پان ترکیسم
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 20 بهمن 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/229366/پان-ترکیسم
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
13
نظر ضیاء گوك آلپ پیرامون استحاله و بیرون راندنِ اقوام غیرترك از محدودۀ امپراتوری عثمانی به نسلكشی و قتل عام ارامنه و یونانیان در سالهای 1333-1334ق / 1915-1916م و بیرون راندن اقوام غیرترك از آسیای صغیر انجامید كه تركان جوان در این ماجرا نقشی عمده داشتند («تاریخ مردم ...»، 264-273). ضیاء گوك آلپ در بیان نظر خویش ملت را مجموعهای از افراد دارای زبان و مذهب مشترك میشمارد كه پیرو اصول اخلاقی و زیباییشناسی خاص خودشاناند. به عقیدۀ او اُغوزها (غزان)، یعنی تركان عثمانی و تركمنها به گروه «فرهنگ مشترك» تركی تعلق دارند. وی گروهی از مغولانِ ساكن چین به نام خُوَرها و تركیزبانانِ ساكن آذربایجان، خراسان و دیگر نقاط ایران را «همانند تركان عثمانی» از اعقاب اغوزخان میشمارد و چنین نتیجه میگیرد كه «مرزهای ملیت و ناسیونالیسم ترك فراسوی مرزهای جغرافیایی دولت تركیه است». وی اظهار عقیده میكند كه توران برخلاف آنكه عدهای تصور میكنند، مجموعهای نژادی نیست كه جز از تركان، مغولان، تونگوزها، فنلاندیها و مجارها را در بر گیرد. نام این مجموعه «اورال ـ آلتایی» است كه در آن یاكوتها (یاقوتها)، قرقیزها، ازبكها، قپچاقها، تاتارها و اغوزها یك گروه زبانی - نژادی را تشكیل میدهند. او برای سیاست تركیه هدف 3 مرحلهای كوتاه مدت، میان مدت و نهایی را تجویز میكند كه مرحلۀ كوتاه مدت تركگرایی، میان مدت اغوزگرایی و نهایی پان تورانیسم است (زارهواند، 78-80). محمد امین رسولزاده در كتاب آذربایجان جمهوریتی مردم اران و شروان را «تركان آذری» نامیده است كه ــ گویا از روزگاران كهن ــ در باكو، گنجه، شماخی، ایروان، تبریز، مراغه، اردبیل، مغان، اران و قراباغ مستقر بودهاند (ص 11-12). وی از این پندار گام فراتر نهاده، دریای كاسپی (خزر) را دریای قوزغون (قوزغون دنیزی) نامیده است كه در هیچ سندی نمیتوان یافت. در 1336 ق / 1918 م قفقاز از روسیه جدا، و به 3 جمهوریِ آذربایجان، ارمنستان و گرجستان تقسیم شد. پیش از هجوم نیروهای عثمانی به قفقاز و تقسیم آن به 3 حكومت، گونهای موازنۀ ضعیف برقرار بود؛ اما چندی بعد مساواتیانِ قفقاز گنجه را به عنوان پایتختِ موقت برگزیدند و از نیروهای عثمانی تقاضای كمك كردند (هوانسیان، 43، 49). در 12 فوریۀ 1918 لشكریان ترك به قفقاز حمله بردند. در كتاب «تاریخ آذربایجان» از انتشارات آكادمی علوم جمهوری شوروی آذربایجان آمده است كه محافل حاكم تركیه كوشیدند تا «برنامۀ توسعهطلبانۀ پان تركیستی خود را با تصرف قفقاز به مرحلۀ اجرا گذارند». برای اجرای این هدف سران تركان جوان، انور پاشا و دیگران درصدد برآمدند كه زیر پرچم پان تركیسم جبهۀ واحدی از نیروهای مرتجع قفقاز پدید آورند. ضدانقلابیون ناسیونالیستِ آذربایجان كه از هجوم تركان جرأت یافته بودند، راه خیانت ملی در پیش گرفتند و درصدد برآمدند تا آذربایجان را به «هم مسلكان ترك خود» تسلیم كنند. خاص محمدُف و خوییسكی دو تن از اعضای مجلس قفقاز ضمن گفتوگو با اشنایدر سفیر اسبق آلمان در ایران به صراحت اظهار داشتند كه «هدف ما قاطع و روشن است و در صورت عدم موافقت هریك از همسایگان تغییری در آن حاصل نخواهد شد و آن تلاش در راه جدا كردن آذربایجان است» («تاریخ آذربایجان»، III(1) / 98-99). نوری پاشا، برادر ناتنیِ انور پاشا وزیر جنگ عثمانی در پاسخِ تقاضای كمك مساواتیان، نیروهای ترك را در گنجه مستقر كرد. واحدهایی را نیز به باكو فرستاد (هوانسیان، همانجا). هدف اصلیِ او الحاق این جمهوری نوبنیاد به تركیه، و چه بسا دولت پان تركیستِ مفروض بود (دومون، 103). در مارس 1918 در ترابوزان كنفرانسی به نمایندگیِ گَنجینسكی، محمد امین رسولزاده و چند تن دیگر تشكیل شد. اینان كه در خدمت تركان بودند، تهدید كردند كه در صورت نپذیرفتن پیشنهاد تركیه، از دولت قفقاز خارج خواهند شد و استقلال آذربایجان و داغستان را اعلام خواهند كرد («تاریخ آذربایجان»، III(1) / 99). مؤلفان «تاریخ آذربایجان» در ادامه متذكر شدهاند كه 22 آوریل 1918 جمهوری فدراتیو قفقاز موجودیت خود را اعلام كرد كه برنامۀ آن «تمام و كمال منطبق با سیاست اشغالگران ترك بود» (همان، III(1) / 110). بدین روال، لشكریان ترك به قفقاز رفتند و شهر گنجه به صورت پایگاه آنان درآمد و شورای مسلمانان ملیگرا انحلال خود را اعلام كرد. «حكومت عملاً در اختیار نیروهای اشغالگر ترك به فرماندهی نوری پاشا قرار گرفت». دولت دست نشاندۀ خوییسكی به همراه اشغالگران ترك، تودههای مردم را تحت اسارت و مورد نهب و غارت قرار داد. فرماندهی ترك و مساواتیان با آتش و شمشیر نهضت انقلابی در آذربایجان را سركوب كردند (همان، III(1) / 138-139). در 28 ذیقعدۀ 1335ق / 15 سپتامبر 1918م سپاهیان ترك به فرماندهیِ نوری پاشا شهر باكو را متصرف شدند. مساواتیان كه بنا به نوشتۀ مؤلفان كتابهای رسمی «تاریخ آذربایجان» و «فرهنگ دائرةالمعارفی شوروی»، پان تركیست بودند و از تركان پیروی میكردند، در 27 مۀ همان سال در شهر تفلیس دولت خود را تشكیل دادند و به نام «جمهوری آذربایجان» اعلام استقلال كردند و پس از تصرف باكو از سوی تركان، به آن شهر منتقل شدند (رضا، آذربایجان...، 214). محمد امین رسولزاده ــ رهبر مساواتیان ــ جمهوری جدید را «تركیۀ كوچك» نام داد و اعلام كرد كه این جمهوری با تركیۀ بزرگ دارای مناسبات برادرانه است. وی در ادامه نوشت آذربایجانیان از دیدگاه ملیت ترك هستند ( آذربایجان، 8، 11). خالده ادیب كه داستان «توران نوین» او الهامبخش پان تركیستها بود، اوایل سال 1920م در گرد هماییِ بزرگ سازمان یافته از سوی كانون ترك (تورك اجاقی) خطاب به مردم استانبول اعلام نمود كه استقلالِ آذربایجان نخستین گام در برنامۀ پان تركیسم است (لاندو، 133). در این زمان آشكار بود كه حزب مساواتِ جمهوری آذربایجان درواقع شعبهای از حزب «اتحاد و ترقی» است (كراكوسیان، 247)یكی از هدفهای مجلس مساوات، الحاق آذربایجان به تركیه بود (همانجا). در آن سالها حزب مساوات جدایی آذربایجان از ایران را به گونهای مطرح كرد. روزنامۀ ارشاد مورخ 6 ربیعالاول 1336ق / 27 آذر 1296ش به نقل از روزنامۀ آجیق سوز (سخن آشكار) مورخ 23 صفر همان سال نوشت: «این اشخاص پس از اینكه دیدند بند پوسیدۀ مملكتگیری استبداد كه به گلوی آذربایجان افتاده [بود،] و رفته رفته او را به طرف روسیه میكشید، از اثر ضربات متوالیۀ آزادیخواهانِ روس پاره گردیده [است،] و آذربایجان، یعنی همان قطعه كه حساسترین نقطۀ حیاتی ایران بود، علاقۀ خود را به طرف ایران اظهار و ابراز كرد، به افراد كمیتۀ مساوات اینطور حالی [= تفهیم] نمودند كه سعادت ملل مختلفه كه امپراتوری وسیع روسیه را تشكیل میدادند، شروع گردید و دموكراسی روس حقوق و امتیازات ملل مذكوره را تصدیق نمود، در این صورت شما مسلمانان نیز دارای همان حقوق و امتیازات خواهید گردید و چون عدۀ شما نسبت به سایر ملل كمتر است، خوب است آذربایجان را به خود ملحق نموده تا [بتوانید] در میدان رقابت سیاسی و اقتصادی با آنها رقابت [نمایید]» («مختاریت...»، 27، 29). رسولزاده در مقالۀ «مختاریت آذربایجان (از جراید قفقاز)» ضمن اعتراض به نوشتۀ روزنامۀ ارشاد مینویسد: «اگر بپرسید میگوید كه مسلمانان قفقازیه میخواهند آذربایجان ایران را از ایران تجزیه نموده، و به خود ملحق نمایند» (ص 32). آیا آذربایجان را «تركیۀ كوچك» نامیدن (همو، آذربایجان، 8) خود مؤید صحت نظر نویسندۀ روزنامۀ ارشاد نیست؟ آیا سیاست فرقۀ دموكرات آذربایجان در سالهای 1324 و 1325 ش این نگرانی را تأیید نكرد؟ آیا تأسیس دولت، مجلس، ارتش و حتى پرچم جداگانه مؤید این نگرانی نبود؟ در 1324ش فرقۀ دموكرات آذربایجان تأسیس شد كه نخست در نهان و بعدها به صورتی آشكار همین برنامه را اجرا میكرد (رضا، همان، 222-227). در 19 شعبان 1339ق / 28 آوریل 1920م با ورود ارتش سرخ به باكو و تسخیرِ جمهوری آذربایجان به حكومت مساواتیان پایان داده شد (همان، 215). انورپاشا برای ادامۀ مبارزه در 1300ش / 1921م به آسیای مركزی رفت و فرماندهیِ شورشیان باسماچی را برعهده گرفت. او با محبوبیت فزایندۀ خود موفق به جذب بسیاری از نیروهای داوطلب شد و عنوان «امیر تركستان» گرفت. وی اتحادِ تمامی عناصر ترك تبار را برای ایجاد امپراتوری ترك عملی میدانست و آماده بود پرچمهای مشترك پان تركیسم و اسلام را به منظور مبارزه با ایدئولوژی بلشویسم برافرازد. ولی مرگ او در نبرد 4 اوت 1922 آرزوهایش را نافرجام گذارد. معاون و جانشین او حاجی سامی بیگ (سلیم پاشا) مدتی به نبرد ادامه داد، ولی شكست خورد و سرانجام در 1302ش / 1923م به افغانستان رفت و در آنجا به تبلیغ پان تركیسم ادامه داد (لاندو، 100-101). سینا آكشین مورخ ترك بر پایۀ نوشتههای مندرج در كتاب یوسف حكمت بایور زیر عنوان «تأثیر پان تركیسم در تاریخ و سیاست جهانی سدۀ 20» و كتاب شوكت آی دمیر با عنوان انور پاشا مینویسد كه انور قصد داشت خود را سلطان آذربایجان بنامد؛ در ضمن میخواست برنامهای عملی برای ایجاد دولتی پان تركیست در قفقاز پدید آورد (كراكوسیان، 250-251, 476). از مصطفى كمال نقل شده است كه انور میخواست با تصرف آذربایجان، داغستان و ارمنستان، دولت جدید موردنظر خود را پدید آورد. در این ماجرا مقرر بود نوری پاشا دستیار او باشد (همو، 251). با شكست تركیۀ عثمانی در جنگ جهانی اول حكومت 3گانۀ انور، طلعت و جمال پاشا به پایان رسید و مستملكات عرب آن طی مدتی كوتاه جدا شدند (زاره واند، 144). در اواخر پاییز سال 1919م كنگرۀ سیواس به دنبال كنگرۀ ارزروم تشكیل شد كه ریاست آن را مصطفى كمال برعهده داشت. با شكست دولت اتحاد و ترقی و به قدرت رسیدن كمالیستها، پان تركیسم و پان تورانیسم موقتاً از عرصۀ سیاست كنار زده شد، زیرا تركیۀ ویران شده از جنگ كه بسیار كوچكتر، اما در مقایسه با امپراتوری عثمانی منسجمتر شده بود، نیاز به تمركز برای بازسازی داشت. در اوایل سال 1921م در جریان جنگ استقلال، مصطفى كمال طی سخنرانیای در اسكیشهر اعلام كرد كه ما نه پان اسلامیست هستیم و نه پان تورانیست؛ وحدت اسلامی و تورانیگری هیچیك مكتبی اعتقادی، یا سیاستی منطقی برای ما به وجود نمیآورند. از این پس، حكومت تركیۀ جدید به زندگی مستقل و حاكمیت در درون مرزهای ملی تكیه خواهد داشت (همو، 153، 166؛ لاندو، 132). پس از قدرت یافتنِ مصطفى كمال گروهی از پان تورانیستها و پانتركیستها به او پیوستند (همانجا). در مرداد 1302 / اوت 1923 مجلس كبیر ملی تركیه مصطفى كمال را به سمت ریاست جمهوری برگزید (لویس، 260). در فوریۀ 1925 كردهای تركیه به رهبری شیخ سعید سر به شورش برداشتد و شورش آنان حدود 4 سال ادامه یافت، ولی سرانجام سركوب گشت و شیخ سعید و 46 تن از پیروانش اعدام شدند (همو، 266). مصطفى كمال در تفكر سیاسی وارث تركان جوان، بهویژه جناحِ غربگرای آن بود. در زندگیِ او اعتقادِ به دو موضوع چیرگی داشت: ملت تركیه، و ترقی (همو. 292). چه بسا ملیگرایی او سبب شد كه بازماندگان تركان جوان بتوانند تا حدودی نظریات پان تركیستی خود را باملایمت بیشتری محفوظ نگاه دارند. بدین ترتیب، پان تركیسم به صورتی خفته درآمد. فعالیتها ابتدا جنبۀ فرهنگی یافت و با تغییر خط از عربی به لاتین و از میان بردن واژههای فارسی و عربی آغاز گردید و یك گام در جهت پدید آوردن «زبان مشترك» برای تركان تركیه و خارج از آن برداشته شد (لاندو، 136-137). در لهستان توسط پیلسودْسْكی، رئیسجمهوری آن كشور انجمنی با نام «پرومته» تأسیس شد كه هدف آن دفاع از مردم قفقاز و اوكرائین، و مبارزه با كمونیسم بود. ارگان این انجمن نیز پرومته نام داشت كه بعدها واژۀ تركستان نیز بدان افزوده شد؛ پان تركیستهای معروفی چون رسولزاده و میرزا بالا درآنمقاله مینوشتندوهدفشاناستقلالخواهی و ایجاد اتحادیۀ پان تركیسم در جمهوری آذربایجان، قفقاز و تركستان بود. در برلین نیز ماهنامهای به نام قورتولوش (رهایی) منتشر میشد كه تا تیر 1318 / ژوئیۀ 1939 انتشار آن ادامه داشت و هلال منشی و محمد امین رسولزاده سردبیری آن را برعهده داشتند (همو، 141، 142). با آغاز جنگ جهانی دوم در 1318ش / 1939م، پان تركیستها فعالیت خود را آشكارتر كردند و با پیشرویهای ارتش آلمان در غرب و شرق اروپا، تلاش آنان گستردهتر شد. در خرداد 1320 / ژوئن 1941 در شمارۀ 11 نشریۀ تركی بوزكورت (گرگ خاكستری) مقالهای با عنوان «تركیسم در انتظار است» انتشار یافت كه در آن، ضمنِ پرداختن به «آیندۀ توران»، از قفقاز و آسیای مركزی به عنوان بخشی از این سرزمین یاد شده بود. در نشریۀ دیگری با عنوان چینار آلتی (زیر درخت چنار) شاعری ترك چنین نوشت: «تركانْ قفقاز و كریمه را به بیرون راندن دشمن [روسها] فرا میخوانند. آن روز كه ملت ترك دژهای قفقاز و كریمه را ویران كند، نزدیك است» (كراكوسیان، 346-347). در یكی از شمارههای نشریۀ بوزكورت نه تنها نقشهای از محل استقرارِ تركان در تركیه و آسیای مركزی روی جلد چاپ شده، بلكه خطاب به عصمت اینونو چنین آمده است: «ای اینونو، تاریخ ترا برای این روز بزرگ برگزیده است. ما آمادهایم كه خون خود را در راه استقلال مقدس جهان ترك بریزیم. تمامی جهان ترك منتظر اشارۀ توست» (لاندو، 188-189). در فوریۀ 1944 كتابی با عنوان «تركان سراسر جهان» نوشتۀ حسین نامق اوركون انتشار یافت كه شامل مطالبی دربارۀ تركان سیبری، آسیای مركزی، اِتِل (ولگا)، شبه جزیرۀ كریمه، آذربایجان، تركان غربی و... است. مؤلف كتاب تركان را به درك «وظایف ملی» فرا میخواند و خطاب به آنان چنین مینویسد: فراموش مكن كه تو تنها نمایندۀ 18 میلیون ترك نیستی؛ تو باید همۀ علم و دانش، تفكر و امكانهای خود را صرف اعتلای تركان كنی و حتى یك لحظه این شعار را از یاد نبری كه میگوید: همهچیز برای تركان و به خاطر تركان است (زلالیان، 34-35). ارین انگین دربارۀ مصطفى كمال چنین نوشت: «آتاتورك نه تنها پدر تركان تركیه، بلكه پدر همۀ تركان جهان است» (نک : رضا، آذربایجان، 112). حزب كمونیست (بلشویك) نسبت به پان تركیسم سیاست دوگانهای در پیش گرفت. از یك سو سیاستِ روسی كردن در اراضی اطراف رود ولگا، شمال قفقاز و شبه جزیرۀ كریمه اعمال میشد و از سوی دیگر در آسیای مركزی امكانهای وسیعی برای عناصر پان تركیست فراهم میگشت و پان تركیستها در رابطه با كشورهای همجوار، از جمله ایران و افغانستان و چین آزادی عمل داشتند. نمونۀ این سیاست طی سالهای 1324-1325 ش / 1945-1946م در آذربایجان مشهود بود. نه تنها در آذربایجان، بلكه در گرگان نیز اتهاماتی مبنی بر اعمال سیاست استحالۀ تركمانان ایران وارد میشد (لوگاشُوا، 145, 146). آزادی عمل پان تركیستها در ارتباط با تاجیكها نیز نمایان بود. یكی از دانشمندان تاجیك در كتابی با عنوان تبر تقسیم (تقسیم با تبر) به سیاست حزب كمونیست در حمایت از پان تركیسم اشاره كرده است. وی ضمنتوجهبه تقسیماتكشوری شرح میدهد كهچگونه تاجیكستان طی سالیان متمادی بخشی از جمهوری خودمختار تركستان، سپس بخشی از جمهوری بخارا و خیوه، و به دنبال آن بخشی از جمهوری ازبكستان بوده است (نک : ماسُف، 6 ff.). وی مینویسد: تمامی بخشهای مهم و كلیدی سازمانهای حزبی و اداریِ تاجیكان دردست پان تركیستها بود. در تمامی مدارس بخارا و اراضی متعلق به تاجیكها، معلمان تركیزبان حضور داشتند و تدریس به زبان ازبكی اجباری بود. در مدارس بخارا، سمرقند و خجند به كودكان سرودهای تركی میآموختند و سیاست تركی كردن با سرعت ادامه داشت. سرودی را كه در تركیه خوانده میشد، به كودكان تاجیك میآموختند. این سرود به حمایت از مصطفى كمال و بزرگ داشت جمال پاشا رئیس دولت تركیۀ عثمانی از حزب اتحاد و ترقی اختصاص داشت. در ترانهای چنین آمده است: «تورانیان به پا خیزید و سلاح بردارید! ... جمالِ مبارز، از گور خود به در آی و بنگر كه یونان منهدم، و تركیه آزاد شده است. زنده باد تركان، زنده باد كمال...» (همو، 26-27). سیاست روسی كردن (پان اسلاویسم) سرانجام به نفی بلدِ كامل مردم كریمه و چچن منجر گردید و نتایج دلخراشی به بار آورد. سیاست تركی كردن نیز مایۀ اختلاف شدید با همسایگان گردید. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، پان تركیسم در میان اقوام تركی زبان اوج گرفت و با اقدامات مسلحانه چون حوادث چچن همراه شد. مآخذ رسمی شوروی در سالهای پیش از فروپاشی نوشتند كه پیروزی زبان تركی در آذربایجان، حاصل رابطۀ اهالی این سرزمین با تركیزبانان طی سدههای 5-7ق / 11-13م و حاكمیت سیاسی قبایل تركیزبان و كوچ و اسكان انبوه قبایل ترك و غلبۀ زبان تركی بوده است. بدین روال مردم آذربایجان همان سرنوشتی را پیدا كردند كه بسیاری از اقوام در راستای تاریخ با آن روبهرو شدند كه همان غلبۀ زبان مهاجمان بر زبان بومی است («تاریخ آذربایجان»، I / 171؛ رضا، اران...، 567- 568)؛ حال آنكه پان تركیستها ملیت آذربایجانیان را ترك نامیدهاند (رسولزاده، آذربایجان، 11). پس از فروپاشیِ اتحاد شوروی بازگشت به پان تركیسم به شدت آغاز گردید و از عهد حاكمیت مساواتیان فراتر رفت. رسولزاده زمانی در كتاب خود نوشته بود كه «مسكنِ كنونی تركان آذری از قدیم الایام محل سكنای خلق ترك بود» (همانجا)، ولی ایلچی بیگ رئیسجمهور اسبق جمهوری آذربایجان از این نیز گام فراتر نهاد و نوشت: «از صدها هزار سال باز از همدان تا دربند و از گوگچه تا دریای خزر تركان آذری سكنا داشتند و به همراه دیگر اقوام میزیستند» (ص 61)؛ حال آنكه تاریخ شناختۀ شدۀ این سرزمین به 5 هزار سال نمیرسد (رضا، همان، 569-570). به نوشتۀ مینورسكی، هرجا مسائل علمیِ حل نشدهای در زمینۀ فرهنگ اقوام شرق باستان پدید آید، تركان بیدرنگ دست خود را به همانجا دراز میكنند( همو، آذربایجان، 110-111، نیز 103، حاشیه). سیاست دوگانۀ بلشویسم نسبت به پان تركیسم موجب شد كه پس از فروپاشی اتحاد شوروی، نگرانیهایی در محافل آن كشور پدید آید. در 1373ش / 1994م «كنفرانس علمی ـ تجربی پان تركیسم و مسائل امنیت ملی روسیه» در مسكو برگذار شد و طی آن نیكلای لیسِنْكو رئیس شورای مركزی «حزب ملی جمهوریخواه روسیه» مطالبی با عنوان «استراتژی مبارزۀ ما» ارائه كرد و متذكر گردید كه اكنون فدراسیون روسیه در محاصرۀ جمهوریهای تركی قرار گرفته است كه در سراسر كشور از جمله اطراف رود ولگا، قفقاز، اورال و سیبری مستقر شدهاند. در این جمهوریها سازمانهای سیاسیای پدید آمدهاند كه در مسیرِ پان تركیسم قرار دارند. برای آنان اسلام پدیدهای جهت تلاشهای جدید است. از دیدگاهِ آنان شكل تركیِ اسلام، قرائت جدیدی است در راه دستیابی به برتری جهانی، بهویژه برضد اتحاد شوروی «آتِئیست» (خداناپذیر). نمیتوان گفت كه رهبری حزب كمونیست اتحاد شوروی از ماهیت اسلام ناآگاه بود، چه، مبارزه با اسلام، بخش غیرقابل انفكاكی از سیاست خارجی اتحاد شوروی به شمار میرفت. جنگ با افغانستان امری تصادفی نبود. این جنگ تلاشی آمیخته به خطا در مسیر تضعیف اسلام بود (لیسنكو، 3, 35). اندیشۀ توران بزرگ كه از آنكارا منشأ میگیرد، تنها حاصل نوشتههای گروه كوچكی از روزنامهنگاران ترك نیست؛ بلكه اندیشهای گسترده درصدد ایجاد محیطی خفقانآور برای برتریجویی است. هنگامی كه سلیمان دمیرل رئیسجمهور وقت تركیه خطاب به مردم سراسر جهان گفت كه مرز تركیه نه از دریای مدیترانه، بلكه از دریای آدریاتیك آغاز میگردد، روشن بود كه سخن او بدان معناست كه مرزهای تركیه به دریای سیاه نیز ختم نمیشوند و تركیه از موضع قدرت با روسیه سخن میگوید. آیحان كامل سفیر تركیه در مسكو طی مصاحبهای با خبرنگار روزنامۀ نزاویسیمایاگازتا (روزنامۀ غیروابسته) با صراحت گفت كه «تركیه به صورتی وسیع مسئولیت تأمین امنیت در منطقۀ ژئوپولیتیك پهناوری از بالكان تا قفقاز را برعهده دارد». با توجه به رویداد قبرس در 1353ش / 1974م به سهولت میتوان به مفهوم واژۀ «امنیت» از دیدگاه تركان پی برد (همو، 36).
اتابكی، تورج، آذربایجان در ایران معاصر، ترجمۀ محمد كریم اشراق، تهران، 1376ش؛ بنیگسن، الكساندر و مری براكس آپ، مسلمانان شوروی، گذشته، حال و آینده، ترجمۀ كاوه بیات، تهران، 1370ش؛ بیات، كاوه، شورش كردهای تركیه و تأثیر آن بر روابط خارجی ایران (1307-1311)، تهران، 1374ش؛ همو، مقدمه بر افسانۀ پان تورانیسم (نک : هم ، زاره واند)؛ حیدرزادۀ نائینی، محمدرضا، تعامل دین و دولت در تركیه، تهران، 1380ش؛ دومون، پل، «باكو در چهارراه انقلاب 1919-1920»، ترجمۀ بهنام جعفری، قفقاز در تاریخ معاصر، تهران، 1371ش؛ رامزاور، ا. ا.، «تركان جوان پیش درآمد انقلاب 1908»، ایران و عثمانی (نک : هم ، رئیسنیا)؛ رسولزاده، محمد امین، آذربایجان جمهوریتی، كیفیت تشكلی و شمدیكی وضعیتی، باكو، 1339-1341ق؛ همو، «مختاریت آذربایجان (از جراید قفقاز)»، آذربایجان در موج خیز تاریخ، تهران، 1379ش؛ رضا، عنایتالله، آذربایجان واران (آلبانیای قفقاز)، تهران، 1360ش؛ همو، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، تهران، 1382ش؛ رئیسنیا، رحیم، ایران و عثمانی در آستانۀ قرن بیستم، تبریز، 1374ش؛ زاره واند، افسانۀ پان تورانیسم، ترجمۀ محمدرضا زرگر، تهران، 1369ش؛ سلطانشاهی، علیرضا، «پان تركیسم و یهود»، پژوهۀ صهیونیت، به كوشش محمد احمدی، تهران، 1376ش؛ گركه، اولریش، پیش به سوی شرق، ترجمۀ پرویز صدری، تهران، 1377ش؛ لاندو، ج.، پان تركیسم، یك قرن در تكاپوی الحاقگری، ترجمۀ حمید احمدی، تهران، 1382ش؛ «مختاریت آذربایجان یا مالیخولیای كمیتۀ مساوات قفقاز»، آذربایجان در موج خیز تاریخ، تهران، 1379ش؛ وامبری، آرمینیوس، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوریان، تهران، 1337ش؛ هوانسیان، ر. ج.، «درگیریهای ارمنستان و آذربایجان بر سر مسئلۀ قراباغ، 1918-1919»، قفقاز در تاریخ معاصر، ترجمۀ كاوه بیات، تهران، 1371ش؛ نیز:
Britannica, micropaedia, 1978; BSE3; EI2; Elçibäy, A., Bu manïm taleyimdir, Baku, 1992; Istoriya Armyanskogo naroda, ed. Nersesiyan, Erevan, 1980; Istoriya Azerbaydzhana, ed. I. A. Huseinov, Baku, 1963; Kirakosyan, Dzh. S., Mladoturki pered sudom istoriĭ, Erevan, 1986; Lewis, B., The Emergence of Modern Turkey, London, 1968; Lugashova, B.-R., Turkmeny Irana, Moscow, 1976; Lysenko, N., «Strategiya nasheĭ bor’by», Pantyurkizm i problemy natsional’noĭ bezopasnosti Rossii, Moscow, 1994; Masov, R., Istoriya topornogo razdeleniya, Dushanbe, 1991; Ohanesian, E., «Antirusskaya i antiarmyanskaya sushchnost’ pantyurkizma», Pantyurkizm i problemy natsional’noĭ bezopasnosti Rossii, Moscow, 1994; Sovetskaya istoricheskaya entsiklopediya, Moscow 1962; Zarevand, Turtsiya i Panturanizm, Paris, 1930; Zulalyan, M. K., Voprosy drevneĮ i srednevekovoĭ istorii Armenii v osveshchenii sovremennoĭ turetskoĭ istoriografii, Erevan, 1970.
عنایتالله رضا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید