صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / اصفر /

فهرست مطالب

اصفر


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 30 شهریور 1398 تاریخچه مقاله

اَصْفَر، واژه‌ای عربی است به معنی زرد. لغت‌شناسان عرب آن را از اضداد (ابوطیب، 1 / 424) و یا شبیه به اضداد (ابن انباری، 160) شمرده، و ازاین‌رو گاه آن را به معنی سیاه گرفته‌اند. مفسران قرآن نیز در تفسیر آیاتی كه این واژه در آن به كار رفته (بقره / 2 / 69؛ مرسلات / 77 / 33)، هر دو معنی را به اختلاف گفته‌اند. در شعر كهن عرب نیز این واژه گاه به معنی سیاه آمده است (نك‍ : ابن‌انباری، 160-161؛ طبرسی، 1 / 268- 269، 10 / 634؛ بغدادی، 5 / 424).
این كلمه به صورت تركیب اضافی بنو الاصفر یا بنات الاصفر در اشعار جاهلی و اسلامی مانند اشعار عدی بن زید، ابوتمام و ابونواس (نك‍ : ابوتمام، 1 / 79؛ ابن قتیبه، عیون ... ، 1 / 48؛ ابن معتز، 196؛ مسعودی، مروج ... ، 2 / 294؛ شابشتی، 100؛ همدانی، 167، 200) و متون تاریخی (نك‍ : ابن هشام، التیجان، 220؛ طبری، 2 / 648؛ بلعمی، 1 / 263؛ مسعودی، اخبار ... ، 93؛ ابن‌اثیر، الكامل، 1 / 126)، بارها تكرار شده است كه همه جا مقصود از بنی اصفر رومیان یا یونانیان بوده‌اند. همچنین در احادیث نبوی از ستیز بنی اصفر با مسلمانان در جنگ تبوك و وعدۀ دست‌یابی بر خزاین كسرى و بنی اصفر سخن رفته است (احمد بن حنبل، 2 / 174، 6 / 22، جم‍ ؛ ابن ماجه، 2 / 1371؛ واقدی، 3 / 992، جم‍ ؛ ابن هشام، السیرة ... ، 4 / 159؛ علی، 2 / 527).
گاه مردم اسپانیا را نیز در زمرۀ بنی الاصفر برشمرده‌اند (ابن قتیبه، المعارف، 39؛ طبری، 1 / 317). از این رو، این نام بعداً بر همۀ اروپاییان خاصه مردمان اندلس اطلاق شده است. گلدسیهر تسمیۀ تاریخ اسپانیا را به تاریخ الصُّفْر از این باب دانسته است (EI1).
زبیدی گوید (3 / 338) اكنون بنواصفر را مسقوولیه (به اقرب احتمال، مسكوی: اهل مسكو؛ برای شكل موسقوه به صورت مسكو، نك‍ : مثلاً سامی، 6 / 4473) خوانند. لامنس كه در اواخر سدۀ 19 م در میان نُصیریان بوده است، می‌گوید كه آنان امپراتور روسیه را ملك الاصفر می‌خوانند (EI1).
برخی نسب‌شناسان اصفر را لقب عیسو پسر اسحاق (نك‍ : ابن هشام، التیجان، همانجا؛ خطیب، 1 / 79؛ هوار، 190) و بعضی دیگر لقب روم (رومیل) پسر یا نوادۀ عیسو دانسته‌اند (ابن قتیبه، همان، 38؛ یعقوبی، 1 / 146؛ طبری، همانجا). گروهی نیز اصفر (در ترجمۀ سبعینیۀ سفر تكوین، 11:36؛ نیز حمزه، 46: صوفر؛ نك‍ : EI1) را نام نوۀ عیسو و پدر رومیل (ترجمۀ سبعینیۀ سفر تكوین، 10:36: رئوئیل؛ نك‍ : EI1) نیای رومیان دانسته (مسعودی، مروج، همانجا؛ EI1؛ قس: زبیدی، همانجا) و به همین سبب، رومیان را بنوالاصفر خوانده‌اند؛ اما بعضی این تسمیه را به گونه‌ای دیگر توجیه كرده‌اند: مثلاً از زردرویی روم یا گندم‌گونی عیسو (ادوم) و فرزندان آنان یاد كرده (ابن قتیبه، همانجا؛ طبری، 1 / 318- 319؛ بلعمی، 1 / 263) و یا به افسانه‌سرایی در این باب پرداخته‌اند (نك‍ : خطیب، همانجا؛ ابن خلكان، 6 / 126؛ زبیدی، همانجا).
از آن سوی، برخی درعین اینكه بنواصفر را از نسل عیسو دانسته‌اند، اما تطبیق آن بر رومیان را نپذیرفته، و منكر انتساب آنان به عیسو شده‌اند (ابن‌حزم، 511؛ نیز نك‍ : حمزه، همانجا؛ قس: ابن خلدون، 2(2) / 432). به گفتۀ ابن حزم (همانجا) بقایای نسل عیسو (بنواصفر) در جبـال شراة ــ نـاحیه‌ای میان شام و حجاز ــ مسكن داشته، و هدف پیامبر (ص) در غزوۀ تبوك همانها بوده‌اند كه بعداً دستخوش انقراض گشته‌اند.
براساس تفسیر دوساسی كه اردمان نیز آن را پذیرفته، اصفر ترجمۀ تحت اللفظی نام خاندان فلاوین از امپراتوران روم است كه سپس به همۀ ملتهای اروپایی تعمیم یافته است (نك‍ : اردمان، EI1; 237-241).
به هر حال در مقابل این تسمیه، از عجم (به طور خاص، ایرانیان) با عنوان احمر، و از عرب با عنوان اسود یا اخضر یاد شده است (نك‍ : بلاذری، 280؛ ابن اثیر، مبارك، 1 / 437؛ گلدسیهر، 268). چنانكه بنا به روایتی، پیامبر اكرم (ص) از مردمان عرب و همسایگان آن روز آنان با عنوان اخضر، احمر و اصفر یاد كرده است (ابن اثیر، اسدالغابة، 1 / 274).

مآخذ

ابن اثیر، علی، اسد الغابة، تهران، المكتبة الاسلامیه؛ همو، الكامل؛ ابن اثیر، مبارك، النهایة، به كوشش طاهراحمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره 1383 ق / 1963 م؛ ابن انباری، محمد، الاضداد، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، كویت، 1960 م؛ ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ ابن خلدون، العبر؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن قتیبه، عبدالله، عیون الاخبار، بیروت، 1343 ق / 1925 م؛ همو، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1960 م؛ ابن ماجه، محمد، سنن، استانبول، 1401 ق / 1981 م؛ ابن معتز، طبقات الشعراء، به كوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، 1375 ق / 1956 م؛ ابن هشام، عبدالملك، التیجان، حیدرآباد دكن، 1347 ق؛ همو، السیرة النبویة، به كوشش مصطفى سقا و دیگران، قاهره، 1355 ق / 1936 م؛ ابوتمام، حبیب، دیوان، همراه با شرح خطیب تبریزی، به كوشش محمد عبده عزام، قاهره، 1951 م؛ ابوطیب لغوی، عبدالواحد، الاضداد فی كلام العرب، به كوشش عزت حسن، دمشق، 1382 ق / 1963 م؛ احمد بن حنبل، مسند، استانبول، 1982 م؛ بغدادی، عبدالقادر، خزانة الادب، قاهره، 1404 ق / 1984 م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به كوشش دخویه، لیدن، 1865 م؛ بلعمی، محمد، تـاریخ، بـه كوشش محمدتقی بهـار، تهران، 1353 ش؛ خطیب تبریزی (نك‍ : هم‍ ، ابوتمام)؛ حمزۀ اصفهانی، تاریخ سنی ملوك الارض و الانبیاء، برلین، 1304 ق؛ زبیدی، محمدمرتضى، تاج العروس، بولاق، 1306 ق؛ سامی، شمس‌الدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1306 ق؛ شابشتی، علی، الدیارات، به كوشش كوركیس عواد، بغداد، 1386 ق / 1966 م؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، به كوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل‌الله طباطبایی، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ طبری، تاریخ؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد، 1969 م؛ قرآن مجید؛ كتاب مقدس؛ مسعودی، علی، اخبار الزمان، بیروت، 1386 ق / 1966 م؛ همو، مروج الذهب، به كوشش دُمنار، پاریس، 1914 م؛ واقدی، محمد، المغازی، به كوشش مارسدن جونز، لندن، 1966 م؛ همدانی، محمد، تكملة تاریخ الطبری، به كوشش البرت یوسف كنعان، بیروت، 1961 م؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، 1379 ق / 1960 م؛ نیز:

EI1; Erdmann, F.,«Über die Sonderbare Benennung der Europäer, Benu-l-asfar », ZDMG, 1848, vol. II; Goldziher, I., Muslim Studies, tr. C. R. Barber & S. M. Stern, New York, 1977; Huart, Cl., «Nouvelles et Mélanges», JA, Paris, 1908, vol. XII.
محمدرضا ناجی

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: