ازنیق
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229963/ازنیق
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
8
اِزْنیق، بخش و شهری باستانی در کنار دریاچهای به همین نام، واقع در شمال شرقی استان بورسه (بورسا) در ترکیه.
ازنیق از مغرب به گملیک، از مشرق به آق حصار، از شمال به قره مرسل و از جنوب به بنی شهر محدود است (YA, III/ 1718؛ سامی، 2/ 852). مساحت بخش ازنیق 753 کم 2 (YA, III/ 1623، جدول شم 5)، ارتفاعش از سطح دریا 90 متر، و فاصلهاش از بورسه (مرکز استان) 75 کم است («دائرةالمعارف...»، IV/ 1580). آب و هوای ازنیق مانند دیگر نقاط استان بورسه مدیترانهای و تحت تأثیر شرایط اقلیمی دریاهای سیاه و مدیترانه قرار دارد (YA, III/ 1618)، زمستانهایش ملایم و تابستانهای آن نسبتاً گرم است (IA, V(2)/ 1256؛ «دائرةالمعارف»، همانجا). ازنیق در روزگاران پیشین به سبب وجود باتلاقها مالاریاخیز بود که امروزه با خشکاندن آنها این مسأله نیز برطرف شده است (IA، همانجا). پوشش گیاهی آن را انواع درختان جنگلی، زیتون و میوه تشکیل میدهند. به سبب فراوانی جنگل، در گذشته الوار و هیزم از این شهر به استانبول حمل میشد، چنانکه هیزم مصرفی دربار عثمانی از اینجا تأمین میشد (همان، V(2)/ 1256-1257؛ («دائرةالمعارف»، همانجا). برابر سرشماری عمومی 1990م، جمعیت ازنیق 942‘41 نفر بود که 232‘17 نفر آن در مرکز پخش و 710‘24 نفر در روستاهای تابع آن سکنتى داشتند («آمار...»، 26).
کهنترین مأخذی که نام این شهر در آن آمده، جغرافیای استرابن است. استرابن آنجا را نیسه (نیکه) و مادرشهر ناحیۀ بیتینیه (بیتینیا) نامیده که در کنار دریاچۀ آسکانیا و در جلگهای حاصلخیز واقع شده است (V/ 463) و گوید نخستین کسی که آن را بنا نهاد، آنتیگونوس فرزند فیلیپ بود و آن را آنتیگونیا نامید (همانجا؛ پاولی، II/ 2404-2405). لوسیماخوس آنجا را به تصرف آورد و به نام همسرش نیسه (نیکه) نامید (استرابن، همانجا). سپس در مآخذ عربی و ترکی نیز به صورتهای نیقیه (ابن خردادبه، 102؛ ادریسی، 2/ 805)، اَزنیک (یاقوت، 1/ 234)، یزنیک (ابن بطوطه، 1/ 375) و ایزنیق (عاشق پاشازاده، 41) آمده است.
یافتههای باستانشناسی نشان میدهد که ازنیق یکی از کهنترین مراکز زندگی بشر و از دورۀ مس مسکون بوده است (YA, III/ 1670). در سدههای 5 و 4قم یکی از شهرهای مهم ناحیۀ بیتینیه محسوب میشده است. زیپویتس فرزند باس ــ پادشاه بیتینیه ــ لوسیماخوس سردار اسکندر را شکست داده، ازنیق و نواحی اطراف آن را به دست آورد و خود را شاه خواند (اومار، II/ 112). این روند تا 64م ادامه داشت و از این تاریخ تحت حاکمیت روم درآمد (YA، همانجا). آدریانوس در سدۀ 2م آن را بازسازی کرد (همانجا)، اما گوتها آنجا را به آتش کشیدند (اومار، II/ 253). ازنیق در دوران امپراتوری روم و سپس بیزانس یکی از مراکز دینی مهم مسیحیت بود، چنانکه نخستین مجمع راهیان مسیحی در 325م در این شهر تشکیل شد (استروگُرسکی، 44). این مجمع که به دعوت امپراتور کنستانتین ــ اگرچه به کلیسا منسوب نبود ــ تشکیل شد (همانجا)، روم را به فرمان یک امپراتور درآورد و خطوط اصلی مذهب مسیح را روشن ساخت (باینس، 2). در این مجمع میان بطریق اسکندریه و آریوسِ کشیش اختلاف پیش آمد (ابن اثیر، 1/ 330). در زمان فرمانروایی کنستانتین بر اهمیت و اعتبار ازنیق افزوده شد. در 364م والنتی نیانوس امپراتور روم و جانشینش والِنس عنوان مادر شهر به آنجا دادند. یوستی نیانوس بر آبادی آن همت گماشت و با احداث کانالهای آبیاری، ساختن کلیسا و صومعه بر اهمیت آن افزود (IA, V(2)/ 1257). در تقسیم امپراتوری بزرگ روم در 395م به شرقی و غربی، ازنیق جزو روم شرقی شد (YA، همانجا). در سدههای 7 و 8م، آنگاه که مسلمانان استانبول را مورد حمله قرار دادند، ازنیق نیز دچار نابسامانیهایی شد (همانجا). در 108ق/ 726م ازنیق از جانب مسلمانها محاصره شد (استروگرسکی، 140). دومین مجمع بزرگ مسیحیت نیز در 787م در این شهر برگذار شد (باینس، 16). این مجمع در عین حال هفتمین گردهمایی بین کلیساها محسوب میشد (IA، نیز YA، همانجاها). پس از جنگ ملازگرد در 463ق/ 1071م و شکست امپراتوری بیزانس، سلجوقیان در پهنۀ آسیای صغیر ظاهر شدند. آنان ازنیق را تسرف کردند (نک : تاریخ...، 34) و سلیمانشاه آنجا را مرکز حکومت قرار داد (474ق/ 1081م) و به این ترتیب ازنیق نخستین پایتخت سلجوقیان آناتولی شد (باینس، 28؛ رانسیمان، 54؛ کائن، 76). در طول جنگهای صلیبی، این شهر به عنوان مرکز حکومت سلجوقیان از نخستین هدفهای مسیحیان شمرده میشد (همو، 135). مسیحیان آنجا را به محاصره درآوردند و اگرچه قلیچ ارسلان اول ــ سلطان سلجوقی ــ برای رفع محاصره کوشش بسیار کرد، اما موفق نشد و شهر به دست آنان افتاد (رانسیمان، 137-138). در 600ق/ 1204م پس از تشکیل امپراتوری لاتینها در استانبول، لاسکاریس امپراتور بیزانس به ازنیق آمد و اعلان استقلال کرد (هاید، 335؛ IA, V(2)/ 1258) و با پشتیبانی غیاثالدین کیخسرو سلجوقی، امپراتوری ازنیق را تأسیس کرد (اوزون چارشیلی، 1/ 40-41) و به این ترتیب ازنیق مرکزیت سیاسی، فرهنگی و مذهبی پیدا کرد و مأمن فراریان از امپراتوری لاتین شد (استروگرسکی، 396؛ IA، همانجا). این وضع تا 659ق/ 1261م که بار دیگر پایتخت به استانبول منتقل شد، ادامه داشت (YA، همانجا). امپراتوران ازنیق در عمران و آبادی آن کوشیدند (استروگرسکی، 408-409) و برای جبران آنچه در چهارمین جنگ صلیبی از دست داده بودند، به توسعۀ قلمرو خود پرداختند (هاید، 336). در سدۀ 8ق عثمانیها به صورت قدرتی جدید در منطقۀ آناتولی ظاهر شدند. اورخان فرزند عثمان به فتح ازنیق اقدام کرد. وی شهر را محاصره کرد. فرمانروای ازنیق به شرط عدم آزار مردم و داشتن اجازۀ خروج از شهر، حاضر به تسلیم شد. اورخان نیز با این امر موافقت کرد و به این ترتیب ازنیق به تصرف عثمانیها درآمد (عاشق پاشازاده، 41-42؛ نشری، 1/ 156-158). تاریخ فتح ازنیق را مآخذ با اختلاف در 730ق/ 1330م (عاشق پاشازاده، 42)، 731ق (شمعدانی زاده، 385)، 732ق (سعدالدین، 1/ 44؛ شاو، 1/ 44) و 734ق (کمال پاشازاده، 2/ 45؛ نشری، 1/ 158) آوردهاند. پس از تصرف ازنیق، اورخان مرکز حکومت عثمانی را از بورسه به این شهر منتقل ساخت (سعدالدین، همانجا؛ کمال پاشازاده، 2/ 47-48) و در عمران و آبادی آنجا کوشید و کلیسایی را به مسجد و صومعهای را به مدرسه تبدیل کرد (همو، 2/ 46) و از همانجا فتح نامه برای امرا فرستاد (فریدون بک، 1/ 67) و بدینسان ازنیق به قلمرو اسلام پیوست (کمال پاشازاده، 2/ 45). در دورۀ فرمانروایی ایلدرم بایزید و در جریان جنگ با تیمور در آنکارا در 805ق/ 1402م امیرزاده ابوبکر با 10 هزار مرد جنگی به سوی ازنیق که از «معظمات مدن و امصار دیار روم است»، آمده، آنجا را غارت کرد و خیر فتح را به استانبول فرستاد (شرفالدین، 853-854). پس از یزید و در دورۀ فترت، ازنیق صحنۀ رقابت میان مصطفى و مراد فرزندان بایزید بود (IA, V(2)/ 1260). پس از فتح استانبول توسط محمد دوم (فاتح) در 857ق/ 1453م، ازنیق به تدریج اهمیت خود را از دست داد (همانجا). در جنگ محمد دوم با اوزون حسن آق قویونلو در 877ق/ 1472م نیروهای عثمانی در این شهر آمادگی رزمی خود را تکمیل کردند (ابوبکر طهرانی، 2/ 571). از آنجا که ازنیق بر سر راه استانبول به آناتولی است، یکی از مراکز توقف جهانگردان و بازرگانان بود، اما پس از کشیدن راهآهن آناتولی در سدۀ 19م اهمیت خود را از دست داد و روز به روز کوچکتر شد (YA، IA، همانجاها). در تقسیمبندی کشوری دولت عثمانی، ازنیق جزو ایالت خداوندگار و مرکز بخش بود (سامی، 2/ 851؛ شاو، 1/ 45). این شهر پس از جنگ جهانی اول تا 1922م در اشغال دولت یونان بود («دائرةالمعارف»، IV/ 1580). جغرافینگاران و جهانگردان در وصف ویژگیهای ازنیق مطالب بسیاری نوشتهاند: استرابن دور تا دور شهر را که به شکل مربع بوده، 16 اِستاد ذکر کرده که خیابانهای آن به صورت مستقیم یکدیگر را قطع میکردهاند. شهر 4 دروازه داشت که از فراز سنگی که در وسط ورزشگاه آن قرار داشت، به وضوح دیده میشد (V/ 463-465). اولیا چلبی جهانگرد سده 17م نیز از 4 دروازۀ شهر نام میبرد (3/ 6). ابن بطوطه نیز از درختان میوه، تاکستانها و باروهای آن یاد کرده است (1/ 376). این شهر را زادگاه دیون کاسیوس مورخ و ابرخس منجم میدانند (سامی، 2/ 852). ازنیق همچنین یکی از مراکز مهم علمی، فرهنگی و هنری به شمار میآمده است (اوزون چارشیلی، 211). صنایع کاشیکاری و چینیسازی آن از اشتهار فراوانی برخوردار بوده است. کاشیهای تهیه شده در آنجا زینت بخش مساجد بزرگ بورسه (یشیل جامع) و نیز شهر ازنیق بوده است (عزت، 27). در توسعه و تکامل این هنر نقش استادکاران و هنرمندان ایرانی به وضوح دیده میشود (نک : همو، 27-32؛ IA, V(2)/ 1260-1261). همچنین پارچهبافی نیز در آن رونق داشته است (وریونیس، 98). از نظر علمی و فرهنگی، نخستین مدرسۀ امپراتوری عثمانی در این شهر تأسیس شد و داوود قیصری از علمای مشهور آن زمان ادارۀ آن را برعهده گرفت (اینالجیک، 166). مدارس آنجا در دورههای بعد نیز از رونق برخوردار بوده است (IA, V(2)/ 1261) و دانشمدانی مانند قطبالدین ازنیقی (طاش کوپریزاده، 34) و شاعرانی مانند قطبی، قربی، صدر چلبی و خیالی از این شهر بودهاند. ازنیق مرکز فرقۀ اشرفیه از طریقت قادری نیز بوده، و شیخ این فرقه در این شهر مدفون است (IA, V(2)/ 1260-1261).
از دیدگاه هنری و آثار تاریخی ازنیق را را در ردیف استانبول، بورسه و ادرنه میدانند (اولگن، 55). برخی آثار تاریخی آن اینهاست: 1. مسجد ایاصوفیه، که در ابتدا کلیسا بوده، پس از تصرف شهر از سوی عثمانیها به مسجد تبدیل شد. امروزه خرابههایی بیش از آن بر جای نمانده است (همانجا؛ IA, V(2)/ 1262)؛ 2. یشیل جامع (مسجد سبز)، که در فاصلۀ سالهای 780-794ق/ 1378-1392م در بافت کهن شهر و توسط خیرالدین چاندارلی زاده ساخته شده است و طول آن 35/ 15 و عرضش 11 متر است (همانجا؛ اولگن، 56-58)؛ 3. مسجد محمود چلبی، که در 846ق/ 1442م در نزدیکی مسجد ایاصوفیه ساخته شده است (همو، 59؛ IA, V(2)/ 1263)؛ 4. مسجد چاوشی، که در 734ق/ 1334م ساخته شده است (اولگن، 55-56)؛ 5. مجموعۀ حاج حمزه، شامل مسجد و آرامگاه که اثری از آن بر جای نمانده است (همو، 56؛ نیز نک : تشنر، 109-116)؛ 6. عمارت نیلوفر خاتون، که از جانب سلطان مراد اول به یادبود مادرش نیلوفر ساخته شده است و در جانب شمال شرقی شهر ازنیق در نزدیک یشیل جامع قرار دارد (ایجه، «یادداشتهایی...»، 107-108؛ اولگن، 63)؛ 7. مسجد شیخ اشرف زاده، که خود شیخ در آنجا مدفون است (اولیا چلبی، 3/ 7). از دیگر آثار تاریخی ازنیق آرامگاه خیرالدین پاشا و مدرسۀ سلیمان پاشا (اولگن، 63-65) و حمام بزرگ ازنیق را میتوان نام برد (ایجه، «حمام...»، 99-120). همچنین از قلعۀ قدیم شهر که «قلعۀ عتیق چین روم» نامیده شده است و برابر افسانهای ساختمان آن را به سام بن نوح نسبت میدهند، نیز میتوان نام برد. ارتفاع دیوارهای قلعه 40 ذراع و عرض آن 7 «آرشین» بوده، و درون آن 18 محله، 7 مدرسه و چندین چشمه قرار داشته است (اولیا چلبی، 3/ 5-8).
این دریاچه در شمال استان بورسه، در 16 کیلومتری شرق خلیج گملیک قرار دارد و پنجمین دریاچۀ ترکیه است. مساحت آن 308 کم 2 و عمیقترین نقطۀ آن 65 متر است (YA, III/ 1614)، آب آن شیرین و آبزیان گوناگون از جمله ماهی در آن فراوان است (همانجا؛ «دائرةالمعارف»، IV/ 1581). ادریسی نیز این دریاچه را وصف کرده، و از آبزیان آن نام برده است (2/ 807).
ابن اثیر، الکامل؛ ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران، 1370ش؛ ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، لیدن، 1889م؛ ابوبکر طهرانی، دیار بکریه، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا، 1964م؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، بیروت، 1409ق/ 1989م؛ اوزون چارشیلی، اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، 1368ش؛ اولیاچلبی، محمد، سیاحتنامه، به کوشش احمد جودت، استانبول، 1314ق؛ تاریخ آل سلجوق، به کوشش فریدون نافذ اوزلوق، آنکارا، 1952م؛ سامی، شمسالدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1306ق/ 1889م؛ سعدالدین، محمد، تاج التواریخ، استانبول، 1279ق؛ شاو، استانفورد ج.، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیۀ جدید، ترجمۀ محمود رمضانزاده، مشهد، 1370ش؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش اورونبایف، تاشکند، 1972م؛ شمعدانیزاده، سلیمان، مری التواریخ، استانبول، 1338ق؛ طاش کوپریزاده، احمد، الشقائق النعمانیة، به کوشش صبحی فرات، استانبول، 1405ق؛ عاشق پاشازاده، درویش احمد، تاریخ، استانبول، 1332ق؛ فریدون بک، احمد، منشآت السلاطین، استانبول، 1274ق؛ کمال پاشازاده، تواریخ آل عثمان، به کوشش عثمان توران، آنکارا، 1983م؛ نشری، محمد، جهان نما، به کوشش رشید اونات و محمد ا. کریمن، آنکارا، 1987م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
Baynes, N. H. and H. Moss, Byzantium an Introduction to East Roman Civilization, Oxford, 1962; Census of Population 1990, State Institute of Statistics, Ankara, 1991; Eyice, S., «İznik’de büyük hamam», Tarih dergisi, Istanbul, 1960, vol. XI; id, «İki türk âbidesinin mahiyetleri hakkında notlar...», Yıllık Araṣtırmalar dergisi, Ankara, 1958, vol. II; Heyd, W., Yakın-do.ğu ticaret tarihi, tr. E. Z. Karal, Ankara, 1975; IA; Inalcik, H., The Ottoman Empire, tr. N. Itzkowitz and C. Imber, London, 1973; İzet, H., «Iznik çiniciliği», Türkiyemiz, Istanbul, 1975, no. 17; Ostrogorsky, G., Bizans devleti tarihi, tr. F., Isıltan, Ankara, 1981; Pauly; Runciman, S., Haçlı seferleri tarihi, tr. F., Iṣıltan, Ankara, 1986; Strabo, The Geography, tr. H. L. Jones, London, 1961; Taeschner, F., «Die Baugruppe Ħamza beg in Isnik...», Der Islam, Berlin/ Leipzig, 1932, vol. XX; Ülgen, A. S., «İznik’te türk eserleri», Vakı flar dergisi, Ankara, 1969, no. 1; Umar, B., Türkiye halkının ilkçağ tarihi, Izmir, 1982; Uzunçarṣılı, İ. H., Anadolu beylikleri, Ankara, 1984; Vryonis, S., Byzantium and Europe, London, 1967; YA; Yeni Türk ansiklopedisi, Istanbul, 1985. علیاکبر دیانت
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید