صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات فارسی / بنگالی، ادبیات /

فهرست مطالب

بنگالی، ادبیات


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 2 تیر 1399 تاریخچه مقاله

بَنْگالی، اَدَبیات، زبان بنگالی امروزی در سده‌های 5 و 6ق / 11 و 12م از پراكریت «مگدهه اپه بهرانشه» منشعب شد، و تا آغاز دوران حكومت اسلامی ‌در بنگال (اوایل سدۀ ق / 13م) زبان گفت‌وگوی توده‌های مردم بود. در این دوران، سیطره و اعتبار زبان سنسكریت كه زبان دین و دولت سلاطین هندو مذهب بود، مانع از آن می‌شد كه زبان محلی از لحاظ فرهنگی رشد و ترقی نماید، هرچند كه در عصر سلطنت شاهان بودایی مذهب پالا (سده‌های 8 تا 12م) برخی از آثار بودایی، از جمله مجموعه سرودهای موسوم به چریاپده به زبان بنگالی قدیم پدید آمده بود. با آمدن مسلمانان، زبان سنسكریت از مقام زبان دولتی و درباری بودن تنزل كرد و به حوزه‌های دینی محدود شد، و زبان فارسی جای آن را گرفت و طبعاً راه برای پیشرفت زبان بنگالی و پیدایش ادبیات مكتوب به این زبان باز شد (نک‍ : كمبل، I / 227). در این دوران، ادبیات بنگالی بیشتر پیرو سنتهای ادبی سنسكریت و پراكریت بود، و شعر غنایی غالباً به ستایش خدایان محبوب هندوان، خصوصاً كریشنا و ویشنو اختصاص داشت ( آمریكانا، III / 514).
در اوایل سدۀ 13م حكومت خاندان «سنا» به دست مسلمانان برچیده شد. شاهان مسلمان بنگاله از دربار دهلی ــ كه در آن زمان مركز حكومت اسلامی‌ در هند بود ــ اطاعت نمی‌كردند، ولی در 984ق / 1576م دردوران پادشاهی اكبرشاه،حكومت بنگال درقلمرو سلطنت پادشاهان سلسله بابری دهلی قرار گرفت و در این دوران بود كه زبان و ادبیات فارسی در بنگال رشد و گسترش تمام یافت و فارسی رسماً زبان دولتی و درباری شد (امین، 22) و به موازات آن ادبیات بنگالی نیز به مرحله تازه‌ای از پیشرفت و تكامل خود رسید. 
پیش از این دوران، با آنکـه مردم بنگاله در جنگ و آشوب به سر می‌بردند، شاعرانی چون چاندیداس (قرن 14م) و ویدیاپتی (قرن 15م) به زبان بنگالی شعر می‌سرودند و سروده‌های عاشقانه آنها و نیز ستایش و وصف ویشنو، در سبك و شیوه شاعران دوره‌های بعد بسیار مؤثر بود (نک‍ :I / 1168 ,EI2؛ چترجی، 30). در سده‌های 15 و 16م، شاعران فرقه «ویشنویی» ادبیات این زبان را با غزلیات عاشقانۀ دینی و عرفانی پرشور خود رواج و رونق دادند (همانجا؛ مجتبائی، 7). از سوی دیگر، در این دوران به تشویق سلاطین مسلمان، حماسه‌های مهم دینی هندویی چون مهابهارته، راماینه، بهاگوتا و برخی از پوراناها از زبان سنسكریت به بنگالی ترجمه شد (EI²، همانجا؛ تاراچند، 213-214).
قرون 8 و 9ق / 14 و 15م را می‌توان به حق دوران شكوفایی ادبیات بنگالی میانه دانست كه در آن كرتیواس (قرن 14م)، با الهام‌گیری از راماینه، سنجیه (قرن 14م) با الهام‌گیری از مهابهارته و مالادهر وسو با بهره‌گیری از بهاگوت پورانا منظومه‌های دینی و یشنویی پدید آوردند ( آمریكانا،همانجا).در آثار این شاعران و مترجمان كه بنیان‌گذاران ادبیات بنگالی به شمار می‌روند، غالباً از حكمرانان مسلمان به نیكی یاد می‌شود (چترجی، 29).موكوندارام چكرورتی ــ كه پس از چاندیداس و ویدیاپتی، بزرگ‌ترین شاعر بنگالی دوران پیش از تسلط انگلستان به شمار می‌رود، و در اواخر سدۀ 16م و پس از تسلط اكبرشاه بر بنگاله می‌زیسته است ــ در حماسه‌ای به نام «چاندی» (زن شیوا) به تشریح فساد حاكمان وقت و آشفتگیهای اجتماع پرداخته است (مجتبائی، همانجا). 
از قرن 8ق مسلمانان بنگال به تصنیف، تألیف و ترجمه به این زبان پرداختند و در حیات فرهنگی و ادبی این ناحیه سهمی‌ بزرگ و مؤثر یافتند. شاه محمد صغیر، در دوران سلطنت غیاث‌الدین اعظم شاه (سل‍ 1392-1410م)، داستان یوسف و زلیخا را براساس روایات اسلامی‌ به نظم بنگالی درآورد. پس از او زین‌الدین در رسول ویجیه به شرح احوال رسول اكرم (ص) و اصحاب او پرداخت. مزمّل در كتابی با عنوان ساعت‌نامه از ساعات سعدونحس و اوقات مناسب برای امور زندگانی سخن گفت. افضل علی در نصیحت نامه اصول اخلاقی و آداب و احكام امور معاشی اسلامی ‌را بیان كرده است (عبدالكریم، 81,9-8)، و سید سلطان (سدۀ 16م) در وفات پیامبر(ص) مطالبی از تاریخ اسلام و احوال مسلمانان بنگال را به نظم درآورده است (نک‍ : همو، 81-82).
سید علاءالحسین معروف به علائول (الااول) منظومۀ مشهور پدماوتی، اثر ملك محمد جائسی را از هندی به بنگالی درآورد، و دولت قاضی داستان ستی مینا را به این زبان منظوم ساخت. اهمیت این شاعران بیشتر از آن جهت است كه توانستند تعبیرات و مضامین دینی اسلامی ‌را در شعر بنگالی وارد سازند و دو فرهنگ اسلامی ‌و هندویی را در بنگال به هم نزدیك كنند (GSE, III / 167). شایستۀ توجه است كه شاعران مسلمان از ترجمه یا تصنیف داستانهای حماسی یا عاشقانۀ هندویی پرهیز نداشتند. چنانکـه علائول، دولت قاضی و محمد كبیر به نظم این گونه آثار پرداختند. از دیگر چهره‌های ممتاز اسلامی‌ كه در تكوین و رشد ادب بنگالی مؤثر بوده‌اند، می‌توان از چند شاعر و نویسندۀ نیز یاد كرد. دولت وزیر بهرام خان داستان لیلی و مجنون را به نظم درآورد، و صابردخان با تصنیف كتاب حنیفه خیراپری، علائول با داستان سیف الملوك و بدیع الجمال، و محمد كبیر با منظومۀ مدهومالتی در این راه گامهای مؤثر برداشتند (EI²، همانجا).
كتاب جنگ نامه، اثر غریب‌الله، داستان فتوحات پیروان پیامبر اسلام (ص) در ایران است و كتاب دیگر او با عنوان مقتول حسین، از سرگذشت تلخ حسن و حسین (ع)، فرزندزادگان پیامبر اسلام (ص) سخن می‌گوید. حیات محمد نیز جنگ‌نامه‌ای در سوگ حسین بن علی (ع) تصنیف نمود و در این دوران دربارۀ واقعۀ كربلا و شهادت حسین بن علی (ع) و یاران او چند كتاب دیگر به نظم ساخته شد. غریب‌الله بخشی از داستان امیر حمزه را به نظم درآورد، و چندی بعد سید حمزه بخش دوم آن را سرود (اشرف، 961)، و حتی شاعران هندو مذهب هم به این موضوع توجه و دلبستگی یافتند، چنانکـه كریشنامنگل داستان كودكی حسن و حسین بن علی (ع) را ظاهراً به تقلید از داستانهای دوران كودكی كریشنا و بالارام به صورت منظومه‌ای به زبان بنگالی نقل كرده است. كتاب اسلام اسلام نبی‌كچّه (داستانهای پیامبر اسلام)، اثر عبدالمتین نیز به تقلید از منظومه‌های كریشنامنگل سروده شده است. روایات و داستانهای مربوط به زندگی و اعمال پیران صوفیه نیز زمینۀ پدید آمدن آثاری چون ستیه پیرپنچالی و نظایر آن گردید. 
اوایل قرن 12ق / 18م را می‌توان دوران ركود و انحطاط ادب بنگالی دانست، زیرا شعر بنگالی در این دوره بیشتر به محافل اشراف و پادشاهان فئودال و محلی محدود شده بود و به تودۀ مردم نمی‌پرداخت GSE)، همانجا). دو شاعری كه در این دوره شناخته‌شده‌تر بودند، یكی بهارات چاندراری (1707-1760م) و دیگری رام پرسادسن (1720-1775م) بود. از بهارات چاندراری اشعاری پرتكلف ولی طنزآمیز بر جای مانده است، ولی رام پرساد بیانی لطیف و شیرین داشت و غالباً در موضوعات دینی شعر می‌سرود. شعرای دیگر این دوره مقلدان بی‌مایه‌ای بودند كه در كار خود از سخنوران پیشین تقلید می‌كردند (مجتبائی، همانجا؛ چترجی، 31-32). 
ویژگیهای اصلی شعر این دوره را می‌توان تكلف بیش از حد و غلبۀ احساسات شهوانی در كلام شاعران دانست (GSE، همانجا). دانشمندان مسلمان نیز در این دوران علاوه‌بر آثاری در شرح احوال بزرگان دین و چند حماسۀ دینی چون نبی ونشه در تاریخ دینی اسلام، از تكوین عالم تا شهادت حسین بن علی (ع) تصنیف سیدسلطان (سدۀ 16 و 17م) و جنگ نامه در غزوات سرودۀ غریب‌الله و داستان امیرحمزه ساختۀ سیدحمزه، با سرودن منظومه‌هایی در تعلیم احكام و اصول عملی دین، در تقویت زبان و ادبیات بنگالی سهم عمده داشتند. از جملۀ این‌گونه آثار شریعت‌نامۀ نصرالله خان و كفایت المسلمین شیخ مطّلب و شریعت‌نامۀ دیگری از عبدالحكیم شایسته ذكر است (نک‍ : اشرف، 963-964). 
ادبیات صوفیانه نیز در این احوال رشد و گسترش داشت و به موازات سروده‌های شاعران ویشنوپرست و بیان مضامین عرفانی هندویی در وحدت ذات الهی و عبادت عاشقانه، كسانی چون سیدسلطان در جنن پردیپ و جامی ‌محمد در نور جمال به بحث و نظر دربارۀ موضوعات عرفانی پرداختند. سیدسلطان به اهمیت مراعات اصول و موازین شریعت در احوال صوفیانه و لزوم پیروی از پیر و مرشد توجه خاص داشت و حاجی محمد در آراء صوفیانۀ خود از محیی‌الدین ابن‌عربی و شیخ احمد سرهندی پیروی می‌كرد. صوفیه در بنگال غالباً با عارفان هندو مذهب روابط دوستانه داشتند و در هر دو طرف دادوستد و تأثیر و تأثر فكری و روحی وجود داشت (نک‍ : همو، 966-967). 
ادبیات بنگالی تا پایان قرن 12ق / 18م محدود به شعر بود و به رغم وجود متون منثور بسیار به زبانهای فارسی و سنسكریت (كه طبقۀ تحصیل كرده بنگال با آنها آشنا بودند)، عملاً تا اوایل قرن 19م و دوران تسلط انگلستان بربنگال،هیچ گونه نثرادبی قابل توجهی در زبان بنگالی پدید نیامد (مجتبائی، 8). این شاید از آن روی باشد كه بنگالی هیچ گاه زبانی رسمی ‌و درباری نبود و دانشمندان آثار علمی، فلسفی، حقوقی و یا دینی خود را یا به سنسكریت می‌نوشتند، یا به فارسی. از سوی دیگر رواج شعر قافیه‌دار را به جای نثر، شاید بتوان به‌سبب آب و هوای بنگاله دانست كه در آنجا رطوبت هوا و هجوم حشرات به آسانی و به سرعت كتاب و نسخه خطی را نابود می‌كند و همین باعث شده بود كه مطالب مختلف در قالب اشعار موزون و قافیه دار و در حافظۀ اشخاص حفظ و نقل شود (چترجی، 32). در دوران تسلط انگلیسیها بر بنگال (1757-1947م)، فرهنگ و ادبیات انگلیسی رو به رواج نهاد و آشنایی با این زبان در تحول ادبیات بنگالی مؤثر افتاد و موجب پیدایش و رشد نثر بنگالی شد. 
مأموران انگلیسی چون خود را مجبور به یادگیری زبان بنگالی می‌دیدند، دست به تهیه و نشر كتاب و فرهنگ لغت برای این زبان زدند و در كتابهایی كه برای تدریس نوشته می‌شد، افسانه‌ها و داستانهایی به زبان بنگالی گنجاندند، و همین نخستین نمونه‌های ساده و ابتدایی،بعدها اساس و پایۀ رمان بنگالی شد و به تدریج در میان توده‌های مردم راه یافت. عامل مهم دیگر فعالیتهای مبلغان مسیحی بود. در 1799م، ویلیام كیری، مبلّغی كه در ناحیۀ سرآمپور مستقر شده بود، به نشر كتب تبلیغاتی و آشنا كردن مردم با اصول مسیحیت پرداخت. در نتیجۀ كوششهای او و همفكرانش، كتاب مقدس به بنگالی ترجمه شد، و این ترجمه نیز در رواج و رشد نثر ادبی بنگالی تأثیری بسزا داشت (مجتبائی، چترجی، همانجاها). 
در كنار متون نثر، شعر نیز در این دوران به حیات خود ادامه می‌داد و موضوعات دینی و اسطوره‌ای همچنان محور اصلی ادبیات منظوم در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19م بود، ولی پیشرو نهضت نگارش دربارۀ مسائل دینی و فلسفی به نثر بنگالی، رام موهان روی (1774-1833م) بود كه «پدر نثر بنگالی» به شمار می‌رود (همو، 33). او پس از سفر به نقاط مختلف هند و آموختن زبانهای فارسی، سنسكریت، عربی، انگلیسی، یونانی و عبری، با تعالیم تورات و انجیل هم آشنا شد و با تشكیل جمعیتی به نام «براهمو ساماج»، به نشر آثار گوناگون در ذم بت‌پرستی، دفع خرافات از دین، معرفی آیین مسیح و آشتی و سازش میان ادیان پرداخت (مجتبائی، 8-9). وی شیوه‌ای را در نگارش پایه‌گذاری كرد كه پس از او نیز در انواع مختلف نوشتار ادبی، از نمایشنامه و رمان تا آثار علمی ‌و انتقادی به كار گرفته شد و تا اواسط قرن 19م نیز ادامه یافت ( آمریكانا، III / 514). از دیگر كسانی كه در رشد و شكوفایی نثر بنگالی با رام موهان روی همكاری داشتند، می‌توان از اكشی كومارداتا (د 1886م)، ایشوار چندرا گوپتا (1811- 1859م) و ایشوار چندرا بیدیاپتی (1820-1891م) نام برد. این نویسندگان روشن‌فكرانی بودند كه ادبیات ملی و نثر بنگالی را بنیان نهادند (GSE, III / 167).
در نیمۀ دوم قرن 13ق / 19م، نهضت ادبی بنگاله به كمال خود رسید. علل و عوامل مختلفی برای این رشد و پیشرفت سریع گفته شده است كه از همه مهم‌تر تأسیس مدارس جدید، ترجمۀ آثار اروپایی، نوشته‌های تبلیغاتی مسیحیان و آموختن زبان انگلیسی ــ كه به تدریج جای زبان فارسی را می‌گرفت و زبان رسمی ‌دولتی می‌شد ــ در این جریان مؤثر بوده است (چترجی، همانجا). رواج روزنامه‌نگاری نیز از ویژگیهای این دوره است و تقریباً 12 روزنامه به زبان بنگالی در كلكته به چاپ می‌رسید (امین، 23). از شخصیتهایی كه به موازات این جنبش جدید، ادبیات كهن را نیز ادامه می‌دادند، باید از مایكل مدهوسودن دات (1824-1873م) نام برد كه اولین بار در زبان بنگالی شعر سپید (بی‌قافیه) سرود. او می‌خواست سبك مطنطن و پرشكوه میلتون انگلیسی را در شعر بنگالی تقلید كند و از همین روی از آوردن واژه‌های نامأنوس سنسكریت در شعر خود پرهیزی نداشت و همین ویژگی، فهم شعر او را برای عوام سنگین و دشوار كرده بود (مجتبائی، 10). او نخستین كسی است كه غزلهای 7 بیتی سروده است كه اكنون از مطلوب‌ترین انواع شعر بنگالی به شمار می‌رود (چترجی، 35). 
دیگر شاعر این دوره نابین چاندراست كه در شعر از سبك لرد بایرون پیروی می‌كرد. حماسۀ معروف او ریواناكا نام دارد كه مشتمل بر اساطیر و افسانه‌های هند قدیم در 20 جلد و به شیوۀ نو سروده شده است. از شاعران دیگر این دوره باید به بابو و كتابش با عنوان سرودهای هندی، و بهار لعل چكرواتی اشاره كرد (همو، 33). 
ویژگی مهم دیگر ادبیات قرن 19م بنگالی، ظهور هنر داستان‌نویسی به سبك جدید است كه افرادی چون بانکـیم چندر چترجی (1838-1894م)، پیاریچاد میترا (1814-1883م) و راما شچاندرا داتا (1848- 1909م) نمایندگان برجستۀ آنند GSE)، همانجا). علاوه بر این، ادبیات بنگالی در عرصۀ نمایشنامه‌نویسی نیز مراحل رشد و تكامل را پیمود. بیشتر این آثار جنبۀ انتقاد اجتماعی دارد و زندگانی مردم بنگال و مسائل و مشكلات آنان را در عرصه‌های مختلف به تصویر می‌كشد. 
اما بدون شك مهم‌ترین و بزرگ‌ترین نمایندۀ ادبیات بنگالی در قرنهای 19 و 20م رابیندرانات تاگور (1861-1941م) است كه اشعار، نمایشنامه‌ها و داستانهای او باعث شهرت گسترده‌اش در بنگال گردید و انتشار ترجمۀ انگلیسی مجموعه‌ای از اشعار وی به نام گیتانجالی در 1913م، برندۀ جایزۀ ادبی نوبل شد. تا گور در شعر انگلیسی از جفری چاسر و ویلیام شكسپیر تا ییتس و الیوت مطالعات وسیع داشت، و دلبستگی او به ادبیات انگلیسی به حدی بود كه تأثیر اشعار شلی در مجموعۀ نغمه‌های شامگاهی او بسیار آشكار است. از آثار تاگور، گورا، خانه و جهان و چیترا شهرت جهانی دارند. سبك زنده و واقع‌گرای تاگور به ‌اندازه‌ای در آن روزگار فراگیر شد كه بسیاری از شاعران معاصر را تحت تأثیر قرار داد و از شیوه او پیروی كردند. 
این‌گونه تحولات در آثار شاعران و نویسندگان مسلمان بنگال نیز نمایان بود و راه و روش خلق آثار ادبی به شیوه‌ها و در زمینه‌های جدید در میان این مردم نیز رواج گرفت. نخستین داستان‌نویس مسلمان در این ناحیه مجیب الرحمان بود كه داستان او با عنوان انور بیان واقعیتهای زمان و مسائل اجتماعی مسلمانان بنگال را شرح می‌دهد. در قرن 20م، اهل شعر و ادب در بنگال مانند گذشته غالباً از رویدادهای تاریخ گذشته سخن می‌گویند، با این تفاوت كه در این زمان می‌كوشند تاریخ گذشته را نقادانه و به روش علمی ‌تفسیر و ارزیابی كنند. آنچه در قرن 20م بیش از هر موضوع دیگر فكر و خاطر روشنفكران مسلمان را به خود مشغول می‌داشت، مسئلۀ استقلال هند و آزادی مسلمانان نه تنها از قدرت استعماری انگلستان، بلكه از خطر مضمحل شدن در قدرت و فشار اكثریت هندو مذهب بود. به همین سبب، ادبیات مسلمانان بنگال هرگز از گرایشهای دینی و قومی‌ خالی نبود و این كیفیت در آثار شاعرانی چون فرح احمد، واجد علی و مجیب الرحمان مشاهده می‌شد. 
در دوران پس از استقلال، نذرالاسلام (ز 1899م)، شاعر انقلابی و مسلمان بنگال توانست با بهره‌گیری از روشهای سنتی شعر فارسی و بنگالی قدیم، مكتب جدیدی از شعر زنده و واقع‌گرای بنگالی را پدید آورد (نک‍ : اشرف، 971) و در پرتو كارهای او كسانی چون جسیم‌الدین (ز 1902م) با پرداختن به احوال روستاییان بنگال و تصویر زندگانی اجتماعی آنان به گسترش ادبیات جدید و مردمی ‌بنگال كمك كردند، و شاعرانی چون میرمشرف حسینی، عبدالودود و محمد شهیدالله در این حركت سهیم و مؤثر بودند (چترجی، 35). 
پس از استقلال هند و تشكیل كشور پاكستان، بنگال به عنوان پاكستان شرقی شناخته شد، و در همین سال دو انجمن در این ناحیه تأسیس شد، یكی به نام انجمن احیاء پاكستان، در كلكته، و دیگری به نام انجمن ادب پاكستان در داكا. این دو انجمن مركز فعالیتهای ادبی زبان بنگالی برای مسلمانان شد و گروهی از شاعران، داستان‌نویسان، محققان و مترجمان بنگالی كه نمایندگان ادبیات معاصر این زبان به شمار می‌روند، در این دو انجمن پرورش یافتند (نک‍ : اشرف، 973-974).

مآخذ

اشرف، سیدعلی، «بنگاله»، اردو دائرةالمعارف اسلامیه، لاهور، 1969م، ج 4؛ امین، محمد، «بنگاله و ادبیات فارسی»، كیهان فرهنگی، تهران، 1364ش، س 2، شم‍ 11؛ چترجی، اتل، «ادبیات بنگالی»، روزگار نو، لندن، 1945-1946م، ج 5، شم‍ 2؛ مجتبائی، فتح‌الله، مقدمه بر چیترای تاگور، تهران، 1334ش؛ نیز:

Abdul Karim, Social History of the Muslims in Bangal, Dacca, 1959; Americana; Campbell, G., Compendium of the World's Languages, London, 2000; EI²; GSE; Tara Chand, Influence of Islam on Indian Culture, Allahabad, 1946.

بخش ادبیات ـ بخش ادیان و عرفان

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: