صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / کلام و فرق / آل طباطبا /

فهرست مطالب

آل طباطبا


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

عالمان طباطبایی در عراق

عراق از حدود 36 ق / 656 م که امام علی ‌بن ابی‌طالب (ع) مقر فرمانروایی خود را از مدینه به کوفه انتقال داد، پیوسته مرکز شیعیان و علویان بود، اما پس از آنکه محمدبن ابراهیم در کوفه شورش کرد و دولتی بنیاد نهاد، سادات و شیعیان در آن روبه فزونی نهادند و به‌رغم نامساعد بودن اوضاع سیاسی و اجتماعی علویان، در سده‌های بعد نیز اینان در کوفه و بصره و بغداد ساکن شدند و از میان آنان عالمان، فقیهان، نویسندگان و ادیبان بسیاری ظهور کردند. محمدبن ابراهیم بن سلیمان‌بن قاسم رسی ملقب به توزون در بصره ساکن شد و فرزندان او به «بنی‌توزون» شهرت یافتند (ابن عنبه، عمدة الطالب، 176). گروهی از این سادات نسبشان به محمد بن ابراهیم می‌رسد و از‌این‌رو به طباطبایی شهرت دارند. برخی از سادات مشهور طباطبایی عراق اینانند:
1. ابوالمعمّر یحیی بن محمدبن قاسم بن محمد بن طباطبا (د 478 ق / 1085 م)، نحوی، ادیب، متکلم، شاعر و نسب‌شناس. وی شیعی امامی بود و در بغداد می‌زیست. دانش را از استادانی چون علی ‌بن عیسی ربعی و ابوالقاسم ثمانینی فراگرفت. کسانی چون ابوالسعادات هبة‌ اللّٰه الشّجری از او علم آموختند. انباری گوید او را کتابی در فن شعر بوده است. نیز کتابی در شرح اللمع تألیف ابن جنی در نحو از او یاد شده است. برخی از اشعار او را یاقوت آورده است (معجم ‌الادباء، 20 / 32، 33؛ ابن تغری بردی، 5 / 123؛ بغدادی، ایضاح، 2 / 410؛ ابن جوزی، 9 / 25، 26؛ زرکلی، 9 / 207).
2. ابومحمد جعفربن محمدبن اسماعیل بن احمدناصر بن حسین بن قاسم رسی تهامی مکی، عارف، ادیب، شاعر و لغت‌دان. از زندگی او چیزی دانسته نیست. همین اندازه روشن است که وی در سدۀ 6 ق / 12 م ساکن بغداد بوده و از عالمان و ادیبان روزگار خود به‌ شمار آمده است. وی سفری به خراسان کرد و پس ازآن به بغداد بازگشت و بعد روانۀ واسط گردید. در سالهای پس از 530 ق / 1136 م آهنگ خوزستان کرد و از بصره و سرزمین فارس گذشت. گفته شده که عبدالکریم سمعانی (506-562 ق / 1112-1167 م) از او روایت کرده است (کاتب اصفهانی، 3 / 20-21).
3. جلال‌الدین صفی‌الدین ابوجعفر محمدبن تاج‌الدین علی ‌بن محمدبن رمضان معروف به ابن طِقْطَقٰی (660- 709 ق / 1262- 1309 م)، عالم، ادیب، مورخ، نویسنده و نقیب سادات علوی عراق. نسب او به قاسم رسّی می‌رسد. پدرش تاج‌الدین علی از عالمان بنام و از ثروتمندان بزرگ بود و نقابت علویان را به عهده داشت. وی دارای زمینهای بسیار در سواحل فرات و دجله بود. یک سال که قحطی بزرگ پدید آمد، تاج‌الدین با بهره‌گرفتن از قدرت اقتصادیش دارایی منقول و غیرمنقول مردم تهیدست را به بهایی اندک خرید و بر فقر عمومی افزود. این سوءاستفاده تا آنجا شهرت یافت که آن قحطی معروف به قحطی ابن طقطقی شد. این توانمندی اقتصادی، قدرت سیاسی و اجتماعی مهمی برای تاج‌الدین پدید آورده بود. از‌این‌رو او یک بار نامه‌ای به اباقاخان بن هولاکو نوشت و برکناری وزیر ایرانی او عطا ملک جوینی (623-681 ق / 1226-1282 م) را خواستار شد. این نامه به دست برادر عطا ملک، شمس‌الدین جوینی (مق‍ ‍683 ق / 1284 م) افتاد و او آن را به برادرش داد. او نیز در خشم شد و به هراس افتاد، از‌این‌رو کسانی را وادار به کشتن تاج‌الدین ساخت و سپس کشندگان را قصاص و همۀ دارایی او را مصادره کرد (ابن عنبه، عمدة ‌الطالب، 180-181). اینکه چرا او را ابن طقطقی نامیده‌اند دقیقاً معلوم نیست (زبیدی، ذیل طق).
صفی‌الدین محمد، که او نیز به ابن طقطقی شهرت یافت، ابتدا در حله می‌زیست و پس از قتل پدر در 680 ق / 1281 م (یا 672 ق / 1273 م) مقام نیابت علویان کوفه، بغداد، کربلا و نجف را به دست آورد. او نسبت به پدر از نفوذ اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کمتری برخوردار بود و غالباً به سفر می‌پرداخت. از اربل، بصره، کوفه و اصفهان دیدار کرد و در 696 ق / 1297 م به ایران آمد و به مراغه رفت و در 700 ق / 1301 م وارد تبریز شد. در 701 ق / 1302 م به موصل رفت و در این شهر کتاب مشهورش الفخری یا الآداب السلطانیة (ه‍ م) را نوشت و آن را به فخرالدین بن عیسی حاکم مغولی موصل تقدیم کرد. او همسری خراسانی برگزید. ابن‌طقطقی با ایران و فرهنگ و ادب پارسی آشنایی و بدانها دلبستگی داشت. وی را کتاب دیگری به نام الغایات است. از او فرزندی به نام علی ماند. برای اینکه نام او با جدّش اشتباه نشود او را «علی صغیر» می‌گفتند.
4. سید علی بن محمد علی طباطبایی معروف به صاحب ریاض (1161-1231 ق / 1748-1816 م)، فقیه، اصولی، محدث، محقق و نویسنده. او در کاظمین زاده شد و در کربلا زیست. وی از نبیرگان ملاصالح مازندرانی است. از عالمان و فقیهان عراق از‌جمله شیخ یوسف بحرانی (1107-1186 ق / 1695-1772 م) صاحب حدائق بهره برد و خود از عالمان بنام گردید. عالمان چندی از حوزۀ درس او بهره بردند و از او به اخذ اجازۀ حدیث نایل آمدند که از آن میان می‌توان به شیخ احمد احسایی (1166-1241 ق / 1753-1826 م) اشاره کرد. در 1215 ق / 1800 م که وهابیان به عتبات عالیات هجوم آوردند، سید خانواده‌اش را به یمن فرستاد و خود در خانه باقی ماند، اما آسیبی به او نرسید. او را تألیفاتی است، از آن میان: شرح مختصر نافع علامۀ حلّی زیر عنوان ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدّلایل، الاستصحاب و الاجماع، حجیّة مفهوم الموافقة، منجزات المریض، حجیة الشهرة، و حجیة ظواهر الکتاب (آقا‌بزرگ، 6 / 274).
5. سید مهدی بن سید علی طباطبایی (د 1260 ق / 1844 م)، عالم و فقیه. در کربلا زیست و در همان‌جا درگذشت. وی از استادان شیخ مرتضی انصاری بود.
6. سید ابراهیم طباطبایی (1248- 1319 ق / 1832-1901 م)، ادیب و شاعر. او در نجف زاده شد و در همین شهر زیست و درگذشت. در ادب عربی و انواع شعر توانا بود. از او دیوان شعری بر جای مانده که در 1332 ق / 1914 م در شهر صیدا چاپ شده است (سرکیس، 2 / 1226).

عالمان و امیران طباطبایی در ایران

از اواخر سدۀ 2 ق / 8 م گروهی از علویان حجاز و عراق بر اثر شرایط نامساعد سیاسی در قلمرو خلافت عباسیان و آزار امیران ترک‌نژاد آنان، به ایران که در آن روزگار گردن فرازیهای عباسیان را بر‌نمی‌تافت، پناه آوردند و در این سرزمین یا به جنگ سیاسی و قهرآمیز خود بر ضد عباسیان ادامه دادند و یا به زندگی آرام و بی‌دغدغۀ خویش پرداختند. یکی از این کسان که در نیمۀ دوم سدۀ 3 ق / 9 م از کوفه به ایران آمد و در اصفهان ساکن شد، احمدبن محمدبن ابراهیم طباطبا بود. وی که دقیقاً روشن نیست در چه سالی وارد اصفهان شد، در این شهر زیست و در همان جا درگذشت. فرزندان او در اصفهان ماندگار شدند و در سده‌های بعد به سراسر ایران راه یافتند. شاخه‌هایی از آن بار دیگر به عراق رفتند و در عتبات ساکن شدند، مانند آل بحرالعلوم (ه‍ م) و حکیم (ه‍ م). از نسل احمد عالمان، شاعران، ادیبان، فقیهان و امیران ناموری در ایران و عراق پدید آمدند که برخی از آنان اینانند:
1. ابوالحسن محمدبن احمد معروف به ابن طباطبا (د 322 ق / 934 م)، عالم، ادیب، شاعر، محقق و نویسنده. گفته شده است که وی در اصفهان پا به جهان نهاد و در همان‌جا رشد یافت و تا پایان عمر در این شهر زیست و در همان‌جا درگذشت. از‌این‌رو به ابن طباطبای اصفهانی شهرت یافت (محیط، 40). ابوالحسن به گرفتگی زبان دچار بود. گرچه وی در دوران ناتوانی سیاسی عباسیان می‌زیست و در آن روزگار بازار سیاست و مبارزه گرم بود، اما او یکسره به کارهای علمی و ادبی و شعر و شاعری پرداخت و عمری را به آسودگی به سر آورد. از رفاه و دارایی بسیار نیز بهره‌مند بود. بیش‌ترین شهرت او توجه به شعر و شاعری به زبان عربی است. شعرهای او را متوسط دانسته‌اند، اما وی را در نقد ادبی توانا خوانده‌اند (امین، محسن، 9 / 73-74). برخی از آثار او که باقی مانده در این فن است. او از شاعرانی است که در بیان واقعۀ غدیر خم اشعاری دارد (امینی، 3 / 340؛ ابن معصوم، 1 / 256). گفته‌اند که ابوالحسن همواره آرزوی دیدار عبدالله بن معتز (د 296 ق / 909 م) شاعر معروف و ساکن بغداد را داشت، اما هرگز او را ندید. در اواخر زندگی معتز اشعاری از او به دستش رسید. گفته شده که ابوالحسن 64 سال زندگی کرد. برخی از آثار او بدین قرار است: المدخل فی معرفة المعّمى من الشعر، الشعر والشّعراء، تهذیب الطبع، فرائد الدّرّ (امینی، 3 / 340، 341)، دیوان شعر که در 1332 ق / 1914 م در صیدا چاپ شده است (بروکلمان، تاریخ الادب العربی، 2 / 100)، عیار الشعر که در 1375 ق / 1956 م به کوشش طه حاجری و محمد زغلول سلاّم در قاهره چاپ شده است، العروض، سنام المعالی، فی تقریظ الدفاتر (بستانی ف، ذیل ابن طباطبا).
2. ابوالحسین علی بن محمد بن احمد ملقب به شهاب، ادیب و شاعر. از تولد، زندگی و مرگ او اطلاع دقیقی در دست نیست. او در اصفهان زاده شد و مانند پدر در ادبیات عرب مهارت یافت و در شعر و شاعری بلند آوازه گشت و در اصفهان درگذشت. سادات طباطبایی آل بحرالعلوم که در سدۀ 11 ق / 17 م از ایران به نجف هجرت کردند، با 18 نسل به علی شاعر (شهاب) اصفهانی می‌رسند.
3. حسین بن محمدبن ابی طالب بن قاسم بن محمد، نسب شناس و از عالمان طباطبایی ایران (ابن عنبه، عمدة الطالب، 173، 174).
4. محمدبن محمدبن حسن بن ابی ‌البرکات، چیزی از احوال او روشن نیست. به گفتۀ ابن عنبه از عالمان این خاندان و از نبیرگان محمد شاعر (ابن طباطبا) اصفهانی بود (همانجا).
5. ابواسماعیل ناصر الخراسانی، از نسل محمد شاعر اصفهانی بود و در سدۀ 5 ق / 11 م به روزگار طغرل سلجوقی (د 455 ق / 1063 م) می‌زیست. کتاب منتقلة ‌الطّالبین نوشتۀ اوست. این کتاب به کوشش محمد مهدی سیّد حسن خراسان در 1388 ق / 1968 م در نجف چاپ شده است (شامی، 367)
6. امیر عبدالغفار بن عمادالدین، فقیه، عارف، سیاستمدار و شیخ‌الاسلام، از سادات طباطبایی است و نسبش با 8 واسطه به علی شاعر اصفهانی می‌رسد. روشن نیست که خود و یا نیاکانش در چه زمانی و چرا به آذربایجان کوچیده‌اند. او در سدۀ 9 ق / 15 م در روزگار فرمانروایی آق قویونلو در آذربایجان می‌زیسته و از سوی حسن‌بیک که از 872 تا 882 ق / 1467 تا 1477 م در تبریز حکمرانی داشته، به سمت شیخ‌الاسلام آذربایجان گمارده شده است. او عنوان «امیر» نیز داشته است. وی را به علم و عرفان و پارسایی ستوده‌اند. گفته شده که او در حکومت حسن بیک درگذشته است. از‌این‌رو مرگ او را باید قبل از 882 ق / 1477 م دانست. گفته‌اند که فرزندان میرانشاه گورکانی که در آن روزگار در آذربایجان بودند و خود را از مریدان و پیروان عبدالغفار می‌دانستند، جنازۀ سید را با احترام در مزار خانوادگیشان در سرخاب تبریز به خاک سپردند. (کربلایی تبریزی، 1 / 214).
7. امیر سراج‌الدین عبدالوهاب بن امیر عبدالغفار (د 927 ق / 1521 م)، عالم، عارف، فقیه و شیخ‌الاسلام. او در اواخر سدۀ 9 ق / 15 م اوایل سدۀ 10 ق / 16 م می‌زیسته است. گفته‌اند که در سمرقند زاده شده و سالها در آن شهر به سر برده است پدرش در واپسین روزهای زندگی او را به تبریز فراخواند، اما هنگامی که به این شهر رسید پدر درگذشته بود. وی از سوی فرمانروایان تبریز به سمت شیخ‌الاسلام آذربایجان گماشته شد. در همین مقام بود تا شاه اسماعیل صفوی (891-930 ق / 1486-1524 م) به قدرت رسید و با سرعت قدرتهای محلی را برانداخت و سلطنت صفوی را بنیاد نهاد. گرچه او نسبت به خاندان عبدالوهاب خوشبین نبود، در 920 ق / 1514 م که از عثمانیان شکست خورد، سید را به‌عنوان فرستادۀ ویژه خود نزد سلطان سلیم عثمانی (د 926 ق / 1520 م) فرستاد. سلیم او را به زندان انداخت. او همچنان در زندان ماند تا سلیم درگذشت و فرزندش سلطان سلیمان (د 974 ق / 1566 م) به جای پدر نشست و عبدالوهاب را آزاد کرد و گرامی داشت. او یک سال پس از آن در استانبول درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شد(همو، 1 / 216).
8. امیر فیض‌ الله بن غیاث‌الدین محمد طباطبایی قهپایی، از عالمان امامی سدۀ 11 ق / 17 م است. در نجف دانش آموخت و از عالمانی چون مقدس اردبیلی (د 993 ق / 1585 م) فقه و حدیث را فراگرفت و از مقدس و سیدحسن بن قمر کرکی اجازۀ روایت یافت. ملامحمد تقی مجلسی (د 1070 ق / 1660 م) نزد او دانش آموخت و از او اجازۀ نقل حدیث گرفت. وی حاشیه‌ای بر مبحث الهیات شرح تجرید ملاعبدالرزاق لاهیجی (د 1051 ق / 1641 م) نوشت (آقا بزرگ، 6 / 115).
9. سید قاسم بن محمد حسن حسینی طباطبایی قهپایی، عالم، محدث و رجالی. او درسدۀ 11 ق / 17 م می‌زیست. نزد شیخ بهایی (953-1031 ق / 1546-1622 م) درس خواند و از وی اجازۀ روایت یافت. ملا‌محمد باقر مجلسی (1037-1111 ق / 1628- 1699 م) از او روایت کرده است. ملامحمد علی استرابادی نویسندۀ مشترکات الرجال از او علم رجال آموخته است (مدرس، 3 / 326).
10. میرفتاح طباطبایی (1209- 1269 ق / 1794-1853 م). پدر او میرزا یوسف آقا مجتهد تبریزی (د 1242 ق / 1826 م) فرزند حاج میرزا عبدالفتاح طباطبایی بود. از زندگی میرفتاح چندان چیزی دانسته نیست. شهرت او بیش‌تر به این سبب است که در طی جنگهای ایران و روس (جنگ اول: 1218- 1228 ق / 1803-1813 م، جنگ دوم: 1241-1243 ق / 1826-1827 م) همراه برخی خوانین ناراضی از حکومت قاجاریه، به سپاه روسیه در اشغال تبریز یاری رساند و در زمان چیرگی آنان بر تبریز، در این شهر زیست و پس از انعقاد عهدنامۀ ترکمانچای (در 1243 ق / 1828 م) به تفلیس گریخت و بعد در 1258 ق / 1842 م به تبریز بازگشت و در همین شهر درگذشت (بامداد، 3 / 51).
11.سید صادق بن سیدمهدی طباطبایی (1227-1300 ق / 1812-1883 م)، فقیه و مرجع تقلید مردم تهران. او در اصفهان زاده شد. پدرش که از عالمان صاحب نفوذ بود، از اصفهان به همدان کوچید و در آنجا ساکن شد. از‌این‌رو گاه او را همدانی خوانده‌اند. وی پس از فراغت از تحصیل به تهران سفر کرد و در این شهر ماندگار شد و بدین جهت به تهرانی نیز شهرت یافت. او سرانجام در تهران درگذشت و در شهر ری به خاک سپرده شد. میرزا یوسف آشتیانی (د 1303 ق / 1886 م)بر قبر او بارگاه باشکوهی ساخت (بامداد، 6 / 121-122).
افزون‌بر عالمان و امیران یاد شده، کسان بسیاری از طباطباییان ایران در درازای 12 سده به مراتب علمی، سیاسی و اجتماعی بر آمده‌اند. به گفتۀ محیط طباطبایی، از دورۀ صفویان تاکنون در ایران، عراق و هند بیش از 000‘1 تن شاعر، ادیب، فقیه، محدث، عالم دین، سیاستمدار، حاکم و عالم به علوم مختلف از همین دودمان برخاسته‌اند (ص 42). فقیهان و عالمان برجسته‌ای چون سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (د 1337 ق / 1918 م)، سید محمد مجاهد (د 1242 ق / 1826 م)، میرزا ابوالحسن زواره‌ای نائینی معروف به میرزای جلوه (د 1314 ق / 1896 م)، سید محمد طباطبایی مجتهد (1257- 1339 ق / 1841-1921 م)، سید حسن مدرس (1287-1357 ق / 1870- 1938 م)، آیت‌اللّٰه سید حسین طباطبایی بروجردی (1292-1380 ق / 1875-1960 م)، آیت‌اللّٰه سید محسن طباطبایی حکیم (1306-1390 ق / 1889 م-1970 م)، علامه سید محمد حسین طباطبایی تبریزی (د 1362 ش)، آیت‌اللّٰه حاج ‌آقا حسین طباطبایی قمی (1282-1366 ق / 1865-1947 م)، از بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین سادات آل طباطبا در ایران بودند.

مآخذ

آقا بزرگ، الذریعة؛ آیتی، محمد ابراهیم، اندلس، تهران، 1363 ش؛ ابن‌اثیر، عزالدین، الکامل، بیروت، 1385 ق / 1965 م؛ ابن‌تغری بردی، یوسف، النجوم الزاهرة، مصر، 1391 ق / 1971 م؛ ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم، حیدرآباد، 1359 ق؛ ابن خلدون، العبر، بیروت، 1957 م؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1398 ق / 1978 م؛ ابن دواداری، عبداللّٰه‌بن ایبک، کنز‌الدرر، به کوشش صلاح‌الدین المنجّد، قاهره، 1380 ق / 1967 م؛ ابن سمرة، عمربن علی، طبقات فقهاءِ الیمن، به کوشش فؤاد سید، قاهره، 1957 م؛ ابن عنبه، احمدبن علی، عمدة الطالب، نجف، 1380 ق / 1961 م؛ همو، الفصول الفخریة، به کوشش جلال‌الدین حسینی ارموی (محدث)، تهران، 1346 ش؛ ابن کثیر، اسماعیل‌بن عمر، البدایة و النهایة، قاهره، 1351 ق / 1932 م، 270؛ ابن ماکولا، علی‌بن هبة‌اللّٰه، الاکمال، به کوشش عبدالرحمن بن یحیی، حیدرآباد، 1384 ق / 1965 م؛ ابن معصوم، علی، انوار الربیع، به کوشش شاکر هادی شکر، نجف، 1388 ق / 1968 م؛ ابن ندیم، محمدبن اسحاق، الفهرست، بیروت، 1398 ق / 1978 م؛ ابن نظیف، محمدبن علی، تاریخ المنصوری، به کوشش پطرس گریازنیویچ، مسکو، 1963 م؛ اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، به کوشش هلوت ریتر، ویسبادن، 1400 ق؛ اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل‌الطالبین، به کوشش احمد صقر، قاهره، 1368 ق؛ امین، حسن، دائرة‌المعارف الاسلامة ‌الشیعیة، بیروت، 1395 ق / 1970 م؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، 1387 ق / 1967 م؛ بامداد، مهدی، تاریخ رجال ایران، تهران، 1347-1353 ش؛ بروکلمان، کارل، تاریخ الشعوب الاسلامیة، ترجمۀ نبیه امین فارس و منیر البعلبکی، بیروت، 1984 م؛ همو، تاریخ ‌الادب العربی، ترجمۀ عبدالحلیم النّجار، قاهره، 1974 م؛ بستانی ف، ذیل ابن طباطبا؛ بغدادی، اسماعیل پاشا، ایضاح المکنون، استانبول، 1947 م؛ همو، هدیة ‌العارفین، استانبول، 1951 م؛ تشیّد، علی‌اکبر، قیام سادات علوی، تهران، 1331 ش؛ حمیری، نشوان بن سعید، الحور‌العین، به کوشش کمال مصطفی، قاهره، 1367 ق / 1948 م؛ خوانساری، محمد باقر، روضات‌الجنات، بیروت، 1390 ق؛ رابینو، ه‍. ل.، سفرنامۀ مازندران و استراباد، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، 1343 ش؛ همو، فرمانروایان گیلان، ترجمۀ م. پ. جکتاجی و رضا مدنی، رشت، 1364 ش؛ زبیدی، تاج‌العروس، ذیل طق؛ زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، 1969 و 1984 م؛ ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، 1351 ش؛ سیوطی، عبدالرّحمن، تاریخ ‌الخلفاء، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، 1371 ق / 1952 م؛ شامی، عبدالامیر، تاریخ الفرقة ‌الزیدیة، نجف، 1394 ق / 1974 م؛ شرف‌الدین، احمد حسین، تاریخ ‌الیمن الثقافی، قاهره، 1387 ق / 1967 م؛ شوکانی، محمدبن علی، البدر الطالع، بیروت، 1348 ق؛ صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی ‌بالوفیات، به کوشش دیدرینگ و محمد یوسف نجم، بیروت، 1390-1391 ق / 1970-1971 م؛ صنعانی، محمدبن احمد، ائمة‌الیمین، تعز، 1372 ق؛ عرشی، حسین بن احمد، بلوغ‌الحرام، بیروت؛ العیون و الحدائق، به کوشش دخویه، لیدن، بریل، 1869 م؛ فیروزآبادی، محمدبن یعقوب، قاموس المحیط، ذیل طب؛ قلقشندی، احمدبن علی، صبح الاعشی، قاهره، 1383 ق / 1961 م؛ کاتب اصفهانی، عمادالدین، خریدة‌‌القصر، به کوشش شکری فیصل، دمشق، 1964 م؛ کربلایی تبریزی، حافظ حسین، روضات‌الجنان، به کوشش جعفر سلطان القرایی، تهران، 1344 ش؛گردیزی، عبدالحی‌بن ضحاک، تاریخ، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363 ش؛ لین پول، استانلی، طبقات سلاطین اسلام، ترجمۀ عباس اقبال، تهران، 1363 ش؛ همو و بارتولد، ولادیمیر، تاریخ دولتهای اسلامی، ترجمۀ صادق سجادی، تهران، 1363 ش؛ مادلونگ، و.، «سلسله‌های کوچک شمال ایران»، تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، به کوشش ر. ن. فرای، ترجمۀ حسن انوشه، تهران، 1363 ش؛ مامقانی، عبداللّٰه‌بن حسن، تنقیح المقال، نجف، 1350 ق؛ محیط طباطبایی، محمد، «شوخی و جدی»، یغما، س 18، شم‍ ‍1، (فروردین 1344 ش؛ مدرس، محمد علی، ریحانة‌‌الادب، تبریز، شفق، 1346 ش؛ مسعودی، علی‌بن حسین، مروج‌الذهب، بیروت، 1966؛ مقدسی، مطهربن طاهر، البدء و التاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، 1916 م؛ مقریزی، احمدبن علی، اتّعاظ ‌الحنفاء، به کوشش جمال‌الدین الشّیّال، قاهره، 1367 ق / 1948 م؛ یاقوت حموی، ابوعبداللّٰه، معجم‌الادباء، بیروت، 1400 ق / 1980 م.

حسن یوسفی اشکوری

صفحه 1 از4

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: