دانسته است. او همچنین می‎نویسد که جیحون در این تاریخ (820 ق / 1417م) تغییر مسیر داده به بحر خزر می‎ریزد و بحیرۀ جیحون یا خوارزم دیگر باقی نمانده است (ص 61)، ولی نکتۀ اخیر قابل تأمل به‌نظر می‎رسد. بعید نیست که در زمان او آب دریاچۀ آرال کاستی پذیرفته باشد، زیرا هرگاه سخن حافظ ابرو مبنی بر «راه کردن» جیحون به بحر خزر درست باشد، معلوم می‎شود که دریاچۀ آرال بزرگ‎ترین منابع خود را برای مدتی از دست داده بوده است. 
از بعضی مآخذ نیز برمی‎آید که گویا آب سیردریا (سیحون) برای مدتی به دریاچۀ خوارزم (آرال) نمی‎ریخته است. بجز مطالبی که بدرالدین رومی بازرگان و ابن فضل‎الله عُمَری آورده‎اند، مؤلف کتاب بابُرنامه نیز به این نکته اشاره‎ای دارد. وی مدعی است که آب سیردریا در شنزارهای غربی فرو می‎رود. بنابراین چنین به نظر می‎رسد که سیردریا زمانی تغییر مسیر داده بود، ولی از 980ق / 1572م بار دیگر به دریاچۀ آرال راه گشوده است (بارتولد، III / 332). ابوالغازی بهادرخان که در اوایل سدۀ 11ق / 17م می‎زیست و در 1053ق / 1643م سمت خانی ناحیۀ آرال را داشته، این دریاچه را سیرتنگیزی (سیردنیزی) نامیده است و بنابر نوشتۀ بارتولد «گمان می‎رود ابوالغازی از این نکته آگاهی نداشته که روزگاری آب سیردریا (سیحون) به دریاچۀ آرال نمی‎ریخته است» (همانجا). نام آرال نخستین‎بار در سدۀ 11ق / 17م پدیدار شد. ابوالغازی بهادرخان بر آن بود که آرال «ناحیه‎ای است که آب رود به دریا می‎ریزد» (بارتولد، III / 86 به نقل از شجرةالاتراک)، بعدها قرقیزان، و به اعتباری دیگر قزاقها، آن را دریای آرال (آرال تنگیزی) نامیدند، آشنایی روسها با دریاچۀ آرال به سدۀ 11ق / 17م می‎رسد. این دریاچه در مآخذ روسی اولین‎بار در «نقشۀ بزرگ» اوایل سدۀ 11ق / 17م با نام دریای آبی آمده است و در آن به خطا این دریاچه به دریای خزر متصل گشته است. نام دریای آرال نخستین‎بار در 1108ق / 1697م در مآخذ مکتوب روسی درج گردیده و متعاقب آن پس از 1135ق / 1723م به مآخذ اروپایی رسیده است (همو، III / 333). از 1235ق /  1819م سفر هیأتهای کاشفان به نواحی پیرامون دریاچۀ آرال افزایش یافت. از این زمان به بعد اطلاعات مربوط به دریاچۀ آرال به صورتی کامل‌تر در گزارش هیأتها آمده است. در گزارش هیأت بوناکوف و پاسپلوف که طی سالهای 1263 و 1264ق / 1847 و 1848م صورت گرفت. مطالبی علمی پیرامون دریاچۀ آرال نگاشته شد (همانجا). در سالهای 1317-1320ق / 1899-1902م هیأتی به سرپرستی ل س برگ دریاچۀ آرال را مورد پژوهش علمی مجدد قرار داد (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، 2 / 610). در فاصلۀ سالهای 1269-1300ق / 1853-1883م دولت امپراتوری روسیه ناوگان کوچکی برای حرکت در دریاچۀ آرال فراهم آورد. نخستین پایگاه ناوگان مزبور بندر آرالسک بود، ولی بعدها به کازالینسک منتقل گردید. زمانی که خوانین ترکستان تابع امپراتوری روسیه نبودند، دریاچۀ آرال دریای داخلی روسیه به‌شمار نمی‎رفت، ولی پس از تصرف خان‎نشین خیوه توسط ارتش تزاری دریاچۀ آرال به صورت دریای داخلی روسیه درآمد (دانشنامۀ ایران و اسلام). 
طی سده‎های 13 و 14ق /  19 و 20م آب دریاچۀ آرال گاه بالا می‎آمد و گاه فرو می‎نشست. از این‎رو محققان دربارۀ عمق دریاچه و میزان آب آن مطالب متفاوتی ارائه کرده‎اند. از اواخر دهۀ 1950-1960م سطح آب دریاچه رو به کاستی نهاد. در فصول مختلف میزان آب دریاچه متغیر است. البته از زمانی که آبهای دو رود آمودریا (جیحون) و سیردریا (سیحون) به مصرف آبیاری می‎رسد، از میزان آب دریاچه کاسته شده است. حرارت سطح آب دریاچه در تابستان حدود °26 تا °30 سانتی‎گراد و در زمستان حدود صفر است. آب اعماق دریاچه حتى در فصل تابستان سرد است و به °1 تا °3 می‎رسد. در زمستان آب اکثر نواحی به‎ویژه بخش شمالی دریاچه یخ می‎بندد. آب و هوای منطقۀ دریاچۀ آرال معتدل است. درجۀ متوسط حرارت در تابستان °24 تا °26 سانتی‎گراد و در زمستان °7 تا °5 / 13 سانتی‎گراد است (دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 3، 2 /  159). میزان بارندگی سالانه 100 میلی‎متر است. تبخیر سالانۀ آب نیز حدود 000‘1 میلی‎متر است. ارتفاع سطح آب دریاچه بسیار متغیر بوده است. طی 1277-1297ق / 1860-1880م سطح آب دریاچۀ آرال سخت تنزل داشت، ولی از 1297-1340ق / 1880-1921م، 2 متر بالا آمد (همان، چ 2، 2 / 610). میزان نمک آب دریاچه در خارج از مصب رودها حدود 10٪ تا 11٪ است که در مناطق جنوب شرقی گاه به 14٪ می‎رسد. تا عمق 25 متر، آب دریاچه شفاف است (همان، چ 3، 2 /  159). اعماق دریاچۀ آرال از نظر حیات حیوانی و گیاهی چندان غنی نیست. در این دریاچه حدود 50 نوع جانور زندگی می‎کند که 20 نوع آن بسیار کمیاب است، مانند ماهی آزادِ ویژۀ دریاچۀ آرال. دیگر ماهیهای دریاچه عبارتند از کپور، سیم، سوف و یک نوع ماهی استورژن (سگ‎ماهی). صید ماهی از رودخانه‎ها 10٪ و از سواحل دریاچه 90٪ مجموع صید را تشکیل می‎دهد (همان، (دوم، چ 2)، 2 / 610). مراکز عمدۀ ماهیگیری اغلب مصب رودهایی است که به این دریاچه می‎ریزند. 
ساحل شمالی دریاچۀ آرال در بعضی نقاط مرتفع است و ارتفاع بعضی از آنها به 150 متر بالاتر از سطح دریا می‎رسد. در بعضی نواحی بریدگیهایی به شکل خلیج وجود دارد. سواحل شرقی دریاچۀ آرال شنی و دارای خلیجها و جزایر متعدد است. مصب رود جیحون در ساحل جنوبی دریاچه واقع است. در سواحل غربی بریدگیها زیاد نیست. منطقۀ اوست اورت (یورت) در ساحل غربی دریاچه قرار گرفته است. در این منطقه که روزگاری سیاه‎کوه نامیده می‎شد، صخره‎هایی وجود دارد که ارتفاع بزرگ‎ترین آنها 250 متر است (همان، چ 3، 2 /  159). بزرگ‎ترین خلیجهای دریاچۀ آرال عبارتند از خلیج پاسکویچ، چرنیشف، کن ـ کامیش، چالیتر ـ باس و ساری چاگاناک، صحرای بزرگ قزل قوم (ریگ سرخ) در شرق دریاچۀ آرال نهاده شده است.
اهالی بومی حوالی دریاچۀ آرال ازبک، قزاق و قره‎قالپاق هستند که همگی مسلمانند. تراکم جمعیت در سواحل دریاچۀ آرال اندک است. اهالی عمدتاً به ماهیگیری اشتغال دارند. گروه اندکی نیز به دام‎پروری، شبانی و جالیزکاری مشغولند. مراکز اصلی اقتصادی این ناحیه عبارتند از شهرهای بندر آرالْسک در شمال و مویناک در جنوب دریاچه. پس از این دو می‎توان از بنادر شفچنکو، ژوآن بالیغ، اویالی، تایلاک جگن، آق‎قلعه و کولاندی نام برد. خط آهن تاشکند ـ ساکسائول ـ اورنبورگ از شهر بندری آرالسک می‎گذرد. کشتیرانی در دریاچۀ آرال حداکثر 7 ماه در سال جریان دارد، زیرا محیط دریاچه برای کشتیرانی به مقیاس وسیع چندان مساعد نیست (همان، چ 3، 2 / 159).

مآخذ

ابن‎حوقل، ابوالقاسم محمد، صورةالارض، لیدن، 1939م؛ ابن‎خردادبه ابوالقاسم، المسالک والممالک، لیدن، 1889م؛ ابن رسته، احمدبن عمر، الاعلاق النفیسة، لیدن، 1891م؛ اصطخری، ابواسحاق ابراهیم، مسالک‎الممالک، لیدن، 1927م؛ همو مسالک و ممالک، به کوشش ایرج افشار، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1347ش؛ بکران، محمد بن نجیب، جهان‎نامه، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ابن‎سینا، 1342ش؛ بیرونی، ابوریحان، آثارالباقیة، ترجمۀ اکبر داناسرشت، تهران، امیرکبیر، 1363ش؛ حافظ ابرو، جغرافیا، فهرست میکروفیلمها، شمـ 1471؛ دانشنامۀ ایران و اسلام؛ دایرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، ذیل Meotida, meoti؛ چ 3، ذیل Aralskoe more؛ گردیزی، عبدالحی بن ضحاک، زین‎الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1347ش؛ مسعودی، علی بن حسین، التنبیه والاشراف، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1349ش؛ همو، مروج‌الذهب، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356ش؛ مقدسی، محمد بن احمد، احسن‎التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ یاقوت حموی، ابوعبدالله، المشترک، به کوشش ف ووستنفلد، گوتینگن، 1846م؛ نیز:

Bartold V. V., Sochineniia, Moskva izdatelstvo Nauka, 1965; Brosset M., »Relation du pays ta auan«, traduite du chinois, JA, 1828. 

عنایت‎الله رضا
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: