بوستان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/229069/بوستان
یکشنبه 15 مهر 1403
چاپ شده
12
حكمت عملی در اصطلاح دانش بایدها و نبایدها، و به تعبیر نصیرالدین طوسی در اخلاق ناصری دانش «قیام نمودن به كارهاست چنانکـه باید» (ص 37). كارهای بایسته (نیك) به كارهای فردی و جمعی تقسیم میشود و جمع عبارت است از جمع خانواده و جمع شهر و كشور. كارهای نیك فردی، موضوع بحث در اخلاق یا تهذیب اخلاق است و كارهای نیكی كه با مشاركت جمع خانواده صورت میگیرد، موضوع بحث در دانش تدبیر منزل، و كارهای نیكی كه با مشاركت مردم در شهر و كشور انجام مییابد، موضوع بحث در دانش سیاست مُدُن است. همچنین این نکـته مهم شایان توجه است كه مسائل حكمت عملی، مبتنی بر مطالعاتی نظری است كه هدف آن كشف اصلی بنیادی است كه كردارها براساس آن شكل میگیرد، چنانکـه اصل بنیادی در حكمت عملی ارسطویی «اعتدال»، و در نظر گرفتن این اعتدال در تمامی كردارهاست (نک : ارسطو، 1 / 89-92). سعدی با توجه به تمامیجوانب، در بوستان نظامیویژه در حكمت عملی پرداخته است كه از یك سو رنگ حكمی و فلسفی دارد و از سوی دیگر رنگ عرفانی و عاشقانه و در عین حال شاعرانه، اما ژرفنگرانه و واقعبینانه. آن اصل بنیادی هم كه كردارها براساس آن شكل میگیرد و مسائل بر بنیاد آن سامان مییابد، در حكمت نظری و عملی سعدی «عشق» است؛ عشقی كه در حوزه نظر كاشف حقیقت است و در حوزه عمل سعادت آفرین؛ اما به هیچ روی بیگانه با واقعیت نیست و چنین است كه سعدی در میان دانشمندان و نظریهپردازان گذشته، تنها اندیشمندی است كه نظر را با عمل و تجربه درآمیخته، و اصول علم اخلاق را از راه تعقل و استدلال، و قواعد عملی آن را از راه مشاهده و استقرا دریافته است (بهمنیار، 653؛ یغمایی، 352)؛ یعنی برخلاف اكثر بزرگان حكمت و اخلاق و عرفان به جزئیات زندگی و جنبههای واقعی حیات در این جهان نیز توجه دارد و واقعبینانه ره مینماید و ارشاد میكند (همانجا) و همین امر است كه بوستان را از بسیاری از آثار ادبی كلاسیك اسلامی ــ كه سخت انتزاعی و انگارگرایانه (ایدئالیستی) است ــ متفاوت و متمایز میسازد ( ایرانیكا،IV / 574 ).در این كتاب كم حجم پُرمغز، تمامی دقایق و اسرار زندگی فردی و اجتماعی، از تربیت روح و جسم تا ازدواج و تربیت فرزندان، از وظایف زن و شوهر نسبت به یكدیگر تا تلاش در جهت كسب و كار و آمیزش با مردم و اداره خانه و شهر و كشور، جملگی به بهترین صورت بیان شده است. به راستی هر بیتی از بوستان دستوری اخلاقی و اجتماعی است كه هرگز كهنه نمیشود و همواره شایسته پیروی است (یغمایی، 352-353). محققان فرنگی نیز بدین امر توجه خاص كردهاند، چنانکـه ادوین آرنلد (1832-1904م)، شاعر انگلیسی سعدی را متعلق به جهان قدیم و جدید میشمرد و همپتن مترجم منتخباتی از گلستان در سدۀ 20م، وی را دوست و مشاور همگان در روزگار ما میداند و اعلام میكند كه هیچ كس در پیروی از سعدی شرمسار یا بیمناك نخواهد بود (یوسفی، «سیری»، 19). سنجش برخی از بیتهای بوستان با سخنان آسمانی، در مغرب زمین (نک : همانجا) نیز مسئله ای تأملبرانگیز و در خور توجه است. با این همه، برخی از محققان از وجود تناقض در آراء و سخنان سعدی سخن گفتهاند (نک : هخامنشی، 126 بب ؛ ایرانیكا، IV / 593) كه بیوجه مینماید (نک : دادبه، «حكایت ...»، 34-57). مسائل 3گانه: گرچه بُعد نظری و هنری آثار سعدی اهمیت ویژهای دارد، اما آنچه سعدی را در حوزه حكمت خواستنی و جاویدان میسازد و مشاور همیشگی انسان قرار میدهد، بیشتر تعالیم حكیمانه یا مسائل 3گانه حكمت عملی، یعنی اخلاق، تدبیر منزل، و سیاست مُدُن است:
اخلاق یا تهذیب اخلاق دانش رفتار نیك فردی است. معیار تعیین وتشخیص نیكی از بدی هم یا شرع و وحی است (مكاتب دینی ـ كلامی)، یا عقل (مكاتب فلسفی). در نظر فیلسوف، رذایل یا صفات بد به مثابه بیماریها، و اخلاق طب روحانی است كه در درمان این بیماری میكوشد، یعنی فضایل یا صفات نیك را جانشین رذایل یا صفات بد میسازد و نفس را كه سرچشمۀ كردارهاست، آماده صدور كردارهای نیك میسازد. در تاریخ اندیشه نزدیك شدن كلام و عرفان به فلسفه به تدریج سبب ظهور اصطلاحات عرفانی در فلسفه گردید و فلسفه به ویژه فلسفه عملی رنگ عرفانی گرفت و از نفی رذایل به «تخلیه»، و از كسب فضایل به «تحلیه» تعبیر گردید (نصیرالدین، شرح ...، 3 / 389). سپس اصطلاح عرفانی ـ دینی تجلیه (شریعت) ــ كه آراستن و جلا دادن ظاهر است ــ با پیروی از آداب شریعت، به تخلیه و تحلیه (طریقت) پیوست و اعلام شد كه برای رسیدن به حقیقت و سعادت، طی مراحل 3گانه تجلیه، تخلیه و تحلیه ضروری است (نک : صدرالدین، شرح ...، 207، الشواهد...، 207- 208؛ سبزواری، شرح ...، 70، اسرار...، 309) و تصریح شد كه سالكی كه این مراحل را طی كند، تخلق به اخلاق الهی مییابد و به كمال، یعنی به معرفت و سعادت میرسد. این طرح عرفانی ـ فلسفی در بوستان قابل تشخیص است: یك ـ مرحلۀ تجلیه (شریعت): سعدی در مقدمه بوستان به شیوه اهل عرفان از فرو ماندن و گرفتار حیرت شدن عقل (بیت 63) در سیر به سوی حق سخن میگوید و بر مددكاری عشق و دستگیری «راعی» (مرشد) تأكید میورزد (بیتهای 60-61، 64) و تصریح میكند كه این مددكاری و دستگیری باید وفق تعالیم الهی پیامبر(ص) صورت گیرد و آنان كه راهی خلاف این راه بر میگزینند، بیگمان به مقصد نمیرسند (بیتهای 65-66) و سرانجام در پایان سخن، از راه و روش حق جویی به «راه صفا» تعبیر میكند و پیمودن این راه را تنها با پیروی از مصطفی (ص) ممكن و میسر میبیند: «مُحال است سعدی كه راه صفا / توان رفت جز بر پی مصطفی» (بیت 67)؛ و بدین سان، آشكارا بر مرحله تجلیه تأكید میكند. علاوه بر آن، جای جای در ابواب 10گانۀ بوستان، پیروی از حكم شرع را واجب میشمرد و قوانین حاكم و جاری بر آرمان شهر خود را از دین و از شرع میطلبد و بدین ترتیب، اصل تجلیه را جزء اصول حاكم بر آرمان شهر قرار میدهد (مثلاً نک : بیتهای 446-447، 1181). دو ـ مراحل تخلیه و تحلیه (طریقت): سراسر بوستان، تأكید بر خالی شدن و پاك شدن از رذایل (تخلیه) و آراسته شدن به فضایل (تحلیه) است. مفاهیمی چون عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، شكر و توبه ــ كه در عناوین بابها آمده است ــ از جملۀ فضایل به شمار میآیند و از آنجا كه رذایل نقیض فضایلند، عناوین بابها از یك سو فضایل را به ذهن میآورند و از سوی دیگر رذایل را تداعی میكنند و بدین سان، خواننده را به تخلیه و تحلیه فرا میخوانند؛ یعنی طرح هر فضیلت، به معنی دعوت به آراسته شدن بدان و پاك شدن از رذیلهای است كه در برابر آن قرار دارد. روی آوردن به فضیلت عدل، ملازم پاك شدن و پرهیز كردن از رذیله ظلم است؛ تحلیه به فضیلت احسان همراه با تخلیه از رذیله امساك است؛ و روی آوردن به فضیلت قناعت، قرین روی گرداندن از رذیله آز و افزونطلبی است. سعدی چنانکـه شیوه اوست، این معانی را از طریق طرح حكایتها و تمثیلها به زبان شعر و با بیان هنری ــ كه بیگمان بر شنونده تأثیری بیش از دعوت به فضایل به زبان علمیو فلسفی دارد ــ بازگو میكند و در كار اصلاح فرد و جامعه میكوشد. هر فضیلت در تقابل با رذیلتی كه در برابر آن قرار دارد، در یك داستان آن سان مطرح میشود كه شنونده به فضیلت روی آورد و از رذیلت روی برتابد، چنانکـه پس از طرح معنی عدل و ظلم (بیتهای 641-656)، هنرمندانه به «حكایت برادران ظالم و عادل و عاقبت ایشان» (بیتهای 657-699) میپردازد تا هدف كه نفی ظلم و تأیید عدل است، تحقق یابد. همچنین است «حكایت ممسك و فرزند ناخلف» (بیتهای 1203-1230) كه با هدف نفی رذیله امساك و تأیید و اثبات فضیلت احسان پرداخته شده است؛ نیز چنین است حكایت آن پُرطمعی كه در برابر خوارزمشاه به خاك میافتد و سعدی از زبان پسر آن پُرطمع بدو تذكار و توجه میدهد كه سرافرازی از فضیلت قناعت و سرافكندگی از رذیلت طمع به بار میآید (بیتهای 2739-2750). این صفآرایی نیكیها و بدیها در برابر یكدیگر و این تقابل فضایل و رذایل را در هر داستان بوستان شاهد توانیم بود؛ صفآرایی و تقابلی كه سعدی میكوشد به سود نیكیها و فضیلتها تمام شود و در شهر وجود انسان كه پُر از نیك و بد است و نیكیها در برابر بدیها ایستادهاند، پیكار به سود نیكیها پایان یابد و خرد بر هوا و هوس چیره گردد (بیتهای 2878-2882)؛ چه، تنها با تحقق چنین آرمانی است كه فرد و جامعه اصلاح میشود و آرمان شهر معنی مییابد. سه ـ مرحله فنا (حقیقت): سالك با پشت سرنهادن مراحل تجلیه، تخلیه و تحلیه، به مقام فناء فی الله میرسد و به معرفت، حقیقت و سعادت نایل میشود. سعدی در باب سوم بوستان در بحث از عشق و شور و مستی بدین معانی پرداخته است كه عشق هم یگانه عامل كشف حقیقت و هم مادر فضایل است (نک : همین مقاله، تحلیل حكمی ـ محتوایی، نظریۀ وحدت).
تدبیر منزل یا حكمت منزلی دانشی است كه از چگونگی رفتار و كردار نیك در جمع خانواده بحث میكند.
حكما در بحث از تدبیر منزل از 5 یا 7 مسئله سخن گفتهاند، اما سعدی بر بنیادیترین مسائل این فن و بر اساسیترین ركن منزل كه زن است، تأكید میورزد، تا اعلام كند كه اگر در انتخاب زن دقت بشود، كار منزل به سامان خواهد بود. وی بیآنکـه از اصطلاحات رایج نزد حكما بهره گیرد، با بیانی ساده و شاعرانه و در عین حال ژرف و حكیمانه به طرح موضوع میپردازد و با هدف تأكید بر اهمیت خانواده، شاهد بازی را به نقد میكشد كه بیماری آن روزگار (شبلی، 1 / 54) و بسیاری از روزگاران بوده است. سعدی شاهد بازی را به عنوان عامل تباهی در برابر ازدواج و تشكیل خانواده ــ كه عامل به بار آورنده سعادت است ــ قرار میدهد و میگوید: خرابت كند شاهد خانه كَن / برو خانه آباد گردان به زن (بیت 3184، نیز نک : بیتهای 3192-3193، 3510). او دامنۀ این نقد را تا نقد شاهد بازی صوفیان پیرو مذهب تجلی كه خود را «پاكباز» و «صاحب نظر» میدانستند و با «خوش پسر» مینشستند (بیت 3210) تا به قول خودشان از مجاز قنطره حقیقت بسازند، گسترش میدهد و چنین اظهار نظر میكند كه صنع حق را در طفل یك روزه نیز میتوان دید (بیت 3226) و «محقق همان بینداندر اِبِل (شتر) / كه در خوبرویان چین و چگل» (بیت 3227؛ نک : شبلی، 1 / 55). او به دنبال نقد و نفی شاهد بازی به معرفی زن نیك و زن بد میپردازد. حكما از منظری آرمانگرایانه، زن نیك را زنی میدانند كه متصف به تمامی نیكیها باشد؛ و به تعبیر نصیرالدین طوسی در اخلاق ناصری «مستجمع انواع محاسن بوَد و بر آن مزیدی صورت نبندد» (ص 216)؛ و چون میدانند كه چنین زنی در عالم واقع یافت نمیشود، بر 3 صفت عقل، عفت و حیا تأكید میكنند و توضیح میدهند كه «اگر بعضی از این خصال مفقود شود، باید كه عقل و عفت و حیا البته موجود بود» (همانجا) و میافزایند كه زیبایی و ثروت و نَسَب در جنب عقل و عفت و حیا وزنی نیارد و سعدی باتوجه به آراء گوناگون، به ویژه بر بنیاد تجارب خود در زندگی عملی و بازشناسی قواعد و اصولی كه به حال مردم سودمندتر است و خانوادهای بهتر و جامعهای مطلوبتر میسازد (بهمنیار، 653-654)، بیآنکـه اسیر آرمانگرایی و گرفتار واقعگریزی بشود، به معرفی زن نیك میپردازد و صفات چنین زنی را بر میشمارد: یك ـ زیبایی ظاهری و باطنی: در بوستان همانند دیگر متون آن روزگار از زیبایی ظاهری به «خوبی» و «خوبرویی» و از زیبایی باطنی به «خوش منشی»،«خوش باطنی»،«خوش خویی»،«خوش سیرتی» و «خوش طبعی»تعبیرشده است (برای نمونه، نک : بیتهای 3115، 3119، 3121-3123). سعدی بر زیبایی ظاهر زن، به شرط آنکـه قرین پاك دامنی باشد، تأكید میكند و برآن است كه چون زیبایی و پاك دامنی (مستوری) در زن جمع شود، دیدار او بهشت برین است: چو مستور باشد زن و خوبروی / به دیدار او در بهشت است شوی (بیت 3119) و چون این صفت (خوبی، زیبایی) به فرمانبرداری و پارسایی در زن بپیوندد، موجب كمال مرد میگردد و به تعبیر شاعرانه سعدی «كند مرد درویش را پادشا» (بیت 3115). سعدی بیزاری خود را از زن زشت روی ابراز میدارد (بیت 3130)، اما آنجا كه زیبایی ظاهری و باطنی جمع نمیشود، در ترجیح باطن بر ظاهر درنگ نمیكند و تصریح میكند كه «زن خوش منش دل نشان تر كه خوب» و «ببُرد از پری چهرۀ زشت خوی / زن دیوسیمای خوش طبع گوی» (بیتهای 3122-3123). دو ـ پارسایی: این صفت ناظر بر عفت و حیا ــ كه در نظر حكما دو صفت زن نیك به شمار میآید ــ نیز هست. سعدی بر این صفت تأكیدی خاص میورزد و بر آن است كه اگر زن پارسا باشد، نگه در نکـویی و زشتی وی روا نیست (بیت 3121)؛ چه، همین صفت او را مطلوب میسازد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید