صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادیان و عرفان / حمیدالدین صوفی ناگوری /

فهرست مطالب

حمیدالدین صوفی ناگوری


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 4 دی 1398 تاریخچه مقاله

حَمیدُالدّینْ صوفیِ ناگوری، ابواحمد حمید بن احمد صوفی سعیدی سؤالی ناگوری (د 673 ق/ 1274 م)، از مشایخ طریقۀ چشتیه در شبه قاره، ملقب به سلطان التارکین. 
پدر حمیدالدین پیش از فتح دهلی در 589 ق/ 1193 م به دست سلطان معزالدین محمد بن سام (د 620 ق/ 1223 م)، از لاهور به دهلی آمد و در آنجا ساکن شد و ظاهراً حمیدالدین اندک زمانی پس از فتح دهلی به دنیا آمد. او خود تصریح می‌کند که وی نخستین کودکی بود که پس از فتح دهلی در خانۀ مسلمانان زاده شد. بر این اساس، برخی از محققان سال ولادت او را 589 یا 590 ق، و هم‌زمان با دورۀ حکمرانی قطب‌الدین ایبک، حاکم دهلی از جانب معزالدین سام دانسته‌اند (لعلی، 167؛ عبدالحی، 1/ 145؛ عبدالحق، 29، 30؛ چشتی، 677؛ جمالی، 15؛ غلام‌سرور، 1/ 308- 309؛ غوثی، 53-54؛ فرشته، 1/ 58- 59؛ رضوی، I/ 127). 
در تذکره‌ها نسب وی را به سعید بن زید بن عمرو قرشی، یکی از بستگان عمر بن خطاب و از عشرۀ مبشره می‌رسانند و از این رهگذر او را سعیدی می‌خوانند. علت شهرت او به «سؤالی» را نیز سکونت وی در روستای سؤال از توابع ناگور در ایالت راجستان دانسته‌اند. برخی دیگر نیز بر این باورند که چون وی از دیگر مشایخ، به‌ویژه از بهاءالدین زکریای ملتانی (د 661 یا 666 ق/ 1263 یا 1268 م)، از مشایخ سهروردیه در هند، بسیار سؤال می‌کرد، به این نام شهرت یافته است. این نیز محتمل است که شیوۀ نگارش آثار حمیدالدین که بیشتر به شکل سؤال و جواب بود، موجب این نام‌گذاری شده باشد (چشتی، عبدالحی، همانجاها؛ عبدالحق، 29؛ غوثی، 54، 55؛ انوارالحق، 181؛ غلام‌سرور، 1/ 265، 308- 309؛ کلیم، 61-62؛ لعلی، 167، 168). 
حمیدالدین در دهلی به کسب علوم ظاهری پرداخت و در این زمینه، شمس‌الدین حلوایی و حمیدالدین محمد جوینی را نخستین استادان وی گفته‌اند (انوارالحق، 177؛ رضوی، همانجا). او در علم حدیث و فقه اسلامی به مرتبۀ استادی رسید و شاگردانش را به فراگیری فرایض و علوم دینی و خواندن کتب تعلیمی مانند کیمیای سعادت، تفسیر کشاف، قوت القلوب و ... تشویق می‌کرد (یزدانی، 139؛ ریاضی، 77؛ کلیم، 61؛ رضوی، I/ 129). 
وی در سیر و سلوک هم‌خرقۀ قطب‌الدین بختیار کاکی (د 634 ق)، و از مریدان خواجه معین‌الدین چشتی (د 633 ق/ 1236 م)، صوفی بزرگ و بنیان‌گذار طریقۀ چشتیه در شبه‌قاره به‌شمار می‌آمد و ظاهراً در جوانی و در اجمیر به خواجه دست ارادت داد و زیر نظر او به سلوک پرداخت و پس از چندی از وی لقب «سلطان التارکین» گرفت؛ آن‌گاه با اجازۀ او به ناگور رفت و به ترویج اسلام و تربیت مریدان پرداخت. پس از درگذشت خواجه معین‌الدین، حمیدالدین صوفی در کنار خلیفۀ او، قطب‌الدین بختیار کاکی که در دهلی ادارۀ امور طریقه را در دست داشت، در ترویج این طریقه در ناگور و راجستان کوشید (میرخرد، 166؛ غلام‌سرور، همانجا؛ عبدالحق، 29-30؛ چشتی، 677- 678؛ جمالی، عبدالحی، همانجاها؛ حسن، 346؛ رضوی، I/ 127؛ لارنس، 4؛ سووروا، 78, 79؛ حسینی، 4). 
حمیدالدین در ناگور قطعه زمین کوچکی داشت و از طریق کشت‌وکار در آن امرارمعاش می‌کرد. وی مریدانش را به آزار نرساندن به موجودات زنده، خودداری از خوردن گوشت، و به گیاه‌خواری سفارش می‌کرد و از این‌رو، زندگی او به شیوۀ زندگی یک هندوی روستایی شبیه‌تر بود (داراشکوه، 94؛ میرخرد، 281-282؛ عبدالحق، 30؛ سووروا، 78؛ رضوی، I/ 127-128). وی همچنین فقر و فنا را از ارکان سلوک می‌دانست و بر این باور بود که متاع دنیا مانع وصول به حق است (عبدالحق، همانجا؛ غوثی، 54؛ لارنس، 4-5). به این ترتیب، وی پس از درگذشت خواجه معین‌الدین چشتی 3 گرایش مهم را در طریقۀ چشتیه تثبیت نمود که عبارت‌اند از: گیاه‌خواری و پرهیز از آزار موجودات زنده، التزام به فقر ظاهری افزون بر فقر باطنی، و نگارش مکتوبات به صوفیان دیگر و نوشتن متون عرفانی در توضیح اصول طریقۀ چشتیه (نک‍ : سووروا، 78-79؛ لارنس، 17؛ رضوی، I/ 128). 
حمیدالدین با صوفیانی چون فریدالدین گنج‌شکر (د 664 ق/ 1266 م)، نجم‌الدین صغرى، جلال‌الدین تبریزی، و بهاءالدین زکریای ملتانی مکاتباتی در زمینۀ تصوف و به‌ویژه ضرورت فقر، فنای نفس و نیل به معرفت داشت (میرخرد، 283-291؛ جمالی، 16-17؛ لعلی، 168-175؛ داراشکوه، رضوی، همانجاها؛ عبدالحق، 30-31). برخی از مشهورترین این نامه‌ها، در واقع تعریضی به صوفیان طریقۀ سهروردیه، به ویژه بهاءالدین زکریا بود که به گمان حمیدالدین در ترک دنیا و رعایت فقر مادی به اندازۀ کافی نمی‌کوشید. متن برخی از این نامه‌ها در سرور الصدور آمده است که مجموعه‌ای از اقوال و ملفوظات حمیدالدین است و آن را یکی از نوادگانش به نام شیخ فریدالدین محمود (د 734 ق/ 1334 م)، ملقب به چاک پرّان گرد آورده است. حمیدالدین در این نامه‌‌ها به بیان اصول طریقۀ چشتیه در رابطه با چگونگی زندگی معنوی و ضدیت با دنیاطلبی پرداخته است (غوثی، 54-55؛ یزدانی، 138- 139؛ انوارالحق، 172-173؛ نظامی، تاریخ ... ، 100؛ سووروا، همانجا؛ رضوی، I/ 6, 128 ). 
حمیدالدین عمری طولانی داشت و از زمان خواجه معین‌الدین چشتی تا اوایل مشیخت نظام‌الدین اولیاء (د 757 ق/ 1356 م)، از مشایخ طریقۀ چشتیه و مؤسس شاخۀ نظامیه در دهلی، باقی بود و سرانجام در 672 یا 673 ق/ 1273 یا 1274 م و در دوران سلطنت غیاث‌الدین بلبن (سل‍ 664-686 ق/ 1266-1287 م)، در ناگور درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شد. در 730 ق/ 1330 م سلطان محمد بن تغلق (سل‍ 725-752 ق/ 1325-1351 م) چهاردیواری بر مزار او ساخت و خواجه حسین ناگوری (د 901 ق/ 1496 م)، از اخلاف حمیدالدین نیز با بنا نهادن دروازه‌ای در آبادانی آن کوشید (ابوالفضل، 3/ 171؛ انوارالحق، 178-180؛ عبدالحی، 1/ 146؛ غوثی، 55؛ عبدالحق، 30؛ رحمان‌علی، 52-53؛ داراشکوه، 94؛ کلیم، 62؛ غلام سرور، 1/ 308، 309؛ مسعود، 271؛ بازورث، VII/ 898؛ رضوی، I/ 130). 
پس از درگذشت حمیدالدین، نوه‌اش فریدالدین جانشین و خلیفۀ او شد و ملفوظات پدربزرگش را در سرور الصدور گرد آورد و همو ست که ضیاءالدین نخشبی (د 751 ق/ 1350 م)، شاعر و صوفی هندی مرید او بود (انوارالحق، 178، 181-183، 205؛ حبیب‌الله، 41؛ ریاضی، 77؛ کلیم، رضوی، همانجاها؛ غوثی، 55-56؛ غلام‌سرور، 1/ 351-352). پس از حمیدالدین، از میان اخلاف او خواجه حسین ناگوری نقش مهمی در ترویج تصوف در ناگور داشت. وی نیز همچون نیای خود فقیرانه زیست و علاوه بر تربیت مریدان، تفسیر مفصلی بر قرآن به نام نورالنبی، رسائلی دربارۀ تصوف، و نیز شرحی بر سوانح العشاق احمد غزالی نگاشت (نک‍‍ : مسعود، 177، که نام او را حسن ناگوری آورده است؛ مجاهد، 16؛ غلام‌سرور، 1/ 406-407؛ رضوی، I/ 131). 

آثـار

حمیدالدین را باید نخستین نویسنده از مشایخ طریقۀ چشتیه و آغازگر سبک رسمی و ادبی نامه‌های تعلیمی در شبه‌قاره به شمار آورد (سلیم‌اختر، 162؛ چشتی، 678؛ عبدالحی، 1/ 145). وی افزون بر زبان هندی، زبانهای عربی و فارسی را نیک می‌دانست و به اشعار شاعران فارسی، ازجمله اشعار حکیم نظامی گنجه‌ای توجه داشت و غزلی از نظامی را به زبان هندی برگرداند. در برخی از تذکره‌ها و آثار محققان نیز اشعاری به فارسی از وی نقل شده است (غوثی، 27، 55؛ لعلی، 169-176؛ سلیم‌اختر، 161؛ رضوی، I/ 127, 129). آنچه در فهرست آثار حمیدالدین ذکر شده، بدین شرح است: 

الف ـ چاپی

1. اصول الطریقة

مشهورترین اثر حمیدالدین در تصوف که به شیوۀ پرسش و پاسخ نوشته شده است. این رساله از نخستین رسائل آموزشی از قلم یک عارف هندی مسلمان بود که گونۀ ادبی آن بعدها در میان تمام سلسله‌های صوفیه در شبه‌قاره اهمیت و رواج ویژه‌ای یافت (عبدالحی، سلیم اختر، همانجاها؛ منزوی، خطی مشترک، 3/ 1551-1552؛ لارنس، 17-18). این کتاب به همراه 3 رسالۀ دیگر از حمیدالدین با نامهای رسالۀ چهار منزل، رساله‌ای دربارۀ سلوک و رساله‌ای دربارۀ سماع، به کوشش احسان‌الحق فاروقی در ذیل کتاب سلطان التارکین در کراچی (1383 ق) به چاپ رسید (راهی، 91-92؛ لارنس، 19؛ سووروا، 69, 128). 

2. سرور الصدور و نور البدور

ملفوظات حمیدالدین ناگوری است که به کوشش نوه‌اش شیخ فریدالدین و یا یکی از دو فرزند فریدالدین به نامهای محی‌الدین و قطب‌الدین گردآوری شده است (وحید میرزا، 55؛ غوثی، 55؛ انوارالحق، 168؛ لارنس، همانجا). این کتاب دارای 45 بخش، و مشتمل بر چند رساله دربارۀ تصوف مانند اصول الطریقه و مکتوبات، غزلیات و رباعیات حمیدالدین و نیز مکتوبات شیخ فریدالدین محمود است. این مجموعه همچنین قصایدی در مدح مشایخ طریقۀ چشتیه و چند فرمان از سلطان غیاث‌الدین تغلق، پادشاه دهلی و نیز تاریخ بنای مزار حمیدالدین را نیز در بر دارد. نسخۀ کاملی از این کتاب در ذخیرۀ حبیب گنج کتابخانۀ مرکزی دانشگاه علیگره هند نگهداری می‌شود. محمد انوارالحق حقی، یکی از احفاد عبدالحق دهلوی، مقدمه‌ای بر آن نگاشته و گزیده‌هایی از آن، پیرامون زندگی حمیدالدین و فریدالدین را گرد آورده است که در مجموعۀ عابدی نامه به چاپ رسیده است (یزدانی، 138- 139؛ سلیم اختر، 162-163؛ انوارالحق، 167-175؛ نظامی، «چشتیه»، 652-653). 

3. مکتوبات

چنان‌که گفته شد، حمیدالدین با بهاءالدین زکریای ملتانی و دیگر مشایخ، از جمله فریدالدین گنج‌شکر مراسلات و مکاتبات بسیاری داشت. عبدالحق دهلوی صاحب اخبار الاخیار بخشهایی از این مکاتبات را گرد آورده است (ص 30-31؛ اکرام، 211؛ ایوانف، 641). احسان‌الحق فاروقی نیز این نامه‌ها را در مجموعۀ جداگانه‌ای به چاپ رسانده است (راهی، 124). 

ب ـ خطی

1. اصطلاحات صوفیه

(دانش‌پژوه، 5/ 177؛ منزوی، فهرستواره، 7(1)/ 90). 

2. مکتوبات شاه عبدالله

دربارۀ تصوف که میکروفیلم آن به شمارۀ 3/ 183 در کتابخانۀ مولانا آزاد، دانشگاه علیگره نگهداری می‌شود ( فهرست ... ، 1/ 180). 

مآخذ

ابوالفضل علامی، آیین اکبری، نولکشور، 1893 م؛ اکرام، محمد، آب کوثر، لاهور، 1986 م؛ انوارالحق، محمد، مقدمه بر «سرور الصدور» (نک‍ : هم‍ ، سلیم اختر)؛ جمالی، حامد، سیر العارفین، به کوشش محمد ایوب قادری، لاهور، 1989 م؛ چشتی، عبدالرحمان، مرآة الاسرار، ترجمۀ علی‌اصغر چشتی صابری، لاهور، 1411 ق؛ حبیب‌الله، ذکر جمیع اولیای دهلی، به کوشش شریف حسین قاسمی، دهلی، 1987 م؛ حسن دهلوی، فوائد الفؤاد، به کوشش محمد لطیف ملک، لاهور، 1386 ق/ 1966 م؛ داراشکوه، محمد، سفینة الاولیاء، نولکشور، 1884 م؛ دانش‌پژوه، محمدتقی و ایرج افشار، نسخه‌های خطی نشریۀ کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، تهران، 1346 ش؛ راهی، اختر، ترجمه‌های متون فارسی به زبانهای پاکستانی، اسلام‌آباد، 1365 ش؛ رحمان‌علی، محمد عبدالشکور، تذکرۀ علمای هند، لکهنو، 1914 م؛ ریاضی، حشمت‌الله، شکوفه‌های عرفان در بوستان هند، تهران، 1390 ش؛ سلیم‌اختر، محمد، «سرور الصدور»، عابدی‌نامه، به کوشش نورالحسن انصاری و دیگران، دهلی، 1990 م؛ عبدالحق دهلوی، اخبار الاخیار، پاکستان، فاروق آکیدمی؛ عبدالحی، نزهة الخواطر، حیدرآباد دکن، 1366 ق/ 1947 م؛ غلام‌سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، کانپور/ نولکشور، 1894 م؛ غوثی شطاری، محمد، گلزار ابرار، به کوشش محمد زکی، پتنه، 1994 م؛ فرشته، محمدقاسم، تاریخ، نولکشور، 1290 ق/ 1874 م؛ فهرست میکروفیلم نسخه‌های خطی فارسی و عربی، به کوشش مرکز میکروفیلم نور، ایران ـ هند، هند، 2001 م/ 1379 ش؛ کلیم، میان محمد دین، چشتی خانقاهیں، لاهور، 1990 م؛ لعلی بدخشی، لعل بیگ، ثمرات القدس، به کوشش کمال حاج سید جوادی، تهران، 1376 ش؛ مجاهد، احمد، مقدمه بر شروح سوانح: سه شرح بر سوانح احمد غزالی، به کوشش همو، تهران، 1372 ش؛ مسعود، وحید احمد، سیرت خواجه معین‌الدین چشتی، لاهور، 1987 م؛ منزوی، خطی مشترک؛ همو، فهرستواره؛ میرخرد، محمد، سیر الاولیاء، به کوشش محمد ارشد قریشی، لاهور، 1398 ق/ 1978 م؛ نظامی، خلیق احمد، تاریخ مشایخ چشت، کراچی، 1975 م؛ همو، «چشتیه»، اردو دائرۀ معارف اسلامیه، لاهور، 1391 ق/ 1971 م، ج 7؛ وحید میـرزا، «ادبی منظر»، تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، لاهور، 1971 م، ج 3(1)؛ یزدانی، عبدالمجید، «ملفوظات»، همان؛ نیز: 

Bosworth, C. E. and J. Burton-Page, «Nāgawr», El2; Hussaini, S. Sh. Kh., Sayyid Muħammad Al-Ḥusaynī-i Gīsūdirāz (721/ 1321-825/ 1422): On Sufism, Delhi, 1983; Ivanov, V. A., Concise Descriptive Catalogue of the Persian Manuscripts in the Collection of the Asiatic Society of Bengal, Calcutta, 1985; Lawrence, B. B., An Overview of Sufi Literature in the Sultanate Period (1206-1526 A. D.), U. S. A., 1969; Rizvi, S. A. A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1986; Suvorova, A., Muslim Saints of South Asia, New York, 2004. 
لیلا رضایی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: