صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / حصارفیروزه /

فهرست مطالب

حصارفیروزه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 3 آذر 1398 تاریخچه مقاله

حِصارْفیروزه، امروزه حصار، نام شهر و شهرستانی در ایالت هاریانای هند. این شهرستان به مرکزیت شهر حصار بـا مساحت حـدود 000‘ 4 کمـ2 و حـدود 000‘780‘1 تن جمعیت (2013 م/ 1392 ش) در شمال‌غربی هند، در دشت پنجاب ـ هاریانا جای دارد («فرهنگ جهانی»، npn.؛ بریتانیکا).
شهر حصار، مرکز این شهرستان، در °29 و ´10 عرض‌شمالی، و °75 و ´46 طول‌شرقی واقع است و حدود 000‘ 372 تن جمعیت دارد. این شهر بر سر شاهراه دهلی به فاضل‌کا، واقع در مرز پاکستان جای دارد و راه‌آهن دهلی به لاهور از آن می‌گذرد («فرهنگ جهانی»، .npn؛ جانسن، 257-258).

پیشینۀ تاریخی

هرچند شهر حصار در ناحیۀ تاریخی هاریانا واقع شده است، اما پیشینۀ آن به دورۀ تغلق‌شاهیان هند باز می‌گردد. در 757 ق/ 1356 م فیروزشاه سوم (سل‍ 752-790 ق/ 1351- 1388 م)، دژشهری استوار در محل دو روستای کداس بزرگ و کداس خرد بنیاد نهاد که برگرفته از نام او حصارفیروزه خوانده شد. برج و باروی شهر از سنگهایی که از کوه نرسای آورده بودند، برپا شد و بر گرد آن خندقی کندند و در آن خندق آب انداختند (EI2, III/485؛ شمس، 125- 126؛ هیگ، 173-175). این دژشهر دارای 4 دروازه بود که بعدها به نامهای دروازۀ دهلی، دروازۀ موری، دروازۀ ناگوری و دروازۀ تلاقی موسوم گشت («شهرستان ـ حصار»، npn.). 
محل شهر حصارفیروزه از دیرباز بر سر راه ارتباطی عراق و خراسان به هند بود و مسافران در آنجا به تهیۀ آب و آذوقه می‌پرداختند. از آنجا که حصارفیروزه در ناحیه‌ای بیابانی و کم‌آب بنا شده بود، برای تأمین آب این شهر نوبنیاد و رو به گسترش، به دستور فیروزشاه از رودهای جمنا در شرق دشت هاریانا و ستلج در غـرب آن، جویهایی کندند و آب آنها را به سوی شهر هدایت نمودند. درون شهر تالاب بزرگی ساخته بودند که آب آن از طریق این جویها تأمین می‌شد (شمس، 125-127؛ احمد، 1/ 230؛ سیهرندی، 181). فیروزشاه در این شهر نوبنیاد، باغی سبز و خرم و عمارتی سلطنتی مشتمل بر چندین ساختمان بنا کرد و بزرگان کشوری و لشکری را تشویق به ساختن اقامتگاههای اختصاصی در این شهر نمود. ساخت شهر حدود دو سال و نیم به درازا انجامید و دیری نپایید که حصارفیروزه بدل به شهری پررونق، و به دستور فیروزشاه مرکز اداری منطقه شد («شهرستان ـ حصار»، npn.؛ شمس، 124؛ مارشال، 587). تا پیش از این فرمان، شهر هانسی مرکز اداری منطقه بود، اما از آن پس اقطاعات شهرهای هانسی، اکروده، فتح‌آباد (فاتح‌آباد) و سرستی تا سالوره و خضرآباد و اقطاعات دیگر آن حوالی داخل «شق» حصارفیروزه شد (شمس، 128). 
شهر حصارفیروزه تا 809 ق/ 1406 م در دست تغلق‌شاهیان بود. در این سال خضرخان، سرسلسلۀ سیدیان هند و حاکم مولتان بر ضد ناصرالدین محمود شاه دوم (سل‍ 795-851 ق/ 1393-1447 م) برخاست و شهر را به تصرف درآورد؛ اما محمود در 811 ق/ 1408 م، آن را پس گرفت (EI2، همانجا؛ بدائونی، 1/ 190؛ فرشته، 1/ 534). خضرخان در 817 ق/ 1414 م، دوباره دهلی را تصرف کرد و دولت‌خان لودی، آخرین پادشاه از سلسلۀ تغلقیان را برکنار و زندانی کرد و بر حصارفیروزه نیز دست یافت (بدائونی، 1/ 196؛ شمس، 181). 
حصارفیروزه تا حدود سال 840 ق/ 1436 م، در دست شاهان سیدی باقی بود، تا اینکه بهلول لودی، سرسلسلۀ لودیان بر محمدشاه چهارم، از سیدیان هند، پیروز شد و حصارفیروزه را بر قلمرو خود افزود (فرشته، 1/ 576؛ هروی، 1/ 133؛ احمد، 1/ 296). این شهر تا 932 ق/ 1526 م، در دست لودیان باقی بود. در این سال ظهیرالدین محمدبابر، به درخواست شمار زیادی از اعیان و بزرگان که از ابراهیم دوم، آخرین پادشاه لودیان ناراضی بودند، از کابل به دهلی لشکر کشید. در آن دوره حصارفیروزه از مراکز سوق‌الجیشی لودیان بود. در همان سال، بابر برای رودررویی با سپاهیان ابراهیم دوم، به پانی‌پت تاختن آغاز کرد. او بر سر راه خود متوجه شد که نیروهایی از حصارفیروزه به فرماندهی حمیدخان لودی ــ شق‌دار آنجا ــ به پشتیبانی از ابراهیم دوم بیرون آمده‌اند. بابر سپاهیانی را به فرماندهی فرزندش همایون، که در آن هنگام 18 سال بیشتر نداشت، برای سرکوب حمیدخان به حصارفیروزه گسیل کرد. سپاهیان همایون بر نیروهای حمیدخان چیره شدند و حصارفیروزه به دست همایون افتاد و بابر به پاداش این کار، حصارفیروزه را با شهرها و نواحی تابع آن به او بخشید (بابر، 420-421؛ بدائونی، 1/ 229-230، 316؛ راس، 12). 
در دورۀ حکومت همایون (دورۀ اول سل‍ 937-947 ق/ 1530-1540 م)، در 947 ق، شیرشاه از سلاطین سوری (افغانی)، بر قلمرو بابریان، ازجمله حصارفیروزه دست یافت. تا آنکه 15 سال پس از آن تاریخ، همایون سلطنت ازدست‌رفته را در 962 ق/ 1555 م باز پس گرفت. همایون در دورۀ دوم سلطنتش (962- 963 ق/ 1555- 1556 م) حکومت حصارفیروزه را به جلا‌الدین اکبر، ولیعهد خود واگذار کرد. در دورۀ پادشاهی اکبرشاه اول (963-1014 ق/ 1556- 1605 م)، حصارفیروزه بیش از پیش اهمیت یافت و در دورۀ جانشین او، نورالدین جهانگیر (سل‍ 1014-1037 ق/ 1605-1627 م)، از لحاظ تقسیمات کشوری هند، حصارفیروزه از «سرکار» به «جاگیر» ارتقا یافت (بازورث، 282، 305؛ «فرهنگ جغرافیایی ... »، 34؛ «شهرستان ـ حصار»، npn. ؛ کنبو، 1/ 36). 
در 1152 ق/ 1729 م، در لشکرکشی نادرشاه افشار به دهلی، حصارفیروزه آسیب بسیار دید و پس از آن حصارفیروزه به صحنۀ درگیریهای خونین میان قدرت برخاسته از سیکهای پنجاب، حکام محلی باتی شمال هند و دولت رو به زوال بابریان دهلی بدل شد. این شهر میان پتیاله‌ها و باتیها دست به دست می‌شد، تا آنکه در 1212 ق/ 1797 م، ماجراجویی ایرلندی به نام جرج توماس، به مدت 3 سال بر هانسی و حصارفیروزه دست یافت و حکومت آن را در اختیار گرفت («فرهنگ سلطنتی ... »، XIII/ 146؛ نیز نک‍ : EI2, III/485؛ «شهرستـان ـ حصـار»، npn.).
حصارفیروزه در 1218 ق/ 1803 م به دست کمپانی هند شرقی افتاد؛ اما در 1273 ق/ 1857 م، محمدعظیم، از بازماندگان بابریان مدت کوتاهی آن را از تصرف حاکمان کمپانی هند شرقی بیرون آورد و مسیحیان را وادار به ترک حصار کرد. در این مدت اروپاییانی که نتوانستند از شهر بگریزند، کشته شدند و حصارفیروزه و سیرسا مدتی به‌طور کامل از اختیار کمپانی خارج شد. سرانجام کمپانی نیروهایی را به فرماندهی ژنرال فن‌کورتلنت به حصارفیروزه فرستاد و شهر را از محمد عظیم بازپس گرفت («فرهنگ سلطنتی»، همانجا؛ «فرهنگ جغرافیایی»، 39). 
حصارفیروزه در دورۀ جنبش استقلا‌ل‌خواهانۀ هند، از مراکز مهم این حرکت به شمار می‌آمد. پس از استقلال هند و جدایی پاکستان از آن، اکثریت جمعیت مسلمان حصارفیروزه به پاکستان مهاجرت کردند و از آن پس مسلمانان در اقلیت قرار گرفتند (همان، مقدمه، 2؛ نیز EI2، همانجا). بر اساس برآورد آماری در 2011 م/ 1390 ش، از لحاظ دینی 97٪ جمعیت شهر را هندوها تشکیل می‌دهند و پس از آنان مسلمانان و سیکها قرار دارند («دربارۀ ... »، .npn).

مآخذ

احمد، نظام‌الدین، طبقات اکبری، کلکته، 1927 م؛ بابر، ظهیرالدین محمد، بابرنامه، کیوتو، 1995 م؛ بازورث، ک. ا.، سلسله‌های اسلامی، ترجمۀ فریدون بدره‌ای، تهران، 1371 ش؛ بدائونی، عبدالقادر، منتخب التواریخ، به‌کوشش احمدعلی، تهران، 1380 ش؛ سیهرندی، یحیى، تاریخ مبارک‌شاهی، به ‌کوشش محمد هدایت حسین، تهران، 1382 ش؛ شمس سراج، عفیف‌الدین، تاریخ فیروزشاهی، به‌کوشش ولایت حسین، تهران، 1385 ش؛ فرشته، محمدقاسم، تاریخ، به‌ کوشش محمدرضا نصیری، تهران، 1387 ش؛ کنبو، محمدصالح، عمل صالح (شاه‌جهان‌نامه)، به‌ کوشش غلام‌یزدانی و وحید قریشی، لاهور، 1967 م؛ هروی، نعمت‌الله، تاریخ خان جهانی و مخزن افغانی، داکا، 1379 ق/ 1960 م؛ نیز:

«About Hisar», Haryanainfo, http:/ / hissar. Haryanainfo. com/ about - hissar. php (acc. May 8, 2013); Britannica, 2010; «Distrcit - Hisar», Hisar, http:/ / hisar. nic. in / historyhisar. aspx (acc. May 8, 2013); EI2; Haig, W., «The Reign of Fīrūz Tughluq, The Decline and Extinction of the Dynasty, and the Invasion of India by Taimūr», The Cambridge History of India, vol. III, ed. id, Cambridge, 1928; Haryana District Gazetteers, Hisar, eds. S. P., Bhatia and S. Kumar, Chandigarh, 1987; The Imperial Gazetteer of India, New Delhi, 1972; Johnson, B. L. C., Geographical Dictionary of Indiai , New Delhi, 2002; Marshal, J., «The Monuments of Muslim India», The Cambridge History of India, vol. III, ed. W. Haig, Cambridge, 1927; Ross, D., «Bābur», ibid, vol. IV, ed. R. Burn, Cambridge, 1937; The World Gazetteer, www. world - gazetteer. com (acc. Feb. 24, 2013).
علیرضا بنی‌جانی
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: