اسطرلاب
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 10 بهمن 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/235171/اسطرلاب
شنبه 1 اردیبهشت 1403
چاپ شده
3
که زائدهای است بر قوس كوچكی از محیط اسطرلاب و عروه بدان متصل میشود (تصویر 5، شم 3).
که ام صفحۀ اصلی و انتقالناپذیر اسطرلاب است و دیوارهای آن را در برمیگیرد و صفحات دیگر، كه انتقالپذیرند، روی آن قرار میگیرند. عرض دیواره به 360 بخش تقسیم شده است. بر كف این صفحه، چندین دایره رسم شده، كه مركز آنها مركز صفحه است، و در هر یك از این دایرهها، نام چندین شهر نوشته شده است. این صفحه بیشتر برای یافتن جهت قبله بهكار میرود.
که فضایی تهی است و از ام اسطرلاب و دیوارۀ آن تشكیل میشود و صفحههای انتقالپذیر اسطرلاب و عنكبوت در آن جای میگیرند.
که صفحاتی دایرهشكلاند با سوراخی در مركز دایره، كه محور اسطرلاب از آن میگذرد (تصویر 5، شم 4)، و یك فرورفتگی در نقطهای از پیرامون، برای آنكه به كمك یك برآمدگی در دیوارۀ حجره، در جای خود قرار گیرد و از گردش آن جلوگیری شود. بر روی هر صفحه، 3 دایره رسم شده، كه مركز آنها مركز صفحه است، و هر كدام، به ترتیب درازای شعاع، نشان دهندۀ مدارهای رأسالجدی، رأسالحمل و رأسالسرطاناند. این ترتیب مربوط به اسطرلاب شمالی است؛ در اسطرلاب جنوبی، دایرۀ كوچكتر مدار رأسالجدی، و دایرۀ بزرگتر مدار رأسالسرطان خواهد بود. بر روی صفحات، همچنین دو قطر عمود بر هم رسم شده است؛ قطر افقی را خط مشرق و مغرب خوانند (نیمۀ چپ خطِ مشرق، و نیمۀ راست خطِ مغرب است) و قطر عمودی، از كرسی تا مركز، خط نصفالنهار است و نیمۀ دیگر آن خط وتدالارض، یا خط نصفاللیل نامیده میشود (بیرونی، التفهیم، 293؛ نصیرالدین، 2-3).بر روی صفحات، دوایر دیگری نیز به نام دوایر مقنطرات، كه تصویرهای دوایر ارتفاع از افق تا سمت الرأس را نشان میدهند، و قوسهای مربوط به ساعات معوجه و مستویه، رسم شدهاند. در تصویر دوایر مقنطرات نیز میان اسطرلاب شمالی و جنوبی تفاوتهایی وجود دارد (بیرونی، همان، 296-297؛ نورث، 105؛ كینگ، همان، 103).
که صفحهای مشبك است و شبكه نیز نامیده میشود (شكل 1، شم 5) و بر روی آن دو دایره رسم شده است. دایرۀ بزرگتر مدار رأسالجدی (تصویر 5، شم 6) و مركز آن مركز اسطرلاب، و دایرۀ كوچكتر، كه در درون دایرۀ بزرگتر قرار دارد و با آن مماس است، منطقة البروج (در حقیقت: دائرة البروج) را نشان میدهد (تصویر 5، شم 7). نقطۀ تماس دائرة البروج با مدار جدی، رأسالجدی (تصویر 5، شم 8)، و نقطۀ مقابل آن، یعنی محل تقاطع دائرة البروج با قطر قائم عنكبوت، رأس السرطان را نشان میدهد (تصویر 5، شم 9). این دو نقطه، قطر دائرة البروج، و بدینترتیب، مركز آن را مشخص میكنند (بیرونی، همان، 288-289؛ نصیرالدین، 2؛ نورث، 103). در عنكبوت مربوط به اسطرلاب جنوبی نیز همانگونه كه ÷در شرح صفیحهها گفته شد، دایرۀ بزرگتر مدار رأس السرطان خواهد بود و جای رأسالجدی و رأس السرطان نیز با یكدیگر عوض میشود (بیرونی، همان، 296؛ نصیرالدین، همانجا).عنكبوت روی صفیحهها قرار میگیرد و خطها و قوسهای صفیحهها از لابهلای بریدگیهای آن دیده میشود. از نقطۀ رأس الجدی زائدۀ كوچك نوك تیزی بیرون آمده است كه آن را مُری خوانند و به هنگام گرداندن عنكبوت، با حجره تماس مییابد (تصویر 5، شم 10). در پیرامون منطقة البروج، زائدههای تیزی قرار دارند كه ستارگان ثابت را نشان میدهند. این زائدهها را مریهای كواكب خوانند. عنكبوت در روی صفیحهها قرار میگیرد و به كمك دستهای چرخانده میشود، كه مدیر یا محرك نام دارد.
که بازوی متحركی است مانند خط كش با سوراخی در وسط، و به كمك محور، معمولاً در پشت اسطرلاب قرار میگیرد (تصویر 6، شم 1) و دو سر آن اندكی تیز است. این تیزیها را مریهای عضاده خوانند (تصویر 6، شم 2). در نزدیكی دو سر عضاده دو قطعۀ مربع شكل نصب شدهاند كه آنها را لبنه یا هدفه نامند که به فارسی خشتك نیز گفته میشوند (تصویر 6، شم 3) و در میان هر یك از آن دو سوراخی ریز است به نام سوراخ شعاع كه از درون آنها ستارگان، یا هر چیز دیگر را مشاهده میكنند. در برخی اسطرلابها سطح عضاده به 12 بخش تقسیم شده است كه ساعات معوجه را نشان میدهد (بیرونی، همان، 299-300؛ نصیرالدین، 3-4؛ وپكه، 132-135).
که میلهای است باریك و قطب نیز نامیده میشود. ته آن پهن است (تصویر 6، شم 4) و در سر آن سوراخی است كه فَرَس (اسبك) در آن جای میگیرد (تصویر 5، شم 11). این میله از سوراخهای مركز ام اسطرلاب، و مراكز صفحات، عنكبوت، عضاده و گاه نیز شاخص میگذرد، بهگونهای که این اندامها تنها حركت دورانی در پیرامون محور داشته باشند.
كه آن را به فارسی اسبك میخوانند، برای جلوگیری از جدا شدن صفحات و عنكبوت و عضاده از محور، در سوراخ محور جای داده میشود.پشت اسطرلاب به وسیلۀ دو قطر آن، یكی عمودی كه خط علاقه خوانده میشود و دیگری افقی كه خط مشرق و مغرب نام دارد، به 4 بخش تقسیم شده است. «چهار یكِ چپ از نیمۀ زبرین» را ربع ارتفاع میخوانند و به 90 بخش تقسیم میكنند (تصویر 6، شم 5). ربع مقابل آن، یعنی چهار یكِ راست از نیمۀ زیرین، ربع ظل نامیده میشود (تصویر 6، شم 6) و بر حسب تانژانت یا كتانژانتِ صفر تا °90 درجهبندی شده است. در برخی اسطرلابها در زیر خط مشرق و مغرب دو مربع نیز رسم شده است. معمولاً دو ضلع بیرونی مربعِ سمت راست به 12 بخش و دو ضلع بیرونی مربعِ سمت چپ به 7 بخش تقسیم شدهاند. تقسیمات مربع سمت راست اَصابِع (جمع اصبع = انگشت)، و تقسیمات مربع سمت چپ اَقدام (جمع قدم = پا) نام دارند. این دو مربع گاه جدولی به نام جدول طبایع را نیز در برمیگیرند. مربعات و جدول یاد شده برای تعیین ارتفاع اجرام آسمانی به كمك سایۀ اشیاء، و نیز استخراج احكام نجوم بهكار میروند (بیرونی، همان، 299؛ وپكه، 135-155؛ هارتنر، 2525-2547). اسطرلاب مسطح، معمولاً در اندازههای میان 8 تا 40 سانتیمتر ساخته میشد. البته اسطرلابهای بسیار بزرگتری نیز ساخته شدهاند (نورث، 105).
اسطرلاب مسطح مدور بهسبب سادگی حمل و كاربرد، بهزودی در میان ستارهشناسان تداول یافت. اما نوآوریهای ستارهشناسان مسلمان در طرح اسطرلاب، از جمله در تصویر منطقةالبروج، دوایر ارتفاع و خط مشرق و مغرب، به ساخت انواع گوناگونی از اسطرلاب مسطح انجامید كه شمار آنها از 20 افزون است. اسطرلابهای آسی، طبلی (مُطبّل)، سرطانی (مسرطن)، مُبطّخ، حلزونی، ثوری، جاموسی، شقایقی، سفرجلی، زورقی و صلیبی از این جملهاند. بهطوری كه از منابع برمیآید، این نامگذاریها در 9 موردِ نخست، به شكل منطقةالبروج در صفحۀ عنكبوت مربوط میشود، یعنی منطقةالبروج در این اسطرلابها، به ترتیب به شكلهای برگِ مورْد، طبل، خرچنگ، خربزه، حلزون، سر گاو، سر گاومیش، برگ شقایق و گلابی است (بیرونی، همان، 297- 298، الدرر...، 116-124؛ مراكشی، 2/ 69-78؛ EI 2، ذیل «اسطرلاب»).از این میان، اسطرلابهای طبلی، سرطانی، ثوری، جاموسی، شقایقی و زورقی، بیآنكه تغییری در ساختمان آنها لازم آید، برای هر دو نیمكره بهكار میرفتهاند و در آنها میان شمالی و جنوبی تفاوتی نبوده است (بیرونی، استیعاب، گ 36 ر- پ، 40 ر، الدرر، همانجا؛ مراكشی، 2/ 68-70). در مورد اسطرلاب زورقی، كه به ابتكار ابوسعید سجزی ساخته شده است، یك ویژگی مهم دیگر نیز جلب توجه میكند. بیرونی كه خود نمونهای از این اسطرلاب را دیده است، پس از ستایش آن و سازندهاش گوید: «این اسطرلاب برپایۀ اعتقاد برخی اهل نظر كه حركت كلی مرئی را از آنِ زمین، و از غرب به شرق میدانند، ساخته شده است». وی میافزاید: «هندسهدانان و فلكشناسان در رد این نظر سخنی ندارند و استدلال در نقض این اعتقاد موكول به فلاسفۀ طبیعی است» (بیرونی، استیعاب، گ 36 ر- 37 پ؛ نیز نک : ویدمان، 665). این ظاهراً نخستین كاربرد نظریۀ حركت وضعی زمین در میان اخترشناسان مسلمان است. مراكشی 3 سده پس از سجزی و دو سده پس از بیرونی این نظر را با قاطعیت رد میكند و به ابنسینا و رازی استناد میورزد (ص 74).متأسفانه، چون از انواع یاد شده نمونهای باقی نمانده است، داوری علمی دربارۀ آنها ممكن نیست (هارتنر، 2544-2545).
آگاهی از آثاری كه پیش از اسلام دربارۀ اسطرلاب نوشته شده، بسیار اندك است. بطلمیوس در كتاب پنجم مجسطی (pp.143-144) بخش كوتاهی با عنوان «دربارۀ ساختمان اسطرلاب» آورده است كه چنانكه گفتیم، در حقیقت به ذاتالحلق مربوط میشود (PR, 1798 ؛ تومر، 323)؛ اما در منابع اسلامی، كتابی مستقل دربارۀ اسطرلاب نیز به وی نسبت داده شده، كه مورد توجه مؤلفان كتابهای تاریخ علم قرار گرفته است. یعقوبی (ص 157-158) از اثری در این زمینه نام میبرد كه احتمالاً در سدۀ 2ق/ 8م به عربی ترجمه شده است. این نسخه بر جا نمانده، اما ترجمههای لاتین و عبری كتابی دربارۀ اسطرلاب در دست است كه بطلمیوس مؤلف آن شمرده میشود (اشتایناشنایدر، 216؛ نیز نک : GAS, V/ 173, 183-184).در منابع كهن عربی اثری نیز با عنوان رسالة فی العمل بالاسطرلاب به تئون اسكندرانی نسبت داده شده است، كه از شارحان آثار بطلمیوس بهشمار میرود (ابن ندیم، 328؛ قفطی، 108؛ تومر، همانجا؛ نیز نک : GAS, V/ 180-183).از یوحنای نحوی رسالۀ ارزشمندی دربارۀ شیوۀ ساختن و كاربرد اسطرلاب به یونانی برجا مانده است (سارتن، 421-422؛ هارتنر، 2532؛ تومر، همانجا).در منابع عربی همچنین از ابیون بطریق، كه شاید اندكی پیش از اسلام میزیسته، بهعنوان مؤلف رسالهای در اسطرلاب به یونانی، و نیز نخستین كسی كه اسطرلاب مسطح ساخته است، یاد میشود. گفته میشود كه رسالۀ وی شامل 157 باب بوده، و ثابت بن قره آن را به عربی درآورده است. شایان ذكر است كه در رسالۀ المقیاس المرجح فی العمل بالاسطرلاب، كه به نادرست، به بیرونی نسبت داده شده، گفته شده است كه ثابت بن قره در رسالهای با عنوان العمل بالاسطرلاب، ابرخس را مبتكر اسطرلاب كروی و نیز اسطرلاب مسطح شمرده، و در همان حال، به تسطیح اسطرلاب توسط لاب اشاره كرده است. این سخن از آن رو شگفت مینماید كه یگانه رسالۀ منسوب به ثابت بن قره با عنوان یاد شده، همان ترجمۀ رسالۀ ابیون بطریق است و داستان لاب، ویژۀ رسائل عربی است. همچنین گمان نمیرود كه دانشمندی مانند ثابت بن قره آن را باور كرده باشد (ابن ندیم، 330، 342؛ بیـرونـی، قطعـهای از مقدمـه...، 67؛ نیـز نک : كینگ، «ریشه»، 51, 52؛ قفطی، 97؛ .(GAS, VI/ 163 رسالهای نیز به سریانی در وصف اسطرلاب از سِوِروس سِبوخت، اسقف قِنَّسرین (سدۀ 1ق/ 7م)، در دست است (هارتنر، تومر، همانجاها؛ سارتن، 493). شماری از مهمترین آثار نوشته شده دربارۀ ساخت و کار با اسطرلاب چنین است:1. العمل بالاسطرلاب، یا صنعة الاسطرلاب و العمل به، از ماشاءالله یهودی. چنانكه پیشتر اشاره شد، اصل عربی آن از میان رفته، اما ترجمۀ لاتین آن باقی مانده، و از 1503 تا 1583م چندین بار به چاپ رسیده است (ابن ندیم، 333؛ زوتر، 5-6؛ كونیچ، X/ 42؛ كینگ، همان، 47-48).2. العمل بالاسطرلاب المسطح، از ابراهیم بن حبیب (ابن ندیم، 332؛ زوتر، 3؛ نالینو، 147- 148).3. العمل بالاسطرلاب، از محمد بن موسى خوارزمی (ابنندیم، همانجا؛ زوتر، 10). ویدمان بخشی از این رساله را، كه تصور میشد از میان رفته باشد، در میان نسخههای خطی برلین یافت و به آلمانی ترجمه كرد (شوی، 747).4. العمل بالاسطرلاب، از احمد بن عبدالله مروزی (ابن ندیم، 334؛ قفطی، 170؛ زوتر، 12).5. العمل بالاسطرلاب، از علی بن عیسى منجم (ابن ندیم، 342؛ زوتر، 13). این اثر در 1912م در بیروت به چاپ رسید. كارل شوی آن را به آلمانی ترجمه كرد و در 1927م در مجلۀ ایزیس منتشر ساخت (شوی، 613-628).6. برهان صنعة الاسطرلاب، از محمد بن صباح و ابراهیم بن صباح (ابن ندیم، 335؛ قفطی، 59؛ زوتر، 19).7. رسالة فی العمل بالاسطرلاب، از حامد بن علی واسطی. نسخهای از این رساله در كتابخانۀ احمد ثالث موجود است (نک : GAS, VI/ 207). 8. رسالة فی الاسطرلاب، از ابراهیم بن سنان. این اثر در 1362ق در حیدرآباد دكن چاپ شده است. 9. العمل بالاسطرلاب، از عبدالرحمان صوفی این اثر در 1381ق از روی نسخۀ خطی كتابخانۀ ملی پاریس، كه ناقص، و تنها شامل 386 باب است، در حیدرآباد دكن چاپ شد. در 1406ق/ 1986م چاپ تصویری نسخۀ دیگری از آن، شامل 402 باب، در اشتوتگارت انتشار یافت. این نسخه در همان سال با ویرایش و پژوهش علی عمراوی در رباط چاپ شد. عبدالرحمان صوفی یك كتاب مفصلتر نیز دربارۀ اسطرلاب تألیف کرده، که احتمالاً مفصلترین كتابی است كه تا روزگار وی در این فن نگاشته شده است. چاپ تصویری آن در 1406ق/ 1986م در اشتوتگارت انتشار یافت. 10. رسالة فی صنعة الاسطرلاب و العمل بها، از مسلمة بن احمد مجریطی. این رساله به لاتین نیز ترجمه شده است (زوتر، 76؛ نیز نک : GAS, VI/ 226-227).11. چهار اثر در زمینۀ اسطرلاب از ابونصر منصور بن عراق که در مجموعه رسائل بیرونی در 1366ق/ 1947م در حیدرآباد دكن به چاپ رسیده است.12. العمل بالاسطرلاب و ذكر آلاته و اجزائه، از ابن صفار. از این اثر چندین نسخۀ خطی و نیز دو ترجمۀ لاتین در دست است (صاعد، 70؛ كونیچ، X/ 51؛ سارتن، 717؛ برای نسخههای خطی، نک: GAS, VI/ 250).13. اختصار علم الاسطرلاب، از ابن مشاط سَرَقُسطی. این اثر همراه با ترجمۀ اسپانیایی و توضیحات در 1884م در گرانادا (غرناطه) چاپ شده است (نک : عواد، 156).14. استیعاب الوجوه الممكنة فی صنعة الاسطرلاب، از بیرونی. نسخۀ عكسی این اثر در كتابخانۀ مركز موجود است (نیز نک : زوتر، 97-98).15. الدرر فی سطح الاكر، از همو. این اثر همراه با ترجمۀ انگلیسی احمد دلال در ج 1 مجلۀ «تاریخ علوم عربی و اسلامی» چاپ شده است. 16. بیست باب در معرفت اسطرلاب، از نصیرالدین طوسی. این اثر در 1335ش بهكوشش مدرس رضوی چاپ شده است.همچنین در میان كتابهای فن نجوم غالباً به شكل گسترده طی فصل یا فصولی به موضوع اسطرلاب و اجزاء آن و چگونگی كار با آن پرداخته شده است. دربارۀ گونههای ویژۀ اسطرلاب، كه پیشتر از آنها یاد شد، نیز رسالههایی نوشته شده است كه به مهمترین آنها اشاره میشود:1. رسالة فی الاسطرلاب المسرطن، از ابوسعید سجزی. نسخهای از این اثر در كتابخانۀ آستان قدس رضوی موجود است ( آستان...، 49).2. الاسطرلاب الزورقی، از همو ( GAS, VI/ 226).3. رسالة فی الاسطرلاب السرطانی المجنح، از ابونصر عراق (همان، .(VI/ 245
4. رسالة فی الاسطرلاب السرطانی المجنح، از محمد بن نصر بن سعید. نسخهای از این اثر در كتابخانۀ اِسكوریال (ه م) نگهداری میشود (عواد، 177).5. رسالة فی عمل الاسطرلاب المسرطن، از ابونصر احمد بن زریر. نسخهای از این اثر در لِیدِن موجود است (زوتر، 195).
از اسطرلابهای کهن یونان نمونهای به جا نمانده است؛ اما مسلمانان پس از آشنایی با این ابزار، هزاران اسطرلاب ساختند كه از آن میان شاید در حدود 800 نمونه باقی مانده باشد. شمار اندكی از این رقم مربوط به دوران شكوفایی دانش اخترشناسی در جهان اسلام، و بقیه مربوط به سدههای بعد، یعنی دورانی است كه هیچگونه نوآوری قابل ذكری در كار نبوده است. در حقیقت، چنانكه گفته شد، جهان اسلام طی همان دوران به چنان اوجی در این فن دست یافته بود كه تا سدهها پس از آن، برای دانشمندان هیچ ملتی دستیافتنی نبود (هارتنر، 2535؛ كینگ، «مجموعهها»، 106). روی هم رفته، اسطرلابهایی كه در ایران، یا به دست صنعتگران ایرانی ساخته شده، در دقت هندسی و زیبایی، بسیار برتر از اسطرلابهای ساخت دیگر اقوام تشخیص داده شدهاند. دقت و صحت اسطرلابهای ساخت ایرانیان، بیشتر از آن روست كه این اسطرلابها به دست خود اخترشناسان ایرانی یا زیر نظر ایشان ساخته میشدهاند (نک : هارتنر، همانجا).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید