صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادیان و عرفان / ارادت /

فهرست مطالب

ارادت


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِرادَت‌، در لغت‌، مصدر باب‌ افعال‌ از ریشۀ «رَوَدَ» به‌ معنی‌ خواستن‌، میل‌ و قصد و آهنگ‌ است‌ (ابن‌منظور، مادۀ رود؛ صفی‌پوری‌، 2/ 483). 
ارادت‌ (اراده‌) در كلام‌، فلسفه‌ و علم‌النفس‌ معانی‌ و كاربردهای‌ خاص‌ دارد (نك‍ : ه‍ د، اراده‌)، اما در اصطلاح‌ صوفیه‌، عبارت است‌ از استیلای‌ حال‌ یقین‌ بر دل‌ سالك‌، و شور و شوق‌ قلبی در آغاز سیر و سلوك‌ برای‌ وصول‌ به‌ مقصود، و همچنین‌ عزم‌ ورود به‌ طریق‌ عرفان‌، گردن‌ نهادن‌ مرید به‌ فرمان‌ مراد، و محو ارادۀ سالك‌ در ارادۀ حق‌ (قشیری‌، 201-202؛ هجویری‌، 198، 321؛ عین‌القضات‌، تمهیدات‌، 19، 31، نامه‌ها، 1/ 272؛ روزبهان‌، 31؛ ابن‌عربی‌، «اصطلاح‌...»، 2، الفتوحات‌...، چ‌ قاهره‌، 13/ 233-234؛عبدالرزاق‌، 7؛ تهانوی‌، 1/ 554 -556). به گفتۀ ابن‌سینا در مبحث‌ مقامات‌ عارفان‌ در اشارات‌، ارادت‌ «حالتی است‌ كه‌ در نتیجۀ شوق‌ و رغبت‌ به‌ چنگ‌ زدن‌ در ریسمانی استوار بر كسی‌ كه‌ به‌ یقین‌ برهانی‌ بصیر و بینا شده‌، و یا بر كسی كه‌ نفسش‌ به‌ عقد ایمانی‌ آرامش‌ یافته‌ است‌، عارض‌ شود، و نهان‌ و دل‌ او به‌ سوی‌ عالم‌ قدس‌ در حركت‌ آید، تا اینكه‌ از رَوْح‌ و لذت‌ اتصال‌ برخوردار شود» (1/ 445-446). عبّادی‌، اهمیت‌ ارادت‌ را در طریقت‌ همچون‌ لزوم‌ نیت‌ در شریعت‌ دانسته‌، و سلوك‌ بی‌ارادت‌ را بی‌ فایده‌ شمرده‌ است‌ (ص‌ 46). 
صوفیه‌ در مبحث‌ ارادت‌ بیشتر به‌ دو آیۀ «وَلا تَطْرُدِ الَّذینَ یدْعونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداۀ وَ الْعَشیَّ یریدونَ وَجْهَهُ» (انعام‌/ 6/ 52) و «وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذینَ یدْعونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداۀ وَ الْعَشیَّ یریدونَ وَجْهَهُ» (كهف‌/ 18/ 28) استناد جسته‌اند (نك‍ : قشیری‌، 201؛ میبدی‌، 3/ 372؛ عبدالقادر، 176). 
از تعاریفی‌ كه‌ صوفیه‌ دربارۀ ارادت‌ آورده‌اند، چنین‌ برمی‌آید كه‌ آن‌ را كیفیتی‌ شبیه‌ به‌ احوال ــ كه‌ در طی مراحل سلوك بر سالك عارض‌ می‌شود ــ تصور می‌كرده‌اند. چنانكه‌ قشیری‌، حقیقت‌ ارادت‌ را «نهوض‌ القلب‌ فی‌ طلب‌ الحق‌» دانسته‌ است‌ (ص‌ 202؛ نیز قس‌: كلابادی‌، 140؛ مستملی‌، 4/ 1699-1700؛ عبادی‌، 45). 
گروهی‌ نیز ارادت‌ را در شمار مقامات‌ آورده‌اند، از جمله‌، خواجه‌ عبدالله‌ انصاری‌، در صد میدان‌ (ص‌ 20) آن‌ را میدان‌ پنجم‌ و بعد از میدان‌ فتوت‌ آورده‌، و در منازل‌ السائرین‌ (ص‌ 112) منزل‌ 43 از منازل‌ سلوك‌ برشمرده‌ است‌ (نیز قس‌: سهروردی‌، 74؛ نسفی‌، الانسان‌...، 95، 112، «مقصد...»، 215؛ ابرقوهی‌، 487، كه‌ تصوری‌ نزدیك‌ به‌ مفهوم‌ مقامات‌ از آن‌ داشته‌اند). 
به‌گفتۀ اسفراینی‌، ارادت‌ ثمرۀ محبت است‌ و معرفت‌ ثمرۀ ارادت‌، و انتهای‌ مقام‌ ارادت‌، ابتدای‌ مقام ولایت‌ (ص‌ 13، 32، 82، 118). برخی‌ از صوفیه‌، ارادت‌ را با مرتبۀ همت‌ مقایسه‌ كرده‌، و همت را برتر و والاتر از ارادت‌ دانسته‌اند، بدین‌معنی‌ كه‌ همت‌ حالِ مرادِ محبوب‌ است‌ و ارادت‌ صفت‌ محبّ؛ اهل‌ ارادت‌ در طلب‌ مراد زنده‌اند، ولی‌ اهل‌ همت‌، در طلب‌ مراد می‌میرند (باباطاهر، 524؛ «شرح‌ كلمات‌...»، 525). عطار به‌ نقل‌ از ابن‌ عطاء اَدمی‌ گوید: آن‌ كس‌ كه‌ نخستین‌ مدخل‌ او همت‌ است‌، به‌ خدا می‌رسد و آن‌كس‌ كه‌ نخستین‌ مدخل‌ او ارادت‌، به‌ آخرت‌ می‌رسد (ص‌ 491). 
مراتب‌ و درجات‌ ارادت‌: برخی‌ مراتب‌ و درجات‌ ارادت‌ را از میل‌ تا عشق‌، در 9 مظهر برشمرده‌اند: 1. میل‌، 2. ولع‌، 3. صبابه‌، 4. شغف‌، 5. هوی‌، 6. غرام‌، 7. حب‌، 8. ودّ، 9. عشق‌ (گیلانی‌، 1/ 53؛ تهانوی‌، 1/ 555 -556). 
علاوه‌ بر آن‌ ارادت‌ در اشخاص‌ مختلف‌ برحسب‌ احوال‌ آنان‌ اشكال گوناگون‌ دارد. چنانكه‌ خواجه‌ عبدالله‌ انصاری‌ ارادت‌ سالكان را در چند مرتبه‌ دانسته‌ كه‌ نخستین‌ مرتبۀ آن‌ ارادت‌ عوام‌ و آخرین‌ مرتبه‌، ارادت‌ خاصان‌ است (چند سطر...، 374). میبدی‌ نیز ارادت را در سیر و سلوك‌ بر 4 گونه‌ تقسیم‌ كرده‌ است‌: 1. ارادت‌ آشفتگان‌، 2. ارادت‌ غریبان‌، 3. ارادت‌ بیدلان‌، 4.ارادت‌ مشتاقان‌ (3/ 373؛ نیز نك‍ : خواجه‌ عبدالله‌، صد میدان‌، همانجا؛ عبادی‌، 47-49؛ ابن‌ عربی‌، «اصطلاح‌»، 2؛ نویا، 254). 

ارادت مرید و شرایط آن‌

در معنی‌ لغوی‌، مرید یعنی‌ كسی‌ كه‌ دارای‌ اراده‌ است‌، اما در عرف صوفیه مرید كسی‌ است‌ كه‌ مجرد از ارادۀ خود باشد (قشیری‌، 201؛ هجویری‌، 198؛ ابن‌ عربی‌، الفتوحات‌، چ قاهره‌، 13/ 233، چ‌ بولاق‌، 2/ 687؛ نیز نك‍ : ه‍ د، مرید). 
هرگاه‌ خداوند به‌ بنده‌ای‌ از بندگان‌ عنایت‌ وتوجه‌ داشته‌ باشد، محبت‌ الهی‌ به‌ صفت ارادت‌ در دل‌ او تجلی‌ می‌كند و درد طلب‌ در او حاصل‌ می‌شود (اسفراینی‌، 13؛ نیز نك‍ : غزالی‌، محمد، 3/ 66). ارادت‌ خداوند به‌ عابدان‌ سالك‌ موجب‌ ارادت‌ آنان‌ به‌ خداوند است‌، و بدین‌سان‌ مرید در حقیقت‌ مراد، و مراد مرید می‌شود. مرید تا همۀ اراده‌ها را از خویشتن‌ ساقط نكند، ارادت‌ او به‌ خداوند درست نشود. مراد نیز چون‌ به‌ حق‌ رسید، همۀ ارادتها از او ساقط می‌شود. به‌هرحال‌ شرط ارادت‌ چه‌ در مرید، چه‌ در مراد، اسقاط اراده‌ است‌، و اینكه‌ ابن‌خلدون‌ (ص 37) مرید را در ارادتش‌ مجبور دانسته‌ نه‌ مختار، ناظر به‌ این‌ نكته‌ است‌. در نظر كلابادی‌ (ص‌ 140) مرید كسی‌ است‌ كه‌ مجاهدات‌ او سابق‌ بر كشف‌ و شهود اوست‌، اما مراد، اگر جذبۀ الٰهی‌ او را به‌ سوی‌ خود كشد، كشف‌ و شهودش‌ سابق‌ بر مجاهدات‌ او خواهد بود و پس‌ از كشف‌ به‌ مجاهدت‌ روی‌ خواهد آورد (نیز نك‍: مستملی‌، 4/ 1699-1704، 1707). ارادت‌ همچون‌ بذری‌ است‌ كه‌ باید با تعلیم‌ و ارشاد شیخی‌ كامل‌ در دل‌ سالك‌ پرورش‌ یابد (نك‍ : نجم‌الدین‌، 255؛ عبدالصمد، 1/ 387). 
«هرچه‌ طالب‌ سالك‌ در ارادت‌ كامل‌تر شود، دل‌ او نور ولایت‌ را قابل‌تر می‌شود» (علاءالدوله‌، 238؛ نیز نك‍ : نسفی‌، همانجا). به‌گفتۀ ابن‌ سینا (1/ 447- 448) وقتی‌ كه‌ ارادت‌ و ریاضت‌، مرید را به‌ جایی‌ رساند، از مشاهدۀ نور حق‌ خلسه‌هایی‌ او را دست‌ می‌دهد كه‌ همچون‌ پرتو برق‌ به‌ سوی‌ او می‌درخشند و سپس‌ خاموش‌ می‌شوند (نیز قس‌: غزالی‌، احمد، 55). 
چون‌ محبت‌ الهی‌ بر دل‌ سالك‌ مستولی‌ شود، صدق‌ ارادت‌، او را حاصل‌ می‌شود و صدق‌ ارادت‌ همۀ حجابها و موانع‌ را از میان‌ او و خداوند برمی‌دارد (سراج‌، 206؛ قشیری‌، 203؛ عطار، 480؛ ابن‌ عربی‌، همانجا؛ شعرانی‌، 1/ 130، 154). 
اما صدق‌ و صحت‌ ارادت‌، دارای‌ شروطی‌ است‌، همچون‌ پرهیز از هر چیز كه‌ مانع‌ وصول‌ به‌ حق‌ باشد. مرید باید حتى‌ از نفس‌ خود كه‌ از جملۀ اینگونه‌ موانع‌ است‌، دوری‌ گزیند؛ اما این‌ بدان‌ معنا نیست‌ كه‌ به‌ كلی‌ از خلق‌ جدا شود و در تجرد و انزوا به‌سر برد، بلكه‌ باید در میان‌ خلق‌ و با مردمان‌ زندگی‌ كند، لیكن‌ در باطن‌ از كلیۀ تعلقات‌ وارسته‌ و جدا باشد و در عین‌ حفظ ظواهر، در باطن‌، خود را از بندهای‌ غفلت‌ و شهوت‌ رها سازد، تا ارادت‌ او قرین‌ صحت‌ و صدق‌ گردد. دیگر از موانع‌ حصول‌ غرض‌، یكی‌ ضعف‌ ارادت‌، دیگر عجز مرید، و نیز امتناع‌ مراد است‌ (باباطاهر، 520؛ قشیری‌، 201؛ «شرح‌ كلمات‌»، 520 -521؛ نیز نك‍ : جنید، 47؛ غزالی‌، محمد، همانجا؛ عبادی‌، 46) و به‌ گفتۀ عبادی‌ «شرط ارادت‌، دنیا باختن‌ است‌، آنگه‌ تن‌ به‌ خدمت‌ سپردن‌ است‌، آنگه‌ جان‌ به‌ مطلوب‌ دادن‌، آنگه‌ از اطماع‌ دو جهانی‌ فارغ‌بودن‌ است‌، كه‌ هركه‌ در این‌ طریقت‌ در مقابلۀ ارادت‌ چیزی‌ جوید، آن‌ تجارت‌ باشد نه‌ ارادت‌» (ص‌ 50؛ نیز نك‍ : عزالدین‌، 107- 108). مرید باید مطیع‌ كامل‌ مراد، و بر رعایت‌ خواسته‌های‌ او ثابت‌قدم‌ باشد و چیزی‌ جز خواستۀ او نخواهد («شرح‌ كلمات‌»، 523). ارادت‌ شرط لازم‌ سلوك‌ است‌ و بر مرید واجب‌ است‌ تا هنگامی‌ كه‌ به‌ مراد خود نرسیده‌ است‌، باطن‌ را از ارادت‌ خالی‌ نكند (سهروردی‌، 95) و هرگاه‌ كه‌ ارادت‌ به‌ سبب‌ وصول‌ یا به‌ سبب‌ علم‌ به‌ امتناع‌ وصول‌ منقطع‌ شود، سلوك‌ نیز منقطع‌ می‌شود (نصیرالدین‌، 124). 

مآخذ

ابرقوهی‌، ابراهیم‌، مجمع‌ البحرین‌، به‌كوشش‌ نجیب‌ مایل‌ هروی‌، تهران‌، 1364ش‌؛ ابن‌ خلدون‌، شفاء السائل‌ لتهذیب‌ المسائل‌، به‌كوشش‌ اغناطیوس‌ عبده‌ خلیفه‌ یسوعی‌، بیروت‌، 1959م‌؛ ابن‌ سینا، اشارات‌ و تنبیهات‌، ترجمۀ حسن‌ ملكشاهی‌، تهران‌، 1368ش‌؛ ابن‌ عربی‌، محمد، «اصطلاح‌ الصوفیة»، رسائل‌، حیدرآباد دكن‌، 1367ق‌/ 1948م‌؛ همو، الفتوحات‌ المكیة، بولاق‌، 1293ق‌؛ همو، همان‌، به‌كوشش‌ عثمان‌ یحیى‌ و ابراهیم‌ مدكور، قاهره‌، 1410ق‌/ 1990م‌؛ ابن‌ منظور، لسان‌؛ اسفراینی‌، عبدالرحمان‌، كاشف‌ الاسرار، به‌كوشش‌ هرمان‌ لندلت‌، تهران‌، 1986م‌؛ باباطاهر، «كلمات‌ قصار»، شرح‌ احوال‌ و آثار و دو بیتیهای‌ بابا طاهر، به‌كوشش‌ جواد مقصود، تهران‌، 1354ش‌؛ تهانوی‌، محمداعلى‌، كشاف‌ اصطلاحات‌ الفنون‌، به‌كوشش‌ محمد وجیه‌ و دیگران‌، كلكته‌، 1862م‌؛ جنید بغدادی‌، رسائل‌، به‌كوشش‌ علی‌ حسن‌ عبدالقادر، لندن‌، 1962م‌؛ خواجه‌ عبدالله‌ انصاری‌، چند سطر از علل‌ المقامات‌، همراه‌ منازل‌ السائرین‌ (هم‍‌)؛ همو، صد میدان‌، به‌كوشش‌ قاسم‌ انصاری‌، تهران‌، 1358ش‌؛ همو، منازل‌ السائرین‌، به‌كوشش‌ روان‌ فرهادی‌، كابل‌، 1355ش‌؛ روزبهان‌ بقلی‌، مشرب‌ الارواح‌، به‌كوشش‌ نظیف‌ محرم‌ خواجه‌، استانبول‌، 1973م‌؛ سراج‌ طوسی‌، عبدالله‌، اللمع‌ فی‌ التصوف‌، به‌كوشش‌ ر.ا. نیكلسون‌، لیدن‌، 1914م‌؛ سهروردی‌، عبدالقاهر، آداب المریدین‌، ترجمۀ عمر بن محمد بن احمد شیركان‌، به‌كوشش نجیب‌ مایل‌ هروی‌، تهران‌، 1363ش‌؛ «شرح‌ كلمات‌ قصار باباطاهر»، منسوب‌ به‌ عین‌ القضات‌ همدانی‌، همراه‌ شرح‌ احوال‌ ... (نك‍ : هم‍ ، باباطاهر)؛ شعرانی‌، عبدالوهاب‌، الانوار القدسیة، به‌كوشش‌ طه‌ عبدالباقی‌ سرور و محمد عید شافعی‌، بیروت‌، 1407ق‌/ 1988م‌؛ صفی‌پوری‌، عبدالرحیم‌، منتهی‌ الارب‌، تهران‌، 1377ق‌؛ عبّادی‌، منصور، التصفیة فی‌ احوال‌ المتصوفة، به‌كوشش‌ غلامحسین‌ یوسفی‌، تهران‌، 1347ش‌؛ عبدالرزاق‌ كاشانی‌، اصطلاحات‌ الصوفیة، لاهور، 1981م‌؛ عبدالصمد همدانی‌، بحر المعارف‌، به‌كوشش‌ حسین‌ استاد ولی‌، تهران‌، 1370ش‌؛ عبدالقادر گیلانی‌، الغنیة لطالبی‌ طریق‌ الحق‌، قاهره‌، مطبعۀ محمدعلی‌ صبیح‌؛ عزالدین‌ كاشانی‌، محمود، مصباح‌ الهدایه‌، به‌كوشش‌ جلال‌الدین‌ همایی‌، تهران‌، 1367ش‌؛ عطار نیشابوری‌، فریدالدین‌، تذكرة الاولیاء، به‌كوشش‌ محمد استعلامی‌، تهران‌، 1366ش‌؛ علاءالدولۀ سمنانی‌، احمد، «فی‌ الولایات‌ و مایناسبها»، مصنفات‌ فارسی‌، به‌كوشش‌ نجیب‌ مایل‌ هروی‌، تهران‌، 1369ش‌؛ عین‌ القضات‌ همدانی‌، عبدالله‌، تمهیدات‌، به‌كوشش‌ عفیف‌ عسیران‌، تهران‌، كتابخانۀ منوچهری‌؛ همو، نامه‌ها، به‌كوشش‌ علینقی‌ منزوی‌ و عفیف‌ عسیران‌، تهران‌، 1362ش‌؛ غزالی‌، احمد، بحرالحقیقه‌، به‌كوشش‌ نصرالله‌ پورجوادی‌، تهران‌، 1356ش‌؛ غزالی‌، محمد، احیاء علوم‌الدین‌، قاهره‌، 1289ق‌؛ قرآن‌ مجید؛ قشیری‌، عبدالكریم‌، الرسالة القشیریة، به‌كوشش‌ معروف‌ زریق‌ و علی‌ عبدالحمید بلطه‌جی‌، بیروت‌، 1408ق‌/ 1988م‌؛ كلابادی‌، محمد، التعرف‌ لمذهب‌ اهل‌ التصوف‌، به‌كوشش‌ عبدالحلیم‌ محمود و طه‌ عبدالباقی‌ سرور، بیروت‌، 1380ق‌/ 1960م‌؛ گیلانی‌، عبدالكریم‌، الانسان‌ الكامل‌، قاهره‌، 1304ق‌؛ مستملی‌ بخاری‌، اسماعیل‌، شرح‌ التعرف‌ لمذهب‌ التصوف‌، به‌كوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، 1366ش‌؛ میبدی‌، احمد، كشف‌ الاسرار وعدة الابرار، به‌كوشش‌ علی‌اصغر حكمت‌، تهران‌، 1357ش‌؛ نجم‌الدین‌ رازی‌، مرصاد العباد، به‌كوشش‌ محمدامین‌ ریاحی‌، تهران‌، 1365ش‌؛ نسفی‌، عزیزالدین‌، الانسان‌ الكامل‌، به‌كوشش‌ ماریژان‌ موله‌، تهران‌، 1403ق‌/ 1983م‌؛ همو، «مقصد اقصى‌»، اشعة اللمعات‌ جامی‌، به‌كوشش‌ حامد ربانی‌، تهران‌، 1352ش‌؛ نصیرالدین‌ طوسی‌، اوصاف‌ الاشراف‌، به‌كوشش‌ نجیب‌ مایل‌ هروی‌، مشهد، 1361ش‌؛ نویا، پل‌، تفسیر قرآنی‌ و زبان‌ عرفانی‌، ترجمۀ اسماعیل‌ سعادت‌، تهران‌، 1373ش‌؛ هجویری‌، علی‌، كشف‌ المحجوب‌، به‌كوشش‌ ژوكوفسكی‌، تهران‌، 1358ش‌.

حسین‌ لاشی‌ء ـ محمدجواد شمس‌

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: