صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / بیهقی، ابوالحسن /

فهرست مطالب

بیهقی، ابوالحسن


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

بِیهَقی‌، ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ زید بن‌ محمد (19 شعبان‌ 490-565ق‌ / اول‌ اوت‌ 1097-1170م‌)، حجةالدین‌، ظهیرالدین‌ و فرید خراسان‌، عالم‌ بزرگ‌ كه‌ در غالب‌ دانشهای‌ روزگار خود دست‌ داشت‌. 
نسب‌ او به‌ خُزَیمة بن‌ ثابت‌ انصاری‌، مشهور به «ذوالشهادتین‌»، صحابی‌ پیامبر اكرم‌(ص‌) می‌رسید (بیهقی‌، تاریخ‌...، 2، 101؛ نیز نک‍ : یاقوت‌، 4 / 1760). در سلسله‌ نسب‌ او نام‌ فندق‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از نیاكان‌ وی‌ ذكر گردیده‌، و از مؤلفان‌ متقدم‌، سبكی‌ (د 771ق‌)، به‌ این‌ نام‌ توجه‌ كرده‌ است‌ (1 / 217؛ نیز نک‍ : حاجی‌ خلیفه‌، 2 / 1100-1101). تا آنجا كه‌ اینك‌ می‌دانیم‌، در منابع‌ متقدم‌، عطاملك‌ جوینی‌ او را «ابن‌ فندق‌ البیهقی‌» خوانده‌ (2 / 1)، و شهرت‌ ابن‌ فندق‌ در میان‌ برخی‌ از محققان‌ معاصر رواج‌ بیشتری‌ داشته‌ است‌ (نک‍ : بهمنیار، «ج‌»؛ لغت‌نامه‌ ... ؛ زركلی‌، 4 / 290). 
اقامتگاه‌ اصلی‌ خانوادۀ بیهقی‌ ده‌ سیوار از توابع‌ والشتان‌ِ بُست‌ (در افغانستان‌ كنونی‌) بوده‌ است‌. نیای‌ بزرگ‌ او، فندق‌ بن‌ ایوب‌ (د 419 ق‌ / 1028 م‌)، پس‌ از آنكه‌ از سوی‌ محمود غزنوی‌ به‌ منصب‌ قضا در نیشابور گمارده‌ شد، به‌ این‌ شهر مهاجرت‌ كرد، اما اندكی‌ بعد از این‌ شغل «استعفا خواست‌» و در ناحیۀ بیهق‌، در ده‌ سرمستانه‌ سكنا گزید. به‌ نظر می‌رسد كه‌ وی‌ در بیهق‌ منصب‌ قضا داشته‌ است‌، زیرا گفته‌اند كسی‌ را به‌ نیابت‌ از خود بر این‌ شغل‌ گمارده‌، و نیز مقام‌ قضا در بسطام‌ و دامغان‌ را به‌ دو پسر خویش‌ سپرده‌ بود (بیهقی‌، همان‌، 101-102). دربارۀ شغل‌ پدرش‌ زید (447-517ق‌ / 1055-1123م‌) چیزی‌ نمی‌دانیم‌؛ جز آنكه‌ به‌ گفتۀ بیهقی‌، سالیان‌ درازی‌ در بخارا سكنا داشته‌، و در این‌ مدت‌، ضمن‌ معاشرت‌ با علمای‌ شهر، از ایشان‌ پاره‌ای‌ از چندگونه‌ علوم‌ را فرا گرفته‌ بوده‌ است‌ (همان‌، 106). بیهقی‌ همچنین‌ بدون‌ ذكر آگاهیهای‌ بیشتر، از اقامت‌ پدرش‌ در كاروان‌سرایی‌ نزدیك‌ بغداد، سخن‌ به‌ میان‌ آورده‌ است‌ ( غرر ... ، گ‌ 173 آ). 
مادرش‌ نیز چنان‌كه‌ بیهقی‌ خود آورده‌ است‌، افزون‌ بر حفظ قرآن‌ كریم‌، بر وجوه‌ گوناگون‌ تفسیر آگاهی‌ داشت‌ (نک‍ : یاقوت‌، 4 / 1762؛ برای‌ تفصیل‌ درخصوص‌ خاندان‌ بیهقی‌، نک‍ : دانش‌پژوه‌، 62 بب‍ ؛ طیب‌، 15 بب‍ ‌). 
بیهقی‌ خود در یكی‌ از روستاهای‌ سبزوار به‌ نام‌ شِشتَمَد (نک‍ : لغت‌نامه‌، ذیل‌ همین‌ عنوان‌)، به‌ دنیا آمد (بیهقی‌، تاریخ‌، 44؛ نیز نک‍ : یاقوت‌، 4 / 1760). در شرح‌ حال‌ خود نگاشتِ بیهقی‌، در نسخه‌ای‌ از كتاب‌ اكنون‌ مفقودِ مشارب‌ التجارب‌ ــ كه‌ یاقوت‌ در دست‌ داشته‌ ــ تاریخ‌ تولد وی‌ روز شنبه‌ 27 شعبان‌ 499 ثبت‌ شده‌ بوده‌ است‌ (نک‍ : همانجا؛ نیز ذهبی‌، 20 / 585؛ زركلی‌، همانجا؛ قس‌: كحاله‌، 7 / 96-97، كه‌ 27 رمضان‌ آورده‌ است‌)، ولی‌ تاریخ‌ مذكور با قول‌ دیگر بیهقی‌ مبنی‌ بر اینكه‌ او به‌ هنگام‌ قتل‌ فخرالملك‌ وزیر در محرم‌ 500ق‌ كودكی‌ نوآموز بوده‌ است‌ (بیهقی‌، همان‌، 76)، توافق‌ ندارد (نیز نک‍ : نفیسی‌، 345). محمد مشكوۀ برای‌ حل‌ این‌ تناقض‌، با فرض‌ وقوع‌ تصحیف‌ در متن‌، طی‌ محاسباتی‌، تاریخ‌ دقیق‌ ولادت‌ بیهقی‌ را در شعبان‌ 493 دانسته‌ است‌ (برای‌ تفصیل‌، نک‍ : قزوینی‌، «یب‌»؛ نیز نک‍ : طباطبایی‌، «نهج‌البلاغة ... »، 154-155؛ مرعشی‌، 1 / 57). اما تصحیف «ثلاث‌ و تسعین‌» به «تسع‌ و تسعین‌» در كتابت‌، بسیار بعید به‌ نظر می‌رسد. افزون‌ بر این‌، فصیح‌ خوافی‌ ذیل‌ حوادث‌ سال‌ 544ق‌ آورده‌ است‌ كه‌ در محرم‌ این‌ سال‌، بیهقی‌ در سن‌ 54 سالگی‌، تألیف‌ تاریخ‌ بیهق‌ را پایان‌ داد (2 / 242). با توجه‌ به‌ نوشتۀ فصیح‌ خوافی‌ كه‌ بی‌گمان‌ مأخذی‌ مكتوب‌ در دست‌ داشته‌، تاریخ‌ تولد بیهقی‌ 490ق‌ بوده‌ است‌. اما در این‌ سال‌، 27 شعبان‌ با روز شنبه‌ مطابق‌ نیست‌ و به‌ احتمال‌ بسیار تصحیف‌ به‌ روز تولد نیز راه‌ یافته‌ است‌. به‌ گمان‌ ما، اگر عبارت «سابع‌ عشرین‌ شعبان‌...»، تصحیف «تاسع‌ عشر من‌ شعبان‌...» باشد، آن‌گاه‌ روز شنبه‌ با 19 شعبان‌ 490 مطابق‌ خواهد بود و به‌ احتمال‌ بسیار بیهقی‌ در این‌ تاریخ‌ به‌ دنیا آمده‌ است‌. 
بیهقی‌ در غالب‌ عمر خویش‌ به‌ فراگیری‌ دانشهای‌ مهم‌ عهد اشتغال‌ داشت‌. وی‌ نخست‌ در زادگاه‌ خود به‌ فراگیری‌ ادب‌ عربی‌ پرداخت‌ و در 514ق‌ / 1120م‌ در نیشابور از ابوجعفر بیهقی‌ (د 544ق‌) و احمد بن‌ محمد میدانی‌ (د 518ق‌) بهره‌ برد (یاقوت‌، 4 / 1760). همچنین‌ ابراهیم‌ ابن‌ محمد خزاز و علی‌ بن‌ عبداله‌ بن‌ هیصم‌ نیشابوری‌ استادان‌ او در علم‌ كلام‌ بودند (نک‍ : بیهقی‌، معارج‌ ... ، 157). بیهقی‌ پس‌ از مرگ‌ پدرش‌ (جمادی‌الآخر 517)، در ذیحجۀ 518، به‌ مرو رفت‌ و فقه‌ را نزد ابوسعد یحیی‌ بن‌ عبدالملك‌ صاعدی‌ آموخت‌ (یاقوت‌، همانجا، نیز 1761). 
وی‌ پس‌ از ازدواج‌ در مرو، در ربیع‌الاول‌ 521 بار دیگر به‌ نیشابور، و آن‌گاه‌ به‌ بیهق‌ بازگشت‌ و در جمادی‌الاول‌ 526 از سوی‌ شهاب‌الدین‌ محمد بن‌ مسعود ــ والی‌ وقت‌ ری‌ كه‌ با بیهقی‌ نسبت‌ سببی‌ یافته‌ بود ــ به‌ مقام‌ قضای‌ بیهق‌ رسید. اما اندكی‌ بعد شغل‌ مذكور را وانهاد و در شوال‌ همان‌ سال‌ به‌ ری‌ سفر كرد. وی‌ در این‌ شهر مورداستقبال‌ بزرگان‌ و علما قرار گرفت‌ و تا جمادی‌ الاول‌ 527 كه‌ در ری‌ اقامت‌ داشت‌، توانست‌ تا اندازه‌ای‌ در ریاضیات‌ و جبر و مقابله‌ و احكام‌ نجوم‌ دانش‌ بیندوزد. او بعدها دانش‌ خود را در این‌ زمینه‌، در خراسان‌، نزد عثمان‌ بن‌ جادوكار، تكمیل‌ كرد. وی‌ در ربیع‌الآخر 529 به‌ نیشابور، و سپس‌ بیهق‌ بازگشت‌؛ اما در 530ق‌ برای‌ فراگیری‌ حكمت‌ و فلسفه‌، نزد قطب‌الدین‌ محمد مروزی‌ به‌ سرخس‌ رفت‌ و پس‌ از دو سال‌ بار دیگر به‌ نیشابور بازگشت‌ (نک‍ : همانجا) و تا رجب‌ 536 در این‌ شهر اقامت‌ داشت‌. گرچه‌ او در شعبان‌ این‌ سال‌ رو به‌ سوی‌ بیهق‌ نهاد، اما اندكی‌ بعد در رمضان‌ 537، چنان‌ كه‌ خود به‌ طور مبهم‌ اشاره‌ می‌كند، برای‌ رهایی‌ از حسد نزدیكان‌، ناچار به‌ نیشابور بازگشت‌ (همو، 4 / 1762). در نیشابور او از اكرام‌ طاهر بن‌ فخرالملك‌ وزیر و دیگر بزرگان‌ شهر برخوردار بود و در روزهای‌ خاصی‌ از هفته‌ در چند مسجد مشهور نیشابور مجلس‌ وعظ تشكیل‌ می‌داد؛ تا آنكه‌ در رجب‌ 549 برای‌ دیدار با مادرش‌ به‌ بیهق‌ رفت‌ (همانجا). با آنكه‌ زندگی‌نامۀ خودنوشتِ بیهقی‌ در اینجا با ارائۀ فهرستی‌ از تألیفات‌ خودش‌ به‌ پایان‌ می‌رسد (همو، 4 / 1762-1763)، اما به‌ احتمال‌ قوی‌ او تا هنگام‌ مرگ‌ در زادگاه‌ خود به‌ سر می‌برد (برای‌ تاریخ‌ درگذشت‌ او، نک‍ : همو، 4 / 1759-1760). 
پیكر بیهقی‌ در زادگاهش‌ روستای‌ ششتمد سبزوار به‌ خاك‌ سپرده‌ شد و در سالهای‌ اخیر بر اثر درخواست‌ مردم‌ ناحیه‌ كه‌ مزار «امام‌ فریدالدین‌» را موردتوجه‌ خاص‌ قرار می‌دهند، اقداماتی‌ برای‌ ساخت‌ بنای‌ یادبود بر آن‌ صورت‌ گرفته‌ (برای‌ تفصیل‌، نک‍ : بحرالعلومی‌، 602 - 603؛ قس‌: امین‌، علینقی‌، 218)، و به‌ شمارۀ 2601 در فهرست‌ آثار میراث‌ فرهنگی‌ ثبت‌ شده‌ است‌ ( همشهری‌ ). 
بیهقی‌ گذشته‌ از آنچه‌ ذكر شد، از محضر عالمان‌ دیگری‌ نیز دانش‌ اندوخته‌ است‌: نخست‌ پدرش‌ زید بن‌ محمد (نک‍ : بیهقی‌، معارج‌، 157)، سپس‌ حسن‌ بن‌ یعقوب‌ بن‌ احمد نیشابوری‌ (د 517ق‌) كه‌ نهج‌البلاغه‌ را نزد او خواند (همان‌، 95) و احمد بن‌ حامد نیشابوری‌ در ریاضیات‌، استاد دیگر او بود (همو، تتمة...، 154). او همچنین‌، از اسماعیل‌ بن‌ ابی‌ بكر بیهقی‌ (د 519ق‌) (همو، تاریخ‌، 179، 184، 214) و ابوالغنائم‌ حمزۀ حسینی‌ (د 523 ق‌) (همو، لباب‌...، 2 / 603) و محمد بن‌ فضل‌ صاعدی‌ (د 530 ق‌) حدیث‌ استماع‌ كرد (یاقوت‌، 4 / 1760) و در دانش‌ نسب‌شناسی‌ نیز از علی‌ بن‌ محمد حسینی‌ ونكی‌ بهره‌ برد (بیهقی‌، همان‌، 2 / 631). 
بیهقی‌ با عالمان‌ مشهور عهد دیدار و ارتباط داشت‌، مانند عمر بن‌ سهلان‌ ساوی‌ (زنده‌ در 526 ق‌) (همو، تتمة، 128)، مجدالافاضل‌ عبدالرزاق‌ تركی‌ (همان‌، 124)، محمد بن‌ عبدالكریم‌ شهرستانی‌ (د 548ق‌) (همان‌، 138)، اسماعیل‌ بن‌ حسن‌ جرجانی‌ پزشك‌ (د 531ق‌) (همان‌، 172) و عالم‌ بزرگ‌ عمر خیام‌ نیشابوری‌ (همان‌، 116). 
بیهقی‌ در 543 ق‌ به‌ امر سلطان‌ سنجر رساله‌ای‌ در پاسخ‌ فرمانروای‌ ابخازیه‌ به‌ دو زبان‌ عربی‌ و سریانی‌ نوشت‌ (همو، تاریخ‌، 163) كه‌ این‌ موضوع‌ نشان‌ دهندۀ آگاهی‌ او به‌ زبان‌ سریانی‌ نیز هست‌. بیهقی‌ شاعر نیز بود و قطعاتی‌ از شعر او در مآخذ آمده‌ است‌ (نک‍ : طیب‌، 35-41؛ برای‌ كتاب‌ شعر او، نک‍ : یاقوت‌، 4 / 1762). 
مذهب‌ بیهقی‌ از جمله‌ موضوعات‌ مهم‌ در بررسی‌ زندگی‌ اوست‌. عالم‌ شیعی ، ابن‌ شهر آشوب‌ (ه‍ م)، از مؤلفی‌ به‌ نام‌ ابوالقاسم‌ زید بن‌ حسین‌ بیهقی‌ یاد كرده‌، و به‌ او كتابی‌ به‌ نام‌ حلیة الاشراف‌ نسبت‌ داده‌ است‌ و می‌گوید از طریق‌ فرزند این‌ بیهقی‌، ابوالحسن‌ به‌ كتاب‌ مذكور دسترسی‌ یافته‌ است‌ ( معالم‌...، 51، المناقب‌، 1/12)؛ سپس‌ از فرزند وی‌، ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ زید بن‌ حسین‌ بیهقی‌ با لقب «فرید خراسان‌» نام‌ برده‌، و تنها 3 اثر به‌ او نسبت‌ داده‌ است‌ ( معالم‌، 51-52؛ نیز نک‍ : افندی‌، 5/448). با توجه‌ به‌ این‌ مطلب‌، برخی‌ از علمای‌ امامیه‌، ابوالحسن‌ بیهقی‌ را از بزرگان‌ تشیع‌ دانسته‌، و در كتب‌ خود از وی‌ و آثارش‌ به‌ تفصیل‌ یاد كرده‌اند (نک‍ : آقابزرگ‌، طبقات‌...، 189-190، الذریعة، 4/266، جم‍ ؛ امین‌، محسن‌، 8/243؛ مرعشی‌، 1/148). همچنین‌، عبدالجلیل‌ قزوینی‌ رازی‌، مؤلف‌ نقض‌ نیز از «الشیخ‌ الامام‌ ابوالحسن‌ الفرید» نام‌ برده‌، و او را در شمار بزرگان‌ شیعه‌ آورده‌ است (ص‌ 212). 
با این‌ همه‌، عالم‌ دیگر شیعی‌، شیخ‌ منتجب‌الدین‌ رازی‌ (زنده‌ در 600ق‌) در فهرست‌ خود از عالمان‌ شیعی‌ و آثار ایشان‌، از این‌ بیهقی‌ نامی‌ به‌ میان‌ نیاورده‌ است‌؛ حال‌ آنكه‌ او دست‌ كم‌ در دو مورد، حتى‌ به‌ عالمانی‌ كه‌ بنابر تقیه‌، مذهب‌ خود را آشكار نمی‌كرده‌اند، اشاره‌ كرده‌ است‌ (ص‌ 41، 116؛ برای‌ رد احتمال‌ اشارۀ او به‌ پدر بیهقی‌، نک‍ : آقابزرگ‌، طبقات‌، 112؛ دانش‌ پژوه‌، 65؛ برای‌ تفصیل‌، نک‍ : دنبالۀ مقاله‌). گذشته‌ از اینكه‌ پاره‌ای‌ از مطالب‌ بیهقی‌ در ذكر فضائل‌ امیرالمؤمنین‌ علی‌(ع‌) و اهل‌ بیت‌(ع‌)، بی‌گمان‌ مؤید تشیعِ اوست‌ (مثلاً نک‍ : لباب‌، 1/176-177، معارج‌، 97؛ نیز نک‍ : طیب‌، 58-59)، وی‌ در آغاز كتاب‌ معارج‌ نهج‌البلاغة از چند تن‌ از استادان‌ خود در كلام‌ نام‌ برده‌، و از آنها بسیار ستایش‌ كرده‌ (نک‍ : سطور پیشین‌)، مانند رشیدالدین‌ عبدالجلیل‌ رازی‌ كه‌ از جمله‌ بزرگ‌ترین‌ متكلمان‌ شیعه‌ بوده‌ است‌ (منتجب‌الدین‌، همان‌، 110) و علی‌ بن‌ هیصم‌ نیشابوری‌، فقیه‌ و ادیب‌ شیعی‌ (نک‍ : ه‍ د، ابن‌ هیصم‌، مجدالدین‌). با این‌ همه‌، برخی‌ از محققان‌ به‌ ادّلۀ دیگری‌ توجه‌ كرده‌اند كه‌ او را از تعلق‌ به‌ تشیع‌ دور نگه‌ می‌دارد؛ از جمله‌ وی‌ در مقدمۀ یكی‌ از آثار خود، خلفای‌ نخستین‌ پس‌ از پیامبر(ص‌) را با القاب‌ ویژۀ آنها ستایش‌ كرده‌ است‌ (نک‍ : غرر، گ‌ 136 ب‌؛ برای‌ تفصیل‌، نک‍ : دانش‌پژوه‌، 66؛ طیب‌، 65- 69). همچنین‌ گرچه‌ ابن‌صلاح‌ (1/150، 2/557) و فصیح‌خوافی‌ (2/242) بیهقی‌ را حنفی‌ دانسته‌اند، اما دیگر كسانی‌ كه‌ شرح‌ حال‌ حنفی‌ مذهبان‌ را نوشته‌اند، مانند عبدالقادر قرشی‌ و ابن‌ قطلوبغا به‌ او اشاره‌ نكرده‌اند. حاجی‌ خلیفه‌ (مثلاً نک‍ : 1/ 609) و به‌ پیروی‌ از او، بغدادی‌ (1/36) نیز بیهقی‌ را شافعی‌ خوانده‌اند؛ شاید سبب‌ چنین‌ انتسابی‌، وجود كتابی‌ از بیهقی‌ با عنوان‌ وسائل‌ الالمعی‌ فی‌ فضائل‌ اصحاب‌ الشافعی‌ باشد؛ اما دو تن‌ از مشهورترین‌ شرح‌ حال‌ نویسان‌ شافعیان‌ كه‌ از كتاب‌ مذكور اطلاع‌ داشته‌اند، یعنی‌ ابن‌ صلاح‌ (همانجاها) و سبكی‌ (1/217، 345)، بخش‌ خاصی‌ را به‌ ترجمۀ احوال‌ بیهقی‌ اختصاص‌ نداده‌اند. 
مسئلۀ مهمی‌ كه‌ می‌باید در سرگذشت‌ بیهقی‌ در برخی‌ مآخذ كهن‌ موردتوجه‌ قرار گیرد، خلط او با دو شخصیت‌ دیگر است‌؛ نخست‌ وزیر شرف‌الدین‌ ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ حسن‌ بیهقی‌ (مق‍ 536ق‌) كه‌ شاعر نیز بود (بیهقی‌، تاریخ‌، 224- 226؛ برای‌ مدح‌ وی‌، نک‍ : حیص‌ بیص‌، 201-206، 226-227؛ قوامی‌رازی‌، 4-7). گویا نخستین‌ بار عمادالدین‌ كاتب‌ اصفهانی‌ دچار چنین‌ اشتباهی‌ شد (نک‍ : 2/ 98) و مؤلفانی‌ چون‌ ذهبی‌ (20/585) و ابن‌ فوطی‌ (4/342، 5/450) از او پیروی‌ كرده‌اند (یاقوت‌، 4/1764-1765؛ برای‌ معاصران‌، نک‍ : آقابزرگ‌، الذریعة، 4/444، جم‍ ؛ اثری‌، 1/322؛ نجیب‌، 17؛ برای‌ نقد موضوع، نک‍ : محدث‌ ارموی‌، 181؛ طیب‌، 11-13). همچنین‌ منتجب‌الدین‌ رازی‌ از فقیهی‌ به‌ نام‌ ابوالحسین‌ زید بن‌ حسن‌ بن‌ محمد بیهقی‌ كه‌ از او حدیث‌ استماع‌ كرده‌ بوده‌، نام‌ می‌برد (فهرست‌...، 81، الاربعون‌...، 59) و برخی‌ از علمای‌ امامیه‌، مانند حر عاملی‌ (2/122)، نوری‌ (3/102) و بحرالعلوم‌ (ص‌ 29) او را با بیهقی‌ موضوع‌ این‌ مقاله‌ یكی‌ دانسته‌اند؛ حال‌ آنكه‌ بیهقی‌ مذكور، فخرالدین‌ ابوالحسین‌ زید بن‌ حسن‌ بروقنی‌ است‌ كه‌ در 540ق‌ به‌ یمن‌ هجرت‌ كرد (برای‌ تفصیل‌، نک‍ : طباطبایی‌، تعلیقات‌...، 81؛ هادی‌، 56-57). 
گفتنی‌ است‌ كه‌ محمد مشكوة رساله‌ای‌ در شرح‌ احوال‌ بیهقی‌ داشته‌ است‌ (نک‍ : آقابزرگ‌، همان‌، 7 / 113-114). 

آثـار

بیهقی‌ در كتاب‌ مشارب‌ التجارب‌ فهرستی‌ از آثار خود، شامل‌ بیش‌ از 70 اثر آورده‌ بوده‌ است‌ و ما به‌ واسطۀ نقل‌ یاقوت‌، از آن‌ آگاهی‌ داریم‌ (4/1762-1763)؛ گرچه‌ ظاهراً چند كتاب‌ او در این‌ فهرست‌ ذكر نشده‌ بوده‌ است‌، مانند المواهب‌ الشریفة (تألیف‌: 556 ق‌، نک‍ : حاجی‌ خلیفه‌، 2/1895) و لباب‌ الانساب‌ (تألیف‌: 558ق‌، نک‍ : بخش‌ آثار، شم‍ 7). با توجه‌ به‌ تاریخ‌ تألیف‌ این‌ آثار، می‌توان‌ حدس‌ زد كه‌ او فهرست‌ مذكور را در زمانی‌ قبل‌ از این‌ دو تاریخ‌ تنظیم‌ كرده‌ است‌ (قس‌: ندوی‌، 3/243، كه‌ 549ق‌ را تاریخ‌ نگارش‌ فهرست‌ مذكور آورده‌ است‌). چنان‌ كه‌ گفته‌ شد، ابن‌ شهر آشوب‌ تنها به‌ 3 اثر از ابوالحسن‌ بیهقی‌ اشاره‌ كرده‌ است‌: تلخیص‌ مسائل‌ الذریعة، الافادة للشهادة و جواب‌ یوسف‌ العراقی‌ الیهودی‌ ( معالم‌، 51-52). در فهرست‌ خودنگاشتِ بیهقی‌، تنها از كتاب‌ دوم‌، با عنوان‌ الافادة فی‌ كلمة الشهادة نام‌ برده‌ شده‌ است‌ (نک‍ : یاقوت‌، 4/1762) و بعید نیست‌ اصول‌ الفقه‌ در همان‌ فهرست‌، همان «تلخیص‌» مذكور در كتاب‌ ابن‌ شهر آشوب‌ باشد. كتاب‌ سوم‌ نیز نه‌ نام‌، بلكه‌ به‌ احتمال‌ بسیار موضوع‌ آن‌ است‌. 
در اینجا به‌ برخی‌ از مهم‌ترین‌ آثار او اشاره‌ می‌شود (برای‌ فهرستی‌ از آثار او، نک‍ : همانجا؛ نیز نک‍ : طیب‌، 42 بب‍‌ ): 
1. ازاهیر الریاض‌ المریعة و تفسیر الفاظ المحاورة و الشریعة، در توضیح‌ اصطلاحات‌ شرعی‌ (برای‌ نسخه‌ها، نک‍ : همو، 43). 
2. تاریخ‌ بیهق‌ (ه‍ م). 
3. تتمة صوان‌ الحكمة (نک‍ : ه‍ د، صوان‌ الحكمة). 
4. جوامع‌ احكام‌ النجوم‌، كه‌ به‌ فارسی‌ در 3 مجلد در موضوع‌ رد بر احكام‌ نجوم‌ تألیف‌ شده‌ است‌ (برای‌ نسخه‌های‌ آن‌، نک‍ : آقابزرگ‌، الذریعة، 5 / 255؛ طباطبایی «نهج‌البلاغة»، 172-173). 
5. طرائق‌ الوسائل‌ الیى حدائق‌ الرسائل‌. نسخه‌ای‌ منتخب‌ از آن‌ در كتابخانۀ چستربیتی‌ انگلستان‌ (شم 3968) موجود است‌ (همان‌، 176). 
6. غرر الامثال‌ و دررالاقوال‌، در دو مجلد در موضوع‌ امثال‌ عربی‌. چاپ‌ تصویری‌ این‌ كتاب‌ به‌ كوشش‌ محمد حسین‌ حسینی‌ جلالی‌ در شیكاگو از روی‌ نسخۀ ناقص‌ موجود در لیدن‌ منتشر شده‌ است‌. بیهقی‌ این‌ كتاب‌ را به‌ یكی‌ از بزرگان‌ دربار سلطان‌ سنجر، به‌ نام‌ ابوعلی‌ احمد ابن‌ اسماعیل‌ العارض‌ (د 553ق‌، نک‍ : عمادالدین‌، 1 / 140؛ نیز نک‍ : ابن‌ فوطی‌، 5 / 475) اهدا كرده‌ است‌. 
7. لباب‌ الانساب‌ و الالقاب‌ و الاعقاب‌، در موضوع‌ نسب‌شناسی‌. بیهقی‌ این‌ كتاب‌ را میان‌ جمادی‌الآخر ـ رمضان‌ 558، به‌ خواهش‌ نقیب‌السادات‌ بیهق‌، عمادالدین‌ ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ محمد از آل‌ زباره‌ نگاشت‌ (طیب‌، 51، شم‍ 66). به‌ نظر می‌رسد كه‌ كتاب‌ در دو جلد تألیف‌ شده‌ بوده‌، زیرا مؤلف‌ مطلبی‌ را به‌ جلد دوم‌ كتاب‌ احاله‌ داده‌ است‌ (بیهقی‌، لباب‌، 2 / 624). این‌ اثر در دو جزء در 1400ق‌ در قم‌ با اغلاط بسیار منتشر شده‌ است‌. 
8. معارج‌ نهج‌البلاغة، در شرح‌ نهج‌البلاغة. بیهقی‌ این‌ كتاب‌ را میان‌ ربیع‌الآخر ـ جمادی‌الاول‌ 552 در دو مجلد نگاشت‌. وی‌ در كتاب‌ خود تا حد بسیاری‌ بر شرح‌ نهج‌البلاغۀ ابونصر احمد بن‌ محمد وَبری‌ خوارزمی‌ حنفی‌ (د ح‌ 510ق‌) تكیه‌ داشته‌ است‌ (برای‌ تفصیل‌، نک‍ : دانش‌ پژوه‌، 2-3؛ طباطبایی‌، همان‌، 152-153). معارج‌ براساس‌ تنها نسخۀ شناخته‌ شدۀ آن‌، به‌ كوشش‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌ در قم‌ (1406ق‌) منتشر شد، و بار دیگر نیز به‌ كوشش‌ اسعد طیب‌ با تصحیح‌ دقیق‌تری‌ در همان‌ شهر (1422ق‌) به‌ چاپ‌ رسید. 
9. مشارب‌ التجارب‌ و غوارب‌ الغرایب‌، در تاریخ‌ روزگار مؤلف‌ كه‌ در واقع‌ ادامۀ تاریخ‌ یمینی‌ عبدالجبار عتبی‌ مورخ‌ دربار غزنوی‌ بوده‌ است‌ (بیهقی‌، تاریخ‌، 20). از آنجا كه‌ كتاب‌ عتبی‌ در 410ق‌ متوقف‌ شده‌ بود، بیهقی‌ اثر خود را از همین‌ سال‌ آغاز كرد و آن‌ را تا حدود سال‌ 560ق‌ ادامه‌ داد (نک‍ : قزوینی‌، «ید، یه‌»). مشارب‌ التجارب‌ مأخذ مؤلفانی‌ چون‌ ابن‌ فوطی‌ (2/259)، یاقوت‌ حموی‌ (مثلاً نک‍ : 2/696، 3/1684)، ابن‌ابی‌اصیبعه‌ (ص‌ 110)، ابن‌ اثیر (11/380)، ابن‌ نجار (3/296) و جوینی‌ (2/1 بب‍‌ ) بوده‌ است‌‌. 
10. . المواهب‌ الشریفة فی‌ مناقب‌ ابی‌ حنیفة. از سخن‌ فصیح‌ خوافی‌ چنین‌ برمی‌آید كه‌ این‌ اثر، افزون‌ بر شرح‌ احوال‌ و مناقب‌ منسوب‌ به‌ ابوحنیفه‌، شامل‌ ترجمۀ احوال‌ اصحاب‌ او نیز بوده‌ است‌ (2/242). یوسف‌ بن‌ محمد اهلی‌ در شوال‌ 839 این‌ كتاب‌ را با عنوان‌ تحفة السلطان‌ فی‌ مناقب‌ النعمان‌ به‌ فارسی‌ ترجمه‌، و به‌ شاهرخ‌ تیموری‌ اهدا كرد. بعید نیست‌ حاجی‌ خلیفه‌ كه‌ توصیفی‌ بلند از المواهب‌ ارائه‌ داده‌ (2/1895)، همین‌ ترجمۀ فارسی‌ را در دست‌ داشته‌ است‌. 
11. وشاح‌ دمیة القصر و لقاح‌ روضة العصر، در شرح‌ احوال‌ و آثار شعرای‌ معاصر مؤلف‌ كه‌ تألیف‌ آن‌ در رمضان‌ 535 به‌ پایان‌ آمد (یاقوت‌، 4 / 1764؛ برای‌ نقل‌ از آن‌، نک‍ : سمعانی‌، 3 / 32؛ یاقوت‌، فهرست‌، 7 / 3510؛ ابن‌ فوطی‌، 5 / 502؛ ابن‌ خلكان‌، 3 / 387). 

مآخذ

آقابزرگ‌، الذریعة؛ همو، طبقات‌ اعلام‌ الشیعة (قرن‌ 6)، قم‌، 1392 ق‌ / 1972م‌؛ ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، احمد، عیون‌ الانباء، به‌ كوشش‌ نزار رضا، بیروت‌، دارمكتبة الحیاة؛ ابن‌ اثیر، الكامل‌؛ ابن‌ خلكان‌، وفیات‌؛ ابن‌ شهر آشوب‌، محمد، معالم‌ العلماء، به‌ كوشش‌ محمدصادق‌ بحرالعلوم‌، نجف‌، 1380ق‌ / 1960م‌؛ همو، المناقب‌، قم‌، انتشارات‌ علامه‌؛ ابن‌ صلاح‌، عثمان‌، طبقات‌ الفقهاء الشافعیة، به‌ كوشش‌ محیی‌الدین‌ علی‌ نجیب‌، دمشق‌، 1413ق‌ / 1992م‌؛ ابن‌ فوطی‌، عبدالرزاق‌، مجمع‌ الآداب‌، به‌ كوشش‌ محمدكاظم‌، تهران‌، 1416ق‌؛ ابن‌ نجار، محمد، ذیل‌ تاریخ‌ بغداد، به‌ كوشش‌ قیصر فرح‌، حیدرآباد دكن‌، 1406ق‌ / 1986م‌؛ اثری‌، محمد بهجت‌، تعلیقات‌ بر خریدة القصر (القسم‌ العراقی‌) عمادالدین‌ كاتب‌، بغداد، 1375ق‌ / 1955م‌؛ افندی‌، عبدالله‌، ریاض‌ العلماء، به‌ كوشش‌ احمد حسینی‌، قم‌، 1401ق‌؛ امین‌، علینقی‌، تاریخ‌ سبزوار، به‌ كوشش‌ حسن‌ امین‌، تهران‌، 1381ش‌؛ امین‌، محسن‌، اعیان‌ الشیعة، به‌ كوشش‌ حسن‌ امین‌، بیروت‌، 1406ق‌ / 1986م‌؛ بحرالعلوم‌، محمدصادق‌، تعلیقات‌ بر معالم‌ العلماء (نک‍ : هم‍ ، ابن‌ شهر آشوب‌)؛ بحرالعلومی‌، حسین‌، كارنامۀ انجمن‌ آثار ملی‌، تهران‌، 1355ش‌؛ بغدادی‌، ایضاح‌؛ بهمنیار، احمد، مقدمه‌ بر تاریخ‌ بیهق‌ (نک‍ : هم‍ ، بیهقی‌)؛ بیهقی‌، علی‌، تاریخ‌ بیهق‌، به‌ كوشش‌ احمد بهمنیار، تهران‌، 1317ش‌؛ همو، تتمة صوان‌ الحكمة، به‌ كوشش‌ محمدشفیع‌، لاهور، 1351ق‌؛ همو، غرر الامثال‌ و درر الاقوال‌، نسخۀ خطی‌ كتابخانۀ لوكدونو (هلند)، شم‍ 1044؛ همو، لباب‌ الانساب‌، به‌ كوشش‌ مهدی‌ رجایی‌، قم‌، 1410ق‌؛ همو، معارج‌ نهج‌البلاغة، به‌ كوشش‌ اسعد طیب‌، قم‌، 1422ق‌؛ جوینی‌، عطاملك‌، تاریخ‌ جهانگشای‌، به‌ كوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، 1911م‌؛ حاجی‌ خلیفه‌، كشف‌؛ حر عاملی‌، محمد، امل‌ الآمل‌، به‌ كوشش‌ احمد حسینی‌، نجف‌، 1385ق‌؛ حیص‌ بیص‌، سعد، دیوان‌، به‌ كوشش‌ مكی‌ سید جاسم‌ و شاكر هادی‌ شكر، بغداد، 1974م‌؛ دانش‌پژوه‌، محمدتقی‌، مقدمه‌ بر معارج‌ نهج‌ البلاغة، قم‌، 1409ق‌؛ ذهبی‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، 1405ق‌؛ زركلی‌، اعلام‌؛ سبكی‌، عبدالوهاب‌، طبقات‌ الشافعیة الكبرى، به‌ كوشش‌ عبدالفتاح‌ حلو و محمود طناحی‌، قاهره‌، 1992 م‌؛ سمعانی‌، عبدالكریم‌، الانساب‌، به‌ كوشش‌ عبدالرحمان‌ معلمی‌ یمانی‌، حیدرآباد دكن‌، 1382ق‌ / 1962م‌؛ طباطبایی‌، عبدالعزیز، تعلیقات‌ بر فهرست‌ (نک‍ : هم‍ ، منتجب‌الدین‌)؛ همو، «نهج‌البلاغة عبر القرون‌»، تراثنا، 1414ق‌، س‌ 9، شم‍ 37؛ طیب‌، اسعد، مقدمه‌ بر معارج‌ نهج‌البلاغة (نک‍ : هم‍ ، بیهقی‌)؛ عمادالدین‌ كاتب‌، محمد، خریدة القصر (بخش‌ شعرای‌ خراسان‌)، به‌ كوشش‌ عدنان‌ آل‌ طعمه‌، تهران‌، 1999م‌؛ فصیح‌ خوافی‌، احمد، مجمل‌ فصیحی‌، به‌ كوشش‌ محمود فرخ‌، مشهد، 1341ش‌؛ قزوینی‌، محمد، مقدمه‌ بر تاریخ‌ بیهق‌ (نک‍ : هم‍ ، بیهقی‌)؛ قزوینی‌ رازی‌، عبدالجلیل‌، نقض‌، به‌ كوشش‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، تهران‌، 1358ش‌؛ قوامی‌ رازی‌، بدرالدین‌، دیوان‌، به‌ كوشش‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، تهران‌، 1334ش‌؛ كحاله‌، عمررضا، معجم‌ المؤلفین‌، بیروت‌، داراحیاء التراث‌ العربی‌؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ محدث‌ ارموی‌، جلال‌الدین‌، تعلیقات‌ بر دیوان‌ قوامی‌ رازی‌ (هم‍‌ )؛ مرعشی‌، شهاب‌الدین‌، مقدمه‌ بر لباب‌ الانساب‌ (نک‍ : هم‍ ، بیهقی‌)؛ منتجب‌الدین‌ رازی‌، علی‌، الاربعون‌ حدیثاً، قم‌، 1408ق‌؛ همو، فهرست‌، به‌ كوشش‌ عبدالعزیز طباطبایی‌، بیروت‌، 1406ق‌؛ نجیب‌، محیی‌الدین‌ علی‌، مقدمه‌ بر طبقات‌ (نک‍ : هم‍ ، ابن‌ صلاح‌)؛ ندوی‌، سلیمان‌، مؤخره‌ بر المعتبر ابوالبركات‌ بغدادی‌، حیدرآباد دكن‌، 1358ق‌؛ نفیسی‌، سعید، «امام‌ ابوالحسن‌ بیهقی‌ و مؤلفات‌ او»، مهر، 1313ش‌، س‌ 2؛ نوری‌، حسین‌، خاتمة المستدرك‌، قم‌، 1415ق‌؛ هادی‌، یوسف‌، مقدمه‌ بر ترجمۀ عربی‌ تاریخ‌ بیهق‌، دمشق‌، 1425ق‌ / 2004م‌؛ همشهری‌، تهران‌، 11 مرداد 1379ش‌، شم‍ 2181؛ یاقوت‌، معجم‌ الادباء، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، 1993م‌.

یوسف‌ هادی‌
 

 

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: