صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات فارسی / خارستان /

فهرست مطالب

خارستان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 7 دی 1398 تاریخچه مقاله

خارِسْتان، عنوان کتابی مشهور از ادیب و شاعر سدۀ 13-14 ق/ 19-20 م، حکیم ادیب قاسمی کرمانی، که به تقلید و بر وزن گلستان سعدی در وصف یک طبقه از صنعتگران و بازاریان کرمان از زبان عوام بافندگان (= شال‌بافان)، در روزگار قاجار تألیف شده است.
ادیب کرمانی نامش قاسم ملقب به ادیب فرزند میرزا زین‌العابدین بود که در 1238 ش/ 1275 ق در شهر کرمان به دنیا آمد. دوران کودکی را در بلوک مشیز (بردسیر) که پدرش آب و ملکی داشت، به تفرج و شکار گذراند. علوم متداول و متعارف روزگار خود را در محضر شیخ احمد حافظ عقیلی کرمانی فرا گرفت. در علوم فقه و نجوم سرآمد بود و علاوه بر زبان فارسی و عربی، با زبان انگلیسی نیز آشنا بود (نک‍ : ادیب، 35، 62، 366؛ بهزادی، 90؛ افشار، هشت، ده، یازده).
ادیب مؤسس مدارس موسوم به «دانش» در کرمان و سیرجان و بم نیز بود و مدتی در آن به تدریس اشتغال داشت (بهزادی، همانجا). در مورد تاریخ تأسیس این مدارس و تدریس خود وی اطلاع دقیقی در دست نیست، اما به گزارش برخی منابع (مجدالاسلام، «و») ادیب در سال انتشار کتاب خارستان در 1330 ق به تعلیم و تدریس مشغول بوده است (نیز نک‍ : افشار، بیست).
ادیب پس از یک دوره تدریس، به عضویت عدلیۀ کرمان درآمد و به منصب قضا رسید. به گفتۀ دلشادیان (ص 293) عضویت او در وزارت عدلیه، پس از سالهای 1330 ق و احتمالاً در روزگار نصرت‌الدوله فیروز بوده است (نیز نک‍ : افشار، همانجا). باری مدتی به عزم زیارت به عتبات عالیات رفت و در همین سفر بود که مدتی را در تهران گذراند و در مدرسۀ دارالفنون به تدریس پرداخت (بهزادی، 91).
گویا تاریخ این سفر پس از فتح تهران بوده و گواه این ادعا، اشارات ناظم‌‌الاسلام کرمانی (2/ 329-330) است که در مورد وقایع 27 صفر 1327 چنین می‌گوید: « ... در آنجا (منزل آقایحیى، وکیل کرمان) آصف‌الممالک و آقامیرزا قاسم ادیب کرمانی را ملاقات کردم ... آصف‌الممالک خیلی بد گفت از ملت و مذمت کرد از مشروطه. بنده و ادیب کرمانی هم از روی احتیاط گاه‌گاهی حرف می‌زدیم». و یا در جایی دیگر اشاره می‌کند که «آقا شیخ محسن خان و آقامیرزا قاسم ادیب مصنف خارستان هم آمدند ... » (نک‍ : ناظم الاسلام، 2/ 427؛ افشار، هجده). 
ادیب پس از بازگشت به کرمان در 1308 ش/ 1348 ق، بر اثر عارضۀ قلبی درگذشت. مدفن او در دامنۀ کوه مسجد صاحب‌الزمان کرمان است (ادیب‌زاده، 2؛ افشار، بهزادی، همانجاها). از ادیب کرمانی یک دختر بیش نمانده، که او نیز مانند پدر در کسوت معلمی و در خدمت فرهنگ دانش بود، و چندی در کرمان و مدتی در مشهد مقام معلمی داشت و در 1340 ش در کرمان درگذشت (همو، 91، 103).
از ادیب کرمانی آثار باارزشی بر جای مانده است. او در اشعارش تخلصهای مختلفی داشت و در برخی از منظومه‌هایی که سروده، به آنها اشاره کرده است. تخلص اشهر او «قاسمی» است، اما 3 تخلص دیگر وی عبارت است از: «عارفی»، «عاشقی»، و «طالبی» (نک‍ : ادیب، 37، 75، 85، 86، 366؛ نیز افشار، هشت، ده).

آثـار

ازجمله آثار ادیب عبارت‌اند از: 

1. نیستان

که ظاهراً نخستین تألیف ادیب است، منظومه‌ای است به تقلید از بوستان سعدی، که تاریخ سرودن آن 1300 ق ذکر شده است و شامل 3 دفتر، دفتر اول در 943 بیت، دفتر دوم در 044‘1 بیت و دفتر سوم در 394 بیت است. این مثنوی برپایۀ طنز و هزل سروده شده و لطف و گیرایی خاصی دارد. از این منظومه یک چاپ در دست است که به همراه سایر آثار ادیب به کوشش ایرج افشار در 1372 ش به چاپ رسیده است (نک‍ : ادیب، 1-2؛ بهزادی، 102). 

 2. آتش زنه

شامل 170 رباعی بر وزن رباعیات خیام که در مسائل مذهبی و کلامی سروده شده است (ادیب، 370- 379). 

3. تاریخ تلگرافی

منظومه‌ای کوتاه در تاریخ ایران از روزگار پیشدادیان (بهزادی، همانجا) تا عصر پادشاهی محمدعلی شاه قاجار. این کتاب در 1325 ق چاپ، و مدتی در برخی از مدارس استفاده می‌شد (نک‍ : ادیب، 347- 367؛ افشار، همانجا).

4. فرهنگ لغات نادره

مجموعه‌ای از واژه‌های نادر محلی و اصطلاحات رایج میان شال‌بافان و برخی دیگر از اصناف کرمان که مؤلف در تألیفات خود استعمال کرده است. مؤلف براساس این مجموعه، کتاب نیستان و خارستان را نیز تألیف کرده است (نک‍ : ادیب، 309-337؛ افشار، 13). این فرهنگ یکی از نخستین مجموعه‌های تنظیم شده از لغات محلی ایران محسوب می‌شود (همو، 14).

5. خارستان

این کتاب از مهم‌ترین تألیفات ادیب کرمانی است که به تقلید از گلستان تصنیف شده، در 12 فرع و یک اصل است. فرع اول در فایدۀ کسب و هنر؛ فرع دوم در بخت و اتفاق؛ فرع سوم در بی‌اعتباری دنیا؛ فرع چهارم در ضرر غرت یعنی تکبر و خودخواهی؛ در فرع پنجم «علامات غرتی» را برمی‌شمرد؛ فرع ششم در «علامات کله» است؛ فرع هفتم در فواید بی‌عاری؛ فرع هشتم در فواید نان خویش خوردن و منت از بداندیش نبردن؛ فرع نهم در ضرر طمع و گول رندان خوردن؛ فرع دهم در حسن اتفاق؛ فرع یازدهم در مقامات دوستی؛ و فرع دوازدهم در عشق، و اصل رساله «در پند و حکمت» است (همو، 4؛ بهزادی، 98 -100). این کتاب را باید یکی از شاهکارهای نظم و نثر دورۀ معاصر دانست. زبان این اثر طنز و به گویش مردم کرمان خصوصاً بیان لغات و واژه‌های مصطلح قاطبه‌ای از مردم است که در این شهر به حرفۀ شال‌بافی مشغول بوده‌اند و معرف احوال و عادات و روحیات، و نحوۀ معاش این طبقه است (همو، 92؛ مجدالاسلام، «ه‍ «؛ ادیب، 24).
شال‌بافی در کرمان از اواسط سلطنت ناصرالدین شاه (1264-1313 ق) یعنی سالهایی که رسم خلعت‌دادن و پوشیدن لباسهای ترمه رایج بود، از اهمیت خاص برخوردار بود و به این شهر و به تجارت آن صنعت، اعتبار ویژه‌ای داده بود (افشار، 24). برای نمونه به گزارش منابع، ناصرالدین شاه یک دستورالعمل مفصل به کرمان فرستاده بود (محرم 1286/ آوریل 1869) که طی آن به مرتضى قلی‌خان (وکیل‌الملک ثانی، حاکم کرمان) این‌گونه در باب صنعت شال‌بافی توصیه می‌کند: « ... محصول صنعت شال‌بافی و بعضی نساجیهای دیگر و فرش و محصول پشم ... کرمان ــ کـه بهترین مال‌التجـارۀ ایران است ــ آن مقرب‌الخاقان کمال مراقبت و مواظبت را در تربیت و ترقی صناعات مزبوره ... به عمل آورده و هر گونه معایب و مناقصی که موجب سلب میل مشتری و نقصان خریدار ... می‌تواند بود به کلی رفع و دفع نماید (نک‍ : نفیسی، 20؛ باستانی، 248- 249). 
کارگران شال‌بافی، مردمان فقیر و بی‌چیز و بیشتر آنان کودکان بودند که در زیرزمینهای تاریک و متعفن مشغول شال‌بافی بودند. استفاده از کودکان کارگر نه‌تنها به سبب پایین‌تر بودن هزینه‌ها، بلکه به دلیل داشتن انگشتان ظریف‌تر و نازک‌تر معمول بود؛ زیرا در گذراندن نخهای تار از میان پود چابک‌تر و سریع‌تر بودند. زمان کاری آنان ساعتی پیش از طلوع آفتاب آغاز می‌شد و تا یک‌ساعت پس از مغرب ادامه داشت، یعنی حدود 17 ساعت در روز (نک‍ : همو، 244). ادیب کرمانی در خارستان اندوه و حسرت خود را بر حال آن گروه از همشهریانش، که از آغاز کودکی رو به کار شال‌بافی و قالی‌بافی آورده‌اند، بیان می‌کند.
خارستان ادیب طنزی انتقادی است که داستان «آدریمون / آدریمونان فقیر و بی‌چیز و درمانده‌ای را نقل می‌کند که برای گلوله‌کشکی، دانۀ اشکی می‌ریزد و برای لقمه‌نانی، جانی می‌دهد». او گاه از ظلم و ستمی که استادان شال و قالی بر شاگردان مستمند و خردسال خویش روا می‌دارند، به فریاد می‌آید و گاه «خلوشان» (کارگران شال‌باف که معنی طنز و تحقیر هم دارد) را به سبب بی‌خردی و ساده‌لوحی که دارند، نکوهش می‌کند و در روایتهایی از بلاهت آنها می‌گوید؛ اندوه خویش را چاشنی آن می‌کند تا خوانندۀ ژرف‌نگر، به علل بدبختی این طبقه پی ببرد (نک‍ : ص 172، 181؛ بهزادی، 95 -97).
زبان طنزآمیز این اثر نمایانگر پوچی و خرافات در میان مردم است که البته قدرت شاعری همراه با حسن ذوق نویسنده، تلفیقی بین وا‌ژه‌های محلی و ادبی ایجاد کرده است. حکایتهای دلنشین و جذاب خارستان لحظه‌ای از خلوشان کرمان غافل نیست. درحقیقت مبارزۀ او علیه بیدادی است که بر شال‌بافان می‌رفت نه بر کسب و حرفۀ شال‌بافی (همو، 96 -97). نتیجۀ رنج و تعب طبقۀ پرجمعیت و محروم کارگران شال‌باف، موجب پیدایش طبقۀ ثروتمند تازه‌ای در این شهر شده بود و اختلافات طبقاتی را در این شهر به منتهای خود رسانده بود. ادیب کرمانی این مجموعه را به طنز و در حق یک طبقۀ محروم نوشت. او بزرگ‌ترین خدمت را به پاسداشت و حفظ سلسله‌ای از لغات و واژه‌ها و اصطلاحات خاص فن شال‌بافی کرد. گویی او می‌دانست که این صنعت ظریف، از صحنۀ روزگار محو خواهد شد. این کتاب مجموعه‌ای از اصطلاحات یک حرفۀ مهم و پرسود بود که خود آن صنعت از بین رفت (باستانی، 256، 260). علاوه بر آن، فوایدی نیز در آن مندرج است، مثل اطلاعات مربوط به جغرافیای تاریخی و شهری کرمان (ازجمله اسامی آبادیها، محله‌ها، ساختمانها و دولابها)، اصطلاحات شال‌بافی و کلمات رایج در تداول و افواه عمومی کرمانیان، رسوم خاص تجار شال‌بافان، بازیها و عقاید و خرافات (افشار، 24). این کتاب نخستین بار در 1330 ق یعنی 30 سال پس از تألیف آن به کوشش مجدالاسلام کرمانی به چاپ رسید.
نسخه‌های خطی متعددی از این رساله نیز در کتابخانه‌های ایران و برخی کشورها موجود است (نک‍ : افشار، 12-13). چاپهای دیگر نیز از آن موجود است. کلیات آثار ادیب کرمانی به کوشش ایرج افشار در 1372 ش به چاپ رسید. 
عصمت ادیب‌زاده (دختر ادیب کرمانی) در یادداشتهای خود به نام دو کتاب دیگر از تألیفات پدرش اشاره می‌کند که آگاهی و اطلاع دقیقی از وجود آنها در دست نیست. او این دو اثر را به نامهای حسنیه و تاریخ مصور کرمان ذکر کرده است (افشار، 14). اگرچه مجدالاسلام کرمانی (ص «دو») به برخی از مصنفات که ظاهراً همان مقاله‌ها و نوشته‌های اجتماعی ـ سیاسی ادیب در روزنامه‌هایی که به مدیریت خود مجدالاسلام است، اشاره می‌کند، اما هنوز گزارش مستدل و دقیقی از وجود این آثار و یا سایر آثار ادیب در دست نیست.

مآخذ

ادیب کرمانی، قاسم، کلیات آثار، به کوشش ایرج افشار، 1372 ش؛ ادیب‌زاده، عصمت، مقدمه بر نیستان یا داستان سفره‌سبزی‌کردن رئیس شال‌بافان، کرمان، 1327 ش؛ افشار، ایرج، «گزارش»، کلیات آثار (نک‍ : هم‍ ، ادیب کرمانی)؛ باستانی پاریزی، محمد ابراهیم، فرمانفرمای عالم، تهران، 1364 ش؛ بهزادی اندوهجردی، حسین، تذکرۀ شاعران کرمان، تهران، 1381 ش، دلشادیان، موسى، «مجدالاسلام و حکیم قاسمی کرمانی»، سی گفتار دربارۀ کرمان، به کوشش محمدرسول دریاگشت، تهران، 1357 ش؛ مجدالاسلام کرمانی، «تقریظ»، خارستان ادیب کرمانی، به کوشش منوچهر نیستانی، کرمان، 1336 ش؛ ناظم الاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران، 1348 ش؛ نفیسی، سعید، «دستوری از وزارت امور خارجه در 94 سال پیش»، نشریۀ وزارت امور خارجه، تهران، 1339 ش، دورۀ دوم، شم‍ 12.

پریسا سنجابی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: