استانبول
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/230086/استانبول
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
8
اِسْتانْبوِل، بزرگترین شهر و مهمترین مرکز اقتصادی، بازرگانی، صنعتی، هنری ـ فرهنگی و جهانگردی ترکیه و مرکز استان استانبول. این شهر تاریخی مدتها پایتخت امپراتوریهای بیزانس (روم شرقی) و سپس عثمانی (تا 2 ربیعالاول 1342ق/ 13 اکتبر 1923م) بوده است.
نخستین نامی که با استناد به نوشتۀ پلینیوس برای این شهر آورده شده، لیگوس و با لیکوس است که در محلی که امروز به «سرای بورنو» معروف است، قرار داشته، و احتمالاً تا زمان تشکیل شهر بزانتیون موجود بوده است (YA, V/ 3797؛ پاولی، V/ 1127)؛ اما کهنترین و معروفترین نامی که از این شهر در مآخذ آمده، بیزانتیون و بوزانتیون است که از واژۀ تراکیایی بیزاس، بوزاس، یا ویزاس که نام شخص است، گرفته شده است (IA, V(2)/ 1142). بیزاس که در روایات او را پسر یکی از نیمه خدایان محلی آوردهاند (همانجا)، فرمانروا و بنیانگذار مهاجرنشین یونانی مگارا (مغاره) (YA، همانجا؛ دیودُروس، II/ 497؛ سامی، 2/ 878؛ کاپرا، 18) است که در اطراف سرای بورنو، محلی که کاخ توپکاپی نیز در آنجا قرار دارد، سکنیٰ گزیده بودند. بیزاس در 660قم شهری بنا نهاد که به نام او بیزانتیون و یا بیزانتیوم نامیده شد (YA، نیز IA، همانجاها؛ نیز نک : پاولی، V/ 1158). در نوشتههای مورخان و جغرافینگاران یونانی مانند هرودت در شرح لشکرکشی ایرانیها (II/ 289-291, 345)، گزنفون در بیان رویدادهای سالهای 410-390قم (I/ 17, 25-33, 103, 373) و استرابن در بیان مسافت شهرها (I/ 269, 407, 445) بارها از بیانتیوم یاد شده است. هنگامی که در 196م سپتیموس سِوِروس این شهر را تصرف کرد، آنجا را به نام پسرش آنتونیوس ــ که بعدها با عنوان کاراکالا امپراتور روم شد ــ آنتونیا یا آنتونینا نامید (پاولی، VII/ 964؛ IA، همانجا؛ YA, V/ 3801؛ کایرا، همانجا)، اما این نام دیری نپایید. کنستانتین اول، امپراتور روم که آیین مسیحیت را پذیرفت و در تقویت و گسترش آن اهتمام ورزید (طبری، 1/ 581؛ مسعودی، التنبیه...، 137) و به همین سبب با مخالفت شوالیههای بتپرست رومی مواجه شده بود (رفیق، 3/ 463)، به تغییر پایتخت تصمیم گرفت و بیزانتیون را که از نظر نظامی، اقتصادی ـ بازرگانی مهم بود و بر سر راههای ارتباطی زمینی و دریایی قرار داشت، برگزید. در 11 مۀ 330 طی مراسم باشکوهی پایتخت به این محل انتقال یافت و نام رسمی بیزانتیون به رم دوم و سپس به رم جدید بدل شد که در مکاتبات کلیسایی بیشتر به کار میرفت و ساکنان آن را رومنی یا رومائیو مینامیدند. واژۀ عربی روم که ترکها نیز آن را پذیرفته بودند، از همین عبارت گرفته شده است (پاولی، VII/ 963-964؛ IA، همانجا؛ YA, V/ 3797). همچنین این شهر به رم بیزانس نیز شهرت داشته است (IA، همانجا). پس از درگذشت امپراتور کنستانتین به یاد و افتخار او این شهر را کنستانتینوپولیس نامیدند (YA، هامنجا). این نام که در آغاز فقط برای تعریف و به مفهوم شهر کنستانتین به کار برده میشد، در سدههای میانه، بیشتر از نام بیزانتیوم عمومیت پیدا کرد و به صورتهای کنستانتینوبل، کنستانتینوبل، کنستانتینوپولی و به اختصار کوسپولی نامیده شد (IA، همانجا؛ پاولی، VII/ 965-968). عربها این واژه را به صورت قسطنطینیه به کار میبردند (مسعودی، همان، 138، جم ؛ طبری، 3/ 602، جم ؛ بلاذری، 135؛ دینوری، 18) و نام پیشین آن یعنی بیزانتیوم را به صورتهای بزنطیه و بوزنطیا (ابن خردادبه، 93؛ مسعودی، مروج...، 2/ 311؛ ابوالفدا، 212) نیز آوردهاند. مردم شهر کنستانتینوپل برای راحتی آن را فقط «پولیس» مینامیدند. مورخان نیز گاه عنوان پولیس را برای این شهر به کار میبردند. یونانیها با افزودن پیشوند استین یا استن به کلمۀ پولیس آن را استینپولیس یا استنپولیس که به معنی در شهر و یا به شهر است، نامیدند (YA, EI1, II/ 867؛ همانجا، IA, V(2)/ 1142-1143؛ پاولی، VII/ 965). مسعودی مورخ سدۀ 4ق/ 10م، به نقل از رومیها آن را بولِن و استن بولن نوشته است ( التنبیه، 138-139). این نام به تدریج به صورتهای استیمبُلی، ستمبول، اسدانبول (YA، همانجا؛ EI2, IV/ 224) و استنبول (ابن اثیر، 1/ 330؛ آقسرایی، 71) نوشته، و خوانده شد و امروز نام و تلفظ رسمی آن در کشور ترکیه استانبول است. شیوۀ نوشتاری آن در طول زمان در برخی مآخذ به صورت اصطنبول نیز آمده است (یاقوت، بلدان، 1/ 300؛ بغدادی، عبدالمؤمن، 3/ 1092). نام دیگر این شهر که مجعول به نظر میرسد، اسلامبول است که در زمان فرمانروایی احمد (سوم) (ه م) و سلیم سوم در سدۀ 12ق/ 18 و اوایل 19م بر روی سکهها و فرامین نوشته میشد که بعد از تنظیمات برچیده شد (IA, V(2)/ 1144). ترکها پس از فتح قسطنطنیه در 857ق/ 1453م با تاریخ و نام این شهر آشنا شدند و گویند نخستین کس از آنها که کلمۀ استانبول را به کار برد، علی بن عبدالرحمان بود که در کتاب عجائب المخلوقات ــ که ترجمهای از اثر ابن وردی به همین نام است ــ در تعریف شهر بزرگ قسطنطینیه آن را استانبول نامید که عبارت اخیر احتمالاً افزودۀ خود اوست (همان، V(2)/ 1143-1144). کلاویخو آن را اسکومبولی (پاولی، VII/ 967، به نقل از سفرنامۀ کلاویخو) نامیده است. اولیا چلبی سیاح سدۀ 11ق/ 17م برای استانبول حدود 25 نام آورده که بیشتر ساخته و پرداختۀ خود اوست، مانند «غُلغلۀ روم» (1/ 55). در طول تاریخ پرفراز و نشیب شهر استانبول، آنجا را به عناوین و القابی متصف ساختهاند که نشان از اهمیت آن دارد، مانند» آنتوسا (آباد) در نخستین سدههای امپراتوری بیزانس (IA, V(2)/ 1142؛ پاولی، VII/ 964)؛ تئوفیلاکتس به معنی خدایش نگهدارد (همانجا)؛ دارالسلطنه، درِ سعادت، آستانۀ سعادت، آستانه، دارالاسلام، دارالخلافه و مَحمیّه (سلانیکی، 958)؛ فُروق در شعر ابی تمام (نک : یاقوت، المشترک، 333) و جز آنها. عبارات قرآنی «بلدة طیبة» (سبا/ 34/ 14، 15) و «آخرون» (فرقان/ 25/ 4) ماده تاریخ فتح استانبول و برابر با 857ق است (شمعدانیزاده، 446). برخی صفات ترکی نیز که ابداعی سلطان محمد فاتح است، مانند بعازکَسَن (گلوبُر)، ایل باسان (جماعت شکن) به کار رفته است (EI2، همانجا). در میان اقوام اسلاو و از جمله روسها تسارگراد گفته میشده است (GSE, XII/ 94؛ YA، همانجا؛ IA, V(2)/ 1143).
استان استانبول در دو شبه جزیرۀ قوجا ایلی در شرق، و چاتالجا در غرب، در دو سوی تنگۀ (بغاز) بُسفر که دریای سیاه در شمال و دریای مرمره در جنوب را به هم مربوط ساخته، و قارههای اروپا و آسیا را از همدیگر جدا میکند، واقع شده است (YA, V/ 3766؛ «دائرةالمعارف جدید...»، IV/ 1530). استان استانبول در °28 و ´1 تا °29 و ´55 طول شرقی و °40 و ´28 تا °41 و ´33 عرض شمالی قرار دارد (YA, V/ 3765) و ارتفاع متوسط آن از سطح دریا 120 متر است («دائرةالمعارف جدید»، همانجا). این داستان از شرق و شمال شرق به استاد قوچا ایلی که مرکز آن شهر ازمیت است، و از غرب به تکیر داغ، از جنوب به استان بورسه و از سمت شمال و شمال غرب به دریای سیاه و استان قرخلار ایلی محدود بوده، و مساحت آن 712‘5 کمـ2 است (YA, V/ 3766، نمودار شمـ 1). بخشهای این استان بجز شهر یالووا، در محدودۀ شهر استانبول بزرگ قرار دارند و محلات بزرگ و کوچک این شهر را تشکیل میدهند که شامل جزایر دریای مرمره (بیوک آدا، هیبهلی، قِنالی و...)، باکرکوی، بایری پاشا، بشیکتاش، بیکوز، بَی اوغلو، امین اونو، ایوب، فاتح، عثمان پاشا، کادی کوی، کارتال، چکمجه، پندیک، ساری یر، شیشلی، عمرانیه، اسکودار، زیتون بورنو، چاتالجا و شیله است («آمار...»، 29؛ سامی، 2/ 873). شهر استانبول در دو مقیاس استانبول کهن و استانبول بزرگ قابل بررسی است. این شهر به 3 و یا به 4 منطقه (همانجا) تقسیم میشود که تنگۀ بسفر و خلیج شاخ زرین آنها را از یکدیگر جدا میسازد. این مناطق شامل استانبول اصیل یا کهن در محدودۀ میان خلیج شاخ زرین در شمال، مرمره در جنوب و دهانۀ جنوبی بسفر و خلیج از شرق و دیوارهای شهر قدیم استانبول و محلۀ ایوب در غرب؛ منطقۀ دوم شامل بیاوغلو، پِرا، و گالاتا در شمال خلیج شاخ زرین؛ منطقۀ سوم اسکودار و محلات تابع آن در سمت آسیایی بسفر («دائرةالمعارف جدید»، همانجا؛ IA, V(2)/ 1136؛ سامی، همانجا)؛ و منطقۀ چهارم معروف به بغازایچی (درون بغاز) و محلات واقع در ساحل اروپایی و آسیایی بسفر (همانجا). طول استانبول بزرگ از چکمجه در غرب تاتوزلا در شرق بیش از 50 کمـ و عرض آن از دهانۀ بسفر در مرمره تا دهانۀ آن در دریای سیاه حدود 20 کمـ است («دائرةالمعارف جدید»، IV/ 1531). دو طرف خلیج، به وسیلۀ دو پل به نامهای گالاتا (467‘2 متر) و آتاتورک (471‘2 متر) (IA, V(2)/ 1138)، و همچنین سواحل اروپایی و آسیایی استانبول نیز به وسیلۀ دو پل بر روی بغاز بسفر به نامهای پل بغاز به طول 400‘1 متر («دائرةالمعارف جدید»، IV/ 1534) و پل فاتح که اخیراً احداث شده است، به یکدیگر مربوط میشوند.
محدودۀ استان استانبول در بخش شرقی حوضۀ دریای مرمره میان مجموعهای از پشتهها، زمینهای جلگهای و درههایی قرار دارد که آبهای روان آنها را ایجاد کردهاند. بیشتر این زمینها به صورت تپههای کمارتفاع هستند و به دورانهای مختلف زمینشناسی مربوط میشوند. فرورفتگی بسفر بر اثر فشارهایی که بخش اروپایی آن را به سمت جنوب و بخش آسیایی را به سمت شمال متمایل ساخته، ایجاد شده است؛ همچنین دریای مرمره و خلیج نیز با فرورفتگیهای بزرگ دوران دوم به وجود آمدهاند. به این ترتیب خلیج در پدید آمدن و گسترش شهر استانبول جایگاه مهمی داشته است (YA, V/ 3766؛ «دائرةالمعارف ترک»، XX/ 344).
بلندیها
بیشتر کوههای استانبول کمارتفاع هستند. دو رشته ارتفاعات استرانجا در تراکیه و در امتداد ساحل دریای سیاه در بخش اروپایی که به تدریج از ارتفاع آن کاسته شده، به 114 مار میرسد و رشته کوه قوجا ایلی که در شرق استانبول واقع است. این کوهها به ترتیب ارتفاع چنین است: یوشا، 201 متر؛ قولجا، 257 متر؛ گورگنجیک، 258 متر؛ بیوک چاملجا، 261 متر؛ استرانجا، 324 متر؛ عالم داغی، 442 متر؛ آیدوس، 537 متر؛ بلندترین نقطۀ شهر استانبول؛ وبش پینار 926 متر؛ بلندترین نقطۀ استان (YA, V/ 3767، نمودار شم 2). بخش بزرگی از استانبول شامل پشتههایی است که از شمال به دریای سیاه و از جنوب به دریای مرمره محدود شدهاند و در جهت غرب ـ شمال غربی، و شرق ـ جنوب شرقی در دو طرف تنگۀ بسفر گسترده شدهاند، از جمله بیاوغلو، استانبول کهن و اسکودار (ه م) که آنها را «بلاد ثلاثه» نامیدهاند (IA, V(2)/ 1137).
استانبول در حوضۀ آبگیر دریای مرمره که از حوضههای متوسط آبگیر ترکیه است، قرار دارد و 24٪ از آبگیر آن حوضه را تشکیل میدهد. اگرچه شرایط اقلیمی به فراوانی آب این حوضه یاری میکند، با اینهمه، رودها عموماً کوتاه، در تابستانها خشک، و در بهار پرآب هستند. مهمترین رودخانههای استانبول اینهاست: استرانجا، سازلی دره، قرهسو، ساری سو، گوک سو و چند رودخانۀ کوچک دیگر (YA, V/ 3767-3768).
دو دریای سیاه در شمال و مرمره در جنوب استانبول قرار دارند. ساحل دریای سیاه در این منطقه عموماً دندانهدار است، ولی مرمره بریدگیهای کمتری دارد (همان، V/ 3770). بغاز بسفر (ه م) و خلیج و دو دریای یاد شده خط ساحلی ممتدی را تشکیل میدهند (همانجا). خلیج شاخ زرین یا خلیج در سعادت (کایرا، 65, 85, 99, 101, 120) منشعب از مرمره در دهانۀ بسفر به مرمره قرار گرفته، طول آن 5/ 7 کمـ و وسعت آن 25 کمـ2 است. عرض آن در دهانۀ ورود به بسفر 010‘1 متر و در جاهای دیگر حداکثر 700 متر و عمق آن حدود 42 متر است که در جهت شمال غربی ـ جنوب شرقی گسترده شده است (YA, V/ 3771). استرابن نیز ضمن شرح خلیج، طول آن را 60 استاد ذکر میکند که به سمت غرب و دیوارهای شهر استانبول کشیده شده است (III/ 281). برکۀ ترگوس در 50 کیلومتری شمال غربی استانبول را تأمین مینماید و دو برکۀ چکجمۀ بزرگ و کوچک در غرب استانبول (YA, V/ 3769-3770).
در زمینهای استانبول لایههای مربوط به دوران اول زمینشناسی و دورههای مختلف آن و نیز آثار مربوط به دوران دوم زمینشناسی در منطقۀ بغازایچی و سارییر و لایههای دوران سوم زمینشناسی در نواحی خلیج و چاتالجا و زمینهای آبرفتی مربوط به دوران چهارم نیز در نواحی مختلف دیده میشود («دائرةالمعارف ترک»، XX/ 344).
بیشترین پوشش گیاهی در استانبول از نوع گیاهان مدیترانهای است. درختان بیشتر کوتاهند و تنههای ستبر و ریشههای بلند دارند. این نوع پوشش در هر دو سوی بسفر، جزایر مرمره و نیز سواحل دریای سیاه مشرف به استانبول دیده میشود که شامل درختان بلوط، صنوبر، چنار و نارون است (YA, V/ 3790). جنگلهای سواحل دریای سیاه بیشترین پوشش گیاهی منطقه را تشکیل میدهند («دائرةالمعارف جدید»، IV/ 1531).
استانبول از نظر حیات وحش منطقهای غنی است. در کوهستانهای اطراف بخش یالووا، خرس خاکستری زندگی میکند. در منطقۀ میان جنگلها و کوههای استرانجا در بخش شمال غربی ترگوس، انواع گوزن، گراز، گرگ و روباه و نیز اردک، غاز وحشیو انواع گوناگون آبزیان به وفور دیده میشود (YA, V/ 3791).
آب و هوای استانبول را در چهارچوب شرایط اقلیمی مشخص نمیتوان سنجید، زیرا آب و هوای آن تحت تأثیر شرایط اقلیمی متغیر قرار دارد و نقطۀ گذر میان آب و هوای دریای سیاه و مدیترانه است. در استانبول 3 نوع آب و هوا که تحت تأثیر تودههای هوای شمال و جنوب و تودههای ساکن است، دیده میشود. در این میان شرایط جوی که از جانب شمال منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد، عمومیت دارد و شرایط اقلیمی دریاهای مدیترانه و سیاه از یک سو، و اقلیم شبه جزیرههای بالکان و آناتولی از سوی دیگر بر این شهر تأثیر دارند که ویژگی آب و هوای آن تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای ملایم و پرباران است. دمای متوسط سالانه °7/ 13 سانتیگراد، و میزان باران متوسط سالانه 4/ 691 میلیمتر است. گرمترین ماهها ژوئیه و اوت، و سردترین آنها ژانویه و فوریه است. گفتنی است که نقاط مختلف شهر نیز از لحاظ آب و هوا متفاوت است؛ چنانکه نواحی مرتفع بغاز در تابستانها خنک و ناحیۀ مرمره در زمستانها ملایم است (YA, V/ 3789-3790; IA, V(2)/ 1140).
استانبول در تمام ادوار تاریخ، پرجمعیتترین شهر آسیای صغیر بوده است. سرشماری عمومی در دوران امپراتوری عثمانی از اواخر اوایل سدۀ 14ق/ اواخر سدۀ 19م در روزگار سلطان عبدالحمید دوم آغاز شده، و ادارۀ «احتساب» این وظیفه را برعهده داشته است (YA, V/ 3829). برابر این آمارگیری در 1295ق/ 1878م، جمعیت شهر 427‘546 نفر بود که در 1332ق/ 1913م به 526‘806 نفر افزایش یافته بود. از این عده 62٪ مسلمان، 22٪ مسیحی ارتدکس، 9٪ ارمنی گرگوری، 6٪ یهودی و 1٪ بقیه از پیروان سایر ادیان بودهاند (همان، V/ 3830-3831). جمعیت شهر استانبول از نخستین سرشماری عمومی دورۀ جمهوری که در 1927م آغاز شد تا 1980م از 444‘794 نفر به 890‘741‘4 نفر افزایش یافت (همان، V/ 3791). برابر سرشماری عمومیدر 1990م جمعیت استانبول و حومۀ آن 190‘309‘7 نفر بود که 929‘753‘6 نفر در شهر استانبول و 261‘555 نفر دیگر در حومۀ آن زندگی میکردند. میزان افزایش جمعیت با توجه به سرشماری عمومی 1985م، 78/ 44٪ بوده است («آمار»، 29). جمعیت نسبی در شهر استانبول 280‘1 نفر در هر کمـ2 است که از این نظر نیز در مرتبۀ اول است و با شهرهای دیگر ترکیه تفاوت فاحشی دارد (همان، 8). با توجه به سرشماری 1980م، از هر 10 نفر جمعیت ترکیه یک نفر آنها در استانبول زندگی میکردند (YA، همانجا). شهر استانبول یکی از بزرگترین مراکز مهاجرپذیر در ترکیه است (همان، V/ 3792).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید