صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادیان و عرفان / بهاءالدین زکریای ملتانی /

فهرست مطالب

بهاءالدین زکریای ملتانی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 13 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

بَهاءُ‌الدّینْ زَكَریای‌ مُلْتانی‌، عارف‌ سدۀ 6 و 7ق‌ /12 و 13م‌ و مروج‌ طریقۀ سهروردیه‌ در هند. كنیۀ او ابومحمد، و خود معروف‌ به‌ بهاء الحق‌ بود و القاب‌ دیگری‌ چون‌ غوث‌ العالمین‌ و بدرالمشایخ‌ داشت‌. وی‌ هاشمی‌ نسب‌ و قریشی‌ بود و تبارش‌ به ‌اسد بن ‌هاشم ‌عبدمناف‌ می‌رسید. جد بهاءالدین‌ از خوارزم‌ به «كوت‌ كرور»، در حوالی‌ ملتان‌ مهاجرت‌ كرده‌، و در آنجا ساكن‌ شده بود. وجیه‌الدین محمد،‌پدر بهاءالدین در آنجا با دختر حسام‌‌الدین‌ ترمذی‌ ازدواج‌ كرد و بهاءالدین‌ در همان‌جا در 566ق‌ /1161م‌ و به‌ قولی‌ در 578ق‌ /1182م‌ به‌ دنیا آمد (فرشته‌، 2 /404؛ داراشكوه‌، 115؛ غلام‌ سرور، 2 /19؛ رحمان علی، 32؛ عبدالحی‌، 1 /120؛ زیدی‌، 22-24؛ آریا، 47). 
وی‌ در زادگاهش‌ قرآن‌ آموخت‌ و برای‌ تكمیل‌ معلومات‌ ابتدا به‌ خراسان‌ و آن‌گاه‌ به‌ بخارا رفت‌ و مدت‌ 15سال‌ به‌ تحصیل‌ و تدریس‌ پرداخت‌؛ سپس‌ به‌ مكه‌ و مدینه‌ سفر كرد و در مدینه‌ اجازۀ روایت‌ حدیث‌ یافت‌. پس‌ از چندی‌ از طریق‌ بیت‌ المقدس‌ راهی‌ بغداد شد و در آنجا به‌ خدمت‌ شهاب‌ الدین‌ عمر سهروردی‌ (د 632ق‌ /1235م‌)، صاحب‌ عوارف‌ المعارف‌ رسید و دست‌ ارادت‌ به‌ وی‌ داد و با راهنمایی او به مجاهده‌ و ریاضت‌ پرداخت‌. گفته‌اند كه‌ وی‌ تنها پس‌ از 17روز خرقۀ خلافت‌ از مرشد خود گرفت‌ و شیخ‌ شهاب‌ الدین‌ در پاسخ‌ معترضان‌ گفت‌: بهاء الدین‌ چون‌ هیزم‌ خشكی‌ است‌ كه‌ آتش‌ در او زود اثر نمود (دهلوی‌، حسن‌، 71-72؛ جامی‌، 504؛ غوثی‌ شطاری‌، 46؛ داراشكوه‌، 114؛ فرشته‌، 2 /404-405؛ غلام سرور، 2 /19-20؛ زیدی، 24 بب‍ ؛ رضوی‌، .(I /191 
بهاء‌الدین زكریا آن‌گاه به‌ دستور مرشد خود به‌ ملتان‌ بازگشت‌ و به‌ ارشاد مردم‌ و تبلیغ‌ طریقۀ سهروردیه‌ همت‌ گماشت‌. وی‌ در آغاز كار با مخالفت‌ برخی‌ از علما مانند قطب‌ الدین‌ كاشانی‌ ــ كه‌ مورد حمایت‌ ناصرالدین‌ قباچه‌ (د 625ق‌ /1228م‌)، فرمانروای‌ سند و ملتان‌ بود ــ روبه‌رو شد، اما خانقاه‌ وی‌ به‌زودی‌ چنان‌ شهرتی‌ یافت‌ كه‌ نه‌ تنها صوفیان‌، بلكه‌ بازرگانانی‌ از عراق‌ عجم‌ و خراسان‌ به‌ دیدارش‌ می‌شتافتند و هدایایی‌ تقدیم‌ وی‌ می‌كردند. شیخ‌ بهاء‌الدین نامه‌ای در مخالفت با ناصرالدین قباچه به‌ شمس‌‌الدین‌ التتمش‌ (حك‍ 607-633ق‌ /1210-1236م‌)، پادشاه‌ دهلی‌ نوشت‌. اگر چه‌ این‌ نامه‌ به‌ دست‌ ناصرالدین‌ قباچه‌ افتاد، اما وی‌ از آزار بهاءالدین‌ چشم‌ پوشید (فرشته‌، 2 /406؛ زیدی‌، 38-39؛ رضوی‌، همانجا). 
پس‌ از فتح‌ سند و ملتان‌ به‌ دست‌ شمس‌الدین‌ التتمش‌ و كشته‌ شدن‌ ناصرالدین‌ قباچه‌، میان‌ شیخ‌ و پادشاه‌ دهلی‌ روابط نزدیكی‌ برقرار شد و التتمش‌ وی‌ را به‌ شیخ‌ الاسلامی‌ برگزید. پس‌ از آن‌ خانقاه‌ شیخ‌بهاءالدین‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از مراكز عمدۀ تصوف‌ درآمد و او به‌ تربیت‌ مریدان‌ و ترویج‌ بیش‌ از پیش‌ طریقۀ سهروردیه‌ پرداخت‌. بهاءالدین در مسائل‌ سیاسی‌ زمان‌ خود نیز اهتمام‌ داشت‌، چنان‌ كه‌ نه‌ تنها در تثبیت‌ حكومت‌ التتمش‌ در ملتان‌، او را یاری‌ كرد، در 644ق‌ /1246م‌ نیز كه‌ مغولان‌ ملتان‌ را محاصره‌ كردند، در برابر پرداخت‌ مبلغی‌ پول‌ آنان‌ را واداشت‌ كه‌ از محاصرۀ آن‌ شهر دست‌ بردارند (سیفی‌، 158؛ زیدی‌، همانجا؛ زرین‌ كوب‌، 216؛ رضوی‌، .(I /191-192 
بهاءالدین‌ زكریا خانقاه‌ بزرگ‌ و با شكوهی‌ در ملتان‌ ساخت‌ و در آنجا به‌ مدت‌ نیم‌ قرن‌ به‌ تربیت‌ مریدان‌ پرداخت‌ و بر اثر كوشش‌ وی‌ گروهی از هندوها به‌ دین‌ اسلام‌ گرویدند (داراشكوه‌، زرین‌ كوب‌، همانجاها؛ نیز نک‍ : EI2) وی‌ مریدان‌ بسیاری‌ را برای‌ تبلیغ‌ دین‌ اسلام‌ و ترویج‌ طریقۀ سهروردیه‌ به‌ نواحی‌ سند و پنجاب‌ فرستاد و با كوششهای‌ او این‌ طریقه‌ نه‌ تنها در هند، بلكه‌ در خراسان‌ و بخارا نیز پیروانی‌ یافت‌ (زیدی‌، 37؛ EI2). 
بهاء‌الدین به كشاورزی و بازرگانی نیز توجه داشت، اما زندگانی‌ را با وجود درآمد بسیار با قناعت‌ می‌گذراند و آنچه‌ به‌ دست‌ می‌آورد، صرف‌ فقرا و امور عام‌ المنفعه‌ می‌كرد. وی‌ در ملتان‌ مركز خیریه‌ای‌ برای‌ اطعام‌ روزانۀ فقرا دایر كرده‌ بود و در برخی‌ از نواحی‌ ملتان با حفر قنات به‌ آبادی‌ زمینها می‌پرداخت‌ و مریدان‌ را به‌ كارهای‌ كشاورزی‌ و بازرگانی‌ تشویق‌ می‌نمود. بهاء الدین‌ در بازرگانی‌ بدان‌ پایه‌ رسیده‌ بود كه‌ كشتیهای‌ وی‌ از سواحل‌ عربستان‌ و روم‌ تا چین‌ رفت‌ و آمد می‌كردند (زیدی‌، 37- 38). 
شیخ‌ بهاء الدین‌ با اقطاب‌ سلسلۀ چشتیه‌، به‌ ویژه‌ قطب‌ الدین‌ بختیار كاكی‌ و بابافریدالدین‌ گنج‌ شكر روابط بسیار دوستانه‌ای‌ داشت‌. ظاهراً آنها ولایات‌ تحت‌ نفوذ معنوی‌ را میان‌ خود تقسیم‌ كرده‌ بودند و بدین‌ ترتیب‌، هرگونه‌ سوء تفاهمی‌ از میان‌ برداشته‌ شده‌ بود (رضوی‌، .(I /193 با این‌ همه‌، روشها و طریقتهای‌ آنها چندان‌ هماهنگ‌ نبود، چنان‌ كه‌ شیخ‌ بهاء الدین‌ زكریا با عامۀ مردم‌ كمتر روبه‌‌رو می‌شد و از ازدحام‌ توده‌های‌ مردم‌ در اطراف‌ خود پرهیز می‌كرد و چندان تمایلی‌ به‌ ملاقات‌ با قلندران‌ دوره‌گرد نداشت‌ (زیدی‌، 30؛ دهلوی‌، حسن‌، 81؛ رضوی‌، همانجا). همچنین‌ بر‌خلاف مشایخ چشتیه كه بیشترشان در كمال‌ سادگی‌ و تنگ‌دستی‌ زندگی‌ می‌كردند، بهاءالدین‌ ثروت‌ بسیار داشت‌ و انبار خانقاه‌ او همیشه‌ پر از غله‌ بود (زرین‌كوب‌، همانجا؛ رضوی‌، I /306؛ EI2) وی‌ برخلاف‌ بزرگان‌ چشتیه‌ با امرا و حكام‌ زمان‌ خود روابط نزدیكی‌ داشت‌ و از آن‌ به‌ نفع‌ مردم‌ بهره‌ می‌جست‌ (رضوی‌، II /371 I /193,؛ زیدی‌، 38). 
بهاء‌الدین‌ به‌ پیروی‌ از شیخ‌ خود، شهاب‌الدین‌ سهروردی‌ كمتر روزۀ استحبابی‌ می‌گرفت‌ و برای‌ مریدانش‌ نیز همان‌ روزۀ ماه‌ رمضان‌ را كافی‌ می‌دانست‌ و آنها را از ریاضتهای‌ سخت‌ منع‌ می‌كرد (دهلوی‌، عبدالحق‌، 27؛ زیدی‌، 33؛ رضوی‌، .(I /217 وی‌ بیش‌ از مشایخ‌ چشتیه‌ به‌ آداب‌ شریعت‌ پای‌بندی‌ داشت‌ و به‌ همین‌ سبب‌، نخست‌ نسبت‌ به‌ سماع‌ گرایش‌ چندانی‌ نشان‌ نمی‌داد، اما پس‌ از هم‌نشینی‌ با فخرالدین‌ عراقی‌ (د 688ق‌ /1289م‌) مرید و داماد خود، به‌ تدریج‌ به‌ سماع‌ گرایش‌ بیشتری‌ یافت‌ (جامی‌، 505؛ زیدی‌، 32). 
فخرالدین‌ عراقی‌ در ملتان‌ به‌ خانقاه‌ شیخ‌ درآمد و از مریدان‌ او شد و پس‌ از مدت‌ كوتاهی‌ از دست‌ او خرقه‌ دریافت‌ كرد. بهاء الدین‌ به‌ فخرالدین‌ علاقۀ بسیار داشت‌، چندان‌ كه‌ او را به‌ خلافت‌ خود منصوب‌ كرد (جامی‌، 599 -600)؛ اما فخرالدین‌ به‌ سبب‌ حسادت‌ اطرافیان‌ مجبور به‌ ترك‌ ملتان‌ شد. 
بهاءالدین‌ زكریا در 661ق‌ /1263م‌ و بنا بر برخی‌ منابع‌ در 666ق‌ / 1268م‌ در ملتان‌ درگذشت‌ (غلام‌ سرور، 2 /26؛ رحمان‌ علی، 33؛ دهلوی‌، عبدالحق‌، 28؛ اكرام‌، 261؛ زیدی‌، 43-47؛ «خلاصۀ...»، 171؛ فرشته‌، 2 /409؛ داراشكوه‌، همانجا؛ عبدالحی‌، 1 /121). گفته‌اند كه‌ بر جنازۀ وی‌ درویشی‌ ناشناس‌ كه‌ بعدها او را سعدی‌ شیرازی تصور كرده‌اند، نماز خواند؛ اما بنا بر روایتهای‌ دقیق‌تر این‌ شخص‌ پسر بزرگ‌ بهاءالدین‌، شیخ‌ صدرالدین‌ عارف‌ بود كه‌ بر وی‌ نماز خواند (زیدی‌، 45). پیكر او را در خانقاهش‌ به‌ خاك‌ سپردند.در رثای‌ او، شیخ‌ فخرالدین‌ عراقی‌ مرثیه‌ای‌ بلند سرود كه‌ در ادب‌ فارسی‌ جایگاهی‌ ویژه‌ دارد (همانجا؛ عراقی‌، 114بب‍‌ ). آرامگاه‌ بهاءالدین‌ در ملتان‌، در زمان‌ حیاتش‌ با هزینۀ شخصی‌ خود وی‌ ساخته‌ شده‌ بود و پسرش‌، صدرالدین‌ عارف‌ نیز در آنجا مدفون‌ است‌ (زیدی‌، 46-47). 
آثـار: به‌ روایت‌ منابع‌، بهاءالدین‌ زكریا اشعار بسیاری‌ سروده‌ بود، اما اكنون‌ شمار اندكی‌ از آنها در دست‌ است‌ كه‌ بیشتر در قالب‌ رباعی‌ است‌ (همو، 109، 110؛ آریا، 50)؛ علاوه‌ بر این‌، دیوانی‌ نیز بدو منسوب‌ است‌ (آقابزرگ‌، 9 /402؛ منزوی‌، 9 /2106). وی‌ در زمینۀ عرفان‌ و تصوف‌ نیز آثار منثوری‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ داشته‌ است‌ كه‌ از آنها تنها رسالۀ الاوراد و رسالۀ بهاءالدین‌ زكریا بر جای‌ مانده‌ است‌ (همو، 3 /1299، 1480). 
الاوراد كتابی‌ فقهی‌ است‌ كه‌ مورد استفادۀ عموم‌ بوده‌ است‌. این‌ كتاب‌ دارای‌ 110فصل‌ است‌ و عنوان‌ هر فصل‌ با حرف «ذ» آغاز می‌شود كه‌ به‌ معنای‌ ذكر است‌، مانند ذكر دعای‌ صبح‌، ذكر از خانه‌ به‌ مسجد رفتن‌ و .... محتوای‌ كتاب‌ دربارۀ نمازهای‌ واجب‌ و مستحب‌، آداب‌ طهارت‌ ظاهری‌ و باطنی‌، مراسم‌ دینی‌، اذكار و اوراد و جز اینهاست‌. این‌ رساله‌ كه‌ در 1398ق‌ /1978م‌ به‌ كوشش‌ مركز تحقیقات‌ فارسی‌ ایران‌و پاكستان‌ به‌چاپ‌ رسیده‌ است‌،در میان‌سلسلۀ سهروردیه‌ و دیگر فرقه‌های‌ صوفیه‌ شهرت‌ دارد (زیدی‌، 91-95؛ زرین‌ كوب‌، همانجا). علی‌ بن‌ احمد غوری‌ (د 725ق‌) بر این‌ كتاب‌ شرحی‌ به‌ نام‌ كنزالعباد فی‌ شرح‌ الاوراد نوشته‌ است‌ (نوشاهی‌، 814). 
موضوع‌ رسالۀ بهاءالدین‌ زكریا در بیان‌ مراحل‌ سیر و سلوك‌ و آداب‌ آن‌ و وظایف‌ و شرایط سالكان‌ طریقت‌ است‌. از نسخۀ خطی‌ این‌ رساله‌ فقط 13 صفحه‌ بر جای مانده‌ كه‌ متن‌ آن‌ را شمیم‌ محمود زیدی‌ همراه‌ احوال‌ و آثار شیخ‌ بهاءالدین‌ زكریای‌ ملتانی‌ به‌ چاپ‌ رسانده‌ است‌ (ص‌ 98- 109). 
مؤلف‌ انوار غوثیه‌، مخدوم حسن‌ بخش‌ كتاب‌ دیگری‌ با عنوان‌ شروط اربعین‌ فی‌ جلوس‌ المعتكفین‌ را نیز به‌ بهاءالدین‌ زكریا نسبت‌ داده‌ است‌. این‌ اثر در اصل‌ به‌ فارسی‌ آمیخته‌با عربی‌نوشته‌ شده‌ و دربردارندۀ 40شرط برای كسانی‌ است‌ كه‌ می‌خواهند معتكف‌ شوند. شروط اربعین‌... در 1327ق‌ در لاهور به‌ اردو ترجمه‌ شده‌، و به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌ (نک‍ : همو، 95-97). 
افزون‌ بر اینها، كتاب‌ دیگری‌ به‌ نام «خلاصۀ العارفین‌» در سخنان‌ و احوال‌ شیخ‌ بهاءالدین‌ زكریا موجود است‌ كه‌ از آغاز زندگی تا سیر‌و‌سلوك و رسیدن وی به درجۀ كمال‌ را دربرمی‌گیرد. مطالب‌ این‌ كتاب‌ از زبان‌ 3عارف‌ نامی‌: جلال‌ الدین‌ بخاری‌ (د 690ق‌ /1291م‌)، خواجه فریدالدین‌ گنج‌ شكر (د 664ق‌ / 1266م‌) و خواجه‌ نظام‌ الدین‌ اولیاء (د725ق‌ /1325م‌) نقل‌ شده‌، و در 3 فصل‌ فراهم‌ آمده‌ است‌. ظاهراً این‌ مجموعۀ ملفوظات‌ را یكی‌ از مریدان‌ شیخ‌ بهاءالدین‌ زكریا گردآوری‌ كرده‌ است‌. كتاب‌ به‌ كوشش‌ شمیم‌ محمود زیدی‌ همراه‌ احوال‌ و آثار شیخ‌ بهاءالدین‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. 
اگر چه‌ افرادی‌ چون‌ جلال‌ الدین‌ تبریزی‌ در بنگال‌، و قاضی‌ حمیدالدین‌ ناگوری‌ (د641ق‌ /1243م‌) در نواحی‌ ناگور نیز در گسترش‌ طریقۀ سهروردیه‌ سهیم‌ بوده‌اند، اما تداوم‌ این‌ سلسله‌ در طول‌ تاریخ‌ به‌ همت‌ مریدان‌ شیخ‌ بهاءالدین‌ زكریا صورت‌ گرفته‌ است‌ (زیدی‌، 61؛ رضوی‌، .(I /201-202 نخستین‌ كسی‌ كه‌ پس‌ از وی‌ به‌ خلافت‌ رسید و در گسترش‌ طریقۀ سهروردیه‌ كوشش‌ بسیار نمود، فرزندش‌ صدرالدین‌ عارف‌ بود (همانجا؛ زیدی‌، 52؛ زرین‌‌كوب، 216؛ آریا، 49). از دیگر مریدان برجستۀ شیخ‌ بهاءالدین‌ باید به‌ سیدجلال‌ بخاری‌، معروف‌ به‌ شاه‌ میرسرخ‌ (رضوی‌، I /203؛ زیدی‌، 71؛ آریا، 45) و نیز حسن‌ افغان‌ (د 689ق‌) اشاره‌ كرد كه‌ وی‌ اگر چه‌ مردی‌ عامی‌ و بی‌سواد بود، اما شیخ‌ او را بزرگ‌ می‌داشت‌ (دهلوی‌، حسن‌، 15؛ رضوی‌، همانجا؛ زیدی‌، 70-71). برخی‌ امیرحسینی‌ هروی‌ (د 730ق‌ /1330م‌) مؤلف‌ كنزالرموز و همان‌ كسی‌ كه‌ شیخ‌ محمود شبستری‌ (د 720ق‌ /1320م‌) گلشن‌ راز را در پاسخ‌ به‌ سؤالهای‌ او سرود، از مریدان‌ شیخ‌ بهاءالدین‌ دانسته‌اند (جامی‌، 505؛ جمالی‌، 153-154؛ زیدی‌، 73)؛ اما این‌ انتساب‌ چندان‌ درست‌ به‌ نظر نمی‌رسد و او احتمالاً مرید فرزند شیخ‌ بوده‌ است‌ (رضوی‌، .(I /206 همچنین‌ شیخ‌ عثمان‌ مرندی‌ (د 673ق‌ / 1274م‌)، معروف‌ به‌ لعل‌ شهباز قلندر، از اهالی‌ مرند از دیگر مریدان‌ وی‌ بوده‌ است‌ كه‌ طریقۀ سهروردیه‌ را با مشرب‌ قلندری‌ درآمیخت‌ (زیدی‌، 67- 68؛ زرین‌‌كوب‌، همانجا؛ آریا، 46). اما بی‌شك‌ مشهورترین ‌مرید شیخ‌ بهاءالدین‌ زكریا شاگرد و دامادش‌ شیخ‌ فخرالدین‌ عراقی‌ بوده‌ است‌ (د 688ق‌ /1289م‌) كه‌ همراه‌ قلندران‌ از همدان‌ راهی‌ هند شد و به‌ خدمت‌ شیخ‌ درآمد. وی‌ در مدح‌ و رثای‌ شیخ‌ اشعار بسیاری‌ سروده‌ است‌ (عراقی‌، 68، جم‍ ؛ غلام‌ سرور، 32؛ رضوی‌، ff. I /204؛ زیدی‌، 68-70). 

مآخذ

آریا، غلامعلی‌، طریقۀ چشتیه‌ در هند و پاكستان‌، تهران‌، 1368ش‌؛ آقابزرگ‌، الذریعة؛ اكرام‌، محمد، آب‌ كوثر، لاهور، 1990م‌؛ جامی‌، عبدالرحمان‌، نفحات‌ الانس‌، به‌ كوشش‌ محمود عابدی‌، تهران‌، 1370ش‌؛ جمالی‌، حامد، سیرالعارفین‌، ترجمۀ محمد ایوب‌ قادری‌، لاهور، 1989م‌؛ «خلاصة العارفین‌»، همراه‌ احوال‌ و آثار... (نک‍ : هم‍ ، زیدی‌)؛ داراشكوه‌، محمد، سفینة الاولیا، كانپور، 1900م‌؛ دهلوی‌، حسن‌، فوائد الفؤاد، به‌ كوشش‌ محمد لطیف‌ ملك‌، لاهور، 1386ق‌ /1966م‌؛ دهلوی‌، عبدالحق‌، اخبار الاخیار، خیرپور، فاروق‌ اكیدمی‌؛ رحمان‌ علی‌، محمد عبدالشكور، تذكرۀ علمای‌ هند، لكهنو، 1914م‌؛ زرین‌‌كوب‌، عبدالحسین‌، دنبالۀ جست‌ و جو در تصوف‌ ایران‌، تهران‌، 1362ش‌؛ زیدی‌، شمیم‌ محمود، احوال‌ و آثار شیخ‌ بهاءالدین‌ زكریای‌ ملتانی‌، لاهور، 1353ش‌؛ سیفی‌ هروی‌، سیف‌، تاریخ‌ نامۀ هرات‌، به‌ كوشش‌ محمد زبیر صدیقی‌، كلكته‌، 1302ق‌؛ عبدالحی‌، نزهة الخواطر، حیدرآباددكن‌، 1382ق‌ /1962م‌؛ عراقی‌، ابراهیم‌، كلیات‌، به‌ كوشش‌ سعید نفیسی‌، تهران‌، 1338ش‌؛ غلام‌ سرور، خزینة الاصفیا، كانپور، 1929م‌؛ غوثی‌ شطاری‌، محمد، گلزار ابرار، به‌ كوشش‌ محمد زكی‌، پتنه‌، 1994م‌؛ فرشته‌، محمد قاسم‌، تاریخ‌، كانپور، 1301ق‌ /1884م‌؛ منزوی‌، خطی‌ مشترك‌؛ نوشاهی‌، عارف‌، فهرست‌ نسخه‌های‌ خطی‌ فارسی‌ موزۀ ملی‌ پاكستان‌، اسلام‌ آباد، 1362ش‌؛ نیز: 

EI2 ; Rizvi, A. A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1986.

غلامعلی‌ آریا 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: