صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / اسبتاریه /

فهرست مطالب

اسبتاریه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 28 آذر 1398 تاریخچه مقاله

اِسْبِتاريّه‌ [esbetāriyye(a)]، عنوانی‌ كه‌ در منابع‌ اسلامی‌ بر فرقه‌ای‌ دينی‌ ـ نظامی‌ از صليبيان‌ موسوم‌ به‌ مهمان‌ نوازان در دوران‌ جنگهای‌ صليبی‌ اطلاق‌ می‌شد. اين كلمه‌ معرّب‌ و مأخوذ از واژۀ لاتين‌ «هُسپيتاليس‌» است‌ و به‌ شكلهای‌ تحريف‌ و تصحيف‌ شدۀ ديگری‌ چون‌ استباريه‌، استباليه‌ و همچنين‌ تركيب‌ بيت‌‌الاسبتار و اخوة‌الاسبتاريه‌ نيز در اين‌ منابع‌ آمده‌ است‌.
منشأ اين‌ فرقه‌ در نيمه‌های‌ سدۀ 5ق‌/ 11م‌ به چند سالی‌ پیش‌ از آغاز جنگهای‌ صلیبی‌ و تأسیس دیر و مهمان‌سرایی برای زائران مسیحی در آمالفی باز می‌گردد. در آغاز جنگ اول صلیبی، رئیس راهبان و کارگزاران آن دیر، به نام ژرار، در فلسطین موقوفاتی از سران صلیبی برای بنیان‌ نهادن سازمان خود گرفت. اندکی بعد وظایف این گروه به امور نظامی نیز کشیده شد و به سرعت به یـکی از فرقه‌هـای نظامـی ـ دینی صلیبی در سرزمینهای اسلامی کرانۀ مدیترانه تبدیل گردید. از این دوره، اعضای این فرقه که به شهسواران مهمان نواز مشهور بودند، نقشی بزرگ در حوادث و تحولات سیاسی و نظامی منطقه برعهد گرفتند. این‌ فرقه‌ به‌ سرعت‌ به‌ امور نظامیگری‌ داخل‌ شد و روحانیان و فرماندهان‌ برجستۀ صلیبی‌ نیز برای‌ اینان‌ كه‌ مردانی‌ جنگجو و جانباز در اختیار آنان‌ می‌گذاشتند، اهمیتی‌ ویژه‌ قائل‌ بودند و امتیازاتی‌ خاص‌ به‌ آنها می‌دادند؛ چنان‌كه‌ بیشتر روحانیان‌ مسیحی‌ مملكت‌ لاتینی‌ عُشر درآمد خود را وقف‌ این سازمان‌ كرده‌ بودند و امرا و فرمانروایان‌ صلیبی‌ نیز اموال‌، املاك‌ و اقطاعات بسیار بدانها می‌دادند 
در این‌ عصر، خاصه‌ در فواصل‌ جنگها كه‌ زائران‌ جنگجو و جنگجویان‌ موقت‌ به‌ سرزمینهای‌ خود باز می‌گشتند، فرمانروایان‌ صلیبی‌ برای‌ حفظ شهرها و دژهای‌ خود در شام‌ بیشتر به‌ اسبتاریه متكی‌ بودند كه‌ به‌ سبب‌ داشتن‌ تشكیلات‌ سازمان‌ یافتۀ نظامـی‌ و دشمنـی‌ عمیق‌ بـا مسلمـانان‌، به‌ مثابۀ لشكری‌ سخت ـ‌ كوش‌ و آمادۀ نبرد كار می‌كردند. با این‌همه‌، شهسواران‌ اسبتاریه‌ در عصر اوج‌ قدرت‌ و نفوذ خود كه با ضعف‌ مملكت‌ لاتینی‌ قدس‌ مقارن‌ بود، همچون‌ دولتی‌ مستقل‌ در درون‌ قلمرو صلیبیان‌ به‌ حیات‌ خود ادامه‌ می‌دادند. نیروی‌ ثابت‌ نظامی‌، ثروت‌ و وسعت‌ اقطاعات‌ و املاك‌ سران‌ آن‌، موجب‌ می‌شد تا در بسیاری‌ از اوقات‌ كه‌ منافع‌ این‌ فرقه‌ با اهداف‌ و منافع‌ سیاسی‌ دولت‌ لاتینی‌ تعارض می‌یافت‌، به‌رغم‌ آنها سیاست‌ متضادی‌ با امرا و دولتهای‌ مسلمان‌ در پیش‌ گیرند و معاهدات‌ مستقلی‌ منعقد كنند (نك‍ : دنبالۀ مقاله‌). نفوذ آنان‌ در این‌ دوران‌ تا بدانجا بود كه‌ گاه‌ در عزل‌ و نصب‌ شاه‌ قدس‌ نیز مداخلۀ مستقیم‌ داشتند و در برابر سلطۀ عالی‌ كلیسا و شخص‌ پاپ‌ نیز گاه‌ سر فرود نمی‌آوردند.
ظاهراً ابن‌ قلانسی‌ نخستین‌بار‌ از اسبتاریه‌ به‌ عنوان‌ گروهی‌ از جنگجویان‌ صلیبی‌ در نبرد سال‌ 552ق‌/ 1157م‌ یاد كرده‌ است‌. در این‌ سال‌ مسلمانان‌، گروهی‌ از اسبتاریه‌ و سواران‌ معبد(داویه‌) را كه‌ به‌ تقویت‌ پادگان‌ صلیبی‌ بانیاس‌ می‌رفتند، در اطراف‌ آن‌ دیار درهم‌ شكستند. از آن‌ سوی،‌ فرمانروایان‌ صلیبی برای‌ محافظت‌ از راههای‌ مهم‌ قلمرو خود، دژهای‌ مهمی‌ را به‌ اسبتاریه‌ دادند. چنان‌كه‌ فولك‌، فرمانروای‌ صلیبی‌ قدس‌ در 531ق‌/ 1137م‌ قلعۀ بیت‌ جبرین‌ را كه‌ بر سر راه‌ الخلیل‌ و عسقلان‌ قرار داشت‌، برای حراست‌ از راه‌ یافا ـ قدس‌ به ایشان‌ واگذاشت‌ و اسبتاریه‌ با تقویت‌ این‌ دژ راه‌ اصلی‌ از ساحل‌ مدیترانه‌ تا پایتخت‌ مملكت‌ لاتینی‌ را برای‌ صلیبیان‌ امن‌ گردانیدند.
در 536ق/ 1142م نیز رمون‌، كنت‌ طرابلس‌ قلعۀ بسیار مهم‌ و استوار حصن‌ الاكراد یا قلعةالحصن‌ را كه‌ از بزرگ‌ترین‌ مراكز صلیبیان‌ در سواحل شمالی‌ مملكت‌ لاتینی‌ بود، به‌ اسبتاریه‌ واگذاشت‌. بدین‌گونه‌، اسبتاریه‌ نیرومند شدند و در حملات‌ صلیبیان به‌ قلمرو مسلمانان‌ مستقیماً شركت‌ جستند؛ چنان‌كه‌ در 548ق‌/ 1153م‌ همراه بدوئن‌ سوم‌ فرمانروای‌ قدس‌ به‌ عسقلان‌ هجوم‌ بردند و در 552ق‌ پس‌ از آنكه‌ همفری‌، صاحب‌ تبنین،‌ نیمی‌ از شهر تبنین‌ را به‌ اسبتاریه‌ داد، اینان‌ در كوششهای‌ آمالریك اول‌ برای‌ تسخیر مصر سهیم‌ شدند و تعهد كردند كه‌ اگر او پس‌ از تسخیر مصر امتیازات‌ ویژه‌ای‌ برای آنان‌ در نظر گیرد، كمك‌ نظامی‌ بزرگی‌ به‌ او خواهند داد. شاید پیروزی‌ لشكر مصر در 553ق‌/ 1158م‌ در عسقلان‌ بر صلیبیان‌ در پی‌ همین‌ اتحاد و هجوم‌ به‌ مصر بود.
مدافعات‌ و حمله‌های‌ فیروزمند نورالدین زنگی‌ بر صلیبیان‌، اسبتاریه‌ را در مخاطرۀ بسیار قرار داد و بدین‌ سبب،‌ از 555ق‌/ 1160م‌ به‌ تجدید بنا و تقویت‌ دژهای‌ خود خاصه‌ حصن‌‌الاكراد پرداختند و با آنكه‌ یك‌بار در 558ق‌ از آنجا بیرون‌ آمده‌، نورالدین‌ را به‌تنگنا افكندند، ولی‌ پیروزیهای‌ نورالدین‌ سبب‌ شد كه‌ بوهِمُند، امیر انطاكیه‌ و شماری‌ از امرای‌ دیگر صلیبی‌ بسیاری‌ از دژهای‌ قلمرو خود را به‌ اسبتاریه‌ دادند تا از آنان‌ دفاع‌ كنند؛ چه، اینان‌ از دیگر جنگجویان‌ صلیبی‌ در جنگ‌ با مسلمانان‌ پایداری‌ بیشتری‌ نشان می‌دادند.
چند سال‌ بعد نیز كه‌ صلیبیان‌ به‌ كوششهای‌ جدیدی‌ برای‌ تسلط بر مصر دست‌ زدند و در 563ق‌/ 1168م‌ توانستند به‌ طور مستقیم‌ در قاهره‌ نفوذ كنند، اسبتاریه‌ نقش‌ مهمی‌ در این‌ حوادث‌ داشتند. با كوششها و تشویق ژیلبر داسایی‌ پیشوای‌ آنان‌، آمالریک اول‌ به‌ رغم‌ میل‌ باطنی‌ خود به‌ مصر حمله‌ كرد و اسبتاریه‌ خسارات‌ سنگینی‌ در این‌ نبرد متحمل‌ شدند. در همین‌ سالها بود كه‌ اسبتاریه‌ بسیاری‌ از دژهای‌ اطراف‌ قلمرو فرنگان‌ را در اختیار داشتند و در 565ق‌ هم‌ آمالریک اول قلعۀ مهم‌ عكا و شهر عرقه‌ را به‌ آنان‌ داد.
پس‌ از مرگ‌ آمالریک اول‌ و بدوئن چهارم بر سر جانشینی‌ اختلاف‌ افتاد. در این‌ ایام‌ حصن‌ كوكب‌ در جنوب‌ دریاچۀ طبریه‌ نیز از مراكز استقرار اسبتاریه‌ بود و بدین‌ سبب‌، اینان‌ در دفاع‌ از مركز مملكت‌ لاتینی‌ نقش‌ مهمی‌ داشتند. چون‌ كنت رمون‌ بر مسند فرمانروایی‌ قدس‌ نشست‌، اسبتاریه‌ بیش‌ از پیش‌ نیرومند شدند و دژهای‌ بیشتری‌ به‌ دست‌ آوردند؛ اما چنین‌ می‌نماید كه‌ روحیۀ جنگجویی‌ و دشمنی شدید با مسلمانان‌ به‌ تدریج‌ در آنها سستی‌ می‌گرفت‌ و طرفدار سازش‌ و پرهیز از لشكركشیهای‌ پرخطر بودند. در واقع‌ علت این‌ سستی‌ را باید در ظهور قدرتی‌ تازه‌ نفس‌ از مسلمانان‌، یعنی‌ ایوبیان‌ و شخص صلاح‌‌الدین‌ دانست؛ چنان‌که‌ در 575ق/ 1179م، صلاح‌الدین ایوبی در نبردی صلیبیان را به سختی شکست داد و شماری از جمله فرمانده اسبتاریه را اسیر کرد. در 583ق/ 1187م الافضل، پسر صلاح‌الدین به عکا لشکر کشید و سپاه فرنگان و اسبتاریه را در هم شکست، اما گویا اسبتاریه دوباره عکا را گرفتند.
در جنگ‌ بزرگ‌ حِطّین‌ كه‌ به‌ پیروزی‌ صلاح‌الدین و تسخیر قدس‌ انجامید، شماری از صلیبیان از جمله فرمانده اسبتاریه کشته شدند. نیز پس از چندی صلاح‌الدین به طبریه تاخت، آنجا را گرفت و بر امیران اسبتاریه رحم نکرد. همچنین به دستور صـلاح‌الـدین، حصن کـوکب ــ که مقر اصلـی اسبتـاریه بـود ــ تصرف شد و اسبتاریه را از آنجا بیرون راندند.
از این‌رو، اسبتاریه‌ به‌رغم‌ قدرت‌ و سطوت‌، در این‌ عصر نمودی‌ نداشتند و بیشتر در دسته‌بندیهای‌ خود صلیبیان‌ شركت‌ می‌جستند و جز نفع خود چیزی نمی‌طلبیدند. نیز اسبتاریه در 593ق‌/ 1197م‌ در قضیۀ انتخاب‌ جانشین‌ هانری‌ دُ شامپیون‌ مداخله‌ كردند و جانب‌ كسی‌ را گرفتند كه‌ ثروت‌ بیشتری‌ داشت‌. اینان‌ در این‌ روزگار بیشتر با سایر فرقه‌های‌ صلیبی‌ در رقابت‌ و نزاع‌ بودند و ترجیح می‌دادند كه‌ با مسلمانان‌ صلح‌ كنند. چنان‌كه‌ در 599ق‌ فرقۀ سواران‌ معبد را واداشتندكه‌ میان‌ آنها و الملك‌‌المنصور برای‌ صلح‌ وساطت‌ كنند و پس‌ از آنكه‌ الملك‌‌المنصور اسبتاریۀ حصن‌ الاكراد و مرقب‌ را درهم ‌شکست‌، آنها صلح‌ خواستند و گویا باز كار به‌ صلح‌ انجامید، زیرا گفته‌اند كه‌ در 601ق‌/ 1205م‌ اسبتاریه‌ صلح‌ را شكستند و حماه‌ را به‌ باد غارت‌ دادند و الملك‌ الظاهر ایوبی‌ سلطان‌ حلب‌ نیز به‌ قلعۀ مرقب‌ هجوم‌ آورد. با این‌همه‌، در 627ق‌/ 1230م‌ نیز میان‌ صلاح‌الدین‌ شیركوه‌، امیر ایوبی‌ مصر با فرنگان‌ صلح‌ شد. در همین‌ سالها لئون‌ دوم‌، پادشاه‌ ارمنستان‌ در ازای‌ خدمات‌ اسبتاریه‌، سلوكیه‌ را به‌ آنها داد، ولی‌ اسبتاریه‌ از بیم‌ فرو افتادن‌ در نزاعهای‌ داخلی‌ ارمنستان آن‌ را فروختند.
دربارۀ روابط اسماعیلیان‌ شام‌ و اسبتاریه كه‌ آن‌ دو را به‌ هم‌ تشبیه‌ كرده‌اند، مآخذ حاكی‌ از آن‌ است‌ كه‌ اسماعیلیه دست‌‌كم‌ در دوره‌ای‌ كه‌ قدرت‌ فرمانروایان‌ مسلمان‌ بقای‌ آنها را تهدید می‌كرد، با اسبتاریه‌ روابط نیكو داشتند و حتى‌ بدانها خراج‌ می‌دادند و به‌ دستور آنها مخالفانشان‌ را از میان‌ برمی‌داشتند. چنان‌كه‌ رمون‌، شاهزادۀ صلیبی‌ و آلبرت‌، بطریق‌ قدس‌ را كه‌ از مخالفان‌ اسبتاریه‌ بودند، به‌ قتل‌ رساندند. نیز گفته‌اند: بدان‌ سبب‌ كه‌ اسبتاریۀ حصن الاكراد و مرقب‌ بر قلاع‌ اسماعیلیه‌ میان‌ حماه‌ و طرابلس‌ مشرف‌ بودند، اسماعیلیان‌ برای‌ حفظ راههای‌ ارتباطی‌ خود به‌ آنان‌ خراج‌ می‌دادند.
به‌ هر حال،‌ در 625ق‌/ 1228م‌ كه‌ فردریك‌ از آلمان‌ به‌ فلسطین‌ آمد و دست‌ به‌ حمله‌ به‌ قلمرو مسلمانان‌ گشود، اسبتاریه‌ چندان‌ با او موافق‌ نبودند. نیز در 631ق‌ نزاع‌ شدید میان‌ اسبتاریه‌ و سواران معبد و سایر امرای‌ صلیبی‌ و فردریك‌ باعث‌ تشتت‌ صلیبیان‌ شد و هر یك‌ از آنان‌ به‌ رغم‌ مخالفت‌ گروههای‌ دیگر عهدنامه‌هایی‌ با مسلمانان‌ تنظیم‌ می‌كردند، چنان‌كه‌ در 637ق‌/ 1239م‌ كه‌ میان‌ صلیبیان‌ و دمشق صلح‌ شد، اسبتاریه‌ به‌ مخالفت‌ برخاستند. در این‌ ایام‌، نزاع برخی‌ ایوبیان‌ فرصتی‌ به‌ صلیبیان‌ داد تا قلمرو خود را گسترش‌ دهند، ولی‌ نزاع میان‌ لوئی‌ فیلیپ‌ امپراتور فرانسه‌ و اسبتاریه‌ و سواران‌ معبد مانع‌ پیش‌روی آنها شد. با این‌همه‌، در 642ق‌/ 1244م‌ اسبتاریه‌ با بعضی‌ از امرای‌ ایوبی هم‌داستان‌ شدند و با مصریان‌ و خوارزمیان‌ به‌ جنگ‌ پرداختند، ولی‌ شكست‌ خوردند و فرمانده‌ ایشان‌ نیز اسیر شد.
نیز در647ق‌/ 1250م‌، در نبردی میان‌ مصریان‌ و صلیبیان‌، بر اسبتاریه‌ ضربات خردكننده‌ای‌ وارد شد و یكی‌ از امرای‌ بزرگ‌ آنان‌ كشته‌ شد. افزون‌ بر آن،‌ كشمكش‌ میان‌ ونیزیان‌ و دیگر بازرگانان اروپایی‌ موجب‌ دسته‌بندیهای‌ داخلی‌ میان‌ صلیبیان‌ و ضعف‌ آنها می‌شد، چنان‌كه گفته‌اند در سالهای‌ 654-656ق‌/ 1256- 1258م‌ فرقه‌ها و گروههای‌ اصلی‌ مملكت لاتینی‌ مانند اسبتاریه‌ و سواران‌ معبد هر یك‌ در این‌ كشمكش‌ جانب‌ گروهی‌ را گرفته‌، به‌ نزاع‌ پرداختند.
در عصر ممالیك‌، بیبرس‌ چون‌ به‌ تخت‌ نشست‌ (658ق‌/ 1260م‌) بی‌درنگ‌ به‌ جنگ‌ پرداخت و به‌ القرین‌ كه‌ از دژهای‌ اسبتاریه‌ بود، هجوم‌ برد و پس‌ از جنگی‌ سخت‌ آنان را به‌ تسلیم‌ واداشت؛ پس‌ از چندی‌ دوباره‌ به‌ صلیبیان‌ پرداخت‌ و از 664ق‌/ 1266م‌ حملات‌ مداوم‌ و سنگینی‌ را بر ضد اسبتاریه‌ و صلیبیان‌ تدارك‌ دید. وی در همین‌ سال‌ صفد را گرفت‌ و اسبتاریه‌ و سواران‌ معبد آنجا را به‌ انتقام‌ كشتاری‌ كه‌ از مسلمانان‌ می‌كردند، گردن‌ زد.
در 665ق‌/ 1267م صلیبیانی‌ كه‌ از قبرس‌ به‌ شام‌ آمده‌ بودند، به‌ شهر طبریه‌ حمله‌ كردند، اما سپاه‌ بیبرس‌ آنان‌ را به‌ سختی‌ شكست‌ داد و اسبتاریه‌ نیز در این‌ جنگ‌ خسارات بسیار دیدند. در همین‌ سال‌، میان بیبرس‌ و اسبتاریۀ حصن‌الاكراد و مرقب‌ و عكا و بلاد ساحلی‌ برای10سال‌ متوالی صلح‌ شد. از این‌ صلح‌‌نامه‌ بر می‌آید كه‌ اسبتاریه‌ شاخه‌های‌ متعدد داشتند كه هركدام‌در دژهای‌خودبا فرماندهی‌نسبتاًمستقلی‌می‌زیستند.
در 669ق‌ بیبرس‌ دوباره‌ به‌ القرین‌ هجوم‌ برد و اسبتاریه‌ را بیرون‌ راند. در پی‌ این‌ پیروزیها، اسبتاریه‌ كسانی‌ را به‌ صلح‌ نزد بیبرس‌ فرستادند. در‌ معاهده‌ای‌ مقرر شد كه‌ اسبتاریه‌ از اقطاعات‌ خود در حماه ‌و بلاد ابوقبیس‌و قلمرو اسماعیلیه ‌دست‌ بردارند و هرگاه بیبرس‌ بخواهد، بتواند صلح‌ را فسخ‌ كند.
در همین‌ سال‌، بیبرس فرصتی‌ یافت‌ و سرانجام‌ حصن‌ الاكراد را كه‌ سالها در دست‌ اسبتاریه‌ بود، تصرف كرد. اسبتاریۀ آنجا سپس‌ به‌ طرابلس‌ رفتند.
صلح‌ دیگری‌‌ در همین‌ ایام ‌میان‌ بیبرس‌ و پسرش الملك ‌السعید بركه‌ با فرمانده‌ اسبتاریه‌ منعقد شد. بر‌اساس‌ این‌ صلح‌ مقرر گردید كه‌ اسبتاریه‌ فقط انطرطوس‌ و مرقب‌ را در دست‌ داشته‌، از دیگر حقوق‌ خود در بلاد اسلام‌ صرف‌‌نظر كنند، مرقب‌ و اموال‌ و درآمد آنجا هم‌ میان‌ بیبرس‌ و اسبتاریه تقسیم‌ شود و آنان‌ به‌ تجدید عمارت‌ آنجا نپردازند.
نیز در عصر سلطان‌ قلاوون نخست‌ میان‌ او و اسبتاریه‌ معاهدۀ صلحی‌ 10 ساله منعقد شد و در 682ق‌/ 1283م‌ این‌ صلح دوباره‌ تأیید شد. آورده‌اند كه‌ قلاوون‌ در 684ق‌ قلعۀ بسیار مهم‌ مرقب‌ و سپس‌ دژهای‌ مَرَقیه‌ و بلنیاس‌ را از اسبتاریه‌ گرفت‌ و در 688ق‌ قلعۀ یحمور را فتح‌ كرد.
قلاوون اندكی‌ بعد درگذشت‌ و جانشین‌ او الملك‌‌الاشرف‌ خلیل‌ بلافاصله‌ لشكر به‌ تسخیر عكا برد و پس‌ از جنگی‌ شدید اسبتاریه‌ و سواران‌ معبد چاره‌ای‌ جز تسلیم‌ نیافتند و عكا فتح‌ شد (690ق‌). در پی‌ آن‌ الملك‌‌الاشرف‌ شهرهای‌ صور، عتلیت‌، صیدا، بیروت‌ و حیفا را تصرف‌ كرد و بقایای‌ اسبتاریه‌ به‌ قبرس‌ كوچیدند و دژ كولوسی‌ در لیماسول‌ قبرس‌ به‌ مقر فرماندهی‌ اسبتاریه‌ تبدیل‌ شد؛ سپس‌ بقیۀ اسبتاریه‌ در رودس‌ جای‌ گرفتند. بدین‌گونه‌، جنگهای‌ صلیبی‌ با سقوط آخرین‌ دژ صلیبیان‌ در سوریه خاتمه‌ یافت‌، ولی‌ اسبتاریه‌ دست‌ از كار برنداشتند و در مراكز دیگری‌ به‌ فعالیت پرداختند و از این‌ پس‌ به‌ شهسواران‌ رودس‌ مشهور شدند.
اسبتاریه‌ از پایگاههای‌ جدید خود همچنان‌ به‌ سواحل‌ مصر و شام‌ هجوم‌ می‌بردند؛ در 776ق‌/ 1374م‌ ازمیر را گرفتند و در پی‌ تسخیر یونان‌ بودند. در 818ق‌/ 1415م‌ عثمانیان‌ آنها را از ازمیر راندند و اسبتاریه‌ بندر هالیكارناسوس‌ صغیر را در برابر دژ خود در كوس‌ به‌ مركز و مقر خویش‌ در خشكی‌ به‌ جای ازمیر تبدیل‌ كردند.
در 846ق‌/ 1442م‌ سلطان‌ الظاهر سیف‌الدین‌ خوشقدم ناوگانی‌ به‌ جنگ‌ با اسبتاریه‌ در رودس‌ فرستاد، اما چون‌ توفیقی‌ نیافت‌، یكی‌ از مراكز ساحلی‌ آنان‌، یعنی‌ حصن‌الاشهب‌ در ساحل‌ آسیای‌ صغیر را گرفت‌ و ویران‌كرد. در848ق‌ نیز الظاهر به‌ رودس‌ حمله‌ برد و جنگی سخت‌ درگرفت‌ و چون‌ راه‌ به‌ جایی‌ نبرد، بازگشت‌.
در 859ق‌/ 1455م‌ عثمانیان‌ به‌ رودس‌ هجوم‌ بردند و در برابر دژهای‌ استوار اسبتاریه ناكام‌ ماندند و 25 سال‌ بعد نیز در تلاش‌ مجدد كاری‌ از پیش‌ نبردند تا در 929ق‌/ 1523م‌ سلطان‌ سلیم‌ اول‌ سرانجام‌ آنجا را گرفت‌ و نزدیك‌ بود كه‌ اسبتاریه را به‌ كلی‌ نابود كند كه‌ شارل‌ پنجم‌ جزیرۀ مالت‌ را به‌ آنان‌ داد و اسبتاریه به‌ ناچار از مستملكات‌ خود در دریای‌ اژه‌ دست‌ برداشتند و به‌ مالت‌ كوچیدند و مركز جدیدی‌ تأسیس‌ كردند و از این‌ پس‌ به‌ فرقۀ مالت‌ مشهور شدند و تاكنون‌ دوام‌ دارند.*

مآخذ

ابن‌ اثیر، الكامل‌؛ ابن‌ تغری‌ بردی‌، النجوم‌؛ ابن‌ حبیب‌، حسن‌، تذكرة النبیه‌، به‌ كوشش‌ محمد محمد امین‌، قاهره‌، 1976م‌؛ ابن‌ خلدون‌، العبر؛ ابن‌ شداد، یوسف‌، النوادر السلطانیة، به‌ كوشش‌ جمال‌‌الدین شیال‌، قاهره‌، 1964م‌؛ ابن‌ فرات‌، محمد، تاریخ‌، به‌ كوشش‌ حسن‌ محمد شماع‌، بصره‌، 1389ق‌/ 1969م‌؛ ابن‌ قلانسی‌، حمزه‌، ذیل‌ تاریخ‌ دمشق‌، به‌ كوشش‌ آمدرز، بیروت‌، 1908م‌؛ ابن‌ كثیر، البدایة؛ ابن‌ نظیف‌، محمد، التاریخ‌ المنصوری‌، به‌ كوشش‌ ابوالعید دودو، دمشق‌، 1401ق‌/ 1981م‌؛ ابن‌ واصل‌، محمد، مفرج‌ الكروب‌، به‌ كوشش‌ جمال‌الدین‌ شیال‌، قاهره‌، 1953م‌؛ ابوشامه‌، عبدالرحمان‌، عیون‌ الروضتین‌، به‌ كوشش‌ احمد بیسومی‌، دمشق‌، 1991م‌؛ اسمیل، ر.س.، فن الحرب عند الصلیبیین، ترجمۀ محمد ولید جلاد، دمشق، 1985م؛ بستانی؛ بیبرس‌ منصوری‌، مختار الاخبار، به‌ كوشش‌ عبدالحمید صالح‌ حمدان‌، قاهره‌، 1413ق‌/ 1993م‌؛ حتی‌، فیلیپ‌، تاریخ‌ سوریة و لبنان‌ و فلسطین‌، ترجمۀ كمال‌ یازجی‌، بیروت‌، 1982م‌؛ رانسیمان‌، استیون‌، تاریخ‌ جنگهای‌ صلیبی‌، ترجمۀ منوچهر كاشف‌، تهران‌، 1360ش‌؛ زیاده‌، محمد مصطفى‌، تعلیقات‌ بر السلوك‌ (نك‍ : هم‍ ، مقریزی‌)؛ عروسی‌ مطوی، محمد، الحروب‌ الصلیبیة، تونس‌، 1374ق‌/ 1954م‌؛ عمادالدین‌ كاتب‌، محمد، الفتح‌ القسی‌ فی‌ الفتح‌ القدسی‌، به كوشش‌ محمد محمود صبح‌، قاهره‌، الدارالقومیة للطباعة و النشر؛ عینی‌، محمود، عقدالجمان‌، به‌ كوشش‌ محمد محمد امین‌، قاهره‌، 1408ق‌/ 1988م‌؛ قلقشندی‌، احمد، صبح‌ الاعشى‌، قاهره‌، 1383ق‌/ 1963م‌؛ مصطفى‌، شاكر، «فلسطین‌ مابین‌ العهدین‌ الفاطمی‌ و الایوبی‌»، الموسوعة الفلسطینیة، دراسات خاص، بیروت، 1990م، ج 2؛ مقریزی‌، احمد، السلوك‌، به‌ كوشش‌ محمد مصطفى‌ زیاده‌، قاهره‌، 1956م‌؛ مولر وینر، ولفگانگ‌، القلاع‌ ایام‌ الحروب‌ الصلیبیة، ترجمۀ محمد ولید جلاد، دمشق‌، 1404ق‌/ 1984م‌؛ یوسف‌، جوزف‌ نسیم‌، العرب‌ و الروم‌ و اللاتین‌ فی‌ الحرب‌ الصلیبیة الاولى‌، اسكندریه‌، 1989م‌؛ همو، العدوان‌ الصلیبی‌ على‌ بلاد الشام‌، اسكندریه‌، 1989م‌؛ نیز:

Hardwicke, N. N., «The Crusader States, 1192-1243», A History of the Crusades, ed. K. M. Setton, London, 1969, vol. II ; Luttrell, A., «The Hospitallers at Rhodes, 1306-1421», ibid, 1975, vol. III; New Catholic Encyclopedia, San Francisco, 1966; Painter, S., «The Third Crusade: Richard the Lionhearted and Philip Augustus», A History of the Crusades, ed. K. M. Setton, London, 1969, vol. II; id, «The Crusade of Theobald of Champagne and Richard of Cornwall, 1239-1241», ibid; Rossi, E., «The Hospitallers at Rhodes, 1421-1523», ibid, 1975, vol. III; Smail, R. C., The Crusaders in Syria and the Holy Land, London, 1973; Strayer, J. R., «The Crusades of Louis IX», A History of the Crusades, ed. K. M. Setton, 1969, vol. II; Van Cleve, Th. C., «The Crusade of Frederick II», ibid; Ziada, M. M. «The Mamluk Sultans, 1291-1517», ibid, 1975, vol. III.
 صادق‌ سجادی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: