صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / افریدی /

فهرست مطالب

افریدی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 11 آبان 1398 تاریخچه مقاله

اَفْریدی، قبیلۀ بزرگ پشتون (= پتان، افغان) ساكن نواحی مرزی شمال غربی پاكستان و جنوب شرقی افغانستان.
برپایۀ شجره‌نامۀ اقوام كرلانری (كارو، 21)، نیای بزرگ این قبیله فریدون پسر مانی، پسر كودی، پسر كرلانر (یا كرران) است؛ ازاین‌رو شاید بتوان میان نام اَفریدی و فریدون یا اَفریدون پیوندی یافت. اما برخی برآنند كه افریدی (در زبان پشتو: اپریدی) با اپاریتۀ مذكور در «تاریخ» هرودت (ص 181-182) یكی است. برخی از پژوهشگران نام‌آور نیز از این نظر طرفداری می‌كنند (كارو، 37). به روایت هرودت (همانجا)، در پكتیكا 4 قوم در كنار هم می‌زیسته‌اند: گنداری، ستاگیدی، اپاریته و دادیك. به عقیدۀ صاحب‌نظران، گنداری با گندهاری ــ كه در سروده‌های ودای هم یاد شده ــ ، اپاریته با افریدی، ستاگیدی باختك، و دادیك با تاجیك یكی است (كارو، 29؛ كهزاد، 113، 123). روایتهای افسانه‌آمیزی نیز دربارۀ نام این قوم وجود دارد. از جمله اینكه عثمان نیای افریدیان در پاسخ كسی كه نام و نسبش را پرسیده بود، گفته است كه من آفریدۀ خدایم، پس او و دودمانش را آفریدی یا اَفریدی نامیدند (حیات خان، 313). نیز در میان افریدیان عقیده‌ای وجود دارد، حاكی از آنكه اصل آنان از یونان است. این مطلب را ابوالفضل علامی آورده است و در سده‌های 13 و 14 ق / 19 و 20 م برخی از خاورشناسان هم آن را تكرار كرده‌اند (نك‍ : ایرانیكا).
افریدیان به 8 خیل (گروه، قوم) تقسیم شده‌اند: كوكی خیل، مَلِكدین خیل، قنبرخیل، كَمره‌ای، زَكّاخیل (زخه خیل)، اَكاخیل، آدم خیل و سپاه. 6 خیل یا گروه اول ــ كه به افریدیان خیبر معروفند ــ تابستان در میدان تیراه و نواحی علیای رودبارا زندگی می‌كنند و زمستان به دشتها فرود می‌آیند (EI1, I / 175-176). گفته‌اند كه این خیلها به ویژه زكاخیل مردمی بدوی و قانون گریزند و غالباً بر دشتها می‌تازند (همانجا).
این اقوام در حدود یك هزار میل مربع منطقۀ كوهستانی جنوب و غرب پیشاور را در اختیار دارند كه گذرگاه خیبر در آن واقع شده است (اسپین، 46). سرزمین افریدیان پاكستان از سلسله‌های شرقی سفید كوه و نیمۀ شمالی تیراه و از گذرگاه خیبر تا غرب و جنوب پیشاور گسترده است. گذرگاه خیبر در شمال كوههای افریدی و درست در جنوب رود كابل واقع شده كه راه كابل ـ پیشاور از آن می‌گذرد. در مركز این كوهها سرزمین مرتفع تیراه قرار دارد كه متشكل از چند دره با ارتفاع 829‘1تا 134‘2 متر است و میان قبیلۀ افریدی و همسایۀ جنوبی آن، قبیلۀ اوركزی، تقسیم شده است. درۀ اصلی بخش افریدی میدان نام دارد كه صحرای فراخ و خوش منظری است. رودبارا در شمال آن واقع شده كه به سوی مشرق در جلگه‌های پیشاور جاری است (EI1، همانجا). افریدیان افغانستان بیشتر در استان پكتیا ــ كه در گذشته جنوبی خوانده می‌شد ــ زندگی می‌كنند، اما در نقاط دیگر نیز هستند، چنانكه كیفر می‌گوید، وی بیشتر افریدیها را در استان مشرق (اكنون ننگرهار كه مركز آن جلال‌آباد است) می‌دیده است كه به كارهای بازرگانی، رانندگی، كشاورزی و گله‌داری مشغول بوده‌اند (نك‍ : ایرانیكا).
برخی بر این باورند كه تیراه ــ كه اكنون مهم‌ترین جایگاه افریدیان است ــ نخست مسكن مردمانی دیگر از نژاد دَرِدی بوده است كه زبانی جز زبان پشتو داشته‌اند، در حالی كه افریدیان كه كوچ‌نشین بودند، تا سدۀ 13 ق / 19م در زمستان به دره‌های بازار و كجوری خیبر، و در تابستان به ارتفاعات تیراه می‌رفتند. آنان در اوایل همین سده تیراهیان را از مسكنشان بیرون راندند (ماری، 54). افریدیان اكاخیل در جنوب رودخانۀ بارا، و آدم خیل در ناحیۀ میان كوهات و پیشاور زندگی می‌كنند. برخی از گروههای ساكن در میدان تیراه بیشتر زمین‌دار و كشاورزند؛ قوانین بسیار مردمی دارند و در هر رایزنی باید شمار بسیاری از افراد شركت ورزند. با اینهمه، فریبكار و خشن، اما شجاع و سخت كوشند (همانجا).
افریدیان مردمی كوهستانی به شمار می‌روند؛ بلند بالا، خوش سیما، دارای رنگ پوست روشن، نیرومند و باریك اندامند. استخوان گونه‌هاشان برجسته و ابروانشان به بالا كشیده است و خرد اندام‌تر از یوسف زئیانند. سیمای آنان با ساختار كلی سیمای افغانان اختلاف دارد و می‌توان گفت كه نژادی ویژه و كوهستانی بوده‌اند كه با پیشروی به سوی شمال، جذبِ افغانان شده‌اند.
به گفتۀ یكی از محققان كه دربارۀ این قوم پژوهشهایی كرده است، افریدیان با آنكه آرزومند شركت در جهادند، اما سهل‌انگاریشان در امور دینی زبان‌زد دیگر پشتونهاست، چنانكه روشانیان كه در سدۀ 10 ق / 16 م از سوی دیگر قبایل متدین پشتون رانده شدند، در تیراه نزد افریدیان پناه یافتند و پیر روشان، مؤسس روشانیان، هنوز هم در آنجا محترم است. از سادگی آنان در امور اعتقادی نیز حكایت كرده‌اند (اسپین، 48). افریدیان هر چند در برابر دشمنان همواره به اتفاق مقاومت كرده‌اند، اما در میان خویش هر خیل با خیل دیگر نیز سخت دشمن است.
سیفی هروی مورخ سدۀ 7 و 8 ق / 13 و 14 م از لشكركشیهای آل كرت به سرزمینهای افغانان یاد كرده، و از فتح دو حصار تیری و تیراه در 653 و 666 ق / 1255 و 1268 م گزارش داده است. وی ضمن گزارش فتح حصار تیری (ص 205) صریحاً از افغان بودن مردمان تیری و از رئیس آنان المارِ افغان، یاد كرده است، اما در گزارش فتح حصارِ تیراه درحالی‌كه شجاعت و مقاومتشان را می‌ستاید، یادی از افغان بودنشان نمی‌كند (ص 301-303؛ نیز نك‍ : ندوی، 19).
نخستین منبع تاریخی موجود كه صریحاً از افریدیان نام می‌برد، بابرنامه (ص 386-387) تألیف ظهیرالدین محمد بابر فرمانروای مغولان هند است كه با آنان درگیریهایی داشته است.
وجود اقوام افریدی در گذرگاه خیبر، تماس حاكمان مغولی هند را با استان دور افتادۀ كابل دشوار می‌ساخت. در روزگار اكبر، افریدیان بر اثر تبلیغات بایزید انصاری ــ معروف به پیر روشان كه دشمنانش او را پیر تاریك می‌خواندند ــ پیوسته سپاه وی را به وحشت و زحمت می‌انداختند. اكبر چندین بار به منطقۀ افریدی لشكر كشید و ابوالفضل علامی گزارش پاره‌ای از آنها را به تفصیل در اكبرنـامه آورده اسـت (نك‍ : 3 / 513، 521، 531، 607، 640، 702، 814).
جلال‌الدین پسر بایزید انصاری كه انبوهی از افریدیان پیرو او بودند، پس از جلب حمایت برخی از قبایل دیگر لقب «شاه افغان» یـافت. آنان برای سپاه اكبر و مان سِنگ ــ حاكم كابل ــ مشكلات فراوانی آفریدند؛ حتى بر پیشاور تاختند و فرمانده آنجا سیدعبدالحمید را كشتند (كارو، EI2, I / 238; 211-213). سپس احداد (یا احد داد) نبیرۀ پیر روشان و برادرزادۀ جلال‌الدین، قبایل را در برابر سپاه اكبر رهبری كرد. سرانجام اكبرشاه با افریدیان پیمانی بست و آنان با دریافت باج راهداری تعهد كردند كه امنیت گذرگاههای منطقه را تأمین كنند. نورالدین جهانگیر خود از سركشی افریدیان و شورش در كوهستان كابل یاد كرده است. در آن روزگار راهداری كُتل (گذرگاه) خیبر بر عهدۀ یكی از بزرگان افریدی، به نام قَدَم بود. وی سر به شورش برداشت و «شوری مجدد در كوهستان كابل روی داد». جهانگیر فرمان داد هارون برادر قدم و جلال پسر او را كه در دربار بودند، در قلعۀ گوالیار به زندان افكندند ( توزك ... ، 182). به گفتۀ ویلبر (ص 16)، جهانگیر كه گرفتار قیام این اقوام شد، با شمشیر بر آنان سیطره یافت. جهانگیر بسیاری از افریدیان را به دكن، لودهیانه و پانی‌پت تبعید كرد كه دودمان آنان تاكنون در آن مناطق هستند (شیرمحمدخان، 240، 249).
در روزگار اورنگ زیب، حاكم كابل برای تأمین و حفظ ارتباط با دهلی، در بهار 1083 ق / 1672 م با سپاهی به خیبر تاخت. افریدیان سپاه اورنگ زیب را به عقب راندند. به گزارش جیمز اسپین افریدیان 10 هزار تن از سربازان وی را كشتند و بسیاری را به اسارت بردند و غنیمتی هنگفت به دست آوردند. اَیمَل خان رئیس افریدیان، خود را شاه خواند و در برابر آنان اعلام جهاد كرد و تمام منطقه، از اتك تا قندهار دستخوش آشوب گشت. خوشحال خانِ ختك شاعر معروف پشتو نیز بر ضد سپاه اورنگ زیب به ایمل خان پیوست. این قبایل دو سال بعد نیز دو سپاه دیگر را به ترتیب در گَنداب و گذرگاه كرپه شكست دادند؛ چنانكه اورنگ زیب ناچار خود به مرز آمد و یك سال و نیم در آن حدود ماند. افریدیان از وی سالانه 125 هزار روپیه، افزون بر عوارض انفرادی، برای تأمین امنیت گذرگاهها می‌گرفتند (ص 33-35).
از مقاومت اقوام افریدی در برابر نادرشاه افشار نیز یاد كرده، و آورده‌اند كه نادر به تطمیع آنان پرداخت (غبار، 350). به روایتی دیگر وقتی نادر از هند باز می‌گشت، افریدیان راه را در خیبر بر او بستند و او ناچار از راههای اطراف تیراه گذشت (اسپین، 35).
افریدیان مدتها بر ضدانگلیسیها پیكار كردند. نخستین رویارویی آنان در جنگ اول افغان و انگلیس (1255- 1258 ق / 1839-1842م)، مخصوصاً وقتی آغاز شد كه ژنرال پالك در ضمن لشكركشی به كابل بر آنان تاخت ( بریتانیكا، میكرو، I / 126). افریدیان در 1256 ق / 1840 م تلفات بسیاری بر سپاه انگلیسی به سركردگی سرجان كین وارد كردند (رشتیا، 87). از 1265 ق / 1849 م دولت انگلیسی هند دست كم 8 سپاه برای سركوب این اقوام گسیل كرد.
نخستین توافق قوم زكاخیل خیبر كه سرسخت‌ترین آنان به شمار می‌آید، با دولت انگلیسی هند در جریان اغتشاش هند در 1273 ق / 1857 م صورت گرفت (ایچیسن، XI / 92, 96) كه تا جنگ دوم افغان و انگلیس رعایت شد. در 1295 ق / 1878 م تمام منطقۀ مرزی دستخوش ناآرامی گردید و بر اثر حملات زكاخیل بر گذرگاه خیبر، سپاه انگلیس كشتزارهای آنان را از میان برد و منازل، قلعه‌ها و روستاهایشان را ویران كرد. اندكی بعد در 1296ق انگلیسیها با امیرمحمد یعقوب خان پیمان گندمك را امضا كردند (نك‍ : دولافوز، 350) كه به موجب آن گذرگاه خیبر تحت نظارت بریتانیا درآمد. در 1298 ق / 1881 م افریدیان خیبر و شینواریان لَندی كُتل امنیت گذرگاه را بر عهده گرفتند و در برابر استقلال خویش تعهد كردند تا با دیگر خارجیان رابطه‌ای نداشته باشند (ایچیسن، XI / 97-99؛ نیز EI2، همانجا). معاهدۀ دیورند كه در 1311 ق / 1893 م میان دولت انگلیسی هند و امیر عبدالرحمان امضا شد، اقوام پشتون در دو سوی مرز جای گرفتند ( دائرةالمعارف ... ، 5 / 4474).
افریدیان در نبردهای قبایل پشتون با انگلیس در سالهای 1296، 1315 و 1316 ق / 1879، 1897 و 1898 م شركت داشتند و در سال پس از جنگ شدید تیراه رو به صلح آوردند و پرداخت مستمری به ایشان مجدداً جریان یافت (EI2، همانجا) و تفنگداران خیبر به فرماندهی افسران انگلیسی تجدید سازمان یافتند. این
تفنگداران، از سوی یك ستون سیار مستقر در پیشاور پشتیبانی می‌شدند. به موجب این توافق انگلیسیها مسئول تفنگداران خیبر و امنیت گذرگاه شناخته می‌شدند. با اینهمه، در سالهای 1323-1326 ق / 1905- 1908م اقوام افریدی زكاخیل، اوركزایی و برخی از اقوام دیگر بر ضد انگلیسیها دست به عملیات زدند و لرد مینتو سپاهی را برای سركوب زكاخیل گسیل داشت (آدامك، 79).
در محرم 1333 / نوامبر 1914 ورود عثمانیان به جنگ جهانی هیجان سختی در مرز برانگیخت و در 1915 م بریتانیا ناگزیر مستمری افریدیان را دو چندان ساخت. اندكی پس از ختم جنگ جهانی اول، سومین جنگ افغان و انگلیس در 1337 ق / 1919 م آغاز شد. قبایل سراسر مرز آمادۀ پیكار شدند و خطر سقوط نظامی لرد كرزن به میان آمد. افریدیان در این پیكارها رشادتهای بسیار نشان دادند و از نبرد مردانۀ محمد عمرخان افریدی سخنها رفته است (غبار، 764، 769؛ EI2، همانجا).
با این حال در 1339 ق / 1921 م اقوام افریدی ناچار تسلیم شدند. تشكیلات تفنگداران خیبر منحل گردید و گروههایی به نام «خاصه داران» یا سربازان قبیله‌ای جایگزین آنان شدند. در همین احوال سیداكبر روحانیِ قوم اكاخیل، افریدیان را باز برانگیخت. وی قبایلی را كه از حكومت انگلیس فرمان می‌بردند محكوم می‌كرد و در حالی كه دولتهای افغانستان و هند انگلیسی دست از جنگ برداشتند، افریدیان به جنگ ادامه دادند (غبار، 770؛ EI2، همانجا). حكومت انگلیسی بار دیگر برمستمری آنان افزود.در1340 ق / 1922 م قوم زكاخیل به جرم فعالیت برضد حكومت به پرداخت جریمه محكوم گردید. از 1345 تا 1349 ق / 1927 تا 1930 م این منطقه میدان درگیری میان اقوام شیعه و سنی بود (همانجا).
در 1349 ق / 1930 م افریدیان با حمایت از كنگرۀ ملی هند و نهضت سرخ جـامگـان ــ كه نهضتی ضدانگلیسی و تركیبی از ناسیونالیسم هندی و پان اسلامیسم بود ــ به نبرد با حكومت انگلیس پرداختند و همان سال بر پیشاور حمله كردند، اما در پایان همان سال نیز سركوب شدند. با استقلال هندوستان و تجزیۀ شبه قارۀ هند، سرزمین افریدی بخشی از استان مرزی شمال غربی (صوبۀ سرحد) پاكستان گردید و از آن پس نهضتی با حمایت افغانستان به نام پشتونستان آزاد در منطقه به وجود آمد ( بریتانیكا، میكرو، I / 126) و مردمان استان شمال غرب برای تبدیل نام استان به «پَشتونخُوا» مبارزه می‌كنند.

 

مآخذ

ابوالفضل علامی، اكبرنامه، به كوشش مولوی عبدالرحیم، كلكته، 1886 م؛ بابر، ظهیرالدین محمد، بابرنامه، كیوتو، 1995 م؛ توزك جهانگیری، به كوشش محمدهاشم، تهران، 1359 ش؛ حیات خان، محمد، حیات افغانی، لاهور، 1868 م؛ دائرةالمعارف آریانا، كابل، 1348 ش؛ دولافوز، ث. ف.، تاریخ هند، ترجمۀ محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، 1316 ش؛ رشتیا، قاسم، افغانستان در قرن نوزده، كابل، 1336 ش؛ سیفی هروی، سیف، تاریخ‌نامۀ هرات، كلكته، 1362 ق / 1943 م؛ شیرمحمدخان، تواریخ خورشید جهان، لاهور، 1311 ق؛ غبار، میرغلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، قم، 1359 ش؛ كهزاد، احمدعلی و دیگران، دافغانستان پخوانی تاریخ، كابل، 1334 ش؛ ندوی، معین‌الدین، معجم الامكنة، حیدرآباد دكن، 1353 ق؛ نیز:

Adamec, L. W., Afghanistan, 1900-1923, Los Angeles, 1967; Aitchison, C. U., A Collection of Treaties, Engagements and Sanads ... , Delhi, 1919; Britannica, 1978; Caroe, O., The Pathans ... , London, 1964; EI1; EI2; Herodotus, The History, tr. G. Rawlinson, New York, 1947; Iranica; Murray, J. W., A Dictionary of the Pathan Tribes ... , Calcutta, 1899; Spain, J. W., The Pathan Borderland, Karachi, 1985; Wilber, D., Afghanistan, New Haven, 1962.
محمدآصف فكرت

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: