صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / بهاءالدین جوینی /

فهرست مطالب

بهاءالدین جوینی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 13 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

بَهاءُالدّین‌ جُوِینی‌، محمد (ح‌ 648 ـ شعبان‌ 678ق‌ /1250 ـ دسامبر 1279م‌)، فرمانروای‌ اصفهان‌ و بخشی‌ از عراق‌ عجم‌ از 663 تا 678ق‌ /1265-1279م‌. او فرزند بزرگ‌ شمس‌الدین‌ محمد جوینی صاحب دیوان، وزیر مشهور هلاكو و اباقاخان‌ بود. بهاءالدین‌ محمد همچون‌ برادرش‌ خواجه‌ شرف‌الدین‌ هارون‌، در كودكی‌ و نوجوانی‌ به‌ دانش‌اندوزی‌ پرداخت‌ (میرخواند، 5 /279؛ خواندمیر، دستور... ، 270). 
پس از مرگ هلاكوخان در 663ق‌ /1265م‌، فرزندش‌ اباقا ضمن‌ ابقای شمس‌الدین محمد جوینی بر منصب وزارت، حكومت‌ اصفهان‌ و بخش‌ بیشتر عراق‌ عجم‌ را در همان‌ سال‌ به‌ بهاءالدین‌ واگذار كرد (رشیدالدین‌، 3 /103؛ نیز نک‍ : قزوینی‌، «لا»). مقارن‌ ورود بهاءالدین‌ به‌ اصفهان‌، این‌ شهر دستخوش‌ آشوب‌ و ناآرامی‌ بود و او برای ایجاد آرامش و امنیت، متمردان و مخالفان را سخت‌ سركوب‌ كرد؛ چنان‌كه‌ در دوران‌ حكومت‌ وی‌ بر اصفهان‌، كسی‌ را یارای‌ نافرمانی و تجاوز و دزدی‌ نبود (وصاف‌، 34؛ اشپولر، .(285 بهاءالدین‌ در این‌ زمان‌ برای‌ ادارۀ بهتر شهر، اصفهان‌ را به‌ چند ناحیه تقسیم كرد و محافظت هر ناحیه را به‌ رؤسای‌ شهر یا ملازمان‌ خود سپرد و هریك‌ را مسئول ایجاد نظم‌ در حوزه‌ مأموریتی‌ خود كرد (نک‍ : وصاف‌، همانجا؛ مستوفی‌، 3 /119-120). 
شیوۀ بهاءالدین‌ در حكومت‌، سخت‌گیری‌ و سركوب‌ بود و كوچك‌ترین گذشتی نداشت‌. در این زمینه نمونه‌های‌ شگفت‌انگیزی‌ در مآخذ نقل‌ شده‌ است‌. چنان‌كه‌ وصاف‌ شرحی‌ از اقدامات‌ بی‌رحمانۀ او آورده‌ (ص‌ 34- 35)، و میرخواند ضمن‌ مقایسۀ او با زیاد بن‌ ابیه و حجّاج‌ بن‌ یوسف‌، در این‌ باب‌ حكایاتی‌ در كتاب‌ خود ذكر كرده‌ است‌ (همانجا؛ نیز نک‍ : ابن‌ فوطی‌، 410؛ خواندمیر، همانجا، حبیب‌...، 3 /109؛ براون‌، 32-33)؛ حتى كسانی‌ از اصفهان‌ شكایت‌ وی‌ را نزد پدر بردند، و شمس‌الدین‌ با نامه‌ و پیام‌، فرزند را اندرزها داد، گرچه سودی نداشت (خواندمیر، همان‌، 3 /110). 
در دوران‌ حكومت‌ بهاءالدین‌ بر اصفهان‌، ملك‌ شمس‌الدین‌ كرت كه بر ولایت نیمروز حكومت داشت (نک‍ : رشیدالدین‌، همانجا)، علم‌ مخالفت‌ برافراشته‌ بود. به پیشنهاد خواجه‌ شمس‌الدین‌ جوینی‌، اباقاخان‌ بهاءالدین‌ را مأمور سركوب‌ او كرد (674ق‌ /1275م‌)، اما بهاءالدین‌ پیش‌ از حركت با مشورت قاضی فخرالدین‌ و نظام‌الدین‌ اوبهی‌، نامه‌ای‌ به‌ شمس‌الدین‌ كرت‌ نوشت‌ و او را به‌ اصفهان‌ فرا خواند و تهدیدش‌ كرد كه‌ در صورت‌ نافرمانی‌، هرات‌ تسخیر، و خود او دستگیر خواهد شد. شمس‌الدین‌ كرت‌ به‌ اصفهان‌ آمد و اندكی‌ بعد بهاءالدین‌ او را به دربار اباقا گسیل‌ داشت‌ (رشیدالدین‌، 3 /148-150؛ سیفی‌، 346- 348؛ نیز نک‍ : اقبال‌، 370). 
سرانجام‌ بهاءالدین پس از 5 سال حكومت بر اصفهان‌ درگذشت‌ (وصاف‌، 36؛ فصیح‌، 2 /347) و با مرگ‌ ناگهانی‌ او، آرامش‌ از اصفهان‌ رخت‌ بربست‌ (وصاف‌، 35؛ میرخواند، 5 /282). خواجه‌ شمس‌الدین‌ در رثای‌ پسر، رباعی‌ای‌ سرود و شاعران‌ دیگر چون‌ محمد ابن‌ بدرجاجرمی‌ قصایدی‌ سرودند و به‌ شمس‌الدین‌ تعزیت‌ گفتند (جاجرمی‌، 824، 826-827، 1214، 1215؛ نیز نک‍ : براون‌، 33). 
وزارت‌ بهاءالدین‌ را در عصر حكومت‌ وی‌ بر اصفهان‌، مدتی‌ شیخ‌ عزالدین‌ علی‌ جمال‌ كاشی‌ (د 713ق‌ /1313م‌) از بزرگان‌ آن‌ روزگار برعهده‌ داشت‌ (ابوالقاسم‌، 151-152). از جمله‌ ملازمان‌ دیگر او، مجدالملك‌ یزدی‌ از وزیرزادگان‌ اتابكان‌ یزد بود كه‌ از این‌ شهر به‌ اصفهان‌ آمد و ملازمت‌ بهاءالدین‌ اختیار كرد، اما خوی‌ تند او را برنتافت‌ و به‌ پایتخت‌ (تبریز) رفت‌ و از حمایت‌ شمس‌الدین محمد برخوردار شد‌(رشیدالدین، 3 /154-156؛‌میرخواند، 5 /318-319؛ خواندمیر، همان‌، 3 /111). 
گفته‌اند: بهاءالدین‌ به‌رغم‌ سنگ‌دلی‌ و بی‌رحمی‌، حاكمی‌ سخاوتمند و بخشنده‌ بود؛ به‌ ویژه‌ در بزرگداشت‌ دانشمندان‌ و ادیبان‌ و شاعران‌ كوشش‌ داشت‌ (وصاف‌، 35-36). از ستایشگران‌ او شاعر برجستۀ آن‌ عصر مجدهمگر (د 686ق‌ /1287م‌) بود كه‌ از یزد به‌ اصفهان‌ سفر كرد و در زمرۀ نزدیكان‌ بهاءالدین‌ درآمد و قصایدی‌ در مدحش‌ سرود (عبید، 306؛ خواندمیر، همان‌، 3 /117؛ مستوفی، 3 /422؛ نیز نک‍ : اقبال‌، 537). مجدهمگر خطی‌ زیبا داشت‌ و نسخه‌ای‌ از قابوس‌ نامه‌ را در 673ق‌ برای‌ بهاءالدین‌ كتابت‌ كرد (حكمت‌، 169). از دیگر ستایشگران او شمس‌الدین كاشی است‌ كه‌ قصیده‌ای‌ مصنوع‌ در مدح‌ بهاءالدین‌ سرود (حمدالله‌، 737). 
از فرزندان‌ بهاءالدین‌ نام‌ دو پسر او در منابع‌ مذكور است‌: یكی‌ از آنان به نام علی‌ در 688ق‌ /1289م‌ در واقعۀ كشتار خاندان‌ جوینی‌ در كاشان‌ به‌ قتل‌ رسید، و مدفنش‌ زیارتگاه‌ مردم‌ گردید. پسر دیگر وی‌، در اثر این‌ واقعه‌ و از شدت‌ وحشت‌ بیمار شد و در پایان‌ عمر كیخاتو درگذشت‌ (رشیدالدین‌، 3 /218؛ نیز نک‍ : قزوینی‌، « سآ»). 

مآخذ

ابن‌ فوطی‌، عبدالرزاق‌، الحوادث‌ الجامعة، به‌ كوشش‌ محمدرضا شبیبی‌ و مصطفى جواد، بغداد، مكتبة العربیه‌؛ ابوالقاسم‌ كاشانی‌، عبدالله‌، تاریخ‌ اولجایتو، به‌ كوشش‌ مهین‌ همبلی‌، تهران‌، 1348ش‌؛ اقبال‌ آشتیانی‌، عباس‌، تاریخ‌ مفصل‌ ایران‌ (از استیلای‌ مغول‌ تا اعلان‌ مشروطیت‌)، تهران‌، 1312ش‌؛ براون‌، ادوارد، تاریخ‌ ادبی‌ ایران‌ (از سعدی‌ تا جامی‌)، ترجمۀ علی‌اصغر حكمت‌، تهران‌، 1339ش‌؛ جاجرمی‌، محمد، مونس‌ الاحرار، به‌ كوشش‌ صالح‌ طبیبی‌، تهران‌، 1350ش‌؛ حكمت‌، علی‌اصغر، حاشیه‌ بر تاریخ‌ ادبی‌ ایران‌ (نک‍ : هم، براون‌)؛ حمدالله‌ مستوفی‌، تاریخ‌ گزیده‌، به‌ كوشش‌ عبدالحسین‌ نوایی‌، تهران‌، 1339ش‌؛ خواندمیر، غیاث‌الدین‌، حبیب‌ السیر، به‌ كوشش‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران‌، 1353ش‌؛ همو، دستورالوزراء، به‌ كوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، 1317ش‌؛ رشیدالدین‌ فضل‌ الله‌، جامع‌ التواریخ‌، به‌ كوشش‌ عبدالكریم‌ علیزاده‌، باكو، 1957م‌؛ سیفی‌ هروی‌، سیف‌، تاریخ‌ نامۀ هرات‌، به‌ كوشش‌ محمد زبیر صدیقی‌، كلكته‌، 1362ق‌ /1943م‌؛ عبید زاكانی‌، كلیات‌، به‌ كوشش‌ پرویز اتابكی‌، تهران‌، 1343ش‌؛ فصیح‌ خوافی‌، احمد، مجمل‌ فصیحی‌، به‌ كوشش‌ محمود فرخ‌، مشهد، 1339ش‌؛ قزوینی‌، محمد، مقدمه‌ بر تاریخ‌ جهانگشای‌ جوینی‌، لیدن‌، 1329ش‌؛ مستوفی‌ بافقی‌، محمد، جامع‌ مفیدی‌، به‌ كوشش‌ ایرج‌ افشار، تهران‌، 1340ش‌؛ میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران‌، 1339ش‌؛ وصاف‌، تاریخ‌، تحریر عبدالمحمد آیتی‌، تهران‌، 1346ش‌؛ نیز: 

Spuler, B., Die Mongolen in Iran, Leiden, 1985.
علی‌ آل‌ داود 
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: