صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / حکم بن عبدل اسدی غاضری /

فهرست مطالب

حکم بن عبدل اسدی غاضری


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 5 آذر 1398 تاریخچه مقاله

حَکَمِ بْنِ عَبْدَلِ اَسَدیِ غاضِری، شاعر هجا گوی اوایل عصر اموی. نسب او به قبیلۀ بنی‌اسد می‌رسد و از همین رو اسدی خوانده شده است. 
حکم گوژپشت و لنگ بود. روایتها و اشعار گوناگونی که از وی برجای مانده، بر تلخ زبانی، چالاکی در گفتار، هوشمندی، روحیۀ لطیف، بذله‌گویی، حیله‌گری و نیز باریک‌بینی وی دلالت دارد که گفته‌اند از ویژگیهای قبیلۀ بنو غاضره است که وی از آنان نسب می‌برد (حاجری، 424؛ ابوالفرج، 2/ 421؛ EI2). 
تاریخ تولد و وفات او روشن نیست. با توجه به روایت صاحب اغانی از ماجرای دیدار او و عمر بن هبیره (نک‍ : دنبالۀ مقاله) ــ والی بصره در 102 ق/ 721 م ــ و اینکه حکم بن عبدل پیش از مرگ مدتی بستری و زمین‌گیر بوده، احتمال داده‌اند تاریخ وفات او 106 ق/ 724 م باشد (فروخ، 1/ 614). 
می‌دانیم که حکم در کوفه متولد شد و همان‌جا زندگی کرد؛ اما پس از چیرگی عبدالله بن زبیر بر عراق و اخراج کارگزاران بنی امیه (64 ق/ 684 م) به دمشق رفت و نزد عبدالملک بن مروان (خلافت: 65-86 ق/ 685-705 م) از منزلتی والا برخوردار، و هم‌نشین و ملازم او گردید (ابوالفرج، 2/ 420؛ آمدی، 242؛ یاقوت، 10/ 228؛ ابن عساکر، 4/ 396-397؛ نالینو، 253؛ فروخ، 1/ 613). زمانی که عبدالملک، بِشر بن مروان بن حَکَم (ه‍ م) را به حکومت کوفه گمارد، حکم بن عبدل نیز که با وی الفتی داشت، به کوفه بازگشت و به دربارش که جایگاه شاعرانی چون جریر، فرزدق و اخطل بود، آمد و شد کرد و در ستایش او شعر سرود (ابوالفرج، 2/ 419). در دوران حکمرانی کوتاهِ بشر بر بصره (74 ق) نیز، دوستی و مصاحبت حکم با او ادامه یافت و چون بشر درگذشت، حکم سخت اندوهگین شد و با ابیاتی او را رثا گفت (همو، 2/ 419-420). 
براساس گزارشهایی که از دیدار او با فرزند بشر، عبدالملک، در منابع آمده، می‌توان گفت که رابطۀ خوبی با وی داشته و از او صله و پـاداش دریـافت می‌کرده است (مثلاً نک‍ : همو، 2/ 407؛ حاجری، همانجا). اما دیگر والیان و حکمرانان چون یزید بن هُبَیره (87-132 ق/ 706-750 م)، محمد بن حسّان بن سعدتمیمی (متولی خراج کوفه) و عمر بن یزید اسدی از هجو گزندۀ او در امان نبودند. همین امر سبب شده بود که مردم از زبان او پیوسته در هراس باشند (نک‍ : ابوالفرج، 2/ 408-415؛ حاجری، همانجا؛ GAS, II/ 331). 
حکم پیوسته عصا در دست داشت و درخواست خود را بر روی آن می‌نوشت و توسط فرستاده‌ای نزد صاحبان قدرت و حکمرانان می‌فرستاد و هیچ‌گاه درخواستهای او رد نمی‌شد و بی‌درنگ به آنچه می‌خواست، دست می‌یافت تا آنجا که برخی عصای او را شگفت‌انگیزتر از عصای موسى وصف کرده‌اند (جاحظ، البیان، 3/ 74، الحیوان، 6/ 485؛ ابوالفرج، 2/ 404؛ آمدی، همانجا). 
از دیدار حکم با عبدالحمید بن عبدالرحمان بن زید خَطّاب، امیر کوفه نیز گزارشی در دست است (نک‍ : جاحظ، البیان، 3/ 76-77، البرصان ... ، 210-211). همچنین می‌دانیم که عمر بن هُبَیره و نیز حجاج او را به‌سبب معلولیت از جنگ معاف کردند (ابوالفرج، 2/ 417- 418). او به دربار حجاج بن یوسف (41-95 ق/ 661- 714 م) نیز آمد و شد داشته است. روایت شده است که شاعران نزد حجاج سروده‌های او را سست و پست وصف کردند و گفتند که این شاعر دربارۀ موش و نظایر آن شعر می‌سراید؛ اما حکم در آن مجلس قصیده‌ای خواند که در آن خویش را دوستدار شرافت و کرم و بزرگواری معرفی کرد و سبب شد حجاج او را بر دیگران برتر بداند و 000‘1 درهم بدو صله دهد (قالی، 1/ 260-261؛ ابوالفرج، 2/ 426؛ نالینو، 254). 
ارتزاق با شعر حرفۀ او بود، با این همه، از مدح بزرگان دوری می‌کرد و تنها با سرودن ابیاتی کوتاه و هوشمندانه برای کسانی که به او نیکی می‌کردند، اکتفا می‌کرد، کرمشان را می‌ستود و آنان را از هجو خود می‌ترسانید، تا آنجا که از موقعیت خود مطمئن شود (همو، 253؛ EI2). 
بیشتر اشعار حکم بن عبدل در باب هجا بود، اما هجای او از واژه‌های تند و خشن و ناشایست تهی است. اشعار عاشقانۀ حکم نیز به تعبیر پلّا خام و ناپخته است (نک‍ : همانجا). نالینو او را در زمرۀ شاعرانی از کوفه قرار داده است که شراب و بذله‌گویی بر سروده‌هایشان غلبه دارد (نک‍ : ص 250 بب‍‌ ). گفتنی است که همین شوخ‌طبعیها و بذله‌گوییها فصل تازه‌ای در هنر شعری آن روزگار گشود که در شعر شاعران کوفی و بصری پس از وی البته تأثیرگذار بود (حاجری، 425). پلا وجود ابیاتی را با نام او (نک‍ : EI2) دربارۀ بدیهای موش و فواید گربه (نک‍ : جاحظ، الحیوان، 5/ 297-300) شگفت دانسته است. 
دیوان ابن عبدل که بغدادی (9/ 361) بدان اشاره کرده است، اینک موجود نیست، اما اندک سروده‌هایی را که از وی بر جای مانده است، می‌توان در الاغانی ابوالفرج اصفهانی (2/ 404-426) و بیشتر الحیوان جاحظ (نک‍ : 7/ 394، فهرست) یافت. ابوتمام در حماسه (نک‍ : مرزوقی، 3/ 1163، 1204، 1545، 4/ 1783-1784) ابیاتی از او را نقل کرده است. قطعه‌ای را نیز یاقوت آورده و گفته که نَضْر بن شُمَیِّل آن را برای مأمون خوانده است (10/ 237- 239؛ نیز نک‍ : سیوطی، 318). مجموعه‌ای از اشعار او در کتابخانۀ میرزا همدانی شهر کاظمین وجود دارد (GAS، همانجا). 

مآخذ

ابن عساکر، علی، التاریخ الکبیر، دمشق، 1332 ق؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، 1992 م؛ آمدی، حسن، المؤتلف و المختلف، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، 1381 ق/ 1961 م؛ بغدادی، عبدالقادر، خزانة الادب، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1408 ق/ 1988 م؛ جاحظ، عمرو، البخلاء، به کوشش طه حاجری، قاهره، 1981 م؛ همو، البرصان و العرجان، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، بغداد، 1982 م؛ همو، البیان و التبیین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1368 ق/ 1949 م؛ همو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1388 ق/ 1969 م؛ حاجری، طه، شرح و تعلیق بر البخلاء (نک‍ : هم‍ ، جاحظ)؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، 1383 ق/ 1964 م؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1984 م؛ قالی، اسماعیل، الامالی، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ مرزوقی، احمد، شرح دیوان الحماسة، به کوشش احمد امین و عبدالسلام هارون، بیروت، 1411 ق/ 1991 م؛ نالینو، ک. آ.، تاریخ الآداب العربیة، به کوشش مریم نالینو، قاهره، 1954 م؛ یاقوت، ادبا؛ نیز:

EI2; GAS.
بابک فرزانه

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: