صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / اضداد /

فهرست مطالب

اضداد


آخرین بروز رسانی : یکشنبه 21 مهر 1398 تاریخچه مقاله

اَضْداد، جمع ضد، واژه‌هایی كه در زبان عربی بر دو معنای متضاد دلالت می‌كنند. لغت‌شناسان اضداد را نوعی اشتراك لفظی می‌دانند با این تفاوت كه در اشتراك لفظی یك واژه در معانی مختلف به كار می‌رود بدون آنكه تضادی میان آن معانی وجود داشته باشد، اما در اضداد دو معنی با یكدیگر كاملاً متضادند (سیوطی، 1 / 387).
از اواخر سدۀ 2 ق كه بحث دربارۀ اِعراب و «نوادر» و «غرایب» (واژه‌های كم‌استعمال و ناآشنا) به‌ویژه در قرآن گسترش بیشتری یافت، پدیدۀ اضداد ذهن بسیاری از دانشمندان و لغت‌شناسان را به خود مشغول كرد، چندان كه برخی از آنان همچون خلیل بن احمد وجود این واژه‌ها را از شگفتیهای زبان عربی دانستند (نک‍ : 1 / 263). از آن پس گروهی ازراویان و لغویان مانندابوعمرو بن علا، ابوزید انصاری و ابوعمرو شیبانی به بحث و بررسی و سپس گردآوری این واژه‌ها پرداختند و زمینه را برای پیدایش كتابهایی در این باره هموار ساختند (نک‍ : ابوطیب، 1 / 3، 41، جم‍ ؛ ابن انباری، 13؛ آل یاسین، 419).
میان سده‌های 3 تا 7 ق علاوه بر بخشهایی از كتابهای لغت و ادب كه به موضوع اضداد اختصاص یافت (نک‍ : ابن قتیبه، 208-212؛ ابن سیده، 13 / 258-266)، كتابهای مستقل بسیاری در این باره با عنوان الاضداد نوشته شد كه از جملۀ آنها آثار قطرب (د 206 ق) شاگرد سیبویه، اصمعی (د 216 ق)، ابن‌سكیت (د 244 ق)، ابوحاتم سجستانی (د 255 ق)، ابن انباری (د 328 ق)، ابوطیب لغوی (د 351 ق)، ابن دهان (د 569 ق، به كوشش محمدحسن آل یاسین، بغداد، 1963 م) و صغانی (د 650 ق، ضمن ثلاثة كتب فی الاضداد، به كوشش آوگوست هافنر، بیروت، 1912 م)، به دست ما رسیده است.
پدیدۀ اضداد كه به عقیدۀ زبان‌شناسان عرب منحصر به زبان عربی است، از همان آغاز موضوعی بحث‌انگیز در میان لغویان شد. گروهی كه بیشتر، در جست‌و‌جوی «نوادر» زبان عربی بودند، وجود آن را پذیرفتند و سعی كردند با یافتن واژه‌های بیشتر، دامنۀ آن را وسعت بخشند. چنانكه ابن انباری شمار اضداد را از 105 واژه كه اصمعی در كتاب خود آورده بود، به حدود 400 واژه رسانید. گروهی نیز همچون ثعلب (نک‍ : دنبالۀ مقاله) و شاگردش ابن درستویه در رد و ابطال آن كوشیدند و حتى ابن درستویه كتابی به نام ابطال الاضداد نوشت (سیوطی، 1 / 396؛ وافی، 193). به تدریج دامنۀ این اختلافات به مسائل غیر لغوی نیز كشیده شد و به گفتۀ ابن‌انباری (ص 1) شعوبیان از روی دشمنی و كینه‌توزی، وجود اضداد را از نقصها و ضعفهای زبان عربی و كم دانشی عربها شمردند (نیز نک‍ : سامرایی، 101).
نظریات مخالف و موافقی كه دانشمندان عرب در زمینۀ اضداد ارائه داده‌اند، كم و بیش مورد بررسی و تجزیه و تحلیل محققان معاصر به‌ویژه خاورشناسان قرار گرفته است. ردسلوب خاورشناس آلمانی كتابی با عنوان «كلمات اضداد در زبان عربی» نوشته است. همچنین گیزه در «پژوهشی دربارۀ اضداد» به بررسی آنها در شعر كهن عرب پرداخته است. نولدكه نیز شكلهای متعدد اضداد را در زبان عربی و دیگر زبانهای سامی مورد بررسی قرار داده است. هر كدام از این محققان به تجزیه و تحلیل چند نمونه از شكلهای معین اضداد پرداخته، و نهایتاً بسیاری از اضداد را از فهرستی كه لغت‌شناسان كهن عربی به دست داده‌اند، خارج كرده‌اند، به گونه‌ای كه تقریباً جز شماری محدود از این واژه‌ها باقی نمانده است. جامع‌ترین تحقیق دربارۀ اضداد توسط كوئن انجام گرفته است كه مفهوم دقیق پدیدۀ اضداد و ابهامات آن را از جنبه‌های مختلف مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است.
لغت‌شناسان عموماً می‌پندارند كه هیچ واژه‌ای در اصل برای دو معنای متضاد وضع نشده، و هر كلمه در ابتدا تنها بر یك معنا دلالت داشته است؛ اما عوامل مختلفی، ازجمله گسترش حوزۀ معنایی كلمه باعث پیدایش معانی متضاد در یك واژه گردیده است (نک‍ : ابن انباری، 8). مخالفانِ واقعیت این پدیده نیز وجود كلماتی را كه بر دو معنای متضاد دلالت دارند، پذیرفته‌اند، اما معتقدند كه اینگونه كلمات چون بر اثر گسترش معانی یا تغییراتی كه در ساختار آنها ایجاد شده، و یا عواملی دیگر از این قبیل، از معانی اصلی خود خارج شده‌اند، نباید نام اضداد بر آنها نهاد. مثلاً ثعلب در اینكه واژۀ «صارخ» هم به معنای «فریاد خواه» و هم به معنای «فریاد رس» است (نک‍ : ابن انباری، 80)، تردیدی ندارد، اما معتقد است كه این واژه از «صراخ» (= فریاد) گرفته شده و چون فریادخواه و فریادرس هر دو فریاد می‌زنند، نباید آن را از اضداد شمرد (نک‍ : جوالیقی، 251). همچنین قالی (2 / 320) واژۀ «صریم» (به دو معنی متضاد شب و روز) را كه در اصل به معنی «جدا شدن دو چیز از یكدیگر» است، از اضداد نمی‌شمارد (نیز نک‍ : ابن انباری، 84؛ سیوطی، 1 / 397).
علاوه بر مخالفان پدیدۀ اضداد، بسیاری از لغت‌نویسان و حتى آنان كه دربارۀ اضداد دست به تألیف زده‌اند، شمار فراوانی از این واژه‌ها را اضداد غیر واقعی دانسته، و از فهرست اضداد حذف كرده‌اند. ابوطیب لغوی بر آن است كه یك واژه به شرطی می‌تواند از اضداد به شمار آید كه بدون هیچ تغییری در ساخت و صیغۀ خود بر دو معنای متضاد دلالت كند. از این رو، واژۀ
«ضاع» (به دو معنی متضاد پنهان شد و آشكار شد) و امثال آن را از اضداد نمی‌داند؛ زیرا این كلمه در معنی اول از ریشۀ «ضوع» است و در معنی دوم از ریشۀ «ضیع»، و همچنین كلمۀ «قانع» (= راضی و نیز خواهنده) را چون در معنای اول از باب «فَعِلَ یفْعَلُ» و در معنای دوم از باب «فَعَلَ یفْعَلُ» است، از اضداد نمی‌شمارد (1 / 455، 2 / 577- 578؛ نیز نک‍ : ابن انباری، 66، 289-290؛ قطرب، 254).
بنابراین، می‌توان واژه‌های بسیاری از این قبیل را كه به گفتۀ كوئن (ص 8-9) از اضداد دروغین به شمار می‌روند، از فهرست اضداد حذف كرد، به ویژه واژه‌هایی كه با تغییر حروف جرّ دارای معانی متضاد می‌گردند، مانند «ظاهر عنك» (= از عهدۀ تو برداشته شد) و «ظاهر علیك» (= بر عهدۀ توست) (ابن انباری، 56-57) و «راغ علی» (= روی آورد)، «راغ عن» (= روی گرداند) (ابوطیب، 1 / 328؛ ابن انباری، 153).
از دیگر عواملی كه باعث پیدایش دو معنای متضاد در یك كلمه شده است و لغت‌شناسان كهن به آن اشاره كرده‌اند، اختلاف لهجه‌ها و گویشهاست، بدین‌سان كه گاه یك واژه كه معنایی عام دارد، در یكی از گویشها، تخصیص می‌یابد و معانی متضادی از آن پدید می‌آید. ابن درید با اینكه وجود اضداد را پذیرفته، بر آن است كه یك كلمه به شرطی می‌تواند از اضداد به شمار آید كه در یك زبان به هر دو معنای متضاد به كار رود. از این رو واژۀ «شعب» (= گرد آمدن و نیز پراكنده شدن) را از اضداد نمی‌شمارد، زیرا در زبان یك قبیله به هر دو معنای متضاد به كار نرفته است (1 / 291-292؛ نیز نک‍ : ابن انباری، 53؛ ابوطیب، 1 / 400-401؛ سیوطی، 1 / 396). بنابراین، واژه‌هایی از قبیل «جون» (در گویش قضاعه به معنی سفید، و در گویش دیگر قبایل به معنی سیاه، نك‍ : ابوطیب، 1 / 151) و «سدفه» (در گویش تمیم به معنی تاریكی، و در گویش قیس به معنی روشنایی، نک‍ : ابن‌انباری، 114) و «وثب» (در گویش شمال به معنی برخاست، و در گویش جنوب به معنی نشست، نک‍ : همو، 91-92) را باید از فهرست اضداد بیرون نهاد (نک‍ : ضیف، 129-130؛ عبدالتواب، 386- 388؛ كوئن، EI2; 4, 10).
پس از حذف واژه‌هایی كه به گفتۀ لغت‌شناسان كهن اضداد واقعی نیستند، شماری اندك از اضداد باقی می‌ماند كه با بررسی دقیق‌تر می‌توان آنها را به گونه‌ای كه در پی می‌آید، طبقه‌بندی، و سپس از فهرست اضداد حذف كرد:
1. واژه‌هایی كه در حقیقت جزو مشتركات لفظیند و هیچ گونه معنای متضادی در آنها نیست. مانند «ظعینه» (= كجاوه یا زن كجاوه‌نشین، نک‍ : اصمعی، 46؛ ابن انباری، 164)؛ «راویه» (= توشه دان یا شتری كه آن را حمل می‌كند، نک‍ : اصمعی، همانجا؛ ابن انبـاری، 164-165)؛ «كـأس» (= شراب یـا جام شراب، نک‍ : اصمعی، همانجا؛ ابن انباری، 162-163؛ نیز نک‍ : كوئن، 12؛ جالب اینكه قطرب و ابوطیب لغوی هیچ یك از این واژه‌ها را از اضداد ندانسته‌اند) و همچنین برخی ادوات شرط و استفهام و نفی از قبیل «اذ»، «اذا»، «ان»، «ما» و «هل» و برخی حروف جر از قبیل «من» (نک‍ : ابن انباری، 118-120، 189، 191-197، 252؛ نیز نک‍ : مبرد، 3- 9، كه بسیاری از اضداد مشهور را جزو مشتركات لفظی آورده است).
2. واژه‌هایی كه بر اثر تبدیل یا جابه‌جایی یكی از واجها در یكی از گویشها، به كلمۀ دیگری شبیه شده‌اند كه تصادفاً معنای متضادی داشته است، مثلاً واژۀ «لَمَقَ» در گویش بنی عقیل به معنی «نوشتن» و در گویش دیگر تیره‌های قیس به معنی «پاك كردن نوشته» به كار رفته است (نک‍ : ابن انباری، 35). حال آنكه «لمق» كه بنی عقیل آن را به معنی نوشتن به كار برده‌اند، در اصل «نَمَقَ» بوده كه به هنگام تلفظ «نون» آن را به «لام» تبدیل كرده‌اند (نک‍ : عبدالتواب، 395-396). همچنین «تَلَحْلَحَ» به معنی «ماندن» و نیز «رفتن» به كار رفته است (نک‍ : ابن انباری، 236) كه معنای دوم در اصل معنای فعل «تَحَلْحَلَ» بوده كه در نتیجۀ قلب مكانی و تقدیم «لام» بر «حاء» به شكل تلحلح در آمده است. از لغت‌شناسان كهن فراء به این امر اشاره كرده است (نک‍ : همانجـا؛ عبدالتـواب، 396؛ بـرای موارد دیگر از ایـن قبیل، نک‍ : سامرایی، 101-103).
از همین قبیل است شكل مشابهی كه در نتیجۀ تحریف و یا تصحیف در درون یك لهجه پدید می‌آید، مانند اشدفَ (= تاریك شد و نیز روشن شد، نک‍ : ابوطیب، 1 / 383). اما «اشدفَ» به معنای دوم در اصل «اسدفَ» بوده كه در آن «سین» به «شین» تصحیف شده است (ثعلب، 1 / 214؛ قس: ابوطیب، همانجا؛ برای موارد دیگر، نک‍ : عبدالتواب، 384-385؛ صالح، 311؛ EI2؛ كوئن، 7-8).
3. واژه‌هایی كه از باب مجاز و استعاره در معنای ضد خود به كار رفته‌اند، مانند كلمۀ «امّت» كه هم بر فرد و هم بر جمع اطلاق شده است (ابن انباری، 269-271). اطلاق این واژه بر فرد بی‌تردید از باب تشبیه و مبالغه است. كوئن اینگونه واژه‌ها را كه شمارشان نسبتاً زیاد است، اضداد بلاغی نامیده است (ص 12).
از میان لغت‌شناسان كهن، ثعلب شماری از اینگونه اضداد را در كتابی به نام مجاز الكلام و تصاریفه گرد آورده بوده كه بخشی از آنها از طریق سیوطی در المزهر (1 / 393-394) به دست ما رسیده است. وی كلماتی از قبیل «مفازه» و «سلیم» (نک‍ : دنبالۀ مقاله) را در شمار این نوع اضداد آورده است.
4. واژه‌هایی كه تحت تأثیر عوامل روانی ـ اجتماعی از قبیل خوش‌بینی و بدبینی، ریشخند و تمسخر و اعتقاد به جادوگری و چشم زدن، در معنای متضاد خود به كار رفته‌اند، مانند واژۀ «مفازه» به دو معنای «جای رَستن» و «جای هلاك» (نک‍ : ابوطیب، 2 / 560؛ ابن انباری، 104-105). اشتقاق این واژه از «فوز» به معنای «رهایی» مؤید اصالت معنای نخست است و كاربرد آن در معنای دوم همان‌گونه كه اصمعی و ثعلب و دیگر لغت‌نویسان كهن نیز اشاره دارند (نک‍ : اصمعی، 38؛ سیوطی، 1 / 393)، از باب تفأل به خیر بوده است. همچنین است كاربرد كلمۀ «سلیم » در دو معنـای «دور از گزند» و «مار گزیده» (نک‍ : ابوحاتم، 114؛ ابوطیب، 1 / 351-352؛ برای موارد دیگر از اینگونـه اضـداد، نک‍ : سامرایی، 108؛ كوئن، 12-13). گاه نیز برخی واژه‌ها از باب ریشخند و تمسخر در معنای ضد خود به كار رفته‌اند، همچون كلمۀ «عـاقل» كه گاه بر شخص نادان اطلاق می‌شود (نک‍ : ابن انباری، 258) و یا واژۀ «تعزیر» كه در اصل به معنای «بزرگداشت و تكریم» است و در مورد شخص گناهكار به معنای «تأدیب و سرزنش» به كار می‌رود (نک‍ : همو، 147). گاه نیز اعتقاد به چشم زدن باعث كاربرد یك كلمه در معنای ضد خود شده است؛ مثلاً واژۀ «شوهاء» در اصل صفتِ «كره اسب زشت و بد اندام» است و اطلاق آن بر كره اسب زیبا و خوش‌اندام تنها برای پرهیز از چشم زخم بوده است (نک‍ : ابوطیب، 1 / 408- 409؛ برای كلمات دیگر از این قبیل، نک‍ : عبدالتواب، 394-395).
طبیعی است كه به شمار آوردن اینگونه واژه‌ها در زمرۀ اضداد موجب گستردگی دامنۀ اضداد می‌شود، به گونه‌ای كه دیگر نمی‌توان حد و مرزی بر آنها تعیین كرد و در این صورت هر كلمه‌ای را می‌توان از اضداد شمرد.
حال اگر براساس این طبقه‌بندی كه ارائه شد، واژه‌هایی را كه به كلی از اضداد به دورند، از فهرستی كه لغت‌شناسان در كتابهای اضداد ارائه داده‌اند، حذف كنیم، تنها چند واژه باقی می‌ماند كه بیشتر آنها بر یك معنای اصلی دلالت دارند و معنای ثانوی و متضاد آنها غالباً كاربردی بسیار محدود و نادر داشته، از میان اشعاری كه اصالت چندانی ندارند، استخراج شده‌اند (كوئن،EI2, 24).

مآخذ

آل یاسین، محمدحسین، الدراسات اللغویة عندالعرب، بیروت، 1400 ق / 1980 م؛ ابن انباری، محمد، الاضداد، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، كویت، 1960 م؛ ابن درید، محمد، جمهرة اللغة، حیدر آباد دكن، 1344 ق؛ ابن سیده، علی، المخصص، بولاق، 1320 ق؛ ابن قتیبه، عبدالله، ادب الكاتب، به كوشش محمد دالی، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ ابوحاتم سجستانی، سهل، «الاضداد»، ضمن ثلاثة كتب فی الاضداد، به كوشش آوگوست هافنر، بیروت، 1912 م؛ ابوطیب لغوی، عبدالواحد، الاضداد فی كلام العرب، به كوشش عزت حسن، دمشق، 1382 ق / 1963 م؛ اصمعی، عبدالملك، «الاضداد»، ضمن ثلاثة كتب فی الاضداد، به كوشش آوگوست هافنر، بیروت، 1912 م؛ ثعلب، احمد، مجالس، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1969 م؛ جوالیقی، موهوب، شرح ادب الكاتب، به كوشش مصطفى صادق رافعی، قاهره، 1350 ق؛ خلیل بن احمد، العین، به كوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، 1405 ق؛ سامرایی، ابراهیم، التطور اللغوی التاریخی، بیروت، 1983 م؛ سیوطی، المزهر، به كوشش محمد جاد المولى و دیگران، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ صالح، صبحی، دراسات فی فقه اللغة، بیروت، دارالعلم للملایین؛ ضیف، شوقی، العصر الجاهلی، قاهره، 1960 م؛ عبدالتواب، رمضان، مباحثی در فقه اللغه و زبان‌شناسی عربی، ترجمۀ حمیدرضا شیخی، مشهد، 1367 ش؛ قالی، اسمـاعیل، الامالی، قـاهره، 1373 ق / 1953 م؛ قطـرب، محمـد، «الاضـداد» (نک‍ : مل‍ ، كفلر)؛ مبرد، محمد، ما اتفق لفظه و اختلف معناه من القرآن المجید، به كوشش عبدالعزیز میمنی، قاهره، 1350 ق؛ وافی، علی عبدالواحد، فقه اللغة، قاهره، دار نهضة مصر للطبع و النشر؛ نیز:

Cohen, D., «Aḍdād et ambiguïté linguistique en arabe», Arabica, Leiden, 1961, vol. VIII; EI2; Kofler, H., «Das Kitāb al-Aḍād von Abū ʿAlī Muḥammad Quṭrub Ibn al-Mustanīr», Islamica, Leipzig, 1932, vol. V.
عنایت‌الله فاتحی‌نژاد

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: