صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / آدیابنه /

فهرست مطالب

آدیابنه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 23 آذر 1398 تاریخچه مقاله

آدیابِنه [ādiyābene]،سرزمین‌باستانی‌کوچکی در بین‌النهرین شمالی که به روزگار اشکانیان نقش مهمی در روابط میان حکومتهای بزرگ منطقه داشته است. 
این سرزمین تقریباً در °36 عرض شمالی و °44 طول شرقی، میان رودهای‌زاب علیاوسفلاودجله واقع بود و امتداد آن درشرق، تا دریاچۀاورمیه‌می‌رسید.ازاین‌رو، بایدگفت‌که آدیابنه‌در سرزمین اصلی امپراتوری آشورقرارداشت و پس‌ازبرافتادن این امپراتوری در 612 ق‌م، با این نام در تاریخ پدیدار شد ( ایرانیکا، II/456).
پس از حملۀ اسکندر به سوی ایران و تشکیل دولت سلوکی، بسیاری از ساتراپیهای هخامنشی به بخشهای کوچک‌تری‌تقسیم شدند که بیشترشان نامهایی مختوم به ane- یا ene- یافتند. آدیابنه هم یکی از این ساتراپیهای جدید بود که پس از خروج سلوکیان از بین‌النهرین اهمیت بسیار یافت (همان، II/456ff.). 
نام آدیابنه که در سریانی حَدْیَب است و در پارتی بر روی سکه‌ها، و نیز در کتیبه‌ای به صورت ntwn'sry' آمده، در دورۀ ساسانی نوت اردشیراکان (Nōt-Ardašīrākān) خوانده می‌شده است (فرای، 279 ، حاشیۀ 23). این نام با تلفظ نورشیرکان به زبان ارمنی راه یافت (همو، 222). 
از آنجا که ساسانیان به عمد اسناد و گزارشهای مربوط به دورۀ اشکانی را از میان برده‌اند، بیشتر آگاهیهای ما دربارۀ آدیابنه از نوشته‌های جغرافی‌دانان یونانی و رومی آن روزگار نظیر استرابن، بطلمیوس و پلینی است ( ایرانیکا، II/457). به این منابع، اثر دیگری با عنوان «رویدادنامۀ آدیابنه» را هم باید افزود که میان سالهای 540 تا 569م نوشته شده است (پیگولوسکایا، شهرهای...، 199؛ نیز نک‍ : نویزنر، 144).
مهرداد دوم (سل‍ ح 123-87 ق‌م)، پادشاه اشکانی بخشهایی از بین‌النهرین، ازجمله آدیابنه را به قلمرو خود افزود (پیگولوسکایا، همان، 78). با این‌همه، گزارشها تشکیل حکومتهای کوچک در بین‌النهرین، به‌ویژه آدیابنه را به واپسین سالهای حکومت اردوان سوم (سل‍ ح 12- 38م) نسبت می‌دهند (همان، 97). 
نخستین شاه شناخته‌شدۀ این کشور کوچک که در منابع از او یاد شده، ایزت/ عزت/ ایزاتس اول بود. پسر و دختر وی به نامهای مونوبازوس و هلن با یکدیگر ازدواج کردند (دبواز، 165). مونوبازوس که از سال 30م بر آدیابنه حکومت می‌کرد، پسرش، ایزاتس دوم را برای آموزش نزد ابینِرگلوس، شاه خاراکس فرستاد و در این سرزمین ایزاتس به دین یهود گروید. پس از مرگ مونوبازوس (ح 36م)، ایزاتس دوم به سلطنت رسید (پیگولوسکایا، نیز ایرانیکا، همانجاها). 
درپی‌شورش‌ساتراپهای‌ایرانی برضد اردوان‌سوم، وی به همراه شماری از نزدیکان خود به آدیابنه پناه برد. ایزاتس دوم از وی به گرمی استقبال کرد و با اقدامات سیاسی، اردوان را به سلطنت بازگرداند و تاج را هم خود بر سر شاه اشکانی نهاد. از این‌رو، اردوان امتیازات و هدایایی خاص، ازجمله سرزمین نصیبین را به وی داد. وقوع این حادثه میان سالهای 36 تا 38م بوده است (بیوار، 75؛ نیز نک‍‌ : اشپیگل، III/148؛ پیگولوسکایا، همان، 98).
پس از درگذشت اردوان، پسرش، وردان(سل‍ ح 40-45م) بر تخت نشست. وردان کوشید ایزاتس را در جنگ با رومیان همراه خویش سازد. امتناع ایزاتس از این همراهی خشم وردان را برانگیخت، ولی خطری برای او در پی نداشت، زیرا وردان در جنگ با برادرش، گودرز دوم (سل‍ ح 43-51م) کشته شد. در جریان شورش مهرداد که به حمایت روم بر ضد گودرز برخاسته بود، نیز ایزاتس جانب گودرز را گرفت (پیگولوسکایا، همان، 101-102؛ نیز نک‍ : ایرانیکا، همانجا؛ بیوار، 75ff.). 
بلاش اول (سل‍ ح 51-80م) یک سال پس از رسیدن به سلطنت برای نشاندن برادر خود بر تخت شاهی ارمنستان، به این سرزمین حمله برد. اندکی بعد، بزرگان آدیابنه هم که از ایزاتس دوم ناخشنود بودند، بلاش را به سرزمین خود فرا خواندند. اما رویارویی بلاش با ایزاتس به جنگ نینجامید، زیرا بلاش ناچار برای فرونشاندن شورش قبایل در شمال کشورش، از جنگ چشم پوشید ( ایرانیکا، II/458؛ پیگولوسکایا، همان، 104). ایزاتس در 56م (همان، 98- 99) یا60م درگذشت و مونوبازوس، که ایزاتس او را به جانشینی خود برگزیده بود، بر تخت شاهی آدیابنه نشست ( ایرانیکا، همانجا). 
در 61م تیگران که به تازگی شاه ارمنستان شده بود، به آدیابنه لشکر کشید. بلاش به یاری مونوبازوس برخاست و این دو توانستند تیگران را وادار به عقب‌نشینی کنند (دیاکونف، 103). از این زمان، آدیابنه بار دیگر جزو قلمرو اشکانیان شد (پیگولوسکایا، همان، 113). 
از وضعیت آدیابنه در چند دهۀ بعد، اطلاع چندانی دردست نیست. باحملۀ ترایانوس، امپراتورروم‌به‌شرق‌در114م،بین‌النهرین دچار آشوب شد و آدیابنه باردیگراهمیت‌یافت ( ایرانیکا، همانجا). در این زمان، مِبارَسپِس، شاه آدیابنه رهبر نیروهای مقاومت منطقه در برابر رومیان بود، اما این مقاومت سرانجام درهم شکست (بیوار، .88ff). ظاهراً در بهار سال116م، آدیابنه به دست رومیان افتاد (پیگولوسکایا، همان، 109، 111) و از آن پس، دوباره آشور نامیده شد ( ایرانیکا، همانجا). با این حال، تسلط رومیان بر این منطقه چندان کامل نبود و شورشهای مردم سبب رهایی آنان از سلطۀ رومیان شد (پیگولوسکایا، همان، 111-112). گویا در زمان جانشین ترایانوس، یعنی هادریان، سپاه روم به سرزمین خود بازگشت و مبارسپس بار دیگر شاه آدیابنه شد (فرای، 279). 
در «رویدادنامۀ آدیابنه» از شخصی نامدار و ثروتمند، به نام رکبکت (رکبکتوس) یاد می‌شود که از سوی شاهان اشکانی به حکومت وسرداری سپاه حدیب(آدیابنه)گماشته‌شده‌بود. وی بارها به یاری بلاش دوم (سل‍ ح 105-147م) شتافت و در جنگها، سپاه وی همواره درکنار اشکانیان بود (پیگولوسکایا، همان، 114 بب‍‌).
در لشکرکشی دیگر رومیان به شرق که از 162م آغاز شد، نخست آدیابنه در امان بود، ولی شاهان آدیابنه و ادسا با استفاده از اختلاف میان سرداران روم، به نصیبین حمله کردند و آنجا را گرفتند. پس از پیروزی سِوِروس بر رقیبان و تکیه بر تخت امپراتوری روم، شاهان دو شهر یادشده، حمایت شاه نصیبین از رقیب سوروس را دلیل کار خود (تصرف نصیبین) قلمداد کردند، اما این اقدام مؤثر واقع نشد و سوروس به بین‌النهرین حمله برد و در 195م آدیابنه را گرفت ( ایرانیکا، همانجا؛ پیگولوسکایا، همان، 119-120). 
با این‌همه، اندکی پیش یا پس از این واقعه، رومیان به قلمرو اشکانیان حمله بردند که در پی ناکامی سپاه روم، بلاش چهارم (سل‍ ح 191-207م) به انتقام از کسانی برخاست که در این جنگ او را یاری نکرده بودند و یکی از قربانیان خشم بلاش نرسه، شاه آدیابنه بود. براساس نوشتۀ «رویدادنامۀ آدیابنه»، بلاش این سرزمین را تصرف، و نرسه را در رود زاب علیا غرق کرد (همان، 118-119؛ نیز نک‍ : تاریخ ایران، 54). 
ظاهراً در حدود 216م آدیابنه بار دیگر عرصۀ تاخت و تاز سپاه روم شد. اندکی پس از این زمان، به گفتۀ «رویدادنامۀ آدیابنه»، شارات یا شَهرَت، شاه آدیابنه در براندازی حکومت اشکانیان به اردشیر بابکان کمک کرد (فرای، همانجا). 
پس از این،فرمانروایانی برگزیده از جانب دربار ساسانی، بر آدیابنه حکومت می‌کردند که ازجملۀ آنها می‌توان به آدورزَهَب و اردشیر دوم، برادر و جانشین شاپور دوم اشاره کرد (پیگولوسکایا، شهرها، 198، 221، 350؛ کریستن‌سن، 102). 
آدیابنه در تاریخ ادیان هم اهمیت بسیار دارد. با گرویدن ایزاتس دوم به آیین یهود، نفوذ این دین در آدیابنه آغاز شد و تا پایان سدۀ 2م استقرار کامل یافت (جودائیکا، II/267). با حملۀ ترایانوس به آدیابنه، مسیحیت در آنجا ریشه دواند (نویزنر، .144ff) و در دورۀ ساسانی، آیین مانی نیز بدان‌جا راه یافت (پیگولوسکایا، همان، 473). 
نقش آدیابنه را در دورۀ اشکانی به‌سان پلی میان بین‌النهرین سامی و ایران دانسته‌اند که از طریق آن مبادلات فکری و ادبی صورت گرفته است (آیلرس، 496). 

 مآخذ

پیگولوسکایا، ن. و.، شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، ترجمۀ عنایت‌الله رضا، تهران، 1367ش؛ همو و دیگران، تاریخ ایران، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1363ش؛ دیاکونف، م. م.، اشکانیان، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1351ش؛ نیز: 

Bivar, A. D. H., «The Political History of Iran under the Arsacids», The Cambridge History of Iran, vol.III(1), ed. E. Yarshater, Cambridge, 1983; Christensen, A., L'Iran sous les Sassanides, Copenhagen, 1944; Debevoise, N. C., A Political History of Parthia, New York, 1968; Eilers, W., «Iran and Mesopotamia», The Cambridge History of Iran, vol. III(1), ed. E. Yarshater, Cambridge, 1983; Frye, R. N., The History of Ancient Iran, München, 1984; Iranica ; Judaica ; Neusner, J., «The Conversion of Adiabene to Christianity», Numen, Leiden, 1966, vol. XIII; Spiegel, Fr., Erânische Altertumskunde, Amsterdam, 1971. 
عسکر بهرامی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: