صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / بهاءالدین زهیر /

فهرست مطالب

بهاءالدین زهیر


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 13 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

بَهاءُالدّینْ زُهَیر، ابوالفضل‌زهیر بن‌ محمد مهلبی‌(581-656ق‌ /1185- 1258 م‌)، از شاعران‌ معروف‌ دورۀ ایوبی‌. وی‌ در نخله‌ در نزدیكی‌ مكه‌ دیده‌ به‌ جهان‌ گشود و در سرزمین‌ قَوص‌ (در مصر علیا) رشد یافت (ابن خلكان، 2 /337- 338؛ یونینی، 1 /184؛ ذهبی‌، 23 /355؛ ابن‌ شاكر، 20 /179) و همان‌جا قرآن‌، حدیث‌، فقه‌ و ادبیات را فرا گرفت‌ و زندگی‌ ادبی‌ و علمی‌ خود را شروع‌ كرد. 
بهاءالدین ‌نخستین‌بار در 607ق‌ /1210م‌ حاكم‌قوص‌، امیر مجدالدین لمطی را مدح كرد (نک‍ : ص‌ 175). ظاهراً در همین‌ هنگام‌ به‌ ملك‌ عادل‌ پیوست‌ و در قلعۀ دمشق‌ در 612ق‌ به‌ مدح‌ او پرداخت‌. او همچنین‌ ملك‌ كامل‌ را پس‌ از پیروزی‌ در معركۀ دمیاط (618ق‌ /1221م‌) ستود (ص‌ 121 بب‍‌ ) و در 621ق‌ یا اندكی‌ پس‌ از آن‌، از قوص‌ به‌ قاهره‌ رفت‌ و در آنجا به‌ خاندان‌ ایوبی‌ پیوست‌ (ص‌ 125) و با ملك‌ صالح‌ ایوبی‌ پیوندی‌ استوار برقرار كرد و در 629ق‌ /1232م‌ به‌ همراه‌ ملك‌ صالح‌ راهی‌ دمشق‌ شد. به‌ دنبال‌ مرگ‌ ملك‌ كامل‌ در 635ق‌ و نزاع‌ خاندان‌ ایوبی‌ بر سر پادشاهی‌، ملك‌ ناصر حاكم‌ شهر كَرَك‌ بر برادرزادۀ خود ملك‌ صالح‌، در نابلس‌ چیره‌ شد و او را در قلعۀ كرك‌ بازداشت‌ كرد. بهاءالدین‌ زهیر از سرِ وفاداری‌ نسبت به مخدوم‌ خویش‌ در نابلس‌ ماند و در این‌ مدت‌ همراهی‌ هیچ‌ حاكمی‌ را در هیچ‌ درگاهی‌ و قصری نپذیرفت‌، تا اینكه ملك صالح‌ از زندان‌ آزاد شد و سرزمین‌ مصر را به‌ تصرف‌ درآورد و شاعر نیز به‌ همراه‌ او، راهی‌ آن‌ دیار شد؛ این حادثه را در اواخر ذیقعدۀ 637 دانسته‌اند (ابن‌ خلكان‌، 2 /332؛ قس‌: فروخ‌، 3 /587، كه‌ 639ق‌ آورده‌ است‌). 
بدین‌سان‌، شاعر در مصر از جایگاهی‌ والا برخوردار گردید و مقرب‌ترین‌ و محبوب‌ترین‌ شخص‌ در دستگاه‌ ملك‌ صالح‌ شد، چنان‌كه‌ در میان كُتّاب‌ الدُّرج‌ (منشیانی‌ كه‌ مسئولیت‌ كتابت «ولایات‌»، و مكاتبات پادشاه‌ و مانند آن‌ را برعهده‌ داشتند) انگشت‌نما بود (یونینی‌، ابن‌ شاكر، همانجاها). 
ابن خلكان كه در قاهره بهاءالدین زهیر را ملاقات كرده‌، سجایای‌ اخلاقی‌ او را بسیار ستوده‌ است‌. در این‌ دیدار، بهاءالدین‌ زهیر بسیاری‌ از اشعار خود را كه‌ در مناسبتهای‌ مختلف‌ سروده‌ بود، برای‌ ابن‌ خلكان‌ بازخواند و ابن‌ خلكان‌ كه‌ اجازۀ روایت‌ دیوان‌ بهاءالدین‌ را نیز داشته‌ است‌، حدود 50 بیت‌ از اشعار او را نقل‌ كرد. وی‌ شعر زهیر را لطیف و سهل و ممتنع‌ دانسته‌ است‌ (2 /332-336). 
در مدت‌ اقامت‌ ملك‌ صالح‌ در شام‌ بهاءالدین‌ زهیر چندین‌بار به‌ عنوان‌ پیك‌ وی‌ راهی‌ شهرهای‌ مختلف‌ شده‌ است‌ كه‌ از این‌ میان‌، می‌توان‌ به‌ رفتن‌ او به‌ موصل‌ و دیدار با ادیب‌ معروف‌ ابوالعباس‌ ابن‌حلاوی‌ موصلی‌ (همو، 2 /337) و سفارت‌ به‌ دربار ملك ناصر صلاح‌الدین‌ یوسف‌ حاكم‌ شهر حلب‌ در 645ق‌ /1247م‌ (یونینی‌، 1 /184- 185) اشاره‌ كرد. 
ملك‌ صالح‌ اندكی‌ پیش‌ از مرگ‌، به‌ علتی‌ كه‌ هنوز چندان‌ آشكار نیست‌، از شاعر آزرده‌ شد و او را از خود دور كرد. آنچه‌ از منابع‌ در علت‌ این‌ امر استنباط می‌شود، این‌ است‌ كه‌ ملك‌ صالح‌، مردی‌ مبتلا به‌ وسواس شدید، خشمگین‌، كینه‌توز و بی‌گذشت‌ بود و به‌ سبب‌ سوءتفاهمی‌ كه‌ در امر نامه‌نگاری‌ پیش‌ آمده‌ بود، بهاءالدین‌ زهیر را از خود دور كرد (همو، 1 /185؛ ابن‌ شاكر، 20 /180). بهاءالدین‌ زهیر بعد از مرگ‌ ملك‌ صالح‌، به‌ خدمت‌ ملك‌ ناصر صلاح‌الدین‌ یوسف‌ درآمد و در مدح‌ او اشعار نیكو سرود كه‌ در جای‌جای‌ دیوان‌ پراكنده‌ است‌؛ اما نومیدانه‌ از او نیز برید و راهی‌ مصر شد و در آنجا بقیۀ عمر خود را در عزلت‌ با فروش‌ كتابها و دارایی‌ خود در نهایت‌ تنگدستی‌ سپری‌ كرد (یونینی‌، 1 /187). وی‌ سرانجام‌، بر اثر بیماری‌ سختی‌ كه‌ سراسر قاهره‌ را فراگرفته‌ بود، درگذشت‌ و در گورستان‌ قرافۀ صغری‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد (ابن‌ خلكان‌، 2 /338). 
دیوان‌ شعر بهاءالدین‌ به‌ تصریح‌ خود او حاوی‌ اشعاری‌ است‌ كه‌ در ایام‌ جوانی‌ به‌ نظم درآورده‌، و خود به‌ ترتیب‌ الفبایی‌ منظم‌ ساخته‌ است‌ (ص‌ 11). 
دیوان‌ بهاءالدین‌ بارها در مصر و دیگر جایها به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌ كه‌ از آن‌ جمله‌ است‌: چاپ‌كیمبریج‌ (1876م‌) به‌كوشش‌ ادوارد هنری‌پامر، همراه‌ با ترجمۀ منظوم‌ انگلیسی‌ (2 ج‌)؛ پاریس‌ (1883م‌)؛ نیز بارها در كشورهای‌ عربی‌. بیشتر اشعار این‌ دیوان‌، در غزل‌، و بقیه‌ در مدح و رثا و هجا و وصف‌ است‌. شعر او آكنده‌ از ظرافت‌ و عاطفه‌ای‌ نیرومند است‌؛ معانی‌ را به‌ آسانی‌ و روانی‌ تمام‌ بیان‌ می‌كند و گاه‌ نیز از مثلهای‌ رایج‌ میان‌ مردم‌ بهره‌ می‌گیرد (مثلاً نک‍ : ص‌ 347)، چندان‌ كه‌ شعرش‌ به‌ نثر موزون‌ می‌ماند. وزنهای‌ سبكِ آهنگین‌ و الفاظ آشنای‌ به‌ دور از «غرابت‌»، شعرش‌ را مقبول عموم مردم ساخته است‌. تكرار مضمون‌ در شعرش‌ به‌ كرات‌ دیده‌ شده‌، اما او هر بار الفاظ را تغییر داده‌ است‌. گاه‌ در برخی‌ از اشعار، از شیوۀ گفت‌ و گو كه‌ از زمان‌ عمر بن‌ ابی‌ ربیعه‌ در ادب‌ عربی‌ رواج‌ یافته‌، استفاده‌ شده‌ است‌ (مثلاً ص‌ 21، 397، 401). 
بهاءالدین‌ هر بار كه‌ به‌ آرایه‌های‌ لفظی‌ روی‌ آورده‌، ناچار از احساسات‌ شاعرانه‌ روگردان‌ شده‌ است‌. عمدۀ صنایعی‌ كه‌ در شعر او می‌توان‌ یافت‌ عبارتند از جناس‌، توریه‌، تهكم‌، به‌ ویژه‌ اكتفا و ائتلاف‌ (هماهنگی‌) الفاظ با معانی‌. در مدایح‌ بهاءالدین‌ تقریباً هیچ‌ معنای‌ تازه‌ای‌ نمی‌توان یافت‌، زیرا سراسر دستاوردهای‌ او در این‌ باب‌، تقلید از پیشینیان و بازگو كردن‌ مضامین‌ كلیشه‌ای‌ آنان‌ است‌: همان‌ زیاده‌ گوییهای‌ اغراق‌آمیز خالی‌ از ذوق‌ اینجا نیز در قالبی‌ سهل‌تر تكرار می‌شود و سخت‌ موردپسند امیران‌ قرار می‌گیرد. 
از میان‌ مراثی‌ بهاءالدین‌، قطعه‌ای‌ كه‌ در سوگ‌ فرزندش‌ سروده‌ (نک‍ : ص‌ 246- 248)، پر از مضامین‌ سوزناك‌ و اندوهی‌ صادقانه‌ است‌. هجای‌ بهاءالدین‌ زهیر اندك‌ است‌ و این‌ اندك‌ نیز اختصاص‌ به‌ هجو كسانی‌ دارد كه‌ تحمل‌ آنها بر او سخت‌ بوده‌ است‌. لطیف‌ترین‌ شعر هجایی‌ او دربارۀ اسبی‌ سروده‌ شده‌ است‌ كه‌ از سوار شدن‌ بر آن‌ بیزار بود (ص‌ 395). 
وصف‌ در دیوان‌ او فراوان‌ است‌. بارها شراب‌ و مجالس‌ آن‌، كهنگی‌ و درخشش آن در جام‌، ساقی زیباروی و نیز یاران‌ میخواره‌ را ستوده‌، و در بیشتر این‌ اشعار، شیوۀ گذشتگان‌ را پیش‌ گرفته‌ است‌. بهاءالدین‌ زهیر شیفتۀ طبیعت بود، اما وصف باغها و بستانها، درختان‌، میوه‌ها، سرسبزی‌ طبیعت‌، شبنم‌ و غیره‌ در شعر او، همه‌ در قالب‌ شعر نوخاستگان‌ عرب‌ جای‌ می‌گیرد. به‌ طور كلی‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ بهاءالدین‌، هرگاه‌ مضامین‌ نزدیك‌ به‌ زندگی‌ روزمره‌ و محیط اجتماعی‌ خود را در اوزان‌ سبك‌ و به‌ دور از تصنع‌ بیان‌ كرده‌، موفق‌ بوده‌ است‌؛ اما آنجا كه‌ در قصاید بزرگ‌ و سنگین‌ به‌ رقابت‌ با شاعران‌ بزرگ‌ گذشته‌ برخاسته‌، شعرش‌ تصنعی‌ و تقریباً تهی‌ از ذوق‌ و احساس‌ هنری‌ است‌. 

مآخذ

 ابن‌ خلكان‌، وفیات‌؛ ابن‌ شاكر كتبی‌، محمد، عیون‌ التواریخ‌، به‌ كوشش‌ فیصل‌ سامر و نبیله‌ عبدالمنعم‌ داوود، بغداد، 1400ق‌ /1980م‌؛ بهاءالدین‌ زهیر، دیوان‌، بیروت‌، 1400ق‌ /1980م‌؛ ذهبی‌، محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ سرحان‌، بیروت‌، 1405ق‌ /1985م‌؛ فروخ‌، عمر، تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، بیروت‌، 1981م‌؛ یونینی‌، موسی‌، ذیل‌ مرآة الزمان‌، حیدرآباد دكن‌، 1374ق‌ / 1954م‌.

خلیل‌ پروینی‌ 
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: