صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات فارسی / پورداود /

فهرست مطالب

پورداود


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 2 اسفند 1400 تاریخچه مقاله

پورْداود، ابراهیم‌ (20 بهمن‌ 1264-26 آبان‌ 1347ش‌ / 9 فوریۀ 1886-17 نوامبر 1968م‌)، استاد ممتاز دانشگاه‌ تهران‌ و احیاگر زبان‌ و فرهنگ‌ ایران‌ باستان‌. ابراهیم‌، پورِداود، پورِباقر، پورِمحمدحسین‌ رشتی‌ در محلۀ سبزه‌ میدان‌ رشت‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود (پورداود، مقدمه‌ بر یشتها، 11-12، «سرگذشت‌»، 765؛ معین‌، 1-2؛ نیكویه‌، 1؛ آبادانی‌، 88؛ قس‌: گرجی‌، 1؛ نیز روشن‌، 10؛ فره‌وشی‌، 770؛ آرین‌پور، 3 / 150؛ میرانصاری‌، 3 / 369، كه‌ تولد او را 15 اسفند 1264 آورده‌اند). 
پدرش‌ بازرگان‌ و ملاك‌، و مادرش‌ دختر ملاحسن‌ خمامی‌، از مجتهدان‌ بزرگ‌ آن‌ سامان‌ بود (پورداود، همانجا). تحصیلات‌ مقدماتی‌ فارسی‌ و عربی‌ را در این‌ شهر فرا گرفت‌. از خردسالی‌ به‌ سرودن‌ شعر علاقه‌ نشان‌ داد (همو، پوراندخت‌نامه‌، مقدمه‌، 10) و زمانی‌ كه‌ در مدرسۀ حاجی‌ میرزا حسن‌ در سلك‌ طلاب‌ درس‌ می‌آموخت‌، به‌ مرثیه‌گویی‌ پرداخت‌ و دوستانش‌ به‌ وی‌ تخلص‌ «لسان‌» دادند (همو، نیز گرجی‌، همانجاها). 
در 1284ش‌، در 20 سالگی به همراه برادر و استادش‌، عبدالرحیم‌ خلخالی‌ به‌ تهران‌ رفت و به آموختن طب قدیم‌ پرداخت‌ و از محضر محمدحسین‌خان‌ سلطان‌ الفلاسفه‌ بهره‌ برد (برقعی‌، 2 / 67؛ نیكویه‌، 2؛ «سرزمین‌...»، 306؛ گرجی‌، روشن‌، همانجاها). 3 سال‌ بعد یعنی‌ در 1287ش‌ از راه‌ قم‌، سلطان‌آباد، كرمانشاه‌، بغداد و حلب‌ به‌ لبنان‌ رفت‌. در بیروت‌ در مدرسۀ لائیك‌ به‌ فرا گرفتن زبان‌ و ادبیات‌ فرانسه‌ پرداخت‌ و نام‌ پورداود را برای‌ خود برگزید، در حالی‌ كه‌ برادرانش‌ شهرت‌ داود زاده‌ داشتند. پس‌ از دو سال‌ و نیم‌ اقامت‌ در بیروت‌ برای‌ دیدار خانواده‌ به‌ رشت‌ برگشت‌ و پس‌ از مدتی‌ در شهریور 1289 راهی‌ فرانسه‌ شد (نیكویه‌، 4-5؛ روشن‌، 10-11؛ دوست‌خواه‌، 49؛ خلخالی‌، 2 / 68؛ اسحاق‌، 1 / 60؛ آرین‌پور، آبادانی‌، همانجاها). 
در فرانسه‌ نخست‌ در شهر بووه‌ خود را برای ورود به‌ دانشكدۀ حقوق‌ آماده‌ ساخت‌ و آن‌ گاه‌ در دانشگاه‌ پاریس‌ به‌ تحصیل‌ در رشتۀ حقوق‌ پرداخت‌ (نیكویه‌، 5؛ «درگذشت‌...»، 344؛ معین‌، 12) و از محضر استادان‌ بنامی‌ مانند شارل‌ ژید و پلانیول‌ بهره‌ برد. در انجمن‌ ادبی پاریس‌ با علامه‌ محمد قزوینی آشنا شد و دوستی‌ آنها پایدار ماند («درگذشت‌»، نیز معین‌، روشن‌، گرجی‌، فره‌وشی‌، همانجاها). در جمادی‌الاول‌ 1332 / آبان‌ 1293 به‌ همراهی‌ محمد قزوینی‌ و اشرف‌زادۀ تبریزی روزنامۀ ایرانشهر را منتشر كرد. ظاهراً پیش‌ از این‌، روزنامه‌ای با عنوان‌ پیك‌ دهل‌ منتشر می‌كرد، اما به‌ عللی ازجمله‌ نامطلوب دانستن شیوۀ گزینش واژه‌های‌ فارسی‌ به‌ كار رفته‌ در آن‌ و نیز تحول‌ فكری‌ از ادامۀ نشر آن‌ منصرف‌ شد. روزنامۀ ایرانشهر كه‌ مشی‌ سیاسی‌ داشت‌ و مطالبی‌ ارزنده‌ دربارۀ فجایع استبداد و سیاست‌ قاجاریه‌ در آن‌ درج‌ می‌شد، با آغاز جنگ جهانی اول‌ پس‌ از 3 شماره‌ تعطیل‌ شد (مصطفوی‌، 30، 93-94، 100-102؛ معین‌، 29). 
در 1294ش‌ با شروع جنگ از فرانسه‌، سویس‌، آلمان‌، اتریش‌، رومانی‌، بلغارستان‌، استانبول‌ و حلب‌ گذشت‌ و در بغداد اقامت‌ گزید و با همكاری‌ محمدعلی‌ جمال‌زاده‌ و با نام‌ مستعار «گل‌» دومین‌ روزنامۀ خود، یعنی‌ رستخیز یا رستاخیز را منتشر كرد. با پیش‌روی‌ انگلیسیها و تسخیر كوت‌العماره‌، به‌ كرمانشاه‌ رفت‌ و به‌ نشر روزنامۀ خود ادامه‌ داد. پس از چند ماه كه روسها كرمانشاه‌ را گرفتند، از راه‌ قصرشیرین به‌ بغداد بازگشت‌ و همچنان‌ این‌ روزنامه‌ را منتشر می‌كرد و اشعار میهنی‌ خود را با تخلص «گل‌» در آن‌ درج‌ می‌نمود (پورداود، همان‌، 11-12؛ معین‌، 3، 30-31؛ جمال‌زاده‌، 197-200؛ نیكویه‌، 7- 8؛ روشن‌، دوست‌خواه‌، همانجاها). سرانجام‌ تركان‌ عثمانی‌ به‌سبب‌ سیاست سانسور شدید خود، روزنامه‌ را تعطیل‌ كردند. آن‌گاه‌ پورداود برای‌ اقامت‌ در سویس‌ از راه‌ بالكان‌ به‌ برلین‌ رفت‌، اما آلمانیها از خروج‌ او جلوگیری‌ كردند و او در همان‌ سرزمین‌ اقامت‌ كرد و در سال‌ 1295ش‌ در دانشگاه‌ برلین‌، و سپس در دانشكدۀ ارلانگن‌ به‌ ادامۀ تحصیل‌ در رشتۀ حقوق‌ پرداخت‌ (معین‌، 4، 12؛ نیكویه‌، 9). در این‌ سرزمین‌ با سیدحسن‌ تقی‌زاده‌ آشنا شد و در نشر مجلۀ كاوه‌ با او همكاری‌ كرد. همكاری‌ با تقی‌زاده‌ و نیز با محمد قزوینی‌ و آشنایی‌ با خاورشناسان‌ آلمانی‌ ازجمله‌ یوزف‌ ماركوارت‌ تأثیری‌ ژرف‌ بر اندیشۀ او نهاد و او را بیش‌ از پیش‌ به‌ تحصیل‌ و تحقیق‌ دربارۀ ایران‌ باستان‌ علاقه‌مند ساخت‌ (همو، 10؛ افشار، 19). 
وی‌ در شهریور 1299 با دختر یك دندان‌پزشك‌ آلمانی‌ ازدواج‌ كرد و در تیرماه‌ 1301 یگانه‌ فرزندش‌ پوراندخت‌ به‌ دنیا آمد (مصطفوی‌، 40؛ نیكویه‌، همانجا؛ قس‌: جمال‌زاده‌، 201، كه‌ نام‌ او را ایراندخت‌ ضبط كرده‌ است‌). پورداود در 1303ش‌ به‌ همراه‌ خانواده‌ به‌ ایران‌ بازگشت‌. در مهر 1304 به‌ دنبال‌ دعوت‌ پارسیان‌ هند به‌ هندوستان‌ رفت‌ و دو سال‌ و نیم‌ در آنجا ماند و به‌ انتشار بخشی از ادبیات مزدیسنا و گزارش اوستا پرداخت و چند سخنرانی‌ دربارۀ تمدن‌ ایران‌ باستان‌ ازجمله‌ شرح‌ آتش‌ بهرام‌، پیشوایان‌ دین‌ مزدیسنا، تقویم‌ و فرق‌ دین‌ مزدیسنا، زبان‌ فارسی‌، فروردین‌، دروغ‌، و ایران‌ قدیم‌ و نو ایراد كرد (گرجی‌، 2؛ نیكویه‌، 13؛ روشن‌، 12؛ دوست‌خواه‌، 50؛ «درگذشت‌»، 345؛ آبادانی‌، 88). 
در 1307ش‌ بار دیگر به‌ آلمان بازگشت و تفسیر جلد دوم‌ یشتها و خرده‌ اوستا و نخستین جلد یسنا را به‌ انجام‌ رساند (گرجی‌، 2-3؛ نیكویه‌، 14؛ دوست‌خواه‌، نیز «درگذشت‌»، همانجاها). در 1311ش‌ به‌دنبال‌ درخواست‌ تاگور از سوی‌ دولت‌ ایران‌ برای‌ تدریس فرهنگ ایران باستان‌ به‌ هند رفت و در دانشگاه‌ ویسوبهارتی‌، واقع‌ در شانتی‌ نیكیتان‌ به‌ تدریس‌ پرداخت‌ و به‌ 
دستیاری‌ یكی‌ از استادان‌ آنجا به‌ نام‌ ضیاءالدین‌، 100 بند از اشعار تاگور را از بنگالی‌ به‌ فارسی برگردانید (گرجی‌، 3؛ نیكویه‌، 15-16؛ فره‌وشی‌، 771؛ آبادانی‌، روشن‌، همانجاها). در 1312ش‌ در هفتمین‌ «كنگرۀ شرقی‌ هند» در گروه‌ اوستا شناسی‌ عضویت‌ یافت‌ و ریاست‌ شعبۀ عربی ـ پارسی‌ را نیز به‌ عهده‌ داشت‌ و خطابه‌ای‌ با عنوان‌ « مراجعاتی چند دربارۀ بودا در ادبیات‌ و تاریخ‌ ایران‌» به‌ زبان‌ انگلیسی‌ ایراد كرد (همو، 12؛ نیكویه‌، 16).
زردشتیان‌ هند بسیار به‌ او ارادت‌ داشتند، تا جایی‌ كه‌ به‌ هنگام‌ مراسم‌ مذهبی‌ مزدیسنا كه‌ به‌ آن‌ یزشن‌ می‌گویند و بجز زردشتیان‌ فرد دیگری‌ را به‌ آن‌ مراسم‌ راه‌ نمی‌دهند، از پورداود دعوت‌كردند و او پس از خاورشناس آمریكایی‌، جكسن‌؛ خاورشناس آلمانی‌، هاوگ‌؛ و بانوی‌ خاورشناس‌ فرانسوی‌ منان‌، چهارمین‌ غیرزردشتی‌ بود كه‌ تا آن‌ روز به‌ چنان‌ مراسمی‌ دعوت‌ می‌شد (معین‌، 76؛ «درگذشت‌»، 345). 
در فروردین‌ 1313 و به‌قولی‌ اسفند 1312 از بمبئی‌ به‌آلمان‌ رفت‌ و تا هنگامی‌ كه‌ دولت‌ ایران‌ از فرستادن‌ ارز به‌ خارج‌ از كشور جلوگیری‌ كرد، در آن‌ كشور به‌ سر برد و به‌ كار ترجمه‌ و گزارش‌ اوستا پرداخت‌. سرانجام‌ در 1316ش‌ (نك‍ : نیكویه‌، خلخالی‌، برقعی‌، همانجاها؛ دوست‌خواه‌، 51؛ آرین‌پور، 3 / 151) و بنا به‌ اقوال‌ دیگر در 1318ش‌ (روشن‌، گرجی‌، فره‌وشی‌، همانجاها؛ یارشاطر، «به‌ یاد...»، 7؛ «درگذشت‌»، 346)، به‌ ایران‌ بازگشت‌ و در دانشكدۀ حقوق‌ و دانشكدۀ ادبیات‌ دانشگاه‌ تهران‌ به‌ تدریس‌ پرداخت‌. 
در 1322ش‌ در پی‌ دعوت‌ دولت‌ هند به‌ همراهی‌ علی‌اصغر حكمت‌ و غلامرضا رشید یاسمی‌ برای‌ تجدید روابط فرهنگی‌ به‌ هند سفر كرد و در استانهای‌ مختلف‌ به‌ بازدید از مؤسسه‌های‌ فرهنگی‌ و دانشگاههای‌ آن‌ دیار پرداخت‌ (نیكویه‌، 18؛ پورداود، مقدمه‌ بر گاتها، 382). 
پورداود به‌ سبب‌ مقام‌ بلند علمی‌ به‌ عنوان‌ نمایندۀ دانشگاه‌ تهران‌ به‌ بسیاری‌ از كنگره‌های‌ فرهنگی‌ و ادبی‌ دعوت‌ می‌شد و از اعضای اصلی بسیاری از انجمنها و مؤسسه‌های ادبی و فرهنگی‌ بود و به‌ احترام‌ وی‌ محافل‌ بزرگداشت‌ بسیاری‌ برگذار می‌شد. وی‌ مدت‌ 4 سال‌ ریاست‌ انجمن‌ روابط فرهنگی‌ ایران‌ و آلمان‌ را برعهده‌ داشت («سرزمین‌»، 307) و از اعضای‌ شورای‌ فرهنگی‌ سلطنتی‌ ایران‌ و نیز از اعضای هیئت‌ امنای كتابخانۀ بزرگ‌ پهلوی‌ بود (جمال‌زاده‌، 202). 
در 1324ش‌ (گرجی‌، دوست‌خواه‌، برقعی‌، همانجاها) و به‌ قولی‌ در 1325ش‌ (نیكویه‌، 19) دانشگاه‌ تهران‌ شصتمین‌ سال‌ تولد او را جشن‌ گرفت‌ و به‌ همین‌ مناسبت‌ در 1325ش‌ یادنامه‌ای‌ مشتمل‌ بر شرح‌ احوال‌ و آثار او به‌ كوشش‌ محمدمعین‌ در دو جلد به‌ زبان‌ فارسی‌ و زبانهای‌ اروپایی‌ انتشار یافت‌ (نك‍ : معین‌، 1، جم‍ ؛ آرین‌پور، گرجی‌، همانجاها؛ دوست‌خواه‌، 51-52؛ سپنتا، عبدالحسین‌، 93). در این مراسم‌ بدیع‌الزمان‌ فروزانفر دربارۀ خدمات‌ علمی‌ پورداود سخن‌ گفت‌ و لطفعلی صورتگر قطعه‌ شعری‌ با عنوان «دانشمند» قرائت‌ كرد و پرویز ناتل‌ خانلری‌ دربارۀ اخلاق‌ پورداود، و محمدمعین‌ دربارۀ نظر دانشمندان‌ دربارۀ آثار او به‌ ایراد سخنرانی‌ پرداخت‌ (نیكویه‌، همانجا). انجمن‌ روابط فرهنگی‌ ایران‌ و شوروی‌ نیز در بندر انزلی‌ محفل‌ بزرگداشتی‌ در 27 فروردین‌ 1324 به‌ مناسبت‌ شصتمین‌ سال‌ تولد او برگذار كرد (همو، 20). 
در 6 مهر 1324 پورداود انجمن‌ ایران‌شناسی‌ را دایر كرد كه‌ تنها انجمن‌ غیردولتی‌ آن‌ زمان‌ بود (همو، 21؛ برقعی‌، 2 / 67؛ آرین‌پور، همانجا). در 1339ش‌ به‌ عنوان‌ رئیس‌ هیئت‌ نمایندگی‌ ایران‌ به‌ همراه‌ استادانی‌ چون‌ ایرج‌ افشار، سعید نفیسی‌، محمدمعین و مجتبى‌ مینوی‌ در بیست‌ و پنجمین‌ كنگرۀ خاورشناسان‌ ــ كه‌ در مسكو تشكیل‌ شده‌ بود ــ شركت‌ جُست‌ و از آنجا به‌ فنلاند، سوئد و هلند سفر كرد (گرجی‌، 3؛ نیكویه‌، 22؛ «درگذشت‌»، همانجا؛ میرانصاری‌، 3 / 371). 
پورداود در 14 دی ماه‌ 1342ش‌ / 4 ژانویۀ 1964م برای شركت‌ در بیست‌ و ششمین‌ كنگرۀ خاورشناسان‌ به‌ دهلی‌ رفت‌ و به‌ ریاست‌ شعبۀ ایران‌شناسی‌ در دانشگاه‌ دهلی انتخاب‌ شد. یك‌ سال‌ بعد، یعنی در 13 دی‌ 1343 دانشگاه‌ دهلی در جشن با شكوهی‌ درجۀ دكترای‌ افتخاری‌ به‌ او اهدا كرد («درگذشت‌»، 346-347؛ مصطفوی‌، 50؛ نیز دربارۀ تاریخ‌ این‌ جشن‌، قس‌: نیكویه‌، 22-24). پس‌ از آن‌ پورداود به‌ بمبئی‌ و از آنجا به‌ جزیرۀ سیلان‌ رفت و در كلمبو از او استقبال‌ شد و پس‌ از بازدید شهر مقدس‌ كندی‌ و پرستشگاه‌ معروف‌ آن‌ به‌ بمبئی بازگشت‌ (همو، 22-23؛ گرجی‌، 4). 
در 1344ش‌ پورداود به‌ عضویت «آكادمی‌ جهانی‌ هنر و دانش‌ ورل‌» ــ كه‌ اعضای آن‌ از برجسته‌ترین‌ دانشمندان‌ جهان‌اند ــ انتخاب‌ گردید (مصطفوی‌، همانجا؛ دوست‌خواه‌، 51؛ نیز قس‌: «درگذشت‌»، همانجا، كه‌ 1343ش‌ آمده‌ است‌). در همین‌ سال‌ و به‌ قولی‌ در 1346ش‌ نمایندۀ پاپ‌، پل‌ ششم‌ در ایران‌ به‌ پاس‌ خدمات‌ انسان‌ دوستانۀ پورداود نشان‌ شوالیۀ سن‌ سیلوستر را به‌ وی‌ تقدیم‌ كرد (نیكویه‌، 24؛ روشن‌، 13؛ «درگذشت‌»، 347؛ مصطفوی‌، 51؛ فره‌وشی‌، همانجا). 
در 18 فروردین‌ 1345 دولت هند نشان‌ تاگور را ــ كه‌ بزرگ‌ترین‌ نشان‌ علمی‌ و فرهنگی‌ آن‌ دولت‌ به‌ شمار می‌آمد و تا این‌ زمان‌ تنها 4 تن‌ از دانشمندان‌ نامدار جهان موفق‌ به‌ دریافت‌ 
آن‌ شده‌ بودند ــ به‌ وی‌ پیشكش‌ كرد (نیكویه‌، 25؛ مصطفوی‌، فره‌وشی‌، «درگذشت‌»، همانجاها). محبوبیت پورداود در كشورهای‌ مختلف‌ از این‌ بیش‌ بود، تا جایی‌ كه‌ پروفسور هویس‌ از رؤسای‌ جمهور كشور آلمان‌، عالی‌ترین‌ نشان‌ علمی‌ دولت‌ این‌ كشور را به‌ وی‌ اهدا نمود (دوست‌خواه‌، همانجا). 
پورداود در 1342ش‌ و به‌ قولی‌ 1343ش‌ از دانشگاه‌ تهران‌ بازنشسته‌ شد و در 1346ش‌ عنوان‌ استاد ممتاز دانشگاه‌ را به‌ دست آورد (نیكویه‌، 18؛ «درگذشت‌»، 346؛ نیز قس‌: میرانصاری‌، همانجا). از زمان بازنشستگی به‌ بعد، به‌ مطالعه‌ و پژوهش‌ گذراند و كمتر در مجامع‌ دیده‌ شد (نیكویه‌، 25) و سرانجام‌ در بامداد 26 آبان‌ 1347 درگذشت‌ و با تشریفات بسیار در رشت‌، در آرامگاه‌ خانوادگی‌ خود به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. پس‌ از درگذشت‌ وی‌ مجالس‌ بزرگداشت‌ و یادبود بسیاری‌ در كشورهای‌ آلمان‌، هند، پاكستان‌، فرانسه‌ و در شهرهای‌ مختلف‌ ایران‌ ازجمله‌ در تهران‌، رشت‌، شیراز، اصفهان‌ و كرمان برگذار شد و بزرگان‌ علم‌ و ادب‌ از دانش‌، بزرگواری‌، خدمات‌ علمی و تلاشهای‌ این‌ دانشمند در شناساندن‌ فرهنگ‌ ایران‌ باستان‌ تجلیل‌ كردند (همو، 30-32؛ نیز نك‍ : رعدی‌، 21-25). 
پورداود را بنیان‌گذار ایران‌شناسی در سرزمین‌ ایران‌، و زنده‌‌كنندۀ فرهنگ‌ و زبان‌ ایران‌ باستان‌ دانسته‌اند (فرهنگ‌ مهر، 38). دلبستگی‌ او به‌ فرهنگ‌ ایران‌ باستان‌ تا اندازه‌ای‌ بود كه‌ در مدرسۀ فیروز بهرام‌ كلاسهایی برای تدریس زبان و فرهنگ‌ باستانی‌ ایران‌ دایر كرد و خود نیز به‌ تدریس پرداخت‌ (افشار، 17). 
وی‌ از كودكی‌ به‌ دانستن‌ اوضاع‌ ایران‌ قدیم‌ علاقه‌مند بود و چون‌ به‌ سن‌ رشد رسید، مطالعۀ كتابهایی‌ را كه‌ راجع‌ به‌ ایران‌ باستان‌ بود، بر مطالعۀ كتابهای دیگر ترجیح‌ داد و به‌خصوص‌ كتابهای‌ مربوط به‌ دین‌ زردشتی‌ بیش‌ از همه‌ توجه‌ او را به‌ خود جلب‌ كرد و سالهای‌ دراز دراین‌باره‌ به‌ تحقیق‌ پرداخت‌ (پورداود، مقدمه‌ بر یشتها، 11-12) و با آگاهی وسیعی كه‌ از زبانهای‌ فرانسه‌، آلمانی‌، انگلیسی‌، عربی‌ و تركی‌ و دیگر زبانهای‌ كهن‌ داشت‌، تمام‌ كتابهای‌ مربوط به‌ ایران قدیم‌ را ــ كه‌ به‌ زبانهای‌ گوناگون‌ نوشته‌ شده‌ بود ــ در كتابخانۀ شخصی خود گرد آورد و تا آخرین‌ دقایق‌ حیات‌ به‌ مطالعه‌ و بررسی‌ سرگرم‌ بود (آبادانی‌، 91) و در این‌ راه‌ از مباحثه‌ و مكاتبه‌ با دانشمندان‌ بزرگ‌ ایران‌شناس‌ دنیای‌ غرب‌ از جمله‌ ماركوارت‌، مان‌، هارتمان‌، فرانك‌، شدر، هِل‌، براون‌، میتووخ‌، مینورسكی‌، ولف‌ و بلوشه‌ دریغ‌ نمی‌كرد. علاقۀ بلوشه‌ به‌ او بسیار بود، تا جایی‌ كه‌ نام‌ پورداود را به‌ خط پهلوی‌ بر نگین‌ انگشتری‌ خود حك‌ كرده‌ بود (معین‌، 15-17؛ مصطفوی‌، 110-112، 286؛ سپنتا، عبدالحسین‌، همانجا). 

بر اثر كوششهای‌ پیگیر او ایرانیان‌ می‌توانند اوستا را به‌ زبان‌ فارسی‌ سادۀ امروزی‌ مطالعه‌ كنند و از اوضاع‌ و رسوم‌ و اخلاق‌ و مواعظ و حكم‌، معتقدات‌ دینی‌، روایتهای‌ تاریخی‌ و اساطیری‌ نیاكان‌ خودآگاه‌ شوند (قزوینی‌، 3 / 784-785؛ یارشاطر، «یسنا»، 32-33). خدمت‌ بزرگ‌ او دربارۀ تفسیر اوستا به‌ خدماتی‌ تشبیه‌ شده‌ است‌ كه‌ گروته‌فند، لاسن‌، بورنوف‌ و راولینسن‌ در قرن‌ 19م‌ نسبت‌ به‌ كشف‌ الفبای‌ میخی‌ كردند و دنیا را از تاریخ قوم‌ آریایی‌ و ایران‌ هخامنشی‌ آگاه‌ ساختند (صدیق‌، 69). 
پورداود در تحقیقات‌ خود روش‌ دانشمندان‌ آلمانی‌ را به‌ كار می‌بست‌ و به‌خصوص‌ از نظر نشان‌ دادن‌ مراجع‌ متعدد و حواشی‌ بسیار، كاملاً تحت‌ تأثیر آنان‌ بود. دقت‌وسواس‌گونه‌ در ذكر منابع‌، به‌ كار بردن‌ جمله‌های كوتاه‌ و كامل‌، پرهیز از تصنع‌، سادگی‌، گنجاندن‌ معانی‌ بسیار در عبارتهای مختصر، دوری‌ از تكرار و پرهیز از اطناب‌ از ویژگیهای‌ مهم‌ وی‌ در كار تألیف‌ و ترجمه‌ به‌ شمار می‌آید. پورداود از واژه‌سازیهای نابهنجار و نامربوط و از به‌ كار بردن‌ الفاظ عربی‌ پرهیز می‌كرد. پافشاری‌ او در پارسی‌گویی‌ در نظر برخی رنگ و بوی تعصب داشت‌ و می‌پنداشتند با زبان‌ عربی دشمنی دارد (معین‌، 51-52؛ دوست‌خواه‌، 53؛ قزوینی‌، 3 / 785-786؛ گرجی‌، 10؛ افشار، 20؛ محیط، 468-470). 

شاگردان‌ پورداود

پورداود در طول‌ سالها معلمی‌ خود، شاگردان‌ فراوانی‌ تربیت‌ كرد كه‌ هر یك‌ خود، معلمان‌ و محققان‌ نامدار در عرصۀ ادب‌ و فرهنگ‌ ایران‌ شمرده‌ می‌شوند. با آنكه‌ نام‌ محمدمعین‌، محمدمقدم‌، محمدكیوان‌ پورمكری‌، یحیی‌ ماهیار نوابی‌؛ بهرام‌ فره‌وشی‌، ساسان‌ سپنتا، احسان‌ یارشاطر، منوچهر ستوده‌، جلیل‌ دوست‌خواه‌، ایرج‌ افشار و...، به‌ عنوان‌ شماری‌ از شاگردان‌ پورداود بر زبانها می‌رود، منابع‌ موجود شاگردی‌ محمدمعین‌ (مصطفوی‌، 143)، احسان‌ یارشاطر (« به‌ یاد»، 7) و ساسان‌ سپنتا (ص‌ 194) را تأیید می‌كنند و از حضور بهار و شفق‌ در جلسۀ نخستین‌ روز درس‌ پورداود در زمینۀ «زبانها و فرهنگ‌ باستانی‌ ایران‌» حكایت‌ دارند (یارشاطر، همان‌، 8). 

آثـار

آثار پورداود را می‌توان‌ به‌ دو بخش‌ تقسیم‌ كرد: 

الف ـ آثار منظوم‌ 

پورداود فعالیت‌ ادبی‌ خود را با شعر آغاز كرد و به‌سبب‌قریحۀ لطیف و ذوق سرشار از احساسات‌ وطن‌دوستانه‌، اشعاری دلكش‌ از خود به‌ یادگار نهاد (نیكویه‌، 35). در آغاز «لسان‌» تخلص‌ می‌كرد و آن‌گاه‌ تخلص «گل‌» و سپس «پور» را برگزید (برقعی‌، 2/67- 68). كار شاعری‌ خود را با سرودن‌ مرثیه‌ آغاز كرد و مراثی‌ او مورداستفادۀ مرثیه‌خوانان‌ در ایام‌ سوگواری‌ قرار می‌گرفت‌. هنگامی‌كه‌ در تهران‌ به‌ سر می‌برد،

به‌ خواهش‌ دوستان‌ غزل‌ می‌سرود و غزلهای‌ شاعران‌ دیگر را استقبال‌ می‌كرد (پورداود، پوراندخت‌نامه‌، مقدمه‌، 10).

پورداود كلیۀ اشعاری‌ را كه‌ در رشت‌، تهران‌ و بیروت‌ سروده‌ بود، به‌ استثنای‌ چند غزل‌ همه‌ را از میان‌ برد. دیوان‌ شعر او شامل‌ قصیده‌، غزل‌، مسمط، ترجیع‌بند و به‌ طور كلی‌ اشعاری‌ است‌ كه‌ در جنگ‌ جهانی‌ اول‌ سروده‌ است‌ و دارای‌ موضوعات‌ و مضامین‌ وطنی‌ است‌. چند شعر نیز مربوط به‌ دوران‌ جوانی‌ و پیری‌ او در این‌ دیوان‌ دیده‌ می‌شود (همان‌، 13-14). پورداود دیوان‌ خود را به‌ نام‌ یگانه‌ دخترش‌ پوراندخت‌ نامه‌ نامید كه‌ توسط دینشاه‌ ایرانی‌ در 1306ش‌ به‌ انضمام‌ ترجمۀ انگلیسی‌ آن‌ در بمبئی‌ به‌ چاپ‌ رسید.

تصانیف‌ و اشعار وطنی‌ او بسیار مورد توجه‌ مردم‌ قرار می‌گرفت‌. هنگام‌ اقامت‌ او در بغداد و كرمانشاه‌، درویشهای‌ دوره‌گرد آنها را با جوش‌ و خروش‌ در كوچه‌ و بازار می‌خواندند. شعر معروف‌ او با مطلع‌ «از چیست‌ كه‌ ما بیچاره‌ شدیم‌/از خاك‌ وطن‌ آواره‌ شدیم‌»، در اصفهان‌ با اندكی‌ تصرف‌ و تغییر سرود درسی‌ مدرسه‌ شده‌ بود (محیط، 466-467؛ جمال‌زاده‌، 199-200؛ مصطفوی‌، 349، 441- 445).

افزون‌ بر دیوان‌، منظومه‌ای‌ به‌ نام‌ یزدگرد شهریار نیز از آثار شعری‌ اوست‌ كه‌ 197 بیت‌ و دربارۀ كشته‌ شدن‌ یزدگرد سوم‌، آخرین‌ پادشاه‌ ساسانی‌ است‌ و قسمتی‌ از آن‌ در برلین‌، و بخشی‌ دیگر در مؤسسۀ تاگور در بنگاله‌، یعنی‌ مؤسسۀ ویسو بهارتی‌ سروده‌ شده‌ است‌ (معین‌، 91؛ مصطفوی‌، 438-441). پورداود معمولاً اوزان‌ نادر عروضی‌ را برمی‌گزید و در سرودن‌ آنها مهارت‌ نشان‌ می‌داد (نیكویه‌، 49؛ معین‌، 39). اطلاعات‌ و علاقۀ او به‌ ایران‌ باستان‌ اثری‌ عمیق‌ در شعر او گذاشت‌ و مثنویهای‌ «امشاسپندان‌»، «دوشیزگان‌»، «بدرود ایرانیان از آبخوست‌ مغستان‌» و قصیدۀ «بهار و بهدین‌» بیانگر این‌ تأثیر است‌ (نیكویه‌، 48-49).  

ب‌ ـ آثار منثور و تحقیقات‌ ادبی

ترجمه‌ و گزارش‌ اوستا، كه‌ برجسته‌ترین‌ اثر پورداود به‌ شمار می‌رود. با در نظر گرفتن‌ سیاق‌ عبارتهای‌ اوستایی‌ و دور بودن‌ آنها از شیوۀ زبان‌ فارسی‌ امروز و نیز با توجه‌ به‌ متن‌ مشكل‌ و پر از ابهام‌ اوستا ی‌نخستین‌، اهمیت‌ كار پورداود روشن‌ می‌شود. او می‌كوشید ترجمه‌ای‌ روان‌ از اوستا به‌ دست‌ دهد و بدون‌ آنكه‌ از حدود قواعد زبان‌ فارسی‌ دور شود، با استفاده‌ از واژه‌های‌ كهن‌، تركیباتی‌ رسا و خوش‌ آهنگ‌ پدید آورد. امتیاز دیگر كار او مقدمه‌ و توضیحاتی‌ است‌ كه‌ برای‌ هر یك‌ از بخشهای‌ اوستا نگاشته‌ است‌. این‌ مجموعه‌ علاوه‌بر تفسیر و ترجمه‌، لغت‌نامۀ بزرگی در ریشه‌شناسی‌ واژه‌های‌ ایرانی‌ نیز هست‌ و از بهترین‌ مآخذ برای‌ پی‌ بردن‌ به‌ فرهنگ‌ ایران‌ باستان‌ به‌ شمار می‌آید (مصطفوی‌، 389-391؛ یارشاطر، همان‌، 34-36).

بخشهای‌ مختلف‌ مجموعۀ گزارش‌ اوستا بدین‌قرار است‌:1. گاثاها (بمبئی‌، 1305ش‌)، نخستین‌ بخش‌ از اوستا ست‌ كه‌ جزو مجموعۀ یسنا به‌ شمار می‌آید و توسط انجمن‌ زردشتیان‌ ایرانی‌ بمبئی‌ و ایران‌ لیگ‌ چاپ‌ شده‌، و به‌ دستیاری‌ دینشاه‌ ایرانی‌ به‌ دو زبان‌ پارسی‌ و انگلیسی‌ فراهم‌ آمده‌ است‌. 2. یشتها (بمبئی‌، 1307ش‌)، بخش‌ نخستین‌ مجموعۀ یسنا ست‌ و دیباچۀ آن‌ به‌ دستیاری‌ دینشاه‌ ایرانی‌ به‌ انگلیسی‌ ترجمه‌ شده‌ است‌. 3. یشتها (بمبئی‌، 1310ش‌)، بخش‌ دوم‌ از مجموعۀ یشتها ست‌.4. خرده‌ اوستا (بمبئی‌، 1310ش‌)، گزارش و ترجمۀ آخرین بخش اوستا ست‌. 5. یسنا (بمبئی‌، 1312ش‌)، بخش نخست‌. 6. یسنا (تهران‌، 1337ش‌)، بخش‌ دوم‌ مجموعۀ یسنا ست‌ و گفتارهایی‌ دربارۀ موضوعات تاریخی را نیز در برمی‌گیرد. 7. گاتها (بمبئی‌، 1329ش‌)، دومین گزارش‌ بخش‌ نخست‌ است‌. 8. یادداشتهای‌ گاتها (تهران‌، 1336ش‌)، توضیحاتی دربارۀ واژه‌های‌ اوستایی‌ این‌ بخش‌ است‌. 9. ویسپرد (تهران‌، 1343ش‌)، بخش‌ دیگری‌ از كتاب‌ اوستا ست‌كه‌ به‌ كوشش‌ بهرام‌ فره‌وشی‌ چاپ‌ شده‌ است‌. 10. وندیداد، كه‌ جزو آثار منتشر نشدۀ اوست‌ (نك‍ : فره‌وشی‌، 772؛ معین‌، 86-90؛ «درگذشت‌»، 347- 348؛ مصطفوی‌، 391-414؛ نیكویه‌، 75-81؛ میرانصاری‌، 3/372).

تحقیقات دیگر پورداود، شامل‌ كتاب‌، و مقاله‌ها و سخنرانیهایی‌ دربارۀ فرهنگ‌ ایران‌ باستان‌، واژه‌شناسی‌، تاریخ‌ و به‌ طور كلی‌ تحقیقات‌ ادبی‌ است‌: 1. ایرانشاه‌ (بمبئی‌، 1304ش‌)، در شرح‌ مهاجرت‌ زردشتیان‌ ایران‌ به‌ هند. 2. خرمشاه‌ (بمبئی‌، 1305ش‌)، بخشی‌ از سخنرانیهای پورداود دربارۀ آیین‌ و كارنامۀ زبان‌ باستان‌ است‌ كه‌ در هند ایراد شده‌اند. 3. گفت‌ و شنود پارسی‌ (بمبئی‌، 1312ش‌)، كتاب‌ درسی‌ است‌ برای‌ آموختن‌ زبان‌ پارسی‌ به‌ هندوها. 4. سوشیانس‌ (بمبئی‌، 1306ش‌/1346ق‌)، رسالۀ كوچكی‌ است‌ كه‌ در آغاز به‌ شكل‌ سخنرانی‌ ایراد شده‌ بود و بعد به‌ شكل‌ كتابی‌ منتشر شد. 5. فرهنگ‌ ایران‌ باستان‌ (تهران‌ 1326ش‌)، گفتارهایی‌ است‌ دربارۀ فرهنگ‌ ایران‌ باستان‌ از آغاز تاریخ‌ این‌ سرزمین‌ تا پایان‌ حكومت‌ ساسانیان‌ و برخی‌ از واژه‌های‌ ایرانی‌. 6. هرمزدنامه‌ (تهران‌، 1331ش‌)، دربارۀ گیاهان‌ خوراكی‌ و دارویی‌ و نیز واژه‌شناسی‌. 7. اناهیتا یا پنجاه‌ گفتار (تهران‌، 1343ش‌)، شامل‌ مقاله‌هایی‌ دربارۀ موضوعات‌ مربوط به‌ تاریخ‌ و تمدن‌ و زبان‌ ایرانیان‌. 8. خوزستان‌ ما (تهران‌، 1343ش‌)، رسالۀ كوچكی‌ است‌ دربارۀ سرزمین‌ ایلام‌ و اقوام‌ خوز كه‌ از اسناد مهم‌ تاریخ‌ خوزستان‌ است‌. 9. بیژن‌ و منیژه‌ (تهران‌، 1344ش‌)، گزیده‌ای‌ از شاهنامۀ فردوسی‌ است‌، همراه‌ با پیش‌گفتاری‌ ارزشمند دربارۀ فردوسی‌، دقیقی‌ و شاهنامه‌. 10. فریدون‌ (تهران‌، 1346ش‌)، گزیده‌ای‌ از شاهنامۀ فردوسی‌ است‌ كه‌ زیرنظر او به‌ وسیلۀ چند تن‌ از محققان‌ فراهم‌ آمده‌، و دارای‌ توضیحات‌ و حواشی‌ عالمانه‌ای‌ از اوست‌. 11. زین‌ ابزار (تهران‌، 1347ش‌)، كه‌ تاریخچه‌ای‌ از سلاحهای‌ كهن‌ ایرانی‌ است‌ (نك‍ : مصطفوی‌، 414-451؛ معین‌، 91-94؛ نیكویه‌، 84-89؛ فره‌وشی‌، 773).

افزون‌بر اینها پورداود دهها مقاله در زمینۀ موضوعات‌ گوناگون‌ نوشته‌، و دیباچه‌های‌ مختلف‌ برای‌ كتابهای‌ دیگران‌ تألیف‌ كرده‌ كه‌ در نشریات‌ و مجله‌های‌ داخلی‌ و خارجی‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌ (برای‌ آگاهی‌ بیشتر، نك‍ : پورداود، «سرگذشت‌»، 768-771؛ مصطفوی‌، 459-463؛ معین‌، 96-99؛ نیكویه‌، 90- 98).

مآخذ

آبادانی‌، فرهاد، «سخنرانی‌»، هوخت‌، تهران‌، 1347ش‌، س‌ 19، شم‍ 10؛ آرین‌پور، یحیى‌، از نیما تا روزگار ما، تهران‌، 1374ش‌؛ اسحاق‌، محمد، سخنوران‌ نامی‌ ایران‌ در تاریخ‌ معاصر، تهران‌، 1363ش‌؛ افشار، ایرج‌، «دربارۀ پورداود»، فرهنگ‌ ایران‌ زمین‌، تهران‌، 1354ش‌، ج‌ 21؛ برقعی‌، محمدباقر، سخنوران‌ نامی‌ معاصر، تهران‌، 1363ش‌؛ پورداود، ابراهیم‌، پوراندخت‌ نامه‌، بمبئی‌، 1347ش‌؛ همو، «سرگذشت‌»، راهنمای‌ كتاب‌، تهران‌، 1339ش‌، س‌ 3، شم‍ 6؛ همو، مقدمه‌ بر گاتها، به‌ كوشش‌ ع‌. جربزه‌دار، تهران‌، 1378ش‌؛ همو، مقدمه‌ بر یشتها، تهران‌، 1347ش‌؛ جمال‌زاده‌، محمدعلی‌، «سوگواری‌ برای‌ یك‌ دوستی‌ شصت‌ ساله‌»، وحید، تهران‌، 1347ش‌، س‌ 6، شم‍ 2-3؛ خلخالی‌، عبدالحمید، تذكرۀ شعرای‌ معاصر ایران‌، تهران‌، 1337ش‌؛ «درگذشت‌ پورداود»، بررسیهای‌ تاریخی‌، تهران‌، 1347ش‌ / 1968م‌، س‌ 3، شم‍ 6؛ دوست‌خواه‌، جلیل‌، «كارنامۀ هشتاد سال‌ زندگی‌»، پیام‌ نوین‌، تهران‌، 1344ش‌، س‌ 7، شم‍ 12؛ رعدی‌ آذرخشی‌، غلامعلی‌، «یادی‌ از پورداود»، نگین‌، تهران‌، 1347ش‌، س‌ 4، شم‍ 43؛ روشن‌، محمد، «استاد ابراهیم‌ پورداود»، گاتها (نك‍ : هم‍ ، پورداود)؛ سپنتا، ساسان‌، «روش‌ تدریس‌ پورداود»، پورداود پژوهندۀ روزگار نخست‌ (نك‍ : هم‍ ، نیكویه‌)؛ سپنتا، عبدالحسین‌، «سخنرانی‌»، هوخت‌، تهران‌، 1347ش‌، س‌ 19، شم‍ 10؛ «سرزمین‌ آتش‌ نهاد»، كاوه‌، تهران‌، 1348ش‌، س‌ 7؛ صدیق‌، عیسیى، چهل‌ گفتار، تهران‌، 1352ش‌؛ فرهنگ‌ مهر، «سخنرانی‌»، هوخت‌، 1347ش‌، س‌ 19، شم‍ 10؛ فره‌وشی‌، بهرام‌، «در جهان‌ هنر و ادبیات‌»، سخن‌، تهران‌، 1347ش‌، دورۀ 18، شم‍ 7؛ قزوینی‌، محمد، مقالات‌، به‌ كوشش‌ ع‌. جربزه‌دار، تهران‌، 1363ش‌؛ گرجی‌، مرتضى‌، مقدمه‌ بر اناهیتای ‌پورداود، تهران‌، 1343ش‌؛ محیط طباطبایی‌، محمد، «جدال‌ مدعی‌ با سعدی‌»، ارمغان‌، تهران‌، 1346ش‌، س‌ 36، شم‍ 9؛ مصطفوی‌، علی‌اصغر، زمان‌ و زندگی‌ استاد پورداود، تهران‌، 1371ش‌؛ معین‌، محمد، «پورداود»، یادنامۀ پورداود، تهران‌، 1325ش‌، ج‌ 1؛ میرانصاری‌، علی‌، اسنادی‌ از مشاهیر ادب‌ معاصر ایران‌، تهران‌، 1378ش‌؛ نیكویه‌، محمود، پورداود پژوهندۀ روزگار نخست‌، رشت‌، 1378ش‌؛ یارشاطر، احسان‌، «به‌ یاد پورداود»، فرهنگ‌ ایران‌ زمین‌، تهران‌، 1354ش‌، ج‌ 21؛ همو، «یسنا»، راهنمای‌ كتاب‌، تهران‌، 1339ش‌، س‌ 3.

اصغر دادبه  ـ ملیحه مهدوی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: